ویلای کوهستان اثر نازنین سرخ خواه، امیررضا پزشک
احترام به گذشته، احترام به آینده‌ی خودمان است: داستان باغ کتاب تهران و نقدی بر جلسه‌ی مؤسسه‌ی تهران: عیسی ذکایی از مهندسین مشاور پل میر

سرگذشت سه قلعه: بم، مورچه خورت و خَرانق
پگاه پایه دار اردکانی

میراث فرهنگی و تاریخی هر کشور، هویت و شناسنامه  ی هر ملتی است و به همین دلیل تلاش های بسیاری در راستای شناسایی، حفظ، نگهداری، بازسازی و زنده نگاه داشتن این میراث می شود. یکی از رویکردهای ایجاد پایداری در این میراث، شناسایی بناهای تاریخی و به دنبال آن، جذب گردشگر می باشد، اما کشور ما با وجود توانمندی های بسیار در زمینه ی گردشگری، متأسفانه تاكنون نتوانسته است به جایگاه شایسته ای در این صنعت دست یابد. طبق گزارش سال 2000 سازمان جهانی توریسم، كشور ایران جزو ده كشور اول جهان از لحاظ جاذبه های گردشگری و جزو پنج كشور اول جهان از نظر تنوع گردشگری است (رحیم پور، 1392: 10).
اما در بسیاری از موارد، بناها و آثار تاریخی ای که می توانستند باعث رونق هر چه بیشتر گردشگری و اقتصادی شوند، تخریب می‌گردند، حال آنکه گردشگری در دنیا، یکی از پولسازترین و سودآور ترین صنایع محسوب می شود و بدون آنکه نیاز به سرمایه های کلان مانند ساخت کارخانه و یا خط تولید داشته باشد، می تواند با تکیه بر میراثی که از گذشتگان باقی مانده، سود اقتصادی بسیاری را برای هر کشور داشته باشد. تخریب آثار و یادگار گذشتگان در هر دوره ای، علل و دلایل گوناگونی داشته است. گذشته از جنگ ها، آتش سوزی ها و بلایای طبیعی که خود در طول تاریخ ویرانگری های بی شماری را باعث شده اند، عوامل انسانی نیز در این راستا دخیل بوده و دست در دست آنها گذاشته اند. برای مثال در تاریخنامه‌های معتبر دوره ی اسلامی مانند مروج الذهب و تجارب السلف، نقل شده است که ابو ایوب الموریانی در 146 قمری (763 م .) به خلیفه ی منصور عباسی پیشنهاد کرد تا طاق‌ کسری را ویران نماید و مصالح آن را برای بنای بغداد به کار برد. گاهی نیز با روی کار آمدن هر دولتی، برخی پادشاهان منصوب، سعی داشته اند تا برای زدودن یاد و خاطره ی پیشینیان شان، آثارشان را نابود سازند. دستور تخریب بناهای صفویه توسط مسعود میرزای ظل السلطان، پسر ناصر الدین شاه قاجار را می توان نمونه ای از اینگونه تخریب ها نام برد (نظری، 1394).
در روزگار ما نیز هر ‌روز شاهد اخباری از این دست هستیم. بناهایی که با بی توجهی مسئولین و البته مردم به لیست تخریب‌شدگان می پیوندند و با بی برنامگی ما، نه تنها از آنها به درستی استفاده نمی شود، بلکه گذشت روزگار آنها را به نیستی می کشاند. یکی از مهم ترین بناهای از این دست را می توان قلعه ی عظیم بم نام برد. قلعه ای که پیش از زلزله ی سال 1382، با آنکه روی چندانی از احیا و مرمت دوباره ندیده بود، اما باز هم با سخاوت، سالیانه گردشگران بسیاری را به خودش جذب می نمود. پس از تخریب این مجموعه، مرمت ارگ بر اساس یک برنامه ی ده ساله تدوین می شود و کمیته های ملی و بین المللی فراوانی برای کمک در تسهیل و پیشبرد این برنامه تشکیل می گردد (تصاویر 1).

یکی از مقالاتی که پس از این واقعه به منظور توضیح و تدلیل راهکارهای صورت گرفته نوشته می شود، توسط حجازی و همکارانش صورت می گیرد. آنها در مقاله ی خود به این نکته اشاره می کنند که «با توجه به عدم تجربیات و دانش کافی درباره ی مرمت و مقاوم سازی سازه های خشتی تاریخی در ایران و به دلیل ضرورت ارتقای دانش و کسب تجربه ی مرمت یک ساختار خشتی، مطالعه‌ی دلایل تخریب یک حجره‌ی خشتی در بازار ارگ در اثر زلزله و ارائه ی طرح مرمت و مقاوم سازی آن به عنوان پروژه ای مبنایی انجام شد.» (1394: 71). در واقع می توان نتیجه گرفت که پیش از وقوع زلزله ی بم، دستور العمل و راهنمایی برای مرمت و بازسازی بناهای خشتی در ایران وجود نداشته و ما با این اتفاق، به فکر مدون نمودن آن افتاده ایم.
بجز ارگ و قلعه ی بم که با وسعتـی قریب به 20 هکتار، بزرگ ترین مجموعه ی خشتی گِلی جهان به شمار می رود، قلاع و بناهای خشتی بسیار دیگری در سرزمین ایران وجود دارد که به نظر می رسد با میزان رسیدگی هایی که بر رویشان انجام می گیرد، آنها نیز پایانی مانند ارگ بم خواهند داشت. در این مقاله دو عدد از این بناها، به نام های قلعه ی خرانق و قلعه ی مورچه خورت مورد مطالعه قرار گرفته  اند و به دلیل بیان اهمیت موضوع، مختصری از پیشینه ی تاریخی‌شان مورد بررسی قرار گرفته است.

قلعه ی خرانق
روستای خرانق از توابع شهرستان اردکان در استان یزد می باشد که در موقعیتی جلگه ای قرار گرفته و دارای بافت مسکونی متراکم جدید و قدیم است. این روستا در مسیر جاده ی اردکان به طبس و طریق الرضا قرار دارد و قدمت آن بسیار بیشتر از یزد می باشد. بر اساس گزارش های باقیمانده از مورخان، در سال 24 هجری شمسی مصادف با دوازدهمین سالگرد سلطنت یزدگرد، از قدیمی ترین آبادی های منطقه نام برده شده که نام «خورانق» نیز یکی از آنها می باشد (خادم زاده، 1380: 5).
بخش قدیمی روستا در واقع شهرکی قلعه ای با 80 واحد مسکونی است که در برخی از منابع قدمت آن به دوره ی ساسانی نسبت داده شده است و نیز صفاءالسلطنه ی نائینی و محمد حسین بن خلف برهان این مکان را جایی می دانند که بهرام گور در آن بزرگ شده و پرورش یافته است (تصویر 2) (به نقل از حناچی، 1392: 66). از طرف دیگر سپهری اردکانی آن را قدیمی تر دانسته و می‌گوید که سرداران اسکندر مقدونی سه ناحیه را در این قسمت از کویر بنا کرده اند: جندق، بیابانک و «خُرنَق» یا خرانق؛ این تاریخ به معنای تخمین ساخت این روستا در حدود 3200 سال پیش است (سپهری، 1348: 200). مسافران بسیار مانند اصطخری، ابن خرداد، مقدسی، ایرج افشار و ژنرال گاردان نیز در سفرنامه های خود از این روستا نام برده اند و به شرحش پرداخته اند، اما آنچه به طور قطع می دانیم، تعلق برخی قسمت های روستا به دوران سلجوقی و بازسازی بیشتر بخش ها در زمان قاجار است (جوادی، 1389: 74). این قلعه امروز خالی از سکنه می باشد و برخی از مالکان از خانه های خود به عنوان انبار و طویله استفاده می کنند، ولی با توجه به مستندات، تا دهه ی 80 دو خانواده به صورت ثابت و یک خانواده به صورت فصلی در این قلعه سکونت داشتند.
این روستا از نوع روستاهای قلعه ای است که دور تا دور آن خندق کشیده بودند. از ویژگی های مهم این روستا بافت متراکم و تو‌در‌توی کوچه ها است که بسیاری از آنها به بن بست می رسند و در واقع محلی برای به دام انداختن سارقین به شمار می رفته است که از معروف ترین این کوچه ها با نام «کوچه ی گرگ» می باشد (تصویر 3).

خانه های این روستا اکثراً دو و سه طبقه هستند و در برخی نقاط، این تراکم به چهار طبقه نیز می رسد که طبقات پایینی اکثراً برای نگهداری احشام و طبقات بالاتر به منظور سکونت افراد بوده است (تصویر 4). این قلعه تمامی امکانات و اجزای یک بافت مسکونی را داراست: مسجد، حمام، اماکن زیارتی و بقاع متبرکه، پل آبرسانی به قسمت های مختلف روستا منتسب به ساسانی (تصویر 5)، زمین های کشاورزی در اطراف برای تأمین معاش، کاروانسرایی در کنار حصار (تصویر 6) و چند بارو دور تا دور قلعه که برای تأمین امنیت شب ها بسته می شده اند. این نوع از پل در ایران جزء معدود و یا تنها پل هایی است که با عملکرد آب گذر ساخته شده است و نمونه های مشابه آن در قسمت های دیگر دنیا نیز با نام «آباره» مشاهده می شود. برای مثال می توان به پل پون دو گار (Pont Du Gard) در کشور فرانسه اشاره نمود که طبقه ی سوم آن جهت انتقال آب و طبقات دیگر جهت تردد سواره و پیاده نظام لشکریان رومی مورد استفاده قرار می گرفته است (بانی مسعود، 1394: 91).

یکی از عناصر مهم و جذاب این روستا، در کنار سازه ی بلندمرتبه ی خشت و گلی بناهایش، مسجد جامع شهر در چند طبقه با حیاط گود، شبستان دو طبقه و منارجنبان است که دسترسی به آن از چند طریق ممکن می  باشد؛ یکی به بام، دیگری به حیاط و سومی به شبستان می رسد (تصاویر 7 تا 9). از عناصر تزئینی خانه ها، مشبک های خشتی و آجری به منزله ی پنجره و نرده های ایوان است که از دور خودنمایی می کند. منار قلعه، علاوه بر ایفای نقشش در کنار مسجد و تلاوت اذان از آن، در قدیم هدایتگر راه قافله هایی بوده که از یزد و خراسان به شیراز می رفتند. همچنین به هنگام خطر در بالای آن آتشی برپا می کرده اند تا همگان از این اتفاق باخبر شده و به سمت قلعه بیایند.
آخرین اخباری که تا زمان نگارش این نوشتار در مورد این قلعه در اخبار سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد منتشر شده، در تاریخ 29 فروردین 1396 انجام گرفته و از «نشست کارشناسان طرح ضربتی ارزیابی ظرفیت تولید و اشتغال روستاهای منتخب کشور با مدیر کل میراث فرهنگی یزد» خبر می دهد. در این نشست، کارشناسان اعزامی با حضور در روستاهای هدف به بررسی ظرفیت ها و پایش این روستاها در حوزه ی اشتغال و زیر ساخت های مرتبط با حوزه ی مأموریت های خود در این روستاها پرداخته اند و پس از آن ضمن بازدید میدانی از روستای خرانق، زیرساخت های گردشگری، میراث و صنایع دستی این روستا را بررسی نموده اند. طبق آخرین بازدیدهای تحریریه  ی هنر معماری از این منطقه نیز برخی اقدامات مثبت از طرف سازمان میراث فرهنگی استان یزد، مانند بازسازی و مرمت کفپوش کوچه های روستا و یا سازماندهی دیوارها و سطوح ظاهری خانه های قلعه انجام شده، اما متأسفانه هنوز کاربری خاصی در نظر گرفته نشده است و لایه های داخلی تر، وضعیت مناسبی ندارند. البته با توجه به اینکه کاروانسرای مجاور قلعه مرمت و به هتل اقامتی تبدیل شده است، تعداد بازدیدکنندگان به این روستا نیز افزایش یافته، اما با ورود به قلعه، پس از گذشتن از کوچه های آن و با رسیدن به مسجد، در مخصوصِ منارجنبان بسته است؛ سقف بسیاری از خانه ها ریخته، به فضاهای داخلی خانه ها رسیدگی نشده و حتی بعید به نظر می رسد که دیوارهای آن مقاوم سازی شده باشند (تصویر 10). از آنجا که در سراسر کویر ایران، چنین بناهای بلندمرتبه ای از خشت و گل وجود ندارد، باید به اقدامات جدی تری نسبت به این روستا فکر کرد.

قلعه ی مورچه خورت
روستای مورچه‌خورت از توابع استان اصفهان، واقع در مسیر شاهراه اصلی اصفهان‌ـ‌تهران و دارای آب‌و‌هوایی نیمه بیابانی، گرم‌و‌خشک در تابستان و سرد‌و‌خشک در زمستان می‌باشد. نام مورچه‌خورت در منابع قدیمی متعددی مانند الاعلاق‌النفیسه‌ی ابن رسته در قرن سوم و یا نزهت‌القلوب حمد‌اللّه مستوفی آمده است و نشان می‌دهد که روستای مورچه خورت در حدود اواخر قرن سوم هجری نیز آباد بوده و به همین نام مشهور و خوانده می‌شده است (امیرحاجلو، 1390: 379). اشاره به نام این روستا در کتاب های تاریخ عمومی پس از جنگ نادر شاه افشار و اشرف افغان صورت پذیرفته و در کتاب جهانگشای نادری نیز تصویری از این نبرد ارائه شده است که موقعیت قلعه یا حصار روستا و کوه‌های اطراف منطقه را نشان می‌دهد (تصویر 11). همچنین در کتاب تاریخ نادرشاهی (نادر نامه) ابیاتی در وصف رزم نادر در مورچه خورت می خوانیم:
دگـر بـاره ماننـد افراسیـاب کشیده ست لشکر فزون از حساب
پی رزم و پرخاش آن کینه دار رسیدست تا قریه ی مورچه خوار

تاورنیه، از بزرگ ترین شرق شناسان و سفرنامه نویسان نیز در سفرنامه ی خود، بحث مختصری درباره ی کاروانسراهای موجود در مورچه خورت مطرح نموده است، اما وی به اشتباه نام «می شیاکور» را برای این قریه به کار برده است (آذری دمیرچی، 1353: 46): «در وسط راه قهرود و اصفهان “می شیاکور” قرار دارد که یک کاروانسرای تنها نیست، بلکه چند کاروانسرا است و بهترین قسمت قریه را تشکیل داده اند.» (تاورنیه، 1363: 88). با وجود آب و هوای نه چندان مناسب این ناحیه، به دلیل وجود شرایط سوق الجیشی در طول زمان، بناهای متعدد فراوانی در آن شکل گرفته است. برای مثال در حاشیه ی شمال غربی روستا، قلعه ای به همین نام وجود دارد که تا چند سال پیش نیز محل سکونت چند خانوار بوده است.
این قلعه، حصاری بلند و 8 برج دیده بانی دارد که دور تا دور قلعه ی 3 هکتاری مورچه خورت را فرا گرفته است و وجود تنها دو ورودی در شمال و غرب مجموعه، علاوه بر بالا بردن ضریب ایمنی مجموعه، باعث دسترسی بهتر و آسان تر به مجموعه می گردد. آنچه در این مجموعه مهم و ارزشمند جلوه می کند، جدا شدن عرصه های گوناگون فضایی به منظور حفظ امنیت و آرامش مناطق مسکونی و سایر قسمت ها می باشد. برای مثال، استقرار فضاهای مذهبی همچون مساجد و حسینیه ها در جنوب قلعه، علاوه بر تعریف محدوده ی بافت مسکونی، باعث محافظت سیاسی و نظامی آنها گردیده است و گنبد زیبای فیروزه ای امامزاده علی در قسمت جنوبی قلعه از دور می درخشد (تصویر 12).
قدمت قلعه تا دوره ی ایلخانی و حتی ساسانی تخمین زده شده است و طبق آنچه کتیبه ی موجود در آن نشان می دهد، قلعه آخرین بار در حدود 200 سال پیش، مرمت گشته و بازسازی آن تا زمانی که سکونت در آن وجود داشته است، بر حسب ضرورت انجام می شده، اما پس از آن به فراموشی سپرده شده است. در زمان معاصر نیز درباره ی طرح مرمت و احیای این مجموعه، تاکنون اخبار متفاوتی منتشر شده است که نشان از تصمیم‌گیری های متفاوت در این راستا دارد (تصویر 13). منوچهری در مقاله ی خود در سال 1388 بیان می کند که پروژه ی احیا و مرمت این مجموعه از سال 1386 در چارچوب مشارکت مردمی با مشارکت بنیاد مسکن استان اصفهان، شرکت توسعه ی گردشگری استان اصفهان، شرکت عمران و مسکن سازان منطقه ی مرکزی و شرکت تعاونی گردشگری روستای مورچه خورت، تحت شرکتی با عنوان شرکت احیای بافت تاریخی قلعه ی مورچه خورت آغاز گردیده است (منوچهری، 1388: 85).

محمدی جزی نیز در روزنامه ی نسل فردا، منتشر شده در تاریخ 2 خرداد 1396، قلعه ی مورچه خورت را خواهر‌زاده ی ارگ بم می‌خواند و از آغاز مرمت برج و باروهای آن با مشارکت مردم خبر می دهد، اما سرعت پیشروی اینگونه اقدامات را نه چندان مناسب ارزیابی می کند. میراث آریا نیز به نقل از بهزاد صبری، مدیر‌‌عامل شرکت توسعه ی ایرانگردی و گردشگری استان اصفهان، خبر از پیگیری عقد قرار‌داد مشارکتی برای احداث هتل پردیسان حکیم با مشارکت صندوق احیا و مرمت بناهای تاریخی و شرکت عمران سازان منطقه ی مرکزی در خرداد 1396 می دهد. با این حال، همان‌طور که از اخبار رسیده بر‌می آید، این روند متأسفانه با سرعت مناسبی پیش نمی رود و این امر همتی بزرگ، برای برداشتن گام هایی بلند جهت احیا و ارتقای ابنیه ی سنتی ایران عزیزمان می طلبد؛ به امید آن روز.

کلام آخر
در ایران، صنعت گردشگری به آرامی در حال رشد است و ملزومات این صنعت نیز در کنار آن در حال شکل گیری هستند، اما متأسفانه این روند نسبت به اقدامات جهانی بسیار کُند می باشد. با درک این موضوع که این صنعت یکی از منابع مهم اقتصادی برای دولت و مردم به شمار می‌آید و همچنین یکی از بهترین راه های تعامل میان فرهنگ ها و ملل محسوب می شود، توجه به میراث فرهنگی و تاریخیِ به جای مانده از گذشته، کم‌کم شکل تازه ای به خود خواهد گرفت که بی توجهی به آن، برای کشوری مانند ایران، با وجود منابع غنی در این حوزه خطرناک به نظر می رسد. به فراموشی سپردن این آثار و تخریب تدریجی آنها، در واقع پاک کردن صورت مسئله است و نمی تواند مطابق با اصول پایدار هویت تاریخی باشد.
نوشتار حاضر، شرحی از وضعیت سه قلعه و ارگ را در منطقه ی کویری ایران نشان می دهد. حال که وضعیت فعلی ارگ و قلعه ی بم را در سال های پس از زلزله دیده ایم، اگر بتوانیم به ساعاتی پیش از آن ثانیه های شوم زمستان 1382 بازگردیم، چه اقداماتی را در رأس امور قرار خواهیم داد؟ بی شک سعی می کنیم تا قدمی هر چند کوچک در این راستا برداریم و یا حداقل مستندنگاری و مطالعات گسترده ای در این زمینه انجام دهیم. اکنون نیز باید فرصت را غنیمت شمرده، میراث داران مناسبی برای گذشتگانمان باشیم و همین خشت های باقیمانده را به درستی احیا نماییم. در این راستا نه تنها مسئولین، بلکه مردم نیز باید هوشیار بوده و با ایجاد گروه های مردمی و اقدامات دیگر از این دست، برای پایداری و حفظ این اماکن تاریخی بکوشند.
تشکر و قدردانی
در نهایت بر خود لازم می دانیم تا از آقایان جعفر عسکری، عضو شورای اسلامی شهر و روستا حوزه ی مورچه خورت و حسین زنبوری، عضو روابط عمومی شهرداری شاهین شهر و همچنین خانم سولماز رحمانی راد برای همکاری و راهنمایی در بکارگیری مطالب و منابع موجود برای نگارش بخش مورچه خورت، تشکر نماییم.


منابع
• استرآبادی، میرزا محمدمهدی (1370). تاریخ جهانگشای نادری. تهران: انتشارات سروش و انتشارات نگار.
• امیرحاجلو، سعید و سقایی، سارا (1390). آثار تاریخی دشت مورچه خورت اصفهان با استناد به متون و منابع مکتوب دوران اسلامی. نشریه ی مزدک نامه، شماره ی 4.
• بانی مسعود، امیر (1394). معماری غرب؛ ریشه ها و مفاهیم. تهران: نشر هنر معماری قرن، چاپ هفتم.
• جوادی، شهره (1389). برج های گلی خرانق. نشریه ی منظر، دوره ی 2، شماره ی 9.
• حناچی، پیروز و آرمان، فهیمه (1392). شناخت ساختار کالبدی قلعه ی روستای خورانق با رویکرد تأثیرپذیری از الگوهای رفتاری. دو فصلنامه ی معماری ایران، شماره ی 4.
• خادم زاده، محمد حسن (1380). بررسی و شناسایی روستای خورانق. یزد: اداره ی کل میراث فرهنگی استان یزد.
• رحیم پور، علی (1392). تحلیل آماری صنعت گردشگری جهان، بازارهای آینده و جایگاه ایران. فصلنامه ی گردشگری دانشگاه علم و فرهنگ، شماره ی 1.
• سپهری اردکانی، علی (1348). تاریخ اردکان. اردکان: حنین اردکان.
• نظری، فرهاد (1394، 14 بهمن). تخریب آثار تاریخی علامت بیماری فرهنگی. جام جم آنلاین. دسترسی در تاریخ 10 تیر 1396 از: /http://jamejamonline.ir/online/2268223632868090675
• حجازی و همکاران (1394). مطالعه ی تخریب لرزه ای یک حجره ی خشتی در ارگ بم و ارائه ی طرح مرمت آن. دو فصلنامه ی علمی ـ پژوهشی مرمت و معماری ایران، شماره ی نهم.
.Nasr, Seyyed Hossein (1975). [Image]. Persia; Bridge of Turquoise. Italy: McCleliland & Stewart •

منتشر شده در : سه‌شنبه, 28 دسامبر, 2021دسته بندی: دسته بندی نشده, مقالاتبرچسب‌ها: