آلخاند  رو آراونا، جایزه ی پریتزکر (2016)، مصاحبه از ولادیمیر بلو گلوفسکی، ترجمه‌ی رکسانا خانی زاد
مداخلات در کالبد و سیمای آثار تاریخی، سید هادی احمدی روئینی

اهمیت توجه به حفاظت و مرمت اصالتمند بناها و بافت‌های تاریخی

محمدحسن طالبیان

بناها، مجموعه‌ها، بافت‌ها و محوطه‌های تاریخی، ذخایر تجارب پیشینیان و حاصل تمدن هزاران ساله‌ای است که امر حفاظت از آن‌ها وظیفه‌ای بنیادی برای دولت‌ها و ملت‌های دارای پیشینه‌ی تاریخی به شمار می‌آید. از آنجاییکه شتاب تغییرات و پیشرفت‌های علمی و فناوری‌ها در قرون گذشته نسبت به زمان معاصر بسیار آهسته و با تانی توام بوده است، حفاظت از هر یک از این آثار احترام گذشتن به کوشش تدریجی نیاکان ما در پیشرفت علوم در گذر زمان به شمار می‌آید. در مثالی ملموس چنانچه به سیر تحول و تکامل گنبد در معماری از نمونه‌های آغازین آن نظیر قلعه دختر و کاخ اردشیر فیروزآباد و مجموعه‌ی سروستان در فارس تا گنبدسازی در دوره‌ی اسلامی از جمله گنبد سلطانیه‌ی زنجان و یا مسجد شیخ لطف‌الله در اصفهان نظر نماییم، می‌توانیم شاهد تغییرات تدریجی در دانش سازه از یک سو و ایجاد فضای معماری از سوی دیگر باشیم. اصول حاکم بر مکانیابی شهرها و بناها، نحوه‌ی معماری بناها و شکل‌گیری بافت‌ها، نحوه‌ی سازماندهی فضاهای شهری، تامین ایمنی و امنیت شهروندان، شکل‌گیری عرصه‌های عمومی شهری، همگی تجارب ارزشمندی هستند که می‌توانند دستمایه‌ی پژوهش‌های علمی آینده و توسعه‌ی پایدار سرزمین باشند؛ تحقق چنین نیازی تنها با حفاظت هوشمندانه و اصالتمند از این سرمایه‌های تاریخی-فرهنگی میسر خواهد بود، اما موضوع حفاظت از این آثار منحصر به آثار ملموس معماری و شهرسازی نخواهد بود زیرا اگر شهر، بناها و مجموعه‌های شهری را ظرف زندگی شهروندان بدانیم با مداقه‌ی نظر در این آثار، امکان ادراک بسیاری از ویژگی‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان هر دوره‌ی تاریخی را در می‌یابیم. به همین سبب حفاظت از آثار تاریخی، زمینه‌ساز شناخت ویژگی‌هایی از جنبه‌های مختلف علوم انسانی است که خود حاصل تجارب و تعامل ساکنین این آب و خاک با محیط خود، در طی قرون متمادی به شمار می‌آید.
بدون تردید، تمدن و شاخصه‌های مربوط به آن شامل زنجیره‌ای از تحولات تدریجی و پیشرفت‌های گام به گام است که از میان رفتن هر یک از حلقه‌های این زنجیره، امکان پژوهش، تحلیل، بررسی و نتیجه‌گیری را دشوار و در مواردی غیرممکن می‌نماید، بنابراین در امر حفاظت، نمی‌توان استثنا قائل شد و حفاظت از تمامی آثار ملموس و ناملموس تاریخی-فرهنگی یک امر مسلم به شمار می‌آید.

گنبد سلطانیه، عکاس: شهریار خانی‌زاد

در این راستا به ویژه در دوره‌ی معاصر، دانش حفاظت و مرمت از جمله مهم‌ترین آموزه‌های تاریخ معماری و شهرسازی سرزمین ما به شمار می‌آید که با مشارکت و بهره‌گیری از علوم و پیشرفت‌های فناورانه توانسته نقش موثری در حفاظت از آثار تاریخی و انتقال دستاوردهای تمدنی نسل‌های گذشته به نسل‌های آینده ایفا نماید. در حوزه‌ی مبانی نظری مرمت هم، در سطح جهانی به ویژه در مباحثی مانند چگونگی حرمت‌گذاری به اصالت و تمامیت (یکپارچگی) یک اثر نشان از یک فرآیند تکاملی از توجه به جنبه‌های ملموس اصالت تا رسیدن به وجه جدایی‌ناپذیر مولفه‌های ناملموس دارد که نشان از درک بهتر بشر در طول زمان از مقوله‌ی حفاظت اصالتمند است.
از این رو در اهمیت حفظ اصالت در مرمت تاکید گردیده که موضوع حفاظت و مرمت به عنوان یک فرآیند فرهنگی، با چگونگی درک اصالت یک منبع میراث فرهنگی ارتباط تنگاتنگی دارد. كیفیت درک اصالت یک منبع خاص نیز، به میزان درک ویژگی‌ها و ارزش‌های خاص آن بستگی دارد. از این رو تنوع منابع، اصالت و ارزش‌های میراثی باعث گردیده كه بینش‌های حفاظتی و پاسخ‌های مرمتی الزاما متفاوت باشند. به همین لحاظ برای حفظ اصالت یک منبع میراث فرهنگی با توجه به زمینه‌ی خاص آن، لازم است به طور خاص مطالعه و تفسیرهای مجددی در راستای مرمت یا احیای اثر صورت گیرد.
برخی از دستورالعمل‌ها و منشورهای جهانی نیز در مورد حفاظت از مناطق تاریخی تاکید می‌نمایند که هر اثر تاریخی با محیطش باید به عنوان یک کل یکپارچه تلقی گردد که ماهیت خاص این گونه نواحی در فعالیت‌های بشری به همان اندازه‌ی ابنیه، در پیوستگی مولفه‌های سازنده، سازماندهی فضایی و محیط اطراف متجلی است. كلیه‌ی عناصر موثق من‌جمله فعالیت‌های بشری، بدین سان دارای اهمیت در رابطه با كل هستند كه نباید مورد بی‌توجهی قرار گیرند. ثروت‌های فرهنگی یا منابع تاریخی-فرهنگی (از کشفیات باستان‌شناسی تا بناها، محوطه‌ها، مجموعه‌ها و بافت‌ها) همراه با مولفه‌های محیط‌شان فهم و بازشناسی می‌شوند، مفهوم یكپارچگی نه تنها به منظر كالبد، بلكه به ویژگی‌های ذاتی یك اثر در پیوند با بستر فرهنگی-تاریخی آن می‌پردازد. مفهوم مزبور را برای منظرهای فرهنگی در مقیاس‌های گوناگون نظام‌های طبیعی، از شرایط زمین‌شناختی و هیدرولوژیكی، پوشش گیاهی و جانوری گرفته تا استقرارهای بشری و در ارتباط با خلاقیت‌های به كار رفته‌ی بشر در تعامل با طبیعت، جنبه‌های گوناگون میراث ناملموس نظیر تداوم آیین‌ها و سنت‌ها، همچنین وجوه كالبدی و عناصر خلاقانه‌ی معماری، به كار برده‌اند. یكپارچگی از زمانیكه بشر بدون كمترین توجه به زیرساخت‌های یكپارچه‌ی محیطی، آغاز به تخریب این ساختارهای بنیادین كرد، اهمیت روزافزونی یافت. با بررسی‌های به عمل آمده یكپارچگی منظرهای فرهنگی را می‌توان از دیدگاه بصری، كاربردی و ساختاری (حفظ روابط متقابل فضایی)، و در مقیاس‌های بزرگ، میانه و كوچك ردیابی و مشخص كرد. مفهوم یكپارچگی در مرمت از مقیاس اثر تا مقیاس منظر فرهنگی قابل بررسی است.
به دلیل اهمیت این مباحث در حوزه‌ی مبانی و برای ارزیابی دقیق‌تر و مدیریت بهتر منابع میراث جهانی، كمیته‌ی میراث جهانی در سال 1970 آزمون اصالت و مکمل آن تمامیت یا یکپارچگی را به عنوان یك معیار اساسی برای نامزدی محوطه‌های میراث جهانی قلمداد كرد. در دستورالعمل‌های كاربردی در رابطه با اصالت، به طور كلی به چهار جنبه‌ی آن از جمله طرح، مواد و مصالح، فن ساخت و چگونگی استقرار اثر در محیط پیرامون توجه شده بود. چنانكه از این چهار معیار بر می‌آید، ارزیابی جوانب فیزیكی نامزدهای میراث جهانی، بیشتر مد نظر بوده است. اما برگزاری اجلاس تخصصی اصالت در شهر برگن نروژ و سند نارا در ژاپن در سال 1994 نشان داد كه همگی بر ناكافی بودن این معیارها و دامنه‌ی گسترده‌تر مولفه‌های اصالت در ارتباط با منابع متنوع میراثی در جهان تاكید دارند و در این راستا، جنبه‌های زیر را مطرح كردند:
طرح و فرم، مواد و مصالح، فنون و دانش استادکاری، کارکرد و کاربرد، زمینه یا نحوه‌ی قرارگیری، روح، زبان و بیان، سنت‌ها و دیگر جنبه‌های ناملموس اثر.
شاید از این رهگذر مباحث مبانی نظری مرمت و توجه به حقیقت و هویت سرزمینی و به ویژه توجه جهانی به اصالت که شخصیت کار هنری و معماری را وابسته به محیط و سرزمین بیان می‌کند، برای معماری‌های جدید بتوانند سرمشق قرار گیرند. خوشبختانه در دوره‌های مختلف، هنر و معماری ایران به درخت تنومند تاریخ متصل بوده و از این منظر تداوم منطقی همراه با خلاقیت نسل‌ها را به دنبال داشته است، امروزه هم چنانچه معماران و شهرسازان ما به دنبال آینده‌ی پایدار هستند، راهی جز شناخت تاریخ، تکیه به این درخت تنومند و بهره‌گیری از تجارب تاریخی-فرهنگی سرزمین و البته خلاقیت این نسل در ایجاد فضاهای شهری و معماری ندارند. اصولا اساس کار هنری و ماندگار پیمودن فرآیند خلاق است که ضمن حرمت‌گذاری به تجربیات تاریخی، خلاقیت نسل را نیز به دنبال دارد. خوشبختانه نمونه‌هایی کم و بیش در مرمت، احیا و در ایجاد معماری هست که نشان می‌دهد می‌توان تداوم هویت سرزمینی را با ابداعات و اندیشه‌های نو ادامه داد. به امید آن روز که معماران نسل جدید بتوانند همانند دوره‌های پر افتخار تاریخی ما، هویت ایرانی را با توجه به اصالت و حقیقت فرهنگی ایران دنبال کنند.
بدین جهت و البته با رویکرد چند‌ رشته‌ای در استفاده از علوم مختلف در همه‌ی زمینه‌های حفاظت از میراث فرهنگی، می‌توان گفت که دانش حفاظت و مرمت در طول زمان با استفاده از تجربه‌های گوناگون و مشارکت جامعه‌ی جهانی در حال تحول و تکامل است و البته فراگیر شدن آن نیازمند هم‌اندیشی، آموزش، معرفی و مشارکت همه‌ی دست‌اندرکاران، ذینفعان و ذیمدخلان است.
از این رو، ایجاد بخش جدید مطالعات و مقالات مرتبط با دانش مرمت در نشریه‌ی هنرمعماری را به فال نیک گرفته و امیدواریم که این بخش در انتشار دانسته‌های مرمت و حفاظت نقش‌آفرین باشد.

منتشر شده در : سه‌شنبه, 24 می, 2022دسته بندی: مرمتبرچسب‌ها: ,