.
هـوشنــگ سیحــون
Houshang Seyhoun
پیشگامان معماری مدرنگرای ایران نوین
زمانی که هوشنگ سیحون به دنیا آمد، هنوز در خیابانهای تهران از درشکه و کالسکه بهعنوان وسیله ی نقلیه استفاده میشد و حالوهوای شهر با امروز کاملاً فرق داشت. خیابانها خاکی بودند و منازل با آجرهای خاکی ساخته میشدند. برق هنوز نیامده بود، چراغی در شهر روشن نمیشد، شبها همه جا تاریکی محض بود و مردم از چراغموشی و پیسوز استفاده میکردند. آب از قنات و نهرهای اطراف تهران به شهر میآمد و به منازل فروخته میشد. حدود صد سال میشد که تهران پایتخت کشور شده بود؛ شاه تهماسب صفوی که قزوین را پایتخت خود انتخاب کرده بود، گویا برای شکار و زیارت مقبرهی جد خود در شاهعبدالعظیم، مسافرتهایی به این منطقه میکرد و بعد از مدتی برج و باروهایی در آنجا ساخت. در آن زمان تهران دهکدهی کوچکی در نزدیکی شهر ری بود ولی دقیقاً زمان آقا محمدخان قاجار، در سال 1200 خورشیدی، تهران پایتخت شد و در دوران ناصرالدینشاه فرنگدیده، شاه و شاهزادهها بناهای متعددی در این شهر ساختند و با کمک یک مهندس فرانسوی خندق و حصاری دور شهر کشیدند. هوشنگ سیحون در پنج ششسالگی با منصور حاجیان -همسایه و همبازیاش- در همین خندقها بازی میکرد. به هنگام تولد هوشنگ سیحون در آخرین روزهای سال 1299، دارالخلافهی تهران کمتر از 250,000 نفر جمعیت داشت و امروز جمعیت آن به ده-دوازده میلیون نفر رسیده است.
هوشنگ سیحون در خانوادهای هنرمند و هنردوست در تهران به دنیا آمد و از همان ابتدا در فضایی سرشار از عطر موسیقی و هنر رشد کرد. او از سنین کودکی از سوی والدینش به پیگیری علاقهی خود به طراحی و نقاشی تشویق میشد. هم پدر و هم مادر، پسرشان را با روشهای خاص خود تشویق میکردند و حتا به او اجازه میدادند روی دیوارها و ستونهای سفیدخانه با زغال نقاشی بکشد
زمانی که هوشنگ هشتساله بود، دولت تصمیم میگیرد سالی چند دانشجو برای ادامهی تحصیل به خارج اعزام کند و تا فارغالتحصیلی سیحون از دانشگاه، چندصدنفر از این دانشجوها به کشور بازگشته و تعدادی هم در خارج مشغول تحصیل بودند. هوشنگ خیلی زود به جمع اینها پیوست، آن هم با بورسیه دولت فرانسه و در آکادمی هنرهای زیبا (مدرسهی معماری بوزار). اگرچه او در زمان مذکور غرق در کتابها و مطالعهی خویش بود ولی در بخشهایی مهم از زندگی خود، تأثیری غیرقابل انکار بر روند پیشرفت جامعهی خود گذاشت.
پدر و مادر هوشنگ سیحون معلم تار و سهتار بودند و استاد احمد عبادی هم دایی او بود که در ابتدا نزد مولود خانم، مادر هوشنگ سیحون، در ابتدا سهتار را آموخته بود. پدربزرگ هوشنگ سیحون، میرزا عبدالله بود. در آن زمانها تعلیم و گسترش موسیقی سینه به سینه منتقل میشد ولی میرزا عبدالله معتقد بود که این فن باید علمیتر و همگانیتر شود. او کوششهای فراوانی در نظم و ترتیب دادن و مکتوب کردن ردیفهای موسیقی سنتی ایران به عمل آورد، به طوری که تا امروز ردیفی به نام میرزا عبدالله به جای مانده است
در زمینهی هنری، پیش از تأسیس دانشکدهی هنرهای زیبا دو مؤسسهی آموزش هنر در ایران وجود داشت: یکی هنرستان صنعتی که معمار میپروراند و دیگری، مدرسهی صنایع مستظرفه که توسط دوستان کمالالملک و ریاست او به پا شده بود.
زمانی که هوشنگ سیحون دبیرستان را تمام میکند و وارد دانشکدهی هنرهای زیبا میشود، تهران و ایران نسبت به بیست سال پیش بسیار فرق کرده بود؛ برخی مناطق برق داشتند و خیابانها سنگفرش یا آسفالت شده بودند. سیحون پنجساله بود که رضاخان شاه شد. احمدشاه عزل و خانوادهی پهلوی جایگزین خاندان قاجارها شده بودند.
هوشنگ سیحون از معماران بزرگ کشورمان است که طی دو دهه فعالیت در زمینهی طراحی، معماری، آموزش معماری و هنرهای تجسمی، تأثیری بسیار عمیق و قابل بررسی بر روند و دیدگاه آموزش، ساخت، سبک زندگی و شیوهی خلق و ارائهی آثار معماری و هنری گذاشته است
سیحون، دهههای سی تا پنجاه زندگی خود را به حضور فعال در سازندگی و آموزش در کشور سپری کرد، رئیس دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد، چند آرامگاه ممتاز برای مشاهیر ایرانی ساخت، در مسابقات متعدد معماری رتبهی اول را کسب کرد، دانشجویان موفق و ساعی فراوان پرورش داد، در احیا و ثبت معماری سنتی ایران کوشید و پیوسته تلاش کرد تا هرچه بیشتر بیاموزد و آموزش بدهد و در تمام این مدت در نظر داشت تا میراث غنی تاریخ اقوام با ذکاوت ایرانی را مستند سازد و گونهای از معماری را ارائه بدهد که ضمن مدرن بودن و بهرهمندی از تکنولوژی روز، پیرو ریشه و فرهنگ معماری سنتی ایرانی باشد. مهمترین خصوصیات شخصیتی او پشتکار و سماجت در آموزش و بعدها در کار بود که حتی در کهنسالی نیز بهوضوح در او نمایان بود
سیحون، هنرمند و نقاش بزرگ کشور، رشتهی معماری را برگزید تا پشتوانهی مالی برای پرداختن به نقاشی را داشته باشد. او تنها هنرمند ایرانی بود که آثارش در کنار آثار پابلو پیکاسو و سالوادور دالی به نمایش در آمد و مورد نقد منتقدان هنری جهان قرار گرفت. آثار هنری فراوان بهجامانده از وی در آرشیو موزهها، نزد مجموعهداران و اشخاص حقیقی نگهداری میشود.
سالهای تحصیل و کار هوشنگ سیحون، مقارن با تأسیس دانشگاه تهران و دانشکدهی هنرهای زیبا و پایهگذاری رشتهی معماری بود، پس فرصت را غنیمت شمردیم و تاریخچهای از تأسیس نهاد آموزش عالی در ایران و شکلگیری رشتهی معماری و نیز خلاصهای از تأسیس و فعالیتهای فرهنگی انجمن آثار ملی ایران فراهم آوردیم تا اطلاعاتی مستند، معتبر و ضروری را در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهیم.
امیدواریم با چاپ و انتشار آثار این هنرمند بزرگ کشور توانسته باشیم بخشی هرچند کوچک، دِین و قدردانی خود را به جامعهی معماری، معماران پیشکسوت ایران و بهویژه هوشنگ سیحون که سهمی ارزنده در این حوزه داشت و بارها از “ایران و هنر” بهعنوان دو عامل زندگیبخش خود یاد میکرد، ادا کرده باشیم.
“ایران واقعاً یکی از خوابوخیالهای گمشدهی من است. من به سفرهای داخل ایران بسیار عادت کرده بودم، آن بیابانهای عظیم و طبیعت عالی، آن صبحهای شکار با پدرم. تنها مسئلهی زیبایی مطرح نیست. آدم به جایی که در آن متولد میشود، وابستگی روحی و عاطفی پیدا میکند و هیچ چیز در هیچ نقطهی دیگر دنیا نمیتواند جایش را در سینه و ذهن او بگیرد. نمیدانم شمال ایران چه چیزی دارد که گرچه مناظر بسیار زیباتر از آن را هم در دنیا دیدهام، اما برای من همان شمال ایران است که اهمیت دارد و حالت خوب و نابی به من میدهد. من عاشق ایران هستم و ایران را با آن فرهنگ غنی که هویت ما را ساخته است، میپرستم. اگر بخواهم در دو کلمه شخصیتم را برای شما خلاصه کنم، میگویم “ایران” و “هنر”.
هوشنگ سیحون
آثار و فعالیتهای هوشنگ سیحون:
طی بیست سال بعد، سیحون به خلق آثار معماری خاص و حیرتآور ادامه داد که نمونههایی از آنها عبارتند از طراحی آرامگاه برخی دیگر از مشاهیر ایران از جمله:شیخ الرئیس ابوعلی سینا( 1333)
منزل و آتیله ی شخصی هوشنگ سیحون، تهران، جمهوری ( 1333)
دیوار تجدد، منزل دکتر محسن مقدم، تهران، خیابان سپه( 1333)
کارخانه ی کانادادرای تهران، خیابان آزادی( 1333)
ویلای داوید خانیان، تهران(1337)
منزل آقای کاظمی ، تهران( 1337)
شیخ فریدالدین عطارنیشابوری ( 1337)
آرامگاه و مجموعه ی تاریخی نادرشاه افشار، مشهد(1340)
آرامگاه کمالالملک، نیشابور(1340)
آرامگاه حکیم عمر خیام، نیشابور( 1340)
ساختمان شعبه ی مرکزی بانک سپه، تهران( 1341)
منزل شخصی سیحون، تهران(1341)
مرمت آرامگاه فردوسی و طراحی موزه، رستوران و باغ پیرامون آن، مشهد( 1348)
خانه ی دولت آبادی، تهران، نیاوران (1348)
طرح مرکز فرهنگی یزد، (1350)
بازارچه ی امیر چخماق، یزد( 1352)
مجموعه ی آموزشی دخترانه ی شریعتی( فرح سابق) تهران( 1349)
خانه ی ییلاقی هوشنگ سیحون، فشم(1353) و همچنین طراحی و ساخت
ساختمان اداری مرکز برق تهران
ساختمان سازمان نقشه برداری کل کشور در جاده ی قدیم کرج
پرورشگاه کودکان
ساختمان دکتر مقدم در تهران
ساختمان و خوابگاه آتش نشانی در تهران
کتابخانه ی مرکز شورای اسلامی( ملی سابق) با همکار ی محسن فروغی، کیقباد ظفر بختیار و علی صادق
سینما آسیا
سینما سانترال
منزل مسکونی خیابان طالقانی
عضویت در انجمن آثار ملی، دعوت از بزرگان معماری مدرن جهان همچون آلوار آلتو، ریچارد نویترا جهت سخنرانی و ارتقا سطح علمی دانشجویان معماری دانشکدهی هنرهای زیبا، سفرهای دانشجویی به جهت آشنایی هر چه بیشتر دانشجویان با معماری تاریخی و شکوهمند پارسیان، و همچنین برداشت، رولووه و مستندسازی آثار تاریخی معماری ایران
همکاری با تعدادی از معماران مطرح کشور در کمک به عبدالحمید اشراق، مدیر مسئول فصلنامهی هنر و معماری در برگزاری دو کنگرهی بینالمللی معماری در اصفهان (1348) و شیراز (1353) و دعوت از معماران طراز اول بینالمللی جهت سخنرانی و حضور در این دو رویداد همچون لویی کان ، اریکسون … و برگزاری سخنرانیهایی در ایران، اروپا و آمریکای شمالی و نیز کارگاهها و سمینارهای متعدد.
یادش گرامی
منبع : خانیزاد، شهریار، هوشنگ سیحون(معمار، هنرمند، نقاش) انتشارات هنرمعماری قرن، 1394