موسی عبیـــر
معمار، نقاش و صحنه آرا
مصاحبه از آرتور امیدآذری

موسی عَبیر؛ معمار صحنهآرا
“در جوانی پیر شدم
سر بر قدم دوست نهادم
بوسه بر غبار نشسته بر خستهی دوران
از او طلب بخشایش، طلب آمرزش
که خود، خوب میدانم، روز رستاخیز نزدیک است
بهاری دیگر، سپیدیِ گلی دیگر در راه است”
استاد موسی عَبیر؛ معمار، نویسنده و هنرمند ایرانی هستند که در خانوادهای پرجمعیت در شهر تهران به دنیا آمدند. ایشان دارای دو خواهر و سه برادر میباشند؛ خواهر فرزند ارشد خانواده است، برادر ارشد دارای تحصیلات مهندسی عمران از دانشکدهی فنی تهران، برادر دوم فارغالتحصیل رشتهی پزشکی از دانشگاه تهران میباشند که پس از فارغالتحصیلی به کشور آمریکا مهاجرت کرده و تخصص خود را در زمینهی کودکان میگیرند و ازدواج میکنند، برادر سوم متولد سال 1317 و علاقمند به هنرهای زیبا و تزئینی و مینیاتور بودند و در رشتهی نقاشی در دانشگاه تهران تحصیل میکنند و به واسطهی شخصی به نام اسدالله معمار (از گویندگان بنام آن زمان که فردی بسیار باسواد و خوش صدا بودند) وارد تلویزیون ایران که جز بخش خصوصی بوده است، میشوند. دو سال بعد و در سال 1319، استاد موسی عَبیر به دنیا میآیند و تا ده سالگی، کوچکترین فرد خانواده بودند تا در ده سالگیشان، کودکِ دختری به جمع آنها اضافه میشود.
خانوادهی استاد عَبیر در محلهی سیروس ساکن بودند اما همزمان با کودکی استاد، خانهای کوچک در محلهی دیگر خریداری کرده و به آنجا نقل مکان میکنند. استاد حدودا هشت، نه ساله بودند که خانواده، قطعه زمینی را در مجاورت خانهی کوچک خود خریده و اقدام به توسعهی حیاط و خانهی خود میکنند. معماری به نام بخشی، عهدهدار انجام این کار میشود و به این ترتیب، استاد عَبیر در دوران کودکی با مسالهی ساخت و ساز درگیر میشود و جرقههای علاقه به معماری در وی شعلهور میشود.
“در همین سنین هشت، نه سالگی اینطورا بودم که خانواده زمین دیگری خریدند و خواستند که طول حیاط را زیاد کنند. در نهایت من در دورهی کودکی با کار بنایی آشنا شدم. به طوریکه به استادکاری (معماری) که در خانه کار میکرد، گفتم این گوشه را گرد کن، استاد کار گفت، نمیشود، گفتم سر آجرها را بزن و استادکار (با نام استاد بخشی) این کار را انجام داد.”
در زمان تحصیل استاد در دورهی دبیرستان دو رشتهی علوم تجربی و ریاضی وجود داشت، استاد برای اینکه بتوانند وارد رشتهی معماری شوند، در دبیرستان، رشتهی ریاضی را انتخاب کردند و بعد از گذراندن یک دورهی طراحی، توانستند در رشتهی معماری پذیرفته شوند.
“من رشتهی معماری را انتخاب کردم چون از قبل میدانستم که باید معمار شوم. اون موقع در دبیرستان دو تا رشته داشتیم، علوم تجربی و ریاضی. من ریاضی را انتخاب کردم که بتوانم وارد رشتهی معماری شوم. بنابراین چهار سال قبل از اینکه وارد دانشگاه شوم، میدانستم که میخواهم وارد رشتهی معماری شوم. کلاس طراحی رفتم و در آزمون رشتهی معماری شرکت کردم.”
ایشان در سال 1339 تحصیل در رشتهی معماری را در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شروع کردند، دوران تحصیلشان پنج سال به طول انجامید و در سال 1344 با مدرک کارشناسی ارشد معماری از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدند.
“در تمام دوران زندگی کارهایی را کردم که هیچ علم و دانشی ازش نداشتم. چون در زمان من امکاناتی وجود نداشت به عنوان مثال در هیچ جای دنیا چیزی به عنوان تزئینات فضای باز وجود نداشت. من هم علمش را نداشتم اما پیش آمد برام و انجام دادم. وقتی که شروع این جور کارها برایم پیش آمد چه کارهایی که در تلویزیون برای هنرهای زیبا انجام دادم و چه بقیهی کارها، در تمام این کارها ابتکار من این بود که فکر کنم و طراحی کنم که از کجا به کجا باید رسید. یعنی خودم صحن خواننده یا تزئینات فضای باز را طراحی میکردم. یکی از کارهایی که در هنرهای زیبا انجام می دادند موسیقی بود و در آنجا با افرادی چون عماد راد و … آشنا شدم. در نتیجه توانستم به تلویزیون راه پیدا کنم که اولین تلویزیون سیاه و سفید با سرمایه خصوصی بود. مدیر این مجموعه شخصی سرمایهدار درجه یک بود که توانست خیلی پیشرفت کند و کسی بود که با سرمایهی خودش، تلویزیون ملی ایران را راهاندازی کرد. تمام این اتفاقات مربوط به دورانی بود که من هنوز به سنی نرسیده بودم که وارد کارهای تزئینی شوم، حدودا دوازده سیزده ساله بودم. تما اینها قبل از دانشگاه رفتن من بود اما بعد از اینکه وارد دانشگاه شدم، کارهایی انجام میدادم که سابقه نداشت؛ کسی به من نگفت که با پارچهی حریر رنگی می توانی فضایی را برای جشن تزئین کرد چون در هیچ جای ایران سابقه نداشت اما من این کار را انجام دادم.”
استاد موسی عَبیر در طول کار حرفهای خودشان در رشتهی معماری تاکنون حدود 300 پروژه را طراحی کردهاند که قسمتی از این پروژهها را در زمان دانشجوییشان به انجام رساندهاند اما با این وجود استاد، پروژهی ویلایی مسکونی مهندس محسنی واقع در مبارکآباد را که در سال 1344 (همزمان با فارغالتحصیلیشان) طراحی کرده بودند را اولین پروژهی رسمی خود میدانند.
“اولین کار معماریام زمانی بوده است که در تلویزیون درگیر بودم، یک اقایی بودند که کارهایی نورپردازی انجام میدادند و میخواست یک خانهی کوچک در منطقهی دانشگاه بسازه. از من یک نقشه خواست و منم یک نقشه برایش کشیدم. این اولین کاری است که انجام دادم اما از نظر معماری و مهندسی، اولین کار من به حساب نمیآید. اولین کاری که به لحاظ مهندسی میتوانم به آن اشاره کنم، یک ویلای مسکونی در سال 1344، همان سالی که فارغالتحصیل شدم، هست. کارفرمای این پروژه، اقای مهندس محسنی بود که از آمریکا آمده بود. با خانم آمریکایی و با بچههای کوچک. و از من خواست که ویلایی مسکونی برایشان در مبارکآباد طراحی کنم.”
ساختار انتخاب مصالح آجر، نوع برخورد با ساختار ورودی در این پروژه، مانند سایر پروژههای استاد عَبیر، ریشه در تاریخ معماری ایران را دارد.
موسی عَبیر، فرآیند طراحی را با دیدن معماری شهرهای مختلف ایران چون کرمان، یزد، اصفهان، شیراز، بندرعباس و … شروع میکردند و سپس اقدام به اتود زدن برای پروژهی مذکور مینمودند. در واقع ریشهی تاریخ معماری ایران در پروژههای انجام شده توسط استاد کاملا مشهود است. در کل استاد خود را پیرو دو سبک اصلی میدانند؛ سبک معماری صفویه و سبک معماری کویری.
سبک معماری صفویه؛
اين سبك معماري از سال 1347 توسط استاد عَبیر شروع و پيگيري شده و در فاصلهی سالهاي 1347 تا 1358 چندين پروژه را با این سبک معماری طراحي و اجرا کردهاند. ایشان در مناطق و شهرهای سرسبزی که دارای آب و هوای ملایمی میباشد از سبک معماری صفویه میکردند.
سبک معماری کویری؛
استاد عَبیر در مناطق و یا شهرهایی که فاقد درخت و دارای اقلیم گرم هستند، از سبک معماری کویری استفاده میکنند.
همینطور استاد بیان میکنند که در معماری و نقاشی تاکنون از هیچ اثری، کپیبرداری نکردهاند و در واقع خود را صاحب سبک در معماری و نقاشی میدانند که در این زمینه میتوان به کارهای تزئینی که ایشان برای برگزاری رویدادها و مراسمها انجامدادهاند، اشاره کرد که قبل از ایشان هیچ سابقهای نداشته است. استاد موسی عَبیر، نظرشان را در مورد تقویت خلاقیت دانشجویان معماری اینچنین بیان میکنند:
“کمتر دانشجویی با عشق و علاقهی واقعی سمت معماری میآید، اول ژست معمار بودن در آنها مهم میشود. کسی که وارد رشتهی معماری میشود، آیا به معماری فکر کرده است؟، چقدر به آن توجه داشته است؟ در واقع شناخت خود معماری حرف اول را می زند. از طرفی، هر انسانی، هر دانشجویی چه دختر و چه پسر، خودش است که میتواند، بفهمد، علاقهاش چیست؟ پس دومین موضوع، شناخت خود است که خودش را بشناسد، علاقهاش را بشناسد، پیگیر شود و در آن زمینه عمیق شود. در واقع جوهرهی رشته معماری این است که شخص به یک دیدگاهی در درون خودش رسیده باشد، معماری را بشناسد و سپس به آن ورود کند. در این کار خلاقیت، شناخت، سلیقه لازم است و از همه بیشتر اینکه بتوانی برای خودت ایده داشته باشی. دانشجوی معماری باید بتواند کامپیوتر را کنار بگذارد و خط بکشد و گرنه پشت کامپیوتر نشستن، کسی را معمار نخواهد کرد. حتی در مورد نقاشی هم همینطور است تا فکر نکنی، نمیتوانی نقاشی بکشی.”
استاد موسی عَبیر در کل دو دسته از موارد را در زمان انجام یک پروژه دخیل میدانند:
- شرایط زمین، شیب زمین و ….
- برنامهی پروژه مانند کاربری، فعالیت و ….
همانطوری که پیشتر اشاره شد، استاد عَبیر علاوه بر معماری در زمینهی طراحی صحنه، تزئیین فضای باز، نقاشی نیز فعالیت کردهاند. از دیگر فعالیتهای استاد که به قبل از انقلاب برمیگردد، میتوان به طراحی نمایشگاه نیز اشاره کرد.
به نظر میآید، علاقهی استاد به نقاشی تحت تاثیر برادر بزرگترشان باشد که در رشتهی نقاشی تحصیل کردهاند. ورود ایشان به کارهای طراحی صحنه از آشنایی ایشان با اسدالله معمار و ورود به تلویزیون رقم خورده باشد و معماریشان تحت تاثیر رویدادهای دوران کودکی، نقل و انتقال و ساخت و سازهای آن دوره باشد.
اسکیسها و طرحها
گزیدهی آثار نقاشی موسی عبیر
