فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، استودیو کولاتان، مک دونالد، نیویورک
فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، استیون پرلا، سیستم‌های سطح هیبریدی، نیویورک

فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
مورفوسیس
لس آنجلس

بانک کارتنر
یک پروژه‌­ی چندمنظوره (98-1996) برای یک بانک بزرگ در کلاگن­فورت اتریش، واقع در سایتی که شهر و زمینه‌ای زراعیِ به­‌دقت شخم و شیار خورده یکدیگر را در آن قطع می­‌کنند. مورفوسیس قصد داشت فضای روستایی­ کشاورزی محیط را حفظ کرده و آن را به جزء جدایی­‌ناپذیری از شهر توسعه‌­یافته تبدیل کند. بدینگونه که شکل کروی طرح، نشان­‌دهنده‌­ی کره‌­ی زمین باشد، و خطوط سطح بام به شیارهای زمین کشاورزی اشاره داشته باشند. به منظور سازگاری با الزامات پیچیده‌­ی برنامه، یک سری سازه­‌ی متعارض روی این مداخله­‌ی اولیه قرار گرفته است: دفاتر، فضاهای تجاری، قسمت‌های عمودی و مسکونی. زیر سطح اصلی نظم و ترتیبِ کارآمد و ساده‌­ای برقرار شده که پارکینگ منازل در آن جای می­‌گیرد، و زیرساختِ دفاتر و کارکردهای تجاری خود را فراهم می‌­کند.
مورفوسیس به رهبری تام مِین (Thom Mayne)، مدت‌هاست به عنوان عملیات معماری که به تولید فشرده‌­ی طرح‌ها و مدل‌های فیزیکی اختصاص یافته، مورد تحسین قرار گرفته است. سال‌ها طراحی پروژه‌­ی معماری شرکت به صورتِ در خود و برای خود در اولویت قرار داشت، بالاخص در آخرین سال‌های دهه‌­ی هفتاد و سال‌های ابتدایی دهه‌­ی هشتاد یعنی وقتی اغلب [تولیدات] معماری استودیو محقق شدند و طرح‌ها و مدل‌های بدیع آن حضور و اهمیت خاص خود را یافتند. در بسیاری از موارد این ساخته‌­ها به طور مستقل در کتاب‌ها، گالری‌ها، جدا از معماری­ای که تصویرگر آن بودند، وجود داشتند؛ در موارد دیگر، مدل‌ها و طرح‌ها عمداً بعد از بنای ساختمان کامل می‌­شدند و به عنوان موارد تأملاتی بر سیستم‌های معماری و سامانده‌ی فرآیندهای ساختمانی به کار می‌­رفتند. کمتر از پنج سال قبل، این شیوه‌­ی عملیاتی هنوز ساختمان‌هایی تولید می‌­کرد که عمدتاً به شیوه­‌های مشابه پنجاه سال قبل انجام می‌­شد. مفاهیم به صورت طرح‌های اولیه آغاز شدند، و این به تولید طرح و/ یا مدل‌های افراطی منجر شد؛ از آنجا مدل‌های مطالعاتی مفصل­‌تر و طرح‌های تکنیکی­تری با دست به وجود آمدند. گو اینکه، اخیراً مورفوسیس شیوه­‌های کاریِ مستندترِ خود را به نفعِ فرآیندهای تولید عمدتاً دیجیتال وانهاده است؛ مِین و تیم تحت امرش در حال حاضر طرح‌های خود را منحصراً در فضای کامپیوتری می‌­سازند. مدل‌های فیزیکی آنها معمولاً از مدل‌های مجازی پیروی می‌­کنند.
امروز برای مورفوسیس، عملیات طراحی ــ ترسیم خطوط بیرونی یک فیگور ــ کمتر به عنوان یک فرآیند اکتشافی تحقیق آزاد روی کاغذ و بیشتر وسیله­‌ای است برای ساختن به طور مستقیم در داخل رسانه­‌ی دیجیتال. معمارانِ مورفوسیس به جای بازنمایی‌­های پیچیده­‌ی آپارتمان، کامپیوتر را به صورت مدام برای کار روی یک ابژه‌­ی منفرد به کار می­‌گیرند ــ در عین حال در آن دست می‌­برند، ابعاد آن را دوباره تعریف می‌­کنند، آن را توسعه می‌­بخشند، اصلاح می‌­­کنند، قسمت‌هایی از آن را حذف می­‌کنند و آن را از هم باز می‌­کنند تا به یک راه حل طراحی نهایی دست یابند. طبق نظر مِین، این فرآیند مانند «ساختن، واساختن، و ساختن دوباره… است، بسیار سرراست، بسیار عینی… چند روز پیش از خودمان پرسیدیم که بعد از دو سال کار روی پروژه آیا هنوز یک خط دست­‌نخورده باقی مانده است. دقیقاً مطمئن نیستم چقدر، ولی در این کار هنوز چیزهایی باقی مانده است… طبق مدلی که در روز اول تولید شد، ما پروژه را در مقیاس یک به یک در فضای مجازی کامپیوتری بنا کردیم… بدون پلان، بدون مقطع عرضی و بدون نقشه‌­ی نما… این کار بیشتر به شکل دادن سفال می­مانست. من تا همین اواخر به این تکنولوژی علاقه­‌مند بودم، روی آوردن به کامپیوتر در دفتر ما به علت ماهیتِ امروزیِ کار دیگر به امری اجتناب­‌ناپذیر بدل شده است.»

تغییر جهت از تولید آنالوگ به دیجیتال خود را در اجرای چندین ساختمان و پروژه‌­ی سنگین برای پروژه‌­های عمومی­ای در مقیاس کلان منعکس ساخته است. ممکن است این طور استدلال شود که در واقع چالش‌ها، فشارها، و تقاضاهای ساخت و ساز در مقیاس کلان باعث به کارگیریِ روش‌های دیجیتال تولید شده است، و نه گرایش به گسترشِ روش‌های پیچیده‌­ی رو به افزایش به لحاظ تجسم و بازنمایی. اما مِین حق دارد آنجا که اشاره می‌­کند، «وقتی ما انتخاب کردیم که با کامپیوتر پیش برویم، تصمیم گرفتیم که با کامپیوتر به مثابه ابزاری مانند سایر ابزارها برخورد کنیم… درست مثل یک قلم نوری. من تا حدی تردید داشتم و نگران وابستگی محض به تکنولوژی بودم. ابتدای امر نیّت­مان آن بود که کارمان را کمابیش مانند گذشته ادامه دهیم. اولین کاری که روی کامپیوتر پیاده کردیم، یک سری طرح ساده از لاندا هاؤس بود، پروژه‌­ی مسکونی اخیر در لوس آنجلس. نکته­‌ی جالب این بود که نتیجه‌­ی کار شبیه دیگر طرح‌هامان از کار درآمد، مقاطع آکسونومتریک، نقشه‌­های نما… به طوری که مردم فکر می‌­کردند طبیعتاً آنها را توسط کامپیوتر تولید کرده‌­ایم… غیر از این که این طرح‌ها حاصل مدل‌های سه­‌بعدی بودند. هرچند طرح‌ها ممکن است در ظاهر فریبنده و اغواگر باشند، اما تفاوت استفاده از کامپیوتر در حقیقت در نوع ارائه خلاصه نمی‌­شود بلکه بیشتر در امکانات ساخت و ساز است.»
این تغییرات موازی ــ از شیوه‌­های آنالوگ تا رسیدن به تولیدات کاملاً دیجیتال، برای سازه­‌هایی در مقیاس کلان ــ استودیوی مورفوسیس را قادر ساخته تا از پروژه‌­هایی در مقیاس کوچک که مستقیماً تحت نظارت قرار دارند در حوزه‌­های محلّی (ناحیه­‌ی لوس آنجلس) به اجرای پروژه­‌های بسیار بزرگتر و بس پیچیده‌­تر در نقاط دوردست آسیا و اروپا خیز بردارد. تغییر جهت به سمت تولید دیجیتال به بهبود قوانین مشترکی که این فعالیت توسط آنها صورت می­‌گیرد کمک می­‌کند. برای مثال در پروژه­‌ی بانک کارتنر (در کلاگن­فورت اتریش)، مورفوسیس مراحل کار را دائماً از طریق ویدئوی اینترنتی تحت نظارت خود داشت و تصمیمات طراحی بر پایه‌­ی اطلاعات بین مشتری و مشاوران به طریق الکترونیک ردّ و بدل می‌­شد. به این ترتیب، برای مورفوسیس کامپیوتر نه تنها شیوه‌­ی ابزاریِ جدید برای تولید فراهم آورد، بلکه باعث ترویج آزمون اصلِ فرآیندهایی شد که استودیو توسط آن فرآیندها کارهای خود را چه به صورت درون­مرزی و چه به صورت برون­مرزی تولید و اطلاعات پروژه را از طریق آنها توزیع می­‌کرد.
مرکز طراحی اِی.اِس.ای. (ASE) واقع در یک ساختمان بلندمرتبه در منطقه‌­ی هسی­چی (Hsichih)، یک حومه‌­ی روبه‌­رشد تایپه، یکی از اولین نسل‌های پروژه‌­های مورفوسیس است که منحصراً با استفاده از کامپیوتر شکل گرفته و اجرا شده است.

هیپوکامپوس
این پروژه­‌ی کانسپچوآل (1998) جریان فضا را به جریان زمان تبدیل می‌­کند که در آن اشیاء و رویدادها می­‌توانند به صورت همسان به یکدیگر مرتبط و به کار برده شوند. نمونه‌­ی کوچک شهری که شخص می­‌تواند در آن زندگی و کار کند، در فضاهای واقعی و مجازی آن پرسه بزند، مدلی است که عناصر پذیرفته و تثبیت­شده­ای را به صورت حافظه و در آنِ واحد به صورتِ رویدادی واحد ارائه می­‌کند که در مغز انباشته می‌­شود و روح حافظه را متجلی می‌­سازد. این، پروژه­‌ای است درباره‌­ی حد فاصلی قطعی که معرفت در آن به پایان می­‌رسد و ظلمت آغاز می‌­شود.

مرکز طراحی اِی.اِس.ای (ASE)
مورفوسیس، رو در رو با فضایی در یک برج بلند مرتبه که یک آرایه‌­ی پیچیده از ستون‌ها آن را قطع کرده، دو زبان فُرمال ابداع کرده یعنی آنچه در اصطلاح «تخم­‌مرغ و ریزه‌­ها» خوانده می‌­شوند، و آنها را به داخل شبکه­‌ی ستون‌های پیچیده وارد می‌­کند.

استودیو پروژه را با نیت آشکارِ واژگون ساختنِ بنیادین‌­ترین فعالیت‌های کاری به عهده گرفت. مِین می­گوید: «کار با کامپیوتر توالی­ای را که ما با آن مسئله­‌ای را مورد بررسی قرار می‌­دهیم در معرض پرسش و تردید قرار می‌­داد. ما از همان آغاز پی بردیم که مشغول ساخت مدلی هستیم و آن مدل قابلیت تبدیل به طراحی‌های عرفی­ای را داشت که ما به کار با آنها عادت کرده بودیم. من واقعاً در مورد این واژگونگی شگفت­‌زده هستم… کیفیت توموگرافیِ مقاطع… [با اینکه] هنوز توصیفی، تحلیلی هستند، اما همچنان قابلیت گسترش و تأویل­پذیری دارند… دریافتیم که هنوز می­بایست مدل‌های فیزیکی‌­ای بسازیم چون به نسبت مدل‌های مجازی حرف‌های دیگری برای گفتن دارند. ما تایپه را تنها از طریق تصاویر کامپیوتری به وجود آوردیم، و تازه در پایان کار بود که یک مدل فیزیکی از آن ساختیم.»
طرح مورفوسیس شامل وارد کردن یک فضای 2000 متر مربعی بود که با آرایش اشتقاقی ستون‌هایی قطع می‌­شد، که در داخل ساختمان موجود بودند. دو زبان یا سیستم فُرمال، «تخم­‌مرغ و ریزه‌­ها» ، داخل شبکه‌­ی ستون پیچیده‌­ای ردیف شدند تا فضا را توجیه کنند و نیازها را به صورت شش ناحیه­‌ی تخم­‌مرغی در دو طبقه گرد یکدیگر آورند، به نحوی که سه فضای نمایشگاهی جدا، رستوران و یک تالار سخنرانی را در بر گیرند. تخم‌­مرغ‌ها که صفحات فولادیِ زنگ­زده­ای هستند که با استفاده از دستگاه برش سی.ان.سی. ساخته شده‌­اند، در انتهای نقطه‌­ی غربی مجموعه می‌­گسترند و یک برآمدگیِ گرد را تشکیل می‌­دهند. طرح سه بار در کل مجموعه، فُرم خمیده را در خود تکرار می­کند و برای ایجاد مناطق مربوط به غذاخوری، نمایشگاه و سخنرانی، از آن استفاده می‌­کند. ریزه‌­ها، یعنی دیوارهای عمیقی که تا هفت متر از سطح زمین بالا می­‌آیند، یک سری تیغه‌­ی گچی سفید تابدار هستند که به خطوط متغیر شبکه‌­ی ستونیِ ساختاری نزدیک و از آن دور می‌­شوند. ریزه‌­ها با تبعیت از «الگوی پرواز» شرق به غرب از روی مجموعه گذر می‌­کنند و با روزنه‌­هایی که حرکت عمودی را انعکاس می‌­دهند، متخلخل می‌­شوند. دست‌ه­ای از پادهای فایبرگلاسِ ماهی‌­مانندِ شناور که گویی به موازات تیغه‌­ها در حال شنا هستند، این ترکیب را کامل می‌­کنند و به فضاهای نوآورانه و تخم­‌مرغی‌­شکل، ریزه­‌کاریِ جالب توجهی اضافه می‌­کنند.
مانند اغلب کارهای مورفوسیس، در پروژه‌­ی تایپه سیستم‌های فضایی ماقبل و مابعد دیجیتال برای سازگاری با نیازهای گوناگون برنامه، به یکدیگر الصاق شده­‌اند. هرچند، بر خلاف پروژه‌­های قبلی، که در آنها فضا از طریق مرتبط ساختنِ زبان‌های منظم، تکراری و صُوَر افلاطونی سامان یافته بودند، در اینجا یک زنجیره‌­ی منسجم فضا و هندسه­‌های گوناگون توسط خطوط نیروی نابرابری که به صورت تصادفی در هم بافته و تنیده شده­‌اند، برای همسانی میان زمینه‌­های ساختاری نامنظم به کار رفته­‌اند. مِین می­گوید: «تایپه برای ما نقطه‌­ی عزیمت بود، مرحله‌­ی انتقالی بود برای اتخاذ رویکردی تازه. کامپیوتر پیدایش مورفولوژی‌های جدید اصیل را برای ما میسر ساخته است، دایره‌­ی لغات جدیدی خلق کرده… تکنولوژی فضاهای مجازی اینجاست که به کمک ما می­‌آید، هم در انتقال مجموعه‌­ای از پیچیده‌­ترین فُرم‌ها به زنجیره­ای از ساختارهای منطقی، و هم به عنوان ابزاری برای مشاهده­‌ی نتایج تحقیقات… این را از دید آن برنامه می­‌فهمیم و به پدیدار شدنِ آن کمک می‌­کنیم… مشتری ما قادر شد محیط فیزیکی را به عنوان قسمتی از فرآیند خلاق و دینامیک تجربه­‌ی عملی و به عنوان صورتی از کنجکاوی درک کند. مشتریان ما از این پس می­توانند به صورت نیابتی در تحقیقات ما شرکت کنند.»
مورفوسیس شیوه­‌ی عمل مرحله­‌ی انتقالی است. از لحاظ نسلی جایی در حدّ فاصل استودیوی آتیای فرانک گِری، و فعالیت‌های هوشمندانه‌­ی دیجیتال جدیدتر قرار دارد که در جای دیگری از این کتاب به آن خواهیم پرداخت. جالب این که، جای پای مورفوسیس در هر دو جهان بسیار استوار است، در حالی که با اطمینان بسیار به سمت قبول سفارش‌هایی در مقیاس‌های کلان گام برداشته و این کار را بدون از دست دادن محتوا و ماهیتِ اساساً تجربی و افراطیِ کارهای قبلیِ خود به انجام رسانده است. مورفوسیس با آغوش باز پذیرای تغییر پارادایم در معماری شده است و، در حالی که نگرانی‌های خود در مورد این تغییر پارادایم و مافاتِ آن را از خود رفع می‌­کند، آزادی و اصول سازمانی جدیدی را آشکار ساخته است.

معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمه‌ی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی

منتشر شده در : چهارشنبه, 10 می, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: