چــرا مــعمــاری مهــــم اســـت؟، معماری به‌مثابه‌ی یک جسم، پل گلدبرگر، فصل سوم
سیر تکاملــی خانه‌های مرغزار (پرری) فرانک لوید رایت ورنر سلیگمان، ترجمه‌ی نرگس عافی، قسمت سوم، بخش دوم

نکته‏‌هایی پیرامون طراحی
یک مجموعه‌ی مسکــونی

آرزوها
آرزوهای نسل من برای زندگی در یک خانه‌ی ایرانی، به گذشته‌‏مان برمی‌‏گردد. خانه‌‏ای حیاط‏‌دار با درختان میوه در باغچه‌‏هایش، حوض مربع‌شکل وسط حیاط، گل‌‏های طبیعی، سبزه‏‌های روییده در اوایل بهار زیر برف‌های کهنه در گوشه‌و‌کنار حیاط، ایوان تابستان‌نشین، پشت‌بام کاهگلی و نردبان چوبی کوتاه، درختان زرد‏آلوی همسایه و خوردن پنهانی میوه‌‏های کال. حیاط‌‏های اندرونی و بیرونی، مهمانان جداگانه‌ی پدر در بیرونی و مادر در اندرونی، روضه‏‌خوانی و مراسم سفره و ده‌‏ها خاطره‌ی پنهان‌شده در گوشه‌و‌کنار این خانه. اگر باز هم بنویسم، تبدیل به کلیشه‏‌های آبکی فیلم‌ فارسی و سریال‏‌های تلویزیونی خواهد شد که در نهایت حدیث نفس همیشگی از زندگی مردم ایران در گذشته را تکرار خواهد کرد. تجربه‌‏ای که من از چنین قصه‌هایی دارم این است که نسل من با این‌گونه حسرت‌خوردن‏‌ها و نوستالژی آن دوران، هیچگونه ارتباطی با نسل امروز پیدا نمی‌‏کند و بیان تجربه‏‌های آنچنینی، در حد قصه و داستان باقی می‌ماند و برای امروزیان چندان دل‌فریب نیست. بارها از جوانان دانشجوی معماری پرسیده‏‌ام که چه خاطره‏ای از خانه‌ی خود دارید و آیا در رویاهایتان گوشه‌و‌کنار یک خانه جایی دارد؟ جواب غالبا منفی است. زیرا چگونه می‏توان از زندگی آپارتمانی خاطره داشت. سوال از پشت‌بام خانه‏‌ای که پر از کولرهای آبی است، خنده‏‌دار به نظر می‌‏رسد. حیاط مشترک و مشاع که بخشی از آن به پارکینگ و یا ورودی آن اختصاص دارد نیز چنگی به دل نمی‌‏زند.
شاید جوان امروزی، زیبایی و جذابیت نهفته در نوستالژی نسل مرا در جای دیگری جستجو می‏‌کند که ما از آن بی‏‌خبریم. اینجا است که دوگانگی رخ می‌‏نماید و در نهایت این‌گونه می‌‏شود که تصمیم‌گیرندگان اصلی در مورد خانه و مسکن -البته بخش کیفی آن وگرنه سودآوری و سودجویی همیشه بوده و خواهد بود- هم‌نسلان من بوده و آنها با معیارها و آرزوهای خود سعی در القای تصوراتی از مسکن برای نسل امروز می‌‏کنند که شاید برای او و طبقه‌ی متوسط شهری آینده، تا حدودی غریب به نظر آید. به این دلیل «غریب» می‏‌گویم که هنگام خواندن «بیانیه‌ی مسابقه‌ی تحقیقاتی» به جملاتی از این قبیل برخودم که کلیشه‏‌های نوستالژیک مرا بیدار کرد. جمله‌‏هایی مانند «الگوی فراموش‌شده‌ی زندگی ایرانی مسلمان»، «مسکن اصیل ایرانی»، «فرهنگ عمومی هماهنگ ‌نشده»، «معماری جشنواره‏ای» و از این قبیل، که نمی‌‏دانم چگونه می‏‌توان به آنها در قالب معماری پاسخ داد.
در اینجا درصدد نقد خواسته‏‌های بیانیه‌ی فوق نیستم ولی به‌عنوان معماری که نزدیک به نیم قرن تجربه‌ی طراحی معماری خانه، از سال‏‌های اولیه‌ی رشته‌ی معماری در دانشگاه تهران تا امروز را دارم، به صراحت اقرار می‏‌کنم که ناتوان از حل مسائلی چنین بغرنج، مانند «هویت ایرانی در معماری امروز» هستم.
اینجا است که ماجرای درهم‌آمیختن آرزوها و حسرت گذشته با زندگی امروز رخ می‌‏نماید و مرا به شناخت خواسته‏‌ها و آرزوهای نسل امروز، هر چند ناقص، وا‌می‏دارد.
واقعیت‌‏ها
این روزها وقتی خانه‌‏های کوچک طراحی شده توسط معماران جوان را در گوشه‌وکنار ایران و در مجلات معماری وطنی می‏بینم، غرق در لذت می‏شوم، که چگونه می‏توان در خانه‏‌ای کوچک -که غالبا به‌صورت تک‌بنا و ویلایی طراحی شده است- فضاهایی زیبا خلق کرد که چندان هم عطف به خاطرات حسرت‌بار گذشته‌ی من نمی‏‌کند، ولی تازه است، پر از نیرو و انرژی است و در عین حال «جشنواره» هم نیست. به طراحی فضاهای داخلی این خانه‏‌ها نیز نگاه می‌‏کنم، دوباره همان حس و حال مشاهده‌ی اثری هنری و جذاب به من دست می‏‌دهد.
آری اینها را جوانان معمار امروز، طراحی کرده‌‏اند که بیشترشان دفاتر مشاور عریض و طویلی ندارند و نمی‏‌توانند پروژه‌‏های مسکونی بزرگ و شهرک‌سازی‌ها و بلندمرتبه‌‏سازی را در دفاتر کوچکشان بگیرند و طراحی کنند. تجربه‌‏ای که در تماس با این معماران دارم این است که معماری ما در حال پوست‌انداختن است، در حال شکفتن است، در حال هم‌ترازی با معماری جهانی است، البته در مقیاس‌های کوچک.
به نظر می‏رسد علی‌رغم اینکه جوان معمار امروز، شخصا زندگی در خانه‌‏ای اصیل و ایرانی را تجربه نکرده است، ولی در خلق آثاری که دارای هویت امروزی طبقه‌ی متوسط ایرانی است، مهارت پیدا کرده است. حال اگر در نوستالژی گذشته‌ی من سیر نکرده، آیا نمی‌‏تواند خانه‌‏ای امروزین بنا کند؟ مطلبی که بیان شد، صرفا حاکی از احساسات جوان‌گرایانه در دوران پیرانه‌سری نیست، بلکه بیان اعتقاد راسخ من است که سعی می‏کنم از آنان بیاموزم و اگر بتوانم در تجربه‏‌های تازه به کار بندم.
چه باید کرد
بازگردیم به ماجرای به اصطلاح بلندمرتبه‌سازی و زندگی در آپارتمان‌های کوچک در طبقه‌ی پنجم، ششم یا دهم؛ این‌گونه زندگی را جبر زمانه، مشکلات طبیعی اجتماعی و اقتصادی زندگی در جوامع امروز رقم زده و هیچگونه ربطی به تصمیمات معماران و حتی شهرسازان ندارد. مشکل مسکن متعلق به تمام جهان است و در همه‌جا به آن فکر می‌‏کنند. تجددطلبی و در کنار آن زندگی مرفه داشتن، نیاز طبیعی انسان امروزی است. بخشی از این رفاه را ما به‌عنوان معمار باید در همین آپارتمان‌های کوچک برای ساکنن آن فراهم کنیم. روی کلمه‌ی «رفاه»، «راحتی» و «سلامت» در آپارتمان‌های امروزی تاکید دارم و ماجرای هویت ایرانی بودن را به دیدگاه‌های طراحان وامی‌‏گذارم و چنانچه در پیش‌تر گفتم، ماجرای هویت را نمی‏توان به‌صورت بیانیه‌‏ای ازپیش‌تعیین شده به آنان ارائه کرد. حال، برگردیم به این سوال که با توجه به شرایط روز، بهترین و مطلوب‏ترین خانه‌‏ای که 70 یا 100 متر مربع مساحت دارد چگونه است؟
داخل خانه
به نظر می‏رسید اولین نیاز عمیق هر کس در خانه‏‌اش، داشتن خلوت است. زندگی پرشتاب امروز و شهرهای شلوغ و پر سروصدا و آلوده‌ی ما نیاز به داشتن مکان خلوت برای افراد خانواده را صدچندان می‌‏کنند.
مکان خلوت الزاما به‌صورت اتاق شخص نیست، در موارد بسیاری امکان داشتن اتاقی تنها برای تمام افراد خانواده، مثلا یک خانواده‌ی 4 نفری در یک خانه‌ی کوچک میسر نیست، ولی نحوه‌ی ترتیب فضا می‏تواند گوشه‌‏های دنج و خلوتی را به وجود آورد که تا حدودی این نیاز را تامین کند. مانند گوشه‏‌های دنجی که غالبا بچه‏‌ها در زیر میز و یا گوشه‌و‌کنار خانه با چیدن اسباب‌‏بازی‌های خود به دورشان به وجود می‏آورند. فضاهای نیمه‌بازی که نوجوانان برای استفاده از کامپیوتر و دیگر وسایل خود نیاز دارند. چنین مکان‌ها‏یی را می‏توان درون خانه‏‌ها طراحی کرد.
به‌صورت بسیار کلی، خانه‌ی امروزی، اعم از تک‌بنا و آپارتمان کوچک یا بزرگ برای سه گروه طراحی می‌‏شود که عبارتند از کودکان، زنان و مردان. برخلاف نظریه‌ی کهنه‌ی اوایل قرن بیستم که تقسیم‌بندی‏‌هایی چون طبقات مرفه، متوسط، کارگران و کم‌درآمدها و… در نظر گرفته شده بود، در خانه‌‏های امروزین، کودکانِ تمام طبقات اجتماعی نیازهای مشابهی دارند و اصولا هیچ تفاوتی بین نیازهای بچه‌‏های کارگران و تهی‏دستان و مرفهانِ به اصطلاح بی‌درد وجود ندارد. همه‌ی آنها نیازمند محیطی سالم برای بازی‌های کودکانه‌‏شان هستند و بنابراین در هر خانه‌‏ای باید محل بازی و ورزش و تفریح بچه‌‏ها فراهم شود. مسلما درون خانه‏‌ای 70-60 متری طراحی چنین فضایی ساده به نظر نمی‌رسد ولی در مجموعه‏‌های آپارتمانی باید فضاهایی همگانی برای آنان در نظر گرفته شود. این‌گونه مکان‌‏ها را می‏‌توان تقسیم‌بندی کرد. مکان‏‌هایی که خاص کودکان کودکستانی و دبستانی است و نیاز به مراقبت مادران و سرپرستان دارد. فضاهایی که کودکان دبستانی می‏‌توانند آزادانه به بازی بپردازند و فضاهایی که مختص به اصطلاح نوجوانان و دبیرستانی‌ها است.
گروه دوم، بانوان در خانه هستند. اعم از بانوان شاغل در بیرون و یا خانه‌‏دارها. اصولا وابستگی خاصی بین زن و خانه وجود دارد و این وابستگی تقریبا در تمام جوامع جهان، اعم از غرب و شرق وجود دارد. بدین ترتیب فضاهای داخلی خانه باید به گونه‌‏ای طراحی شود که حرکت و آرامش و آسایش برای زن خانه فراهم شود. اینجا است که ارزش باغچه‏‌ای کوچک در آپارتمان مشخص می‌‏شود. اگر بالکن‌‏های تنگ‌و‌تُرُش تبدیل به باغچه‏‌ای کوچک شود، که خانم‌ها رسیدگی به گل‌و‌گیاه آن را بیش از آقایان بر عهده دارند، حتما طراوت بیشتری برای چنین خانه‏‌ای فراهم خواهد شد.
مسئله‌ی بسیار مهم دیگر در این خانه‌‏ها فضای آشپزخانه است. امروزه آشپزخانه‌ی باز و به اصطلاح اوپن کاملا جا افتاده و دیگر فضایی ناشناس و غریب نیست. چنین فضایی قابل‌مقایسه با آشپزخانه‌‏هایی که مادران ما در انتهای حیاط، مشغول غذا‌ پختن در آن بودند نیست. آشپزخانه‌ی امروز محل گردهمایی خانواده‌‏های متوسط شهری است و بهترین مکانی است که می‏‌توان صبحانه، نهار و شام را در آن صرف کرد و به‌همراه گفت‌و‌گوهای خانوادگی، مسائل و مشکلات همیشگی را نیز مطرح نمود.
بنابراین آشپزخانه باید دارای وسعت و نور کافی و دارای کیفیت فضایی مناسبی باشد. به طوریکه زنِ خانه که معمولا بیشترین استفاده را از فضای آن می‏‌کند، از کار‌کردن در آن احساس آرامش و آسایش نماید. اینجاست که این سوال مطرح می‌‏شود که آیا باغچه و یا بالکن همیشگی، در ارتباط با این آشپزخانه شود و یا در ارتباط با اتاق‌ نشیمن و یا اتاق‌خواب.
به نظر می‌رسد این بالکن اگر متصل به آشپزخانه باشد کارایی بیشتری خواهد داشت و می‌‏تواند در مواردی به‌عنوان محلی برای آماده‌سازی غذا و یا محل غذاخوری نیز مورد استفاده قرار گیرد. مسلما در چنین خانه‌‏های کوچکی طراحی تمام جزئیات آشپزخانه و سرویس‌های بهداشتی و جای مناسب برای وسایلی چون ماشین رختشویی و یخچال و انبار و… بایستی مورد توجه قرار گیرد.
گروه سومی که از آنان یاد کردم جایگاه مردان و پدران در این خانه‏‌ها است. من هنوز جایگاه خاصی برای آنان نمی‏توانم تعریف کنم زیرا اصولا مردان موجودات تنبلی هستند که غالبا به بهانه‌ی انجام کار بیرون، در خانه‌ی خود، لم‌دادن در گوشه‏‌ای و نگاه‌کردن به تلویزیون را به هر کار دیگری ترجیح می‏‌دهند. بنابراین اتاق نشیمن که در خانه‏‌ای کوچک در اتاق پذیرایی ادغام شده است، بایستی مکانی برای تجمع افراد خانواده به دور هم و پذیرایی از دوستان باشد. مسلما در چنین اتاقی راحت‌‏ترین مکان توسط مرد خانه غصب می‏‌شود. طراحی چنین فضایی با نور کافی و گوشه‌‏های مناسب، در بالا بردن کیفیت زندگی بسیار موثر خواهد بود.
بیرون خانه
چگونگی طراحی فضای بیرون این مجتمع‏‌ها بایستی از پیش مورد توجه قرار گیرد. همین فضاها است که برای ساکنان ایجاد خاطره می‏کند، روابط اجتماعی مناسب، امکان ورزش کردن و داشتن تفریحات سالم و گذراندن اوقات فراغت را برایشان فراهم می‌‏آورد.
از امکانات ورزشی شروع کنیم. امروزه با توجه به اولویت‌‏هایی که در برنامه‏‌ریزی چنین مجتمع‏‌هایی در نظر گرفته می‌‏شود داشتن استخری سرپوشیده با فضاهای جنبی آن مانند سونا و جکوزی از ضروریات است.
چنین مکان‏‌هایی را نباید به‌عنوان فضاهایی لوکس و پرخرج در نظر گرفت که مختص گروه‌‏های خاصی از خانواده‌‏ها است. بلکه در برنامه‌‏ریزی اولیه‌ی کالبدی، باید به‌عنوان فضایی اصلی، همچون پارکینگ در نظر گرفته شود. در صورت امکان، استخر سرباز نیز می‏تواند به آن اضافه شود. احداث سالنی به وسعت مناسب جهت بدنسازی، میز پینگ‏پونگ و از این قبیل نیز، بایستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین فضاهای ورزشی روباز از قبیل زمین‌های والیبال، بسکتبال و فوتبال (گل‏کوچک) بایستی مد نظر قرار گیرد. طراحی راهِ مناسبی برای دوچرخه‌سواری- در صورتیکه زمین اجازه دهد، مسلما در ارتقای کیفیت این نوع مجموعه‏‌ها موثر خواهد بود.

علی‌اکبر صارمی
اردیبهشت 1390

علی‌اکبر صارمی و پدر در حیاط منزل خود، زنجان، 1338

در طراحی این مجتمع همچنین احداث سالنی برای برگزاری مهمانی‌‏ها، عروسی‌‏ها و مراسمی از این قبیل ضروری به نظر می‌‏رسد. چنین فضاهایی حس همسایگی و مشارکت در شادی‌ها و غم‌های ساکنین را ارتقا می‏‌بخشد.
دیگر اینکه در چنین مجموعه‏‌هایی مسلما پدران و مادران و یا پدربزرگ‏‌ها و مادربزرگ‏‌هایی و یا بازنشستگانی زندگی می‏‌کنند که تمام ساعات روز را در خانه و یا در محوطه‌ی بیرون می‏گذرانند. حال، چگونه می‏توان فضاهایی دلپذیر برای آنان فراهم کرد. با کمی ذوق و سلیقه و خلاقیت می‌‏توان همین سالن مهمانی‏‌ها و مراسم را جهت استفاده‌ی این عزیزان نیز مهیا کرد، به طوریکه فضایی مشابه یک باشگاه طراحی شود و گذران ساعات طولانی روز را برایشان تسهیل نماید.
همچنین محوطه‌‏سازی، باغچه‌‏بندی، در‌نظر‌گرفتن جوی آب، حوض و فواره و محل‌‏های نشستن مناسب می‏‌تواند محیط جذابی را برای ساکنان فراهم آورد. امروزه در بسیاری از مجتمع‏‌های نسبتا بزرگ مسکونی، داشتن باغچه‏‌های کوچک جهت کاشتن سیفی و سبزیجات که توسط خود اهالی، مدیریت و باغبانی می‌‏شود، مسلما به سلامت روحی و جسمی افراد مجتمع کمک بزرگی خواهد کرد. مسئله‌ی مهم دیگر ارتفاع مناسب برای اینگونه مجتمع‌‏های مسکونی است. شاید در دهه‌‏های گذشته زندگی در خانه‌‏های 20-30 طبقه ارزش اجتماعی خاصی داشت. ولی امروزه با مطالعاتی که انجام شده زندگی در آپارتمان‌‏هایی با حداکثر هفت تا ده طبقه مناسب بوده و در طبقات بیش از آن آسایش مطلوبی برای ساکنان فراهم نمی‌‏شود. از طرف دیگر تهیه‌ی خانه‏‌های ویلایی با حیاط کوچک هرچند می‏تواند محیطی صمیمی و دلپذیر فراهم بیاورد، ولی در موارد بسیاری، محدودیت زمین اجازه‌ی چنین طرح‏‌هایی را نمی‌‏دهد. اختصاص بخش‌‏هایی از زمین نیز برای چنین خانه‌‏های خاصی شاید از جهات اجتماعی نیز توجیه درستی به همراه نداشته باشد. بنابراین بر عهده‌ی طراحان است که بتوانند با خلاقیت خود احجام بلند و کوتاه را چنان با هم تلفیق نمایند که مجموعه به‌صورتی موزون جلوه‌‏گر شود و همگی از نور و سایه و دید و منظر مناسب برخوردار باشند. مسئله‌ی پارکینگ نیز از معضلات طراحی در این‌گونه مجتمع‌‏ها است. مسلما هر خانه‌‏ای نیازمند حداقل یک پارکینگ است که دسترسی مناسب به درون خانه داشته باشد. ولی پارکینگ مهمان را با توجه به گنجایش محدود زیرزمین‌‏ها نمی‏توان در زمین ساختمان‌ها در نظر گرفت. بنابراین در محوطه‏‌سازی بایستی مکان مناسبی جهت خودروهای مهمان طراحی شود به‌صورتیکه مانعی جهت باغچه‌‏سازی و درخت‌کاری به وجود نیاید.
در پایـــان
به مطالبی که گفته شد بایستی رعایت نکات بسیار ضروری ایمنی از قبیل تجهیزات زلزله و آتش‌‏نشانی و همچنین ضرورت صرفه‌‏جویی در انرژی و چگونگی حل مشکل زباله و… اضافه شود. همچنین با توجه به پیرانه‏‌های جمعیتی، فضاهای آموزشی، تجاری، تربیتی و فرهنگی و… در برنامه‏‌ریزی باید در نظر گرفته شود.
حال، اگر چنین مکانی برای ساکنین این‌گونه مجتمع‏‌ها فراهم گردد، و تا حدودی سلامت روح و روان آنها فراهم شود نکته‏‌های مربوط به هویت ایرانی-اسلامی نیز احتمالا تامین خواهد شد. در خاتمه این را نیز اضافه کنم که اگر خانه‏‌هایی که طراحی می‏کنیم به گونه‌‏ای باشد که حتی در هوای آلوده‏ای که پیرامونمان را فرا گرفته، صدای پرندگان خوش‌‏آواز از درون باغچه‏‌ها و بالای درختان آن شنیده شود مسلما فضای مناسبی خلق شده است.

منتشر شده در : سه‌شنبه, 17 ژانویه, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: