فرامرز پارســـی
سومین نشان دکتر علیاکبر صارمی (مسئولیتهای اجتماعی و اخلاق حرفهای)
نوشتهی رکسانا خانیزاد
• بیش از سی سال فعالیت مداوم و پیگیر در عرصهی احیا و مـرمت
• تعهد، اخلاق عمومی و حرفهای در جامعهی معماری و مرمت کشور.
• معماری انساندوستانه و زمینهگرا، احترام و ایجاد تعامل معماری با جامعه و مردم، سعی و تلاش در باززندهسازی روستاهای کشور، طرح و راهحلهای سلامت عمومی و همچنین راههای درآمدزایی اهالی و برگشت آنان به روستاها.
• تدریس و پرورش دانشجویان حرفهای درعرصهی احیا و مرمت.
• تلاش درعرصهی مرمت بناها و بافتهای تاریخی شهری و روستایی در سطح ملی.
• مطالعهی جامع و شناسایی بافتهای ارزشمند روستاهای کشور با رویکردی نو.
• آموزش جامعهی روستاها از جمله جوانان در راستای احیای ارزشهای فرهنگی و معماری از جمله مرمت و احیای بافت تاریخی روستای اصفهک با برنامهریزی منسجم و مشارکت دانشجویان و جامعهی محلی و همچنین طرح زیرساختهای بهداشتی روستای نایبند و …
• مداومت، پیگیری و استمرار فعالیتهای آموزشی، حرفهای، با حفظ کیفیت و ارتقای آن در طی سالیان گذشته تاکنون.
بنابر روال سالهای گذشته، یکی از بخشهای دوسالانهی ملی معماری و شهرسازی ایران اهدای نشان دکتر علیاکبر صارمی به فردی است که در حوزهی معماری و شهرسازی در راستای مسئولیتهای اجتماعی خود کوشیده است. امسال نیز هیئت تحریریهی هنرمعماری با تدوین مجموعهای از معیارها، منطبق با اهداف این نشان، برای سومین سال، فردی تاثیرگذار و جریانساز را به جامعه معرفی مینماید تا با الگو قرار دادن او و آثارش، ارزشگذاری پروژهها را نه بر معیارهایی که به مرور زمان از مد افتاده و رفته رفته کمرنگ میشوند، بلکه بر مولفههایی گذاریم که زندگی فردی و اجتماعی افراد را به سمت بهتر شدن سوق داده و محیطی با آسایش بیشتر برایشان فراهم مینماید.
بیشک و با قطعیت میتوان فرامرز پارسی را یکی از تاثیرگذارترین، فعالترین و دلسوزترین فعالان در عرصهی معماری و مرمت دانست که با اخلاق حرفهای و عمومی و با سعی و تلاش خود و همکارانش جریانی بسیار پویا و نو از سالیان بسیار دور آغاز کردند. و بدین جهت نشان دکتر علیاکبر صارمی اعطا میگردد به فرامرز پارسی، از سردمداران عرصهی معماری و مرمت کشور که توجه به معماری انساندوستانه و زمینهگرا از اولویتهای طراحی او است.
او که در ابتدا به نقاشی علاقهمند بوده و معماری را به عنوان نزدیکترین رشته به نقاشی انتخاب کرده بود، در اوایل تحصیل در رشتهی معماری، گرایش چندانی به حوزهی مرمت نداشت. پارسی در این باره میگوید:«ترم دوم، قرار شد برای یکی از دروس، بنایی قدیمی را رولووه کنیم. در آن زمان به دوست خود، بهروز منصوری که در حال حاضر شریک من است، پیشنهاد کردم که برای این کار تاریخانهی دامغان را انتخاب کنیم زیرا در دامغان فامیلهایی از اقوام مادری بودند که میتوانستیم شب را نزد آنها بمانیم. وقتی با این بنا روبرو شدم، با اینکه بنای سادهای بود آنچنان تکاندهنده و تاثیرگذار بود که باعث شد مسیر من عوض شود و به سمت مرمت بروم. پس از آن به دیدن چند خانهی قدیمی، پیر علمدار و … رفتم. از آن به بعد بود که به این فکر کردم این معماری چیست که بعد از این همه سال هنوز هم میتواند تاثیرگذار باشد.» در ترم بعد، دکتر مرادی یکی از اساتید دانشگاه که فرامرز پارسی با او درسی را میگذرانده، اعلام میکند که در پروژهی مرمت بازار زنجان، به چند نیروی کار نیاز دارد و به دانشجویان پیشنهاد کار دادند و پارسی یکی از افرادی بود که از آن پیشنهاد استقبال کرد. او میگوید:«من فکر کردم فقط با مشاهده و عکاسی از این آثار نمیتوان با معماری آنها آشنا شد و بهترین راه فهمیدن معماری این بناها مرمت آنها است. مرمت برای من به این منظور بود که زبان معماری را یاد بگیرم و با تمام ابعاد آن آشنا شوم.» او معتقد است که معماری و مرمت مسائل جدایی نیستند و مرمت ژانری از معماری در کنار دیگر ژانرهاست چرا که در عرصهی مرمت نیز مداخله صورت میگیرد و حتی از دیگر حوزهها نیز پیچیدهتر است. شاید این حوزه نتواند برای کاربریهای بیمارستان و فرودگاه مناسب باشد و از آن استفاده شود ولی برای ساخت خانهها، هتلها و مساجد بسیار کارآمد است. فرامرز پارسی میگوید:«بعدها در دفتر دکتر مرادی متوجه شدم همانطور که معماری و شهرسازی از یکدیگر جدا نیستند مرمت تک بنا با مرمت بافت شهر نیز متفاوت نیست.» اولین مواجههی پارسی با مرمت بافتها حدود 30 سال پیش در روستای نایین بود که اتفاقی طی مسافرتی به این روستا رسیده و جوانی از اهالی همان روستا، به راهنمایی و شرح اطلاعات روستا میپرداخته. او توضیح داده با اینکه در آنجا به دنیا نیامده است اما او و دیگر جوانان علاقهی زیادی به روستا دارند و تمایل دارند که بافت روستا حفظ شود و در آنجا بود که مرمت بافت نایین با کمک فرامرز پارسی و دانشجویان آغاز گردید.
از دیگر روستاهایی که فرامرز پارسی با آن هم به طور اتفاقی آشنا شد، روستای اصفهک است. روستای اصفهک روستایی بود با مردمانی که به حفظ ارزشهای روستای خود علاقهمند بودند. او معتقد است حفظ و باززندهسازی بافتها با دانش مرمت و علاقهی مردم توامان صورت میگیرد؛ وی در این پروژهها از مرمت مشارکت محور کمک میگیرد و میگوید:«همیشه به مردم میگویم که خوشان باید کار را انجام دهند، مثل پدرانشان که خود آنجا را ساختهاند.
مرمت، بازسازی و احیای ساختمان تاریخی بانک تجارت، عکاسی پروژه: فرشید رحیمی، سید فرید توکلی
فضای داخلی بانک تجارت (شاهی)، عکاسی پروژه: فرشید رحیمی، سید فرید توکلی
برای این بافت ابتدا، دو خانه از روستا مرمت شدند و بعد محوری که این دو خانه را به یکدیگر متصل میکرد، سپس حمام و همینطور کار ادامه یافت تا کل بافت به صورت کامل مرمت گردید. برخی از روستاها نیز بعد از دیگر بافتها مانند اصفهک، خود از طریق دهیاری با ما تماس گرفتند تا برای مرمت به آنجا برویم مانند روستای نایبند. همچنین سعید انصاریان که برای بقای روستای علیین در توابع دهدشت با حفظ و توسعهی جنگلهای بلوط تلاش میکند، طی تماسی، از شرکت عمارت خورشید برای حفط و مرمت روستا درخواست همکاری کرده بود که در آن روستا نیز دو خانه مرمت برای مرمت انتخاب گردیدند.»
اولین قدم پارسی و همکارانش برای مرمت، حال چه یک تک بنای کوچک و چه بافتها یا آثار تاریخی بزرگ، مطالعات بسیار گسترده است، و برای مرمت بافتها نه تنها خانهها، بناهای جمعی و محلات که از نظر او این محلات مهمترین واحدهای اجتماعی هستند، بلکه رسوم، سنن و حتی عادات غذایی ساکنین نیز مورد مطالعه میشود و تمامی این مطالعات مستند شده و مبنای طراحی قرار میگیرد. قدم بعدی تهیهی پلان مدیریت است و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تعیین میشوند.
از نظر پارسی سختترین بخش و چالش مرمت نه مقاومسازی بناهای قدیمی و تاریخی و نه حتی انطباق تاسیسات مکانیکی و الکتریکی با این آثار است؛ چراکه مقاومسازی حالا به این معنا نیست که بنا هیچ تاثیری از بلایای طبیعی نپذیرد بلکه بدین معناست که از آسیب رسیدن به افراد جلوگیری شود و بنا نیز تا حدی که برگشتپذیر باشد سالم بماند و مسائل تاسیسات نیز امروزه دیگر حل شدهاند و حتی در طرح مرمت مجلس شورای ملی با تمام تزیینات و گچکاریها مهندسین مشاور عمارت خورشید(که در سال 1378 با همکاری بهروز منصوری و فرامرز پارسی تاسیس گردید)، مسئلهی تاسیسات را بهراحتی حل کردند. از نظر او سختترین بخش کار از بین بردن این ذهنیت است که زندگی در خانههای نوساز و ترک روستا و خانههای قدیمی است که باعث خوشبختی میشود و ماندن در روستا آنها را از یک زندگی خوب محروم میکند. او میگوید:«سالها در ذهن مردم بوده که این خانهها نشانهی دوری از تمدن هستند. آنها فکر میکنند که بر اساس زندگی مدرن، ماشین باید تا دم در خانهی آنها بیاید و برای همین گذرها و کوچهها تخریب میشوند و به دنبال آن برخی از خانهها از بین میروند و این مثل سرطان در تمام بافت پخش میشود. پارسی معتقد است آنها تصویر ذهنی غلطی از خوشبختی دارند و میشود مولفههای آسایش و زندگی خوب را در این بافتها ایجاد کرد و برای این تغییرات نیازی نیست که حتما کالبد تغییر کند، نیازی نیست که ماشین حتما تا دم درب منازل بیاید و میتوان در قسمتی پارکینگ را طراحی کرد که بافت نیز حفظ گردد، این تصویر غلط باید عوض شود و تغییر کند و ارتباط با فرهنگ خود در زندگی غنیتر باشد، و این فرهنگ قدیمی هیچ تضادی با زندگی امروز و مفاهیم مدرن ندارد.»
بجز مرمت بافتها، ایجاد عملکردهایی نو مانند اقامتگاه بومگردی، فرهنگسرا و رستوران در برنامهی کار عمارت خورشید است اما به گونهای که ارکان زندگی گذشته مخدوش نشود و بافت از بین نرود.
پارسی به الگوهای بومی فضاهای سکونتی و اجتماعی هر منطقه توجه بسیار دارد. او در روستای هناران از توابع سیستان و بلوچستان، با الگوی کپر، مدرسهای متناسب با اقلیم و نیاز کاربران طراحی و اجرا کرده است. او میگوید: «کپر یکی از جذابترین و صیقلخوردهترین اجزای الگوی زندگی است، متاسفانه هر جا که میخواهند از شرایط بد زندگی بگویند، میگویند کپرنشین زیرا در برههای زاغهنشینی با کپرنشینی اشتباه گرفته میشد؛ اما با مطالعهی کپر پی میبریم که هر جز آن قرنها به آن فکر شده و با تمام عملکردها و همچنین محیط زیست سازگار است. خود مردم در جاهایی که برای آنها با بلوک سیمانی خانه ساخته شده است در کنارش یک کپر نیز ساختهاند.»
در بخش مرمت همین شماره، دو پروژه از فرامرز پارسی معرفی خواهد شد.
[تصویر صفحهی مقابل: مدرسهی کپری، سیستان و بلوچستان، عکاسی پروژه: پریسا بهرامی]
فضای داخلی مدرسهی کپری، سیستان و بلوچستان، عکاسی پروژه: پریسا بهرامی