باغ سلطنتآباد، میراث ماندگار
نوشتهی کورش کاوسی
ما نه تنها موظفیم همهی میراث نظامی، تاریخ طبیعی و تفکر مستتر در آنها را پاس بداریم، بلکه میبایست از این موزهی ملی به عنوان الگویی برای طراحیهای آینده بهرهجویی نماییم و فارغ از توجه به سیاست، به آنها افتخار کنیم و ضمن ارج نهادن به این میراث ماندگار، ارزشهای آن را ثبت و به نسلهای پس از خود منتقل نماییم.
بیش از ده هزار سال از آخرین فعالیتهای یخچالی و یخبندانهای کرهی زمین میگذرد؛ شرایط سخت اکولوژیکی که به واسطهی آن سرما و یخبندانها بر زمین چیره شد و تغییراتی را به بار آورد که آثار آن در عرضهای شمالی بیش از سایر بخشها نمایان گردید. سرمای مفرط و طولانیمدت به ناپایداری و حذف تعداد زیادی از گونههای گیاهی در سرزمینهای شمالی انجامید و جابجایی جغرافیایی تعدادی از گونههای گیاهی را رقم زد. فشار سرمای وارده بر سرزمین قفقاز، بهتدریج تعدادی از گونههای گیاهی این نواحی را به عرضهای جنوبیتر راند و طی چند صد و یا هزاران سال، آن قسم از گونههایی که به واسطهی بذر یا بخشهای زادآور مقاومشان از سرما نجات یافتند در همانجا یا در رویشگاههای جدید جنوبی آرایش تازهای یافتند. در پی مهاجرتهای تاریخی تعدادی از گونهها با رویشگاههای جدید سازگار شدند و تعداد بسیاری نیز ناپایدار و سپس ناپدید گشتند. حضور برخی از گونههای قفقازی در ایران مرکزی در میانبندها و ارتفاعات محصور در عرضهای میانی کشور و نواحی گرم و کویری، حرکت گونهها در نتیجهی فشار سرما و یخبندان را به جنوبگان تفسیر میکند. اکنون با این شواهد در مییابیم که البرز مرکزی و صفحات جنوبیتر آن یعنی مناطق ایرانوتورانی هم از دریافت گونههای گیاهی زون فیتوژئوگرافیک قفقازی بینصیب نماندهاند. در حقیقت فلور (مجموع گیاهانی که در ناحیهای میروید) عرصههای در امان مانده از توسعه، ترکیبی از فلور اصلی این مناطق و گونههای فراخوانده از سرزمینهای قفقازیاند که سرما در آخرین یخبندانها سبب حرکت آنها به عرضهای جنوبی و تثبیت آنها شده است.
نواحی فیتوژئوگرافیک
واقعیت این است که نمیدانیم آنچه اکنون به عنوان فلور قفقاز شناخته میشود، تنها گونههای به جای مانده از اثر آخرین یخبندان است یا آنکه قفقاز طی چند هزار سال اخیر بعد از آخرین یخبندان، مجددا فلور خود را بازیابی نموده و به واسطهی شرایط اقلیمی جدید، از تودههای جنگلی و مرتعی دیگری اشغال گردیده است. این سادهنگری است که البرز را منشاء همهی گونههای زادبوم خود بدانیم و حقیقت این است که تعداد کثیری از گونههای البرز شمالی، میانی و جنوبی و حتی صفحات ایرانوتورانی مرکزی ایران، دارای منشاء قفقازیاند و تا قبل از بروز یخبندانها هرگز در سرزمین ما حضور نداشتهاند. با توضیحاتی که ارائه شد روشن است که غنا و تنوع زیستی خارقالعادهی البرز وامدار گونههای مهاجر قفقازی است و البرز میراثدار تنوع زیستی ناحیهی فیتوژئوگرافیکی البرزی در مسیر تکامل ژنتیکی و ناحیهی قفقازی در مسیر توالی و عبور از سرما میباشد. رویشگاهها در البرز جنوبی با کاهش اثر سرمای شمالگان و غلبهی گرمای ایرانوتورانی به عرصههای گسستهای مبدل شدند. تخریب طبیعت نیز به عنوان یک عامل فزاینده بر این گسستگی موثر بود و ناپیوستگیهای بزرگی را در پراکنش جغرافیای گونههای گیاهی و اجتماعات آنها به وجود آورده است. باغ طبیعی پادگان سلطنتآباد بخشی از لکههای گسستهی طبیعی جنوب البرز و منظومهای از شواهد تاریخی و زنده است، عرصهای خارقالعاده با مظاهر بیبدیل طبیعی که هر کدام نقشی گوناگون و شگفتآور از خود نشان میدهند، رویشهای طبیعی و بهندرت انسانساخت با ویژگیهای خارقالعاده و نظمی ذاتی که از دانش و خردی منحصربهفرد پیروی میکنند. گرچه با روند کنونی تخریب طبیعت، آیندهی خوشی برای مناطق طبیعی این سرزمین پیشبینی نمیشود، اما عرصههای گسسته که باغ طبیعی دستکاشت سلطنتآباد جزئی از آن است، باید حفاظت شوند تا الگو و نشانی باشند برای رسیدن به قبل و آنچه باید باشد، این عرصهها تنها مثالهای مانده و شاهدانی زنده از گذشتهاند، برای روزگاری که ارزش دانستهها و داشتهها آشکار و حفاظت، جایگاه واقعی خود را در کشور با داشتن سازمانهای با کفایت پیدا کند. به نقل از شادروان اسکندر فیروز، ریاست اسبق سازمان حفاظت محیطزیست، ما از سرزمینهای وسیع و لایقی برای حفاظت از محیطزیست طبیعی و انسانی برخورداریم، ضمن آنکه توان و پتانسیل بالایی برای تحقق بخشیدن به امر حفاظت داریم، اما از مهمترین ویژگی و خصوصیت انسانی لازم، یعنی اعتقاد به حفظ محیطزیست و منابع طبیعی بیبهرهایم.
زالزالک برگ شانهای، میراثی برای سرزمین و اثری طبیعی و ملی
زالزالک برگ شانهای
شب خسب، گونهای قفقازی هیرکانی
شالک، از درختان کهنسال باغ
پایهی تنومندی از توت سفید در باغ
جلوههای ویژه
از خصوصیات ذاتی و خلق شدهی باغ سلطنتآباد، وجود جلوههای ویژهی طبیعی تاریخی در آن است. برای مثال میتوان به رویشگاههای سوزنی برگان و اجتماعات ترکیبی کاج -داغداغانستانها در بخشهای مختلف آن اشاره کرد که برخلاف همهی رویشهای سوزنیبرگ خودرو یا انسانکاشت این سرزمین و بسیاری از نمونههای خارج از کشور، از گونههای چوبی اشکوبی برخوردارند، به طرز عجیب و باورنکردنی در کف آنها گیاهان درختی و درختچهای قفقازی روییدهاند و جالبتر آنکه طی نیم قرن اخیر فرصتی مناسب برای پدیداری گونههای هیبرید بین گونههای قفقازی اشکوبی فراهم آمده که تاکنون نه در سرزمین ما و نه از هیچ نقطه دیگری در جهان گزارش شدهاند. این تنها بخشی از دفتر پنهان طبیعت در این گوشه از البرز است که انجام بررسی و پژوهشهای بیشتری را برای درک ماهیتهای ناآشکار آن ضروری مینماید. رشد و از سوی دیگر زادآوری طبیعی درختان اوجا، افرای سیاه، سیب شرقی، زالزالکهای البرزی و برگشانهای، نسترن، بادام و آلوچهی وحشی و درختان نادر شبخسب ساحل زی و متعلق به زون هیرکانی مازندران و گیلان در باغ خیرهکننده است، یعنی تعداد بیشماری گونه از جنس البرز، قفقاز و خزر یا هیرکان در جای جای آن. باغ دارای درختان کهنسال گاهی بیشتر از دویست سال از پایههای کمیاب و منحصربهفرد زالزالکِ برگشانهای است، که به نظر میرسد تنها گسترهی رویشی آن هم اکنون در کشور، باغ سلطنتآباد باشد. درختان توت، شالک (صنوبر) و داغداغانهای بسیار قدیمی در باغ وجود دارند که تا این زمان آگاهانه از آنها نگهداری شده است. محدودهی باغ سلطنتآباد ناحیهای طبیعی، دارای پدیدههای نمونه و نادر گیاهی، جانوری، اشکال کمنظیر، درختان کهنسال و یادگاری از تاریخ است که تنها در یک تعریف جهانی تحت عنوان اثر طبیعی ملی جای دارد، جلوههایی ویژه، منظومهای از مکانهای اکولوژیک و بناهای چشمنواز نظامی که تنها دارای ارزش حفاظت است. یکی از کاربردهای باغ طبیعی سلطنتآباد، بهرهبرداری از آن به عنوان مکانی استراتژیک و نظامی در دورههای گوناگون تاریخ است. در این باغ تعداد زیادی بنا با معماری بینظیر ساخته شده که برای چند دهه از پهلوی اول تا سالهای اخیر کاربرد نظامی داشتهاند. در کنار ارزش تاریخی، زیباشناختی بناها و کارکردهای نظامی آنها، موضوعی شگفتآور دیگری جلب توجه میکند و آن تطابق کاربرد اغلب بناهای نظامی با پوشش گیاهی درختی و درختچههای منتخب در اطراف آن است، موضوعی که تاکنون در هیچ گزارشی و نوشتهای بدان اشاره نشده است. بخش عمدهای از گونههای منتخب در اطراف بناها از چارچوبی علمی تبعیت میکنند، برای مثال گونههای مفرح، آرامبخش، مولد اکسیژن، همیشه گلدار و چشمنواز، همیشه سبز و رنگارنگ در خلال فصول، برای حاشیه و فضای آزاد بهداری انتخاب شدهاند.گونههای جاذب امواج در اطراف مخابرات و مسیرهای مخاطرهانگیز کاشته شدهاند.گونههایی که پتانسیل کمی برای حریق، اشتعال و توسعهی آتش دارند، در اطراف اسلحهخانهها، انبارهای مهمات، سررشتهداری و محلهای دپوی کالا آرایش یافتهاند و آنهایی که یکی از کارکردهایشان جذب و جلب صداست، اغلب در اطراف سالنهای تیراندازی و سالنهای آموزش موسیقی (گروهان موزیک) کاشته شدهاند. شواهد میدانی و بررسی مستندات گونههای سازگار با محیطهای نظامی دیگر نشان میدهد که گونههای تولیدکنندهی اکسیژن و دافع حشرات در اطراف زمینهای بازی و محلهای باز تمرینات نظامی و گونههای ضدباکتری و قارچ و تولیدکنندهی اکسیژن در اطراف رستورانها و غذاخوریها کاشته شدهاند، آنچه با الگوی به کار رفته در باغ طبیعی، تاریخی و نظامی سلطنتآباد تطابق دارد. در اطراف سرویسهای شستشوی عمومی و خصوصی، گونههای گیاهی تولیدکنندهی اکسیژن، دارای اسانسهای آنتی باکتریال و ضد قارچ به کار گرفته شدهاند. کاشت آگاهانه بافرهای سوزنیبرگ در مسیر بادهای سرد زمستان و پهنبرگان خنککننده و عایق حرارتی در مسیر حرکت باد در روزهای گرم، شگفتآور است. گونههای انتخاب شده در اطراف آسایشگاههای تابستانه، چادرهای آموزشی یا مکانهای آموزشی رو باز اغلب در تلطیف هوا، کاهش دما و دفع حشرات نقش دارند و به طرز عجیبی گونههای صداگیر و دارای برخی خواص ویژه در تعدادی از مکانهای استراتژیک جای گرفتهاند. ارتش؛ نگهدار سرزمین، پایهی همهی این گزینشها، سلطه بر دانش محیط طبیعی، اقلیم و جغرافیای سرزمین و خاک و آب آن داشته و این طراحیها در حالی صورت گرفته که در چند دههی اخیر بهسختی میتوان ردی از مبانی گزینش درست گونههای گیاهی در سرزمینمان را در مقالات و ژورنالهای تخصصی علمی اکولوژی گیاهی جستجو کرد، همهی آنچه تنها میتوانست از اذهانی خلاق، تئوریسین، توانمند، مدیر و لایق بیرون آمده باشد. ما نه تنها موظفیم همهی میراث نظامی، تاریخ طبیعی و تفکر مستتر در آنها را پاس بداریم، بلکه میبایست از این موزهی ملی به عنوان الگویی برای طراحیهای آینده بهرهجویی نماییم و فارغ از توجه به سیاست، به آنها افتخار کنیم و ضمن ارج نهادن به این میراث ماندگار، ارزشهای آن را ثبت و به نسلهای پس از خود منتقل نماییم.