فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، دکوی، پاریس
فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، استودیو یو ان، بن ون برکل و کرولاین باس

فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
وینکا دابل دم
آرکی­ تکتونیکز
نیویورک

ؤینکا دابلدَم امکانات فُرمال و اندام‌وار را از زمینه‌­ی توپولوژی
به وام گرفت تا ساختمان‌هایی خلق کند که موقعیت‌های فضاییِ در تقابل را به نحو احسن و با تمامِ قدرت با نیازهای پروگراماتیک در هم آمیزند.

ؤینکا دابلدَم از شرکت آرکی­ تکتونیکز که در هلند آموزش دیده و در نیویورک اقامت دارد، می­‌گوید که معماری نباید بیش از این محدود به سنت‌های غیرقابل تغییر استادی، نسبی­‌نگری، و استتیک باشد. این از آنروست که معماری بتواند در فرهنگِ در حال تکوینِ حاصل از سیستم‌های علم و تولیدِ به سرعت در حال گسترش، دیگربار مطرح شود. دابلدَم با جهانی روبه­‌روست که روز به روز با تحقّق اجتماعی، اقتصادی و تکنیکی ارتباطات و تکنولوژی‌­های رسانه بر پیچیدگی­اش افزوده می‌­شود، و اصرار دارد که معماران برای درک آخرین تغییرات و تغییر جهت‌های فرهنگی که ما را از استدلال‌های ماشینی به سوی پروسه‌­ی هوشِ ارگانیک و جهت‌­دار هدایت می‌­کند، ملزم به مطالعه‌­ی فلسفه، ریاضیات و فیزیک هستند.
آشکارترین پارادایم در معماری دابلدَم را می­توان در توپولوژی مشاهده کرد، شاخه­‌ای از ریاضیات که به خواص اشکال هندسی که با وجود تغییر شکل‌ها و ترانسفورماسیون‌های پیچیده، ثابت می‌­مانند، می‌­پردازد. او شیفته‌­ی امکانات فُرمال، اندام‌وار و زمان‌مند شده است که از مجرای تحقیق در مورد توپولوژی در اختیار معماری قرار می‌­گیرد؛ او در ضمن باور دارد که این عملیات ابزارهای دقیق و در عین حال دینامیکِ فضاهای متمایز و یکپارچه، برنامه‌­ها و وضعیت‌ها را در اختیارمان قرار می‌­دهند.
توپولوژی حدوداً از سه نقطه‌­ی تمرکز اصلی تشکیل شده است: توپولوژی مجموعه‌­ی نقاط فیگورها را به عنوان مجموعه‌­ای از نقاطی دارای خصلت‌هایی همچون نزدیکی، گشودگی، فشردگی، و اتصال مورد بررسی قرار می­‌دهد؛ توپولوژیِ جبری استفاده‌­ی گسترده­‌ای از روش‌های جبری، به ویژه تئوری مجموعه­‌ها، به عمل می‌­آورد؛ و توپولوژی التقاطی فیگورها را به مثابه مجموعه‌­هایی از فیگورهای ساده (تک­بخش) که به شیوه­‌ای قانونمند ولی بی­‌نهایت متغیّر با یکدیگر در ارتباط هستند در نظر می‌­گیرد. برای مثال، در یک ترانسفورماسیون همبستی یا مجموعه­‌ای، دو فیگور به لحاظ توپولوژیک با یکدیگر جور هستند چنانچه بتوان یکی را از طریق کشیدن، خمیدن یا تابیدن به دیگری تبدیل کرد و نه با بریدن، پاره کردن یا فشردن و چروک دادن. این تمایز نشان می‌­دهد که معماری ناشی از توپولوژی متفاوت از روش‌های طراحی ساختی و ترکیبی اخیر است که با سطح به عنوان «کریستالی» یا بَرخالی (= فراکتالی) به صورت نوعی خمش برخورد می‌­کند. دابلدَم به جای این که تنها فضا را در برگیرد، از امکانات انباشتی و بی­پایانی همچون لوپ کردن، بازگشت، و مدارهای متناوب در توپولوژی همبستی بهره می­‌گیرد.

دابلدَم به‌­خصوص فیگورهایی از قبیل بند، گره و لوپ را به عنوان مدل‌هایی برای معماری­ای به کار گرفته که آنها را برای ساختمان‌هایی با چشم­‌اندازهای ناهمخوان با موقعیت‌های شهری با یکدیگر تلفیق کرده است. بدین ترتیب، توپولوژی موجب می‌­شود دابلدَم یک ارتباط «طبیعی» بین ناپایداری و سیالیت سازه‌­های شهری در سطح جهان و نوسان‌ها و چرخش‌های مدام در جهان مجازی برقرار کند.
کامپیوتر ما را قادر می‌­سازد تا مکانیسم‌های پیچیده را ثبت کنیم و تسلسل فضایی آن را شبیه‌­سازی کنیم. اینجا ماتریس بیشتر ابزاری برای اندازه‌­گیری است تا یک شبکه­‌ی دوبعدی که در هندسه­‌ی اُقلیدِسی ارائه می‌­شود. برای مثال، در فیزیک از ماتریس برای تعریف فضای فاز که توصیفی است از نقاط مشخص در فضا، در امتدادِ طولی زمان‌مند استفاده می‌­شود، یعنی یک سیستم دینامیک. در هندسه استفاده از سیستم‌های لَندسَت (Land Sat) و سی­سَت (Sea Sat) اندازه‌­گیری­‌های دقیق ماهواره را که توسط کامپیوتر به صورت دیجیتال در آمده و به صورت پروسه‌­های تصویرسازی سه­‌بعدی به شکل قابل رؤیت درآمده‌­اند را نشان می‌­دهد. آنها ما را قادر ساخته‌­­اند از قسمت‌هایی از جهان که تا آن موقع ناشناخته بودند نقشه­‌برداری کنیم. سیستم‌های جدید GPS اکنون می‌­توانند نه تنها اشیاء استاتیک، بلکه همچنین اشیاء متحرک را با تعریف مجدّد دائم آنها که نسبی نیز هست، اندازه­‌گیری کنند. کامپیوتر دانشمندان را قادر ساخته تا این پدیده‌­های پیچیده را به تصویر بکشند و بدین­‌ترتیب آنها را درک کرده، در موردشان تحقیق کنند و آنها را به طرز بی‌­سابقه‌­ای بسط و گسترش دهند.

ورود ؤینکا دابلدَم به مسابقه‌­ی طراحی ترمینال بین‌­المللی کشتی‌های مسافربری در یوکوهاما مطمئناً موفق‌­ترین تلاش این خانم برای پیوند معماری توپولوژیک به یک وضعیت شهری متراکم در ابعاد کلان است. پروژه که در زمین‌های احیاءشده از دریا در مجاورت بندرگاه یوکوهاما واقع شده، قسمتی از منطقه­‌ی جدید هویتیِ شهرِ یوکوهاماست. بنای دابلدَم که از پیوستن دو منطقه‌­ی شهری شکل گرفته ــ یکی در نزدیکی آب که عمدتاً از شرکت‌های بازرگانی و ساختمان‌های بلندمرتبه تشکیل شده، و دیگری اسکله‌­ای که در آینده قرار است به محل ترمینال بین‌­المللی بندرگاه بدل شود ــ بدین منظور طراحی شده تا تراکم شهر را به سطح در حال گسترش سیّال خلیج یوکوهاما بپیوندد. این پروژه با یک اسکله­‌ی مرکزی که به عنوان فضایی دارای حرکت شدید است و منطقه­‌ای که رفت و آمد و ترافیک سنگین و دائمی در آن جاری است، انگاره­‌ی «زمان مؤخّر» را تعریف می‌­کند: این انگاره به معنای اتّساعِ زمان متناظر این سازه است که ما غالباً وقتی بین قاره‌­ها و از یک منطقه‌­ی زمانی به منطقه‌­ی زمانی دیگر سفر می‌­کنیم آن را تجربه می‌­کنیم؛ یا به عنوان نقطه­‌ی شروعی برای توپولوژیِ «نوارکشیِ تاب­خورده» که به پیوستار زمان و فضا (یا «جایگاه») به شکل دینامیک و در عین حال با تأخیر شکل می‌­دهد:

انگاره‌­ی تأخیر در مدل توپولوژیک را در جایی شاهد هستیم که دو نوارِ کشیِ تاب­خورده، این زمانِ طی شده را از ترمینال بیرون می‌­کشند. در علم توپولوژی نوارِ کشیِ تاب­خورده، واپیچیدن و ناپدید شدنِ ناگهانیِ بافتار را نشان می­‌دهد. این انگاره، بی­ثباتی و گذراییِ سیالیت زمان و فضا را نشان می‌­دهد. دو سطح به‌­هم‌­تابیده پر از برنامه‌­ی کاری هستند، یکی وظیفه­‌ی کارکرد شهر را به دوش می­‌کشد و دیگری عملکرد ترمینال را کنترل می‌­کند. فصل مشترک دو نوار به مدول‌های کارکردی ختم می­‌شوند که به طور همزمان به صورت روان به هم متصل هستند و به‌­آرامی از کنار یکدیگر می‌­گذرند… سیالیت ساختمان ترمینال توسط برهمکنش هندسی وابسته به ریاضیِ کامپیوتری و فاکتور مقاومت مصالحِ مدل فیزیکی مورد محاسبه واقع می‌­شود.
ساختمان ترمینال، فضایی طولانی دارد که در فیگورِ درهم­‌تابیده‌­ی متراکمی متشکل از فصل مشترکِ دو نوارِ توپولوژیک واقع شده است، که سازه­‌ی «پل» را خلق می­‌کند که به دور سطح اسکله تاب می‌­خورد. ترمینال یک پوشش یا غشاء سازه‌­ایِ ممتد است ــ یک چارچوب آلومینیومی که پوسته‌­ای بافت­دار دورِ آن را احاطه کرده ــ و دیوارهای جانبی­ای از صفحاتِ شیشه­‌ایِ روکش‌دار آن را فراگرفته که این دیوارها با خمشه‌ای ملایم هندسه‌­ی نوارها کامل می‌­شوند. برای مفصل‌­بندی کارکردهای پیچیده‌­ی سازه، سطح اسکله با مواد مختلف رنگ شده که با حرکت حجم‌های پرپیچ و خم به نرمی از کنار یکدیگر عبور می‌­کنند. برای مثال، نوک اسکله که به عنوان قسمت پهلوگیریِ کشتی‌های ورودی استفاده می‌­شود، از میله‌­های چوبی ساخته شده، در حالی که سکوی گذرگاه که به باغ پشت بام و رستوران منتهی می‌­شود و فضاهای خرید عابرین با سطوح سنگیِ مجلّل آراسته شده­‌اند.
ترانسفورماسیونِ آرامِ سطح اسکله به صفحه­‌ی تاب­خورده‌­ی ترمینال دسترسی از شهر به اسکله را از طریق «مسیر پیاده‌­رو»یی که از روی سالن کشتی‌های خروجی و ورودی می‌­گذرد، ممکن می‌­سازد: یک مرکز اطلاع­‌رسانی، سالن نمایش و فروشگاه‌ها در قسمت مجاور قرار دارند؛ فروشگاه‌ها برای عابرین پیاده­ای که از اسکله وارد بندر می‌­شوند، و برای مسافرینی که از طریق سالن کشتی‌های ورودی و خروجی به محوطه وارد می‌­شوند، دسترسی دوگانه‌­ای فراهم ساخته است. فضایی که توسط تقاطع پیچیده‌­ی نوارهای توپولوژیک خلق می‌­شود، این امکان را فراهم می­‌آورد تا یک بازار خرید و فروش کالا درست در زیر ترمینال واقع شود؛ این اتفاق به بازدیدکنندگان این امکان را می­‌­دهد که بدون این که مجبور شوند از گمرک و قسمت‌های مهاجرت و قرنطینه عبور کنند و چرخی در بازار بزنند. در انتهای اسکله، در دومین حلقه‌­ی زنجیر یادشده، یک رستوران، یک چشم­‌انداز از فراز خلیج یوکوهاما به سمت شهر و از روی فُرم نیرومند پل عرضه می‌­کند که یک اتصال بی­روزنِ مفهومی، تصویری و استعاری بین اقیانوس و شهر ایجاد کرده است.

پروژه‌­ی جدیدتر دابلدَم خانه‌­ی میرک­ؤود است که یک توپولوژی گره‌ی الاستیک را به صورت فضای مسکونی منعطفی واقع در یک محیط باز طبیعی، بازترکیب می‌­کند. دابلدَم با درآمیختن خانه به داخل، از روی و از میانِ دامنه‌­ی تپه‌­ی مجاور آن که در کوه‌های کت­سکیل قرار دارد، یک حلقه‌­ی مارپیچی خلق کرده که پذیرای برهم‌کنش دینامیک با محیط اطراف است و ارتباط بین فضاهای داخلی و خارجی را تقویت می‌­کند. فیگور خانه که دارای جریان‌های دورانی گره‌­خورده، مانند دانه‌­های تسبیح است، رویدادهای فضایی را سلسله‌­وار روی قواره‌­ی زمین ایجاد می‌­کند و در معرض دید می­نهد که از طریق حرکت، سکون، و ادراک در کنار یکدیگر «گرد» می‌­آیند. راهی که از سایت محل می­‌گذرد تا فضای داخلی ساختمان ادامه پیدا می‌­کند، جریان‌های دَوَرانی، کارکردهای فضایی و فضاهای خارجی را مانند پیوستاری به هم متصل می‌­کند و فضاهای نشیمن، کار و خواب را در امتداد بردارهای بالارونده و پایین‌­رونده سامان می‌­بخشند. دابلدَم این خانه را به این صورت تعریف می‌­کند: «یک پادـ دژ… شفافیت بین بیرون و درون از طریق دیوارهای نازک شیشه­‌­ای که مانند پرده از یک چارچوب سبک فولادی آویزان هستند، به حداکثر رسیده است. ارتباطات بصری فضاهای داخلی را مضاعف می‌­کنند در حالی که نواحی زیستی دور فضاهای خلأمانند شفافیت سه‌­بعدی ایجاد می‌­کنند. این فضاهای تا حدّی محصور، شامل یک حجم فضای بازِ درونی است که در بالای قسمت ورودی معلّق است و به داخل خانه می‌­پیچد تا آن را از نفوذ بیرون در امان نگاه دارد.»
دابلدَم تصریح می‌­­کند که معماری می‌­تواند توسط قوانین معماری فوق‌­طبیعی ــ مانند زمانمندیِ استاتیک، خطی بودن و ایده‌­آلیسم ــ غنی­تر و مجدّداً احیاء شود، یعنی با مدل‌های منعطف مفهومیِ جدید و مدالیته‌­های فکر و عمل.
برای فائق آمدن بر این قواعد قراردادی، معماری باید از طریق مدل‌های ساماندهی که در هندسه‌­های پیچیده و گونه‌­های فضایی جدید یافت می­‌شوند، موقوف به رمزگشایی الگوهای در حال پیدایش سامان اجتماعی شود. توپولوژی رشته‌ی است که روش‌های دقیق و جدّی از شیوه‌­های کار در فضای چند بخشیِ در حال تلفیق، و موقعیت‌هایی درست شبیه به شیوه‌­ی پیوند کوه و دره و دشت و صخره توسط زمین را ارائه می‌­دهد؛ نهایتاً توپولوژی به شکل هنر یا شیوه‌­ی دستیاری حافظه نیز تعریف می‌­شود؛ با یاری به یک سوژه تا با محل در خاطر سپرده شود، پس احتمالاً تصادفی هم نیست که دابلدَم معماری توپولوژیک را به کار می­‌گیرد تا ارتباط گم­شده میان محیط طبیعی و محیط شهری را باز یابد.

معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمه‌ی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی

منتشر شده در : دوشنبه, 15 می, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: