سرمقاله، فصلنامه هنرمعماری شماره 48،واقعیت‌گرایی در برابر قراردادگرایی، شهریار خانی‌زاد (دبیر جایزه‌ی ساختمان سال ایران)
هبوط، مینا حنیفی واحد

سرمقاله، میترا در جامه‌ا‌ی مدرن

شهریار خانی‌زاد

تو دو دیده فروبندی و گویی روز روشن کو زند                         خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا
(مولانا، دیوان شمس، غزل 54)

آیین مهر‌ورزی و مهر‌پرستی، تاریخی بس کهن در فرهنگ این مرز‌و‌بوم دارد و همواره شاعران گرانقدرمان تحت تأثیر آن، اشعاری ماندگار سروده‌اند تا آنجایی که مهر‌پرستی ایرانیان جهان‌شمول گشت و در هر قوم، فرهنگ و دینی ردّ پایی از این آیین را می‌توان مشاهده نمود. میترا، به معنی عهد و پیمان و عدالت است و نمادش خورشید می‌باشد. در طول تاریخ و در ادیان مختلف، میترا دستخوش تغییراتی گشت و متناسب با زمانه‌ی خویش، این الهه‌ی نور، در هر دوره‌ی همچون ققنوسی از خاکستر خود باز متولد شد تا جایی که در فلسفه‌ی اشراق توسط شهاب‌الدین سهروردی (شیخ‌الاشراق) به زیباترین مفاهیم خود دست یافت و از آن پس تأثیر زیادی بر عرفان و مکاتب فلسفی غرب و ادیان مختلف گذاشت. باری، تمام این مقدمه‌چینی‌ها برای این است که پلی بزنیم از گذشته به امروز ــ به میترای کهنمان در عصر جدید و ظهور مجددش با جامه‌ای مدرن.
به میترا و یا مهر می‌توان از ابعاد مختلفی نگاه کرد، چه از منظر زبان‌شناسی که همچنان از واژه‌ی «مهر» هر روز استفاده می‌کنیم و چه جنبه‌ی فلسفی و یا عرفانی آن که نور را محور می‌دانند و بر ظلمت فائق می‌آید و حتی نمادی از خرد نیز می‌گردد. از این رو، هر انسانی نشانی از او در خود دارد و در واقع، بنابر تعبیری، منشأ هستی نور تلقی می‌گردد. اگر بخواهیم از منظر خویش به میترا بنگریم، میترا در عصر مدرن در وجود هر‌کدام از ما نشانه‌ی خویش را حفظ نموده و در بستری متفاوت و با ابزاری متفاوت متجلی می‌گردد. آنکه رسالتش را در هر زمینه و تخصصی، اطلاع‌رسانی یا آگاهی‌بخشی به افراد جامعه، شفاف‌سازی، نقد، ایجاد گفتمان برای رسیدن به نتایج مطلوب و پایبندی به اخلاقیات و اصول حرفه‌ای می‌داند، بیش از هر فرد دیگری نشانی از مهر را بر پیشانی خود دارد، گرچه امروزه دنیا با تمام اغواگری‌های رنگارنگش بیش از پیش در تلاش است تا ما را از رسالتمان و آن نور هدایتگرِ جوهرمان دور نماید و در عوض در سر ما سودای شهرت، ثروت، غرور و … می‌نهد. آنگاه ریا و تزیور، بازیِ دست‌های پشت‌پرده و فریب، مرسوم می‌شوند و در دل ما بذر ترس را می‌کارند. ترسی که نهایتاً به افول نور می‌انجامد و مهر‌ورزی‌مان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این ترس در بین بسیاری از مردم مشهود است. ترس انسان را کور و لال می‌کند و همین امر باعث می‌شود جامعه منفعل شود و در عرصه‌ی دانش، ارتقایی صورت نگیرد و انسان به بیراهه رود و یا در طول ادوار، تنها از صفر تا یک درجا زند.
همه‌ی ما همواره در متون گوناگون درباره‌ی نبرد بین نور و تاریکی خوانده‌ایم، اما گویی اغلب این مسئله را در افسانه‌ها و یا داستان‌ها دنبال کرده‌ایم و در زندگی حرفه‌ای‌مان آنچنان که باید به آن نمی‌پردازیم. اگر به جامعه‌ی مدرن و وضعیت نقد معماری به طور خواص، بپردازیم، می‌توان استنباط کرد که نبرد نور و تاریکی همچنان در این عرصه نیز ادامه دارد و تاریکی همان عدم آگاهی، پنهان‌کاری و تزویر در حرفه و یا در جامعه است و نور، همان عقلانیت، پایبندی به اصول، تعهد حرفه‌ای، شفاف‌سازی، بستر‌سازی، نقد و اطلاع‌رسانی صحیح می‌باشد. در حقیقت، آنچه امروز مردم به آن نیازمندند، همین شفاف‌سازی‌ها و تعهدات حرفه‌ای است و رسانه‌های مختلف باید با تمام توان خود در این راستا و جهت حفظ رسالت خود در قبال مردم انجام وظیفه کنند و هنر‌معماری مفتخر است که به عنوان یک رسانه، همگام با دیگر رسانه‌ها‌ی کشور و دیگر عزیزانی است که بی‌وقفه در ‌تلاش برای ارتقای سطح دانش و آگاهی مردم هستند. اساساً از نظر ما با توجه به فضای فکری کشور، کلیه‌ی مفاهیم رسانه، نقد، آگاهی‌بخشی، میترا، مدرنیزاسیون ایران عزیز، شفاف‌سازی، سواد رسانه‌ای، ارتقای معماری معاصر و معمار سال ایران در سال 1396 همگی در یک سبد قابل جمع‌آوری هستند. خوشبختانه نو‌نهال نقد معماری کشور عزیزمان نیز با منتقدانی هر‌چند معدود، در حال رشد و نمو است و اگر دیگر معماران نیز در این راستا همگام شوند، دیری نخواهد گذشت که درختی به بار نشسته را شاهد باشیم. تنها با حمایت از یکدیگر است که صدایمان به گوش جهانیان خواهد رسید.
ایرانیان بر‌خلاف دیگر ملت‌ها، به جای ایندرا (خدای جنگ)، میترا را بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ایزد خود قرار دادند و تأثیرش را هم بر جهانیان در تمامی این قرون شاهد بوده‌ایم؛ حال چه شده که اینگونه گذشته را فراموش می‌کنیم و تنها به تخریب، جبهه‌گیری و جنگ (مجازی) علیه یکدیگر می‌پردازیم و هیچ سؤال و نظر مخالفی را برنمی‌تابیم؟ چطور فقط به شعار دادن درباره‌ی ایجاد گفتمان و نقد می‌پردازیم و هنگامی که به عمل می‌رسد، ریشه‌ی یکدیگر را با تیشه می‌زنیم؟ ما به گذشته‌ی‌مان دیدی اینچنین داریم و به آن مفتخریم، آیا فکر کرده‌اید آیندگان درباره‌ی ما چه خواهند گفت؟ آیا افتخار و احترامی برای آنها نسبت به ما باقی خواهد ماند؟
در این شماره از مجله نیز ما همچنان به دغدغه‌ی اصلی خود پرداخته‌ایم و علاوه بر مقالات مختلفی که پیرامون نقد معماری آورده شده ــ همچون شماره‌های پیشین ــ برای تأکید بر اهمیت نقد تا جایی پیش رفتیم که معماران سال را بسته به همین دل‌مشغولی‌ها برگزیدیم، به این امید که گامی در جهت پیشبرد معماری کشور برداشته باشیم.
زنان معمار منتقد، معمار سال ایران در سال 1396 هستند. ما اعتقاد داریم این زنان وجه انتقادی در همه‌ی مسائل دارند. ایشان، مثل هر منتقد دیگری از وجوه خاصی نیز برخوردارند و قوی‌ترین وجه آنها مطالبه‌گری شان است. همین مطالبه‌گری باعث می‌شود گاهی سایش بین ایشان و جامعه و متخصصین معماری بیش از حالت استاندارد گردد. ما مشکلی در این حضور و شدت این سایش ندیدیم و ترجیح دادیم معماری ایران سیستمی داشته باشد که زیر نگاه انتقادی و مطالبه‌گرانه باشد تا اینکه سر در برف کند و خود را بی‌نقص تصور نماید. ما مفتخریم به چنین انتخابی که کاملاً مستقل از جریانات مالی و فکری و سیاسی فضای کشور رخ می‌دهد. در فضای سیاست‌زده و شهوت بی‌پایان شهرت از طریق رسانه‌های کشور باید حضور این زنان معمار منتقد و مبارزه‌های آنان را با این انتخاب تقدیر نمود.
معماری ایران بیش از پیش نیازمند نقد، شفاف‌سازی و گفتمان است و شاید این گام، برای ما گام‌های بعدی را آسان‌تر نماید. هنر‌معماری طی سال‌ها فعالیت خود، سعی نموده تا این سخنان را تنها در حد شعار باقی نگذارد و همگام با دیگر معماران و هنرمندانی باشد که چنین دغدغه‌های را داشته‌اند و آرای مخاطبان ما گواهی بر این ادعا است. ما همواره می‌کوشیم تا بهتر از پیش باشیم، زیرا به مخاطبانمان احترام می‌گذاریم و همواره از علاقه‌مندان برای ایجاد نقد و گفتمان دعوت به عمل آورده‌ایم و دست تمامی افرادی که ما را در این راه یاری رسانده‌اند می‌فشاریم، از انتقادات و پیشنهادات استقبال می‌کنیم و بر‌آنیم تا با حرکت رو به جلو، به شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی بپردازیم.

منتشر شده در : جمعه, 10 آگوست, 2018دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: