افسوسی بر زندگی و نقدی بر معمارانههای کوروش فرزامی، تحریریه ی هنر معماری
با اینکه از بچههای رشتهی ریاضی بود، اما به هنرمندی شهره بود. در دبیرستان البرز کم نبودند افرادی که سالها بعد، راه هنر و معماری را در پیش گرفتند و این مملکت را متحول نمودند اما او با راه انداختن جُنگ شعر و روزنامه دیواری و ترسیم نقاشی و عکسبرداریهای خستگیناپذیر خود، کار را از همان روزگار آغاز نموده بود. سالها بعد هم که به هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و به سرعت (در همان دوران دانشجویی) با «اقدس وفا»، همکلاسی خود، ازدواج کرد، باز هم شهره به هنرمندی بود و با دوست نزدیک خود، نیکول فریدنی، به اماکن و محیطهای کمتر دستاندازی شده و ناشناخته میرفت و عکسی میکرد.
بعدها بیشتر معلوم شد که به دنبال نزدیک شدن معماری و صنعت و هنر به یکدیگر است، اما حتی در همان طرح سردر دانشگاه تهرانِ او نیز این هدف بارز است. نخستین سردر دانشگاهی ایران، حاصل کسب رتبهی نخست از یک مسابقهی ملی، بتن اکسپوز، تجربهی نخست یک ملت، پیچیدگی اجرایی، استعارهای از پرواز، عدم اولویتدهی به نمای پشت و جلو، اولویتدهی به عابرین و ایجاد میدان در مقابل سردر، تعبیهی گلدانهایی برای پای ستونهای سردر، عمق مفهومی مناسب و در خور و شأن قشر کاربر بنا، سال 1343 ــ تا همینجا هم دانشجوی جوان دانشگاه تهران، راه زیاد و پرافتخاری را پیموده بود؛ کسی که هنوز نه پروانهی اشتغالی داشت، نه دفتری و نه حتی مدرکی!
حُسن معماری کوروش فرزامی، بدون پیرایه بودنش است و جزء اضافی ندارد. به تعریفی، میتواند مینیمال باشد ــ مینیمال، مدرن و کاربردی، اما دارای ارزشهای مفهومی و استعارههای عمیق. بههرحال او فرزند دورانی بود که ایران در همهی حوزهها در حال مدرن شدن بود و محیط اجتماعی ایران، پرشتابتر از هر عصر دیگری، مدرنیته را جسته و گریخته تجربه مینمود.
با اینکه پس از فارغالتحصیلی در خدمت سازمان تأمین اجتماعی بود، اما به راحتی از کنار طراحی درمانگاههای محل خدمتش نمیگذشت. بعدها که مهندسین مشاور آرشن (Archen) را تأسیس کرد، کارش جدیتر هم شد. دیگر حتی در خانههایی که برای افراد سرشناس و مشهور شهر طراحی میکرد هم به دنبال تئوری خود بود. کسانی مثل مهندس فروغی (پسر)، احمد لاجوردی، خسرو رحمانیکیا و لئون استپانیان ــ هرچند اینجا هم کار با یک موفقیت در مسابقهی معماری آغاز شده بود. «مسابقهی بینالمللی طراحی کاخ ولیعهد بحرین» که باز هم نام فرزامی را بر سر زبانها انداخت و قدرت معماران ایرانی را به رقبای دیرینه ثابت نمود.
طراحی کارخانهی داروسازی اکسیـر تازه به اتمام رسیده بود که هوای خروج از کشور به سرش زد (حوالی سالهای 1366) و نهایتاً او هم کشور را مثل خیلیهای دیگر ترک کرد. کارخانه نزدیک به پنج سال بعد، در زمینی دیگر، اما با شکل شمایل کلیِ مدنظر فرزامی اجرا شد و برای افتتاح بنا او به ایران بازگشت ــ بازگشتی بی سر و صدا و بدون ایجاد شوقِ ماندن و بهرهبردن از تواناییهای او. اکنون دیگر کورش فرزامی یک مهاجر تلقی میشد. دوران حضور در غربت برای او چندان آسان نبود و سختیهای زیادی را همراه با همسر و فرزندانش تحمل میکرد. نوجوان هنرمند و نخبهی معماری دانشکده، این سالها چندان پرفروغ نبود. درحالیکه تمایل چندانی به کار نداشت و دست و دلش به طراحی نمیرفت، به اصرار همسرش در یک مسابقهی معماری برای پروژهای مسکونی در آمریکا و در شهر واشنگتن شرکت کرد. طرح او رتبهی اول را کسب نمود و باز هم نام کوروش فرزامی برای مرتبهی سوم، در طی زندگی حرفهای او، به واسطهی درخشش در یک مسابقه بر سر زبانها افتاد. بنای مسکونی ارزشمند او در پایتخت ایالات متحده که خود را در دههی نود میلادی، قدرتمندترین اقتصاد دنیا میدانست، برای فرزامی شهرتی دست و پا کرد. او بدین ترتیب توانست دفتر مستقل خود در واشنگتن را تأسیس و تا زمان هجرت ابدی، تعدادی پروژه که عمدتاً کاربری مسکونی داشتند را طراحی و اجرا نماید. هرچند دیگر نه از جُنگ شعر خبری بود و نه از عکسی در اماکن ناشناخته.
معماری فرزامی در ایران محدود به سالهای بین 1346 تا 1364 است. جدا از سردر دانشگاه تهران که در نوع خود منحصربهفرد است و با گذر زمان تبدیل به یکی از نمادهای ایران عزیز گشته است؛ بنای تهران کلینیک را باید تجربهی دوم و بسیار جدیتر فرزامی دانست. این مرکز درمانی در خیابان کلیدی قائم مقام فراهانی قرار دارد و به عنوان یکی از بناهای سازندهی هویت مدرن شناخته میشود. حجم بنا به دلیل ماهیت کارکردی خود، بدون پس و پیش نشستگی خاصی، طراحی شده است. استفادهی حداکثری از نور جنوب و شمال با کشیدگی شرقیـغربی به دست آمده است. برای جلوگیری از خستگی حاصل از تکرار سادهی پنجرهها، معمار تدابیر مختلفی را به کار بسته است. معضلی که بیشتر چنین ساختمانهایی را به بناهایی منفور نزد مردم شهرها ــ خصوصاً برای آنان که سالمتر هستند و کمتر به مراکز پزشکی سر میزنند ــ تبدیل نموده است. او نخست در جبههی شرقی، با تطبیق زیرکانهی نیازها و نماها، نمایی بسته را به وجود آورده که در میانهی خود، خطوط کشیدهی عمودی را میزبانی میکند. این خطوط در زمینهی سادهی خود، نه تنها آرامشبخش هستند که بر زیبایی هنری بنا میافزایند. استفاده از خطوط ساده در نمای جنوبی نیز بر افزایش تناسب بین حجم افقی و کشیدهی بنا و ارتفاع آن کمک نموده است. اما مهمترین و اثرگذارترین حرکت معمار، ایجاد یک صفحهی سفید از سنگ، در یک سوم پایینی نما و درج پنجرههای کوچک و سادهی مربعی در دل آن است. این صفحه که تا حدودی هم از نما بیرونزدگی دارد، به تناسبات افقی و عمودی بنا کمک میکند، به آن مقیاسی انسانی میدهد و تحمل آن را برای مردم و کاربران افزایش میدهد. این خردمندی فرزامی باعث شده است که کلینیک تهران به عنوان بنایی مقبول نزد کاربران خود واقع گردد. خردمندیای که در داخل بنا نیز مشهود است و باعث سهولت عملکردی بنا در انجام وظایف خود میشود.
این خردمندی در طرح سینما ایران نوینِ ساری به نحو دیگری مشهود است. این سینما که بنابر قولی، نخستین سینمای شهر ساری است، در سال 1348 بنا گردید. کمتر کسی در ساری است که از معمار بنا و اهمیت اثر ارزشمند او اطلاع داشته باشد. حتی در مورد هویت امروزین این سینما اطلاعاتی در دست نیست. از بین چهار سینمای شهر ساری، تنها سینما سپهر این شهر فعال و در دسترس است. قویترین فرضیه، آن است که این سینما، همان سینما ایران نوین باشد، اما بین اطلاعات موجود در اسناد فرزامی که در آرشیو هنرمعماری موجود بوده است، و ادعاهای مسئولین کنونی سینما تضاد وجود دارد. نخست، وجود پارکینگ در زیر سینما و دیگری، دوسالنه بودن آن است. یک احتمال سوم نیز حکایت از تغییر نقشهها در ادامهی کار توسط طراح دارد. به هر تقدیر، حتی اگر سینما سپهر ساری، همان سینما ایران نوین باشد، باز هم دخل و تصرفات زیادی بر بنا صورت گرفته است.
در اواخر دههی چهل خورشیدی، وزارت فرهنگ و هنرِ وقت، اقدام به اجرای طرح عظیمی را نمود که در چارچوب آن در هر پارک، یک کتابخانه اجرا مینمود. کتابخانههای نارمک، پارک چالی، پارک دلیجان (اصفهان) در این دوران، توسط فرزامی طراحی شدند. کتابخانهی مهم و پراهمیت پارک ساعی نیز توسط وی طراحی گردید، اما به اجرا نرسید. کتابخانهی دلیجان در واقع یک کتابخانهی سطح چهار است. این بنا از دو بخش تشکیل شده است: لکهی نخست که چهار مکعب شکل یافته است و لکهی دوم، سالن اجتماعات، که نسبت به لکهی نخست دچار چرخش نود درجهای شده است. لکهی دوم، یک مکعب ساده بیش نیست اما در عوض، لکهی اول پرتراش است. نورگیرها در بام طراحی شدهاند و شباهت زیادی به نورگیرهای موزهی هنرهای معاصر تهران، اثر کامران دیبا، دارند ــ بنایی که دو سال زودتر از این بنا طراحی شده بود. به هر تقدیر، تدبیر فرزامی در انتخاب این نورگیر، بسیار منطقی به نظر میآید زیرا با نورگیری از بام، علاوه بر دریافت نور با کیفیت بهتر، فرصت بسته شدن جدارهها مهیا میشود که به دلایل متعددی، از جمله افزایش سکوت حاکم بر داخل بنا، افزایش فضای قفسهبندی و امنیت کتابها، انتخابی درست است. از سویی، این بسته شدن جدارهها در کنار حجم صلب سالن اجتماعات به ساخت هویت کلی بنا کمک کرده و آن را بنایی در کشوقوس بین دو فرم مکعب ساده و مکعبهایی نشان میدهد که سربرآورده و به سویی مینگرند. این فرمالیسم، در کتابخانهی درجهی دو پارک نارمک نیز دیده میشود. جایی که ساخت بنا در گودالی بزرگ، آن را فرصتی برای ساخت فضاهای نیمهباز تبدیل میکند. در این بنا نیز استفاده از حجم صلب و اقلیدسی در کنار سایتآرایی چند طبقهی آن، به ایجاد فضاهایی نو کمک میکند. لزوماً در کتابخانه نباید قرائتخانه، محل مطالعه باشد و چه برای فصول مناسب، باید محوطهی ابنیه نیز مورد استفاده قرار گیرد. اتفاقی که اغلب به صورت خودجوش رخ میدهد، اما معماری بناها برای آن آماده نیست؛ ولی این آمادگی در این بنا به وجود آمده است. متأسفانه طرح کتابخانهی پارک ساعی که به شناختهتر شدن فرزامی کمک شایانی مینمود، هرگز اجرا نشد. البته این پارک، هماکنون میزبان فرهنگسرای سرو است، گرچه بین طرح فرزامی و بنای موجود، بجز سایت با شیب بالا و توپوگرافی ناهموار هیچ شباهتی وجود ندارد. بههرحال در این بنا، فرزامی همچنان ترکیب احجام با هدف ساخت فضاهای باز و نیمهباز را ادامه داده و هر تراز از بنا را به فرصتی برای گفتوگو یا مطالعه تبدیل نموده است. در این طرح نیز طراحی محوطه به عنوان جزء مکمل طراحی معماری بنا مورد توجه قرار گرفته است.
فرزامی در سال 1349 دایرهی کاری خود را گسترش داد. او ابتدا با شرکت در مسابقهای بینالمللی، رتبهی نخست رقابت طراحی کاخ ولیعهد بحرین را به چنگ آورد و سپس غرفهی ایران را در نمایشگاه بینالمللی اوزاکای ژاپن طراحی نمود. او در همین سال، پروژههای طراحی داخلی را نیز قبول میکرد که از آن جمله میتوان به طراحی داخلی، طرح و اجرای مبلمان و دکوراسیون داخلی رستوران لوترک در خیابان ولیعصر(عج) امروزی اشاره نمود. او در این بنا حتی چراغهای موجود در داخل سالن را شخصاً طراحی نمود. سال 1349 را باید سال عطف دوران حرفهای فرزامی دانست. او در این سال توانست قدرت طراحی خود را در تمام زمینههای معماری به نمایش بگذارد ــ فاصلهای از طراحی بر پایهی الگوهای سنتی معماری برای کاخ ولیعهد بحرین تا مدرنترین دکوراسیون داخلی برای یک رستوران در تهران.
یکی از ارزشمندترین بناهای ساخته شده توسط کورش فرزامی، مدرسهی پرستاری رامسر است که به درخواست وزارت بهداری وقت و در خلال سالهای 1352 تا 1353 به اجرا رسید. این بنا به جرئت یکی از نمادهای بروتالیسم در ایران است. فرمپردازی متبحرانه در کار با بتن در کنار توجه همزمان با جزئیات نماسازیها در این بنا، بار دیگر قدرت فرزامی در کار با بتن اکسپوز و نماهای خشک را نشان میدهد که در آنها از چسباندن پوشش نهایی امتناع ورزیده میشود. فرزامی را در این سالها بدون شک یک مدرنیسم متعصب باید دانست که حتی در طراحی بناهای بلندمرتبهی خود ــ همانند برجهای سهگانهی نوآور تهران که تنها یکی از آنها در سایت ونک اجرا شد ــ بازی با سطوح و ایجاد فرمهای مستحکم را در دستور کار خود قرار میدهد. صلابتی که باید آن را در تمام بناهای این سالهای فرزامی جستوجو نمود: از باشگاه افسران شهربانی که پس از انقلاب اسلامی در مرحلهی اسکلت ساختمانی به دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی امروزی تغییر کاربری دارد، تا خانههای سازمانی رادیو و تلویزیون کرمانشاه و سنندج.
در پروژههای دولتی سنندج و کرمانشاه، فرزامی مشخصاً در پی طراحی باغـمحلههایی بود که بتواند مرز بین معماری و منظر را کمرنگ نماید. استفاده از سازماندهی شبکهای و سپس برهم زدن نظم شبکه با هدف دستیابی به حداکثر منظر سبز توسط واحدهای مسکونی سازمانی، در پروژههای هر دو شهر در دستور کار قرار گرفته بودند. این کوشش به حدی جدی بود که به سختی بتوان بین واحدهای مسکونی دو شهر تفاوت زیادی قائل شد.
مرکز رادیو و تلویزیون ملی ایران در سنندج، بنای دیگری است که توسط فرزامی در این سالها اجرا گردید. در این بنا، شاهد استفادهی طراح از سقفهای شیبدار به صورت نامتقارن و نامتوازن هستیم. در کنار این بنا با سازماندهی مرکزی، شاهد بناهای جانبی نیز هستیم که با فرمهایی ساده قرار دارند و بنابراین باید در علت اقلیمی استفاده از این فرم در اثر فرزامی تردید داشته باشیم. تلاش فرزامی در طراحی بنایی با رویکرد گریز از مرکز که در عین رعایت عملکردها، در فرم خود نوآورانه باشد، آن هم برای یک مرکز رادیو و تلویزیون با اقتضائات فنیـعملکردی خود قابل تحسین است. اگر به این پلان با نگاه تیزبینانهتری بنگریم، متوجه عمق سختی کار و دردسر طراح با انتخاب نوع سازماندهی اثرش میشویم؛ دردسری که در نهایت باعث دوری جستن فرزامی از مدرنیسم در این بنا میگردد. گویی حل مشکلات طرح و رفتن به سمت ایدههایی بدیعتر، فرصت توجه به روح مدرنیته در آثار فرزامی را از او گرفته است.
یکی از بزرگترین بناهای طراحی شده توسط فرزامی، باشگاه افسران شهربانی است. بنایی با کاربری خاص که پس از انقلاب اسلامی از دایرهی پروژههای کشور به علل نامشخصی حذف شد. امروزه ساختن باشگاه برای کارمندان و اقشار خاص، با فضاهای متعدد جهت سرگرمی، ورزش با همکاران، گذراندن زمانی به خوشی برای تسکین ذهنی پس از کار روزانه، و حتی ارائهی خدمات دیگر، مثل تالار جشن و عروسی مرسوم نیست. حتی نهادهایی چون بانکها و وزارتخانههای معتبر، که روزی به ارائهی خدمات به کارمندان خود در بین قشر مردم محبوبیت داشتند، سالهاست از زیر بار تهیهی چنین فضاهایی شانه خالی میکنند. بناهایی که اغلب به دلیل ماهیت خود در عرصههای باغ و سرسبز طراحی میشدند. باشگاه افسران شهربانی از این رویکرد مستثنی نبوده است. بنایی عظیم در سایتی عظیم، که نشان از وفاداری فرزامی به مدرنیسم دارد. حجم کلی بنا چیزی نیست جز احجام مکعبی بزرگی که چون بلوکهایی بتنی، روی یکدیگر سوار شده و فرفرهوار دچار چرخش میشوند. در این بنا نیز تناسبات طلایی، بروتالیسم، توجه به سایهها، توجه به فضاهای نیمهباز، طراحی جزئیات سنگی و بتنی به عنوان سایبان پنجره و کوششهایی از این دست همچنان مشاهده میشود. در این بنا همچنان فرزامی میکوشد نما از یکدستی و آوای یکسان خارج گردد. بنابراین با ایجاد شکست در تقارن و ایجاد حرکاتی خلاف ریتم عادی، پنجره و بالکنها به نمای بنا جانی تازه میبخشد. این بنا به علت وقوع انقلاب اسلامی، نیمهکاره رها شد و پس از آن با تغییر مالکیت و کاربری تحت عنوان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی، فعال شد. البته این تغییر در وضعیتی اتخاذ گردید که اسکلت و بخشی از سفتکاری بنا انجام شده بود.
فرزامی همچون بسیاری از معماران آن دوران، دستی در طراحی ویلا داشت. براساس اسناد موجود در آرشیو هنرمعماری، او حداقل پانزده ویلا طراحی نموده است که شش عدد از آنها قطعاً اجرا گردیدهاند. فرزامی در طراحی ویلاها، از دستورالعمل خاصی ــ جدا از آنچه که تاکنون ذکر آن رفت ــ پیروی نکرده است، ولی حالوهوای آثار، نشان از آزادی بیشتر طراح در نظریهپردازی دارد. به لحاظ پویهشناسی صور معماری، این ویلاها به دو دسته تقسیم میشوند: دستهی نخست، ویلاهایی هستند که با سقفهای شیبدار، در پی تکرار تجارب ذهنی ایرانیان از لفظ «ویلا» هستند. بناهایی که مشخص نیست سقف شیبدار آنان حاصل نیازهای اقلیمی است یا درخواست کارفرمایان. دستهی دوم، ویلاهایی با کنش فرمهای مکعبی هستند؛ مکعبهایی که روی یکدیگر سوار شده و از میان آنها فضاهایی برای زندگی و تفریح خلق شده است. این دسته، به ایدهآلهای فرزامی نزدیکتر است. در همین دسته از آثار است که خلاقیت فرزامی ظهور کرده و شاهد گذر استخر از زیر بنا، یا خلق حیاط خلوتهای مرکزی در لابلای احجام هستیم. در اکثر این دسته از ویلاها، نمای آجری ساده، با خطوط افقی، ایوانهای کشیدهی افقیِ به درون نشسته در حجم بنا حکمفرماست.
از بین ویلاهای فرزامی، ویلایی که به نام ویلای شمارهی 4 شناخته شده میشود، جالب توجه است ــ بنایی شاخص به لحاظ فرم، سبک معماری و انتخاب مصالح. متأسفانه اسناد فنی مانند پلان و مقطع از این بنا در دست محققین نیست، اما به نظر میرسد در این بنا نیز فرزامی قصد دارد از مزایای مینیمالیسم مدرن بهره ببرد. حداقلگویی در نماسازی این بنا، تا حدودی با سنگکاری آن به زیر سؤال میرود. مصالح و زبان فرزامی در بنای ویلای شمال نیز از همین قاعده پیروی مینماید. در ویلای شمال، نقش جزئیات معماری و تکنیکهای طراحی اتصالات فولادی نمایانتر است. اگر به سطح معماری امروز ایران و جزئیات طراحی شده نظری بیاندازیم، به اهمیت این آثار بیش از پیش پی خواهیم برد.
ویلای شمال تهران به لحاظ وسعت و ابعاد، از بزرگترین بناهای مسکونی طراحی شده توسط فرزامی است. فرم بیرونی بنا، درونگرایی طرح را به وضوح نشان میدهد. این درحالی میباشد که تعریف ورودیهای واحد در داخل حیاط به شدت مورد تأکید قرار گرفته است. بنا در محل برخورد با شهر، به لبهی گذر عابران پیاده حساسیت نشان داده و با پیشآمدگی سقفها برای آنها سایهسار ایجاد میکند. در مقاطعی نیز دیوار بنا، شکافته شده و نیمنگاهی به بیرون دارد. این رفتار کجدار و مریز بنا، آن را از ویلایی مرموز و زمخت در میانهی شهر، به اثری دلنشین و محبوب تبدلی مینماید.
اما محبوبترین و جالبترین بنای فرزامی که از داستان خوبی نیز برخوردار است، ویلای فرزند برومند مهندس فروغی است. در روش ارجاع کار و سایت آن، اطلاعی در دست نیست، اما ظاهراً عرض این بنا بیشتر از 5 متر نیست. بااینحال، حساسیت معمار، همچون همهی معماران آن دوران، منجر به تولید فضایی خاص و گرم شده است. نمای بنا از دستورالعمل آجر و سطوح افقی خارج نمیشود، ولی طراحی داخلی بنا، با ایجاد نیمطبقه و سقفهای شیبدار و شومینه، تلاش مجدانهای را برای ارتقای کیفیت فضایی آغاز نموده که احتمالاً سقف بنا از پشت نمای اصلی به صورت شیبدار طراحی شده بود.
منبع
• گروه مؤلفان و ویراستاران (1395). روش های نقد و تحلیل بنا در معماری. تهران: هنر معماری قرن. (منتشر نشده).