پل موهر / بوئنوس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیرس، 1998-2001
بررسی و تحلیل سازه‌­­ای معماری بومی گیلان؛ جلگه شرقی

چوب، این میراث کهن

معماری روستایی گیلان با وجود ساختار شگفت‌­­انگیزش کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این معماری که همچون فرهنگ مخلوقش بسیار متفاوت از سایر نقاط ایران است، ویژگی‌های انحصاری دارد که مهمترین آن ساختار کاملاً چوبی سازه‌­­ی بناست. برخی از پژوهشگران بر این باورند که تمدن چوب مانند جاده‌­­ی ابریشم نواری است که از شرق دور آغاز و به آمریکا ختم می‌­­شود، و گیلان نیز در این مسیر فرضی قرار گرفته است. نکته‌­­ی جالب توجه آن است که معماری چوب در فرهنگ‌های واقع در این مسیر، نقاط مشترک بسیاری دارد که بخشی به دلیل ماهیت سازه‌­­های چوبی و قابلیت‌های آن و بخش دیگر به دلیل وضعیت معیشت یکسان و شرایط مشابه اقلیمی و طبیعی این مناطق است. این شباهت‌ها باعث شده تا پژوهشگران، این محدوده‌­­های فرهنگی را به نام «تمدن چوب» نامگذاری کنند.
برای بررسی و تحلیل معماری گیلان دو ویژگی کالبدی و معنوی این معماری باید مورد مطالعه قرار گیرد. هرچند این دو ویژگی جدا از هم نیستند و حضور مادی معماری، واسطه‌­­ای است که می‌­­توان از طریق آن، عناصر غیرمحسوس فرهنگ، مانند باورها، الگوهای زیستی و اقلیم را بازنمایاند، ولی برای رسیدن به تحلیلی معنادار طبقه‌­­بندی اطلاعات در این دو حوزه ضروریست.
معماری متعلق به فرهنگ است و تنها در پس‌­­زمینه‌­­ای از تاریخ، باورها و آیین‌ها و سنت‌های بومی معنا می‌­­یابد. بدون شناخت این پس‌­­زمینه‌­­ها و شرایط تأثیرگذار اقلیمی و طبیعی، منطق درونی معماری قابل شناخت نخواهد بود و معماری تهی از هویت می‌­­شود. با این باور ابتدا شناسایی حوزه‌­­های فرهنگی متنوع گیلان که متأثر از اقوام مختلف ساکن در گیلان است طی مطالعات وسیع و دامنه‌­­دار در حوزه‌­­ی مردم‌­­شناسی انجام شد و بر اساس این مطالعات پانزده حوزه‌­­ی فرهنگی شناسایی شد. پس از آن، جهت‌­­گیری برای تقسیم‌­­بندی گونه‌­­های معماری بر اساس این مطالعات پایه‌­­ای صورت گرفت و بدین گونه پانزده سرشاخه‌­­ی معماری تعریف شد.
این پانزده سرشاخه‌­­ی معماری به واسطه‌­­ی تکنیک‌های ساخت‌­­وساز، نوع مصالح به‌­­کاررفته، جزئیات سازه‌­­ای، فرم و شکل معماری، ساختار فضایی و تزیینات با یکدیگر متفاوتند، هرچند نقاط مشترک کلی، مانند برون‌­­گرا بودن معماری، همسازی با اقلیم، تعامل با طبیعت، استفاده از چوب و… در بین همه‌­­ی سرشاخه‌­­ها قابل مشاهده است.

معماری و طبیعت در کنش با هم
یکی از مهمترین عناصر تأثیرگذار بر معماری روستایی گیلان، و جزء جدایی‌­­ناپذیر این معماری، طبیعت است. بی‌­­توجهی به تأثیرات نیروهای طبیعی و شرایط اقلیمی و نیروهای سایت بر معماری راه را بر هر شناسایی می‌­­بندد.
در معماری روستایی گیلان، مرز روشنی بین درون و بیرون وجود ندارد. لایه‌­­های شفاف خانه فضای بیرون را به درون فرا می‌­­خواند. نور، باد و باران، خانه را از خود متأثر می‌­­کنند و بازی نور و سایه در لایه‌­­های شفاف بیرونی تا عمیقترین هسته‌­­ی خانه به فضا معنا می‌­­دهد. 
این ارتباط با طبیعت، به معماری، ویژگی زنده و پویایی بخشیده است و تغییرات همیشگی طبیعت، پیوسته فضای معماری را نیز دگرگون می‌­­کند. خانه‌­­ای که طبیعت را به درون فرا می‌­­خواند برای انسان مناسبتر است. نور و آفتاب، باد و باران بر حواس تأثیر می‌­­گذارد و به زندگی تنوع می‌­­بخشد. بدین طریق معماری واسطه‌­­ای می‌­­شود که انسان از طریق آن با طبیعت مواجه می‌­­گردد.
حیاط که بخشی از کالبد معماری روستایی گیلان است، خود همچون بخشی از طبیعت، این ارتباط را از طریق هستی دگرگون‌­­شونده‌­­اش که فصل به فصل و ساعت به ساعت تغییر می‌­­کند، تقویت می‌­­سازد.
ارتباط پیوسته‌­­ی معماری گیلان و طبیعت که جلوه‌­­ی زنده و پویای این معماری است در کنار تأثیرات متقابل معماری و نیروهای سایت و همسازی معماری با شرایط اقلیمی از مهمترین ویژگی‌های معماری روستایی گیلان است.
همان‌­­طور که طبیعت را نمی‌­­توان از کــــالبد معماری روستایی جدا کرد بازشناختن معماری نیز بدون توجه به سایت آن غیرممکن است. سایت فقط پایه‌­­ی معماری و مکانی برای استقرار خانه نیست. منطق معماری و منطق سایت با هم همنوا هستند. این معماری بدون معمار از طریق این هم‌­­آوایی به چنان خرد نابی رسیده است که هرگاه ارتباط معماری با مکان (زمین) قطع شود از هرگونه منطقی تهی می‌­­شود. ولی آنچه به این ارتباط ماهیتی زنده می‌­­بخشد دوسویه بودن آن است. همان طور که زمین بر معماری تأثیر می‌­­گذارد و منطق خود را به آن تحمیل می‌­­کند، اثر معماری که به طور ارادی و آگاهانه بر زمین قرار داده می‌­­شود، معنایی جدید به زمین و محیط می‌­­بخشد و معماری و محیط در کنش و واکنش باهم معنایی تازه می‌­­یابند . این تأثیرات که هم به طور کالبدی و هم به شکل شهودی قابل درک است در رابطه‌­­ی معماری و اقلیم عینیّت بیشتری می‌­­گیرد.

ارتباط اقلیم ومعماری
بناهای روستایی گیلان با توجه به شرایط اقلیمی و برای پاسخگوی به مطلوب‌ترین شرایط آسایش انسانی طرح‌­­ریزی شده‌­­اند.
پلان مستطیل‌­­شکل بنا با کشیدگی شمالی – جنوبی با بدنه‌­­ی گسترده و باز به سمت شرق امکان بهره‌­­گیری از جریان‌های باد مطلوب تابستانی شرقی و شمال شرقی را فراهم می‌­­آورد (نقشه‌­­ی 1و2). چراکه مهمترین اصل برای رسیدن به شرایط آسایش در این منطقه تهویه و کوران مطلوب است. بدنه‌­­ی شفاف لایه‌­­ی اول بنا که ردیفی از ستون‌ها و ایوانی سرتاسری است که در طبقات تکرار شده، به‌­­علاوه‌­­ی کرسی بلند بودن ساختمان‌ها، گردش هوا در بنا را به حداکثر رسانده است.
جناحین شرق، جنوب و شمال خانه برای بهره‌­­گیری از جریانهای هوا و گردش آنها در فضا کاملاً باز است، ولی جناح غربی برای جلوگیری از نفوذ بادهای غالب زمستانی با امتداد یافتن سقف شیبدار تا سطح زمین کاملاً بسته شده است .
بدنه‌­­هـــای باز مانند ایوان و تلار (ایوان طبقه‌­­ی دوم) در فصول تابستان محل زندگی خانواده است و فعالیت‌هایی مانند آشپزی، خورد و خوراک و خواب و نشیمن در آن انجام می گیرد. در زمستان این فعالیت‌ها به فضاهای بسته با کمترین بازشو (اتاق‌ها) منتقل می‌­­شود. ضخامت دیوار و جنس آنها که از خاک و چوب یا چینه است، به حفظ گرما در داخل فضاها کمک می کند.
همسازی مصـــالح ساخت با شرایط اقلیمی و انتخاب صحیح مصالح بوم آورد در مناطق مختلف آب‌­­وهوایی مانند جلگه، کوهپایه، کوهستان، شرایط آسایش گرمایی و سرمایی را فراهم می‌­­آورد. استفاده از چوب و خاک در مناطق جلگه‌­­ای، سنگ و چوب و خاک در مناطق کوهپایه‌­­ای و سنگ در مناطق کوهستانی، علاوه بر آنکه هزینه‌­­های ساخت را کاهش می‌­­دهد شرایط مطلوب آسایش را ایجاد می‌­­کند. سقف‌های شیب‌­­دار گیاهی از جنس لی (گیاه مردابی) و کلوش (ساقه‌­­ی برنج) در تابستان هوای زیر سقف شیب‌­­دار و خانه‌­­ها را تا چندین درجه خنکتر از محیط پیرامون می‌­­کند. این تغییرات محدود به جنس مصالح نمی‌­­شود و فرم بنا را نیز به شدت تحت تأثیر قرار می‌­­دهد، به گونه‌­­ای که برخی تغییرات در فرم معماری هر حوزه‌­­ی جغرافیایی تفاوت‌های معناداری با دیگر حوزه‌­­ها دارد که این تغییرات مستقیماً با اقلیم مرتبط هستند. 
صحبت در مورد تأثیرات اقلیم بر معماری گیلان که در حوزه‌­­های مختلف جغرافیایی اعم از ساحل، جلگه، کوهپایه و کوهستان متفاوت است خارج از حوصله‌­­ی این مقاله خواهد بود و خود بحث دیگری را می طلبد.

ساختار فضایی
چندعملکردی بودن فضاها، جابه‌­­جایی عملکردها در فصول مختلف سال و عدم تفکیک فضاها بر اساس جنسیت استفاده‌­­کنندگان، به فضاهای معماری گیلانی تنوع وسیالیّتی خاص بخشیده است.
محورهای اصلی در خانه‌­­های روستایی گیلان که سلسله مراتب فضایی را معین می‌­­کنند از پایین به بالا، از بیرون به درون و از جلو به پشت بناست.
با ازدواج فرزندان پسر یا با حضور مهمانان خاص، اتاقهای طبقه‌­­ی بالا در اختیار ایشان قرار می‌­­گیرد. معمولاً اتاق‌های طبقه‌­­ی بالا نسبت به اتاقهای طبقه‌­­ی پایین که بیشتر به عنوان دودخانه، آشپزخانه و نشیمن خانوادگی مورد استفاده قرار می‌­­گیرند، دارای تزئینات بیشتر و زیباتر هستند. حرکت از پایین به بالا تأکید بر اهمیت فضاهای بالا نسبت به فضاهای پایین دارد.
حرکت از بیرون به درون که ذکر آن در سطور بالا رفت، با تغییر فصول سال اتفاق می‌­­افتد. محور جلو به پشت برای تفکیک فضاهای تمیز و کثیف به کار می‌­­رود. این تقسیم‌­­بندی هم در سایت و هم در بنا رعایت می‌­­شود. فعالیت‌های تمیز، مانند آشپزی، نشیمن خانواده، انبار برنج، فعالیت‌های باغبانی و کشاورزی و صنایع دستی و… در قسمت جلوی بنا انجام می‌­­شود، در حالی که توالت، طویله و انبار به پشت خانه منتقل می‌­­شوند.
محرمیت و تقسیم فضایی بر اساس جنسیت، آن گونه که در معماری فلات مرکزی متداول است، در معماری گیلان به چشم نمی‌­­خورد. حیاط تنها با پرچین‌های کوتاه که مرزخانه‌­­ها را تعیین می‌­­کنند بی‌­­واسطه با مزرعه در ارتباط است. بین همسایگان مرزهای مشخصی که دید را محدود کند وجود ندارد و چشم انداز روستا و مزارع برنج از خانه به چشم می‌­­آید. همین ارتباط بی‌­­واسطه بین حیاط و بنا و فضاهای داخل بنا نیز قابل مشاهده است. مسیرهای حرکتی، بین مرد و زن و خصوصی و عمومی، مشترک هستند. فضاها، جز اتاق کهنه درین (اتاق نشیمن خانواده) که فضایی خصوصی و نیمه خصوصی (بستگان و مهمانان درجه یک) است، هیچ کدام تعریف مخصوصی برای جنسیت خاص یا عمومی و خصوصی بودن ندارند. حتی حیاط خانه می‌­­تواند محل عبور و ورودی همسایه‌­­ی کناری باشد و این امری متداول در بافت روستا و معماری خانه‌­­های گیلانی است.

انسان، معماری، طبیعت
هرچند که معماری روستایی عملکردگرا و صرفه‌­­جوست، ولی کیفیت زندگی انسانی به هیچ وجه در ساخت و ساز به فراموشی سپرده نشده است. این معماریِ بدون معمار، که زاییده‌­­ی اندیشه‌­­ی استادکار محلی و خواست صاحبخانه و محصول کار داوطلبانه‌­­ی همه‌­­ی اهالی روستاست که صمیمانه گرد هم آمده‌­­اند تا خانه‌­­ای بر پا دارند، فوق‌­­العاده انسانی است.
تزیینات ساده که در عین سادگی روستایی، بسیار مجذوب‌­­کننده‌­­اند، در تمام خانه‌­­های روستایی به چشم می‌­­خورد. تناسبات، ابعاد و اندازه و شاخصه‌­­های زیباشناسانه‌­­ی خانه‌­­ها قابل تأمل و تعمق هستند.
در بدنه‌­­ی خارجی بناها ردیف ستون‌ها ایجاد ضرباهنگ (ریتم) می‌­­کنند. این تمهید معمارانه در بسیاری از بناهای بزرگ جهان نیز دیده می‌­­شود. حرکت رو به بالای ستونه‌ا به سرستون‌هایی ختم می‌­­شوند که باربر تیر اصلی هستند، ولی آنچنان زیبا هستند که خود، عنصری تزیینی محسوب می‌­­شوند. تزیینات هر سرستون با سرستون دیگر متفاوت است. این ستون‌ها با ردیفی از نرده‌­­های بسیار زیبا به هم پیوسته‌­­اند. نرده‌­­ها تنها عناصری حفاظتی نیستند، بلکه تنوع بسیاری به جهت طرح و شکل دارند. پیچیدگی تزیینات نرده‌­­ها رابطه‌­­ی مستقیم با وضعیت معیشت خانواده دارد. 
نحوه‌­­ی قرارگیری قطعات نرده در کنار هم فضاهای پر و خالی ایجاد می‌­­کند که از لحاظ بصری نشانگر نمادها و اشکال مختلف هستند.
تزیینات در خانه‌­­های روستایی گیلان تنها به کار با چوب ختم نمی‌­­شود. اتاق‌ها دارای تزیینات برجسته‌­­کاری گلی هستند که بسیار جذاب و متنوع به نظر می‌­­رسند. هنگامی که بنّای روستایی با دست فرم‌هایی ساده و تکرارشونده از گل روی دیوار کاهگلی می‌­­آفریند به خاک که ماهیتی گرم و پذیرنده دارد گرمی و جذابیتی چندبرابر می‌­­دهد.
این ردیف‌های تزیینات کنگره‌­­ای ساده بر غنای فضای اتاق می‌­­افزاید. دور طاقچه، اطراف پنجره‌­­ها و… اغلب جایگاه این تزیینات ساده هستند.
انسان با نشانه‌­­ها و نمادهایش می‌­­زید؛ به‌­­خصوص روستاییان که ارتباط عمیقی با طبیعت دارند؛ طبیعت ناشناخته و مهارنشده. خواست‌ها، ترس‌ها، باورها و… به صورت نمادین در ساخت سکونتگاه‌ها و در مراسم و آیینها قابل مشاهده‌­­اند؛ از جمله درخت آفرینش که نمادی است از زایش و باروری و در اکثر خانه‌­­های روستایی دیده می‌­­شود . این نمادگرایی در تعریف روستاییان از محل استقرار بنا نیز قابل فهم است، هرچند این انتخاب، انتخابی طبیعی برای بهره‌­­وری از کوران بوده است، ولی بی‌­­توجهی به نقش فرازمینی جهات اصلی و ارتباط آنها با نیروهای کیهانی در نزد روستاییان، تصویر صحیحی از فرهنگ مخلوق بنا به دست نمی‌­­دهد.
نور نیز کیفیتی نمادین دارد. فضا از نور آکنده نیست و نور تنها با حضور تاریکی است که کیفیتی حقیقی و باابهت به خود می‌­­گیرد. نور با امساک وتنها از طریق چند روزن و بازشو به فضای تاریک درون پاشیده می‌­­شود. تضاد نور و سایه فضایی دل‌­­انگیز می‌­­آفریند که به نور اعتبار می‌­­بخشد. پرتوهای نورانی که به درون فضا رخنه می‌­­کنند همچون رشته‌­­های پیونددهنده‌­­ی انسان با محیط پیرامون و بیرون بنا است.
این ارتباط صرفه‌­­جو با طبیعت که به آن قداست می‌­­بخشد در استفاده از مصالح نیز به چشم می‌­­خورد. تنه‌­­ی درختان مصرفی در بناها بدون تراش و عیناً با تمام اوجاج‌ها به عنوان عناصر سازه‌­­ای به کار گرفته شده‌­­اند، انگار جنگلی کوچک را باز می‌­­نمایانند.
آنچه به ابهام موضوع می‌­­افزاید آن است که ابزار نجاری برای فرم دادن و چهارتراش کردن این تیرها در دسترس بوده و چوب نیز در جنگل‌های گیلان فراوان در دسترس روستاییان قرار دارد.
معماری روستایی گیلان به گونه‌­­ای مشخص افقی است و نامتقارن. گویی انسان سازنده‌­­اش مانند کالبد نامتقارن خود به آن شکل داده است. فضاها نظمی همگن و یکسان ندارند و فضاها لزوماً متقارن نیستند. مفاهیمی چون نظم ، تکرار و قرینگی که محصول خرد انسانی برای مهار طبیعت است در این معماری دیده نمی‌­­شود. اساساً معماری در صدد مهار طبیعت نیست. معماری با طبیعت که خود ناهمگن وغیرمتقارن است تلفیق می‌­­شود و گویی در آن شناور است.

موزه‌­­ی میراث روستایی گیلان، باززنده‌­­سازی معماری رو به نابودی
متأسفانه این معماری شگفت‌­­انگیز و نادر به سرعت رو به نابودی و فراموشی است. این روند از سی سال گذشته آغاز و با زلزله‌­­ی سال 1369 به اوج رسید. مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در تخریب بناها دخیل هستند که پرداختن به آن از حوصله‌­­ی این مقاله خارج است. ولی غم انگیزتر از همه آن است که ساکنان این خانه‌­­ها آن را فقیرانه، زشت و نشانه‌­­ای از بدویت می‌­­دانند و زندگی بهتر را در خانه‌­­های بلوک بتنی با سقف‌های حلبی و آشپزخانه‌­­های اُپن جست‌­­وجو می‌­­کنند و این را نشانه‌­­ی تجدد می‌­­دانند.
ایده‌­­ی اولیه‌­­ی موزه‌­­ی میراث روستایی گیلان (Rural Heritage Museum of Guilan) که طبق تعریف زیرمجموعه‌­­ی اکوموزه‌­­ها (Ecomuseam) است، در سال 1369 شکل گرفت. اکوموزه بیانگر رابطه‌­­ی میان انسان و طبیعت در زمان و مکان معین و خاصی است و از مجموعه‌­­ای از دستاوردهای علمی و فرهنگی قابل قبول که نمایانگر میراث یک گروه از مردم باشند تشکیل می‌­­شود. هدف از ایجاد چنین موزه‌­­ای حفظ میراث فرهنگی گیلانیان است. گونه‌­­های معماری، آیین و باورها و مراسمی که به فراموشی سپرده شده‌­­اند، غذاها و پوشاک، و در یک کلام، فرهنگ در موزه باززنده‌­­سازی خواهند شد.
در سال 1381 پس از مطالعات دامنه‌­­دار مردم‌­­شناسی، طرح جامع موزه به تصویب رسید و در سالهای 1382 و 1383 کارگاه‌های آموزشی معماری و مردم‌­­شناسی در ایران، فرانسه و سویس برگزار شد. در سال 1384 فاز اجرایی پروژه آغاز گشت و تا کنون 2 حوزه از 9 حوزه‌­­ی فرهنگی – جغرافیایی شناسایی شده و با مجموع 50 سازه به مرحله‌­­ی بهره‌­­برداری رسیده است.
در این حوزه‌­­ها، گونه‌­­های معماری روستایی که مربوط به طبقات اجتماعی مختلف روستا بود و اینک متروکه و مخروبه شده‌­­اند، از نقاط مختلف روستایی شناسایی، خریداری و واچینی (دمونتاژ) شده و پس از انتقال به موزه، مطابق شرایط اولیه و در بستری مشابه وضعیت اولیه، دوباره‌­­چینی (رمونتاژ) می‌­­شوند (دمونتاژ عبارت است از عملیات جداسازی قطعات بنا که پس از مستندسازی کامل بنا و پلاک‌­­گذاری تمام قطعات انجام می‌­­شود. در عملیات رمونتاژ نیز پس از انتقال قطعات بنا به موزه، قطعات مطابق پلاک‌ها و با استناد به نقشه‌­­ها و تصاویر موجود، در محل اصلی خود مستقر می‌­­شوند و بنا دوباره‌­­چینی می‌­­شود). 
قدمت متوسط بناها صد سال است. هر واحد مسکونی شامل خانه و متعلقات زندگی روستایی، مانند انبار برنج (کندوج)، طویله، و تلمبار (محل پرورش کرم ابریشم)، چاه، باغچه، توالت و… است. در کنار دوباره‌­­چینی خانه و آماده‌­­سازی محوطه، تمام فعالیت‌های کشاورزی و صنایع دستی وزندگی روزمره‌­­ی روستاییان که در محوطه‌­­ی خانه و مزارع اطراف صورت می‌­­گرفت در موزه باززنده سازی می‌­­شود. برای تکمیل هر روستا بناهای اصلی واقع در روستا مانند قهوه‌­­خانه، بقعه، مسجد، قبرستان، میدانگاه و… بازسازی می‌­­شوند. روابط میان حوزه‌­­ها و روستاها یادآور روابط روستاهای گیلانی طی دویست سال گذشته است.
پیش‌­­بینی می‌­­شود تعداد 100 تا 120 واحد مسکونی روستایی به موزه منتقل شود که نمایانگر تمام گونه‌­­های معماری روستایی گیلان، اعم از نمونه‌­­های ساحلی، جلگه‌­­ای، کوهپایه و کوهستانی هستند و با توجه به توپوگرافی زمین سایت در محل مناسب استقرار می‌­­یابند.
در کنار مسکن‌های روستایی گیلان حوزه‌­­ی معماری ملل تعبیه شده است که در آن، نمونه‌­­ی معماری چوب سایر ملل با کمک اکوموزه‌­­های این کشورها در موزه دوباره‌­­چینی می‌­­شود. هدف از این کار نمایش نقاط مشترک فرهنگی و شیوه‌­­های ساخت‌­­وساز ملل صاحب تمدن چوب است. بخش‌های خدماتی موزه شامل سیصد مهمان‌­­پذیر است که با معماری قدیم، ولی با مصالح جدید ساخته می‌­­شود. سایت کودکان با هدف تعلیم حرفه‌­­های قدیمی و آموزش کودکان طراحی شده است، زیرا مهمترین مخاطبان موزه، کودکان هستند. سایر بخش‌های خدماتی و رفاهی، رستوران‌ها، بازارهای سنتی و… را در بر می‌­­گیرند. کلیه‌­­ی مطالعات فاز صفر و طراحی سایت، مجموعه‌­­ی ورودی و طراحی مهمان‌­­پذیرها توسط همکاران موزه انجام گرفته است. موزه‌­­ی میراث روستایی از نظر تنوع گونه‌­­های معماری و وسعت آن، در جهان بی‌­­نظیراست و اولین تجربه در ایران و خاورمیانه به شمار می‌­­آید.

موزه پل است، نه غایت
موزه از جایی در تاریخ آغاز نمی‌­­شود و در جایی از آن به پایان نمی‌­­رسد. موزه، همچون خود زندگی، جریانی پویا و سیّال است. موزه‌­­ی میراث روستایی گیلان بازتاب باورها، آیین‌ها، الگوهای زیستی و سنت‌های بومی گیلانیان است که در پس‌­­زمینه‌­­ی تاریخی به نمایش درآمده است. موزه سعی دارد عظمت و غنای این فرهنگ را یادآوری کند و حرکتی به منظور حفظ و نگهداری و ارزش‌­­گذاری به این دستاوردهای انسانی باشد.

منتشر شده در : یکشنبه, 16 می, 2021دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: