تئاتر ماریتون (Marionet Theatre)، مصاحبه با ترانـه باقیراووا و جمعی از معماران کشور آذربایجان
نایبَند، نوشت‎‌ی فرامرز پارسی

کامران دیبـــا

فرهنگسرای نیاوران، عکاس: شهریار خانی‌زاد

دیدگاه‌­های انسان­‌گرای کامران دیبا را می­توان به­‌خوبی در طراحی مسکن و عوامل تأثیرگذار در آن مشاهده کرد. او دیدگاه‌­های خود در آن سال‌ها در مورد مسکن‌سازی را چنین شرح می­دهد: «دلم نمی‌خواست برای طبقه‌ی مرفه جامعه ویلا طراحی کنم، از طریق شهرسازی بهتر می‌توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت.»
معماری کامران دیبا ریشه در زیبایی­‌شناسی سنت­‌های معماری و شهرسازی ایرانی دارد و درصدد تبیین مبانی نظری خاصی متفاوت با معمار بوم­گرای مصری، حسن فتحی است. جست‌وجو برای حصول معماری مدرنی عجین‌شده با سنت و تاریخ ایران و تصویری آشنا و برگرفته از فرهنگ بومی و محلی در کنار فرهنگ جهانی، هدف دیبا است. او برخلاف فتحی که مقابل گرایش‌های مدرن جبهه می‌گرفت، تجدد را پذیرفته و خواستار سنت‌گرایی برپایه‌ی واقعیت یا همان رئالیسم است.
همان‌­طور که گفته شد کامران دیبا معمار مدرنی است که دغدغه‌­ی بوم­‌گرایی و تاریخ­‌گرایی داشته و معتقد است که سیر کار و سبک یک هنرمند دارای یک شیوه‌ی ثابت نیست و به فراخور تعالیم و با گذشت زمان تغییر می‌کند. او خود بارها بر این نکته تأکید کرده که معماری هر دوره، همواره پاسخی به فرهنگ آن دوره است. نقش معماری، استقرار فرهنگ زمان خود و غنی‌­سازی آن است و این کار را از راه نوآوری و شناساندن اندیشه‌­های چالش‌برانگیز صورت می­دهد. حاصل این فرآیند آن است که معماران و هنرمندان، وضعیت زمان خود را برای نسل‌های آینده ثبت و مستند می­کنند. وی دراین‌باره می‌گوید:[…] ما در دوران پیشرفت به سر می‌­بریم؛ نمی­‌توانیم به روش کورکورانه، سبک‌­ها و مفاهیم معماری گذشتگان خود را تکرار کنیم، اما شکی نیست که باید مفاهیم مطرح در کار، حساسیت­‌های محیطی و زندگی اجتماعی آنها را بیاموزیم و باید به آفرینش مسکن انبوه با پیوندهای اجتماعی بپردازیم، نه آنکه خود را سرگرم ایجاد آپارتمان­‌ها، خیابان‌­ها و شاهراه­‌ها کنیم. دل­خوش کردن به اندک ساختمان‌­هایی با معماری زیبا در جنگلی از هرج‌ومرج و حرص و دل بستن به تعالی‌­هایی منفرد راه به جایی نمی­‌برد.

جریان معماری که توسط کامران دیبا و هم‌دوره‌ای‌های او به وجود آمد، بسیار سریع رخ داد، آن هم در زمانی که صنعت، فرهنگ، ساختار، معماری و بسیاری عرصه‌­های دیگر در کشور رو به شکل گرفتن و متحول شدن بود. مدتی طولانی از آغاز ساخت­‌و‌­سازهای بنیادین شهری و کشوری و تقویت حضور مردم در عرصه‌­ی سیاسی و بهتر شدن اقتصاد داخلی نمی­‌گذشت و رجال سیاسی عزم سوق مملکت به سمت فرهنگ و تمدن غربی را داشتند. رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکایی به‌شدت جان گرفته بود و بسیاری عرصه‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. کامران دیبا در همچون زمانی، پس از کسب تحصیلات عالی و علاقه­‌ی شدیدی که به وطن داشت، به ایران بازگشت و نهایت تلاش خود را برای بهتر کردن امور مرتبط با “معماری و مردم” به کار بست.
در یک نگاه واقع‌­بینانه باید اذعان داشت که دیبا در یک دهه فعالیت فشرده و سخت در زمینه‌­ی معماری و هنر، تمام توان خود را به کار بست و حتی سلامت خود را به خطر انداخت تا به هدف خود که همان فراگیر کردن معماری مردمی و انسان­‌دوستانه در کشورش بود، نزدیک­‌تر شود. چنان که دکتر علی­‌اکبر صارمی نیز بیان می‌دارد: «در آن زمان، نگاه سایر معماران کشور به نوعی آمیخته با نوستالژی و بر پایه‌ی احساس‌گرایی بود. اما دیبا نگاه منطقی‌تری به معماری ایران داشت». او با عشق کار می­‌کرد و پیوسته به اعتلای فرهنگی و فراهم آوردن رفاه و آسایش افراد می­‌اندیشید. “ما عشق می­‌ورزیم، پس می‌­توانیم”. شاید این عبارت ساده­‌ترین توصیف شیوا از ذهنیت و پیام دیبا باشد. در کلام او پیوسته این لغات جاری بود: «مردم ببینند، مردم یاد بگیرند و مردم لذت ببرند.» جایگاه والای کامران دیبا در عرصه‌­ی معماری، فرهنگ و هنر و نیز تلاش او در جهت ارائه‌­ی معماری انسان‌­دوستانه قابل تقدیر و ماندگار خواهد بود.
در این کتاب سعی بر این است که با معرفی و بررسی آثار، پروژه‌ها و سیر تکامل حرفه‌ای کامران دیبا، تا حدی هرچند کوچک، قدرشناس او و معماران معاصر ایران بوده و با تحلیل پروژه‌های پیشگامان معماری ایران، راهگشای نسل جدید معماری باشیم تا به‌تدریج الگوهای صحیح و جهت‌مندی برای این مرز و بوم رقم بزنیم. در پایان، قدردانی و تشکر خود را نثار عزیزانی می‌کنیم که در گردآوری این کتاب ما را یاری نمودند. همکاری کامران دیبا که در تمامی مراحل تدوین و ویرایش کتاب ما را همراهی کرده و آرشیو اطلاعات، عکس‌ها و خاطرات خود را در اختیار ما گذاشت، علی‌اکبر صارمی، فریار جواهریان، عطاﷲ امیدوار، حمیدرضا نجفی، عاطفه طاهری، الناز رحیمی، زینب یاسی، بیژن شافعی (مجموعه­‌ی معماری دوران تحول در ایران)، فرامرز پارسی، کاوه منصوری، پویا خزائلی پارسا، حمید نورکیهانی، رضا صیادیان، علی پولاد، شیدا خوانساری، اوُوِه راچو، فهیمه امینی، بیژن زهدی، کامران عدل، حبیبه نجم آبادی، علی‌­قلی ضیائی، علی ثابتی فر، پریچهر شفیعی، زهرا بورکی و یاسر سیدین که یاری‌گر ما در تألیف این کتاب بوده‌­اند، شایسته‌­ی تقدیر فراوان است.

توجه به اخلاق‌گرایی و پایبندی به قوانین انسانی همیشه جزو اصول بنیادین در زندگی و کار کامران دیبا بوده است. وی به حفظ حقوق صاحب اثر و عدم دخل و تصرف اغیار در آن (بدون هماهنگی و رضایت وی، در صورت حیات) بسیار تأکید می‌­ورزد، زیرا عقیده دارد که هر جزء به دلیلی در جایی قرار گرفته و تغییر آن یعنی تغییر تفکر معمار بدون رضایت او. مواردی از تضییع آثار معماری که موجب دلخوری دیبا شد، مربوط به پارک و فرهنگسرای شفق و مجموعه‌­ی فرهنگسرای نیاوران می­‌باشد.
پاییز 1390 دو پروژه از آثار کامران دیبا در فصلنامه‌ی هنر معماری شماره­‌ی 22 (ویژه‌­ی فرهنگسراها)، چاپ شد که معمار را بر آن داشت تا برای آشنایی بیشتر مخاطبان با شخصیت و دیدگاه‌­های خود و نیز آگاهی در اهمیت احترام به حقوق معماران و آثار ساخته‌‌شده‌­ی آنها، متنی به‌­عنوان جوابیه برای این مجله بنویسد. شرح نامه‌­ی کامران دیبا که در شماره‌­ی 24 فصلنامه‌­ی هنر معماری منتشر شد، به قرار زیر است:
رسیدن مجله به دست من و مشاهده‌­ی تصاویری از آثار گذشته­‌ی اینجانب، در وهله­‌ی اول موجب مسرت شد؛ ولی طولی نکشید که دلخوری جای آن را گرفت. البته متون تهیه‌شده، صحیح و به‌جا بودند، اما متأسفانه آنچه در تصاویر دیدم، یک اسکلت بی‌­جان از آثاری­‌ست که به‌­شکلی زشت و بی­‌سلیقه بَزک شده‌­اند. این دخالت­‌ها و آرایش­‌های نابه‌جا توسط باغبانان، مأموران خرید دستگاه‌ها و بناها، مسئولین اداری و در نهایت، به‌­شکلی افراطی توسط معماران انجام شده است. پس عنوان “معماری از کامران طباطبایی دیبا” با تصاویر مندرج چندان هم‌خوانی ندارد و مناسب‌تر به نظر می‌رسید اگر به جای آن نوشته می‌­شد: “نمونه‌­ای بارز از تضییع آثار معماری”. لذا برای اطلاع علاقه­‌مندان معماری معاصر ایران، مخصوصاً برای آگاهی معماران جوان، فرصت را غنیمت می­‌شمارم تا نکاتی را متذکر شوم:
احترام به آثار همکاران، از اصول اخلاق حرفه‌­ای هر معمار است یا بهتر بگوییم، باید باشد. آیا می‌توان تصور کرد کسی در تابلوی کمال­الملک دست ببرد و برای بهتر کردن آن بلبلی در پنجره گذاشته، گلی در گلدان کاشته و یا اقدام به ترمیم سبیل­‌های پرسوناژ نقاشی کند؟ آیا می‌شود داستان صادق هدایت یا شعر نیما را بهسازی کرد؟ مسلماً نه! چون این آثار احترامی دارند. این احترام جزو فرهنگ هنری و ادبی ماست. اما متأسفانه احترام به آثار معماران به­‌درستی آموزش داده نشده. متولی این امر، مدارس تربیت معماران هستند که باید این اخلاق را به فرهنگ معماری تبدیل کنند.
البته ناگفته پیداست که در بعضی موارد ضرورت دارد تا که دخالت­‌هایی در کار معمار صورت پذیرد؛ اما متأسفانه در ایران معمول است وقتی برای تعمیر یا محوطه­‌سازی به معماری رجوع می‌شود، وی می­‌پندارد که این فرصتی است برای بهبود، و به‌­روز کردن یا زمینه‌ای برای بروز خلاقیت­‌های فردی. کمتر معماری­‌ست که فکر کند هدف اصلیِ تعمیر یا تغییر، باید “مراعات اصول فکری معمار اصلی و عدم انحراف از آن” باشد.

فریار جواهریان در مورد کامران دیبا بیان می دارد: کامران دیبا از نادر معماران ایرانی‌ست که عمیقاً به جنبه‌ی فرهنگ‌زا بودن معماری پی برده است. او می‌نویسد: «معماران بودند که مدرنیته را به ایران آوردند و تار و پود جامعه‌ی ایران را دگرگون کردند. زیرا آنها سنت‌های مذهبی-فرهنگی و بیرونی-اندرونی را به‌کل شکستند». اینجا یک مثال ساده می‌زنم تا این وجه فرهنگ‌سازی معماری کاملاً احساس شود: سینمایی که در کنار یک پیاده‌روی باریک ساخته شده باشد، مردم را در زمان خرید بلیت وادار به هرج‌ومرج می‌کند. خوب به یاد دارم که در زمان جشنواره‌ی فیلم فجر و نمایشِ فیلم “پری” در سینما آزادی (قبل از آتش‌سوزی آن) مردم برای خرید بلیت چنان فشار آوردند که شیشه‌های در ورودی سینما شکست و آقای زرین‌دست (فیلم بردار پری) مجروح شد؛ در صورتی که اگر فضای مناسب در پیاده‌روی عریضی با میله‌های مخصوص تعبیه می‌شد، این امر مردم را به صف بستن منظم وادار می‌کرد. یعنی پیش‌بینی فضای مناسب به‌عنوان “جلوخان” از ازدحام مردم جلوگیری می‌کرد و طرح معمارانه‌ی صحیح، فرهنگ مردم را ارتقا می‌بخشید. کاملاً واضح است که مقیاس پیاده‌رو و نصب چند میله می‌تواند رفتار مردم را عوض کند و به مرور زمان، حتی اگر میله‌ها هم نباشند، مردم به صورت ناخودآگاه نظم را حفظ می‌کنند.

علی اکبر صارمی در مورد کامران دیبا بیان می دارد:کامران دیبا در اواسط دهه‌ی 1340 از آمریکا به ایران آمد و حدود یک دهه به طور مستمر دست‌اندرکار معماری و هنر در این سرزمین بود. ما در دهه‌ی چهل نگاهی رمانتیک به معماری گذشته‌ی ایران داشتیم که ناشی از سابقه‌ی آموزشی ما تحت نظر افراد تحصیل‌کرده در دانشگاه‌های فرانسه و اروپا بود. ما برای کسب دانش معماری سفر می‌کردیم و همه جا را می‌گشتیم، اما نمی‌دانستیم با معماری گذشته چه کنیم و سکان معماری امروز را به کدام سو هدایت کنیم؛ نگاهمان به نوعی آمیخته با نوستالژی و بر پایه‌ی احساس‌گرایی بود. اما دیبا در غرب تحصیل کرده بود و نگاه منطقی‌تری به معماری ایران داشت. مثلاً در کار جندی شاپور یا شوشتر نو، عمیق و تحلیلی بودن نگاه معمار مشهود است. در آنجا دیدگاه متفاوتی عرضه شد که هنوز مورد مطالعه‌ی دانشجویان و معماران جوان قرار می‌گیرد. دیبا در عین حال فرد تأثیرگذاری در فرهنگ هنرهای تجسمی ما، نقاشی و مجسمه‌سازی هم بود و کارهایش تمایل به ادغام هنرها و در معرض دید و دسترس عموم گذاشتن آنها را می‌رساند.

عطاالله امیدوار در مورد کامران دیبا بیان می دارد: در کلاس‌ها یا سمینارهایی که کامران دیبا اداره می‌کرد اصلاً حرفی از معماران بزرگ به میان نمی‌آمد، انگار که او درباره‌ی معماری و ساختمان‌های بزرگ بی‌اطلاع بود. دیبا که شخصیتی بسیار صمیمی و انعطاف‌پذیر داشت، دفتری خصوصی دایر کرده بود و یکی دو نفر از دانشجویانش با وی همکاری می‌کردند. من به‌تدریج دریافتم که برای او معماری، فضا و محیط بدون حضور انسان، فاقد معنا و مفهوم است. او در کلاس اسلایدهایی از محیط و فضاهای درخور توجه را به ما نشان می‌داد و گاه با دنبال کردن یک زن یا مرد و کودک که در آن فضا حرکت می‌کردند یا می‌ایستادند، واکنش‌های آنها را نسبت به محیط و عناصر آن تحلیل می‌کرد؛ از دانشجویان هم می‌خواست در برخی نقاط تهران که از نظر او جالب بود و مورد توجه قرار می‌گرفت، دست به تحقیق بزنند و نتایج را در کلاس با سایرین در میان بگذارند. همه‌ی نظرات شنیده می‌شد و آقای دیبا هم اگر مطلبی به ذهنش می‌رسید، به آنها می‌افزود. از صحبت‌ها یادداشت‌برداری می‌شد و این مطالب به‌عنوان الگویی برای کارهای آینده نگهداری می‌شدند. به اعتقاد من مهم‌ترین خصوصیت دیبا که در کارهایش به صورت بارزی نمود پیدا کرده، این است که او بیش از آنکه معمار، نقاش یا شهرساز باشد، یک جامعه‌شناس حساس به محیط اطراف خود و نیازهای انسانی بوده است. او می‌توانست با دقت به تحلیل عناصر محیطی بپردازد و عوامل مثبت را تشخیص دهد، در نهایت فروتنی از نظرات سایر هنرمندان و طراحان بهره‌مند شده و با سرپرستی و کارگردانی یک تیم، تصمیمات را با قاطعیت به اجرا درآورد. دکتر غلامعلی لیاقتی، متخصص آکوستیک که در طراحی مرکز کنفرانس سازمان صداوسیما با وی همکاری داشته‌ام، به‌عنوان کارشناس آکوستیک سالن آمفی‌تئاتر فرهنگسرای نیاوران اظهار داشت: «دیبا از جمله معمارانی است که به رأی دیگر طراحان و متخصصان احترام می‌گذارد.» او با سپردن مسئولیت به همکاران و دانشجویان خود و نظارت مستمر بر کار آنها به پیشرفت و رشد این افراد کمک می‌کرد.
پارک شفق کار بزرگی بود که دیبا در محوطه‌ای کم‌وبیش کوچک با ساختمان‌های قدیمی و ساده از نظر حجم و نوع مصالح و هماهنگ با بناهای قدیمی انجام داد. محور فکر طراحی بر ساخت فضایی برای گذران اوقات فراغت توأم با آرامش بود که هم برای بازی کودکان و هم استراحت و آرامش بزرگ‌ترها مناسب است. پله‌های روگذر چشم‌اندازهای خوبی دارند و بخش زیرگذر، سایه‌ی مطلوبی ایجاد می‌کند. دیوارهای پارک با اندکی فرورفتگی، توقف‌گاه‌هایی برای رهگذران خیابان‌های اطراف می‌ساخت که عملاً مردم از آن استفاده نکردند.

منتشر شده در : جمعه, 10 ژوئن, 2022دسته بندی: دسته بندی نشده