پویا خزائلی پارســـا
Pouya Khazaeli Parsa
معمار سال ایران 1394
هنگامی که آنا هرینگر به من گفت «[در معماری خاک] شیرجه بزن»، تصور نمی کردم که غرق خواهم شد. آری، من با تمام وجود شیرجه زدم و تمام زندگی را نیز با خود بردم. عجیب اینکه اینگونه معماری باب زندگی را بر من گشود. این کتاب تلاش برای شکل دادن جزیره ای است که ساحل نجات من نام دارد. شاید برای تمام غرقشدگان، نه فقط آنها که به جستوجوی خاک آمدند، که در تکاپوی رهاشدن از چنگال تفکر جان فرسای امروزشان، دل به کرانههای ناپیدا نهادند، امروز جزیره ای در کرانهی شما پیداست.
معماری یک مسئلهی انتزاعی نیست که بتوان جدای از زندگی به سراغ آن رفت، که عیناً خود زندگی است. این بحر طویل، قایقی خواهد شد تا زندگی خود را بهآرامی به همراه معماری خاک جاری سازید. تفکیک و شمارهی جملات یاریتان خواهد کرد تا آنها را در این مسیر در خاطر تکرار کنید، که بهآسانی به هنگام غرق شدن، آنها را همچون ناسزا نثار من سازید.
مقدمهی پویا خزائلی پارسا بر کتاب سروده های خاک
16 شهریور 1392
آنچه در اینجا اهمیت دارد نه صرفاً خود پروژهها بلکه درک چگونگی تکامل و تغییر پروژهها همزمان با تغییر اندیشهی مؤلف آن میباشد. ماجرا از آنجایی شروع شد که بین سالهای 1382 تا 1384 به شوق تجربهی ایدههایی که هنوز تصویر دقیقی از آنها نداشتم، و به منظور صورتبخشیدن به آنها، به تجربیات مجسمهسازانه روی آوردم؛ در آتلیهای که در آن اغلب، تمام روز را بهتنهایی مشغول کار بودم. دو اثر به نامهای “باغ تمثیلی” و “دوباره…” شکل گرفت: مجسمههایی که سعی در تولید فضای رمزآلود نگارگری ایرانی و آمیختن آن با محیط پیرامون ما داشتند. با اینکه تجربهی این دو اثر بسیار موفقیتآمیز بود و به این تجربه به صورت تحولی جدید در جامعهی مجسمهسازان ایران نگاه میشد (که کسب جایزهی اول کمالالدین بهزاد در چهارمین دوسالانهی مجسمهسازی تهران، خود بهترین گواه آن است)، تجربیات در زمینهی مجسمهسازی را متوقف کردم تا بر عینیتبخشیــدن به این ایـدهها در معماری متمرکز شوم. اولین تجربهها، در سال 84 آغاز شد. در همان سال، و قبل از اتمام مراحل اجرای “ویلای شهرک دریاچه”، بهطرزی عجیب از طبقهی ششم ساختمان ژرژ پمپیدو (George Pompidou Centre) در پاریس سر در آوردم و در دفتر شیگرو بن (Shigeru Ban Architects) مشغول به کار شدم. مدت یک سال اقامتم در آشنایی من با معماری معاصر و گذشته ی اروپا مهم بود و نیز شناختن بیماری معماری معاصر. در این دوره بود که کاملاً برخلاف انتظارم با چهرهای توخالی و پوچ از معماری معاصر روبهرو شدم و به این مسئله پی بردم که چگونه مبانی فکری خود در ایران را بر پایهی این معماری ساختهایم و میسازیم. برایم شوکهکننده بود که چطور با چشمهای بسته و بدون درک هستیِ روبهزوال این معماری (که گویی زندگی را نیز با خود به زوال میبرد) شیفتهی آن هستیم. همهچیز در هم آمیخته بود: زندگی روبهزوال و معماری روبهزوال. از هر قسمت که میگرفتم باز به همان نتیجه میرسیدم. اینچنین بود که تنها راه نجات خود را در جستوجوی درمانی برای معماری معاصر دیدم و بدین منظور بود که از شرایط رؤیایی کار بر روی تراس ژرژ پُمپیدو چشم پوشیدم و به ایران بازگشتم. در همین هنگام بود که ساخت ویلای شهرک دریاچه پایان یافت. علیرغم تمام موفقیتهای این کار در ایران و جهان، متوجه شدم که این پروژه نیز همانند اغلب پروژه های معاصر دنیا دستخوش بیماری است؛ همانند آنها فوتوژنیک و خوشترکیب است ولی هنگامی که در فضای آن قرار میگیریم، چهقدر از اثرگذاری حسی دور است. همانند بسیاری، آنها از ریشههای معماری حرف میزند اما این ریشهها بهجز تولید فرم، راه به جایی نبردهاند و سرانجام همانند بسیاری از آثار معاصر، طراح خود را بالاتر از هر چیز معرفی میکند.
کارم را با نگاهـی متفاوت آغـاز کردم. بنابراین تمامی زندگی من به قسمتی از یک تحقیق بدل شد: تمامی مراحل تدریسم در دانشگاه، تمامی پروژه هایی که بعد از این کشیدم و تمامی چیزهایی که بعد از آن در زندگی روزمرهی خود حس کردم، همه و همه بخشی از این تحقیق شدند.
پروژهی “ویلای رضایی” اولین تجربهی من بر پایه این دیدگاه بود؛ پروژهای که به همراه چند پروژهی طراحیشدهی دیگر در این دوره، هرگز اجرا نشد. سرانجام در پی ناکامیهای حرفهای در امر ساخت و با درخواست مجددِ شیگرو بن برای ادامهی کار در دفتر او، برای بار دوم ایران را ترک کرده و اینبار به دفتر او در توکیو رفتم. شاید هم به این علت که کار معماری معاصر شرق (ژاپن) را نیز برای خود یکسره کنم و بتوانم با خیال راحت یک نسخهی واحد برای کل معماری معاصر دنیا بپیچم. حدسم درست از آب درآمد: کار یکسره شد؛ اما درکنار این یکسرهسازی، معماری گذشتهی هر گوشه از دنیا در من اثری عمیق و فراموشنشدنی به جا میگذاشت که شاید فراموشنشدنیتر از همهی آنها ویلاهای کیوتو (Katsura Imperial Villa) بود. در تمام مدت اقامتم در ژاپن، شوق ساختن جهانی نوین و غیربیمار در معماری را داشتم و سرانجام نیز راهکار آن را در بازگشت به ایران دیدم. بدین ترتیب بود که در سال 1387 به ایران برگشتم و طراحی پروژهی جدید خود، یعنی “ویلای درویشآباد” را آغاز کردم. مسئلهی اصلی در این پروژه، صرفاً “کیفیت فضایی” بود و از دو ابزار اصلی آن، یعنی “شیوهی آزادسازی فضا” و “شیوهی ریختن نور در فضا” برای تولید این معماری استفاده شد. این پروژه در واقع آزمایشی بر پایهی فرضیههای جدیدم در نقد معماری معاصر بود.
اما در تمام این مدت اتفاق دیگری هم رخ داده بود و آن تغییر نگرشم به مسئلهی معماری بود. نگرشی که در طرح پروژه “سازهی بامبو” که کمی بعد از ویلای درویشآباد آغاز شد، بهخوبی بروز میکند: آشنایی با مسئلهای که توضیحدهندهی ذات معماری (Archi+Tecture) یعنی “سازهای بدیع” میباشد. در اینجاست که من از معماری دو تعریف پیدا میکنم: یکی مسئلهی “فضا” که همیشه آن را بهعنوان تنها مسئلهی معماری میشناختم و مسئلهی اصلی پروژهی ویلای درویشآباد را شکل میداد، و دیگری مسئلهی “سازه” بهعنوان ذات معماری یا همان ذات هنرمندانهی اثر. بدین ترتیب ذهن من دوپاره میشود. تجربیات خود را در زمینهی سازهی معماری جدا از فضای معماری شروع میکنم. باز هم در همهی زمینهها، حتا کلاسهای درس، خود را بر اساس این دو تعریف به دو گروه تقسیم میکنم. طراحی پروژهها دو بخش میشوند و گاهی کاملاً بیربط به یکدیگر. در طی این تجربهها که حدوداً از سال 1387 آغاز شد، نقد من به معماری معاصر، که پیشتر در بحث فضا به آن پرداخته بودم، در بحث سازه نیز شکل گرفته و بهتدریج کامل شد. نتیجهی این تمرکز جداگانه بر روی سازه را میتوان در پروژهی سازهی بامبو مشاهده کرد. مهمترین خصلت یک معماری، تأثیر حسی آن است، که هر قدر رابطهی معمار با مصالح (Materials) و حساسیتی که نسبت به آن دارد کمتر شود، طبعاً تأثیر حسی بنا نیز تقلیل یافته یا از بین میرود. همچنین این اهمیت وقتی درک می شود که آگاه به بیان هنرمندانهای باشیم که در رابطهای دوگانه میان نیروهای حاصل از “وزن مصالح” و “فضای معماری” شکل میگیرد. رابطهای که نه با محاسبه بلکه با حس، تجربه و آزمونوخطا تعریف میشود. از این رو در تولیدات معماریام اعتقاد زیادی به ساخت پروتوتایپهای متعدد و مدلهای فیزیکی (ماکت)، در مقیاسهای متفاوت دارم. روندی که شکافهای یادشده را تا حد امکان کاهش میدهد. بدین جهت است که اعتقاد دارم درک یک اثر معماری بهجز با قرارگیری در محیط آن میسر نیست: تصاویر صرفاً میتوانند به معرفی فرم اثر بپردازند؛ مسئلهای که جزو معانی دوگانهی معماری، یعنی فضا و سازه، به شمار نمیآید. در تصاویر پروژهی سازهی بامبو میتوان دید که چگونه مصالح در این پروژه در رابطهای مستقیم با شکلدهندهی آن قرار دارند. این پروژه بر اساس زبان مصالح شکل گرفته است.
نام و نام خانوادگی: پویا خزائلی پارسا
تاریخ تولد: 1354
محل تولد: شمیران
مدرک تحصیلی/دانشگاه محل اخذ: دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، 1372
فوق لیسانس معماری از دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکز، 1379
تخصص معماری خاک از دانشگاه هنر لینز، اطریش، 1389
1386: تأسیس دفتر معماری رای استودیو
1391: تعطیلی دفتر معماری رای
1393: دریافت مدرک DSA از CRAterre (مرکز بین المللی معماری خاک در فرانسه)
همکاری با دفاتر مهندسین مشاور:
1384 و 1385: شیگرو بن، پاریس
1386: شیگرو بان، توکیو
1381 و 1373: نقش جهان-پارس (هادی میرمیران)، تهران
1379: شیردل (بهرام) و همکاران، تهران
1389: معماری برای بشریت (Architecture for Humanity)، سانفرانسیسکو
1392: معماری برای بشریت، رومانی و اسلواکی
1394و1393: مؤسسه ی Pilosio، ونیز، ایتالیا
دریافت جوایز:
1389: منتخب هیئت داوران جایزه ی معمار
معمار 1388: رتبهی اول مسکونی
معمار 1385: رتبهی دوم مسکونی
1384: چهارمین بیینال مجسمهسازی تهران، جایزهی اول کمالالدین بهزاد
1383: کوشک جهانی، رتبهی سوم
1382: منتخب ششمین بیینال نقاشی معاصر تهران
1394: برند ه ی جایزه ی ویژه ی معماری (AR(Emerging Architecture Award از سوی مجله ی Architecture Review؛ پروژه ی پناهندگان سوری، اردن (به داوری آقایان دیوید آجایه، اُدیل دِک و پیتر کوک)
پروژه های طراحی و اجراشده از سال 1383 تا 1394:
1383: ویلای شهرک دریاچه، اقامتگاه درویش، مازندران
1383: ویلای کَتالُم، مازندران
1383: شهرک تفریحی وِنوش، مازندران
1385: ویلای رضایی، مازندران
1385: پروژهی مسکونی تابمَن، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، نیویورک، آمریکا
1385: مسابقهی موزهی ملی شیخ زاید، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، ابوظبی
1386: خانهی ساحلی A در ساحل جنوبی دِلیس کِی، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، جزایر ترکها و کیاکاسها
1386: خانهی ساحلی B در ساحل جنوبی دِلیس کِی، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، جزایر ترکها و کیاکاسها
1386: خانهی ساحلی در غرب دِلیس کِی، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، جزایر ترکها و کیاکاسها
1386: پروژهی مسکونی دیجُن، (دفتر معماری شیگروبن؛ شعبهی پاریس)، فرانسه
1388: ویلای خانه دریا، مازندران
1388: سرپناه بامبو، مازندران
1389: ویلای درویشآباد، مازندران
1391: ویلای دماوند، دماوند
1391: سرپناه پناهندگان افغان 1، کرمان
1391: سرپناه پناهندگان افغان 2 ، کرمان
1391: سرپناه دامی هریس، آذربایجان
1394: سازهی قابل توسعه و جابه جایی برای پناهندگان سوریه ای
– معمار (ایران)، شمارههای: 35، 40 و 58
– معماری و شهرسازی (ایران)، شمارههای: 76 و 96
کنفرانسها :
– دانشگاه باهچه شهیر استانبول، ترکیه، 1389
– دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، 1389
– دانشگاه آزاد واحد قزوین، 1389
همچنین تدریس در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز از 1389 و دانشگاه آزاد واحد قزوین از 1386
بنیانگذار پژوهشکده معماری خاک، اصفهک mud.esfahk