سیری گذرا در ساختار و شکلگیری فضاهای نمایش در جهان
فضاهای نمایشی، یکی از مهمترین فضاهای فرهنگی و عمومی در شهرهای یونان باستان بودند. این بناها هم کارکرد آیینی و هم اجتماعی داشتند. در مورد نمایش، نظریههایی متفاوت وجود دارد که متفقالقول عقیده دارند نمایش بر پایهی جنبههای مذهبی و خواندن آوازهای دستهجمعی در مراسم مذهبی متولد شده است. نمایش در یونان باستان، عبادت محسوب میشد؛ منتها عبادت خدایانی که طالب بهکار افتادن عقل بشر بودند و نه صرفاً تکرار اعمال عبادی سنتی. از اینها مهمتر، نمایش وسیلهای بود برای ایجاد وحدت میان مردم شهر؛ عاملی برای وفاداری آنها به نهادهای جدید جامعهی دولتشهری (یونان باستان از یکسری دولت شهر تشکیل شده بود).
از تئاترهای یونان میتوان نام دو تئاتر افسوس (Ephesos) و اپیداروس (Epidauros) را برشمرد که هریک گنجایش 20 هزار تماشاگر را داشت. البته آمفیتئاتر دلفی (Delphi) با گنجایش 5 هزار نفر نیز مکانی پرآوازه بود.
عناصر و فرم معماری تئاترهای یونان باستان، عمدتاً ثابت بود و معماریِ آن متناسب با موقعیت قرارگیری بنا در محل، خود را با سایت هماهنگ میکرد. در میان تئاترهای یونان باستان، اپیداروس به طراحی پولوکلِیتوس (Polykleitos) بیش از سایر تئاترها از گزند ایام مصون مانده است.
معماران و باستانشناسان معروف جهان بهاتفاق، تئاتر اپیداروس را زیباترین و متناسبترین بنایی میدانند که برای این منظور در یونان ساخته شده است. عوامل برتری این بنای فرهنگی نسبت به سایر تئاترهای یونانی را میتوان چنین برشمرد:
این بنا در دامنهی کوه و با سنگ، چنان بزرگ ساخته شد که گنجایش پذیرش 14 تا 20 هزار تماشاگر را داشت، ضمن آنکه تاریخ بنای این تئاتر به اواسط قرن چهارم پیش از میلاد میرسد. قطر دایرهی صحنهی نمایش آن 3/20 متر است و در مرکز آن قطعه سنگی قرار گرفته که در واقع نمایانگر قبلهی بازیگران به هنگام انجام آیین قربانی و نیز تشریفات مذهبی بود. تماشاگران هم در پیرامون این دایره که به صورت پلکانی رفیع ساخته شده بود، جای میگرفتند. در تئاتر اپیداروس 55 ردیف پلهی سنگی ساخته شد که به دو بخش افقی تقسیم میشدند؛ در بخش پایینی 12 و در بالایی 22 ردیف پله بنا شد و در حد فاصل این دو بخش نیز راهرویی نسبتاً پهن ساخته شد که رفتوآمد تماشاگران به درون تالار نمایش را آسان میکرد. ارتفاع سکوهای بخش پایین 10 سانتیمتر کوتاهتر از سکوهای قسمت بالایی گرفته شد تا به این ترتیب تماشاگران ردیفهای بالاتر، صحنه را بهتر ببینند. پایین پلهها مخصوص اعیان و اشراف بود. سکوهای ردیفهای بالا مرتفعتر بودند و تماشاگر بر صحنهی نمایش مسلطتر بود تا هنرنمایی بازیگران را بهتر ببینند. اگر ادعا کنیم مطلوب بودن شرایط آکوستیکی در این بنا نیز به همین امر وابسته است، چندان بیراه نگفتهایم. در میان این سکوهای سنگی نیز، از پایین به بالا راهروهایی برای عبور تماشاگران در نظر گرفته شد. در مقابل بخش مرکزیِ جایگاه تماشاگران و به فاصلهی کمی از صحنهی نمایش، پایهها و پیِ عمارتی که درواقع نمای صحنه محسوب میشد، تقریباً محفوظ مانده و هنوز هم پابرجاست. این بخش عبارت است از ستونها، درگاهها و کتیبههایی که آن را لژ مینامیدند و بازیگران بر بام آن بازی میکردند. در پشت آن هم ساختمان دو طبقهای بنا شده بود که طرح آن در نقشهی اصلی تئاتر موجود نبود و احتمالاً از بناهایی است که بعدها به آن افزوده شد.
ساماندهی فضایی تئاترهای یونانی در هماهنگی کامل با مصالح و تکنولوژی ساخت رُمی متحول شد و به صورتی زیبا و مقتدرانه در تئاترها و آمفیتئاترهای رُمی نمود پیدا کرد. از آنجا که تئاترهای یونانی در دامنهی تپهها ساخته میشدند، ساختمانهای آزادی نبودند اما رُمیان توانستند مبتکرانه با اجرای ردیفهای پلکانی، قوسهایی از بتن را بهعنوان تکیهگاه سکوهای تالار، جانشین شیب تپه کنند، از اینرو تئاترهای رُمی ساختمانهای آزادِ مستقلی بودند و میتوانستند در هر جایی، حتا در هموارترین دشتها ساخته شوند.
تئاترهای سبک رُمی معمولاً از دایرهای تشکیل میشدند که قطر آن، بخش تماشــاگران را از ساختمان صحنه جدا میکرد. بخش ویژهی جایگاه نشستن تماشاگران را کاوهآ (Cavéa) مینامیدند و صحنه در آن سوی قطر دایره بنا میشد. کاوهآ معمولاً دارای کریدور (Corridor)، ومیتوریا (Vomitaria) و نیز بخشی به نام ارکسترا (اُرخسترا، Orchestra) در سطح زمین بود که برای نشستن اشخاص ویژه و مقامات مهم بهکار میرفت.
کاوهآ در واقع عبارت بود از چند ردیف پلهی نیمدایره که در میان راهروهای عبور تماشاگران قرار میگرفتند. ومیتوریا نیز عبارت بود از دو پلکان ورودی در دو سمت راست و چپ صحنه (سن) و ساختمان صحنه هم در انتهای سن برپا میشد. در بخش جلو، صحنهی اصلی با سه در ورودی ساخته میشد و از نظر صحنهآرایی نیز بر حسب مُد آن روز، ستونها و مجسمههای مرمر و برنز در آنجا نصب میشدند و با صحنههای نقاشیشده و فوارههای آب معطر و پشت ساختمانِ صحنه با دیوار خارجی تزئین میشد. بهتدریج به سن، درهایی افزودند و ساختمانهای دیگری نیز برپا کردند که در آنها اشیایی مورد نیاز و کاربرد بازیگران را انبار میکردند. رُمیان برای نگهداری از تزئینات و محافظت تماشاگران از عوامل نامناسب طبیعی، طاقی بر فراز صحنه ساختند و چنین شد که در نهایت تئاتر به صورت مجموعهای واحد و منسجم شکل گرفت.
سن در تئاترهای رُمی در حدود 150 سانتیمتر نسبت به سطح زمین ارتفاع داشت و زمینهای پُر و کارآمد را به معرض تماشا میگذاشت.
مقایسهی تطبیقی تئاترهای یونان و رم؛ تیپ کلی معماری تئاتر یونان
تیپ کلی معماری تئاتر رم
رُمیان برای رسا بودن صدای بازیگران در تمام فضای جایگاه تماشاگران، به روشهای جالبی دست یافته بودند؛ چنانکه مثلاً برای تقویت صداها یا آواز همسرایان، در کفِ صحنه یا دیوارهای آن کوزههایی کار گذاشته بودند. آنها برای خنککردن تالار نمایش از جویهای آب سرد استفاده میکردند و گاه از این هم فراتر میرفتند و مخلوطی از آب و عصارههای معطر گیاهان را به وسیلهی لولههایی تا بالاترین ردیف جایگاه تماشاگران میرساندند و از آنجا به صورت غبار و مه در فضا و بر سر تماشاگران میپاشیدند. چشمانداز کلی صحنهی تئاترهای رُمی معمولاً دارای سقف و دو ستون بلند و قطور در انتهای صحنه بود که میان آنها ستون دیگری نیز قرار میگرفت تا سقف صحنه بر آن تکیه کند. دو طرف صحنه نیز دو راه ورود و خروج وجود داشت. برای وصل کردن صحنهی نمایش به ارکسترا گاهی از پله استفاده میکردند که هنوز بقایای این پلهها را میتوان در تئاترهای رُمی واقع در شمال آفریقا دید.
هرچند که رُمیان سبک معماری و شکل ساختمانهای خود را از یونانیان اقتباس کرده بودند اما شیوهی طراحی و ساخت تئاتر این دو تفاوتهایی با هم داشتند که مهمترین آنها به این شرح است:
یونانیان ساختمان تئاترهای خود را بر دامنهی تپهها میساختند و از شیب تپه برای ساختن پلهها استفاده میکردند، در حالی که رُمیان ساختمان تئاترهای خود را روی زمین مسطح بنا میکردند. ارکسترا در تئاترهای یونانی به شکل دایرهی کامل بود، در حالی که ارکسترای رُمیان به نیمدایره تبدیل شد. راهروهای ورودی – خروجیِ تئاترهای یونانیان به صورت مایل متوجه مرکز ارکسترا میشد، اما در تئاتر رُمیان به راهروهای پهنتر و مستقیم و همسطح ارکسترا تبدیل شد. صحنهی تئاترهای رُمی گسترده بود، چنان که امکانات بسیاری را در معرض تماشا قرار میداد و صحنهی تئاترهایشان دارای سقف بود. پرده نیز بعدها به صحنههای رُمی افزوده شد، اما تفاوت آن با صحنهی تئاترهای یونانی در اینجا بود که پردهی صحنهی رُمیان از بالا به پایین نمیافتاد، بلکه در داخل یک شیار در جلو و پایین صحنه جمع میشد و در انتهای نمایش بالا میرفت. در تئاتر رُمی سه در به پشت صحنه و دو در به طرفین صحنه باز میشد. و در نهایت اینکه تئاتر رُمی دارای درگاهها و ورودیهایی بود که تماشاگران میتوانستند برای استراحت و قدمزدن از آنها استفاده کنند.
تئاتر مارکلوس (Marcellus)، یکی از مهمترین تئاترهای رُم باستان بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها، بقایای این تئاتر گویای عظمت اولیهی آن است. بنای تئاتر مارکلوس در دورهی آگوستوس به پایان رسید. این تئاتر به صورت سهطبقه و با استفاده از طرحهای گوناگون معماری آن زمان ساخته شد. نمای خارجی تئاتر مارکلوس به شرح زیر است:
طبقهی اول دارای 42 ستون دوریک و 43 طاق قوسیشکل است و قطر هر ستون در حدود 100 سانتیمتر و بلندی آن 780 سانتیمتر میباشد. بین هر دو ستون یک طاق زده شده که پهنای ورودی هر طاق 280 و در ازای آن 680 سانتیمتر است. ارتفاع این طبقه در کل حدود 10 متر است. تعداد ستونهای طبقهی دوم به تعداد طبقهی اول است اما برای شکل ظاهر آنها به جای سبک دوریک از سبک یونیک سود جستهاند. بر روی این طبقه نیز به همان تعداد، طاق زده شده اما ارتفاع ستونها 720 سانتیمتر و قطر آنها کمتر از قطر ستونهای طبقهی اول است. بلندی هر طاق 600 سانتیمتر و کل ارتفاع طبقهی دوم 5/10 متر است. تعداد ستونها در طبقهی سوم نیز به اندازهی طبقههای اول و دوم است، اما به سبک کرنتی ساخته شدهاند که با دو سبک دیگر تفاوت دارد. کل ارتفاع این طبقه به 12 متر میرسد. نمای داخلی این تئاتر از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول بهنام کاوهآ نیمدایرهای و مخصوص نشستن تماشاگران است و بخش دوم، ساختمان صحنه و جایگاه نمایش نیز دایرهای و در میان این دو بخش واقع شده است.
بنای آمفـیتئـاتر محصـول معـماری رُمی است. رُمیـان توانسـتند شـکل جدیدی از معماری را ابداع کنند و اختراع آنها بارقهای ساده از نبوغ بود: رُمیان دو تئاتر را پشتبهپشت قرار دادند و دیوارها را حذف کردند که در نتیجه، میدانگاه بیضوی گودی در وسط حلقهی بیضوی سکوها پدیدار گشت؛ نه تئاتر، بلکه آمفیتئاتر ساخته شد. کولوسئوم (Colosseum) یکی از مهمترین آمفیتئاترهای رم بود. بنای این ساختمان در زمان وسپاسیانوس (Vespasian) در سال 72 آغاز و در دوران حکومت تیتوس (Titus) به سال 80 به پایان رسید. فرم معماری این بنا یک بیضی بزرگ به ابعاد تقریبی 155×188 متر بود و امکان گنجایش 50,000 نفر را فراهم میکرد که هر تماشاگر با بلیت و شمارهی ورودی اختصاصی وارد میدان میشد. نمای بیرونی متشکل از بلوکهای تراورتن بود که چهار طبقه داشت و بلندی آن به حدود 47 متر میرسید. برای ساخت طبقات این تئاتر به ترتیب از ستونهای سبک توسکان (Tuscan)، یونیک و کرنتی استفاده شد و بر فراز سومین طبقه دیواری بلند قرار گرفت که در آن ستونهای چهارگوش توکار نصب شده بود. تمامی ستونهای بهکاررفته در نمای بنا دارای کاربرد نمادین بودند و هیچکدام نقش ساختاری نداشتند. استفاده از نظام ستونبندی یونانی در نمای بیرونی کولوسئوم به دو منظور بود: نخست اینکه آنها معماری یونانی را تداعی میکردند و به این شکل رُمیان به تمدن یونان ادای دین میکردند. دوم اینکه بهکارگیری ستونها مقیاس ساختمان را کوچکتر نشان میداد و بدون اینکه از ابعاد عظیم آن بکاهد، بنا را برای انسان دسترسپذیرتر مینمود، در حالی که اگر نمای کولوسئوم لخت بود و ردیف ستونهای تزئینی نداشت، انسان در برابر عظمت آن احساس حقارت میکرد. معماران رُمی علاقه داشتند که مردم شکوه آثار آنها را ستایش کنند، اما در عین حال میخواستند که افراد، خود را هم در این شکوه سهیم بدانند، نه اینکه خود را در برابر آن حقیر بپندارند. بنای عظیم، بیننده را مرعوب میکرد اما با وجود ستونها انسان دیگر خود را نه با کل، بلکه تنها با یک دهانه از نمای ساختمان میسنجید. به این سان شهروند رُمی خود را عنصر مهمی از ساختمان عظیم و امپراتوری پهناوری که بنا مظهر آن قلمداد میشد، احساس میکرد.
تئاتر مارکِلوس، پلان طبقهی همکف و مقطع
تئاتر مارکِلوس، ماکت
ماکت تئاتر مارکلوس، رم
تئاتر مارکِلوس، رم، (اواخر قرن 1 قم)، وضع موجود
سقف راهروها در این بنا هم به صورت طاق گهوارهای و هم به صورت طاق متقاطع با بتن پوشانده شده بود. آمفیتئاتر به وسایل تزئینی گوناگونی همچون مجسمهها آراسته شد و جلوهای بسیار باشکوه داشت؛ حتا بسیاری از ردیفهای ویژهی نشستن تماشاگران را از مرمر ساخته بودند. این بنای بزرگ 80 درِ ورودی و خروجی داشت که دو در، مخصوص رفتوآمد امپراتور و همراهانش بود و بقیه به تسهیل و تسریع آمد و شد تماشاگران اختصاص داشت، به نحوی که این جمعیت در مدت چند دقیقه در جایگاههای خود قرار گرفته و یا از آمفیتئاتر خارج میشدند. ساختمان میدان میانی آمفیتئاتر کولوسئوم حدود 53×85 متر مربع مساحت داشت و با دیواری به ارتفاع 5/4 متر و نردههای آهنی محصور شده بود تا مردم را از آسیب جانوران درنده حفظ کند. در زیر این مکان تعدادی اتاق، انبار، محل نگهداری حیوانات و نظایر آن وجود داشت و در نمای بیرونی این آمفیتئاتر، حفرههایی تعبیه شده بود که برای قرار دادن تیرک کاربرد داشت. این تیرکها پایهی نوعی سازهی سبُک با کاربرد سایبانی (احتمالاً از جنس پارچه) بودند که ولاریوم (Velarium) نام داشت. در هنگام ظهر این سایبان عظیم از یک سو به سوی دیگر میدان کشیده میشد تا تماشاگران را از آفتاب حفظ کند. ریسمانهای لازم برای این کار توسط ملوانان تهیه میشد و همانها نیز مسئولیت نصب و راهاندازی این سازهی سبک پوششی را به عهده داشتند.
یکی دیگر از بناهای مشابه در این زمینه آکادمی المپیک در ویچنتسا بود که از زمان تأسیسش، آثار نمایشی در مکانی نامناسب به نام “خانهی آکادمی”به نمایش در میآمدند. اما در فوریهی سال 1580 تصمیم به ساخت یک تئاتر اتخاذ و از آندرهآ پالادیو (متولد ایتالیا، 1580-1508) خواسته شد تا تعدادی طرح پیشنهادی و یک مدل ارائه دهد. طرح او برای تئاتر الیمپیکو در شهر وینچنتسا شامل یک صحنهی نمایش چوبی به ارتفاع سه طبقه با تقسیمبندیها و تزئینات غنی بود که در هر طبقه طرح متفاوتی داشت. درونمایهی طبقهی پایین تئاتر برگرفته از طاق نصرت است. اجرای ستونهای مستقل در مقابل ستونهای توکار، باعث ایجاد سه محور در دو سوی گذرگاه طاقدار مرکزی گشته و میانهی این سه محور همچون یک درگاه مستطیلشکل، باز شده است. درگاههای کناری شامل تورفتگیهایی بهعنوان پرستشگاه هستند که با ستونهای کوچکتر و سنتوریهای مثلثی قاب گرفته شدهاند و یک قوس فراخ منفرد به ارتفاع دو طبقه متکی بر ستونها، مرکز صحنهی این تئاتر رُمی را تشکیل داده است. بر اساس معیارهای پیکرتراشی، ارتفاع این قوس خیلی بلند نبوده و در واقع بهخوبی مهار شده است. همینطور که از کف تا سقف پیش میرویم، هم در مقیاس و هم در تقسیمبندی دیوار، با روندی نزولی مواجه میشویم. نمای صحنه و مکان نشستن حضار نسبت به یکدیگر در تضادی ناپایدار قرار گرفتهاند. پلکانِ جایگاه از یک نیمدایره تشکیل شده و در انتهای پلکانِ جایگاه حضار، ردیفی از ستونهای کرنتی با فواصلی گاه پر و گاه خالی چیده شدهاند. متأسفانه پالادیو آنقدر زنده نماند تا تمام شدن پروژهی تئاتر الیمپیکو را ببیند. در روز ششم می سال 1584 قراردادی میان وینچنزو اسکموتزی و کمیته به امضا رسید و وی تغییراتی در طرح اصلی پروژه ایجاد نمود. ایدهی دیوارهای جانبی بین صحنهی نمایش و جایگاه حضار برای منزوی کردن صحنه، حاصل کار اسکموتزی میباشد؛ او نه تنها اتحادی که پالادیو بین صحنه و جایگاه حضار خلق کرده بود را بر هم زد، بلکه تغییراتی ماندگار نیز در نمای دیوار صحنهی نمایش ایجاد کرد. او به شکلی هنرمندانه چشماندازهایی ساختگی از خیابان را پشت ورودی اصلی دیوار، با توجه به قوانین پرسپکتیو پدید آورد و توانست علیرغم کاهش ارتفاع کف و باریک شدن تدریجی خیابانها، دیوار صحنه را که با تزئینات فراوان بسته شده بود باز کند. سالن تئاتر الیمپیکو در سال 1584 با اجرای نمایش تراژدی “عقدهی اودیپ” اثر سوفوکل افتتاح شد.
آمفیتئاتر کولوسئوم، رم، 80-72
یکی دیگر از ساختمانهای فرهنگی موفق که شاهکار عصر خود قلمداد میشود و با مفاهیم مدرسهی هنرهای زیبای پاریس طراحی و مایهی الهام بسیاری از بناهای مشابه در زمان خود بود، عمارت “اپرای پاریس” به طراحی شارل گارنیه است که بین سالهای 1825 تا 1878 بر روی سایتی نه چندان بینقص طراحی و ساخته شد. گفته میشود که نمای جذاب و باشکوه این اپرا مانند بانویی آراسته به انواع جواهرات زیبا و گرانقیمت است و میتوان نمای آن را با نمای لوور مقایسه کرد، چرا که گویا تا حدی از معماری لوور تقلید کرده است. فضای داخلی این اپرا، پلکان بزرگ و مواجش که بهعنوان راهحلی به بستر سایت طراحی شد، با آن نقش و نگارهای ایتالیاییوار، فرم تندیسگون، مرمرهای رنگین و تمامی آن شکوه و عظمتی که در آن جاری است، کاملاً کلاسیکی شکوهمند به سبک نئوباروک است، ضمن آنکه تزئینات خارجی و قرینگی طرح پلان هم به سبک بو-آرت ارجاع دارند. اپرای پاریس بخشی از طرح بازسازی پاریس بود که از زمان ناپلئون سوم در دورهی امپراتوری دوم آغاز شد. طی مسابقهای که برای طراحی ساختمان اپرا برگزار شد، گارنیهی سیودوساله برنده شد و امپراتور شخص بارون هاؤسمن را به نظارت ساخت آن منصوب کرد. ساخت اپرای پاریس به علت موانع فنی و رویدادهای سیاسی دچار وقفههایی شد. در سال 1862 که مدتی طولانی از آغاز ساخت نگذشته بود، کارگران متوجه ایرادات موجود در موقعیت سایت شدند: زمین بسیار مرطوب بود و چشمهای زیرزمینی در اعماق آن جریان داشت. هشت ماه طول کشید تا آب به بیرون، پمپ و بتنریزی فونداسیون آغاز شود. ساختمان طی مراسم مجللی از جشن و سرور افتتاح شد. اپرای پاریس، خانهی اصلی نمایش معروف “شبح اپرا” است؛ در سال 1896 چلچراغ بزرگ سالن بر روی مردی میافتد و در دم، جان میدهد و گفته میشود که روح آن مرد تا ابد در این ساختمان حضور دارد. این داستان به همراه چشمهی زیرزمینی و سردابها، دستمایهی نوشتن نمایشنامهی موزیکال “شبح اپرا” توسط گاستُن لِرو شد. جایگاه تماشاگران حول یک چلچراغ سقفی باشکوه عظیم به وزن شش تن تعیین شده است. سالن اجرا ظرفیت پذیرش 2,200 نفر و سن نمایش با ستونهای مزین، سنگهای مرمر و مجسمههایی که همگی با هدف تداعی اسطورههای یونانی ساخته شدهاند، ظرفیت 450 هنرمند را دارد. در طراحی این ساختمان به اجرای مراسم برای عموم و حضور جمعیت انبوه فکر شده؛ یکی از بخشهای اصلی ساختمان، پلههای ورودی و پلکان داخلی آن است؛ پلههای ورودی طوری طراحی شدهاند که برای هر دو دسته از تماشاگرانی که چه پیاده و چه سوار بر کالسکه هستند، قابل استفاده باشد. در ساختمان اپرای پاریس، فضاهایی برای استراحت و مکانهایی مانند گلفروشی، کتابخانه و اتاق سیگار کشیدن هم تعبیه شده است. گارنیه در زندگی حرفهای خود بارها به خاطر استفادههای اغراقآمیز از جزئیات پرتکلف و آرایشهای مجلل معماری خود هدف نقدهای منفی قرار میگرفت، اما باید پذیرفت که هر شهری، به هنر آراسته و پرزرقوبرق هم نیاز دارد و به لطف گارنیه و امثال اوست که پاریس یکی از زیباترین شهرهای دنیا و شهر عشق نامیده میشود.
اپرای پاریس، شارل گارنیه، 1878-1825
اپرای پاریس، شارل گارنیه، 1878-1825