طرح بازسازی و توسعهی خانهی هنرمندان(ایران-تهران)
مصاحبه با بیژن شافعی
بنده مسئول طرح و بازسازی خانهی هنرمندان بودم، زمانی که (1378-1377) ما پروژهی خانهی هنرمندان را کار میکردیم، موضوع مرمت و احیای ساختمانهای قدیمی اصلا به حساسیت امروزی نبود، یعنی آن زمان نه دانش امروزی بود و نه این رشته به این صورت مطرح شده بود. اینجا ساختمان اداری مجموعه سررشتهداری ارتش به صورت محصور بوده، نزدیک سفارت آمریکا که در دورهی کرباسچی دیوارهای اطراف آن برداشته و از ارتش تحویل گرفته شده و طی توافقی با وزارت فرهنگ و ارشاد در دورهی آقای مهاجرانی، ضمن گفتوگویی با هنرمندان در اختیار خود هنرمندان قرار داده شد؛ تا هر طوری که میخواهند این بنا را اداره کنند.
بر این اساس در آن زمان خانهی هنرمندان اساسنامهاش شکل گرفت. به دلیل قدمت این ساختمان (دههی 20) و همچنین واقع شدن در محدودهی ساختمانهای نظامی قطعا مدارک بسیار کمی از آن در اختیار داشتیم. در نتیجه ما خودمان ساختمان را آنالیز کردیم و نحوهی استفاده از بنا را که بر اساس برنامههایی که در جلسهی شورای خانهی هنرمندان صورت میگرفت و به ما انتقال داده میشد به دست آوردیم، و استعدادهای این ساختمان را از مصالح، بافت و سایر مسائل در مدت کوتاهی شناسایی و برای کاربری جدید آماده نمودیم که با توجه به استعداد و پشتیبانی که داشت مقرر شد این مکان اداری تبدیل شود به یک مکان فرهنگی. این بنا یک ساختمان آرت دکو بود، مثل دبیرستان البرز که پلانهایU شکل یا T شکل داشتند، پلانهای آنها پلانهای نئوکلایسک قرن 19 هست که معمولا دو تا بال و یک قسمت مرکزی دارند.
در مکان مرکزی یک لابی اصلی و راهرویی یکطرفه قرار دارد. انتهای هر بازو هم معمولا یک فضای سالن شکل وجود دارد که در کل در دو طبقه و یک زیرزمین شکل گرفته بود و ما با توجه به استعدادهایش کاربریها را در آن گنجاندیم. بازسازی این بنا بر اساس ساختمانهای این دوره شکل گرفت، مثلا جاهایی که مکان ورودی و لابیهای اصلی تا دسترسی به طبقهی بالا و پشتبام بوده با آجرهای همان دوره که آجرهای بهمنی بود، بازسازی و رویش را شیروانی کردیم. به هر حال از استعدادهای تاریخی، مکانی، استایل و روش خودش استفاده شد، این بنا در آن زمان به عنوان یک اثر ملی ثبت نشده بود.
ایدههای طراحی:
دیوارهای اطراف برداشته شد و تبدیل به یک فضای سبز بزرگ گشت؛ در داخل آن تعدادی بنا وجود داشت و مهمترین آنها همان بنای اداری بود؛ که به خانهی هنرمندان مبدل شد. این محدوده، بستری بود که در دورهی خود، بالای شهر محسوب میشد و منطقهی گسترش شمال شهر تهران بوده است. این بنا در مجاورت ساختمانهای اداری زیادی قرار گرفته، در نتیجه شبها خیلی خلوتتر و آرامتر میباشد. ما سعی کردیم در ساعاتی که ادارات تعطیل میشوند و سکوت در مجموعه حاکم میشود، در فضای سبز محوطه و خود ساختمان جنب و جوش، تحرک و فعالیت موثر ایجاد کنیم. در حال حاضر رستوران و یک سری فضاهای اطرافش تا دیر وقت فعال هستند و در فضاهای مجاور تاثیر چشمگیری گذاشته اند، به نحوی که حدود 100 گالری و کافه در اطرافش شکل گرفته است.
10 سال که از فعالیت خانهی هنرمندان گذشته بود، اعلام کردند که به علت تقاضای زیاد فعالیت هنری که در آن وجود دارد، فضاهای موجود خانهی هنرمندان کفاف پاسخگویی به هنرمندان و فعالیتهای هنری را ندارد. وقتی جوانی در یک گالری هنری در خانهی هنرمندان میخواهد نمایشگاهی برگزار کند، زمانی که میتوانستند به آنها وقت دهند، برای 3 تا 5 سال آینده بود و کمبود فضاهای نمایشی در آن واضح بود. در شمال خانهی هنرمندان حیاط مجسمه قرار دارد که ما سعی کردیم با توجه به اینکه هیچ لطمهای به خود ساختمان اصلی و تاریخی وارد نکنیم، اکستنشنی درست کنیم، از آنجاییکه که بحث استحکام بنا مطرح بود و ما در آن شرایط نمیتوانستیم به طور کامل این ساختمان را در مقابل همهی حرکات رفتار زلزله مقاوم کنیم، سالنهایی را بدون اینکه به ساختمان بچسبند پیشنهاد دادیم، که در حقیقت در دو تراز روی همدیگر حرکت میکنند. بنای تازهای که از نظر بافت به خانهی هنرمندان شباهت دارد، هم از نظر آجری بودن و رنگ تغییر کرده و فرم و شکلی متفاوت دارد. نمیخواستیم حالتی باشد که گویا ما همان ساختمان را الگو قرار دادهایم و با استایل آن اکستنشن ایجاد کردهایم. این ایده در دنیا هم همینطور است. زمانیکه میخواهند فضایی مانند موزه را گسترش دهند، هیچ وقت عین آن ساختمان قدیمی را کار نمیکنند. بلکه سعی میکنند آن اکستنشن یا آن چیزی که به آن بنا اضافه میشود دیدگاهی معاصر و متفاوت داشته باشد.
در این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد، یک دید باستانشناسی که متاسفانه به صورت محافظهکارانه جلوی تحول را در حوزهی مرمت گرفته است میگویند هر چیزی که مربوط به گذشته است، بسیار خوب است و به هیچ عنوان نباید به آن دست زد و هر چیز جدید که میخواهد متولد شود باید به نوعی شبیه به آن اثر گذشته باشد، که به عقیدهی من صحیح نیست؛ بلکه دیدگاه منطقی در حوزهی حفاظت و مرمت این است که بنایی را که شما بازسازی میکنید، بتوانید عملکرد و ایدههای نوین در آن شکل بدهید. در همه جای دنیا همینطور است که پوستهها تا حدودی حفظ شود، البته تا آنجاییکه امکانپذیر است، بتوان خاطرات را در یک مجموعه حفظ نمود و فعالیتی نو و جدید را شکل داد.
رویکردهای مداخله در طراحی و اجرای پروژه:
هدف ما، ایجاد فعالیتهای نوین در فضای کهن بود. یعنی ما فضایی مربوط به گذشته را داریم و آن فضا را از نظر فیزیکی حفظ کردیم و سعی کردیم خاطرات به جای بمانند و در عین حال عملکرد نوینی را ایجاد کنیم. به عنوان مثال سه اتاق را به هم وصل و درگاهی ایجاد کردیم که از نظر زلزله و سازه کمک کند، این سه اتاق به هم وصل شده و تبدیل به اتاق کنفرانس هنرمندان شد. در انتهای ضلع شرقی و غربی فضاهایی را که قبلا سالن 10*20 بود به سالن چند منظوره که محل سخنرانی، گفت و گو، نمایش فیلم و… بود، تبدیل کردیم. البته بعدها استفادهی زیادی از این فضا کردند؛ مثلا کنسرت آقای شجریان بعضی وقتها در آنجا برگزار میشد که واقعا مکانی با گنجایش 150نفر با چنین فعالیت گستردهای هماهنگی نداشت.
همچنین با ایجاد یک نمایشگاه روباز و کافهای که به تراس متصل میشود، سعی کردیم عملکردهای نوین را در یک فضای با ارزش و با کیفیت جاری کنیم.
وقتی وارد گالریهای جدید میشوید، شما از داخل ساختمان قدیم تقریبا به هیچ عنوان تغییری حس نمیکنید. ساختمان قدیم در برابر بخش جدید و الحاقی در حقیقت مانند مادریست که کودک خود را در آغوش گرفته است. امکاناتی همچون پلههای اضطراری در این مکان پیشبینی شده که در ساختمان قدیمی وجود نداشت و سعی کردهایم چنین امکاناتی در مواقع آتشسوزی و مسائل ایمنی را در این بخش افزایش دهیم.
جایگاه حفظ اصالت و هویت تاریخی اثر از منظر معمار:
از نظر پوستهی خارجی ما کل پوستهی خارجی بنا را مشابه گذشته فعالانه تمیز و مرتب کردیم. پنجرهها تنها به خاطر اینکه بسیار آسیبدیده بودند، تعویض شد ولی با همون روحیهی پنجرههای سابق، رنگِ استفاده شده رنگی است که مربوط به همان دهه بوده است. از نظر کیفیت بیرونی نما و کالبد خارجی نما همه حفظ شد و تنها در ورودی اصلی بخش مرکزی، قسمتی بریده شد و یک شکل نیمقوس در ورودی وجود داشت که آن نیم قوس را حفظ کردیم.
آن قسمت وسط را بالا آوردیم و سقف هم که صاف شده بود به شیروانی تبدیل کردیم و یک ظاهر بسیار با کیفیت از گذشته در این بنا ارائه کردیم، اما در داخل نمیتوانستیم در فضای اصلی تغییری ایجاد نماییم، تنها سعی کردیم آن چیزی را که به مرور از دههی 20 تا اواخر دههی 70 به این مجموعه آسیب رسانده بود را سازماندهی کنیم و برای عملکردهایی که خودمان در نظر گرفته بودیم آماده کنیم.
مدارک فنی _____________________________________________
محدودیتها و موانع در روند اجرای پروژه:
زمان مرمت این بنا، خوشبختانه هنوز بناهای دورهی معاصر متولی پیدا نکرده بودند و شناخت جامعه در ارتباط با آن کم بود. این بنا در آن زمان آنقدر به این مفهوم زیر ذرهبین نبود و خوشبختانه چون در داخل یک محدودهی نظامی قرار داشت، ارزشهای این بنا کشف نشده بود. این ما بودیم که ارزشهای بنا را شناسایی کردیم. ممکن بود کسی دیگر میگفت این بنا را خراب کنید و به جای آن ساختمان جدید بسازید که ارزانتر و راحتتر تمام میشود؛ امروز پروژههای مشابهی داریم که متاسفانه نگاه ارگانهایی مانند میراث فرهنگی، شهرداری و بخشهای مرتبط نگاه دقیقی نیست. این ارگانها آگاه و مسلط به دانش معماری معاصر ایران و یا معماری دورهی مدرن ایران که حداقل از آن 150 تا 200 سال میگذرد و ما اسم آن را معماری دوران تحول گذاشتیم، نیستند و متخصصانی در این زمینه هم ندارند. این نشاندهندهی ناآگاهی افراد از وضع موجود است. در تمام دنیا چون این دوران را گذراندهاند به میراث معاصر یا میراث معماری دوران تحول یا میراث دو سدهی اخیرشان به عنوان میراث معماری مدرن نگاه میکنند. مثلا یک موسسه با عنوان دوکومومو تشکیل شده که در تمام کشورها فعالیت دارند، آنها سعی میکنند میراث معماری مدرن را به گونهای ارائه کنند که زنده، فعال و به روز کار کنند. مثلا در روتردام هلند کارخانهی معروفی که در تاریخ معماری مدرن ثبت شده را به یک سری دفاتر هنری، معماری و سایر رشتههای هنری تبدیل کردند که از آن استفادهی به روز میکنند، در همهی این فضاها باید این اتفاق بیافتد، کاربری ایجاد شده در فضاهای تاریخی باید به روز باشد. متاسفانه دید ما به میراثمان یک دید باستانشناسی است و این دید توسط افرادی که دانش کافی از معماری دوران مدرن ندارند تبلیغ میشود.
برای حل این مشکل، باید دانش معماری مدرن در ایران به میراث فرهنگی انتقال داده شود، افراد زبدهای در این زمینه استخدام شوند یا مورد مشاوره قرار گیرند که چگونه با این بناها میتوان برخورد کرد و چه تحولی میتوان ایجاد کرد. متاسفانه فضاهای رسمی و دولتی ما فاقد این تخصص و این نگاه هستند.
به جرأت میتوان گفت که خانهی هنرمندان فعالترین بنای فرهنگی هنری شهر تهران در طول تاریخ است. طبق تحقیق و پژوهشی که اخیرا انجام شده است، صدها گالری هنری و کافه در اطراف این بنا شکل گرفته است. این بنا در مقیاس منطقهای و ملی اهمیت ویژهای یافته است. بسیاری از توریستهای خارجی بعد از ورود به ایران از این مکان دیدن میکنند و دلیل این مسئله فعالیت متناسب با شناخت بستر این مکان است.