مرمت و احیا مسجد صفـــی (مسجد سفید یا شهیدیه)، اثر فرامرز پارسی (مهندسین مشاور عمارت خورشید)
معماری انسان‌دوستانه: مهد کودک لآفی اثر آلبرت فاوس (کودوگو، بورکینافاسو)، به قلم لادن مصطفی‌زاده

مسکن ارزان قیمت: مروری بر یک تجربه موفق در شهر تاریخـــی اوورا، پرتغـــال

به قلم محسن عباسی هرفته، سمیرا عادلی

مسکن اجتماعـــی اِوورا
آلوارو سیزا

Social Evora Housing
By Alvaro Siza 1973-1977

از مُسکِّن بی خانمانی تا مسکن
مسکن فراوان‌ترین و پرتقاضاترین گونه‌ی معماری است که تاثیر شگرفی بر احوال جوامع بشری دارد. هر انسانی اولین تجربه‌ی زیسته‌ی خود را در مقام یک کودک نوآموز از این مکان آغاز می‌کند و زمان قابل توجهی از عمر خویش را در آن سپری می‌نماید؛ و روابط خانوادگی‌اش متاثر از ساختار و شخصیت فضای سکونتش شکل می‌گیرد. قابلیت‌های مسکن، چارچوب رفتاری خانواده را تعیین می‌کند و کیفیت آن نقش تعیین کننده‌ای بر کیفیت زندگی خانوادگی دارد. مسکن می‌تواند به خانواده، جمعیت بخشد و می‌تواند آنها را از هم متفرق ساخته هر کدام را به گوشه‌ای از جامعه در جستجوی پناهِ گم شده‌شان پرتاب نماید. معماری مسکن به واسطه‌ی بهره‌مندی از چنین قابلیت‌هایی در قیاس با دیگر گونه‌های معماری، اثرگذاری دامنه‌دارتر و عمیق‌تری بر کیفیت شاخص‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی دارد.
به تبع این نیاز پر شمار، کمبود مسکن، از مسائل رایج در دوران جدید است که بحث‌های گسترده و نظریات متفاوت و بعضا متناقضی پیرامون آن و برای حل آن وجود دارد. در این عرصه‌ی پرغوغای نظرورزی، دو رویکرد کلان را می‌توان از یکدیگر تمیز داد. رویکرد نخست که ساده انگارانه به تجویز مسکن بسنده کرده است و رویکرد دوم که با تکیه بر دانش روز و تجربه‌ی تاریخی طیفی از شیوه‌های درمانِ حداقلی تا حداکثری را ارائه می‌دهد. آنچه در خصوص رویکرد نخست، بدیهی است آنکه صِرفِ مصرفِ مُسکِّن عامل درد را بر طرف نمی‌کند بلکه با پنهان کردن درد، اسباب استمرار عامل درد و بیماری را در خفا فراهم می‌آورد و در نهایت بر شدت بیماری و تولید مسائل جدید دامن می‌زند. نمونه‌‌‌‌‌‌ی چنین رویکردی، پروژه‌هایی که به نام مسکن در دهه‌های اخیر به خورد جامعه‌ی ایرانی داده شده است. طرح‌هایی که نه تنها مشکل بی‌خانمانی را حل نکرده بلکه خود زمینه‌ساز درد‌های ثانویه به ویژه بیماری‌های مهلک اجتماعی چون طلاق، افسردگی، فساد اخلاقی و سرطان‌های زیست محیطی مانند آلایندگی هوا و زمین و مصرف بی رویه منابع آب شیرین بوده است. در ادامه در رابطه با مسائل مطرح شده بالا به نقد و بررسی پروژه‌ی شهر میراث جهانی اوررا خواهیم پرداخت.

شهر میراث جهانی اوورا
اوورا، شهری باستانی و البته هنوز زنده در جنوب پرتغال است که به ثبت میراث جهانی رسیده است. مساحت بخش تاریخی، محصور در حصار سنگی، ۱۰۷ هکتار و محیط برج و باروی آن ۶ کیلومتر است؛ جمعیت کنونی شهر حدود ۵۰ هزار نفر تخمین زده شده است. تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل و مرطوب، به معماری شهر، حال و هوایی چون سایر شهرهای مدیترانه‌ای بخشیده است. شهر، قدمتی ۲۰۰۰ ساله از دوره رومی‌ها دارد؛ سیمایی کاملا تاریخی که به تدریج در طول زمان شکل گرفته است؛ و اقوام مختلف چون اعراب، یهودیان و مسیحی‌ها در این شهر آثاری را به جا گذاشته‌اند به نحوی که هم معبدِ رومی دارد و هم مسجد، کنیسه و کلیسا. در اوایل قرن بیستم این شهر تاریخی به واسطه‌ی مناقشات سیاسی، منازعات داخلی و البته یک زلزله‌ی ویرانگر، وضعیت مناسبی نداشته و آثار مخروبه و رها شده، کمبود و ضعف زیرساخت‌های زندگی جدید و مداخلات غلط، چهره‌ی شهر را مخدوش و کیفیت زندگی در آن را پایین آورده بود. از حوالی دهه‌ی 20 میلادی توسط گروهی از روشنفکران شهر، جریان حفاظت میراث فرهنگی آغاز و مجموعه تلاش‌ها منجر به ثبت شهر در سال ۱۹۸۶ در فهرست یونسکو شد. عمده‌ی فعالیت‌های حفاظتی گسترده‌ی بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ صورت گرفته است. امروزه به لطف جریان گسترده‌ی حفاظت شهری، حفظ حداکثری شواهد تاریخی بسیار چشم‌گیری است و همین امر روحیه‌ی تاریخی شهر را تقویت کرده است. از سوی دیگر، تأمین زیرساخت‌های زندگی جدید مانند انتقال حامل‌های انرژی به بناها، شبکه فاضلاب، سیستم جمع آوری آب‌های سطحی و… متناسب با اقتضائات یک شهر تاریخی، باعث شده تا شهر صبغه تاریخی و کیفیت زندگی مطلوب امروزی را توامان تجربه کند.

اوورا


مسکن اجتماعی اوورا
در حدود 40 سال پیش و هم زمان با جریان تحولی شهر، در خارج از محدوده‌ی تاریخی، اما در مجاورت آن، پروژه‌ی مسکن ارزان قیمتی اجرا شد. پروژه‌ای که هدف آن اسکان جمعیت مازادی بود که شهر تاریخی گنجایش اسکان آن‌ها را در درون خود نداشت. مرور این پروژه هم در حوزه‌ی مسکن و هم در حوزه‌ی ساخت‌و‌ساز در مجاورت مراکز زیستی تاریخی و با هویت، آموزه‌های قابل تاملی را می‌تواند در پی‌داشته باشد.
این پروژه توسط معمار شهیر پرتغالی، آلوارو سیزا طراحی شد. معماری که به خاطر همین پروژه، جایزه‌ی بزرگ پریتزکر را در سال 1992 میلادی از آن خود کرد. همینجا باید اذعان داشت که طراحی مسکن به طور عام و «مسکن ارزان قیمت» به طور خاص مسئله دشوار و پیچیده‌ای است که اتفاقا حل آن را باید به دست معماران باتجربه و کاربلد داد.
در این مجموعه، 1200 واحد مسکونی به صورت یک و دو طبقه، در زمینی به وسعت 27 هکتار طراحی شد. سرمایه‌گذاران این پروژه، شهرداری اوورا، دولت و بخش خصوصی بودند، برخی پروژه‌ها هم به صورت مشارکتی اجرا شدند. قطعات زمین‌ها 12 در 8 مترمربع و مساحت هر واحد 96 متر‌مربع است.

نما


مبانی و فرایند طراحی
سیزا در طراحی این مجموعه با تکیه بر باورها و آرای شخصی، جو زمانه و بستر غنی پروژه، دو ایده محوری را دنبال می‌کند: زمینه‌گرایی و طراحی مشارکتی؛ که البته محصول باید ارزان هم از آب در می‌آمد. زمینه‌گرایی که جریانی پیشرو در آن دوران است، گرایش شخصی سیزا و از جمله بنیان‌های فکری او محسوب می‌شود. هرچند ظرفیت بالای زمینه در این پروژه‌ی خاص یعنی مجاورت با شهری باستانی، نقشی برجسته در ایده‌پردازی معمار و اعتبار بخشیدن بدان ایفا کرده است. در خصوص طراحی مشارکتی نیز فهم شرایط آن زمان پرتغال که مردم تازه از زیر یوغ دیکتاتوری یک حکومت فاشیستی بیرون آمده بودند، مهم است. سیزا معتقد بود، مردم بیش از آنکه به مسکن نیاز داشته باشند به هویت نیاز دارند و او باید این عرصه را برای حضور حداکثری و مشارکت آن ها فراهم سازد تا مردم، دست کم در فرایند تصمیم‌گیری برای خانه‌ای که می‌خواهند در آن زندگی کنند، مشارکت یابند و احساس وجود و اهمیت کنند. به باور سیزا، مشارکت کاربران، علاوه بر همپوشانی حداکثری بین نیازهای ساکنین آینده با طرح، “حس تعلق” آنها را به خانه‌ی آینده‌شان افزایش می‌دهد. اینجاست که نقش معمار نه صرفاً به مثابه طراح ساختمان، بلکه در قامت یک مصلح اجتماعی بیشتر فهم می‌شود. پیوند با زمینه به مردم “هویت” و مشارکت به آن‌ها “حس‌تعلق” می‌بخشد و معمار اگر این دو رسالت را به انجام رساند به نقش اجتماعی خود تا حد زیادی عمل کرده است. فرایند طراحی مجموعه 4 سال و زمان ساخت و تکمیل پروژه حدود 20 سال به طول انجامید؛ از جمله دلایل طولانی شدن زمان، استفاده از فرایند طراحی مشارکتی بود. در این شیوه از طراحی، معمار در تماس مستقیم با کاربران آینده‌ی خانه‌ها، همسایگان سایت و متولیان دولتی و شهرداری، پروژه را پیش برد. جلسات متعدد برای شنیدن نظرات طیف‌های مختلف ذینفعان و ذینفوذان منجر به تهیه‌ی طرح‌های مختلفی شد. نمونه‌هایی در مقیاس واقعی بر اساس طرح پیشنهادی، ساخته شد و به مالکین آینده این امکان داده شد که با بلوک‌های سبُک با توجه به نیازها و سلایق خود، فضای داخلی خانه را سامان بخشند. در این شیوه فارغ از برخورد نقاشی‌وار با واقعیتی به نام معماری، مردم در یک تجربه واقعی، بخش‌های مختلف خانه خود را شکل می‌دهند. در نهایت معمار پس از تجمیع تجربیاتی که از این مرحله از فرآیند طراحی به دست آورده بود، طرح‌های نهایی را ارائه نمود. باید توجه داشت در پروژه‌های معماری، زمان طراحی موضوعیت دارد و هر گونه شتابزدگی و فروکاهش زمانی می‌تواند موجب نقصان‌های جدی در کار نهایی شود؛ در تجربه مشابه موفقی که در شهرک اکباتان تهران، در دهه 40 شمسی، قابل پیگیری است فرایند طراحی حدود 5 سال به طول انجامید. اساسا با خیال خام طراحی چنین مجموعه‌هایی در زمان کوتاه، شکست پروژه‌ی نهایی قطعی است. باید باور کنیم که در زمان کوتاه شاید بتوان ساختمان طراحی کرد ولی معماری خیر! با تصور اینکه چون پیتزا 20 دقیقه ای آماده می‌شود نمی‌توان قورمه سبزی جا افتاده را سریع پخت.

عکس‌های پروژه (عکاس: محسن عباسی هرفته)


ویژگی‌های طـــرح
1- سیمای افقی
مهمترین دلیل این تصمیم، رعایت حریم ارتفاعی شهر تاریخی بود. البته که این تصمیم به پروژه، دلبازی و انسان‌واری دلنشینی داده و شخصیتی متواضع بدان بخشیده است.
2- مقیاس انسانی و پیاده محوری
ارتفاع کم ساخت‌و‌سازها، پیمون خرد مجموعه و تردد حداقلی اتومبیل در معابر، زیستی انسانی و نه ماشینی را برای ساکنین به ارمغان آورده است.
پارکینگ خودروها و انبار خانه‌ها، متمرکز و با فاصله از خانه‌ها قرار گرفته است. این تصمیم حضور خودروها را در مجموعه کم‌رنگ کرده و به شهر ماهیتی پیاده محور ارزانی داشته است. البته که اتومبیل‌ها برای تخلیه‌ی بار یا مسافر و… امکان دسترسی تا ورودی خانه‌ها را دارند ولی فضایی برای پارک اختصاصی وجود ندارد. نبود پارکینگ در داخل محدوده خانه‌ها، به طرز مثبتی بر کیفیت ادراکی خانه‌ها تاثیر گذاشته است؛ گویی ماشین‌ها با ورودشان به خانه، روح خشکِ عصر صنعت را بر فضایی که باید انسانی باشد نه ماشینی، دیکته می‌کنند.
در کوچه‌های این شهر که راه می‌روی کاملا قرابت آن با کوچه‌های شهر باستانی مجاور حس می‌شود. معمار از ابزارهای متنوعی همچون تناسبات، اندودهای هم‌رنگ، رنگ‌های آشنا، قاب‌بندی‌ها، تناسبات بازشوها و… در شهر قدیم برای شکل دادن به شهر جدید استفاده کرده است. برقراری هوشمندانه رابطه‌ی معمارانه بین شهر جدید و شهر تاریخی، در عین روزآمد بودن شهر جدید، ترکیبی نو اما باهویت و با اصالت را ایجاد کرده است.
4- پذیرفتن عناصر تاریخی سایت
راه تاریخی که از شهر باستانی شروع می‌شود و از وسط اراضی طرح عبور می‌کند به عنصری جدی در سازماندهی سایت بدل شده است؛ این نحوه‌ی انتظام، ضمن رها‌سازی شهر از دیکته شدن یک نظم نظامی و خشک (مثلا یک شبکه‌ی شطرنجی) رابطه‌ای ارگانیک و معنادار میان شهر جدید و شهر قدیم شکل داده است. نظام طراحی شهری پروژه وقتی دلنشین گشته که توپوگرافی ملایم موجود نیز به رسمیت شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. حال آنکه در نمونه‌های مشابه بارها دیده شده که این گونه عوارض کم ارتفاع در سایت‌های طراحی به عنوان مزاحم تلقی شده و با هزینه‌ی قابل توجه، سایت تسطیح شده است. همین طور چند آسیاب تاریخی و چندین درخت قدیمی، بر سازماندهی کلان پروژه در سایت تاثیر جدی گذاشته‌اند.
گویی ایده‌ی طراحی مجموعه، قبل از آماده‌سازی زمین، شکل می‌گیرد؛ آری، اینگونه نیست که اول لودرها و تصمیم سازانِ لودری! تسطیح و آماده‌سازی کنند و بعد طراحان وارد پروژه شوند بلکه اول طراحان به زمین و قابلیت‌هایش می‌اندیشند و بعد برنامه‌ی مواجهه با زمین تهیه می‌شود. اساساً کانسپت طراحی وقتی به معنی واقعی وجود دارد که از کلان تا خرد و از صدر تا ذیل پروژه معماری را در آغوش گیرد.

سیستم آبرسانی


↑‌  سیستم‌های آبرسانی تاریخی شهر اوورا – الهام گرفته شده برای سیستم‌های جدید شهر جدید

5- احیاء عناصر تاریخی در زمینه‌ی جدید
بارزترین مثال در این زمینه، کانال آب باستانی شهر بوده که به شکلی نو، در مجموعه جدید، هم به لحاظ کارکردی و هم به لحاظ کالبدی، به نحوی بارز، محل اعراب پیدا کرده است. از شاخص‌ترین عناصر شهر باستانی اوورا، کانال هوایی آب است که از بیرون شهر به داخل آن می‌آید و در درون شهر می‌تند و می‌پیچد و همه شهر را بهره‌مند می‌سازد، معمار به خوبی و البته در جهت ارزان ساختن پروژه، کانال هوایی طراحی کرده است که کلیه‌ی تاسیسات شهری را به همه خانه‌ها منتقل می‌کند. استفاده از مصالح ارزان (بلوک بتنی)، عدم حفر زمین، تعمیر پذیری تاسیسات در موقع لزوم و توسعه‌پذیری از ویژگی‌های این ایده است. علاوه بر اینکه حس شهر تاریخی، در شهر جدید ظهور و بروز پیدا کرده است.
6- هندسه‌ای با تناسبات طلایی
استفاده از تناسبات طلایی معماری کلاسیک رومی با توجه به اینکه شهر باستانی اوورا یک شهر رومی است، به طرح کیفیت هندسی ویژه‌ای داده است. طرح در عین سادگی، ساده انگارانه طراحی نشده است و خانه‌ها به ویژه در پلان در عین ساده بودن، از هندسه‌ای نفیس و پیچیده برخوردارند.
معماری، ایجاد فضاهای متناسب است؛ اولین نوع این تناسب، تناسب کمی طول و عرض و ارتفاع است و معمار در این پروژه تلاش کرده از نسبت‌های طلایی برای خلق فضایی خوش تناسب استفاده کند.
7- وفاداری به آموزه‌های معماری مدرن
پروژه در عین توجه به زمینه، به مفاهیم معماری مدرن، پشت نکرده است. رعایت الگوی پایه‌ی خانه‌ی دوم، اینو لوکوربوزیه، انعکاس مفهوم پلان مدولار معماری مدرن، تناسبات طلایی معماری کلاسیک اروپا، استفاده از احجام خالص، سفید و در نهایت سادگی و در جاهایی بدون نازک‌کاری (اکسپوز)، آن را در عین توجه به ریشه‌ها، فرزند زمان خویش ساخته است. ضمنا استفاده از احجام خالص و ساده باعث شده ادب طراحی در مجاورت یک شهر دو هزار ساله رعایت شود. برای هر‌چه منعطف بودن فضاهای داخلی، معمار از ایده‌ی پلان آزاد معماری مدرن بهره برده است. به‌ هر حال، جو این نوع از معماری در آن زمان نیز در این انتخاب‌ها بی تاثیر نبوده است.
8- درون‌گرایی
درون‌گرایی با دو راهکار عمده در طرح معماری خانه‌ها، جلوه یافته است. نخست، الگوی غالب سازماندهی فضایی است که به چینش فضاهای داخلی در ارتباط با حیاط انجامیده است و دیگری به حداقل رساندن بازشو به سمت معبر بیرونی و تامین نور و ایجاد دید و منظر از طریق پنجره‌هایی که رو به حیاط باز می‌شوند. این حیاط‌ها، به مثابه مرکز و قلب تپنده خانه‌ها، غنای فضایی خاصی را ایجاد نموده‌اند. حیاط‌ها در عین کوچکی، نور طبیعی، فضای سبز، چشم‌انداز و هوای تازه و فضای باز با کیفیتی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند. آنقدر این حیاط‌های ساده قدرت دارند که گویی برگ برنده این معماری همین حیاط‌ها هستند.

آلوار سیزا در سایت پروژه


9- مصالح و سازه‌ی ارزان
ساخت این خانه‌ها با ارزان‌ترین مصالح، یعنی بلوک سیمانی و سازه‌ی بنا متشکل از دیوارهای باربر و سقف تیرچه بلوک است. داخل بلوک‌های دیوارها را با خاک پر کرده و با همین کار ساده، ظرفیت حرارتی دیوارها را افزایش داده تا گرما و سرما را بهتر و بیشتر در درون خود حفظ کنند؛ این کار همراه با نورگیری کنترل شده، باعث شده تا زندگی در این خانه‌ها در تابستان های گرم اوورا با یک پنکه ممکن بوده و نیاز به مصرف انرژی زیاد برای خنک‌کاری نباشد؛ در زمستان هم فضاها گرما را به شکل حداکثری در خود نگه می‌دارند. دیوارهای خانه‌ها اندود سفید شده و بلوک‌های سیمانی کانال‌های تاسیساتی به صورت اکسپوز طراحی شده‌اند.
10- تنوع معمارانه: توجه به تفاوت‌های کاربران
در زمین‌هایی با ابعاد و تناسبات ثابت، پلان‌ها متنوع و از یک خوابه تا 5 خوابه در یک یا دو طبقه طراحی شده‌اند.
معمار امکان انتخاب از بین 10 تیپ مختلف (2 الگو و هر کدام در 5 حالت متفاوت) را در یک زمین با ابعاد یکسان به متقاضیان داده است. در واقع ویژگی‌ها و تفاوت‌های خانوارها تا حد ممکن به رسمیت شناخته شده و علاوه بر اینکه در فرایند طراحی از مشارکت ایشان بهره گرفته شده، باز هم انتخاب‌های متنوعی به ایشان داده شده است؛ چنین ویژگی‌ای بر خلاف رویه ثابت این گونه انبوه سازی‌ها است که یک طرح ثابت را به همه متقاضیان دیکته می‌کنند.
11- توسعه‌پذیری، راهبردی به مثابه‌ی یک تیر و چند نشان
معمار، متوجه افزایش جمعیت خانوار و نیاز به فضاهای بیشتر بوده و توسعه‌ی خانه‌ها را در آینده پیش‌بینی و طراحی کرده و به مجموعه، قابلیت رشد در چارچوب داده است. امکان توسعه‌ی خانه‌ها تا 5 خواب در طرح اولیه، شرایط را برای توسعه‌های آتی فراهم می‌نماید. این اَشکال و ضوابط توسعه در اختیار شهرداری قرار گرفته است و ساکنین می‌توانند مجوز‌های لازم را برای توسعه‌ی خانه‌های خود بگیرند.
توسعه‌پذیری خانه‌ها باعث شده با افزایش جمعیت خانه، نیازی به ترکِ مکان و کوچ به جایی دیگر نباشد؛ ساکنین محله زمان طولانی‌تری را در محله بمانند و حضور طولانی و خاطرات انبوه آن‌ها، حس تعلق به مکان را افزایش دهد. به لحاظ اجتماعی، این موضوع مزایای قابل توجهی دارد. جالب آنکه معدود ساکنینی که در گذر زمان از محل کوچ کرده‌اند، به واسطه‌ی وضعیت خوب این مجموعه، با اقشار فرهنگی جایگزین شده‌اند که به دنبال مسکن باکیفیت، اینجا را پیدا کرده‌اند. از سوی دیگر، توسعه‌پذیری و تنوع اَشکال توسعه‌ی خانه‌ها، باعث شده است که امروز این مجموعه سطح بالاتری از کیفیت‌های معمارانه را جلوه‌گر سازد، از نظم تکرار شونده و ملال آور این جنس پروژه‌ها عبور کرده و نظمی ارگانیک را تجربه کند و غنای حجمی پروژه افزایش یابد. این موضوع منتج به این شده که در عین خلوص حجمی خانه‌ها که از معماری مدرن آن زمان نشات می‌گیرد، تنوع حجمی و ترکیب احجام به تدریج دلنشین شود. گویی معماری در طول زمان همراه با ساکنینش رشد کرده و بالغ شده است؛ معمار با این راهبرد و با زیرکی از خشکی، ضمختی و تکرار کسالت باری که از ویژگی‌های پروژه‌های تکرار شونده اینچنینی است، دوری نموده است.
منفعت سوم این راهبرد، جلوگیری از مداخلات خودسر است که در پروژه‌های مشابه رخ می‌دهد و اغتشاش و آشفتگی مجموعه‌ها را موجب می‌شود. نمونه‌های زیادی قابل پیگیری هستند که مداخلات ساکنین حسب نیازهای جدید و یا علایق دیده نشده‌شان در طرح اولیه، از مجموعه‌های مسکونی، پدیده‌هایی نازیبا، مشوش و ناهنجار ساخته است؛ شاید یکی از معروفترین‌ها در این حوزه، مجموعه مسکونی باشد که با طرح لوکوربوزیه در پساک فرانسه در 1924 اجرا شد. این ویژگی‌های معمارانه در گذشت 40 سال نه تنها این مجموعه‌ی مسکونی را از فرسودگی و کلنگی‌شدن محفوظ داشته، بلکه در قیاس با روزهای نخستین جلوه‌ای پخته‌تر، جا افتاده‌تر و دلنشین‌تر بدان ارزانی داشته است؛ درختان رشد کرده‌اند، اندودهای سفید و براق مدیترانه‌ای مات شده‌اند، پیچیدگی و تنوع حجمی ارتقاء یافته است و پتینه‌ای از گذر عمر، مجموعه را زیباتر و صمیمی‌تر کرده است. اتخاذ رویکردی مناسب با چاشنی صبر و حوصله، به شکل‌گیری معماری‌ای انجامیده که نه تنها تاب گذر زمان را دارد بلکه با بهره‌گیری از رد پای زمان چهره‌ای بهتر از خود جلوه‌گر ساخته است و برای ساکنینش ارزشمند و خاطره انگیز شده است.

پلان


جمع‌بندی
باید باور کنیم که مسکن ارزان، مسکن حداقلی نیست، اتفاقا مسکنی است که از فکر حداکثری برخوردار است و فقدان منابع مالی را، فزونی اندیشه معمارانه جبران می‌کند. تجربه‌ای که مرور شد، با همه نقدهایی که می‌توان برای یک پروژه معماری اجرا شده متصور شد به شکل مناسبی این باور را در عمل به منصه ظهور رسانده است. البته که جهان توسعه یافته امروز، ایده‌های پیش رو و آرمان‌های مترقی‌تری را در حوزه‌ی مسکن در سر می‌پروراند تا جایی که انتقادهای جدی، اساسا به ذات انبوه سازی‌های اینچنینی وجود دارد. طبیعی است که نسخه‌ی 40 سال پیش، نمی‌تواند راه حلی روزآمد به شمار رود. معرفی این پروژه، بیشتر از آن باب موضوعیت دارد تا تذکری تلخ باشد در تخطئه‌ی تجربیاتی که در قالب مسکن ارزان، در سال‌های اخیر در کشور ما در حال انجام است. شاید مدیران و بساز و بفروش‌های صنعت مبتذل ساختمان، متوجه شوند چقدر از دانش و تجربه جهانی عقب‌تر هستند؛ درد وقتی مضاعف می‌شود که ما کشوری دارای مکتبی شناسنامه‌دار در معماری جهان بوده‌ایم و نیاکان ما با کیفیت‌ترین خانه‌ها را در زمانه خود خلق کرده‌اند؛ این که چه شده که معماری ما به این جا رسیده است، خود قصه پرغصه‌ای است .

مدارک فنی


منتشر شده در : سه‌شنبه, 20 ژوئن, 2023دسته بندی: مسکن اجتماعی, مقالاتبرچسب‌ها: ,