دفاتر کار The offices
فضـاهـای اداری
در چند دههی اخیر، انقلاب دیجیتال، تنوع مشاغل و افزایش روز افزون نیازهای تکنولوژیکی، و نیز ضرورت استفاده از تجهیزات پیشرفته، نقشِ مؤثری در عملکرد و طرّاحی ساختمانهای اداری و دفاتر کار داشته است. علاوه بر این تحولات نیروی محرکهی قویتری که بر روند و سیرتکاملی دفاتر مؤثر بوده، متروک ماندن فضاهای اداری و دفاتر بزرگ و کلان در دوران پس از جنگ، و نیاز به بازسازی آنها میباشد. سیستمها و تکنولوژیهای پیشرفتهی تهویهی مطبوع و کانسپتهای بهینهسازی مصرف انرژی نیز از دیگر عواملی هستند که در شکلگیری دفاتر کار به معنای امروزی مؤثر بودهاند.
البته در این میان نباید نقش سازمان مربوطه و ایدههای خاص آنها را در فرم و ساختار فضاهای اداری نادیده گرفت. دفاتر سنتی که از قدیم میشناسیم، یا با اتاقهای تکنفره و مجزا (دفاتر سلولی) طرّاحی میشدند و یا به صورت بخشبندیشده. اما بهمرور گونههای جدید دفاتر، مثل فضاهای چند عملکردی و مختلط (از نظر کاربری)، در کنار این نمونههای سنتی ظهور کردند. مطالعات روانشناسی نیز مکرراً بر نقش مؤثر محیط کار در عملکرد کارکنان و به تبع آن بالا رفتن راندمان و ارتقای سطح کیفی فعالیتهای یک شرکت و یا سازمان تأکید مینمایند.
این مطالعات مؤید کیفیت و مزیت مدلهای اداری فعلی نسبت به نمونههای پیشین میباشند. درنهایت بجز موارد ذکر شده تفکرات و نظریات اقلیمی و بیان هنری طراح و نیز کانسپتهای طرّاحی، از دیگر عوامل مؤثر در چیدمان و طرّاحی فضاهای اداری محسوب میشوند. امروزه معرفی کاراکتر و هویت سازمانی یک فضای اداری (تعریف حرفه و کاری که در آن انجام میگیرد)، از جمله مسائلی است که در صدر عملکردهای آن قراردارد، چرا که بهطور ناخودآگاه چیدمان و فعالیتهای شرکت تحت تأثیر عقاید و سیاستهای کاری مدیران و مسئولین آن است. ناگفته نماند که معمولاً فضاهای اداری در کنار کاربریهای دیگری طرّاحی میشوند. مثلاً ممکن است در یک ساختمان علاوه بر فضاهای اداری، واحدهای مسکونی و یا حتی یک هتل وجود داشته باشد. یعنی ساختمان پاسخگوی چندین عملکرد بوده و مخصوص فضای اداری طرّاحی نشده باشد.
بنابراین به این نتیجه میرسیم که ساختمانهای اداریِ امروزی بدون اینکه از نظر معماری و طرّاحیْ ایدهی خاصی داشته باشند در جوار سایر کاربریها قرار گرفته و گاهی حتی نمیتوان آنها را یک فضای اداری نامید. چرا که نشانی از یک ساختار اداری و یا شرکتِ رسمی ندارند. مثلاً اگر از یک مؤسسهی نشر کامپیوترها و کارکنانش را بگیریم دیگر چیزی که نشان دهد آنجا یک فضای اداری است وجود نخـواهد داشت و تعریف فضاها و تفکیک عملکردها بگونهای که معرف کاربری ساختمان باشد ممکن نیست بخصوص در شرکتها و سازمانهایی که تمام یا قسمت اعظم کارهای خود را با استفـاده از کامپیوتر و تکنولوژیهای مدرن انجام میدهند مثل فضاهایی که با دادوستد اینترنتـی سـروکار دارنـد.
شرکت یا دفتر کار
آثار و مدارک به دست آمده از تمدنهای اولیهی بینالنهرین نشان میدهند که سابقهی فضاهای اداری قدمتی چندین هزار ساله دارد. البته این فضاها در آن دوران مثل نمونههایی که در مصر دیده میشود چندان تخصصی نبودند و معمولاً مقصود از فضای اداری محل استقرار کاتبان بوده است. در یونان باستان تالارها و راهروهای ستونداری وجود داشته که از آن برای کاربریهای اداری استفاده میشده، اما در یونان و روم مقصود از فضای اداری تنها مکانی برای تجمع کاتبان نیست بلکه امپراطوری روم مجموعهی تمام و کمالی از تمامی خدمات اداری و دیوانی و دولتی را در مکانی واحد بنام فُروم گرد هم آورده بود که در آن خدمات اداری با سیستم اقتصادی منسجم و منظمی ارائه میگردید. مقامات دولتی و اداری روم در میدانها و فُرومهای عمومی تشکیل جلسه میدادند و حسابداران و خزانهدارها نیز در باسیلیکاهای شهر به انجام فعالیتهای مالی و اداری میپرداختند.
درست مثل مدیران شرکتهای امروزی که در دفاتر مجلل و مدرن خود به جلسه مینشینند. به علاوه در این فُرومها ساختمانهایی خاص از قبیل آرشیو، یا همان ساختمان اسناد دولتی نیز وجود داشته است. در قسمت غربی فُرومِ اصلی شهر روم فضاهایی به صورت آرشیو و بایگانی طرّاحی شده است که گویا قوانین، احکام و قراردادهای دیوانی و دولتی در آن نگهداری میشده است. دفترخانهها و یا به عبارتی اتاقهای کتابت قرون وسطایی هیچگاه به یک کاربری ساختمانی خاص و مستقل تبدیل نشده و به صورت اتاقی ساده باقی ماندند. این ساختمانها در حقیقت دفاتر گروهی بودند که میزهای تحریر و تریبونهایی در آن چیده شده بود. تصاویر چنین فضاهایی در بسیاری از تندیسهای حکّاکی شده از راهبانِ در حال کار دیده میشود.
در قرون وُسطا، سازمان دولتی بهطور مستقیم توسط حکام و یا پادشاهان مستبدّی اداره میشد که قدرتشان وابسته به وسعت قلمرو و تعداد افرادی بود که از آنها پیروی میکردند. در مورد فعالیتهای تجاری بازرگانان نیز وضع به همین منوال بود و نوع شغل و پیشرفت آنها وابسته به فضایی بود که فعالیتها و محصولات در آن ارائه میشد و این فضاها اغلب به صورت اتاقهای دیوار به دیواری بودند که در کنار هم قرار داشتند. (یعنی همواره چه در کارهای اداری و چه تجاری، فضا و نحوهی چیدمان عملکردی آن مهم و مؤثر بوده است).
مدیریت و سرپرستی
با گذر از قرون وسطا و نزدیکشدن به دوران اولیهی مدرنیته قدرت دوباره تقسیم شده و بخشی از آن به سیستم اداری محول گردید. سیستم قضایی تعدیل و تثبیت شده و تجارت و اصول حسابداری و دفترداری جهانی شد (اگرچه جهان در این زمان هنوز خیلی کوچک بود). به مرور ساختمانها و فضاهای اداری پیچیدهتر از قبل شدند. در قرنهای 15 و 16 میلادی شعبههایی از تجارتخانههای بزرگ در فلورانس و بروژ افتتاح شدند که شبیه به شهرکهایی با کاربریهای تجاری و یا میهمانخانههای بین شهری بودند. به مرور کارهای روزمرهی بانکهای خصوصی و شرکتهای بیمه تعریف شده و سایر فضاهای کاری با بخشهای مسکونی ترکیب شدند.
یکی از شاخصترین نمونههای ساختمانهای اداری این دوره بنای اُفیچی در فلورانس است (اثر جورجو وازاری 74-1511) که امروزه یک مجموعهی هنری مشهور و جهانی در آن قرار دارد. اضلاع پلان U شکل این ساختمان شامل گروهی از دفاتر است که هریک ظرفیت 13 کارمند را دارد. در قرنهای بعدی دفاتر دولتی، نمایندگیهای مختلف و وزارتخانههای زیادی ساخته شدند که از آن جمله میتوان به بازسازی دادسرای قدیمیِ بارتولومّئو بوئون (32-1512)، و دادسرای جدیدِ وینچنتسو اسکاموتسی در سال 1640 که هر دو در ونیز ساخته شدند، اشاره کرد.
با گسترش و پیچیدهتر شدن روزافزون تجارت که نهایتاً در قرن هفدهم میلادی منجر به ایجاد نظام سرمایهداری در انگلستان شد نیاز به فضاهایی تخصصی برای انجام امور اجرایی و مشاغل مختلف بوجود آمد.
در سال 1694 میلادی نخستین بانک ارزی (بانک انگلستان) به ثبت رسید که جورج سَمپسون آن را به سبک نئو کلاسیک طرّاحی کرد. این ساختمان که شبیه به فُرومهای یونانی بود از اولین نمونههای این سبک (نئوکلاسیک) به شمار میرود البته در یک دورهی 80 ساله پس از ساخت، این بنا مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت و کاربریهای جدید و ویژهای به آن اضافه شد.
کارمندان اداره
تعداد ساختمانهای شهری، اداری و دولتی در قرن 19 میلادی بهسرعت افزایش یافت. این فضاها اغلب یک پذیرش عمومی در طبقهی همکف و یک سری فضاهای کاری در طبقات بالاتر داشته و با راهروهایی به هم مرتبط میشدند. در همین دوران، در انگلستان و شهرهای عضو پیمان هانسا (اتحادیهی شهرهای شمالی آلمان و کشورهای همسایه)، دفترخانهها و فضاهای اداری سادهتر و کمتجملتر رواج یافتند که علاوه بر انعطافپذیری میشد آنها را بخشبندی و تفکیک کرد.
با پایهگذاری شرکتهای بیمهای کلان در نیویورک و لندن، نیاز به ساختمانهای اداری بزرگ هر روز بیشتر شد. کمکم استفاده از اسکلتهای فولادی (که در ابتدا از چدن بودند) که بیشتر در قابها و ویترینِ فروشگاهها به کار میرفت در ساختمانهای اداری نیز رواج یافت و بدین ترتیب نور خورشید تا اعماق ساختمان نفوذ کرده و تمام قسمتها را روشن میساخت. بهخصوص در ساختمانهای اداری بزرگ از نورگیرها و حیاطهای داخلی برای تأمین نور طبیعی استفاده میشد. شکل گیری و تعریف شغل و سِمتی تحت عنوان کارمندیِ اداره در سایر شهرهای اروپـا از اواخر قـرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آغاز شد.
فضاهای دفتری و اداریِ مختلف، مثل دفاترِ تایپ و حروفچینیِ بزرگ، تعداد زیادی از کارگران و دخترانی را که به علت پیشرفت تکنولوژیهای صنعتی و ماشینی شدن جامعه، شغل و حرفهی خود را از دست داده بودند جذب نموده و بهعنوان کارمند استخدام کردند. (شرکت رمینگتون تولید انبوه ماشینتحریرهایش را از سال 1874 میلادی آغاز کرد). گروههای مختلفِ کارمندان به فضای کاری نیاز داشتند و این فضاها در مرکز شهرها ساخته میشدند. این روند با جریان نوسازیهایی که توسط بارُن اُسمان در بافت و چیدمان شهر پاریس صورت گرفته بود همراه شد و بدین ترتیب بهخوبی با شیوهی منطقهبندی جدید و طرّاحی شهری مدرن تلفیق شده و به مرکز شهرْ کارکردی اداری و تجاری بخشید.
آسمانخراش
پس از آتشسوزی بزرگ شیکاگو در سال 1871 میلادی، مکتب شیکاگو گسترش یافته و با بهکارگیری ساختار قاب فولادیِ ضدّ آتش موجب احیای بخش تجاری شهر و ساختمانهای اداری شد. اختراع آسانسور راه را برای ساخت آسمانخراشها باز کرد و ساختمانهایی تا ارتفاع 11 طبقه نیز در این دوران ساخته شدند. طبق برنامهریزیهای شهری مدرن علاوه بر اینکه آسمانخراشها باعث کاهش هزینههای ملک و بهبود وضعیت طرّاحی شهری میشدند، اعتبار و وِجهی اداری شرکتها و دفاتر را نیز ارتقا میبخشیدند . نخستین آسمانخراش، ساختمان بیمهی کار هالابرد و روچ در شیکاگو بود (سال 1885 میلادی، با 10 طبقه، که در سال 1890 میلادی دو طبقه به آن اضافه شد) این بنا نمونهای از ساختمانهای اسکلتفلزّی با نمایی به سبک رنسانس بود. اسکلت فلزی برای ساختمانهای اداری شیکاگو که اغلب بهعنوان پروژههایی سودآور برای اجاره ساخته میشدند بسیار ایدهآل بود چون از این طریق طرّاحی و ساخت فضاهای بزرگ براحتی امکانپذیر بود.
در نیویورک نیز تعریف چهرهای اداری برای ساختمانها و شرکتها مورد توجه قرارگرفته و ساخت آسمانخراشهایی به سبکهای مختلف تاریخی رواج یافت. مثل ساختمان کَس گیلبریتز وولوُرث (سال 13-1910 میلادی، با 241 متر ارتفاع) که به سبک نئوگوتیک طرّاحی شده است. طبق ضوابط شهرسازی و منطقهبندی نیویورک که در سال 1916 تبیین شد، محدودیت ارتفاع برای آسمانخراشها تا 10 طبقه تعیین شده بود و اگر ساختمانی از این ارتفاع عدول میکرد باید به نسبت خاصی از بَرِ خیابان فاصله میگرفت. حال اگر ساختمان در مرکز زمین واقع میشد امکان ساخت یک برج مرکزی با هر ارتفاعی مجاز بود.
رقابت برای افزایشِ ارتفاع آغاز شد و در تب و تاب این جریان ساختمان کرایسلر(ؤیلیم وَن اَلِن، سال 30-1928میلادی و بهعنوان رقیب اصلیِ بانک مَنهتن) ساخته شد و همزمان با آن مرکز راکفلر (ریموند هود و شرکاء، 40-1932 میلادی) نیز بنا گردید و در روند بازسازی شهر تأثیر گذاشت. با ظهور جنبش تاریخگرایی در نیویورک، فرانک لوید رایت ساختمان لارکین، که یک ساختمان اداری خشک و بیروح بود را در بافالو ساخت (سال 1904 میلادی، تخریب در سال 1950 میلادی). اما 1800 کارمند این شرکت که در آن کارمیکردند، از مزایایی نظیر فضای استراحت و کتابخانه بهرهمند بودند.
مدرنیسم
به دنبال جنبش احیای معماری بومی انگلیس و با پیدایش مجدد سبک نئوکلاسیکِ دههی 1800، در نواحی حومهی شهری، نوعی تاریخگراییِ همراه با مینیمالیسم در اروپا پدیدار شد که تقریباً بهطور کامل از تزئینات صرفِ نظر کرده و فقط شامل المانهای ابتدایی و پایهی معماری کلاسیک بود. سرانجام با ظهور جنبش هنر نو، این تاریخگرایی به مدرنیسم و سُنتگرایی منتهی شد. این سبک ساده و بدون تزئینات که تنها نماد آن، ستونها و دیوارههایش بودند بهشدت معماری ساختمانهای اداری را تحت تأثیر قرار داد. ساختمانهای اداری که تا جنگ جهانی دوم تحت نظر فریتس شوماخر (عضو کمیتهی ساختمان شهری 33-1909 میلادی) در هامبورگ ساخته شدند، به شدت تحت تأثیر تاریخگرایی بوده و در عین وفاداری به سبک نئوکلاسیک (ساختمان انجمن صنعت رنگ در فرانکفورت/ ماین، هانس پولتسیش، 30-1929 میلادی) زمینهای برای شکلگیری تجربههای مدرن (اکسپرسیونیسم) محسوب میشدند. ساختمان شیلی اثرِ فریتس هوگر، ساختمان اداری کاملاً مدرنی است که فضاهای اداری با پلان آزاد و انعطافپذیر و بسیار عملکردی در پسِ نمای آن شکلگرفتهاند. در این دوران پِتِر بِرِنس با طرّاحی ساختمانهایی برای شرکت AEG هویت شاخصی به آن بخشید. ساختمان مانِسمـان او در دوسلدورف (1912)، همانند ساختمان بانک فدرال اتو واگنر در وین (1884)، نشانگر ظهور پارتیشنها و صفحات متحرّک در طرّاحی فضاهای داخلی بود. والتر گروپیوس و آدولف مایر نیز بر اساس همین تاریخگرایی برای نمایشگاه اتحادیهی کارگران در سال 1914 کارخانهی مدرن به همراه ساختمان اداریِ وابسته به آن را طرّاحی کردند. در این ساختمان پلکانهای جانبی به صورت سازههایی آزاد و شیشهای طرّاحی شدهاند در حالیکه ورودی اصلی همچنان با ظاهری صلب و سنگین، سنّتی به نظر میرسد و نمای ساختمان با ردیفی از ستونهای تزئینی شکل گرفته است. بسیاری از طرحها و ساختمانهای اداری این دوره به صورت یک رؤیای آرمانشهری باقی ماندند، مانند پروژهی «وُلکِنبوگل» (“Wolkenbügel”) که یکی از تندروترین طرحهای اداری این دوران است و در سال 1924 میلادی توسط اِل لیسیتسکی و مارت اِستام طرّاحی شده است. در این طرح حجم اصلی ساختمان با حائلها و سازههای متفاوتی از سه طرف نگهداشته شده و بر فراز یکی از چهارراههای مسکو غوطهور است.
در آمریکا، مدرنیسم بهراحتی مورد پذیرش قرار نگرفت. در سال 1922 میلادی مسابقهای بینالمللی برای طرّاحی آسمانخراش روزنامهی «شیکاگو تریبیون» بر پا شد که توجه تعداد زیادی از معمارانِ مدرن اروپایی را بهخود جلبکرد اما نهایتاً طرح هاؤلز و ؤود که حاوی تزئینات نئوگوتیک فراوان بود، برنده شد. این جریان یکبار دیگر، 11 سال بعد اتفاق افتاد و در مسابقهای برای طرّاحی کاخ شوروی واقع در اتحادیهی جماهیر سوسیالیستی شوروی (کشوری که بهطور کلی دیدگاهی روشنفکرانه نسبت به نوگرایی داشت)، طرحی برگزیده شد که در مقایسه با سایر طرحها سنّتی بود و مدرنیستها بار دیگر مأیوس شدند.
دوران پس از جنگ
در دههی 1930 سبکهای یادمانی، آمریکا و اروپا را تحت تأثیر قرار دادند. ولی بعد از رکود اقتصادی و جنگ جهانی دوم روند معماری ناگهان به سود مدرنیستها تغییرکرد. مهاجران اروپایی (بهویژه والتر گروپیوس و لودویگ میس وان در روهه) موفق به القای عقاید مدرنیستی در ایالات متحد آمریکا شدند و این میراث را به شاگردانشان سپردند تا آن را ادامهدهند. بعد از ظهور اسکید مور، اوینگز و مریل (SOM، 1951) با خانهی لِوِردر نیویورک، دیوارهای شیشهای با پروفایلهای ظریف و تصویری از انعکاسِ ابرها به مظهر معماری فضاهای اداری مدرن تبدیلشد. شرکت SOM با ساخت سفارتخانههای دلباز آمریکایی، درطرّاحی ساختمانهای اداری مدرن در اروپای پساز جنگ بهشدت مؤثر بود.
در این دوران قانون جدایی فضاهای اداری و مسکونی و کاربریهای عبور و مرور و ترانزیت که در سال 1933 توسط کنگرهی سیام در آتن تبیین شده بود به اجرا در آمد، البته قوانین کنترلکنندهی تراکم جمعیت از زمان صنعتگرایی و بازسازی ساختارهای شهری در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی مطرح شده بودند. اکنون در شهر مناطق صرفاً اداری پدید میآمد، مثلاً شهر اداری لادِفانس (La Defense) در حومهی پاریس با مجسمهها و تندیسهای غولپیکر و عظیمی که اثر هنرمندان مشهور بودند در بین آسمانخراشها ساخته شده است. (مانند برج منهتن در لادفانس از مایکل هربرت و مایکل پراکس در سال 1975 میلادی).
به استثنای مرکز تجارت جهانیِ سابق در نیویورک (توسط مینُرو یاماساکی با ارتفاع 420 متر و 44000 فضای اداری) و برج سیرز در شیکاگو (توسّط SOM، گراهام اف. کان در سال 1973 میلادی، با 442 متر ارتفاع)، ساختمانهای اداری بهندرت به نشان تجاری شهر بدل میشدند. ولی پروژهی «خانهی سهتکه» (“Dreischeibenhaus”) اثر HPP که بین سالهای 1957 تا 1960 میلادی ساختهشده و آسمانخراش پیرلّی که توسط جو پونتی بین سالهای 1955 تا 1958 میلادی در میلان بنا شد، به چنین جایگاهی در ساختار شهری دست یافتند.
دستاندرکاران تکنولوژیهای اداری، کارفرمایانی مهم برای ایدههای خلاقانهی ساختمانهای اداری هستند: شرکت IBM مارسل برویر، اِگون آیرمان و ریکاردو لگورتّا را به خدمت گرفت، و اولیوِتی نیز گذشته از آیرمان، متخصصینی همچون کارلو اسکارپا، کنزو تانگه، لوئی کان، ریچارد مایر، B.B.P.R، اتّوره سوتساس و جیمز استیرلینگ را برای طرّاحی اداراتش به استخدام خود در آورد. این شرکتها با طرحهای معماران مشهور، درصدد بالا بردن وجه و اعتبار شرکتشان بودند، مانند آنچه بهطرز تحسینبرانگیزی در ساختمان اداری شرکت بامو تحقّق یافت، این ساختمان که در جام جهانی 1974 میلادی توسط کارل شوانتزر ساخته شد با فرم خاصش که به شکل چهار استوانه طرّاحی شده بود به بنای یادبودی برای تکنولوژی مدرن تبدیل شد. استفاده از دیوارهای پردهای و شیشهای در سالهای 1960 میلادی در طرّاحی ساختمانهای اداری و دفتری رایج شد، چون این طرحها مقرونبهصرفه بوده و به بهبود وضعیت شرکتها کمک میکردند. البته فرهنگ نیز در طرح ساختمان مؤثر بود. اگرچه در ابتدا استفاده از فضاهای اداری سلولی (اتاقهای اداری مجزا) نمودی از تشخص و اعتبار در اروپا و تقریباً در ایالات متحد آمریکا بود، به مرور در سالهای 1970 میلادی فضاهای اداری بزرگ و یکپارچه باب شد. که از آن جمله میتوان به دو مورد اشاره کرد: یکی ساختمان ویلیس فابِر و دوماس اثر نورمن فاستر در ایپسویچ (1970 تا 1975 میلادی) که دفتری با پلان آزاد و سازهی باربر بود و دومی ساختمان شرکت بیمهی سنترال بِهِر در آپِلدورن کار هرمان هرتسبرگر (1968 تا 1977 میلادی) که در آن فضاهای اداری مانند جزایری بودند که با راهرویی عمومی به یکدیگر متصل میشدند. در سال 1963 میلادی شرکت نینوفِلِکس از نوردهولم اولین چیدمان لنداسکیپی فضای اداری را به سفارش دفتر تجاری کوییکبرنر ارائه کرد و بهاین ترتیب فضاهای اداری ترکیبی بوجود آمد و مدل جدیدی از فضاهای اداری به فهرست اینگونه ساختمانها اضافه شد. در سال 1978 میلادی شرکت تِنگبوم آرکیتِکتِر، از هر دو شیوهی طرّاحی دفاتر استفاده کرده و فضاهای اداری بزرگ با پلان آزاد را با بخشهای کانونی و متمرکز ترکیب کرد و این طرح را در دفتر نمایندگی شرکت کانن در سولنا به کار برد. این طرح بهسرعت در فضاهای اداریِ باز آمریکایی رشد کرد در حالیکه همدورهایهای اروپایی آنها با پلانهای بستهای که داشتند قادر به اجرای چنین طرحی نبودند.
یک ساختمان باید یک دهکده باشد. (آلدو وان آیک، 1959)
استفاده از کامپیوتر که از سال 1980 میلادی شروع شد، موجب تغییردر کاربری و هویت مشترک فضاهای اداری شد. ساختمانهای قدیمیتر اغلب قابلیت تطبیق با فضای اداری مدرن (کابلهای اطلاعاتی، ابزار گرمایشی) را نداشتند چراکه یا اداره و کنترل آنها از نظر تکنولوژیکی، خدمات مدرن و سیستمهای تهویهی مطبوع خیلی پرهزینه بود یا برای این کار خیلی بزرگ بودند (تأمین ارتباطات دوربُرد و بیسیم و استفاده از سیستمهای دیجیتال در اینگونه فضاها ضروریست). چنین مسائلی منجر به ساخت و طرّاحی فضاهای اداری جدیدی شد که انعطافپذیر بوده و قابلیت تطبیق با شرایط و عملکردهای مختلف را دارند و کارکنانِ چنین دفاتری بصورت مشترک از فضاهای کاری استفاده میکنند.
توجه به مفهوم «ارزشها و سرمایههای انسانی» به شروع مرحلهی بعدی در تکامل فضای اداریِ ایدهآل برای کارمندان و کارفرمایان منجر شد. افزایش بیماریهای ناشی از ساختمان که معمولاً به دلایل صرفاً اقتصادی ایجاد میشد باعث بالا رفتن توجه کارفرمایان برای بهبود کیفیت فضای کاری شد. و طراحان و کارفرمایان دریافتند که تحرک، ایجاد فضاهای مراودات غیر رسمی، و برخوردهای اتفاقی کارکنان در حین انجام وظیفه سبب بهبود روحیه و بالا رفتن راندمان کاری کارمندان میشود و بدین ترتیب فضاهای اداری از یک ساختارِ اقتصادی و کاری و رسمی به محیطی تبدیل میشوند که از نظر اجتماعی بسیار با ارزش است. و به عبارتی یک «مجموعهی اداری و تجاری» با طرح جدید و متنوعی که شامل فضاهای مختلفی همچون سالنهای انتظار و لابیهای متنوع است، محیطی برای فعالیتهای مختلف ایجاد میکند و برای تمام کارمندان و مراجعین مطلوب خواهد بود.
مسئلهی رفاه کارمندان روزبهروز مهمتر میشود و هر کس با نگاهی به این مقاله، نظر نویسندهی دانمارکی یوآخیم بانگ را تأیید میکند که نوشته است: «تنها چیزی که میتواند ما را با زندگی آشتی دهد، داشتنِ کاری است که عاشق آن باشیم.»