ملاقات با واقعیت: جایزه ی ساختمان سال و نقش آن در ارتقای معماری ایران
تحریریهی هنرمعماری
فضای معماری ایران، فضایی چند قطبی و همچون فرهنگ این کشور، دارای معنا، مقاصد و بافت های مختلفی است. البته این تنوع و تکثر بهتر از هر نوع یکسانی و یکدستی است ــ همچون فرش ایرانی که با نقش و نگارش ارزشی چند برابر یافته ــ اما این به معنای آن نیست که مسیر معماری ما حق داشته باشد به هرسویی رفته و به مسائل خیالی و غیر اخلاقی وارد گردد. قطعاً اگر روزی این تفکر در فضای فکری معماری ما حاکم شود، ما رسانه های معماری و کلیهی ارکان حوزه های آموزش و فرهنگ معماری ایران باید به صحت و کیفیت اقدامات خود تردید کنیم؛ ما مقصر خواهیم بود و ما آدرس را به اشتباه دادهایم. هر سویی از فضای معماری که برویم، باید اخلاق و حرفهای گری در آن رکن باشد. اینها چیزی نیستند که به کناری گذاشته شوند تا به دیگر مسائل بپردازیم، بلکه اگر این وجه از هویت را از فرهنگ خود بگیریم، دیگر هیچ معماری و دستاوردی، حتی بهترین آن از هر نظر، ارزش مبارزه برای این کشور را ندارد. این موضوع بسیار بدیهی است و ما مطمئن هستیم که همهی استادان، معماران و دانشجویان معماری به آن واقف هستند و اگر گاهی سایش و اظهار نظری عجیب از گوشهای مطرح میشود، تنها و تنها حاصل عدم آگاهی افراد میباشد … که البته باز هم ما مقصریم، زیرا رسالت ما آگاهیبخشی و ایجاد پلِ فکری بین لایههای مختلف قشر معماری است.
ما نباید اجازه دهیم تا منافع فردی کوتاه مدت به این ارزشها خدشه وارد سازند و باید بستری را مهیا کنیم تا کسی ناخواسته و به دلیل نا آگاهی به حرفه آسیب نرساند. هدفی که با همکاری جمعی همهی رسانهها و هستههای معماری حاصل خواهد شد. میبایست آگاه بود که برخی اقدامات و سخنان ــ خصوصاً از زبان نخبگان و بزرگان ــ در بلند مدت به ضرر معماری ایران و منافع جمعی حرفه میباشد. رسالت ما چیزی بیش از زیستن و زندگی کردن در این کشور است. متأسفانه قصور در حق حرفه در گذشتهی معماری ایران دارای سابقه است. مرور این سابقه جایگاه ما را روشنتر خواهد ساخت و نشان میدهد که اگر بر محور وفاق جمعی حرکت نکنیم، چه اتفاقات ناگواری ممکن است برای معماری کشور رخ دهد.
تا پیش از سال 1325، معماران صدایی نداشتند؛ یعنی علی رغم هزاران سال خدمت به کشور، به واسطهی فعل و انفعلات جدید فرهنگی و سیاسی، نه تنها دیده نمیشدند که دیگر نقشی نیز در معادلات کشوری بازی نمی کردند، اما در تابستان سال 1325، شاهد طلوع عصری جدید در معماری ایران هستیم. در این ایام، نشریه ی آرشیتکت که از آن به عنوان نخستین نشریه (رسانهی) معماری در ایران یاد می شود، منتشر گردید. وقتی سر مقاله و مقدمههای نشریه را مطالعه می کنیم، متوجه مشکلات زیاد این عزیزان در راه خدمت فرهنگی رسانه ای می شویم. شماره ی نخست این نشریه، در مرداد و شهریور 1325 (یعنی بیش از هفتاد و یک سال پیش) منتشر گردیده است و سر مقالهی آن متعلق به آرشیتکت ا. مشیری است. فردی که اطلاعات زیادی از او در دست نیست. وی در ابتدا از اینکه نام مجله را به لاتین انتخاب کرده عذرخواهی میکند و دلیل تصمیم خود را جلوگیری از بروز سوءتفاهم عنوان مینماید و سپس اهداف مجله را به صورت واضح، به شرح ذیل عنوان می دارد:
• بحث در باب فنون اجرایی معماری، شهرسازی و مسائل مربوط به آن
• چگونگی آخرین پیشرفت های فنون
• تجدید افتخارات صنعتی ایران و رفع نواقص موجود
• دوری نشریه از عالم سیاست
• توجه همزمان به مسائل اجرایی و نظری
• ترجمه ی لغات خارجی، بیگانه و فنی
وقتی به این اهداف نگاه میکنیم، هیچکس به اندازه ی ما بر هدف گذاری درست مشیری و دوستانش واقف نیست. اگر هر کدام از این اهداف، مورد توجه جدی اهل حرفه قرار گرفته بود، شاید تا امروز که بیش از نیم قرن از آن ایام میگذرد، بسیاری از مشکلات ما حل شده و از جایگاهی که امروز داریم، جلوتر بودیم. جالب آنکه مشیری در این مقدمه صراحتاً اعلام کرده که هدف ایشان نقد معماری گذشته و تشریح مسائل آن برای جلوگیری از تکرار در آینده است. مشیری تأکید دارد که نشریه ی آنها بدون جانبداری و غرض، زیان و ضرر این اشتباهات را گوشزد کرده و از مسببین آنها به عنوان یک رسانه توضیح خواهد خواست. اما به زعم ما، نقطه ی اوج و طلایی این مقدمه جایی است که مشیری توضیح می دهد که او و همکارانش تلاش می کنند تا از ذکر نام افراد و آثار اجتناب ورزند، ولی از آنجا که پای منافع عمومی در میان است، باید با جدیت به کار خود ادامه دهند. اینکه یک مجله در ایران بیش از هفتاد سال پیش، چنین بینش و هدفگذاری دقیقی داشته است و اینگونه به توان اجرایی و عملیاتی خود، بدون توجه به سقف و محدودیتهای موجود در فضای آن ایام کشور اذعان میکند و قدم در این راه میگذارد، باعث افتخار هر معمار ایرانیای باید باشد. جالب توجه آنکه این نشان میدهد معماران و سطح بینش فرهنگی هنری مردم در آن زمان برای مطالبه ی چنین خواستههایی چقدر بالا و آمادهی پذیرش بوده است.
اما ظاهراً در آن زمان نیز مشکلاتی بر سر راه آنها قرار داشته است. به عنوان مثال، مشیری در مقدمه ی شماره ی دوم نشریه، در آبان و آذر 1325 مینویسد: «چند نفری از مخالفین ما نقشه هایی برای کار شکنی و جلوگیری از مساعی صمیمانه و میهن پرستانه ی ما طرح نموده و تا توانستند اسباب دلسردی ما را فراهم ساختند». با این حال، نشریه ی آرشیتکت به کار خود ادامه می دهد و شماره ی سوم نشریه در بهمن و اسفند 1325 منتشر می گردد. در این شماره، مشیری وعده می دهد که شماره ی بعدی نشریه به موضوع خانه های ارزان قیمت اختصاص دارد؛ موضوعی بسیار مهم که حتی امروز نیز ما با آن دست به گریبان هستیم! او حتی شجاعانه آدرس منزل خود را در ابتدای مجله درج و نام خود را به عنوان سردبیر، مدیر مسئول و صاحب امتیاز نشریه معرفی می نماید. وی در محتوا هم توفیق داشت، زیرا براساس هدفش، توانسته بود از مسئولین برای پاسخگویی به افکار عمومی حرف بکشد. برای مثال نامه ای از ایرج شمس، مدیر اداره ی کل ساختمان شهرداری تهران و پاسخ و توضیح پیرامون ابهامات مطرح شده در نشریه ی آرشیتکت در این شماره منتشر گردیده است که در تاریخ معماری ایران استثنائی است. حتی امروز هم علی رغم گستردگی رسانهها، قوانین حمایتی و مذاکرات پشت پرده باز هم اتفاق مشابهی نمی افتد. در همین شماره از نشریه می خوانیم: «کسانی که تصور می نمایند تنها احداث خیابان های عریض مستقیم و آسفالت کاری آنها موجب آبادانی شهرها می باشد، در اشتباهند. باید در درجه ی اول زیبایی و آرایش بناهای کنار خیابان را در نظر گرفت». چقدر افق بلند مشیری و بوی سخنان منطقی او برای ما که امروز درگیر مسئلهی سادهای به نام آرامش و زیبایی در خانههایمان هستیم، آشنا است و آسان به مشام میرسد.
ا. مشیری در شماره ی چهار نشریه ی خود ــ که تنها شش شماره از آن منتشر شد ــ لب به انتقاد از وضع معماری بناها می گشاید و تقلید ناقص و ناموزون از اسلوب های معماری اروپایی را مولد وضع نا بهنجار و خطرناکی می داند که مایه ی تأسف و نفرین آیندگان خواهد بود. او معتقد است که مقتضیات آب، خاک و هوا، سبک ملی، آداب و رسوم اجتماعی ما هرگز با ساختمان های نوساز فعلی سازگار نبوده و تطبیق داده نمی شود. متأسفانه حضور جریان معاندت که ذکر آن رفت، در شماره ی پنج نشریه ی آرشیتکت آنقدر ملموس است که حتی خطر آنها، تن ما را که بیش از هفتاد سال از آنها فاصله ی تاریخی داریم نیز می لرزاند. مشیری در مقدمه ی این نشریه، منتشر شده در بهمن 1326 می نویسد: «متأسفانه نه تنها همه ی تذکرات ما با بی اعتنایی کامل متصدیان امور مواجه گردید، بلکه بعضی از عناصر بی علاقه و مغرض در حدود توانایی و اقتدار خویش موانعی در سر راه ما ایجاد کردند». هر چند در همین شماره، نامه ی دیگری از ایرج شمس چاپ می گردد و از همکاران خبره در حرفه، برای نظر خواهی و همکاری پیرامون مسائل معماری و شهرسازی شهرداری دعوت می گردد، اما شماره ی بعدی نشریه ی آرشیتکت بیش از 6 ماه بعد، در تیر 1327 منتشر می گردد و پس از آن برای همیشه، این نشریه و سردبیر و دبیران آن خاموش می شوند. مشیری حتی در آن شماره در نقش منتقد ظاهر شده و با چاپ اثر ویلایی از خود، مهارت های اجرایی و معماری همفکران خود را به رخ می کشد؛ پاسخی منفعلانه به انتقادات احتمالی موجود در آن زمان، چیزی شبیه به وضع کنونی منتقدان معماری در ایران و بزرگ ترین اتهام آنها، یعنی بیان همیشگی این جمله که «خودتان چه ساختهاید؟!» گویی هر کس بیشتر ساخته، حق انتقاد بیشتری دارد و نقد امری وابسته به اجرا است. آیا حقیقتاً شما بنایی از کنت فرامپتون، پل گلدبرگر و یا مامفردو تافوری میشناسید؟ حال آنکه ایشان از بزرگ ترین منتقدان و نظریه پردازان معماری در جهان هستند.
نشریه ی آرشیتکت ظاهراً تحت حمایت انجمن آرشیتکت های دیپلمه، یکی از نخستین اصناف معماری ایران بوده است. در شماره ی آخر این نشریه خبری از خداحافظی و عدم انتشار نشریه نیست. بنابراین به نظر می رسد توقف چاپ مجله، اتفاقی و به دلیل بروز مسائل جدی و ناگهانی بوده است. با اینحال، ا. مشیری و همکارانش در لابلای تاریخ گم نشدند. آنان امروز الهامبخش ما هستند. کسانی که در جایی میان جریان دلسوز معماری ایران مقتدرانه ایستاده اند. با اینکه به نظر میرسد این فرهیختگان سپهر معماری ایران خاموش یا سرکوب شدند، اما فراموش نگشتند و ما امروز وادار به تحسینشان هستیم؛ چیزی شبیه به یک اسطورهی ناشناخته، اما نجات دهنده.
تجربهی آرشیتکت در عصر ما تکرار نشده، اما کارهای بسیاری باقی مانده که باید انجام پذیرد. رسانه های معماری و ستون فقرات آن، نشریات معماری، در قوی ترین موضع خود قرار دارند. ما با پتک، معماری می سازیم و آنقدر از حمایت بزرگان این حرفه برخوردار هستیم که کار را به پیش ببریم. مهم نیست که هرکدام از ما ــ منظور تمام رسانهها و واحدهای فرهنگیـآموزشی معماری کشور است ــ به صورت هستهای جداگانه عمل میکنیم و بعضاً دچار سایش یا موازیکاری میشویم. مهم این است که برایند تمام این فعالیتها باعث شده است که صدای معماری ایران در این ایام بلندتر از هر زمان دیگری باشد. صدایی که امیدواریم روزی اثر گذاری آن نیز به همان میزان باشد. تفکرات و گروههای متفاوتی در معماری ایران فعال هستند و هریک به پیشبرد اندیشه کمک میکنند و به نظر میرسد دیگر روزگار خاموش کردن و حذف امثال مشیری طی شده باشد.
وضع قوانین جدید در مسابقات به مرور زمان باعث ارتقای فرهنگ حرفهی معماری میشود و میتوان امیدوار بود که به زودی با جهشی در معماری ایران مواجه باشیم. جهشی که از نظر ما میبایست بر ارتقای کیفیت فضاهای ساخته شده، اثر گذار باشد و سطحی جدید از اندیشه را ایجاد نماید. جایزهی ساختمان سال ایران نیز یکی از همین سطوح اندیشهی جدید است که فضای اندیشه را به نفع واقعیت گرایی در معماری ایران و توجه به جزئیات، مسائل اجرایی، صنعتی سازی، دوری از سیاست و نهایتاً ارائه ی ترجمان جدیدی از معماری تغییر می دهد. هر یک از رسانههای معماری به فرا خور خود از مزیتها و قابلیتهایی برخوردار هستند و ما نیز به عنوان برگزار کنندهی جایزهی ساختمان سال ایران، با برخورداری از بنیان علمی مؤسسه، سابقه ی خود، حرکت در جهت رعایت عدالت و حقوق شرکتکنندگان، شفافیت در برخورد با مسائل و تعامل و پاسخگویی به مردم و معماران، مقبولیت عمومی نزد اهل حرفه و منتقدین، به راه خود ادامه میدهیم.
متأسفانه حضور ویروس تصویرسازی و تنزل معماری به پوستر و نقاشی در معماری ایران واضح است و کتمان آن راهگشا نخواهد بود و آگاهیبخشی به معماران موجب توقف این روند خواهد شد. شاید مشیری و همکارانش متحمل مشقتهای زیادی در این راه (آگاهیبخشی به اهل حرفه) شده باشند، اما قطعاً کوشش های آنها بی حاصل نبوده است. البته مشخص است که ساخت چنین زیر ساخت اطلاعرسانی و آگاه ساختن همه ی مردم و معماران از چنین جریانی زمانبر خواهد بود، اما مشخص است که جایزه ی ساختمان سال ایران، از همان روزی که پوسترش منتشر شد، اثرگذاری خود را آغاز نموده است. قانون بازدید حضوری از بناها، داوری دو مرحلهای این جایزه، تیم داوری منتقد، خبره و چند بعدی و نهایتاً برگزار کننده ی این رویداد، قطعاً برای برخی که عادت داشتند با ارسال پوستر معماری، آثار خود را به قضاوت بگذارند، قانونی سخت و سنگین بوده است. پرداخت وجه ورودی به مسابقه برای کسانی که به مسابقات با تضمین کسب رتبه دعوت میشدند، قطعاً سنگین است. به هر حال همهی این قوانین در جهت تکمیل زحمات پیشینیان و دیگر مسابقات است و همانگونه که مطرح شد، برایند همهی این برنامهها به نفع معماری ایران خواهد بود. باعث افتخار است که در این راه، همراه و همگام استادان و اهالی حرفه و معماران هستیم.
قدرت منطق معماری، همان قدرتی است که به اجداد ما یاد داد برای فرار از فشار، طاق بسازند، برای فرار از حیوانات بر بلندی بروند، برای لذت بردن رو به منظر برگردانند و نهایتاً برای زندگی کردن، ابتدا فضای خود را بیارایند. واقعیت آن است که در باطن مسئله، منطق معماری، قانون اصلی «جایزهی ساختمان سال» است که بزرگ ترین پشتوانه ی نظری جایزه نیز می باشد. این همان قدرتی است که در واقع معماری را خلق کرده و آن را تا جایگاه امروزی اش به پیش آورده است، هر چند در مقاطعی از معماری جهان، احساسات و هیجانات کاذب بر پوستهی کار غالب شدهاند. ضمن تشکر از جناب آقای علی تمیزکار، مدیریت محترم شرکت رویا طرح داخلی به دلیل تلاشهای مجدانهی ایشان در ترویج اخلاق حرفهای در فضای معماری کشور و اقدامات انساندوستانه و فرهنگ محور، شاید در این انتها نگاهی مجدد به داوران و معیارهای این جایزه، خالی از لطف نباشد. شاید هفتاد سال بعد، وقتی که آیندگان در حال خواندن و قضاوت ما باشند، از ما به دلیل حل این مسائل در معماری ایران به کمک جایزه ی ساختمان سال ایران یاد کنند و با طرح مسائلی جدید به فراخور زمان و زمانه یشان، معماری ایران عزیزمان را به پیش ببرند.
داوران جایزهی ساختمان سال ایران (به ترتیب حروف الفبا)
• شیوا آراسته
• سیروس باور
• سیاوش تیموری
• کوروش حاجیزاده
• عبدالرضا ذکائی
معیارهای هشت گانه ی جایزه ی ساختمان سال ایران
• جریانساز در سپهر معماری ایران
• دارای دیدگاه انتقادی و بینش معقول نسبت به شرایط کنونی
• توسعهی لبهی معماری و مفاهیم هنری
• الهام بخش بودن برای نسل کنونی و نمادی معتبر برای آیندگان
• عدم تخریب پایداری زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی
• توجه سخاوتمندانه به عرصهی عمومی یا محیط پیرامونی
• استفادهی منطقی از مصالح و دقت در طراحی جزئیات
• ارتقای کیفیت معماری و اجرای آن