فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، استیون پرلا، سیستم‌های سطح هیبریدی، نیویورک
فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، وینکا دابل دم، آرکی­ تکتونیکز، نیویورک

فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
دکوی
پاریس

دِکوی با استقبال از همیاری فنی، نوآوری تکنیکی و فرآیندهای گوناگونِ تولید تجربی، خالق شیوه­‌ای نوین است در معماری، شیوه­‌ای سبُک، پرتحرّک، و باوقار.

Ether/I
برای مراسم یادبود پنجاهمین سال تأسیس
سازمان ملل متحد از دکوی خواسته شد تا اثری از یک سری پروژه­‌های ساخت تندیس خلق کند که در آن «تصویر/ سطح/ ابژه» در آن وضعیتی مبهم و چندپهلو داشته باشند. Ether/I بر مبنای ردّ نگاتیو حرکت دو رقّاص در فضا که روی فیلم ویدئو ثبت شده بود ــ ردّی که با چشم غیرمسلّح قابل رؤیت نیست ــ یک فاز گذار از یک حالت به حالت دیگر را خلق کرد، ردّ حضور امری غایب، که عمق نیز داشت. این تندیس به ؤیلیام فورسایذ تقدیم شده، که حرکات باله را به صورت منحنی­‌های شکسته ساده کرده است. Ether/I به صورت انعکاس آشفته‌­ی تصویر روی یک صفحه‌­ی آلومینیومی تکمیل شد، و طوری شکل گرفت که انگار به ردّ اشباح حرکت و شکل می­‌بخشید.
دکوی که یک آتلیه‌­ی معماری سبُک، پرتحرّک و پرجنب و جوش و خانه‌­به‌­­دوش است، در سال 1991 در پاریس به عنوان گروهی با اهداف تحقیقاتی پایه‌­ریزی شد. دکوی که اساساً متمرکز است بر مسابقه، نظریه، و اینستلیشن­‌های تجربی و نیز تدریس، به فعالیتی زمینه‌­ساز تکامل یافت که اکنون جایی بین پاریس، کوآلالامپور و لندن را اشغال می­‌کند. این مجموعه که مارک گولثورپ آن را اداره می‌­کند، نه تنها تحت تأثیر انقلابات الکترونیکی بوده، بلکه بیش از آن توسط امکانات مفهومی شاعرانه و تکنیکی، که سرعت، فقدان حد و حصر و سیالیت در تغییر پارادایمِ دیجیتال الکترونیک آن را میسر ساخت، به صورت افراطی شکل گرفته است.
هدف کاریِ دکوی این است که چگونه اشتیاق ما برای ارتقاء تکنیکی ــ سوق­‌دهنده‌­ی ما برای کامپیوتریزه کردنِ عملاً تمامی ابعاد زندگی­مان ــ می‌­تواند خود را در معماری آشکار سازد. این سؤال که چگونه تکنولوژی را در فُرمول‌های ساخته‌­شده‌­ی خود به کار بندیم در نقطه‌­ی مقابل این فرض قرار دارد که کارآیی یا بیان باید انگیزه‌­ی تحقیقات تکنیکی باشد. نظر گولثورپ این است که: «به نظر می­رسد که اشتیاق قویاً در چنین سؤالی حائز اهمیت است، تأکید بر عرصه‌­ای که در آن تکنولوژی به عنوان توسعه‌­ی انسان هرگز یک جایگزین بیرونی صرف نیست، بل به صورت فعّال در درون ارگانیسم انسانی، قطعاً به معنای شناختی، نفوذ می‌­کند… جالب خواهد بود که نه تنها در مورد آنچه که تکنولوژی می‌­تواند در اشیاء ما قرار دهد (یا بهتر بگوییم: «باقی ­گذارد»)، بلکه بر گستره­ای که در آن تأثیر کلی تکنولوژی بر الگوهای شناخت ممکن است محورهای چنین فرآیند­ـ­­­­­ ابژه‌­هایی را قطع کند، اندیشه کنیم. به این دلیل پتانسیلِ پنهان معماری بیشترین تأثیر را دارد، اما وقتی که از طریق آزمونِ ظرفیت‌های اجتماعی و شیوه­‌های تفکر که آخرین پیشرفت‌های تکنولوژی آنها را به وجود آورده‌­اند، به صورت بالفعل درآید.
قطعاً تغییر سریع شرایط تکنیکی، منطق و اصطلاحات ــ از اصطلاحات مکانیکی تا پُست­مکانیکی، خطی و غیرخطّی و متصلب و منعطف ــ است که الهام‌بخش و انرژی­زای پروژه‌­ی خلاقِ دکوی است. گولثورپ می­نویسد:
ما ظاهراً در یک وضعیت کریستال مایع قرار گرفته‌­ایم ــ یعنی در یک ماتریس کریستال­ـ­ مایعی نامشخص در نقطه­‌ی تکوین یا تخریبی که در آن کریستال‌ها از یک رسانه‌­ی عموماً فاقد عمق شروع به آشکار شدن می­‌کند. ما متوجه نوعی تغییر جهت در منطق صوری هستیم، یک اصل نامفهوم یا شناوری درونِ ماتریسِ مولّد ماشین. و همچنین

متوجه ابهامی در عملکردِ فرهنگیِ اخیر که در محدوده­‌ی خود در حال افت و خیز است… در هر دو معنی به نظر می­‌رسد این وضعیت استتیک توسط تغییرات تکنیکی فزونی می­‌یابد: یک اضمحلال فیزیکی که با اصل ناپایداری و گذرایی در سینما هم‌خوانی دارد، و یک به سطح آمدنِ عقلی، شتابی که تصویر در حال تکثیر موجب آن است ــ یک افکت نوریِ توهمی… پس کریستال مایع که بین سخت و سیّال، و بین منطق بصری و شیمیایی گیر افتاده، ظاهراً اصطلاح گنگ یا در حال نوسان برای تعریف وضعیت کنونیِ در حال تغییرِ ماست در حالی که ما از پارادایم نوشته به یک پارادایم الکترونیک گذر می‌­کنیم، و گمان می­‌بریم که چنین تعلیقی به طرز تفکر ما در مورد فعالیت معماری، در فرآیند آفرینش، به برگشت روند اندیشه‌­مان و به حرکت یا سیالیت نسبیِ آگاهی­مان، انتقال خواهد یافت.
آنچه انگیزه‌­ی تحقیقات فلسفی، تعهدات بغرنج و حتّا کارکرد آتلیه‌­ی دِکوی می‌­شود، شیفتگی بسیار به علاوه‌­ی انرژی بی‌­حساب و آزادسازیِ پتانسیلِ تغییر ماهیتِ تکنیکی است.
دکوی از بدوِ فعالیت، خود را به صورت یک فعالیت جهانیِ آزاد سامان بخشید، تا بر روی امکانات همکاری که انتقال داده‌­ها را ممکن می‌­سازد، سرمایه‌­گذاری کند. دکوی که نه تعدادی ثابت و نه موقعیتی ثابت دارد، به یک مدل تقریباً یوتوپیایی (آرمان­‌شهری) چندرشته­‌ای مرکب از آتلیه‌­ی افقیِ چندمنظوره اعتبار می­بخشد که غالباً از طریق اینترنت به منظور مبادله­‌ی طرح‌ها، مدل‌های مجازی و دستورالعمل‌­هایی برای سیستم‌های ماشینی که به کمک کامپیوتر کار می­‌کنند، با کارشناسان و نظریه‌­پردازان در اروپا و آسیا همکاری نزدیک دارد. دکوی برای بر پا داشتن این شکل فعالیت، دست به تأویلی مجدد از عمل طراحی خود در معماری زده است، و در بسیاری نمونه‌­ها نقش شبه‌­مذهبی خود را مورد بازنگری قرار داده است. در تولید فضایی کورئوگرافیکِ دِکوی، منطق خطیِ همراستا با معماری مدرن متأخر به سود روش‌های ساده‌­تر اندیشه‌­ی همکاری، آفرینشگر و تولید ترک شده است.
بنابراین، در دِکوی مدل جدیدی برای فعالیتِ معماریِ ناشی از اضمحلالِ خالق یکتا (معمار) یا تک­فردِ آفرینشگر را کشف می‌­کنیم. این گروه، صورتی از طراحی را به شکل نمونه‌­بردار یا ویرایشگرِ تغییر وضعیت‌ها یا تغییر جهت‌های گستره‌­ای بسیار وسیع از امکانات فُرمی، تفکری، و تکنیکی ارائه می‌­کند. گولثورپ این فعالیت را به این صورت تعریف می‌­کند: «پنهان شدن ایده، یا پنهان شدنِ الزام مشروطی که این فعالیت به طور ضمنی به آن اشاره می­‌کند: دود شدن و به هوا رفتنِ قطعی چیزهایی که هیئت معماری را کنترل می‌­کنند، و نوعی تمایل به سوی اندکی بی‌­هدفی.» دِکوی با گمانه‌­زنیِ تجربیِ تولید کامپیوتر مواجه است، و معمولاً رها از ایده‌­ی قطعی و بیشتر با کنجکاوی و نه جزمیت کار می­‌کند. این دید گسترده به استودیوی دِکوی این امکان را می‌­بخشد که ژانرهای جدید فُرم را که با مداهنه از ذهنِ ظاهراً بی­‌انتهای ماشین دیجیتال به دست آمده، کشف کند.
دکوی با آغوش باز پذیرای کار با کامپیوتر بوده است آن هم چشم­‌بسته، و این که بگذارد دینامیک آلگوریتمیک و متحرّک آن، زنجیره­‌های غیر قابل پیش­بینی و افراط‌ها و تفریط‌های مادّی خلق کنند. به عنوان مثال، پروژه‌­ی هوسترا پروترا، بر یک رویکرد مولد به الگوسازی فضایی تأمل می­‌کند. این پروژه با گیر انداختنِ خطوطی که از دوران فُرم‌های نامنظمِ انیمیت حاصل می‌­شود، شروع شد. با ثبت این خطوط، تسلسلی از آثار تولید شد که به آنها “glyphics” می‌­گویند. آثار زیبای “glyphics” که به علت گذار از وضعیت صنعتی به ما بعد صنعتی عمل می­‌کنند، نشان می­‌دهند که قدرت کامپیوتر می­تواند زنجیره‌­ی خطّی عجیب و غریبی خلق کند که بتواند به عنوان جزئیات، سازه یا دکوراسیون استفاده شود و کیفیت‌های فریبنده و سیّال زنجیره­ای، تکامل دینامیک و مولّد فُرم را ثبت کند.
گولثورپ می­گوید: «استودیو به دنبال مجموعه‌­ای متنوع از فرآیندهای تجربی در معماری است که انگیزه‌­ی هر کدام دینامیک درونی‌­شده‌­ای است که در طول انجام پروژه تکامل می­‌یابد، اما ندرتاً به سادگی متکی به ظرفیت تثبیت‌­شده‌­ی یک سیستم نرم­‌افزار است… اگر چه، کاری که در دکوی تکرار می‌­شود… نگرانی در مورد گذار به خود مرحله‌­ی ساخت است که باید از دل روند تحقیقی تکمیل شود، و به طرف تولید سوق بیابد.» پروژه‌­ی پالاس که سفارش یک خانه‌­ی گرمسیری در مالزی بود، به منظور آزمون محدودیت‌های فُرمال طراحی، تولید و کنترل ساخت کامپیوتری و تکنولوژی‌های مولد فُرم بود. خصوصیت‌های برجسته‌­ی این خانه یک ترکیب پوزیتیف است که خانه را به صورت آرایه­‌ای از جعبه‌­های ظریف دارای لفاف فولادیِ سوراخ سوراخ درآورده است. پوسته­‌ی محاط از هفت غلاف متالیک پیچیده و خمیده ساخته شده، که هر کدام متمایز ولی به لحاظ ریاضی به هم پیوسته‌­اند، که روی آنها سوراخ‌های تولید شده‌­ی عددی، مدام در حال تغییر هستند.
سوراخ‌ها که توسط شرکت ابژکتیل به سرپرستی برنار کَش مقیم پاریس، تکامل یافته­اند خالق حرکت‌های بصری است که مانند «یک دسته ماهی» روی سطح خانه می‌­درخشند. غلاف سبک وزن به عنوان یک فیلتر اقلیمی که منطق سیستم‌های پوشش محافظ امروزی برای فائق آمدن بر حرارت منطقه‌­ی گرمسیری را به کار می‌­گیرد، عمل می‌­کند.

آیگیس (سپر زئوس)
تئاتر هیپودروم در بیرمنگَم اثری هنری به دکوی سفارش داد که هم واجد جنبه‌­ی تعاملی باشد و هم آنچه در فضای داخلی خود دارد را در نمای بیرونی به نمایش بگذارد. دِکوی برای کشف ماهیت این انتقال، دستگاه علائم و عمل نوشتن در فرهنگ معاصر سطحی را پیشنهاد کرد که در مقیاس محلی می­‌توانست پاسخگوی محرک‌های محیطی باشد. این سطح بسیار ساده است ــ متالیک و دارای لبه­‌ی قاشقی ــ مانند یک سطح خمیده­‌ی نرم از درون به بیرون نفوذ می‌­کند. هنگام سکون و بی­حرکتی، این سطح یک پرده‌­ی براق پشت صحنه است، اما چون وضعیت بالقوه دارد می­‌تواند از سمت محیط تئاتر تحریک شود و آن را به صورت حرکت‌های محوشونده، سیّالیتی نرم یا الگوهای پیچیده ثبت کند. بنا بر این، این سطح تحقّق عمل انتقال است، نوعی ابزار گذر سینستتیک (synaesthetic) که از مرز حواس عبور می‌­کند. این پروژه شامل یک معمار، یک مدلساز پارامتریک، یک ریاضیدان، یک برنامه­‌نویس، و یک مهندس نماساز می‌­شود. نهایتاً این سطح به مرحله‌­ی طراحی نهایی نرسید: بلکه با استفاده از نمونه‌­سازی تصادفی و اطلاعات حسی الکترونیک که در آن نقش طراح به سطح اِدیتور و نمونه‌­ساز تقلیل می‌­یافت، تولید شد.

دِکوی تأکید دارد که خانه‌­ی پالاس تنها یک تمرین گرافیک نیست، بل نتیجه‌­ی تحقیقات و تولید پیشرفته‌­ی منجر به شکل­‌گیری نرم­‌افزارهای Curve-Generation و Numeric-Command Machining از مدل‌های کامپیوتری است. در حالی که این طراحی نیازمند قطعات منحصر به فرد پیچیده‌­ای است تا به شکل دقیق تولید شود، ساخت چنین مجموعه‌­ای از اشیاءِ منحصر به فرد (به لحاظ ریاضی منسجم، اما دارای فُرم‌های متفاوت) می­‌تواند با هزینه‌­ای نسبتاً ارزان انجام پذیرد، هرچند موجب انتقال اساسی در منطق بنیادین ساخت و تولید می‌­شود.
گولثورپ در ادامه چنین توضیح می‌­دهد: «آنچه بیش از هر چیز دیگر آدم را وسوسه می‌­کند این است که ما نه تنها آغاز به مشاهده‌­ی مولد جدید می­‌کنیم (و هرکس هم با Wunderblock الکترونیکیِ خودش)… بلکه توانایی اساساً متفاوتی در یادگیری و نشانه‌­هایی از ساماندهی مجدد پراکسیس فرهنگی را شاهد هستیم.» به منظور ارزیابی دستاوردهای دکوی تا کنون، لازم بوده تا به اختلاف شدید آن با مدل‌های سنتی کار و طراحی اشاره کنیم. روی هم رفته، استودیو تلاش کرده تا خودمحوری طراحی را به نفع ساماندهی مفاهیم و امکانات تضعیف کند. ترانسفورماسیون‌­های ثبت­‌شده در این کار نه تنها ساماندهی مجدد روش درک مقوله­‌ی ساختمان را در معرض دید می­نهند، بل تخمین دوباره­‌ی شیوه‌­ی اندیشه‌­ی معماران را میسّر می‌­سازند، تا به این طریق بتوان امکانات منعطف تغییر پارادایم‌های تکنیکی­ فرهنگیِ رو به تکوین را دنبال کرد.
تحقیقات دِکوی جایگزین هوشمند و سیّالی برای مسیر خطی «عمل تا فرم» تفکر ارائه می‌­دهد که با سرسختی جلوی بسیاری از استدلال‌های معماری این قرن را گرفته است. آنچه که نهایتاً در مورد فرآیندهای بازِ استودیو بسیار اغواگر و احتمالاً شگفت‌­انگیز بوده، این است که قابلیتِ حرکت و سبُکی تفکر خلاق و کاربرد تکنیک بصریِ آن منجر به خلق آثار معماری دارای پیچیدگی فیزیکی بسیار زیاد و دقت علمی بسیار بالا شده است.

معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمه‌ی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی

منتشر شده در : یکشنبه, 14 می, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: