فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، وینکا دابل دم، آرکی­ تکتونیکز، نیویورک
فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، شرکت اوسترهویس، روتردام

فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
استودیو یو ان، بن ون برکل و کرولاین باس

استودیو یو.ان. با تأویل دوباره‌­ی «نیروهای برداری متحرک» که در طیف شدت‌های شهری و فضاهای اطلاعاتی تنیده و بافته شده‌­اند، قصد آن دارد تا معماری‌­ای خلق کند که نقائص، تفاوت‌ها، و دفُرماسیون‌های شهرهای امروز ما را به خاطر بالقوگی‌هایی که در ترانسفورماسیون دارند، به اموری ضروری و نه مردود بدل سازد.

بن وَن برکل و کَرولاین باس شرکت عملیاتی خود را در سال 1988 تأسیس کردند. طی سال‌هایی که از آن موقع می­‌گذرد آنها چندین پروژه‌­ی خیره‌‎­کننده، بسیار مهم و استثنایی را طراحی و اجرا کرده‌­اند. این پروژه‌­ها از انواع مختلف و متنوعی هستند، که عبارت باشند از طراحی خانه‌­هایی شخصی تا طراحی پل اِراسموس در روتردام. در سال‌های اخیر ون برکل و باس شرکت جدیدی به نام استودیو یو.ان. تأسیس کردند که اجازه‌­ی این را می‌­دهد تا علائق و منافع خود را برای طراحی و اجرای پروژه­‌هایی عمومی‌­تر و در سطوح کلانتر دنبال کنند. مسئله‌­ی اساسی که شرکت یو.ان. نسبت بدان دغدغه دارد فضاهای عمومی در شهر است ــ یعنی فرم‌ها و آرایمان برنامه­‌های شهری از خلال اسلوب‌ها و سبک‌های معماری ــ و برقرار ساختن نسبتی میان معماری و گرایش عمومی به جهانی‌­سازی فرهنگی که آخرین پیشنهادهای ارائه‌­شده به شرکت همگی معطوف بدان هستند. تحقیقات آن‌ها را به این نتیجه‌­گیری سوق داده که حوزه‌­های شهری جدیدی در دل کلانشهرهای امروزی در حال پیدایی و تکوین هستند، الگوهایی از آنها به داخل طیف شدت‌های درون‌شهری گره می­‌خورند، و مادی‌­سازی و فضاهای سیّال و انتقالی جریان اطلاعات و حرکت مؤلفه‌­های تجاری را در رسانه‌­های بین‌­المللی به نمایش می­‌گذارند. ون برکل و کَرولاین باس با کار بر روی این نیروهای برداری متحرک در تلاش هستند تا معماری­‌ای خلق کنند که بتواند قاعده‌­ی شمول و انسجام بیشتری در خود لحاظ کند و مصرانه در پی برقراری اصول منتج از گزامت­کونست­ورک (Gesamtkunstwerk) واگنری نشود.
در زمینه­‌ی پیوستار جهانیِ در حال شکل­‌گیری، ون برکل و باس تحقیقات وسیعی در زمینه‌­های تکنیکی، اقتصادی، و سیاسی به انجام رسانده‌­اند که برخاسته از اطلاعات به دست آمده توسط آنها در ربع قرن گذشته در سرتاسر جهان است. آنها مفاهیم ناب انتزاعی زمان و حرکت را برای ابزاری ساختن و رده‌­بندی شرایط نوین اجتماعی، به بدنه‌­ی همه‌­ی تظاهرات معماری و شهری پیوند زده‌­اند. ون برکل و باس در مورد سیاست تحرک­‌پذیری چنین نوشته‌­اند:

تکنیک‌های جدید محاسبه­‌ی کامپیوتری این امکان را فراهم آورده است تا بتوان چندلایگی تجربه را به عریان‌­ترین صورت ممکن مورد معاینه قرار داد و به این ترتیب دانش را به صورت‌های نوینی فعال ساخت و به کار گرفت. نسبت زمانی در برنامه در هنگام نقشه­‌برداری از الگوهای حرکتی، جزئی­نگر نیست بل انعکاسی است از زمان به معنایی پیوسته و نه گسسته، که به صورت همزمانی درک شده است. لایه­‌های زیرساختی (زیربنایی) را به این ترتیب می­توان رده‌­بندی کرد، مورد محاسبه قرار داد و به صورت منفرد در معرض آزمون نهاد، و بعد برای ایجاد شارّی مؤثر و کارآمد در تعامل‌های بعدی به کار گرفت، و به این ترتیب شرایط زمانی برای اتصال به ملزومات برنامه‌­نویسی در روند شبیه­‌سازی، به شیوه‌­ی غیرمقطعی فراهم می‌­آید که طی آن زمان به صورت واقعی سَرَیان خود را پیدا خواهد کرد.

امروزه مقوله­‌ی «فضای شهری» در معرض تشدیدها، وارونگی­‌های، تحولات و دستکاری‌هایی­ست که تعاملات موجود میان نظام‌های ارتباطی و ساختارهای اطلاعاتی را تأمین می‌­کنند. آرمان استودیو یو.ان. آن است که حیثیت فضاییِ منعطفی با شار کنترل‌­شده ایجاد کند که بتواند مفهوم فضا در مدرنیسم اواسط قرن را فراسپرده و حل و رفع سازد به این معنی که بر آن فائق آید، و به این ترتیب باز هم بتواند حرفی برای گفتن در قبال تجدید نظرطلبان مدرن داشته باشد. به جای فضاهای انتزاعی و خنثا، تعمق و محاسبه از کارکردهای عملیاتی­ای پرده برداشته‌­اند که می‌­توانند فصل خطاب شرایطی همچون انعطاف فضایی، نامتناهیت، و شمول شمرده شوند. معمارانِ استودیو یو.ان. معتقدند: «فضای عام که به عنوان تعبیری مستفاد از مفهوم‌­سازی فضایی کلی به کار می‌­آید، به نظر در مقایسه با آرایمان‌های بالقوه‌­ی فضایی که در پی حرکت‌های غواص­‌مانند، تمرکزی، حذفی، و تاخوردگی که بر صفحه‌­ی کامپیوتر قابل مشاهده هستند، فضایی صلب، ایستا، و محدود به نظر می‌­رسد.»
این شرایط فضایی نامحدود نیازمند طراحی­‌ای است که بتواند به صورت نامحدود قابلیت‌های تکنیکی‌­اش را گسترش دهد. پلان اصلی استودیو یو.ان. برای یک ایستگاه حمل و نقل در آرنهِم (Arnhem) را می‌­توان مثالی از این استراتژی منسجم معماران برای ایجاد وحدت میان نظام‌های زیربنایی رقابتی و ساختمان‌هایی در عرصه‌­ی فعال شهری به شمار آورد که از خلال تحلیل و محاسبه­‌ی همه­‌ی تحرک­پذیری‌­ها، محاسبه­‌ی شارهای به درون و بیرون و نیز همه‌­ی تعاملات میان اجزاء شکل گرفته و اجرا شده است. طراحی این ایستگاه حمل و نقل در وهله‌­ی نخست عبارت بود از بازآرایی و بازسازی یک مجموعه­‌ی ترمینال‌های اتوبوس و یک ایستگاه قطار و در عین حال ایجاد مبنایی برای تکوین و بسط یک فضای عمومی که از استاندارد بالایی نیز برخوردار است. این فضای حمل و نقل عمومی با ایستگاه‌های توقف برای اتوبوس‌های منطقه­‌ای و شهری، با یک سالن ترانزیت بزرگ با امکانات پارکینگ، مدخل اصلی به شهر را شکل می‌­بخشد و بر اهمیت منطقه‌­ی آرنهِم نیز تأکید می‌­کند. وَن برکل و باس با عطف توجه کافی به مقولاتی از قبیل رفت و آمد و خروج، پلان را بر اساس بررسی و آزمون دقیق جریان ترافیک به درون و از درونِ ایستگاه محاسبه کرده‌­اند و مدل‌های فرضی محاسباتی مربوطه را بر همین اساس ساخته و اجرا کرده­‌اند. این مدل‌ها و دیاگرام‌های متحرک تحلیلی سپس به صورت مستقیم در ساخت و طراحی پروژه به کار آمدند.
مثلاً، تراکم حرکت مسافران به نحوی که از تحلیل اطلاعات به دست آمد کمک کرد تا بتوان موقعیت و مفصل‌­بندی سقف درهم­‌پیچیده­‌ی ترمینال را به درستی و دقت تعیین کرد: تجمع مسافران در نقاط تلاقی سیستم‌های ترافیکی نشان از این داشت که باید در سقف

منافذی تعبیه کرد که نور بتواند از خلال آن‌ها به درون بتابد. از آن‌جا که در طول روز نزدیک به 65000 نفر از ایستگاه عبور می‌­کنند، سیستم‌های متقاطع ترافیکی به منظور کاهش از هم‌پوشانی عملیاتی مورد بررسی و سنجش قرار گرفته‌­اند، و به این ترتیب، یک جریان نرم و هموار از پیاده‌­ها را شاهد هستیم که به همه‌­ی اطراف و اکناف ایستگاه دسترسی دارد. تغییرات در ارتفاع در امتداد شیب سایت بدان منظور در نظر گرفته شده‌­اند که مجاری خروجی پیاده‌­روها و خطوط چشمی را ایجاد کنند. نفوذ نور کافی طبیعی در نقاط حساس موجب سهولت در تعیین جهت می‌­شود، به نحوی که منطقه­‌ی ورودی، فی­‌المثل، به یک حیاط ورودی باز منجر می‌­شود که دسترسی بهینه به قطار، تاکسی، اتوبوس، دوچرخه، اتومبیل پارک­شده (پارک‌­سوار)، فضاهای اداری و مرکز شهر را امکان‌­پذیر می‌­سازد.
به زعم معماران، دیاگرام‌ها همچون تحلیل‌های کامپیوتری می‌­توانند به عنوان ماشین‌هایی زایا یا مکانیسم‌های تقلیلی برای تولید معماریِ معطوف به «شمول» به کار گرفته شوند. یکی از این دیاگرام‌ها، یا در واقع یک ایده‌­ئوگرام، «مانیمال» (manimal) است، یعنی تصویر کامپیوتریِ یک شیر، یک مار و یک انسان که به چیزی حد واسط انسان و حیوان بدل شده است. این تصویر به قول معماران:

مثال اعلای شمول و انسجام درونی است… در مانیمال هیچ درزی پیدا نیست، و شما قادر نیستید اطلاعاتی در مورد بخش‌های سازنده­‌ی اصلی آن پیدا کنید. از این حیث مانیمال با عدم وجود در مقیاس اصلی و مناسب نسبت می­‌یابد، که این خود جلوه­‌ای ساختاری به شمار می‌­آید. از بعد معماری که بنگریم، مانیمال را می‌­توان به عنوان ملغم‌ه­ای از سازه­‌های مختلف و متعدد به شمار آورد که تازه به مفهوم جدیدی از مقیاس در معماری دامن زده‌­اند، مقیاسی که هنوز نمی­‌دانیم چه نامی باید بر آن نهاد. البته نخستین تأثیری که این ملغمه بر ذهن بیننده می‌­گذارد این است که آن را نمی‌­توان بازنمایی یک ساختمان به حساب آورد. ما دیاگرامی را می‌­پسندیم که در سطوح مختلف بتواند بالقوه عمل کند، و خوانش‌های متعدد را امکان‌پذیر سازد.

مانیمال از تکنیک رسانه­‌سازی کامپیوتری مشتق شده است (مورفینگ) که با دیگر تکنیک‌های خلاقه و جامع مثل نقاشی، کولاژ یا طراحی تفاوت دارد. در اینجا خط تمایزی قطعی میان مورفینگِ مشتق از دیاگرام و دیاگرام گرافیک سنتی وجود دارد که برای ایضاح سطوح مختلف و روشن‌­سازی اطلاعات یا روشن‌­سازی سازواره (اُرگانیزاسیون) به کار گرفته می­‌شود. در مورد مانیمال وضعیت بدین­گونه است که دیاگرام در اساسِ خود کارکردی تکنیکی دارد (پروسه‌­ی مورفینگ) که طی آن در وهله‌­ی نخست یک تصویر بصری ایجاد می‌­کند؛ بدان معنا که دیاگرامِ داده‌­های سنتی برای تبدیل به یک پروسه‌­ی فرمال معکوس گردانده می‌­شود. در این مثال، دیاگرام (تولید تصویر) از پروسه‌­ی کامپیوتری استفاده می‌­کند (پروسه‌­ی تصویری)، و در واقع این بازترکیبیِ

بی­درز و زمینه‌­زدای سیستم‌های ناهمخوانِ اطلاعاتی است که مانیمال را به تکنیک اغواگری برای برکل و باس بدل کرده است.

چون مانیمال پروسه‌­ای را کلید می‌­زند، راهی را در کار می‌­گشاید که از قضا منظور من نیز هست. مانیمال به عنوان یک افکت یا جلوه‌­ی ویژه حائز اهمیت است، زیرا در من این پرسش را ایجاد می‌­کند که «چطور با چنین روشی می‌­توان حیث فضایی را به زبانی دیگر ترجمه کرد؟» و در عین حال به عنوان یک تکنیک نیز مهم است، زیرا به روشی تولید شده که به صورتی رادیکال متفاوت از همه‌­ی تکنیک‌های تصویری است که تاکنون توسط همه­‌ی هنرمندان به کار گرفته شده است… ما مثلاً در مورد فضای رسانه‌­ای صحبت می­‌کنیم، که به معنایی بازنماییِ نوعی جدید از فضای عمومی به شمار می‌­آید. از نظر من، مانیمال نماینده‌­ی فضای اجتماعی است. آن را می‌­توان به یاری سه یا چهار طراح که همگی با سیستم‌های مختلف کار می‌­کنند عملی ساخت. من شاهد این هستم که گرایش رو به رشدی به بررسی و تحقیق در روش‌هایی وجود دارد که بدان روش‌ها معماری هر چه بیشتر و بیشتر پیچیدگی‌های مختلف و متنوع را در هیئت یک پیچیدگی کلی شامل شده است. این گرایش هر چه بیشتر و بیشتر معطوف به نظام‌های ارگانیک (آلی) است؛ و روشی که با آن یک مدل ژنریک از خلال برخورد و تصادم و نیز تأثیر نیروهای بیرونی از مدل دیگر متمایز می‌­شود. مدل در اینجا به صورت یک کلیت درک می‌­شود، اما در عین حال کلیتی بسیار متفرق را می‌­سازد.

مانیمال را به عنوان ملغم‌ه­ای از ترکیبات آلی، نظام‌های تحولی و هویتی، می­‌توان به عنوان مدلی از ادراکات جدید از مقیاسه‌ای معمارانه، سازه و ارگانیسم درک کرد و این به منزله‌­ی آن است که به جای ساختمان منفرد، شرایط شمول مطمح نظر معمار قرار گیرند. سازماندهی‌­های فنی و برنامه‌­ایِ رقابت و سازه‌­های پیچیده را می­‌توان از خلال الصاق انرژی طراحی کامپیوتری به سوی وحدت سوق داد و آن‌ها را به صورت نظام‌های باز، و متحرک شهری عیان ساخت.
در آثار متنوع استودیو یو.ان. ما شاهد رویکرد رادیکالی هستیم به معماری و طراحی سازه­‌ی فضای عمومی مربوط به سامانِ شهری. معماران استودیو یو.ان. نسبت به نظام‌های تحلیل و تولیدی در خود احساس تعهد و سرسپردگی می‌­کنند که انرژی‌های دینامیک اقتصادی، سیاسی، و اطلاعاتی را تحریک می‌­کنند و صورت مادّی می­‌بخشند؛ انرژی‌هایی که شهرهای ما را شکل می‌­بخشند، و وسواس مدرنیستی نسبت به ایستایی، یادوارگی، و حیات شهری به صورت ایده­آلیزه را به این ترتیب از میان برمی­‌دارند. آن‌ها به جای چنین وسواس‌هایی در پی این هستند تا فضایی بجویند که نواقص، تفاوت‌ها و دفرماسیون شهرها در آن مردود اعلام نمی‌­شوند، بل به دلیل بالقوّگی تحولی که در آنها وجود دارد از قضا مورد نیاز و ضروری نیز به شمار می­‌آیند. حیات و سرزندگی‌­ای که در آثار استودیو یو.ان. دیده می‌­شود فهمی نیرومند از فرهنگ و تکنولوژی را به نمایش می‌­گذارد که در عین حال امیدبخش ماست نسبت به شکل‌­گیریِ انواع ناشناخته‌­ای از فضاهای عمومی شهری، شرایط و نیز بشریت نوین شهری.

معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمه‌ی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی

منتشر شده در : دوشنبه, 15 می, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: