گزارش داوری اولین دوسالانه ی معماری و معماری داخلی ایران، داوری بخش معماری فضاهای مسکونی (بخش A)
در مرحلهی نخست این بخش، داوران بهاتفاق پروژههای 36A، 20A، 30A، 16A، 27A، 35A، 37A، 23A، 44A، 39A، 32A، 31A، 33A، 14A، 45A، 19A، 8A، 1A، 12A، 7A، 6A، 2A، 11Aو 22A را حذف کردند و هر پروژه که حتا یکی از داوران با حذف آن مخالف بود، در دور مسابقه باقی ماند. آنچه در ادامه میآید، آراء داوران دربارهی برخی پروژهها در این بخش است.
پروژههای 8A و 9A:
نبیان: این دو همژانر هستند، نه از این جهت که هر دو آپارتمان باشند بلکه از این جهت که هر دو با معماری، برخورد مصالحمحور کردهاند.
ناظرعمو: بهتر است بمانند.
پروژهی حذفشدهی 30A:
گلامینی: وقتی معماری این شد، باید روی آن خط کشید.
خادمزاده: این پروژه در ساختار ذهنی من جایی ندارد. یکی از معضلاتش این است که نمای شمالغربی آن با نمای دیگرش بسیار متفاوت است و این در ساختمانی که مبتنی بر احجام است، ضعف بزرگیست.
ناظرعمو: بالأخره یک نما باید از خطوط افقی یا عمودی یا تلفیق آنها پیروی کند ولی این پروژه در نما بسیار بههمریخته است. علاوه بر این، در فضاهای داخلی هم بههمریختگی دارد.
خادمزاده: نوع پنجرهها هم تغییر کرده است. همچنین به نظر میآید شیتها دستکاری شدهاند.
پروژهی 28A:
نبیان: به نظر من حذف شود. البته قصهی آن، که یک ساختمان دوطبقه چگونه قرار است به یک ساختمان چهارطبقه تبدیل شود، قصهای قوی و جذاب است ولی ساختمانی که قرار است در آینده رشد کند، باید برخی انتظارات را برآورده سازد. صورتمسئلهی این پروژه بسیار معاصر است ولی پاسخ درستی به آن داده نشده.
خادمزاده: شبیه یکی از کارهای آلتو است، در یک منطقهی ضعیف در شهر کار شده است و این یا جسارت طراح بوده یا کارفرما.
گلامینی: ارزش این را دارد که یک مرحله بالا بیاید چون با پروژههایی که تا این لحظه حذف شدهاند، قابل قیاس نیست.
نبیان: بله. مسئلهای که مطرح کرده، انتظار ما را بالا میبرد.
پروژهی حذفشدهی 16A:
خادمزاده: تکثر متریال در نما، آزاردهنده است.
نبیان: اینها تیپهای ساختمانی هستند که طراحی آنها از پارکینگ شروع میشود و ستونها بالا میآید و در نهایت هرچه در وسط ماند، میشود بخش شفاف و با تکنیکهای مختلف طراحی میشود.
ریاحی: فقط دو شیت دارد و معماری داخلی هم اصلاً در آن لحاظ نشده است.
پروژهی حذفشدهی 27A:
نبیان: این یک پروژه است یا دو پروژه؟
خادمزاده: من هرچه سعی میکنم نمیتوانم بنا را ببینم. ضعف عمومی پروژه این است که دو بخش آن بسیار با یکدیگر متفاوتند.
نبیان: به نظر من حذف شود.
پروژهی حذفشدهی 23A:
ناظرعمو: چرا اینقدر زحمت میکشند، وقت صرف میکنند و مصالح را حرام میکنند. ترکیبات متفاوت در فضای داخلی ضعف است.
خادمزاده: تکثر استفاده از مصالح تبدیل به یک جریان شده است؛ درست مثل عروسی که مدام آن را بزک میکنند.
پروژهی 29A:
خادمزاده: به نظر من کار خوبیست.
ناظرعمو: سایههایی که ایجاد میکند، آن را قابل توجه کرده است.
گلامینی: این راهحلی است که یک معمار ویتنامی از آن استفاده میکند. این متریال برای مناطق شرجی مانند آسیای جنوبشرقی مناسب است. البته یک پرنسیپ خاص در این معماری وجود دارد ولی به نظر میآید هیچ نیازی به استفاده از این بافت و مصالح نیست.
ناظرعمو: ولی فاصلهای که در پوسته ایجاد کرده، به لحاظ تلطیف هوا و مسائل زیستمحیطی بسیار خوب است. علاوه بر آن، سازهای که این ساقهها را روی نما نگه داشته، خود یک کار سمبلیک است ولی اینها برای یک معماری خوب کافی نیست. معماری خوب این است که همهی فضاهای آن به همین ترتیب قابل بحث و بررسی باشد. در حالی که این پروژه در دیگر بخشها بسیار معمولیست.
ریاحیفرد: کسی که این زیباییشناسی را به نما تحمیل میکند، نباید آن را رها کند.
گلامینی: این فضا به یک فضای واسطه احتیاج دارد تا بتواند آن را تعریف کند و بهواسطهی آن کوران طبیعی ایجاد شود. اینکه ما یک تصویر را برداریم و روی نما بگذاریم، درست نیست. معماری باید با توجه به شرایط جغرافیایی و اقلیم و محیط انجام شود.
خادمزاده: وقتی یک معمار چنین طرح نمایی را پرورش میدهد، اینکه در فضای داخلی چنین مبلمان کلاسیکی را استفاده کند و از آن عکس هم بگیرد و بهعنوان بخشی از معماری داخلی آن را در پرزنتیشن بگنجاند، ضعف بزرگیست.
گلامینی: مسئلهی دیگر این است که هر تصمیمی که ما میگیریم، میتواند روی معماری این مملکت تأثیر بگذارد. یعنی اگر ما این پروژه را تأیید کنیم، پس از این خواهیم دید که در سالهای بعد نسل جدید معماران از آن الگوبرداری میکنند.
ریاحیفرد: از طرف دیگر خیلیها شبیه این کار را انجام دادهاند.
خادمزاده: اگر مسابقه، مسابقهی نما بود شاید این طرح حرفی برای گفتن داشت.
ناظرعمو: ولی استراکچر نمای آن به نظر من بسیار قابل توجه است.
خادمزاده: بله، بسیار جذاب است.
ناظرعمو: وقتی دربارهی یک طرح تا این حد صحبت میشود، مشخص است که 50 درصد منتقد خوب و 50 درصد منتقد بد دارد. به نظر من فعلاً باید آن را حفظ کنیم.
پروژهی حذف شدهی 39A:
خادمزاده: چندان کار باارزشی نیست ولی نسبت به کارهایی که ماندند، میتواند بماند. یک فضای نمایش است.
نبیان: ترکیبی از همهی تکنیکهای ساختمانیست. به نظر من حذف شود.
پروژهی 38A:
خادمزاده: کار بدی نیست.
ناظرعمو: کار بدی نیست ولی در این پروژه یک کار انجام شده است و آن هم نماست.
خادمزاده: فضای داخلی آن هم بد نیست.
ریاحیفرد: شستهرفته است.
گلامینی: میتواند یک مرحه بالا بیاید.
پروژهی حذفشدهی A 32:
خادمزاده: اصلاً اقلیم را در نظر نگرفته است. در منطقهی دماوند هوا سرد است و باد شدید میوزد.
پروژهی 34A:
خادمزاده: من احساس میکنم این معمار از ایروانیان بسیار تأثیر گرفته است؛ البته این را بهعنوان یک عیب نمیگویم. اینکه همهچیز را روی خط X بسته، خوب است.
پروژهی 40A:
خادمزاده: روی شیتها شعار نوشته است ولی من یک بخش آن را دوست دارم. بماند.
پروژهی 43A:
خادمزاده: این یک کلبه با مصالح طبیعیست.
ریاحیفرد: سرپناه دائمی نیست، یک بنای موقت است.
خادمزاده: یک فضای آشپزخانه و اتاق دارد که بسته میشود. در واقع یک نوع ویلا با یک کاربری خاص است. سرویس بهداشتی و آشپزخانه هم به آن داده است.
نبیان: به نظر من تایپولوژی بسیار ویژهایست. بهجای اینکه درِ ساختمان را ببندیم، درِ عملکردها و ریزفضاها را میبندیم. به نظر من بماند.
پروژهی حذفشدهی 14A:
ریاحیفرد: اگر همین شیتها را فرستاده، به نظرم مدارکش کامل نیست و نواقصش زیاد است.
نبیان: چقدر دیاگرامهایش از خودش بهتر است.
پروژهی 13A:
نبیان: اگر فقط یک بخش از این معماری بود، بسیار بهتر میشد.
خادمزاده: اگر کسی به این نوع معماری اعتقاد دارد، پس این بخشهای دیگر چیست؟
نبیان: حیف است. من واقعاً از یک نیمهی آن خوشم میآید. ساختمان واقعاً دوپارچه است. یک تایپ عجیب دارد و راهپلهی خطی آن بسیار خوب است.
گلامینی: مقطع آن بسیار خوب است.
ریاحیفرد: به نظر من بماند.
ناظرعمو: دسترسیها مطالعه نشده است. در پلان داخلی هم مشکلات زیادی دارد.
خادمزاده: به نظر میآید سمت چپ مغز طراح از سمت راستش بهتر کار میکرده است؛ نمای سمت چپ آن بهتر است.
نبیان: به نظر من این کار باید یک مرحله باقی بماند؛ چون همین باقیماندن برای یک مرحله هم یک ارزش محسوب میشود. این پلکان، یک فضای عمومی در قلب ساختمان است. به نظر میآید این پله تجربهی عجیبی از آپارتمان ایجاد میکند. مثل ساختمانهای تغییر کاربری دادهشده در نیویورک که مسکونی میشوند. البته این پروژه اشتباهات استراتژیک متعددی دارد ولی در این حد که نکات تایپولوژیک دارد باید مورد توجه قرار بگیرد.
خادمزاده: پیرو صحبتی که در جلسات داشتیم، یکی از معضلات ما جزئیات است. ببینید طراح برای چنین ساختمانی چه چراغها و گلدانهایی انتخاب کرده؛ اصلاً به جزئیات فکر نشده است.
پروژهی 42A:
ریاحیفرد: من احساس میکنم در این کار خوانایی وجود دارد، چه از نظر مصالح و برخورد متریالی در نمای جنوب و شمال و چه از لحاظ پرزنتیشن شستهرفتهای که یک حسن به شمار میرود. به نظر من این پروژه در کنار کارهایی که برای یک مرحله نگهشان داشتهایم، ارزش نگهداشتن دارد.
پروژهی حذفشدهی 45A:
گلامینی: من اصلاً موافق ماندن این کار نیستم.
نبیان: فقط من رأی داده بودم که این پروژه باقی بماند، الآن میخواهم رأیم را پس بگیرم.
پروژهی 18A:
ریاحیفرد: به نظر من باقی بماند.
پروژهی 10A:
خادمزاده: به نظر من باقی بماند.
پروژهی حذف شدهی 19A:
خادمزاده: به نظر میآید پروژه ناتمام است و برخی تصاویر 3D هستند. کار بدی نیست و میتوانست بماند ولی چون نیمهتمام است حذف میشود.
نبیان: من شخصاً به آن رأی نمیدهم چون مجموعهای از تکنیکهای ژورنالیستی دههی گذشته است.
پروژهی 46A:
گلامینی: به نظر من نسبت به کارهایی که حذف شدهاند، بهتر است یک مرحله بالا بیاید.
پروژهی حذفشدهی 8A :
نبیان: فکر میکنم من تنها کسی بودم که رأی به ماندن این پروژه دادم ولی در حال حاضر فکر میکنم باید حذف شود.
پروژهی 3A:
نبیان: ظاهراً یک خانهی درختیست ولی سازمان فضایی و نظام سازهای آن درختی نیست.
ناظرعمو: اصلاً فضای داخلی آن را نمیبینیم.
خادمزاده: مشخص نیست چه تقسیمبندیای دارد. هیچ کاربریای ندارد.
گلامینی: یک سرپناه موقت است.
نبیان: لطفاً این پروژه بماند.
پروژهی 26 A:
خادمزاده: اصلاً روی مستندات درست عمل نکرده است.
ناظرعمو: به نظر من حذف شود.
ریاحیفرد: یکی از نماها خیلی بد است ولی نمای دیگرش خوب است. به نظر من برخی پروژهها هستند که پرداخت خیلی ساده و مینیمالیستی دارند و با سطوح یکپارچه و خوانا کار شدهاند. برخی کارها بسیار گرم هستند و با چوب و سنگ کار شدهاند، برخی دیگر هم یک ایدهی سازماندهی فضایی متفاوت دارند که ما را جذب میکند. ولی این کار جزو دستهی اول است؛ میتواند حذف شود. اما من میخواهم بدانم نوع برخوردمان چگونه است؟ من بهشخصه از این کار خوشم میآید و به نظرم میتواند به مرحلهی بعد راه یابد.
پروژهی حذفشدهی 22A:
نبیان: بسیار خوشساخت و خوشدیتیل است.
گلامینی: از کارهاییست که میتواند یک مرحله بالا بیاید و در مرحلهی بعد حذف شود.
در مرحلهی دوم داوری معماری بناهای مسکونی نیز پروژههای 26A، 3A، 13A، 5A، 15A، 25A، 18A، 10A، 46A، 34A، 17A، 38A، 28A، 40A حذف شدند و پروژهی 24A با نظر هیئت داوران، در بخش معماری داخلی بناهای مسکونی نیز شرکت داده شد. همچنین مقرر شد پروژههای 29A و 43A از سوی هیئت داوران تقدیر شوند. آراء داوران دربارهی پروژههای دیگر این بخش، به شرح زیر است:
پروژهی حذفشدهی 26A:
نبیان: به نظر من در این مرحله کارها را به لحاظ گونهشناختی تقسیمبندی کنیم تا حذف در تایپ اتفاق بیفتد.
ناظرعمو: این پروژه چیز خاصی ندارد، بهتر است حذف شود.
خادمزاده: من اصولاً با بحث مستندات پروژهها مشکل دارم. اینکه این پروژه با این مقیاس نامناسب تعریف شده، خودش محل مشکل است. شرایط محیطی هم اصلاً در نظر گرفته نشده است.
نبیان: من احساس میکنم اگر در این مرحله انتخاب ما پخشایش مرتب داشته باشد، بد نیست برای مثال سه ویلا انتخاب کنیم، سه آپارتمان و …
خادمزاده: وارد دیتیل فنی هم بشویم؟
ناظرعمو: حتماً. باید پلان و نما و ورودیها را با هم تطبیق دهیم.
نبیان: اگر قرار است بین سه تا پنج ویلا را وارد شورتلیست کنیم، من رأی به حذف این پروژه میدهم.
خادمزاده: فضا نشان میدهد که اینجا یک اقلیم گرم است. ظاهراً لرستان است. به نظر من در بهترین حالت، رنگ نما تحت تأثیر شرایط جوی قرار میگیرد و این تأثیرات روی رنگ مشکی فاجعه است.
نبیان: کار چندان خارقالعادهای نیست که بخواهد جزو آن پنج پروژهی انتخابی ما باشد. اصلاً نمای خوبی ندارد و به نظر میرسد اتفاقی که در ترکیب احجامش میافتد نیز بسیار دمدستیست.
خادمزاده: من با اجرای آن مشکل دارم.
گلامینی: البته در توضیحاتش جهت باد را مشخص کرده است. ابتدا مصالح را انتخاب کرده و سپس شروع به کارکردن با آن کرده است.
خادمزاده: با اینهمه ضعف انشایی در دیتیلها، باید حذف شود.
پروژهی حذفشدهی 3A:
ریاحیفرد: به نظر من باید حذف شود.
ناظرعمو: به نظر من این کار اصلاً در فراخوان ما جای نمیگیرد.
پروژهی حذفشدهی 13A:
ناظرعمو: این پروژه مشکل دسترسی، مشکل کاربری و عدم هماهنگی در نما دارد. به چه دلیل نما را دوتکه کرده و دسترسیها را اینگونه در نظر گرفته است؟ در پلان هم دچار اشکال است. از نظر من باید حذف شود.
گلامینی: به نظر من ایدهای که استفاده کرده -اینکه فضای ارتباطیاش مثل یک گالری عمل میکند- کار جالبیست. اینکه شما بتوانید یک “ارتباط” را داخل ساختمان بگذارید و در یک فضای کاملاً بسته خودش را حبس نکند و بتواند بهعنوان فضایی که به نحوی ساختمان را باز میکند، خودش را نشان دهد، خوب است؛ مثل یک گالری. من فکر میکنم این کار بسیار مثبتیست. اگر هم میخواهیم آن را حذف کنیم، به این دلیل حذفش میکنیم که برخی مسائلش خوب حل نشده و دوتکه بودن نما هم سبب میشود احساس کنیم دو فضای مجزا در کنار هم هستند.
نبیان: ایدهی بسیار جذابی در چیدمان فضایی دارد ولی این سناریو وقتی عملکردی شده، درست اتفاق نیفتاده. یعنی در اجرا رزولوشن از کانسپت عقب مانده است.
ناظرعمو: به نظر من بهعنوان مکانی برای زندگی، طراحی آن درست نیست، برای مثال تسهیل دسترسیها -مثلاً آسانسور- در آن لحاظ نشده است.
ریاحیفرد: یکی از اهدافش اصلاً این است که آسانسور را حذف کند چون یک هزینهی اضافیست ولی اگر یک فرد مسن بخواهد به طبقهی چهارم برود، چکار باید بکند؟
خادمزاده: در پلان هم مشکل دارد.
ناظرعمو: بله پلانها هم مشکل دارند.
گلامینی: شیوهی پلان حلکردنش نشان میدهد که این کار را بلد نیست.
خادمزاده: میتوانیم فعلاً به صورت مشروط آن را نگه داریم.
گلامینی: نه، این پروژه رد است.
پروژهی حذفشدهی 5A:
ریاحیفرد: شیب زمین بسیار تند است.
گلامینی: ظاهراً این طراح از دو نوع کار بسیار خوشش میآید: یکی آن کارهایی که معمولاً در این شرایط یک معمار -مانند تادائو آندو- انجام میدهد، یعنی خود ساختمان را به یک پله تبدیل میکند؛ دیگر اینکه برعکس، شروع میکند به اینکه سایت را کنار بزند و موقعیت پروژهاش را به سایت تحمیل کند. گویا این معمار عاشق هر دوی این کارها بوده و نتوانسته از هیچیک دل بکند.
ناظرعمو: ولی کار بدی نیست.
خادمزاده: اگر کمی بیشتر سر در بیاورم راحتترم ولی از شیتها سر در نمیآورم و نمیتوانم تصاویر را با پلان تطابق دهم.
نبیان: پلان ندارد.
ناظرعمو: در یکی از طبقات دارد.
خادمزاده: این کار خوبیست.
نبیان: عجالتاً آن را نگه داریم. کارهایی که با این اثر در رقابت هستند را هم یادآوری میکنم.
ریاحیفرد: من گفتهی مهندس گلامینی را قبول دارم. در دیاگرامها نیز مشخص است که ابتدا بسیار ساده بوده ولی در مراحل آخر کاملاً آن را شلوغ کرده است. به نظر میآید ابتدا قرار بوده حجمی باشد که از دل کوه بیرون آمده ولی بعد تغییر کرده است.
خادمزاده: به پیلوتش وفادار نبوده است.
گلامینی: اینکه این پروژه خود را به سایت تحمیل میکند، میتواند همهی اتفاقاتی که در پلان و دیگر بخشها میافتد را زایل کند.
ریاحیفرد: مسئلهی دیگر این است که از زاویهی دید پایین، تصویر نگرفته است. احتمالاً از زاویهی پایین یک شکل دیگر است. به اضافهی اینکه من فکر میکنم در فضای داخلی پروژه، با توجه به عکسها، آن کیفیت نشستن بنا روی شیب احساس نمیشود. این پلان میتوانست در مقطع، فضای بسیار متفاوت و خاصی را ایجاد کند ولی وقتی مقطعها و پلان را میبینیم اصلاً این فضای خاص را احساس نمیکنیم، یعنی این همه کنسول که بیرون آمده، میتوانست ارزش افزودهای برای فضای داخلی باشد ولی پلانها و فضای داخلی که در تصاویر دیده میشوند، بسیار معمولی هستند. در حالی که معمار میتوانست ویدها و مقطعهایی ایجاد کند که آن را تبدیل به یک پروژهی خاص کند.
خادمزاده: البته بهعنوان دفاع باید بگویم، این پروژه چند نقطهی قوت هم دارد که توانایی دفاع از آنها را نداشته است؛ یکی از این نقاط قوت، موقعیت قرارگیری و شرایط محیطی آن است، که با دیتیلهایی که ایجاد کرده، میتواند برخی فضاها را باز کند یا ببندد. ما به هیچ عنوان زیر کنسول، ستون نداریم. من برخی جزئیات را در این کار دوست دارم.
نبیان: چنین مقطع پیچیدهای با هزینهی زمانی و مالی زیاد ایجاد شده ولی ما نتیجهی آن را در فضای داخلی نمیبینیم.
ریاحیفرد: کمی مشکوک است. من احساس میکنم در بخشی که از آن عکس گرفته نشده، معماری به یک معماری دیگر تبدیل میشود. فکر میکنم یا پروژه تمام نشده یا جمع نشده است، گویا بخش پایینی آن هنوز کارگاه است. برخورد معمار در نحوهی نشستن پروژه روی زمین، برای من سؤال است.
گلامینی: به نظر میآید، آخرین دیاگرام در واقع اولین بوده و معمار از آن کم کرده و آن را سادهتر کرده است.
خادمزاده: در نهایت، برخلاف طبیعتگراییِ این پروژهها، در کوه دست برده است.
ناظرعمو: فقط به یک موضوع توجه کنید: ما نباید طرح بدهیم، ما باید این پروژه را داوری کنیم.
ریاحیفرد: من احساس میکنم داخل و بیرون آن چندان با هم هماهنگ نیستند.
ناظرعمو: اینجا یک منطقهی صخرهای و کوهستانیست، در نتیجه در این منطقه سنگهای از کوه بیرونزده هم وجود دارد. البته این معمار اگر میخواست مطابق با شیب حرکت کند، باید همینطور تراس ایجاد میکرد و بنا عقب مینشست و روی کوه میرفت ولی این طراح، یک تصویر بیرونزده ایجاد کرده است. به هر حال میتواند حذف شود.
خادمزاده: من با ماندن این پروژه موافقم. البته در این مرحله یک نفر نمیتواند تعیینکننده باشد.
ناظرعمو: نه، در این مرحله صحبت میکنیم و تصمیم میگیریم.
ریاحیفرد: با نگاهی که من به مسئلهی فضا و هماهنگی و یکپارچگی بین فضای داخل و بیرون دارم، احساس میکنم با معیارهای من منطبق نیست.
نبیان: این پروژه حدود هشت کنسول دارد که برخی از آنها کنسولهای بزرگی هستند. از این کنسولها چه استفادهای شده است؟
خادمزاده: من خلوص احجام و عدم تکثر استفاده از مصالح را در این پروژه دوست دارم.
گلامینی: سؤال من اینجاست که چه ایدهای پشت این کنسولکردن وجود دارد که به معمار جسارت میدهد بخشی از پروژه را بیرون بکشد؟ اینکه این تراسها باز و بسته شود، کار خاصی نیست؛ بسیاری از پروژههایی که در طی ده سال گذشته در تهران کار شدهاند، چنین تراسی دارند.
ناظرعمو: اشکال دیگر این پروژه این است که در مقابل آن، کوه دیگری وجود دارد و عمق میدان محوری که جاده از آن میگذرد بسیار خوب است؛ یعنی بازشوهای این بنا باید هم به سمت جنوب میبود و هم به سمت شرق و غرب و با توجه به درختهای تبریزی که در سایت وجود دارد، میتوانست جلوی نور شدید آفتاب هم کاملاً گرفته شود.
پروژهی حذفشدهی 15A:
نبیان: به نظر من صحبت مهندس گلامینی دربارهی مواردی که کار را پوپولیستی میکند، در این پروژه به چشم میخورد، هرچند احساس میکنم نظام فضایی آن خوب و قابل درک است و شکافی که در آن به وجود میآید، یک نکتهی مثبت ایجاد کرده است.
خادمزاده: پلان شستهرفته و تعریفشدهای دارد.
ناظرعمو: به نظر من این پروژه باید حذف شود.
ریاحیفرد: به نظر من هیچ تدبیری برای آبیاری این گلدانها و دفع آب آنها اندیشیده نشده است. این منظره مرا بسیار جذب میکند چون فکر میکنم ساختار آن گلدان-باغچه است، در حالی که نیست. اگر گلدان-باغچه بود، بسیار موفق بود ولی این یک حیاط است که فقط دیوار آن بزک و پروخالی شده؛ یک ویلای خیلی خیلی معمولیست و از بیشتر زوایا هیچ حرفی برای گفتن ندارد.
نبیان: اتفاقی که میتوانسته در بخش جلویی بنا بیفتد، در بخش کناری افتاده است و این موجب میشود که ساختمان به خودش نگاه کند.
ریاحیفرد: ایدهی اولیهی خوبی پشت آن است، یعنی یک اندرونی و یک بیرونی دارد و حیاط در وسط است.
گلامینی: من میگویم این فوقالعاده است، خیلی خوب است ولی به یک شرط: اینکه مانند کارهای فوجیموتو، بدنهی آن هم بدنهای باشد که این ارتباط را برقرار کند. باید دیالوگ برقرار شود، وگرنه هیچ اتفاقی نیفتاده است. در چنین حالتی احساس میشود که باید یک بدنهی کاملاً شفاف داشته باشید چون حیاط را به فضای داخل کشانده، پس باید بین فضای داخلی و بیرونی ارتباط برقرار شود؛ ولی نمیشود.
ریاحیفرد: اینکه حیاط در یک بخش، پیرامون ساختمان دور زده، اصلاً در دیاگرام نیست.
گلامینی: عیب کارها همین است؛ تا یک مرحله خیلی خوب پیش میروند ولی بعد از آن، چون باید به خواست کارفرما پاسخ دهند، خراب میشوند.
پروژهی 4A:
گلامینی: پروژه در شیراز است. ایروانیان روی همهی آنها تأثیر گذاشتهاند.
ناظرعمو: من که فکر میکنم خیلی خوب است.
خادمزاده: به نظر من هم خیلی خوب است.
گلامینی: اتفاقی که اخیراً بسیار میافتد این است که کانکس را مسکونی میکنند. این هم همان معماریست؛ فقط کمی آن را شیک کرده است.
ریاحیفرد: به نظر من هم این پروژه بماند.
ناظرعمو: همهی بخشهای آن بسیار مرتب است، فقط یک جاهایی اگر دیوار حذف میشد، خیلی بهتر بود. اما در کل خیلی خوب است.
خادمزاده: اقلیم و شرایط محیطی را هم خیلی خوب در نظر گرفته است.
ناظرعمو: ضمن اینکه با سازه هم درست برخورد کرده است.
خادمزاده: اسکیس هم زده است.
ناظرعمو: من که فکر میکنم این پروژه جزو سه پروژهی برنده است.
ریاحیفرد: فقط من احساس میکنم شبیه این معماری را همهی ما دیدهایم. بستر این پروژه چندان به معماری خود مرتبط نیست؛ برای مثال سنگفرشهایی که در فضا کار شده و دیتیلهای کفسازی و نوع کاشت گیاهانی که در منظر پروژه انجام شده، و اصلاً اسکیسهایی که دربارهی منظر صورت گرفته، یک مقدار روستایی و ضعیف است. یعنی این حالتِ هایتِک را در متن بستر ساختمان نمیبینیم.
نبیان: انگار کار دو معمار مختلف است.
ریاحیفرد: اینجا یک پیلوتی تعریف کرده که خیلی کارها در آن انجام شده است.
خادمزاده: خودش هم اینجا گفته است: «ضمن اینکه ساختمان کاملاً به صورت پیلوتی طراحی شده و از فضای زیر حجم، سایهبان و مأمنی آرام برای ساکنان ساختمان وجود دارد، کشیدگی استخر بهموازات این حجم حس یکپارچگی با آب ایجاد کرده است». دلیل اینکه من از این طرح بسیار خوشم میآید، این است که پهنهی باغ را در منطقهای چون شیراز که باغهای آن معروف است، نگه داشته است.
نبیان: این بسیار جذاب است چون گونهشناختی پیلوتی هم این امکان را فراهم میکند. ولی این پروژه مانند موجودی شده که یک سری دستوپای بسیار نازک دارد و بر جایی نشسته که ارتباطی با آن برقرار نمیکند.
خادمزاده: من پلان این پروژه را هم دوست دارم.
نبیان: به نظر من هم نکتهی جذاب این پروژه پلان آن است ولی نشست پروژه در بستر محوطهسازی، خوب نیست و یکی از نکات پروژهی ویلایی این است که چگونه بر بسترش مینشیند. حداقل من توجیه نیستم که دیالوگی بین بستر و پروژه به وجود آمده باشد.
ناظرعمو: بخشی از آن، یک نیمطبقهی 120 سانتیمتری بالاتر از سطح زمین است که روی استخر، پل خورده است.
نبیان: یعنی شما زیر ساختمان شنا میکنید.
ناظرعمو: بله. به نظر من این پروژه بماند. مواردی که گفته شد، توصیههاییست که داوران میتوانند به معمار پروژه داشته باشند.
پروژهی حذفشدهی 25A:
ناظرعمو: به نظر من این پروژه باید حذف شود.
ریاحیفرد: کیفیت فضای داخلی آن خوب است.
ناظرعمو: اینکه ما گرفتار فرم شویم و در قالب فرم شروع به حرکت کنیم، سبب میشود در بسیاری موارد گیر کنیم. به نظر من کانسپت این پروژه ایراد دارد.
ریاحیفرد: البته به نظر میآید این پلان، اصلاً متعلق به این پروژه نیست.
نبیان: دیواری نرم اینجا وجود دارد و فضاها با یک فاصله از این دیوارهی نرم اتفاق افتادهاند. من فکر میکنم پروژه تمام نشده است.
خادمزاده: این پروژهی محبوب من نیست.
ریاحیفرد: من آن را پروژهی خوبی میبینم.
خادمزاده: پروژهی بدی نیست ولی …
ریاحیفرد: من احساس میکنم بخشهایی از آن گم است و نشان داده نشده است.
گلامینی: دو سطح شیبدار با شیب مخالف کار کرده است. میتوانست پروژهی خوبی باشد. میتوانست دو هندسهی متفاوت را به نحوی کار کند که رسیدن به این سقف شیبدار، موضوع پروژه باشد. ولی این خیلی ابتداییست.
ریاحیفرد: خیلی ابتداییست و دیواری که در اینجا قرار داده شده، سبب میشود کسانی که در این فضا نشستهاند در یک محیط خفه و در یک قفس باشند.
ناظرعمو: آن هم با این طبیعت فوقالعاده که در اطراف آن وجود دارد.
ریاحیفرد: فضای بینابینی که بهعنوان یک فضای باز ایجاد شده، محبوس است. کیفیت فضای داخلی آن خوب است ولی در کل مشکل دارد.
نبیان: یک ویلاست که به خودش نگاه میکند.
ریاحیفرد: درونگراست ولی این درونگرایی …
نبیان: مشکل دیگری که من با این پروژه دارم این است که سقف با پلانش منطبق نیست.
ناظرعمو: به نظر من ایراد اساسی این پروژه این است که باید در محور اصلی ساختمان، ارتفاع بلندی میداشت ولی اینجا دقیقاً برعکس است؛ یعنی ارتفاع دیوار، بالاترین نقطهی ساختمان است و در جایی که مرکز ساختمان است، شیب ایجاد شده.
خادمزاده: دقیقاً، مشکل سقف را نتوانسته حل کند.
ریاحیفرد: به نظر من این پلان متعلق به این پروژه نیست.
پروژهی 9A:
خادمزاده: به نظر من این پروژه فعلاً بماند.
ناظرعمو: اینهمه آب را در ساوه چگونه تأمین میکنند؟
خانیزاد: ظاهراً کارفرما یک حوضچه برای آبیاری نیاز داشته است.
خادمزاده: در هر صورت من تأکید میکنم این پروژه بماند چون تعریف درستی دارد.
پروژهی 21A:
خادمزاده: من این پروژه را دوست دارم. بهویژه فضای داخلی آن به نظرم خوب است.
نبیان: پردازش آن خیلی بادقت است.
خادمزاده: سازهی آن خیلی متفاوت است و روی آن فکر شده.
ناظرعمو: اگر موافقید این پروژه بماند.
خادمزاده: من موافقم و به نظرم این پروژه بهترین فضای داخلی را در میان همهی این کارها دارد.
نبیان: مشکل من با این پروژه این است که ترکیبی از همهی تکنیکهای شناختهشده است. آیا همهی تکنیکهای شناختهشده، یک ساختمان را به وجود میآورد که این داوران باید دور آن قاب بکشند و بگویند این انتخاب ماست؟ برای مثال، پروژهی قبلی با اینکه به لحاظ سلیقهای مورد تأیید من نیست و مشکل نشستن روی زمین هم دارد، ولی طراح با این کار که یک بخش از پروژه را فقط 120 سانتیمتر بالا میآورد، آن هم درست جایی که زیرش استخر است و میتوان در آن قسمت شنا کرد، یک ارزش افزوده برای پروژه ایجاد میکند. منظور من این است که این ساختمان بسیار بیعیب است ولی آیا یک ساختمان بیعیب ساختمانیست که این هیئت میخواهد آن را به عنوان بهترین قبول کند؟
خادمزاده: البته ما در این مرحله نمیخواهیم بهترین را انتخاب کنیم.
پروژهی حذفشدهی 18A:
گلامینی: یک کار تکراریست. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، دو پروژهی ویلایی که پیش از این دیدیم بسیار بهتر از این پروژه بودند.
ناظرعمو: پس آن را حذف میکنیم.
پروژهی حذفشدهی 10A:
نبیان: به نظر من حذف شود.
خادمزاده: من معتقدم دو پروژهی ویلایی دیگر بهترند. این پروژه یک اتود کمی بالاتر از اتود دانشجوییست.
پروژهی 43A، تقدیر ویژهی هیئت داوران:
گلامینی: به نظر من این پروژه را نگه داریم و تقدیر خوبی هم از آن بکنیم و متن خوبی هم برای آن بنویسیم.
ناظرعمو: از این پروژه خارج از مسابقه تقدیر ویژهای از سوی هیئت داوران انجام میشود.
خادمزاده: یک تغییر است.
نبیان: در مسکن دوم همیشه این مسئله وجود دارد که از آن سرقت میشود و همیشه این سؤال وجود دارد که باید کدام بخش را محافظت کنیم. این پروژه بخشهایی که باید محافظت شوند را به حداقل رسانده است.
گلامینی: خیلی جالب است، زمانی که همهی بخشها بسته است، باز هم این سرپناه به عنوان یک سرپناه موقت کار میکند.
خادمزاده: اخیراً در مناطق تفریحی ایران مردم با چادر در اطراف شهر اقامت میکنند که هیچ امکاناتی ندارد و سبب تخریب و کثیفشدن محیط میشوند. فرض کنید شما پهنهای داشته باشید که یک تعداد زیاد از این نوع فضا را دو یا سهروزه اجاره دهید. در واقع یک چادر با امکانات کامل است.
گلامینی: بعضیها به صورت ژنتیکی، معمارند. این کار یعنی اینکه این معمار، معماری را میفهمد، یعنی مقیاس دستش است و کاربریها را به طور دقیق تحلیل کرده و میداند که باید با آن چه کند.
خادمزاده: همهچیز هست، ویلا، خانه، آلاچیق.
نبیان: دوست دارم بدانم معمار از چه نسلیست؛ جذابترین پروژهایست که اینجا دیدم.
خادمزاده: من هم این پروژه را بسیار دوست دارم.
پروژهی 29A:
ریاحیفرد: به نظر من این پروژه حذف شود.
ناظرعمو: به نظر من هم باید حذف شود.
نبیان: به نظر من نباید حذف شود.
پروژهی حذفشدهی 46A:
ناظرعمو: به نظرتان این پروژه را حذف کنیم؟
نبیان: ساختمان بسیار خوشساختی به نظر میآید ولی باز هم این سؤال پیش میآید که آیا این هیئت داوری باید یک ساختمان بیعیب را برنده کند؟
خادمزاده: ولی به این نکته هم توجه کنید که ما در میان پروژههای باقیمانده هم پروژههایی چندان متفاوت از این مورد نداریم.
گلامینی: اینکه در نهایت ما به سه پروژه برسیم، کافیست.
خادمزاده: بگذاریم باقی بماند.
ریاحیفرد: ولی به نظر من این پروژه حذف است.
گلامینی: این چیدمان اتفاقی پنجرهها واقعاً تکراریست.
خادمزاده: این پروژه هیچچیز ندارد، فقط شستهرفته است.
پروژهی 42A:
ریاحیفرد: این پروژه هم چیزی ندارد ولی به نظر من در حوزهی مسکن آپارتمانی، یک سبک زندگی متفاوت را ارائه میکند.
نبیان: از چه لحاظ؟
ریاحیفرد: میتواند یک الگو باشد. چون کارهایی از این دست در سطح شهر بسیار است. ضمن اینکه شکافی که در نما ایجاد شده، دو کپسول ایجاد کرده است. به نظر من پروژهایست که میتواند تأثیرگذار و الگوی خوبی باشد. من از این کار خوشم میآید.
نبیان: من دربارهی دیاگرام فضا کاملاً با شما موافقم؛ اینکه با همهی محدودیتهایی که وجود دارد، برخورد جدیدی با نورگیر شده و توانسته تفاوت ایجاد کند.
ریاحیفرد: این مصالح، کاملاً سیستماتیک و بازاری هستند. طراح نخواسته ادا در بیاورد. به نظر من الگوی بسیار خوبیست.
گلامینی: الگوی خوبیست ولی درست در آن قطعهای که باید پروژه را شکل دهد، این کار را نکرده است.
نبیان: انتظار میرود در آن فضای L شکل سبز، اتفاقی بیفتد که نیفتاده است.
خادمزاده: پلانهایش هم کمی مشکل دارد.
ناظرعمو: به نظرم این کار خوب است ولی کاش در طراحی، بیشتر دقت و مطالعه میکرد.
گلامینی: ولی یک شعور معمارانه در آن هست. یعنی همان قسمتی که کاربری جدا میشود، بافت متفاوت است.
ریاحیفرد: به نظر من این پروژه بسیار خواناست، در عین حال، کپسول خصوصی و عمومی آن هم جداست و فضاهای داخلی آن خوب است.
خادمزاده: ولی برای یک ساختمان محصور (تودلی)، با توجه به بافت آن و اینکه در یک کوچهی نهایتاً 6 متری قرار گرفته، پنجرهها بسیار بزرگ هستند.
ریاحیفرد: به نظر من ماندنش در بخش مسکنعمومی بد نیست.
پروژهی حذفشدهی 34A:
نبیان: این پروژه در تایپولوژی، همان کار همیشگی را انجام داده است.
گلامینی: این پروژه کار دو نفر است، یعنی پلان را یک نفر طراحی کرده و از همان پلانهاییست که در شهرداری کشیده میشود، توسط کسانی که روی قوانین تسلط دارند و بلدند چگونه پلان را حل کنند. ولی نما متعلق به یک گروه دیگر است.
ناظرعمو: نما بسیار متفاوت از پلان است.
گلامینی: در حال حاضر بسیاری از دفاتر همین کار را انجام میدهند.
ریاحیفرد: این معمار یک بافت خطی را در کل مشاعات تکرار کرده است.
گلامینی: کاملاً مشخص است که پلان را یک نفر دیگر کشیده است.
خادمزاده: معضل اساسی طرح، نحوهی قرارگیری این حجم روی زمین است که بسیار ضعیف کار شده. فقط یک حجم طراحی شده و در فضا گذاشته شده است.
ناظرعمو: ضمن اینکه بازشوها هیچ معنایی ندارند.
نبیان: یک برخورد گرافیکی سطحی کرده است.
پروژهی حذفشدهی 17A:
نبیان: به نظر من حذف شود.
خادمزاده: متأسفانه در این پروژه هم با تکثر مصالح مواجهیم.
پروژهی 41A:
نبیان: به نظر من این ساختمان، آن ویژگی تایپولوژیکی که در پروژهی دیگر به آن توجه کردیم را ندارد.
خادمزاده: کار خاصی نیست؛ البته در مقایسه با کارهایی که ساخته و فروخته میشود، این کارها بسیار خوب و بدون نقصند.
ریاحیفرد: ولی معمار کارش را بلد است. به نظر من پروژهی بیآزاریست.
خادمزاده: شستهرفته است.
نبیان: من رأی به حذف این پروژه میدهم.
ناظرعمو: ولی این پروژه فعلاً بماند چون تا اینجا فقط یک مورد پروژهی آپارتمانی انتخاب کردهایم.
پروژهی حذفشدهی 38A:
نبیان: باتوجه به محدودیتهایی که وجود دارد، سه دسته آپارتمان دیده میشود. یکی ساختمانهایی که منطق بازار حکم میکند تا جایی که زمین اجازه میدهد، بسازند و یک تکنیک پوستهای روی آن میافتد. اگر داوران به این نتیجه برسند که این یک ژانر از آپارتمان است، این پروژه نمونهی بدی در این ژانر نیست. یک نوع دیگر از آپارتمانها، مانند پروژهایست که پیش از این دیدیم، برخوردی تایپولوژیک دارند که لزوماً شاید صورت آن با آنچه من طراحی میکنم یکی نباشد ولی برخورد تایپولوژیک آن، درست است. من فکر میکنم این پروژه نمایندهی خوبی برای ژانر خودش است.
ریاحیفرد: به نظر میآید این پروژه میخواهد به نحوی طبیعت را وارد نمای خود کند و انتزاعی از طرح درخت را در نما استفاده کند؛ طبیعت و درختی که میتواند سبز باشد. واقعاً چقدر این انتزاع اینجا جای دارد؟ کسی که میخواهد در این ساختمان زندگی کند و از داخل فضا این تصویر را میبیند، چقدر میتواند آن حس طبیعت و سبزی را احساس کند؟ آیا اینکه ما انتزاعی از یک عنصر سبز را روی نمای آپارتمانی بیاوریم و آن را به یک آیکون شهری تبدیل کنیم، میتواند موثر باشد؟
نبیان: من احساس میکنم آنچه انتزاع شده و گرافیکی که روی نما آمده است، در این تایپولوژی موضوعیت ندارد.
خادمزاده: اصلاً هیئت داوران حضور گرافیک با این حد غلبه در نما را میپسندد؟
نبیان: من احساس میکنم این یک ژانر از آپارتمان است؛ یعنی منطق بازار آنقدر به معمار فشار میآورد که حوزهی طراحی او میشود یک ضخامت حدوداً 10 سانتیمتری به ابعاد نمای پروژه. بنابراین ساختمانهایی وجود دارند که ما فقط پوستهی آنها را طراحی میکنیم.
ریاحیفرد: من میگویم نما یک المان است و اینکه چقدر به این نما در دستهبندی آپارتمان اهمیت بدهیم، مهم است. اگر بخواهیم در ویلا اینگونه نگاهی داشته باشیم، مشکلی ندارد. ولی وقتی با این حساسیت بخواهیم انتزاعی از طبیعت را روی نما بیاوریم، چقدر به مصرفکننده امکان میدهیم تا طبیعت را احساس کند؟
ناظرعمو: اینکه یک موضوع را متن قرار دهیم و آن متن را روی نمای یک پروژه پیاده کنیم، اصلاً کار جالبی نیست. کسی که میخواهد در این آپارتمان زندگی کند نمیتواند برای 20 سال این آشفتگی را تحمل کند. طراح میتوانست کار دیجیتال انجام دهد تا ساکنان هرگاه خواستند، منظرهی سبز ببینند یا منظرهی آب و خورشید را. باید این انتخاب را به عهدهی بهرهبردار بگذاریم. این نما میتواند برای یک رستوران یا کافیشاپ مناسب باشد چون شما باید زمان موقتی را در آن بگذرانید. ولی برای یک زندگی دائمی اصلاً مناسب نیست.
نبیان: من این را قبول دارم ولی علت اینکه من پروژهی دیگر را هم نگه داشتم این است که این دو پروژه یک امکان برای پوستهسازی ایجاد میکنند. حال بین این پروژه و آن یکی شما به کدام رأی میدهید؟
ناظرعمو: ببینید ممکن است ما یک موضوع به نام پوستهسازی داشته باشیم ولی این یک موضوع مجزا از معماریست.
نبیان: من به این فکر میکنم که هندسه و زیبایی مقولاتی هستند که با هم کار میکنند. در کارهایی که نسل جدید معماران، بهویژه در آمریکای جنوبی انجام میدهند، بازگشت به این هندسهی بسیار معنادار است چون به معنای هندسهی کلاسیک نیست. ما نمونههای بسیار زیادی از چنین کارهایی را در معماری ایرانی داریم، از جمله ارسیهای بلندی که در اصفهان مورد استفاده قرار میگرفته است. اما پشت این ارسیها یک اتفاق دیگر میافتد، یعنی وجود یک شبکهی هندسی و استفاده از یک هندسهی دیگر برای انعکاس رنگ و سایهروشنهایی که داخل پروژه ایجاد میشود. من فکر میکنم ما در پوستهها از هندسهای استفاده میکنیم که باعث فرار همهی مسائلی میشود که میتوانستند روی نما اتفاقات مثبتی باشند. این کار به هندسهای تبدیل شده که از یک نظام اتفاقی پیروی میکند و این سادهترین کار در مواجهشدن با پوسته است. زیرا به هر دلیل چشم را فریب میدهد و شما از اتفاقی که پشت پروژه میافتد، فاصله میگیرید. من صحبت شما را کاملاً قبول دارم ولی این یک واقعیت است که در آپارتمانسازی اتفاق میافتد و حدود 80 درصد کالبد شهرهای ما را هم آپارتمانها تشکیل میدهند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، یک بخش از واقعیت این است که معمارها فقط نما طراحی میکنند. ممکن است تا حالا به آن دچار نشده باشیم ولی به هر حال در آیندهی کاریمان این شرایط وجود دارد که ما محدود به کشیدن نما شویم. زیرا پلان آنقدر محدودیت دارد که چیزی در آن باقی نمیماند. در چنین نظامی، اینکه با این پوسته چگونه برخورد میشود، مهم است. تعریف من از این برخورد این است: من پلان این پروژه را اصلاً نمیپسندم. یعنی اگر بخواهم از آن دفاع کنم فقط میگویم تکنیکی برای نماسازی در شهریست که معمارهایش، نماساز شدهاند. در چنین نظامی، این پروژه بنا بر نحوهی دیاگرامکردنش، یک برخورد گرافیکی تلقی میشود.
ریاحیفرد: نه. منظور من از گرافیک این است: اگر کسی میخواهد تا این حد درخت را به انتزاع بکشد -مثل نقاشی موندریان- باید بداند که هیچگاه این انتزاع از درخت نمیتواند روی چنین پلانی بنشیند و این ارگانیکبودن حداقل باید در ویدها خودش را نشان دهد.
گلامینی: معماران امروز هم از این تداخل فضای بیرون و درون که لو کربوزیه از آن استفاده میکند و آن را یکی از پنج اصل خود قرار میدهد، استفاده میکنند. آنچه در ارسیهای ما وجود دارد نیز شبیه همان تداخل فضای بیرون و درون است. من میگویم اشکالی ندارد این پوسته وجود داشته باشد؛ شاید بخشی از معماری ما همین مسئله است.
نبیان: صحبت من این است که اگر معماری یک پوسته، چیزی است که ما به آن توجه میکنیم و میخواهیم یک نمونه از آن را وارد لیست منتخبین کنیم، من بهشخصه در معماری پوستهای، آن پروژهی بامبویی را انتخاب میکنم زیرا با هزینهی بسیار پایین انجام شده است؛ یعنی دیتیلهای بسیار ارزان دارد. ماجرای پوسته این است که میتوان آن را کَند و چیز دیگری جای آن گذاشت. اگر اینگونه با پوسته برخورد کنیم، آن پوسته هفتهای دوبار میتواند تغییر کند، در حالی که در این پروژه چنین امکانی وجود ندارد.
خادمزاده: من اصولاً اعتقادی به این دگردیسی در معماری ندارم که درخت را حذف کنیم و به شکل انتزاعی، آن را روی نما کار کنیم؛ آن هم چنین نمایی که بخش عمدهای از فضای ساختمان است و قرار است افرادی در ساعات زیاد و در سالیان متمادی پشت این پوسته زندگیکنند، با حجم بسیار پیچیده از متریال و شیشه. به نظر من حتا اگر این پروژه یک پوسته است، پوستهی موفقی نیست.
گلامینی: من موافق نیستم و فکر میکنم اگر پوسته قرار است در معماری ما تبدیل به یک مسئله شود، که هست، ما باید برای آن در پی یک راهحل باشیم.
خادمزاده: من پروژهی بامبو را با این پروژه متفاوت میبینم. آن پروژه یک راه حل برای ایجاد یک فضاست، در حالی که من این پوسته را یک گرافیک بصری آزاردهنده میبینم.
نبیان: به نظر میرسد ما دراینباره تفاهم داریم که اگر ژانر پوستهسازی را بهعنوان یک بخش از آپارتمانسازی امروزهی ایران بپذیریم، بین این دو پروژه، هیئت داوران پروژهی بامبو را دارای تکنیک موفقتری میداند.
خادمزاده: من در آن پروژه دستکم یک عملکرد واقعی میبینم ولی در این پروژه عملکرد خاصی نمییابم.
ناظرعمو: حتا موزهها هم هر چندوقت یکبار آثار نصبشده را تغییر میدهند زیرا نمیتوانند یک اثر را در یک مکان مشخص به صورت دائمی نمایش دهند.
نبیان: ممکن است کسی که این پوسته را طراحی کرده است، آن چیزی که ما در حال حاضر در آن میبینیم را ندیده باشد ولی من بهعنوان یک عضو هیئت داوران این حق را به خودم میدهم که خوانش خودم را از پروژه داشته باشم. اگر معماری مبنی بر پوسته باشد، این پوسته باید بریزد. ولی در این پروژه نمیتوان پوسته را تغییر داد.
پروژهی 24A:
ناظرعمو: برخی از واحدها در این پروژه دوبلکس هستند.
گلامینی: خیلی خوب کار شده است.
خادمزاده: طراحی داخلی بسیار خوبی دارد و طراح یک فضای عالی ایجاد کرده است.
نبیان: اگر ما ژانر پوسته و ژانر برخوردهای تایپولوژیک داریم، یک ژانر هم وجود دارد که یک زمین به یک معمار داده شده تا با همان سبک معمول به پلان جواب دهد. در چنین حالتی، فضای داخلی میتواند این سبک را بهتر کند. ولی حتا در آن ژانر هم این پروژه از نظر من در لیست منتخبین جای نمیگیرد.
خادمزاده: یک سبک در طراحی داخلی که در حال حاضر “آرمانی” با آن کار میکند، این است که ماهیت فضاهای داخلی بهکلی با پوستهی بیرونی متفاوت باشد.
نبیان: این به نظر من سبکی است که بارها و بارها دیدهایم. آن را در نقشهی شهرداری هم میبینیم.
خادمزاده: قبول دارم که نمای آن کمی آشفته است ولی در نهایت، من آن را میپسندم. تخصیص پنجرهها خوب است.
ریاحیفرد: قابل تشخیص نیست که کدام طبقه دوبلکس است و کدام دوبلکس نیست.
خادمزاده: آیا واقعاً باید قابل تشخیص باشد؟
نبیان: این پروژه در شاخهی طراحی داخلی شرکت نکرده است؟
خادمزاده: اگر هم شرکت نکرده، آن را شرکت دهید. طراحی داخلی باارزشی دارد.
گلامینی: من احساس میکنم این پروژه اشتباهاً در شاخهی مسکونی شرکت کرده. باید در شاخهی داخلی شرکت میکرد.
ریاحیفرد: به نظر من هم طراحی و بیان داخلیاش خوب است.
نبیان: میتواند معرف یک زبان برای معماری داخلی آپارتمان باشد.
ناظرعمو: فضاهای داخلیاش بسیار مرتب، منطقی و خوب است. اِشکال نمای این پروژه این است که ما را گول میزند؛ یعنی ناظری که بیرون حرکت میکند، متوجه نمیشود در هر بخش از ساختمان چه فعالیتی صورت میگیرد. ولی به طور کلی اجرای فوقالعاده تمیزی دارد.
گلامینی: کار سنگش هم فوقالعاده است.
خادمزاده: به نظر من پلانهای آن هم خیلی خوب است.
ناظرعمو: پلانها خیلی مرتب هستند.
نبیان: اگر بخواهیم برخورد نسبی داشته باشیم، در آن ژانر که یک تایپِ شناختهشده در لایهی دیتیلِ خود جذاب باشد، خوب است.
ناظرعمو: به نظر من بماند و در معماری داخلی هم شرکت داده شود.
پروژهی حذفشدهی 28A:
ریاحیفرد: این هندسه در پوسته، باید در کل فضا وجود داشته باشد.
نبیان: سناریوی آن جذاب است.
خادمزاده: به نظرم این پروژه را میتوان کمی تشویق کرد. کار بدی نیست، بهویژه در موقعیتی که قرار دارد.
ریاحیفرد: این دوسالانهی معماری و معماری داخلیست، بنابراین وزن آن کمی سنگین است. من احساس میکنم این کار در قالب مسابقه نمیگنجد.
خادمزاده: در قالب مسابقه نه. ولی پیشنهاد من این است که آقای خانیزاد این پروژه را در مجله چاپ و معرفی کنند.
ناظرعمو: ما ممکن است یک قطعه زمین داشته باشیم، وارد آن شویم و این طرحها، شکافها و گالریها را اجرا کنیم. ولی وقتی داریم در شهر حرکت میکنیم، نمیتوانیم شهر را ناامن کنیم. ما نمیتوانیم در ساختمان، زاویه ایجاد کنیم. برای کسی که از مقابل این ساختمان رد میشود، این حفره مکان ناامنیست و برای شهر مضر است. کسی که این کار را انجام دهد، مرتکب اشتباه شده است. به نظر من باید حذف شود.
نبیان: من هم رأی به حذف میدهم.
خادمزاده: البته من هم پلانهای آن را تأیید نمیکنم.
پروژهی 29A، مورد تقدیر هیئت داوران:
ناظرعمو: دربارهی این پروژه فقط همان بحث پوسته را داریم و اگر هم قرار است از آن تقدیر شود، فقط تقدیر شود. ولی جزو سه پروژهی برندهی ما نیست. پس در حال حاضر دو پروژهی تقدیری داریم.
_____________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
آراء داوران دربارهی پروژههای برگزیدهی بخش معماری بناهای مسکونی (بخش A)
نبیان: به نظر من دو پروژهی ایدهمحورِ 43A و 29A را هم به چهار پروژهی برگزیده در این بخش اضافه کنیم.
ناظرعمو: از این دو پروژه تقدیر میکنیم.
خادمزاده: پروژهی 43A تعریف خامی دارد و ممکن است ایرادهای بسیاری داشته باشد.
نبیان: به نظر من، به این دلیل که فراخوان ما دستهبندی نداشت، انتخاب ما باید بر مبنای مجموعهای از زیرگروهها باشد؛ یعنی میتوانیم در هریک از سه ژانر عمدهی مسکونی که پروژه دریافت کردهایم، یک پروژه را انتخاب کنیم. زیرا واضح و مبرهن است که در یک آپارتمان با محدودیتها و حجم سرمایهگذاری، اصولاً دست معمار برای کار بسته است؛ بنابراین نمیتوانیم بگوییم این ویلا از آن آپارتمان بهتر است. با این توضیح، من یک ویلا و یک آپارتمان انتخاب میکنم. همچنین پیشنهاد میکنم یکی از دو پروژهی 43A و 29A را هم در جوایز بگذاریم. من آپارتمان را با توجه به برخورد گونهشناسی آن انتخاب میکنم و در ویلا، پروژهای که دوپارچه و روی استخر است، یعنی 4A را. با وجود اینکه یکی از اعضای هیئت داوران خاطرنشان کردند که رابطهی این پروژه با محوطهسازی قطع است، نکتهی جذاب برای من، برخوردیست که طراح با پیلوت میکند؛ یعنی در بخشی که ساختمان روی استخر میآید، یک سیمای پیلوتی درست میکند، پیلوتی به ارتفاع 120 سانتیمتر از زمین که زیر آن قابل زیست است؛ زیرا شناکردن را بهعنوان یک فعالیت زیستی مطرح میکند.
خادمزاده: به نظر من باید دربارهی پروژهی 43A تصمیم بگیریم. حضور این پروژه در مسابقه این اشکال را دارد که ما فضای مسکونی را تعریف کردهایم و با توجه به اینکه این پروژه فضای سکونت نیست بلکه یک باکس تفریحیست و در برخی از فصلهای سال غیرقابل استفاده است، باید آن را از مسابقه خارج کنیم.
ریاحیفرد: شما سه ویلا انتخاب کردهاید؟
خادمزاده: من در قضاوت، ویلا را به چشم ویلا میبینم و آپارتمان را به چشم آپارتمان. ولی پروژهی 42A را بهعنوان یک آپارتمان کامل نمیدانم. اینکه ما دو سلول مختلف را درست کنیم و این دو را با یک راهروی شیشهای و بسیار اداری به هم وصل کنیم، شاید از لحاظ مصالح، خوب باشد ولی من آن را صحیح نمیدانم. از طرف دیگر، این پروژه در یک کوچهی 6 متری قرار دارد و روبهروی ساختمان، یک بنا وجود دارد. اینکه ما تا این حد پنجرهها را بزرگ کنیم و به همسایهی روبهرو دید بدهیم، درست نیست. علاوه بر آن فضای سبز مناسبی برای آن در نظر گرفته نشده است.
ناظرعمو: پروژهی 42A یک تیپ را تعریف میکند که فراوانیاش در ساختوساز کشور فوقالعاده زیاد است. علاوه بر آن، شما هیچ حشو و زوایدی را روی این نما نمیبینید.
خادمزاده: در نهایت، این جمع است که تصمیم میگیرد و من فقط نظرم را میگویم.
ریاحیفرد: در همهی مسابقات کارهایی وجود دارد که همهی ما با آنها آشنا شدهایم. من فکر میکنم ما باید سعی کنیم کارهایی را انتخاب کنیم که این جریان را متفاوتتر پیش ببرد. به نظر من پروژهی 21A پردازش بسیار خوبی دارد و در یکی از مسابقات دیگر نیز سوم شده است و کیفیتهای این پروژه از 9A بیشتر است.
خادمزاده: من حتا نظرم این است که پروژهی 21A را در بخش معماری داخلی فضاهای مسکونی وارد کنیم. این پروژه یک معماری داخلی بسیار قوی دارد.
ناظرعمو: در مقایسهی دو ویلایی که تا این حد به هم نزدیک هستند، 4A بهتر است.
خادمزاده: به نظر من هم 4A بهتر است.
ریاحیفرد: ولی من 43A را انتخاب میکنم.
خادمزاده: اینکه ما از پروژهی 43A تقدیر کنیم بهتر است چون این پروژه اول نخواهد شد.
نبیان: اولینبار هم که به مسئلهی آپارتماننشینی فکر شد، بسیار کاریکاتوری و کمیک بود؛ یعنی لحظهای که یک سبک گونهشناسی به ذهن یک معمار میرسد، میتواند سبک زندگی را تغییر دهد. اتفاقی که اکنون در حال افتادن است نیز مطرحشدن قضیهی خانهی دوم است. طرح 43A برای کسی خوب است که میخواهد در یک زمین زراعی که اجازهی ساخت بیش از 40 متر ندارد، یک بنای 40 متری بسازد. به نظر من در تهران و شهرهای بزرگ، سبک زندگی در حال تغییر کردن است که خانهی دوم در آن معنا مییابد. به نظر من دربارهی این پروژه بسیار میتوان حرف زد. در ویلاهایی که اینجا مطرح شدهاند هم مردم زندگی نمیکنند بلکه هر سهماه یکبار یا چهارماه یکبار ممکن است برای چند روز در آن سکونت کنند.
گلامینی: ما میتوانیم سه پروژهی برگزیده را انتخاب کنیم و یکی از جوایز معماری داخلی مسکونی را، به این دلیل که در حدی نبودهاند که سه برنده داشته باشند، بهعنوان تقدیر ویژه به این پروژه بدهیم.
ناظرعمو: مهم جایزهی نقدی نیست. مهم این است که از آن تقدیر شود.
ریاحیفرد: مسئلهی یکپارچگی فضای بیرون و داخل برای من بسیار مهم است و به نظر من پروژهی 9A از این لحاظ به یکپارچگی رسیده است. ولی در پروژهی 4A من هیچ ویویی از فضای داخلی نمیبینم. ولی به نظر من پروژهی 9A پتانسیل بسیار دارد و بهعنوان یک بیان یکپارچه در بیرون و درون، به یکپارچگی رسیده است.
خادمزاده: پروژهی 9A کانسپت خوبی دارد ولی پروژهی تمامشدهی خوبی نیست.
ناظرعمو: بله. ضمن اینکه ارتباط 4A با محوطه خیلی بیشتر است تا ارتباط 9A با محوطه.
گلامینی: فکر میکنم پروژهی 43A این پتانسیل را دارد که در فضاهای اینچنینی، تغییر ایجاد کند.
ناظرعمو: ولی بسیار محدود است. شما اگر بخواهید به سفر بروید، قطعاً تنها نمیروید و تعدادی که با هم سفر میروند نیاز به سرویس بهداشتی مناسب، فضای نشیمن مناسب و آشپزخانهی مناسب دارند. این پروژه بسیار محدود است.
خادمزاده: به نظر من ما انتخابمان را در مسکونی و اداری انجام دهیم و در معماری داخلی که تعداد برندهها به حد نصاب نمیرسد، تقدیر ویژهی هیئت داوران را به همراه جایزهی سوم معماری داخلی مسکونی، به پروژهی 43A بدهیم.
ناظرعمو: انتخاب من پروژههای 42A، 4A و 21A هستند.
نبیان: انتخاب من نیز پروژههای 42A، 4A و 21A.
گلامینی: به نظر من پروژههای 42A، 4A و 21A میتوانند برنده باشند.
خادمزاده: من پروژههای 4A، 9A و 21A را انتخاب میکنم.
ریاحیفرد: من نیز به پروژههای 9A، 4A و 42A رأی میدهم.
ناظرعمو: در انتخاب چهار تن از داوران، طرحهای 42A و 4A وجود دارد؛ بنابراین به نظر من یکی از آنها باید اول و دیگری دوم شود.
نبیان: میتوانیم این دو را به صورت مشترک اول کنیم.
ناظرعمو: داوران تصمیمگیری کردهاند که پروژههای مسکونی را به آپارتمانی و ویلایی فهرستبندی کنند. اما چون ویلاها محدودیت کمتری دارند، ما دو پروژهی ویلایی و آپارتمانی را بهعنوان اول و دوم انتخاب میکنیم، ولی جایزهی آنها را نصف میکنیم؛ یعنی هر دو، اول و هر دو، دوم هستند.
خادمزاده: به نظر من یکی از آنها باید اول شود و یکی هم دوم. بهتر است ویلا اول شود و آپارتمان دوم. ویلا کار خوبیست.
ناظرعمو: ولی این هم ایدهی بدی نیست که چون کارها را به ویلایی و آپارتمانی فهرستبندی کردیم، جایزهی اول و دوم را جمع کنیم و به هر دوی این پروژهها بدهیم.
گلامینی: آیا به نظر شما پروژهی 42A در حد اول هست؟
خادمزاده: به نظر من نیست؛ چون تکثر دارد.
ریاحیفرد: به نظر من هم نیست.
گلامینی: الگوهای این پروژه دقیقاً همان الگوهاییست که گروه Arquitectonica در میامی داشتند. به نظر من پرنسیپ کاری که استفاده کرده است، ناب نیست.
ناظرعمو: بسیار خوب. من هم این مسئله را قبول دارم. بنابراین پروژهی 42A اول شود، پروژهی 4A دوم و 9A یا 21A هم سوم.
خادمزاده: نظر من این است که پروژهی 42A سوم شود.
گلامینی: من هم موافقم چون در حد پروژهی دوم نیست.
خادمزاده: این پروژه تکثر دارد. ما مشابه آن را بهوفور در خیابانهای تهران و شیراز و شهرهای بزرگ میبینیم، شاید کمی ضعیفتر یا کمی قویتر.
نبیان: این آپارتمان باید در حد آن گونهشناسیای که به کار داده، مورد توجه قرار گیرد.
ناظرعمو: بین این سه پروژهی ویلایی، به نظر من پروژهی 4A اول است.
خادمزاده: من موافقم. تازه این پروژه دستبهدامن معماری داخلیاش نشده است. من دقت کردم، فضای داخلی بسیار خوبی دارد، نمایان و خیلی خوب است. ولی لطفاً اصالت همهی این طرحها بررسی شود.
نبیان: پروژهی 9A اصلاً پروژهی بدی نیست ولی کارفرما یک امکان عجیب به آن داده است و آن بستر آب است. شما روی بستر آب هرچه بگذارید، جذاب است. یعنی شرایط کارفرمایی هم تا حدی بر این پروژه تأثیر گذاشته است.
خادمزاده: معضلی که من با این پروژه دارم این است که اطراف آن بسیار مشکلدار است، یک دیوار آجری بسیار ضعیف برای این معماری مناسب نیست. معمار هیچ منظری برای چنین خانهای در نظر نگرفته است، در حالی که این خانه یک منظر میخواهد.
نبیان: پیشنهاد من این است که “رأیدادن” را از “تعیین اصالت” جدا کنیم. زیرا از روی 6 صفحهی مدارک، امکان تعیین اصالت وجود ندارد.
خادمزاده: بهتر است این کار را به عهدهی مجله بگذاریم.
خانیزاد: بله، ما حتماً آنها را چک میکنیم.
گلامینی: به نظر من 4A اول باشد، 21A دوم و 42A سوم.
خادمزاده: من موافقم.
نبیان: من هم موافقم.
ناظرعمو: من دوست داشتم یکی از پروژههایی که در ساختوساز شهری تأثیر زیاد دارد، بالا بیاید ولی اگر بیشتر داوران این پروژه را انتخاب میکنند، من هم حرفی ندارم.
نبیان: من احساس میکنم پتانسیل گونهشناسی پروژهی 42A بسیار بالاست ولی اجرای آن بسیار ضعیف است. معمار میتوانست به تناسب پتانسیلهایی که این تیپ دارد، برای مثال بخش L شکل آن را تبدیل به فضای سبز کند.
خادمزاده: در واقع هدف معمار هم این بوده که این بخش فضای سبز شود ولی نشد.
ریاحیفرد: به نظر من 9A اول باشد، 42A دوم و 4A سوم.
خادمزاده: نظرتان را تغییر دادید؟
ریاحیفرد: من حتا بین 9A و 4A برای اول و سوم شدن شک دارم ولی دوست دارم 42A دوم باشد.
خادمزاده: به نظر من پروژهی 9A نکتهی خاصی ندارد. این پروژه در ساوه است، یعنی یک منطقهی خشک در ایران. من ایرادات کلی در آن میبینم. پروژهی 4A طراحی منظر دارد ولی 9A ندارد.
نبیان: نه، من هم با پروژهی 9A موافق نیستم؛ ولی لزوماً پالت مصالح 21A را هم دوست ندارم و تکثر را در آن میبینم.
گلامینی: به نظر من اگر آب را از پروژهی 9A حذف کنیم، آن را هر جای دیگر هم میتوانیم بگذاریم؛ یعنی پرنسیپ ندارد. زیباترین نمونهی اینگونه پروژهها، چشمهعلی در دامغان است.
نبیان: پروژهی 9A مجموعهای از مقطعهای داخلیست که همهی آنها در پروژهی 21A هم وجود دارد؛ شومینهی دو طرف باز، پلههایی که از سازه بیرون زده است و نیمطبقهای که به فضایی مرتفع نگاه میکند. هر دوی این پروژهها مجموعهی تکنیکهای شناختهشده برای درستکردن ویلا هستند. ولی به نظر من در پروژهی 21A کیفیت اجرا بهتر است و بدون آب هم توجه را جلب میکند.
گلامینی: پس همگی با اول بودن پروژهی 4A موافقید؟
نبیان: بله. تیپ ویلای پیلوتی بسیار شناختهشده است. بنابراین من در انتخاب این پروژه بهعنوان پروژهی اول اصلاً ادعا نمیکنم که برخوردی صورت گرفته، یا نوعی از چینش فضایی یا تکنیک ساماندهی فضایی صورت گرفته که پارادایم ویلاسازی را متحول کند. ولی در ژانر ویلاهایی که روی پیلوت ساخته میشوند و محوطه را با این تکنیک در زیر پیلوت گسترده میکنند، این پروژه بسیار موفق بوده است؛ آن هم به دو دلیل: یکی اختلاف کوچکی که بین دو فضای پیلوتی خود ایجاد کرده که یک فضای پیلوتی روی استخر آمده و یک پیلوت به ارتفاع 120 سانتیمتر را به یک زیرپیلوت قابل زندگی تبدیل کرده است و خیلی ساده و خوب در این پروژه نشسته است. دیگر این که این پروژه، با اینکه روی زمین ننشسته است و من آن را بهعنوان نقد پروژه اعلام کردم. دیگر آنکه نکاتی هم برای اینکه روی آب بنشیند، دارد. یک زبان معماری خاص در همهی پروژه به صورت همگون وجود دارد و آن را در دیتیلهای ستونها و حتا در نحوهی نشستن ستونها روی زمین هم میبینیم. دوپارچه بودن و تفکیک حریم خصوصی و عمومی در دیاگرام پلانی این پروژه هم حائز توجه است.
خادمزاده: من جسارت معمار را در ایجاد یک ساختار جدید برای اقلیمی که در برابر تغییرات رادیکال، مقاومت میکند، بسیار میپسندم. اتفاقاً کمی در تضاد با نظر خانم نبیان، به نظر من این سیالیت (یا فلت) بودن کار، اینکه روی این بستر ننشسته و یکپارچگی پهنه بهنوعی حفظ شده، به پروژه جذابیت میدهد و اصولاً علاقهی شخصی به نکاتی از سبک هایتک که در کار وجود دارد، کمک میکند که یک کار پخته از آب در بیاید.
نبیان: بهتر بود فضاهای داخلی پروژه هم دیده میشد. البته به نظر میآید آن زبان معماری، در فضای داخلی هم وارد شده است.
ناظرعمو: من چند نکته را به صحبتهای خانم نبیان اضافه میکنم. من سلسلهمراتبی را در فضای سبز میبینم. یک کار بسیار خوب این پروژه این است که بخش عمومی ساختمان را با تمهیداتی خاص، کاملاً از بخش خصوصی جدا کرده است.
نبیان: که این تمهیدات در مقطع و پلان پروژه به چشم میخورد.
ناظرعمو: بله، کار بسیار خوبی انجام داده است و اجرای فوقالعاده مینیمال و مشخصی دارد، حداقلِ تنوع مصالح را به کار برده، از تمام سطوح با تمهیدات خاص معماری بهعنوان دید و منظر استفاده کرده و کیفیت ارتباط بین فضای داخل و خارج را نیز بسیار خوب ترسیم کرده است.
نبیان: این پروژه میخواسته به استخر نگاه کند و به استخر نگاه کرده است.
خادمزاده: آنچه معمار در پروژهی 9A تلاش داشته به آن برسد، معمار پروژهی 4A به آن رسیده است: تسلط بر استخر و منظر پیرامون آن.
نبیان: برای مثال اگر در پروژهی 4A لکهی آب را حذف کنید، پروژه ایراد پیدا میکند ولی در پروژهی 9A اگر کل آب را حذف کنید، فرقی نمیکند.
خادمزاده: پروژهی 4A یک کل وحدتیافته است.
ناظرعمو: ارتباطاتش هم بسیار منطقیست.
گلامینی: در فضای مسکونی، عمدهترین چیزی که معمار به آن توجه میکند، تجربههای فضاییست. این پروژه یک عرصهی عمومی دارد و یک عرصهی خصوصی. من فکر میکنم بزرگترین نکتهی این پروژه، این است که یک نگاه تازه به عرصهی عمومی و خصوصی دارد؛ یعنی میتوان گفت در واقع دو پروژه است در قالب یک پروژه. این مسئله به پروژه کمک کرده تا نسبت به دیگر ساختمانها متمایز باشد. مسئلهی بعدی که بسیار مهم است و به نظر میرسد نقطهضعف پروژه باشد، این است که این پروژه اصلاً شرایط اقلیمی را در نظر نگرفته است. آن گرمای بسیار زیاد و زاویهی تابش آفتاب در شیراز، بهراحتی میتواند در عرصهی عمومی پروژه یا حتا در بخش شمالی که بخش نشیمن خصوصیست، آزاردهنده باشد. ولی اینکه گشودگی فضای عمومی اصلاً برای استخر نیست، خوب است. شاید نقطهی قوت این پروژه نسبت به دیگر پروژهها این باشد: تصوری که معمار از برخورد با عرصههای عمومی و خصوصی دارد، او را وادار کرده در عین حال که یک پارادوکس ایجاد میکند، بتواند دو پروژه را در قالب یک پروژه کار کند. تغییر ارتفاع پیلوت هم از نکات مثبت پروژه محسوب میشود.
ریاحیفرد: شاید بشود اینگونه دید که دیتیل و روش ساخت و همهی جزئیات در کل به یک معماری بسیار ساده و صادق رسیده است که همهی عناصرش بسیار عریان و نمایان هستند و پرداختها و جزئیات توانستهاند با هم به یک کل یکپارچه برسند. ولی به نظر من مسائل عملکردی از لحاظ چشمانداز و اقلیم، مشکل دارد و ممکن است به همین دلیل من چندان با اولشدن آن موافق نباشم. برای مثال اگر شما بخواهید از فضای خصوصی به فضای عمومی بروید، باید از فضای بیرون عبور کنید. در یک اقلیم گرم، این بیرون آمدن، یک ضعف عملکردی محسوب میشود. بحث دیگر اینکه چشماندازی که معمار به حیاط باز کرده است، عملاً به حیاط پشت کرده و نیمی از آن عملکرد، جایی قرار گرفته که چشمانداز چندان خاصی ندارد. از همه مهمتر در بحث عملکردی، قرار گرفتن پروژه در بستر زمین است؛ آن سبک هایتک که در بیان معماری میبینیم، در گونهبندی منظر و استفاده از مصالح و بافت در سازماندهی منظر، خوانایی ندارد و فرشها و دیتیلها در منظر، فاقد آن خلوص و سادگی موجود در بنا هستند. ولی عمدهترین مشکلی که من در این پروژه میبینم، جانمایی کپسول اتاقخوابها و پذیرایی و پشتکردن آن به فضای اصلی محوطه است. این پروژه چندان اقلیمی عمل نمیکند.
نبیان: در ساختمانهای حیاطمرکزی هم برای رسیدن به سرویس بهداشتی باید از وسط حیاط بگذریم. ما تعریفی از اقلیمیبودن داریم که در 30 تا 40 سال گذشتهی تاریخ فضای خصوصی ما به صورت فرهنگی ساخته شده است. جالب آنکه به نظر ما غیرعادیست که وقتی میخواهیم از اتاق خواب به پذیرایی برویم باید از حیاط رد شویم، ولی به نظرمان عادیست که تجهیزات گرمایشی-سرمایشی در تمام طول سهماه تابستان 24 ساعته روشن باشد تا از گرما خفه نشویم.
ریاحیفرد: معمار دو کپسول شیشهای را گذاشتهاست در یک اقلیم بسیار گرم و جدارهای را شیشه کرده است که هیچ منظری در مقابل آن وجود دارد.
ناظرعمو: معمولاً در اقلیم گرم و خشک، حتا در شهرسازی، واحدها حتماً کورانهایی نسبت به هم دارند، یعنی کپسولها فواصلی با هم پیدا میکنند تا جدارهها به وسیلهی جریان هوا، خنک شوند. این کار در این پروژه درست انجام شده است. اما دربارهی موضوع دیگر “جهت دید” که دکتر ریاحیفرد به آن اشاره میکنند، اتفاقاً بزرگترین عمق دید این پروژه را همین سالن نشیمن دارد؛ یعنی هم به آب دید دارد و هم به فضای سبز بسیار عمیق. در نهایت به نظر من آنچه ایشان میگویند، مسائلیست که میتواند بهعنوان نقاط ضعف طرح مطرح شود و نقاط قوت این طرح نیز آنقدر زیاد است که توانسته آن را اول کند.
خادمزاده: دربارهی اقلیم، اگر روی آن بیش از اندازه تأکید کنیم، هنوز هم باید در یزد خانههایمان را با بادگیر بسازیم. من معتقدم تکنولوژی کمک میکند ما ساختارها را کمی بازتر کنیم و با دل خودمان راه بیاییم. یعنی اگر من دلم میخواهد یک نمای تمامشیشه داشته باشم، با توجه به اینکه تکنولوژی این اجازه را به من میدهد، میتوانم آن را بسازم.
ناظرعمو: در تکبناها، این موضوع چندان هم مهم نیست بلکه در انبوهسازی مهم است که در انرژی صرفهجویی شود. ضمن اینکه در عکسها به نظر میآید یک کرکرهی بازشو هم کنار جدارههای شیشهای گذاشته شده است.
نبیان: به نظر من موضوع معماری اقلیم نیست و قرار نیست معماری به اقلیم پاسخ دهد؛ ولی وقتی پاسخ میدهد، با هزینهی کمتری به هدف خودش میرسد. موضوع کیفیت فضایی، اقلیم نیست، هرچند هرچه هزینههای کیفیت فضایی کمتر باشد، بهتر است.
ریاحیفرد: بله، در معماری میس وان در روهه متن چندان مهم نیست. ولی به نظر من وقتی شما متن را بسیار قوی میبینید، اقلیمی که منتج به فضا شود، بسیار مهم میشود. در شیراز دو رویکرد به معماری وجود دارد: برخی به متن نگاه نمیکنند ولی برخی به آن توجه میکنند. برای مثال تخت جمشید، یک پروژهی کاملاً سازهای است و عظمت سازهی پروژه و صداقت آن بسیار مهم است و تبدیل به فضا شده است و شاید اصلاً هم به اقلیم پاسخگو نباشد. ولی در خانههای شیراز یا حتا در یزد و کاشان، مسئلهی اقلیم و مسئلهی جزئیات معماری و مصالح، تبدیل به یک کل شده است که این کل یکپارچه توانسته یک پروتوتایپ ایجاد کند که قابلیت تکرارشوندگی به خود گرفته است. وقتی میگویم: «این پروژه نتوانسته به اقلیم پاسخ دهد» منظورم این است که این پروژه مثل یک کار سبک بینالمللی است، یعنی این حجم و سازه و تیرآهن نمایان و شیشه را بهکرات و بهتر از این پروژه، در جاهای دیگر هم دیدهایم. ضعفهای عملکردی و دید و منظر که مطرح کردم نیز به این دلیل نبود که بخواهم بگویم اقلیم از همهچیز مهمتر است ولی معماریای که توانسته باشد اقلیم و متن را بهانهای برای خلق فضا کند، معماری بسیار سودمندتریست.
نبیان: اقلیم رسالت معماری نیست بلکه جزو مواردیست که باید رعایت شود. عدم همخوانی نسبی با اقلیم چقدر موجب میشود شما یک پروژهی معماری را حذف کنید؟
ناظرعمو: اگر فراوانی آنقدر باشد که تأثیرات عمدهای بر مصرف انرژی بگذارد، بسیار اهمیت دارد.
ریاحیفرد: ویلا یک مصرف شخصی دارد، ممکن است کسی دوست داشته باشد همهی ویلایش شیشه باشد، این یک خواستهی شخصیست. ولی اینکه معمار بتواند به اقلیم پاسخ مناسبی دهد و آن را حل کند و از آن خروجی بگیرد، یک ارزش است.
نبیان: آیا در این پروژه، اگر مفروض باشد که عدم توجه به اقلیم وجود دارد، آنقدر این عدم توجه رادیکال است که موضوعات معماریای که مطرح میکند را تحت تأثیر منفی قرار دهد؟ به نظر من اینطور نیست. دربارهی دید و منظر هم با شما مخالفم. شما میگویید: «چرا این فضای عمومی به استخر نگاه نمیکند؟» دلیلش این است که موضوعات دید و منظر دیگری در این پروژه وجود دارد که فضای عمومی به آنها نگاه میکند، از جمله یک محور عمیق سبز. در این پروژه یک مجموعهانتخاب صورت گرفته است. بله، شاید اگر من آن را طراحی میکردم، به استخر نگاه میکردم.
ریاحیفرد: شما میتوانید بگویید این دو بخش از هم جداست؛ مثل صحبت مهندس گلامینی. ولی اگر معمار میخواست اینطور ببیند، خانواری که آنطرف است، اصلاً نباید به این سمت دید داشته باشد؛ ولی وقتی کپسول آن طرف، فقط فضای عمومی است و کپسول دیگر، خصوصی، عملاً این دو کپسول در یک مجموعه دیده میشوند. بنابراین ارتباط این دو با هم بسیار اهمیت دارد. شاید وجود یک کریدور در میان این دو فضا، موجب راحتی در یک اقلیم گرم میشد.
خادمزاده: البته در اقلیمهای مشابه مثل لسآنجلس، این اتفاق بسیار میافتد و بسیار رایج است.
ناظرعمو: اینجا یک ویلاست، یعنی یک گروه حداقل 6 یا 7 نفری در آن ساکن میشوند. این گروه یک موقعیت خواب و یک موقعیت شلوغ و دور هم نشستن دارند و اینکه این دو موقعیت از هم جدا میشوند، اصلاً بد نیست.
گلامینی: در مقایسه با معماری کانتینرال، آدم احساس میکند این پروژه یک بازسازی چینی از نمونههای اصلیست، بدون اینکه خصوصیات اثر اصلی را داشته باشد؛ شبیه به آیفونی که چینیها ساختهاند. من فکر میکنم یکی از مهمترین مسائلی که ضربهی خاصی به پروژه میزند، سازهی نمایان آن است که در بخشهایی، بیشتر از حد معمول خودش را به زیبایی پروژه تحمیل میکند. تأکید روی عناصر عمودی از طریق سازههای فلزی یا گشودگیهایی که عمداً در بخش شمالی باز میشود، یک جور تأکید خاص بر این مسئله است که “دربارهی زیباییشناسی تأثیرات سازه بر معماری بیشتر فکر کنیم”. به نظرم اگر این مشابهتسازی نبود، این پروژهی موفقی بود چون سیستمی که سقف را از دیوار جدا میکند، زائدترین بخش پروژه است و تکرار هم شده است، در حالی که دلیل معمارانهای برای آن وجود ندارد.
ریاحیفرد: بیان شلوغی دارد.
گلامینی: به این دلیل شلوغ است که سازه را عریانتر میکند و نقش خطوط سازه برای طراح آنقدر مهم است که بخشهایی را باز میکند تا سازه بیشتر خودش را نشان دهد. این یک ضعف است که معمار سمت غرب را باز میکند در حالی که اصلاً نیازی به نور آن نیست و هیچ دید خاصی هم در آن جهت وجود ندارد. ولی به طور کلی و با همهی این موارد، فکر میکنم این پروژه نسبت به دیگر پروژهها، توانایی این را دارد که بهعنوان پروژهی اول انتخاب شود.
انتخاب برندهی دوم بخش معماری بناهای مسکونی
ریاحیفرد: من پروژهی 42A را از 21A قویتر میدانم. فارغ از زیباییشناسی و متریال، پروژهی 42 A هم متشکل از دو کپسول است. ما پروژهای را در این بخش اول کردیم که یک فضای خالی در مرکز قرار گرفته و یک شکاف خالی، دو کپسول را از هم جدا کرده است. در پروژهی 42A این دو در هم یکی شدهاند ولی به این توجه کنید که پروژهی 42 A چه مسئلهای را تعریف میکند،چقدر تأثیرگذار است و میتواند به مسائل معماری ما پاسخگو باشد، و پروژهی 21 A چقدر در تحقق این موارد توانسته است موفق باشد؟
نبیان: شما مرا توجیه کردید.
خادمزاده: بله، این پروژه باز همان بحث را دارد و برای اینکه به یک پلان مطلوب و قوی برسد، برخلاف روال جاری شهر، از بخشی از فضا چشمپوشی کرده است و آن را به مشاع داده است. این را میتوان دید.
نبیان: پروژهی 42A با پنجطبقه روی پیلوت، برخورد گونهشناختی کرده است.
خادمزاده: بله، ولی من باز هم مشکلاتی با آن دارم. صرفنظر از زیباییشناسی، من باز هم از دیدگاه فرهنگی شیشههای وسیع آن را دچار مشکل میبینم. ما در اساس فرهنگمان، بحث پوشیدگی و حریمها را داریم.
نبیان: نه، چون خانههای یزدیساز که نصف شمال تهران را میساختند و در سالهای گذشته که تهران در حال دوبارهسازی خود است، دارند از بین میروند، همه یک ایوان داشتند و یک پنجرهی آهنی کف تا سقف در کل نما. بنابراین اشراف و محرمیت موضوعی بسیار مشکلساز است و مثل برداشت ما از اقلیم، موضوعیست که بهصورت فرهنگی ساخته میشود و در جملهجملهی تحلیل ما از معماری رسوخ میکند، بدون اینکه ما بفهمیم. به نظر من اشراف و محرمیت اصلاً ربطی به ابعاد پنجره ندارد، بهویژه در این روزگار که المانی به نام پرده وجود دارد.
ریاحیفرد: البته در فضاهایی که اتاقهای خواب قرار گرفتهاند، چهارچوبها و خطوط بستهترند و در فضایی که پذیرایی خانه قرار گرفته، کل پنجره را شیشه گرفته است. به نظر من این ایدهی خوبیست.
ناظرعمو: آپارتمانهای حافظ و سعدی هم که پیش از انقلاب ساخته شدهاند، همین ساختار را دارند؛ یعنی سازهی کف و سقف و ستونها، المانهای ساختمانیست و باقی آن، گشودگی است. ولی خوبی آنساختمانها این بود که مسائل اقتصادی تا این حد فشار نیاورده و در نتیجه پنجرهها حدود 5/1 تا 2 متر درون ساختمان فرو رفتهاند و همزمان سایه و فضای باز ایجاد میکنند.
خادمزاده: آن آپارتمانها هنوز هم چشمانداز خوبی دارند.
گلامینی: سؤال من از دکتر ریاحیفرد این است که: وقتی یک فضای مسکونی طراحی میکنیم و یک دیاگرام اولیه داریم که عرصهی عمومی و خصوصی در آن جداست، چه پارامتری سبب میشود این پروژه شروع به تغییر شکل کند؟ در دیاگرام اولیهی این پروژه، که بسیار ساده است، یک فضا در بالا و یک فضا در پایین وجود دارد که معمار به هر شکل میخواهد این دو فضا را به هم متصل کند. این دیاگرام شروع کرده به تغییر شکل دادن. سؤال اول من این است که چه پارامتری سبب تغییر شکل این پروژه شده است؟
نبیان: به نظر من دلیل تغییر از دو برجک، به یک فرم L شکل که روی یک برجک سوار میشود، خواست کارفرما برای متراژ بالا در طبقهی آخر بوده است.
ریاحیفرد: من متوجه سؤال شما نمیشوم.
گلامینی: چه پارامتری سبب میشود این ساختمان شروع به تغییر شکل کند؟
ریاحیفرد: برداشت شخصی من این است که اینجا یک کوچهی بنبست است و این یک ملک محصور است. من احساس میکنم معمار در این دیواره یک شکست ایجاد کرده است، در حالی که میتوانست یک دیوارهی بسته ایجاد کند؛ ولی با پرسپکتیوی که این حجم را به درون کشانده، سَبکی ایجاد کرده است. یعنی وقتی وارد این کوچهی باریک میشویم، چون بدنه را عقب کشانده است، یکباره مقیاس را شکسته است و به جای دیوارهای بلند، یک وید ایجاد کرده است که احساس سنگینی دیوارهای صلب را به بیننده نمیدهد.
گلامینی: من هنوز قانع نشدهام. نمونههای شاخص اینگونه کارها، متعلق به دورهی بازسازی برلین است. در آن دوره در دههی 80 همه در یک مسئله متفقالقول بودند و آن این است که معمولاً یک عامل بیرونی در فضای شهری سبب تغییر فرم میشود.
نبیان: یعنی یک دیالوگ داخلی. قضیه، ترکیبی از دیالوگ داخلی است که تحت تأثیر جهتگیری پروژه در این زمینهی خاص میباشد.
ریاحیفرد: شاید اگر ساختمان را نسبت به محور عمود، قرینه میکرد بهتر بود. در آن صورت وقتی وارد کوچه میشدید، این کشیدگی اریب شما را به یک وید میکشید. به نظر من اینکه پرسپکتیو را شکسته، ایدهی خوبیست.
ناظرعمو: بله، دقیقاً.
خادمزاده: من هم موافقم.
ناظرعمو: این شکستگی، ساختمان را از ساختمانهای همجوار جدا کرده است.
خادمزاده: شاید این زاویه منجر به چشماندازی میشود که ما آن را نمیبینیم.
ریاحیفرد: این کوچه باریک است. من فکر میکنم مقیاس را با دوکپسولی کردن با مصالح، سبُک کرده است.
گلامینی: سؤال بعدی من این است: سادهترین مسئله در طراحی یک بلوک آپارتمانی، این است که از یک کانسپت خیلی خاص برای طراحی استفاده کنید. در این پروژه باکس اصلی یک شبکهی هندسی دارد که خودش را به پروژه غالب میکند، یعنی تصویر پشت اصلاً دیده نمیشود بلکه آن شبکهی هندسی است که دیده میشود. طراح در چه موقعیتی ترجیح میدهد باکسی که در کوچه کار میکند، بهیکباره و فارغ از این شبکهی هندسی، مطرح شود؟ چه دلایل معمارانهای برای این مسئله وجود دارد؟
نبیان: ما دربارهی طراحی این پروژه صحبت میکنیم یا دربارهی مشخصات این پروژه به لحاظ گونهشناسی آپارتمان؟ چون من دربارهی طراحی آن صحبت بسیار دارم. یادآوری میکنم ما از این رو که از هر 100 آپارتمانی که در تهران در 10 سال گذشته ساخته شده و 5 یا 6 طبقه روی پیلوت است و تراکم بسیار بالایی را برای شهر ایجاد کرده چون منطق بازار اینطور حکم میکند، چه تیپ آپارتمانهایی را دیدهایم؟ بسیار پیش میآید که این تیپها در خیابانهای تنگ و باریک ارگانیک در محلههای تهران ساخته میشوند. راهحلهای رایج گونهشناختی چیست و این پروژه چه تیپی را معرفی میکند؟ من فقط در مرحلهی تیپ از این پروژه دفاع خواهم کرد، وگرنه اینکه در این چهارچوب چگونه باید کار کنند که من تأیید کنم، بحثی جداست. از این لحاظ، من دفاعی از این پروژه ندارم. ولی احساس میکنم واقعاً بهعنوان یک تیپ، تیپیست که ما کم میبینیم؛ و شرایطی که دارد به آن پاسخ میدهد، شرایطیست که در تهران زیاد پیش میآید.
خادمزاده: حقیقت این است که من پروژههایی با این فرم که خیلی بهتر از این پروژه کار شدهاند سراغ دارم؛ ولی این پروژه در نهایت با توجه به اندازهی زمین، محل قرارگیری، چشمپوشی از تراکمی که میتوانسته استفاده کند و تغییر در ساختمان برای رسیدن به یک فضای بهینه به نظر من موفق است.
نبیان: البته ممکن است از متراژ مجاز چشمپوشی نکرده باشد و اگر اینطور باشد اتفاقاً برای من جذابتر است؛ چون بدون اینکه منطق بازار را تحتالشعاع قرار دهد، یک تیپ تعریف کرده است که البته اگر من یا شما بخواهیم در این تیپ طراحی کنیم، لزوماً نتیجه این نخواهد بود.
ناظرعمو: البته این پروژه اشکالاتی دارد و در حد مطلوب نیست. ولی آنچه ما مطرح میکنیم، این است که بهترین کاری که طراح این پروژه انجام داده، این است که بخشهای خصوصی و عمومی را به بهترین نحو ممکن جدا کرده است، در پرسپکتیو شهری تأثیر گذاشته و کمترین تنوع به لحاظ مصالح را نیز در نما به کار برده است.
خادمزاده: زمین بسیار بدی هم داشته است.
نبیان: نورگیر 3 در 6 را با دو چرخش به یک کریدور تبدیل کرده است.
خادمزاده: بله، این یک هنر است.
گلامینی: مشکل این است که نورگیر اصلاً در این ساختمان کار نمیکند.
خادمزاده: بله، در واقع ضوابط را رعایت کرده است. نکتهی دیگر این است که در شمال ساختمان هم چیزی وجود ندارد چون پنجره دارد.
گلامینی: بله، ولی من با ساختمانی که نمای دیگرش را ندیدهام، ارتباط برقرار نمیکنم. شما ارتباط برقرار میکنید؟
نبیان: نه، چون من اصلاً با این ساختمان (42A) ارتباط برقرار نمیکنم.
گلامینی: ما اصلاً نمیدانیم پشت ساختمان چه اتفاقی افتاده است.
خادمزاده: من هم با این ساختمان موافق نیستم ولی پیشنهاد دکتر ریاحیفرد، یک پیشنهاد فرهنگی برای مسابقه است: اینکه ما به جریان رایج که غلط است، بهنحوی اعتراض کنیم.
ناظرعمو: اگر ما یک ویلای دیگر را هم دوم کنیم، به این معناست که تنها دغدغهی ما زیبایی فرمیک یک ساختمان است. ولی اگر پروژهی 42A را دوم کنیم، یعنی دغدغهی ما فضاهای زندگی شهریست. به نظر من هم این پروژه ایراداتی دارد ولی میتوانیم آن را دوم کنیم.
انتخاب برندهی سوم بخش معماری بناهای مسکونی
نبیان: در حال حاضر بین سوم شدن پروژهی 21A و 9A اختلافنظر وجود دارد.
ریاحیفرد: من 9A را انتخاب میکنم.
گلامینی: من بین این دو، 21A را ترجیح میدهم. چون اگر زمینهی پروژهی 9A را حذف کنیم، چیز خاصی از آن باقی نمیماند.
خادمزاده: من قطعاً 21A را انتخاب میکنم.
ناظرعمو: دکتر ریاحیفرد پروژهی 21A را انتخاب نمیکند، چون اشکالاتی در نقشهی آن وجود دارد و در اصالت آن هم شک دارد. ولی به نظر من کیفیت این پروژه بالاتر از پروژهی 9A است.
نبیان: پروژهی 9A یک پهنهی آبیست که یک فرم مرکزی تندیسوار به صورت مکعب در وسط آن قرار گرفته است.
خادمزاده: این پروژه بر یک پهنهی آبی قرار گرفته است که به یک پهنهی سبز نمیرسد بلکه به یک دیوار میرسد و فاصلهاش با دیوار بسیار کم است.
ناظرعمو: ضمن اینکه این آب همیشگی نیست، در ساوه چنین چیزی نمیتواند دائمی باشد و اگر هم باشد، آبِ سالمی نیست.
نبیان: بله به نظر میآید پروژهی 9A در کنج یک زمین قرار گرفته است. البته این پروژه از تکنیکهایی استفاده کرده که بسیار شناختهشدهاند و خوب هم اجرا شده است؛ پلههای مینیمالی که فاصلهی بین آنها و سازه معلوم نیست، لوورها و سایهبانهای مینیمال، خطوط بسیار دقیق، نیمطبقهای که به یک فضای مرتفع نگاه میکند، شومینهی حجمی، نورگرفتن از دیوار و سایهروشنی که دیوار میدهد، بسیار خوب است. پروژهی 21A به قول دکتر ریاحیفرد، دو مکعب است که درون هم رفتهاند. نیمطبقهای که به فضای مرتفع نگاه میکند را این پروژه هم دارد، همچنین شومینهی حجمی، پلههای نزدیک به دیوار و همچنین ضخامتهای به حداقلرسیدهی عناصر. من احساس میکنم قدرت دست معمار در هر دوی این پروژهها یکیست. یک پالت تکنیکی هم دارند، البته پالت مصالحشان کمی با یگدیگر متفاوت است ولی منطقمداری پروژهی 21A به نظر من بیشتر است، چون یک مکعب را در کنج یک دیوار نگنجانده است.
گلامینی: بحثی که ما کمتر در معماری خود به آن توجه میکنیم این است که عناصر معماری، مثل پله یا پنجره، چقدر در طراحی معماری دخیل هستند؟
نبیان: در طراحی معماری یا در نوعی که ما ساختمان را از تصاویر آن میخوانیم؟
گلامینی: در خوانش ما. آیا باید به این مسائل توجه کرد یا نه؟ من فکر میکنم در پروژهی 21A این عناصر معماری بهدرستی جای گرفتهاند -یعنی استفاده از بافت آجر، تقسیمبندی هندسی سطوح شیشهای و امکاناتی که نمای رو به حیات ایجاد کشده است- و اینها سبب شده تا این پروژه از پروژهی 9A متفاوتتر باشد. به نظر من پروژهی 21A تا حد بسیار زیادی در استفاده از این عناصر برای اینکه بتواند یک ویلا را بهنحوی بسازد که با محیطش ارتباط ارگانیک هم داشته باشد، موفق است. در این پروژه مثل آثار ژاپنیها، حتا آن تراس که روی کف چمن میآید هم تأکید دارد که ارگانیسم موجود در طبیعت، بهنوعی با عناصر معماری هماهنگ شود. ولی پروژهی 9A مثل کارهاییست که دههی 70 انجام میشد، یعنی اصل، یک مکعب است که قرار است بخشهایی از آن خالی شود و این خالیشدن باعث تغییرشکل فضای داخل گردد. اینها دو دیدگاه متفاوت هستند و من حالت اول را ترجیح میدهم.
ناظرعمو: آنچه در این قضاوت بسیار اهمیت پیدا کرد و جالب بود، جدایی بخشهای خصوصی و عمومی فضاهای زندگی داخل یک واحد مسکونی بود. در هر سه پروژه این مسئله رعایت شده است.
خادمزاده: من هنوز روی پروژهی 21A تأکید میکنم، به این دلیل که تصور کلی من این است که قرارگیری ویلا در یک فضا به دلیل اهمیت فضای پیرامونی آن است. معمولاً ویلا را در یک بستر جذاب میسازند ولی من بهجز حوض، جذابیتی در فضای پیرامونی پروژهی 9A نمیبینم.
ریاحیفرد: آب به این فضا روح میدهد. اینکه شما میگویید: «اگر این آب نباشد، این پروژه هیچ نیست» درست نیست. شما فرض کنید به جای آن آب، خاک یا یک فضای سبز بود. مسئلهای که معمار در این پروژه دیده، دیاگرام فضای پر و خالیایست که ایجاد کرده است. او یک پوستهی دوم طراحی کرده است و یک حجم در وسط آن. این پوستهی دوم، فضای سایهبانی در یک منطقهی گرم ایجاد میکند. این عقبنشستگیهای قوی که در هستهی اصلی تعریف شدهاند، عملاً یک فضای سایه ایجاد میکنند. کریدورها و راهروهای بین اتاقهای خواب و فضای عمومی هم یک بیان ساده و خوانا ایجاد کردهاند. همچنین این آب، لطافت و حس شاعرانگی بسیار خوبی به پروژه داده است. برخورد مصالحمحوری که طراح داشته، بهاضافهی سفیدی و سادگی نیز بسیار جذاب بوده است. اما در پروژهی 21A، من بهشخصه این کثرتگرایی در تعدد مصالح و قابسازیها را نمیپسندم. در مقابل در پروژهی 9A تکلیف کاملاً مشخص است: پوستهی اول تیره است و پوستهی دوم، شفاف و کنتراست بین جدارهها و تیغهها و مصالح کف، یک حس خوانا، خالص و ساده ایجاد میکند. به نظر من این برخورد بسیار معمارانهتر است. ولی پروژهی 21A یک حس دکوراتیو دارد.
ناظرعمو: کسی در کیفیتهای این پروژه بحثی ندارد. ولی آنچه برای من مهم است، این است که ما در یک منطقهی گرموخشک زندگی میکنیم و به همین دلیل، دو موضوع در معماری ما بسیار مؤثر بوده است: یکی جریان آب که فضا را تلطیف میکند و دیگری ایجاد فضای سبز، بهویژه فضای سبز خزاندار که زمستانها حتماً بتوانیم بیشترین تابش آفتاب را داشته باشیم. متأسفانه در پروژهی 9A ضمن همهی توضیحات شما دربارهی خود ساختمان، که درست است، بخش آبی پروژه یک بخش ساکن است که اصلاً جریان ندارد و علاوه بر آن هیچ فضای سبزی در کنار آن وجود ندارد. در ضمن، این پروژه در ساوه اجرا شده که یک منطقهی گرم است، یعنی معماری با همجواریها و بیرون خودش بسیار غریبه است.
ریاحیفرد: اتفاقاً به نظر من این حوض برای مزرعه کمک است و برای آبیاری، آن چاه میتواند مثل یک مخزن آب عمل کند.
ناظرعمو: بله، ولی شما مقیاس این ساختمان را با سطح آبی که دور آن است مقایسه کنید. به نظر من یک نسبت غیرواقعیست.
ریاحیفرد: به مقیاس مزرعهی کنار آن هم توجه کنید.
گلامینی: من چشمهعلی را به این دلیل مثال زدم که وقتی یک ساختمان داخل آب قرار میگیرد، پلانش نباید این باشد بلکه فضاها باز است و کوران طبیعی هوا وجود دارد.
ریاحیفرد: این پروژه شبیه چشمهعلی نیست.
گلامینی: من این خانه را میتوانم وسط یک جنگل هم بگذارم و بگویم: «این یک پوسته است برای اینکه یک حصار بین طبیعت و خانه باشد و یک پوستهی شیشهای هم دارد که جنگل را ببینیم.» در آب هم همین داستان را دارد، در بیابان هم همینطور. من فکر میکنم این پروژهمیتواند هر جایی قرار گیرد، بدون اینکه هویتش تغییر کند.
ریاحیفرد: خوب، پروژهی اول که انتخاب کردیم هم معماریایست که ایراد دارد و هر جایی میتواند باشد. منظورم این است که در پروژهی 21A، برخورد بسیار عامیانهای با ویلا شده است. اگر در آپارتمان میگوییم گونهشناسی برایمان مهم است، در این پروژه چه چیزی برایمان اهمیت دارد؟
نبیان: ما در این زمینه تفاهم داریم که این دو پروژه هر دو، مجموعهای از تکنیکهای فضاسازی مدرن هستند. البته پروژهی 9A به دلیل پالت مصالحی، کمی به سمت نوعی از مینیمالیسم داخلی پیش میرود ولی هردوی این پروژهها، پالتهای انتخاب تکنیک و انتخاب مصالح هستند. به نظر من پروژهی 9A به دلیل انعکاسش در آب، یک پروژهی فتوژورنالیستیست و آنچه ما میبینیم، تأثیر پتانسیلهای عکاسی معماری است.
ریاحیفرد: من میگویم حتا اگر آب را هم فراموش کنیم هم این پروژه یک پوستهی سخت در بیرون دارد که برای پوستهی شفاف، سایهاندازی میکند. این بسیار مهم است. شما پوستهی بیرون پروژهی 9A را تحلیل کنید، پوستهی بیرون پروژهی 21A را هم تحلیل کنید. فضای داخلی 9A را تحلیل کنید، فضای داخلی 21A را هم تحلیل کنید. اصلاً آب را کنار بگذارید. من میگویم پروژهی 21A از آن پروژههاییست که با یک جستوجو در گوگل میتوانیم نمونههای متعددی از آن را پیدا کنیم. ولی بیان، خلوص و کارکرد پوستهی پروژهی 9A کاملاً متفاوت است؛ یک پوستهی ساده و پرورشیافته و یک خلوص ویژه در بیرون و درون پروژه وجود دارد. ولی در پروژهی 21A وقتی همهی جزئیات را کنار هم میگذاریم، به نظر میآید که طراح فقط با یک بازی با مصالح خواسته حس گرمی را به یک ویلای شخصی بدهد. البته در معماری داخلی مسکونی میتواند گزینهی بسیار خوبی باشد و فضای داخلی آن به یک حس واحد رسیده است. اما اگر بخواهیم دنبال معماری و معماری داخلیای باشیم که با هم به یکپارچگی رسیده باشند، پروژهی 9A بیان بسیار ساده و خالص و شفافتری دارد که حیف است آن را نادیده بگیریم.
نبیان: من اصلاً نمیگویم پروژهی 21A جذابتر است. درست است که نمونهی این ویلا بسیار زیاد است ولی از آن دست تصاویری هم که موضوع معماری تبدیل میشود به “داشتن پتانسیل خوب برای عکاسی شدن” بسیار زیاد است. ما در دو پروژهی قبلی درگیر این مسئله نشده بودیم، حس میکنم در این مرحله هم نباید بشویم.
ریاحیفرد: من اصلاً دنبال پتانسیل عکاسی نیستم، من احساس میکنم فضای پروژهی 9A حس بسیار مثبتتری از پروژهی 21A دارد.
نبیان: مشکلی که من با معماری 20 سال گذشته در ایران دارم، عکاسی است.
ریاحیفرد: سؤال من این است که شما در پروژهی 21A چه نقطهی برجستهای میبینید؟
نبیان: فقط تکنیک. ما یک گونهشناسی (تایپولوژی) ویلا و یک گونهشناسی آپارتمان انتخاب کردهایم و باید بتوانیم از آنها دفاع کنیم. من صادقانه بگویم: با پروژهی 9A مخالفم ولی از پروژهی 21A هم نمیتوانم دفاع کنم. من دوباره پیشنهاد میکنم جایزهی سوم را به صورت مشترک به دو پروژهی 29A و 43A بدهیم، چون این دو پروژهحرفی برای گفتن دارند. پروژههای عالیای نیستند ولی قابل دفاع هستند.
ریاحیفرد: پیشنهاد من این است که پروژهی 21A را به گروه معماری داخلی فضاهای مسکونی منتقل کنیم.
خادمزاده: من ممکن است از پروژهی 21A دفاع معمارانه نکنم ولی با پروژهی 9A هم مشکل دارم و هرچه به آن نگاه میکنم، نمیتوانم خودم را راضی کنم.
ریاحیفرد: به نظر من بهجای اینکه پروژهای را که نمیتوانیم از آن دفاع کنیم، سوم کنیم، بهتر است پروژهی 43A را که در دستهبندی مسکونی نمیگنجد ولی حرفی برای گفتن دارد، سوم کنیم. من فکر میکنم حداقل میتوانیم از انتخاب خودمان دفاع کنیم و این انتخاب آنقدرها هم بحثبرانگیز نخواهد شد، چون ما چنین پروژهای را اول نکردهایم، میخواهیم آن را سوم کنیم.
ناظرعمو: اشکال پروژهی 9A این است که سطح آب، همه را به اشتباه میاندازد و یک تصویر غیرواقعی ایجاد میکند. من هم موافقم که با توجه به اینکه 43A یک گفتمان ویژه دارد، آن را سوم اعلام کنیم.
نبیان: در این صورت میتوانیم ادعا کنیم که این هیئت داوری به تصویر نمره نداده است و حداقل در حوزهی مسکونی، یکدست عمل کرده است؛ آن هم در دنیایی که تصویر تا این حد جولان میدهد. این هیئت داوران، گونهشناسی را انتخاب کرده، در حالی که تصویر نهایی پروژههای انتخابشده لزوماً نتیجهی معماریکردن هیچیک از اعضای هیئت داوران نیست.
خادمزاده: نظر من این است که قاطعانه روی این مسئله تأکید کنیم که قرار بوده این کار جایزهی ویژهی هیئت داوران را بگیرد ولی پس از ساعتها بحث روی پروژههای 21A و 9A، قرار شد این دو کنار گذاشته شوند و پروژهی 43A بهعنوان برندهی سوم اعلام شود.
بر اساس نظر نهایی داوران، در بخش معماری بناهای مسکونی، پروژهی 4A اول (ویلای مسعودی)، پروژهی 42A دوم (ساختمان مسکونی گل یخ) و پروژهی 43A (کیلی) سوم شد. پروژهی 21A نیز به فهرست برگزیدگان بخش معماری داخلی فضاهای مسکونی منتقل شد.