معماری داخلی
در زندگی ایرانیان باستان
نوشتهی منصور رضایی

هنر درزندگی به قدمت و سالمندی خود انسان است و سالمندی جامعه؛ بنابراین اصل کلی میتوان گفت زندگی ایرانیان وبه طور کلی جامعهی ایرانی هم از دیرباز با هنر آمیخته بوده است . هنر در این جامعه باعناوین مختلف (نمایش، نقاشی، معماری، پیکرتراشی، شعر و غیره) سبب شده که هنرمند با کل جامعه ارتباط داشته باشد. هنرمندان ایرانی در ساخت ابنیه، از بیرون و درون (معماری داخلی) همواره از تزیین بهره جستهاند؛ هنر ایرانی به یک معنا هنری تزیینی است، و به عنوان کاری نمایان و برجسته و به عنوان فعالیتی انسانی در ارتباط با زندگی نیز بوده، یعنی هنری کاربردی است.
پیکاسو می گوید: «عالیترین شکل بیان هنر به صورت خط، رنگ، حجم و دیگر هنرهای تجسمی پدید میآید این هنر از دیرباز در خالصترین شکل خود بدون کمک ابزار ماشینی صرفاً با دست انجام میشد و هنوز هم میشود.» هنر ایرانی نیز اینچنین بود؛ در گذشته نقاشی و بخصوص نقاشی دیواری، درست مانند مجسمهسازی، به معماری و معماری داخلی منضم بود؛ گرچه برخی هنر حجاری و سنگتراشی را در گذشته یک هنر صناعتی دانستهاند، ولی باید گفت پیشرفت هنر همزمان با پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر از ویژگیهایی برخوردار بوده، به این صورت که نمیتوان مثلاً هنر حجاری و سنگتراشی را در تخت جمشید از مقولهی هنر جدا دانست؛ ازاین رو، وقتی از هنر تزئینی ایرانی سخن به میان می آوریم شامل تمام مقولههای هنر میشود. ولی آنچه هنر معماری داخلی را از سایر هنرهای تزئینی ایران متمایز میکند، تقسیمبندی صحیح فضاهای داخلی یک ساختمان، کاربرد رنگ و فرم، و چیدمان منطقی اشیاء است. در این میان معمار داخلی در مقامِ یک هنرمند با روانشناسی و دریافت سلیقهی زیستی افرادی که در آن فضا زندگی میکنند و با بهرهگیری از دانش آکادمیک خود میتواند فضایی به وجود آورد تا فرد بعد از کار روزانه در آن احساس آرامش نماید. این، خلاقیتی است که هنر معمار داخلی ایرانی را به بهترین وجه نمایان میسازد.
با بررسی هنر ایرانی در دورههای مختلف درمییابیم که ایرانیان در تزئین درون ساختمانهاشان به معماری داخلی به مفهوم تقسیمبندی فضا (ستون و دیگر عناصر) و مبلمان توجهی ویژه داشتند. یکی از قدیمیترین اشیاء به دست آمده در یکی از گورهای افراد بومی ایران یک صندلی برنزی درابعاد بسیار کوچک است که شاهدی بر این مدعاست .
درنقش برجستهای مربوط به سدهی نهم ق.م. که از شوش به دست آمده و مربوط به هنر عیلامی است، یک زن درحال نخریسی بر روی چهارپایه (تابوره) ای نشسته که به نظر می آید رویهکوبی آن نوعی لمسهدوزی باشد، یا اینکه کنارههای تابوره منبتکاری شده و بالشی برای نشستن وسط آن قرار دارد؛ پیش روی زن میزی را مشاهده می کنید که مانند تابوره با پایهی پنجهشیری طراحی و ساخته شده و بر روی آن میوه و ماهی به چشم میآید.
در دورهی بعد از عیلامیان، یعنی دورهی هخامنشیان، در سنگنگارههای تخت جمشید حجاران نمونههای زیادی از طراحی تخت، مبل و چهارپایه ارائه میدهند؛ ویل دورانت می نویسد: «پارسیان هنر زندگی کردن داشتند… و در خانههای خود اثاثیهی گرانبها جمع میکردند؛ از قبیل میزهایی که روپوش طلا و نقره داشتند و یا در ترکیب با این دو فلز گرانبها منبتکاری شده بود؛ و تختهایی که روپوش عالی آنها را از کشورهای دیگر وارد می کردند و فرشهای نرم و زیبایی که همهگونه رنگهای زمین و آسمان بر آنها دیده میشد و کف اطاقهای خود را با آنها میآراستند.»
در سنگنگارهی دیگری در کاخ آپادانا، دیده میشود که فراشباشی شاه در ردیف بالایی نگاره، پشت سر شاه چهارپایهای را بر کول گرفته تا کار سوار شدن بر اسب برای شاه آسان شود. به نظر میآید که کف این چهارپایه از حصیر بسیار محکمی بافته شده باشد.
نمونهی بسیار زیبایی از طرح و نقش این مبلها یا چهارپایهها بر روی مهری دیده میشود که اکنون درموزهی لوور است، و زن ایرانی متشخصی را مینمایاند که مانند مجلس شاه بر تخت با چهارپایهی زیرپایی نشسته و رویهی پشتی آن برای راحتی به صورت منحنی رویهکوبی شده است.
در مهر دیگری (اکنون در آکسفورد) مردی ایرانی با لباس سوارکاری و باشلق روی چهارپایهای نشسته و در مقابل وی زنی جام به دست در حال پذیرایی است. رویهکوبی این چهار پایه تا پایین آمده، یعنی مانند عسلیهای امروزی. و پایههای خراطیشدهی آن پیدا بوده و همچنین از یک بالش برای زیرپایی استفاده شده است.

نقش برجستهی زنی در حالی که خدمتکارش او را باد میزند.
بلندی 10 سانتیمتر، سدهی نهم قبل از میلاد، شوش، موزهی لوور، پاریس..

نقش برجستهی مجلس شرفیابی نمای شمالی پلکان آپادانا. داریوش در حال به حضور پذیرفتن هیئتهای نمایندگی.
خانم هایده ماری کخ نیز به تزئینات داخلی کاخهای ایرانی اشاره می کند: «پایهی برنزی تختی شاهی که امروزدر موزهی بریتانیا نگهداری میشود در مصر پیدا شده این پایه شبیه نگارهای از تخت جمشید است که درهمان موزه قرار دارد»؛ نگارهی تخت جمشید بهترین برداشت از نمای تخت شاهی را ممکن میسازد. در مرکز پلکان کاخ آپادانا داریوش بر تختی با پشتی بلند تکیهزده و پا روی چهارپایهای گذارده است؛ به نظر میرسد که پایههای تخت به پنجهی شیر منتهی میشوند، و پنجههای شیر بر روی پایهای قرار دارد که با برگهای معلق به شیوهی خاص ایرانیان آراسته شده است، و در مقایسه با تصویر شمارهی دو میتوان دانست که هنر ایرانی حتا تا سدهی پنجم ق.م. تحت تأثیر هنر عیلامی بوده است. این تزئینات در پایههای عودسوزها هم نظر ما را جلب میکند؛ پایههای زیرپایی مقابل شاه نیز مانند پایههای اصلی تخت ساخته شده، اما به جای پنجهی شیر از سُم گاو در آن استفاده کردهاند.

یکی از خدمه با صندلی زیرپایی شاه برای سوار شدن بر اسب.

مهر یکی از زنان متشخص ایرانی که شبیه مجلس شاه بر تخت، ساخته شده است. موزهی لوور، پاریس.

یک زن ایرانی در حال پذیرایی از یک مرد. مجموعهی آکسفورد.
