گفتگویی با شیگرو بـــان. 1957
ولادیمیر بلوگولوفسکی
ترجمهی مهدیه حیدری
Conversations with Shigeru Ban. 1957
Vladimir Belogolovsky
Translated by Mahdia Heydari

موزه و نمایشگاه خانهی قایقی در فرانسه، ۲۰۰۵
• آیا از همان ابتدا به معماری علاقه داشتید؟
از کودکی به نجاری علاقه داشتم و دوست داشتم از محلهای ساختساز دیدن کنم. مادرم طراح لباس است. زمانی که دبیرستانی بودم، به شمارهای از مجلهی معماری+شهرسازی2 برخوردم که شامل خانههایی با فضای نوآورانه بود که توسط گروهی از معماران به نام پنج معمار نیویورکی3 طراحی شده بودند: جان هیداک4، پیتر آیزنمن5، چارلز گواتمی6، مایکل گریوز7 و ریچارد مایر8. این پنج معمار عشق من به معماری را شعلهور نمودند. در آن هنگام، هیداک، مایر و آیزنمن در کوپر یونیون مشغول به تدریس بودند. از آن رو، من برای تحصیل به امریکا رفتم. در سال 1984 از کالج کوپر یونیون9 فارغالتحصیل شدم و بلافاصله دفتر معماری خود را در توکیو تاسیس کردم. اولین پروژهی من یک استودیوی طراحی برای مادرم بود که تا به امروز به صورت اشتراکی از آن استفاده میکنیم.
• بیشترین سوالاتی که مردم از شما میپرسند، چه مواردی است؟
مردم همیشه از من سوالهای تکراری میپرسند: این که خانههای کاغذی من تا چه مدت دوام میآورند و آیا بارش باران خطری متوجهشان نخواهد کرد.
• آیا حقیقت دارد که شما اولین معماری هستید که از کاغذ به عنوان مصالح ساختمانی استفاده کردهاید؟
باکمینستر فولر10 در گنبدهای مشهور ژئودزیک خود از لولههای کاغذی استفاده کرده بود. اما هیچکس پیش از من سازههای پایدار صرفا با کاغذ نساخته بود.
• نقطهی شروع همه چیز کجا بود؟
به صورت اتفاقی، همان اوایل که دفتر کار خود را در سال 1985 تاسیس کردم. مشغول کار بر روی نمایشگاه امیلیو آمباز11 در گالری اکسیس توکیو12 بودم که از پارچهی حریر برای پارتیشنبندی فضا استفاده کردم. بعد از نمایشگاه، کلی لولهی مقوایی روی دستم مانده بود که برای جابجایی و نگهداری پارچهها به کار رفته بودند.
یک سال بعد، در همان نمایشگاه، مشغول کار بر روی آثار آلوار آلتو13 بودم که به کاربرد چوب طبیعی در فضاهای داخلی دلنشین و دنج خود شناخته شده است. بااینحال، استفاده از چوب طبیعی برای این نمایشگاه به طرز گزافی هزینهبر میشد. سپس، لولهها را به یاد آوردم، به یک کارخانهی محلی کاغذ مراجعه کردم و متوجه شدم که میتوان لولههای مقوایی را به قطر و طول دلخواه تولید نمود. بدین ترتیب، این مواد ارزانقیمت که مشابهی چوب است از نمایشگاه سردرآوردند و پس از آن در بسیاری از پروژههای من نمود یافتند.
• خب، با این اوصاف، یک خانهی کاغذی تا کی دوام میآورد؟
تا ابد. این قضیه هیچ ربطی به نوع مصالح ندارد.
• آیا منظورتان این است که عناصر فرسوده قابل جایگزینی هستند اما دوام هر خانه میتواند تا زمانی که به آن نیاز باشد ادامه پیدا کند؟
قطعا! در سایر ساختمانها نیز همین اتفاق میفتد؛ چه از جنس چوب باشند، چه از بتون و یا فولاد.
• آیا خانههای کاغذی شما در معرض خطر باران، آتشسوزی و یا هوای سرد نیستند؟
دقت کنید که این امر هیچ ربطی به مصالح ندارد. هر ساختمان، فارق از نوع مصالحش، باید ضدحریق و مقاوم در برابر شرایط آب و هوایی ناخوشایند باشد. در این صورت، چه فرقی میکند که ساختمان از چه جنسی باشد؟ کاغذی که من در سازههای خود به کار میبرم، به طور ویژه ضدحریق و ضدآب پرداخت شدهاند. فراموش نکنید که همین لولههای مقوایی جهت ریختن بتون تَر درون ستونهای استوانهای شکل یکپارچه مورد استفاده قرار میگیرند. پس، این مواد به خوبی امتحان خود را پس دادهاند. هیچکس منکر این نکته نیست که چوب در مقایسه با کاغذ محکمتر است و یا اینکه فولاد استحکام بیشتری از چوب دارد. بااینحال، در شرایط مختلف و به دلایل بسیار، ترجیح ما یک نوع مصالح نسبت به سایرین است.
کاغذ ویژگیهای مهم زیادی دارد. به طور مثال، تولید، جابجایی، پرداخت و برش آن آسان بوده و بسیار مقرونبهصرفه است.
• شما عضوی از گروه معماران بینالمللی THINK بودید که پروژهی مرکز فرهنگی جهانی آن پس از پروژهی برندهی دنیل لیبسکیند14 برای توسعهی مجدد مرکز تجارت جهانی نیویورک مقام دوم را کسب نمود. ایدهی تشکیل گروه THINK را نخستین بار چه کسی مطرح کرد؟
فِرِد شوارتز15 معمار با من تماس گرفت. در زمان دانشجویی خود در دفتر نیویورک رابرت ونتوری16 به عنوان طراح ماکت مشغول به کار بودم. آنجا بود که برای اولین بار فرد شوارتز را دیدم. سالها بعد، مجددا همدیگر را ملاقات کردیم. فِرِد به من پیشنهاد داد که به عضویت گروهی درآیم که توسط رافائل وینولی17 رهبری میشد.

کلیسای کاغذی موقت،کوبی، ژاپن، 1995- عکاس: هیرویوکی هیرای

غرفهی ژاپن در نمایشگاه اکسپو ۲۰۰۰، هانوفر، آلمان

غرفهی ژاپن در نمایشگاه اکسپو ۲۰۰۰، هانوفر، آلمان

• اولین واکنش شما پس از حادثهی غمبار یازده سپتامبر رسم یک کلیسای کاغذی کوچک بود. چرا؟
بله. این طرح آن کلیسا است. (بان دفتر طراحی خود را برمیدارد و صفحهای را منقش به سازهای کوچک و استوانهای شکل پیدا میکند که جنس آن از لولههای مقوایی است و سقفی مخروطیشکل، بیآلایش و مقعر بر آن استوار است و در تاریخ 16 سپتامبر سال 2001 رسم شده است). این برای من یک تراژدی بزرگ است. من در نیویورک درس خواندم و اکنون ماهی یکبار برای کار به اینجا سر میزنم. تنها چند روز پس از آن حادثه، نقطهی صفر را دیدم. در آنجا شاهد دریایی از گل و عکس از هزاران فردی بودم که جان خود را از دست داده بودند.
این تصاویر بر روی حصار پیرامون کلیسای سنت پل نصب شده بودند که درست روبهروی خیابانی قرار داشت که پیش از آن برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی جای گرفته بودند. میخواستم ناچیز یادبودی خلق کنم که در آن تمام کسانی که سوگوار بودند بتوانند بیایند و به درگذشتگان ادای احترام کنند.
• برگردیم به آن مسابقه. آیا ایدهی شما بود که دو سازهی مشبک و مقعر ارائه نمایید که یادآور برجهای دوقلوی تخریبشده باشند؟
آن یک کار گروهی بود و اهمیتی ندارد که اولین بار چه کسی ایدهاش را مطرح کرد. من از همان آغاز مخالف این مسابقه بودم. اما وقتی که از من دعوت به عمل آمد، تصمیم گرفتم که این پیشنهاد را رد نکنم. این همان طرحی است که به نخستین گروه نقد پروژه ارائه دادم. (بان پردازش کامپیوتری را نشان میدهد که به دو برج مشابه طرح نهایی گروه THINK منقش است.)
• آیا این دو برج مقعر هستند؟
خیر. اینها برجهای اداری هستند. پس از بحث بسیار، به سازههای نمادین فولادی، مقعر و مشبک تبدیل شدند که سالنهای کنسرت، یک موزه و در هر سطح، یک سکوی بازدید را در بر میگرفتند.
• لیبسکیند مخالف رجوع به اشکال هندسی یادآور برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی است. او معتقد است که این کار نشانگر نوستالژی و معطوف کردن توجه ما به گذشته است، درحالیکه باید بر آینده متمرکز باشیم.
به نظر من، این نوستالژی نیست. این برای ما نماد تولدی دوباره است. بسیاری از افراد هستند که تصویر باشکوه برجهای دوقلو را به خاطر دارند! برجهای ما میتوانستند آن تصویر را که برای میلیونها نفر آشنا و عزیز بود بازگردانند.
• نظر شما دربارهی پروژهی لیبسکیند چه بود؟
دوستش دارم. مطمئن بودم که برندهی مسابقه خواهد بود.
• آیا ممکن است در مورد نقش خود در پروژهی خانههای ساگاپونک لانگ آیلند18 صحبت کنید؟ محلهی تازهای متشکل از چندین خانهی تکخانوادهای در آنجا رو به شکلگیری است که بسیاری از آنها را معماران مشهور در سطح جهانی طراحی میکنند؛ کسانی همچون زها حدید19، فیلیپ جانسون20، ریچارد مایر، اریک اوون ماس21 و … .
بله، پروژهی بسیار جالبی است. تنها یک شرط در ساگاپونک وجود داشت: معماران حق نظارت بر ساخت را نداشتند. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم که یک خانه از جنس مبلمان ارائه دهم. تمامی دیوارها، چه داخلی و چه خارجی، واحدهای پیشساختهی مبله و تخته چندلا هستند که سقفی هموار را بر دوش میکشند. چنین خانهای تنها به یک روش مشخص قابل سوار شدن است، حتی اگر به دست بناهایی باتجربه انجام شود. بدین صورت، به طور تضمینی کنترل نامحسوس بر نتیجهی نهایی داشتم. پیش از این، سابقهی ساخت چنین خانههایی را در ژاپن و چین داشتم. چرا فضای قابلسکونت را با دیوارهای محکم هدر دهیم؟ از کمد و کتابخانه نیز میتوان به عنوان دیوارهای سازه استفاده کرد.
• معماری برای شما حکم چه چیزی را دارد؟
معماری زندگی من است.
• مهمترین نکته در معماری چیست؟
واکنش مردم. خوشحال میشوم که کسانی را که قرار است به خانههای من نقلمکان کنند ببینم. به همین جهت، کار بر روی مجتمعهای مسکونی را نمیپسندم، زیرا نمیدانم چه کسی قرار است در آنجا زندگی کند. گهگاه، دوست دارم به موزهها و کلیساهای خود سر بزنم، پشت یکی از ستونهای کاغذی قایم شم تا صرفا بازیدکنندگان را زیر نظر داشته باشم. از این کار خیلی لذت میبرم.
• پروژهی رویایی شما چیست؟
سالها پیش، در آرزوی طراحی یک پل بودم. در حال حاضر، مشغول کار برروی یک پل عابرپیادهی هوایی در پرتغال هستم. زمانی که دانشجو بودم، میخواستم یک غرفه به سبک ژاپنی در نمایشگاه جهانی بسازم.
این کار را دو سال پیش در هانوور آلمان انجام دادم. همچنین، دلم میخواست با فرای اتو22، معمار و مهندس سازهی آلمانی مشهور که استادیوم سرپوشیدۀ مونیخ را در سال 1972 طراحی کرد، همکاری کنم. زمانی که متوجه شدم بر روی غرفهای ژاپنی در آلمان کار خواهم کرد، به سراغ اتو رفتم. در آن هنگام، حتی نمیدانستم که او هنوز زنده است یا خیر. او با اشتیاق بسیار پذیرفت که به من کمک کند و در همان دیدار نخست لولههای مقوایی آورد و نقش زیادی در آن پروژه داشت.
• به نظر میرسد که همهی رویاهای شما به حقیقت پیوستهاند.
در حال حاضر، مشغول طراحی یک پلان شهری جدید برای منطقهی مرکزی تیانجین23 در چین هستم. هیچگاه حتی به ذهنم خطور نمیکرد که در پروژهای با این مقیاس دخیل باشم. این پروژه دهبرابر مرکز تجارت جهانی نیویورک مقیاس دارد!

موزه و نمایشگاه خانهی قایقی در فرانسه، ۲۰۰۵
شیگرو بـــان
متولد سال 1957، توکیو، ژاپن
تحصیلات: موسسهی معماری کالیفرنیای جنوبی (1980)، کوپر یونیون (1984)
حرفه: دفتر معماران شیگرو بان را در سال 1985 در شهر توکیو تاسیس کرد؛ دفترهای توکیو، نیویورک و پاریس
پروژهها: کلیسای جامع مقوایی، کرایستچرچ، نیوزلند (2013)؛ مرکز پمپیدو، متز، فرانسه (2010)؛ خانۀ ساگاپونک، لانگ آیلند، نیویورک (2006)؛ موزهی عشایر، منهتن (2005)؛ غرفهی ژاپن، نمایشگاه سال 2000، هانوور، آلمان؛ خانهی کاغذی، دریاچهی یاماناکا، یاماناشی، ژاپن (1995)؛ خانهی دیوار پردهای، توکیو، ژاپن (1995)؛ کلیسای کاغذی، کوبی، ژاپن (1995، پیاده شده در سال 2005)
کتابها: شیگرو بان (تاشن، 2012)؛ شیگرو بان، مجموعه آثار 2010-1985 (تاشن، 2010)؛ شیگرو بان، کاغذ در معماری (ریتزولی، 2009)؛ شیگرو بان (انتشارات فیدون، 2003)؛ شیگرو بان (نشر معماری پرینستون، 2001)؛ شیگرو بان، پروژههای فعلی (توتو، 1999)
تدریس: استاد دانشگاه هنر و طراحی کیوتو؛ تدریس در دانشگاه ملی یوکوهاما، دانشگاه کیو، دانشگاه کلمبیا، دانشگاه کرنل، دانشکدهی طراحی دانشگاه هاروارد
جوایز: جایزهی پریتزکر (2014)؛ نشان ملی لیاقت، فرانسه (2011)؛ مدال معماری توماس جفرسون (2005)؛ جایزهی معماری یادبود آرنولد دبلیو. برونر (2005)؛ جایزهی معماری جهانی: بهترین خانه در جهان (خانهی عریان، 2002)؛ نوآور منتخب سال از دیدگاه مجلهی تایم (2001)؛ جایزۀ JIA برای بهترین معمار جوان سال (1997)
پی نوشت
1- Shigeru Ban
2- Architecture + Urbanism (A+U)
3- The New York Five
4- John Hejduk
5- Peter Eisenman
6- Charles Gwathmey
7- Michael Graves
8- Richard Meyer
9- Cooper Union
10- Buckminster Fuller
11- Emilio Ambasz
12- Axis Gallery, Tokyo
13- Alvar Aalto
14- Daniel Libeskind
15- Fred Schwartz
16- Robert Venturi
17- Rafael Vinoly
18- Sagaponack Houses, Long Island
19- Zaha Hadid
20- Philip Johnson
21- Eric Owen Moss
22- Frei Otto
23- Tianjin