وارطان هوانسیان، ســرمــقــالـه تحریریه ی هنرمعماری
معماران مـدرن گرای ایران، شش دهه معماری جهانگیر درویش

 ز خاک سعدی شیراز بوی عـشق آیـد …

کـارنامه ی انـجمـن آثـار مـلی از 1355-1301 با نگاهی به آرامـگاه سـعـدی، پگاه پایه دار اردکانـی

مطالعه ی تاریخ هنر و معماری ملل را نمی توان بدون پرداختن به تحولات فرهنگی و اجتماعی کشورها به نتیجه رساند، چرا که بی شک این عوامل می توانند تأثیرات شگرفی در این راستا داشته باشند. تاریخ ایران در ابتدای قرن معاصر، شاهد تحولات و جریان های فکری متفاوتی بوده است که موجبات تحولات فراوانی را در عرصه های گوناگون پدید آورده و در معماری، نوآوری های تحسین برانگیزی را موجب شده است. یکی از این جریان های فکری، پیدایش انجمنی به نام «انجمن آثار ملی» است که با وجود فراز و نشیب های فراوانی که پس از تأسیس با آن مواجه بوده، توانسته است به دلیل خلق بناهای مهم و ارزشمند و همچنین کتاب‌های متعدد، به هدایت جریان حاکم معماری بپردازد. این انجمن در پاییز سال 1301 هجری شمسی به ابتکار سردار خراسانی (عبد الحسین تیمور تاش) و چند نفر دیگر از رجال آن عصر بنیاد نهاده شد و وقتی تیمور تاش به سمت نخست وزیری رسید، ریاست این انجمن را نیز پذیرفت. انجمن توانست در طول مدت فعالیت های خود به اقدامات مهمی برای حفظ و پاسداشت تاریخ ایران دست بزند که بررسی و مطالعه ی این تجربیات می تواند سودمند باشد.
حسن مستوفی (مستوفی الممالک)، حسن پیر نیا (مشیر الدوله)، ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)، محمد علی فروغی (ذکاء الملک)، حسن اسفندیاری (محتشم‌السلطنه)، عبد الحسین تیمور تاش، فیروز میرزا (نصرت الدوله)، سید نصر اللّه تقوی و ارباب کیخسرو شاهرخ، افراد دائمی و ثابت دیگری بودند که به همراه خراسانی (تیمور تاش) این هیئت را تشکیل دادند و با انتخاب عنوان «انجمن آثار ملی» و تصویب اساسنامه ای، به کار مشغول شدند. این اساسنامه در سال 1304 خورشیدی منتشر شد و با توجه به متن این نوشتار، هدف از تشکیل انجمن، «پرورش علاقه ی عامه به آثار قدیمه ی علمی و صنعتی ایران و سعی در نگاهداری صنایع مستظرفه و صنایع دستی و حفظ سبک و شیوه ی قدیمی آنها» بوده است (بحرالعلومی، 1355: 14). همچنین مقر این انجمن در تهران تعیین و مقرر شد که شعب دیگری نیز در سایر شهرها به وجود آید، به همین دلیل جلسات ابتدایی گروه در باغ نیر الدوله در خیابان ژاله (خیابان مجاهدین اسلام کنونی) و در برخی موارد، خانه ی اعضا تشکیل می شد (تصاویر 1 و 2).
برخی از اعضای این انجمن از فعالان سیاسی بودند که در حزب تجدد و یا مرتبط با آن فعالیت می کردند و از اصلاح طلبان جوان تحصیلکرده ی غرب بودند. در پاییز 1304 گروه پارلمانی تجدد به پشتیبانی تقریباً تمامی نمایندگان اصلاح طلبان، لایحه ی انقراض قاجاریه و تفویض کشور به رضاشاه را به مجلس شورای ملی برد. از این پس بود که جریان فکری حاکم در حزب تجدد و جریان فکری مشابه با آن، پایگاه قدرتمندی در انجمن آثار ملی یافت. این نظام قدرت که محصول دو رکن حکومتی رضاشاه، شامل بوروکراسی دولتی و حمایت دربار بود، باعث نفوذ تفکر تمایل به احیای هویت ملی و مدرنیزاسیون کشور بـه عنـوان فرهنـگی در مـعمـاری کشـور شـد (تصویر 3) (دانیل و همکاران، 1394: 100).
آنطور که در متن ابتدایی اساسنامه ی این انجمن می خوانیم اقدامات پراهمیت و در اولویت که طبق برنامه ی انجمن در رأس امور قرار گرفتند، موارد ذیل ذکر شده اند:
1. تأسیس یک موزه در تهران
2. تأسیس یک کتابخانه در تهران
3. ثبت و طبقه بندی آثار لازم برای حفظ آثار ملی
4. صورت برداشتن از مجموعه های نفیس مربوط به کتابخانه یا موزه (که در ایران در تصرف دولت و یا مؤسسات ملی است)
«سعی در استفاده از این مجموعه ها و بهره مند کردن مردم از آنها به واسطه ی تعلیم در مدارس»، «عرضه داشتن به انظار عمومی»، «سخنرانی» و «کوشش در حفظ و احیای صنایع و هنرهای ایرانی» نیز به عنوان سایر مقاصد نام برده شده اند (بحرالعلومی، 1355: 14). دلیل تعریف این اقدامات به عنوان آغاز فعالیت های این انجمن، فقدان ساختمان مناسبی برای موزه و بی اهمیت شمردن این کاربری تا آن زمان بود، به  طوری  که اولین موزه ی ایران در سال 1295 در یکی از اتاق های سمت شمال بنای مدرسه دارالفنون تشکیل گردید و پس از آن با تصویب این قانون، تهیه ی نقشه ی بنای موزه ی ایران باستان در تاریخ 1308 شمسی بر‌عهده ی معمار فرانسوی، آندره گدار، قرار گرفت که در آن تاریخ، مدیر باستان شناسی ایران نیز بود (مصطفوی، 1326: 41). اما ساخت موزه ی تهران تا سال 1313 به تعویق افتاد. در این سال دوباره ساخت موزه در تهران و برخی از مراکز شهری کشور مطرح و برنامه ی گسترده ای آغاز شد. روزنامه ی اطلاعات در سال 1314 در مقاله ای با عنوان «نقشه ی تأسیس شش موزه در ولایات طرح شده است» به افتتاح اولین موزه ی عمومی ایران در شهر قم به نام «موزه ی آستانه ی قم» اشاره می کند و نوید ساخت شش موزه ی دیگر در شهرهای ایران تا دو سال پس از آن تاریخ و همچنین تأسیس موزه ی تهران را می دهد (روزنامه ی اطلاعات، 25 آبان 1314 به نقل از دانیل، 1394: 115).
از نخستین موضوعاتی که پس از تشکیل انجمن به اجرا در‌آمد، تشکیل جلساتی بود که به منظور اطلاع از وضع کنونی و شناساندن پتانسیل های موجود انجام می گرفت و در آن از متخصصان و افراد بنامی برای سخنرانی دعوت به عمل می آمد. اولین این جلسات، در تاریخ 22 مرداد سال 1304 شمسی در وزارت فرهنگ زمان، واقع در عمارت مسعودیه تشکیل شد و در آن ارنست هرتسفلد به ایراد سخنرانی درباره ی تاریخ ایران و لزوم شناخت و ارج نهادن به آن پرداخت. از افراد دیگری که طی سال های ابتدایی تشکیل این انجمن به عنوان سخنران فعالیت می نمودند می توان به محمد علی فروغی، علی هانیبال و آرتور پوپ اشاره نمود. متن گفتارهای پروفسور پوپ که درباره ی گذشته و آینده ی صنایع ایران بود، ترجمه شده و در رساله ای توسط وزارت فرهنگ به چاپ رسیده است.
در ادامه ی این راه، انجمن به ساخت آرامگاه هایی برای بزرگان نامور ایرانی پرداخت. نخستین اقدامی که در این زمینه انجام شد، بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و تشکیل کنگره ی بین المللی به مناسبت هزارمین سال تولد آن شاعر گرانقدر بود که در سال 1313 شمسی انجام گرفت. از نکات قابل توجه در این خصوص می توان به نحوه ی تأمین منابع مالی برای اجرایی نمودن تصمیم های اتخاذی اشاره کرد. در این راستا، علاوه بر‌آنکه طبق اساسنامه مقرر شده بود هر کدام از اعضای عمومی، سالیانه هشت تومان و اعضای مؤسسه، سالی شانزده تومان به صندوق انجمن بپردازند و همچنین دریافت کمک از افراد علاقه‌مند، ابتکارات مختلف دیگری به کار گرفته شد. برای مثال تأمین مخارج ساخت بنای آرامگاه فردوسی از طریق جمع آوری اعانه و بلیط های بخت آزمایی در میان مردم، نمایندگان وزارت دادگستری، بانک ملی ایران و شهربانی و شهرداری تهران انجام گرفت و برای هزینه ی ساخت بنای آرامگاه ابن سینا، «تمبرهای یادبودی» طراحی شد و مقرر گردید که این تمبرها در پنج سری و هر سری شامل پنج تمبر تهیه شود و قیمت معمولی تمبرها با اضافه شدن صدی پنجاه به بهای اصلی برای بنای آرامگاه بر روی آنها قید گردد (تصویر 4).
این انجمن پس از تصویب قانون عتیقات در 1309 و تصویب آیین نامه ی اجرایی آن در سال 1311، انتقال وظایفش به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه و پس از برگزاری جشن های هزاره و بزرگداشت فردوسی در سال 1313 عملاً و بر‌خلاف ماده ی 11 اساسنامه ی انجمن که تصریح می کند: «پس از تأسیس موزه و کتابخانه و تحصیل نتیجه در استخدام متخصصین برای اداره ی این تأسیسات، انجمن آثار ملی این تأسیسات را به شعبه ی عتیقات وزارت معارف تحویل داده و خود انجمن به کار خود مداومت خواهد نمود»، برای مدتی در انزوا رفت تا اینکه در تاریخ 22 آذر  1322 جلسه ای تشکیل شد. در این جلسه اعضای مؤسس در اساسنامه ی ابتدایی خود تجدیدنظر نمودند و به تدقیق برخی از بندها و مواد آن پرداختند. در این اساسنامه تصمیم گرفته شد تا اجرای اهداف نسخه ی پیشین با انجام اقدامات زیر صورت گیرد:
1. کمـک و همکاری به تکمیـل موزه های تهران و شهرستان ها و تأسیس موزه در نقاط مقتضی
2. کمک و همکاری به تکمیل کتابخانه ی ملی تهران و تأسیس و تکمیل کتابخانه های شهرستان ها
3. کمک و همکاری به تکمیل فهرست آثار ملی
4. تهیه ی فهرست مجموعه های نفیس مربوط به کتابخانه یا موزه ی در تصرف دولت و یا مؤسسات ملی ایران
5. احیای آثار بزرگان ایران و تجلیل نام آنها به وسیله ی نشر مصنفات و مؤلفات و ساختن آرامگاه و مجسمه ی آنها و امثال آن
6. کوشش در حفظ و احیای صنایع و هنرهای ایرانی به وسیله ی تأسیس نمایشگاه و ایراد خطابه و امثال آن
7. کمک به تهیه ی نمونه و شبیه سازی مجسمه ها و آثار قدیم ایرانی و همچنین تهیه ی نسخ و یا عکس کتاب‌ها، نقاشی ها و خطوط قدیمی ایرانی موجود در موزه ها یا کتابخانه های دولتی و ملی کشورهای خارج
8. ارتباط با موزه ها و گالری های مخصوص آثار ایران در موزه ها و مؤسسات خارج به قصد تحصیل اطلاعات لازمه و تشویق آنها به تحقیقات در آثار قدیم ایران
از این زمان اعضای عمومی موظف شدند سالی 120 ریال و اعضای مؤسسه سالی 300 ریال به صندوق انجمن بپردازند. در انجمن جدید به این دلیل که عده ای از مؤسسین اولیه درگذشته و یا به عللی در مسافرت و یا مستعفی بودند، حسن اسفندیاری (محتشم السلطنه) به ریاست و علیرضا قراگزلو (بهاءالملک) به نیابت ریاست هیئت مؤسسین انتخاب شدند و چون مقرر شده بود برای انجمن هیئت مدیره ای در نظر گرفته شود، علی اصغر حکمت، به عنوان رئیس هیئت مدیره، آندره گدار، به عنوان نایب رئیس و امان اللّه جهانبانی به عنوان خزانه دار برگزیده شدند. همچنین تالار فردوسی برای دبیرخانه و مهدی بیانی به ریاست دبیرخانه در‌آمد (تصویر 5).
از سال 1340 شمسی اقدامات انجمن سرعت بیشتری یافت، زیرا با پیشنهاد انجمن و شاه، دولت تصویب نمود که از هر کیسه ی سیمان به هنگام خروج از کارخانه های داخلی و یا واردات، یک ریال به نفع انجمن آثار ملی گرفته شود و توسط خزانه داری کل (امور اقتصاد و دارایی) در اختیار آنها گذاشته شود. در سال 1346 به دلیل گستردگی دامنه ی فعالیت های انجمن و نیاز به محلی وسیع برای انجمن، خانه ی قدیمی متعلق به حسین پاشاخان امیر‌بهادر توسط انجمن خریداری شد و پس از انجام تعمیرات اساسی مقر دائمی مجموعه قرار گرفت (تصویر 6). مساحت این بنا حدود سه هزار متر‌ مربع بوده و دارای تالار بزرگ زیر زمینی آیینه کاری، تالار بزرگ فوقانی، حوضخانه و کاشیکاری و اتاق های متعدد می باشد که بنابر کتیبه ی سردرش در سال 1318 ه . ق . ساخته شده است. از این انجمن و خدماتشان نشانه های بسیاری تا امروز باقی مانده است که سعی می شود در مقاله هایی به علاقه‌مندان معرفی گردند. در همین راستا در ادامه ی این مقاله به بررسی اقدامات صورت گرفته در مورد طراحی و ساخت بنای آرامگاه و بنای شاعر بزرگ ایران، سعدی، پرداخته شده است.

آرامگاه سعدی

آرامگاه شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی در شمال شرقی شهر شیراز در دامنه ی کوه پهندژ و در مجاورت باغ دلگشا قرار گرفته است که از دیرباز زیارتگاه صاحبدلان و ارادتمندان وی بوده است. سعدی شیرازی در اوایل قرن هفتم در شیراز متولد شد و با اینکه در دوران جوانی اش به بغداد و سپس به شام، حجاز و برخی بلاد دیگر سفر کرد، در اواسط قرن هفتم به شیراز بازگشت. سعدی اواخر عمرش را در این مکان که ابتدا به صورت خانقاه بود، گذراند و سپس در همان‌ جا به خاک سپرده شد. آنطور که از کتاب ها و نوشته های سیاحان بر‌می آید، آرامگاه شیخ همواره مورد زیارت مریدانش قرار می گرفته، از آن جمله می توان به تذکره ی ابن بطوطه اشاره نمود که پنجاه و هفت سال پس از درگذشت او در کتاب رحله ی ابن بطوطه نوشته شده است. دولتشاه سمرقندی نیز در تذکرة الشعرا که در سال 892 ه . ق . به اتمام رسیده آورده است: «… و تربت شیخ سعدی اکنون در شیراز جایی فرح بخش و حوضی با صفا است و عماراتی بی نظیر آنجا واقع است و مردم را بدان مرقد ارادت است.» (بحرالعلومی، 1351: 164).
شاردن که در سال 1674 میلادی (1084 ه . ق .) به شیراز سفر کرده، از آرامگاه سعدی نیز دیدن نموده و نوشته است: «خارج از شیراز در فاصله ی بیش از یک کیلومتر در قسمت شرقی قبر شیخ سعدی دیده می شود که یکی از مصنفین مشهور ایران می باشد. این شاعر چه در نظم و چه در نثر، آثار زیادی دارد و در چهار صد و سی سال پیش در این شهر زندگی می کرده است. آثار او فراوان و عالی ترین منتخبی است که از لحاظ زیبایی می توان در اخلاق پیدا کرد. در نزدیکی قبر سعدی چاه بزرگ هشت گوشی است که از سنگ تراش ساخته شده و بسیار زیبا و عمیق است و برای ورود به آن از پله های متعددی بایستی پایین رفت.» (افقه، 1336: 23). بنابر مکتوبات، در سال 998 ه . ق . بنای آرامگاه سعدی و چند بنای دیگر به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس تخریب گردید، اما بعدتر و در سال 1187 ه . ق . عمارتی به همت کریم ‌ خان زند بنا شد و پس از آن نیز بارها مورد ترمیم و تعمیر قرار گرفت (بحرالعلومی، 1355: 164). بنابراین آنچه شاردن وصف می کند پیش از ساخت بنا توسط زندیان می باشد.
بنابر مستندات موجود، بنای کریم‌     خان زند عبارت بود از «یک ساختمان ساده و دو طبقه ی آجری، مرکب از چند اتاق. در طبقه ی زیرین که یک متر از سطح فضا بلند تر بود، در همین مکانی که اکنون سنگ مزار سعدی قرار دارد اتاقی بود و دور سنگ قبر، محفظه ی آهنی نصب شده بود.» (رستگار فسایی، 1384: 134). ویلیام اوزلی (William Ouseley) نیز که سفیر انگلستان در ایران در دوره ی قاجار است، در سال 1810 میلادی (1226 ه . ق .) وارد ایران شد و توصیفی از بناهای مورد بازدیدش ارائه داد. در واقع، جهانگردان و خاورشناسانی در دوره‌ی قاجار، از آرامگاه سعدی بازدید می‌نمودند و اوزلی از جمله آنانی بود که از خرابی و ویرانی آن بنا یاد نموده و اینگونه شرح می‌دهد: «در سال 1811 از طرف دربار ژرژ سوم پادشاه انگلستان به سمت سفارت مأمور دربار فتحعلی شاه قاجار شدم. در شیراز چند ماه اقامت کردم، چندین مرتبه سر قبر شیخ رفتم. تصدیق قول فرانکلین را از دیده‌ی مقبره‌ی شیخ توان نمود. حقیقتاً مقبره رو به خرابی است، از باغ و درخت‌هایی که زمانی در آنجا بوده، اثری نیست. من فکر کردم با مبلغ کمی مقبره را می‌توان تعمیر کرد و از حسن عقیدتی که به شیخ و کلامش دارم تصمیم گرفتم که با پول خودم مقبره را تعمیر کنم، ولی پسر پنجم شاه ایران، حسینعلی میرزا که والی فارس است، مرا از اجرای این نیت بازداشت و وعده داد که مقبره را به خرج خود تعمیر کند و گفت به همان اسلوب و خوبی‌ای که کریم   خان مقبره‌ی حافظ را تعمیر کرده، اقدام خواهد شد، اما به قول خود عمل نکرد» (بحرالعلومی، 1355: 165). او همچنین در جلد دوم سفرنامه اش به شرح نخستین و دومین اقامتش در شیراز پرداخته و با ترسیم نقاشی‌هایی اوضاع آن دوره ی شیراز را به نمایش می گذارد. او در دورنمایی، آرامگاه سعدی، یک آسیاب، کوه پهندژ و باغ دلگشا را به خوبی نشان می دهد (تصویر 7).
اوزلی در وصف باغ سعدی می نویسد: «اندکی آن سوی باغ [دلگشا] عمارتی است که دربردارنده ی مقبره ی سعدی است که نوشته هایی به عربی و فارسی دارد و شهرتی به عنوان یک شاعر و فیلسوف فراهم آورده است. دیوارهای این بنا توسط کریم  خان به زیبایی تعمیر گردیده، اما [سنگ] قبر، نشان از جراحاتی دارد که در سمت مقابل حیاط قرار گرفته است و پلکانی که در مرکز اتاقک دیده می شود به تالارهایی در طبقات بالایی منتهی می شود. ورودی بنا به وسیله ی درگاهی در سمت مخالف دیوار میدان قرار گرفته که بسیار کم ارتفاع است به نحوی که برای عبور از آن می باید خود را تا نیمه خم کرد. چنان ساخته شده است که یک اسب سوار قادر به داخل شدن نباشد. در داخل و در نزدیکی دیوارها و پس از طی چندین گام مناسب، بازدید کننده به بنایی کوچک هدایت می شود که بر بالای یک چشمه یا چاه بر‌پا شده است. این چشمه مملو از ماهی بوده و آب آن همیشه سرد و لذت بخش است. البته اگر در ساعات اولیه ی روز امتحان شود، پیش از اینکه روستاهای مجاور، آن را به وسیله ی شست و شوی خود و جامه های کتانی کثیف و آلوده نمایند. این مکان در گذشته “قلات گازران” خوانده می شده که کنایه ای از سطل های رنگرزی است و “کازرگاه” و “محل شست و شو” بوده است و امروزه اغلب به نام سعدیه خوانده می شود. راجع به ماهی ها گفته می شود که آنها ستایشگران خوش ذوق سعدی هستند که به وسیله ی حلقه های طلایی آذین شده اند، اگر فردی یکی از این مخلوقات را در اینجا از بین ببرد، در شمار عملی توهین آمیز است که شاعر متوفی خود به تنهایی به عنوان مجازات جان وی را خواهد ستاند و البته من شاهدی بر آن ندیدم.» (Ouseley: 1821، به نقل از اسدپور، 1391: 61). از ویژگی های بارز این سفرنامه جزئیاتی است که وی در تصاویرش ارائه می دهد. او در این بخش از کتابش سیمایی از سنگ قبر و بنای سعدیه را ترسیم می نماید (تصویر 8).
در بنای دو طبقه ی سابق سعدیه، طبقه ی پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه‌ی دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اتاق کرسی دار ساخته شده بود. در اتاقی که سمت شرق راهرو بود، مزار سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اتاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح‌‌الملک) شاعر نابینای شیرازی در اتاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه ی بالای ساختمان نیز مانند طبقه ی زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اتاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ، اتاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه‌ی دو طبقه ارتفاع داشت.
بنای مذکور تا سال 1327 که انجمن آثار ملی تصمیم بر ساخت مجدد و بازسازی مجددش می نماید به همین شکل بوده است. در گزارش این انجمن می‌خوانیم «صاحبدلانی که به زیارت تربت شیخ می رفتند و بیدار‌دلان و مردم با ذوق شیراز از وضع آرامگاه دلخوش نبودند و از سال 1323 ه . ش . که انجمن آثار ملی، دوره ی جدید فعالیت خود را آغاز کرد، پیوسته از انجمن درخواست می شد که به تجدید بنای آرامگاه شیخ اقدام نمایند. گاهی نیز جمعیت ها و گروه هایی که در آن روزگار در فارس تشکیل می شد، ساختمان مقبره ی سعدی را هم جزء برنامه های خود قرار می دادند، اما این اقدامات مثمر ثمر نبود و انجمنی هم که به نام ساختمان آرامگاه سعدی تشکیل شده بود، تنها توانست مبلغ سیزده هزار تومان اعانه برای این منظور فراهم آورد.» (بحرالعلومی، 1355: 168). به همین دلیل در سال 1324، انجمن در شیراز شعبه ای را تأسیس نمود تا بتواند از کمک های مردم فارس نیز استفاده کند. موضوعی که در اولین جلسات این شعبه مورد بحث قرار گرفت، تهیه ی مقدمات برای جمع آوری وجوه و تهیه ی نقشه جهت ساختمان آرامگاه بود. همچنین ذکر شد که انجمن مبلغی در حدود ده  میلیون ریال برای ساخت بنا احتیاج دارد که تنها صد و سی ریال آن توسط انجمن ساختمان آرامگاه سعدی که دو سال پیش تأسیس شده جمع آوری گشته، به همین دلیل برنامه ی ابتدایی انجمن، ارائه ی راه حل هایی برای تأمین این وجوه بود. در این راستا با توجه به پیشنهاد مشیر فاطمی، استاندار فارس، در سال 1325 مقرر گشت که از فروش آزاد قند و شکر کارخانه ی مرودشت، کیلویی دو ریال به آرامگاه سعدی اختصاص داده شود که بدین ترتیب پس از مدتی تعلیق، بانک صنعتی مبلغی معادل یک  میلیون  و ششصد  هزار ریال در حساب مخصوصی برای این منظور در اختیار گذاشت. اما پس از مدتی و در سال 1327 به این دلیل که دریافت عوارض قند و شکر نوعی تحمیل بر مردم محسوب می شد، تصمیم گرفته شد تا به پیشنهاد بانک صنعتی و موافقت سازمان برنامه، از هر تن سیمانِ محصول کارخانه ی سیمان ایران مبلغ سی ریال برای ساختمان آرامگاه دریافت شود. اما به این دلیل که درآمد حاصل از سیمان تدریجی بود و مراحل ساخت پروژه به سرعت پیش می رفت، وامی از طرف خدمات اجتماعی به انجمن آثار ملی داده شد تا از محل درآمد سیمان به سازمان بازگردانیده شود (بحرالعلومی، 1355: 171).
به گزارش کارنامه ی انجمن آثار ملی، راه رسیدن به آرامگاه سعدی نیز ناهموار و با پستی بلندی های فراوان بود، به همین دلیل با مکاتبات انجام شده میان انجمن و وزارت راه، مبلغ دویست هزار ریال اعتبار برای ساخت سه کیلومتر راه سعدی و پل های متعدد آن تأمین اعتبار گردید. همچنین از مبلغ 130  هزار ریال که پیش‌تر برای ساختمان آرامگاه جمع آوری شده بود، 50 هزار ریال به مصرف ساخت راه در‌آمد و زمین ها و اراضی اطراف نیز به رایگان و با رضایت مالکان در اختیار این انجمن برای راهسازی قرار گرفت.
علی اصغر خان حکمت شیرازی، که در آن زمان پس از ده سال کناره گیری از وزارت فرهنگ، ریاست انجمن آثار ملی و دبیر کل یونسکو در ایران را بر‌عهده داشت، در یادداشت های روز 15/1/1324 خود نوشته است: «عمارت بقعه ی سعدیه بنایی است که کریم    خان زند برپا کرده و اخیراً، یعنی سال 1304، آقای ابراهیم قوام الملک بر آن تجدید دیواری نموده و اشجار کاجی جدید کاشته و فضایی حاصل کرده است و خیلی خراب و کثیف است. اگر خداوند توفیق دهد و بر آن بنایی یادگاری ساخته گردد، کمال توفیق است.» (رستگار فسایی، 1384: 134). بالاخره اولین کلنگ بنا در تاریخ 7 فروردین 1327 توسط اشرف پهلوی زده شد و طرح پیشنهادی محسن فروغی و علی صادق تصویب گشت. بنابراین کار بنای آرامگاه طبق قراردادی بر‌عهده ی شرکت ساختمان مثلث قرار گرفت و از روز هفتم تیر 1328، این پروژه آغاز به کار نمود.
«محسن فروغی، (۱۲۸۶ ش ـ تهران) دومین فرزند پسر محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) بود که در سال ۱۳۰۶ برای تحصیل به فرانسه رفت و پس از سه سال تحصیل در رشته‌ی ریاضیات، وارد مدرسه‌ی عالی معماری بوزار گردید و در سال ۱۳۱۷ پس از دوازده سال اقامت در پاریس به ایران بازگشت، در‌حالی‌که مدرک دکترای معماری و مهندسی راه و ساختمان داشت. از مشاغل او استادیاری دانشسرای عالی، دانشکده‌ی فنی، مدرس تاریخ هنر، معماری، ساختمان و نیز مشاور ساختمانی بانک ملی بود. در سال ۱۳۱۹ با تلاش وی و آندره گدار، دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تأسیس شد، ضمن اینکه وی معاونت دانشکده را نیز به عهده داشت. او پس از گدار به مدت ۱۵ سال رئیس دانشکده‌ی هنرهای زیبا شد و همزمان نیابت ریاست انجمن آثار ملی را نیز به عهده داشت. او با تأسیس اداره‌ی ساختمان بانک ملی، تقریباً تمامی ساختمان‌های آن زمان بانک ملی را طراحی و بنا نمود. بانک‌های ملی شعبه‌ی بازار، میدان حسن‌آباد و نیز بانک مرکزی در تهران و بانک ملی شیراز، اصفهان، تبریز که از شکل و شمایل واحدی برخوردارند از جمله آثار او می‌باشند. دیگر آثار فروغی، طرح و انجام دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران (۱۳۱۷)، طرح دانشکده‌ی ادبیات (۱۳۱۹)، مجموعه‌ی بزرگ کاخ دارایی، ساختمان تعاون مصرف، بیمارستان بانک ملی، ساختمان ایستگاه راه آهن مشهد (با همکاری بوتز و عمارت مجلس سنا (شورای اسلامی اسبق ــ با همکاری غیایی و آندره بلوک) می‌باشد. اکثر آثار مهندسی فروغی پس از شهریور 1320 ساخته شده‌اند، در صورتی که ساختمان اولیه‌ی او (دارایی و بانک ملی) از نظر معماری بیشتر قابل توجه و بحث هستند. از آثار دیگر او بنای آرامگاه باباطاهر (با همکاری مهندس صادق) و بنای مقبره‌ی رضاشاه در شهر ری (با همکاری مهندس ظفر و مهندس صادق ــ تخریب شده در سال 1358) است. ضمن اینکه وی مجموعه‌ای از خانه‌ها و ویلاها را نیز طرح و اجرا کرد.» (کیانی، ۱۳93: 225).
فروغی در مورد رابطه‌ی حقیقی سبک ساختمان‌های معاصر با تاریخ و فرهنگ چنین می‌نویسد: «اما رابطه‌ی حقیقی ممکن است برعکس به ظاهر نمایان نباشد؛ یعنی ساختمان دارای روح ایرانی و مناسب با شرایط محلی باشد، ولی چون در آن تزئینات قدیمی کاملاً تقلید نشده در نظر اول جنبه‌ی ملی‌اش جلب توجه ننماید. شاید باعث تعجب شود اگر اظهار نماییم که بنای جدید شرکت نفت در خیابان تخت جمشید که تمام اتاق‌های آن شمالی یا جنوبی با سایبان پیش‌بینی شده که از آفتاب تابستان محفوظ بماند و از اشعه‌ی خورشیدی در زمستان استفاده نماید ایرانی‌تر از ساختمان شرکت فرش در خیابان فردوسی است که با ستون‌های هخامنشی و زینت‌های دیگر ایرانی مزین شده.» (فروغی، ۱۳۴۰: ۱۲۲)
در گزارشی که از بازگشایی این بنا در سال 1331 در ماهنامه ی آموزش ‌و‌ پرورش به چاپ رسیده، نوشته شده که تصدی این پروژه بر‌عهده ی کیقباد ظفر بوده است، البته معنی لغت «تصدی» در این جمله مبهم بوده و گویای ابعاد کاری این معمار نمی باشد (بی نام، 1331: 2). در کارنامه ی معمار این بنا، محسن فروغی، همانطور که گفته شد می توان دو آرامگاه دیگر، رضاشاه در ری و باباطاهر در همدان را نیز مشاهده نمود. بانی مسعود در کتاب خود معتقد است که بنای آرامگاه سعدی تا حدودی در طراحی سایت و برخورد ایده ی معماری شباهت بسیاری به مقبره ی رضاشاه دارد و همانند آن، عناصر مدرن و سنتی را در کنار هم قرار داده است، اما آرامگاه باباطاهر در همدان آشکارا با اهداف تندیس گرایی معماری مدرن طراحی شده است (1394: 252).
انجمن آثار ملی در گزارش خود توضیح می دهد که برای ساخت مجموعه ی سعدیه تصمیم گرفته شد تا فضای باغ از شمال به جنوب 150 متر و از شرق به غرب 100 متر گردد، به همین دلیل خانه های دهقانی اطراف، توسط هیئتی پنج نفره خریداری و ضمیمه ی محوطه ی آرامگاه شد. به این ترتیب مساحت کنونی محوطه 7700 متر ‌مربع می باشد که 261 متر مربع آن زیربنای ساختمان اصلی آرامگاه و 141 متر مربعش زیربنای ساختمان تالار پذیرایی و عمارت نگهبانی است. طراحان آنچه را که از باغ باقی مانده به یاد گلستان و بوستان شیخ اجل، به گلکاری، باغچه بندی و درختکاری اختصاص داده اند. دو حوض کاشیکاری مستطیل شمالی  جنوبی دو طرف محوطه ی ورودی آرامگاه و یک حوض مستطیل شرقی  غربی نیز در مقابل ایوان اصلی بنا طراحی شده که آب آن از طریق چشمه ی معروف پهندژ تأمین می گردد. همچنین راه دسترسی به چشمه از طریق پلکانی تأمین می شود تا مردمی که به تقدس آن اعتقاد دارند، بتوانند به آن دست یابند (تصاویر 9 و 10).
ساختمان اصلی آرامگاه بنایی است که از دو ایوان عمود بر هم تشکیل شده و مدفن شیخ اجل در محل برخورد این دو ایوان قرار دارد. بر روی این فضا، گنبدی پوشیده شده از کاشی های فیروزه ای رنگ است و پایه های بنا از سنگ های سیاه و ستون های بنا با سنگ های قرمز رنگ پوشیده شده است. در انتهای غربی ایوان افقی نیز قبر مرحوم شوریده، فصیح الملک، شاعر معروف قرن اخیر شیراز وجود دارد. نمای خارجی بنا از سنگ های معروف تراورتن و نمای داخلی آن از سنگ مرمر است. در داخل آرامگاه، هفت کتیبه از گلستان و بوستان و قصاید شیخ انتخاب گردیده و با خط ابراهیم بوذری نوشته شده است. کتیبه ی روی سنگ قبر نیز که به خط نستعلیق عالی نوشته شده، مربوط به زمان کریم    خان زند می باشد.
از دیگر اقداماتی که انجمن به منظور تجلیل از مقام این شاعر بزرگ انجام داد، ساخت مجسمه ی وی به صورت ایستاده و به هنرمندی ابولحسن صدیقی بود. این مجسمه که از سنگ یکپارچه ی قم ساخته شده، در تاریخ بیست و دوم فروردین 1330 به شیراز حمل شد و در وسط میدان دروازه ی اصفهان، بر روی پایه ای به ارتفاع سه متر نصب گردید. مجسمه دو متر و پنجاه سانتی متر (در نطق علی اصغرخان حکمت، این ارتفاع 3 متر و یک دهم ذکر شده و در برخی منابع این عدد لحاظ گشته، در ‌حالی که گزارش انجمن آثار ملی 2 متر و 50 سانتی تر می باشد.) ارتفاع داشته و وزنی در حدود پنج تن دارد. ساخت مجسمه ی سعدی یک سال به طول انجامیده و یک سال پیش از گشایش بنای آرامگاه در محل نصب شده بوده است، بنابراین در مراسم افتتاح آرامگاه، مراسم رونمایی نیز انجام گرفته است (تصویر 11). در روز افتتاحیه‌، علی‌اصغر حکمت در خطابه‌‌ای درباره‌ی انتخاب مکانی مناسب برای نصب مجسمه‌ی این شاعر گرانقدر چنین می گوید (بحرالعلومی، 1355: 184):‌
در انتخاب این نقطه برای نصب مجسمه‌ی آن گوینده‌ی عالیقدر [نکته‌ای] است و آن اینکه، اینجا اولین جایگاهی است که مسافران داخلی ایران از طرف شمال به این شهر وارد می‌شوند، در اینجا گرد سفر افشانده، قدم به شهر تاریخی شیراز می‌گذارند و چه بهتر که نخستین منظره‌ای که بر آن دیده می‌افکنند، نموداری از آن سخن‌سرای بزرگوار باشد که مفخر فارسی‌زبانان است [و]شهرتش به باختر و خاور گیتی رفته و دیوانش مانند تاجی بر تارک ادبیات جهان قرار گرفته و با توجه به ]سیما[ی این استاد عالیقدر این بیت را یاد کنند که فرمود:
چشم مسافر که بر جمال تو افتد
عزم رحیلش بدل شود به قامت
و در هنگام بازگشت آنان نیز از همین جایگاه رو به شمال از زبان این مرد بزرگ که به «تنگ اللّه‌اکبر» می‌نگرد، می‌شنوند که می‌فرماید:
باز‌آ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر اللّه‌اکبر است
در گزارش انجمن آثار ملی، مخارج انجمن برای بنای آرامگاه سعدی و تهیه ی مجسمه ی این شاعر بزرگ تا پایان آبان ماه 1331 ذکر گردیده است که به قرار جدول صفحه ی قبل می  باشد. همان‌طور که جدول نشان می دهد، هزینه ی نهایی این پروژه 9,817,640 ریـال مـی بـاشد. انجمن آثار ملی توانست تا پایان سال 1357 به انتشار 130 جلد کتاب و ساخت و مرمت بناهای مختلف فرهنگی و تاریخی بپردازد. تأسیس این انجمن با زمان تاریخی بسیار مهمی مصادف شد که مقدمه ی یکی از مراحل تاریخی ایران است. زمانی که این گروه تشکیل شد، دوره ای بود که به قول علی هانیبال، «مرور زمان، مردم بی اطلاع و بی اعتنا، آنتیک فروشان و سیاحان همه و همه در نابودی آثار عظیم [ایران] می کوشیدند». ادوار فعالیت این کمیته را می توان به سه دوره ی زمانی تقسیم نمود: دوره ی اول از سال 1301 تا 1313، دوره ی دوم از سال 1323 تا 1357 و دوره ی سوم، پس از سال 1357 تاکنون. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه ی جدید «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» را در سال 1366 و متمم آن را در سال 1373 از تصویب گذراند و بدین ترتیب انجمن دوره ی سوم فعالیت خود را آغاز نمود. به طور کلی می توان فعالیت های انجمن آثار ملی را از بدو تأسیس تا تشکیل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به دسته های ذیل تقسیم نمود:
1. ساختن آرامگاه برای بزرگان نامور ایرانی مانند فردوسی، ابن سینا، سعدی، نادرشاه، خیام، عطار، کما ل الملک، باباطاهر، سیبویه، شاه شجاع، شیخ ابوالحسن خرقانی، بیهقی و بسیاری دیگر از بزرگان تاریخ ایران، و احداث بنای مقبرة الشعرا در گورستان تاریخی سرخاب تبریز به یاد مهان و بزرگان و سرایندگان مدفون در خطه ی آذربایجان
2. کمک به تعمیر بناهای تاریخی ایران در اصفهان و شیراز و خراسان به وسیله ی اداره ی کل باستان شناسی و سازمان وقت ملی حفاظت آثار باستانی ایران
3. طبع و نشر آثار بزرگانی که برای آنان آرامگاه ساخته شده و یا چاپ کتابی درباره ی آنها و همچنین چاپ و انتشار کتاب های مربوط به شهرها و بناهای تاریخی و فرهنگی ملی
4. تـهیـه ی تندیـس فـردوسی، ابـن سینا، سـعدی، خیام و نادرشاه و نصب آنها در آرامگاهشان یا محل مناسب در شهر مجاور تربت آنان
5. اقدام به برگزاری کنگره ی جهانی فردوسی در تهران و توس و کنگره ی بین المللی ابن سینا در تهران و همدان
6. تهیه ی مرکز ثابت برای انجمن در یکی از بناهای قدیمی با کتابخانه ی مخصوص
بـی شـک دسـتـه بـنـدی و مـطالـعـه ی ایـن آثـار و خدمات می تواند بسترهای مناسبی را برای شناخت تاریخ معاصر معماری ایران و اقدامات اینچنینی فراهم آورد و همچنین گامی برای مستندسازی جریان های فکری این دوران باشد.


پی نوشت
• سایت پلان، پلان، مقاطع و نما: اسناد اهدایی به هنر معماری از آرامگاه و فضای حوضخانه
اهدا: راحله حسینی، اجرای مجدد: رکسانا خانی   زاد

منابع
• اسدپور، علی (1391). تحلیلی انتقادی بر شرح مجموعه ی باغ های شمالی شیراز به روایت ویلیام اوزلی. کتاب ماه هنر، شماره ی 170.
• افقه، علی (1336). نخستین سیاحان فرانسوی که به شیراز رفته اند. یغما، شماره ی 105.
• بحرالعلومی، حسین (1355). کارنامه ی انجمن آثار ملی. جلد 131. تهران: سلسله ی انتشارات انجمن آثار ملی.
• بانی مسعود، امیر (1394). معماری معاصر ایران. چاپ ششم. تهران: هنر معماری قرن.
• بی نام (1331). گشایش آرامگاه سعدی. نشریه ی آموزش و پرورش، شماره ی 11 و 12.
• دانیل، ویکتور و همکاران (1394). معماری آندره گدار. تهران: نشر معماری دوران تحول در ایران.
• رستگار فسایی، منصور (1384). بنای آرامگاه و مجسمه  ی سعدی. نامه ی انجمن، شماره ی 20.
• کیانی، مصطفی (1393). معماری دوره‌ی پهلوی اول: دگرگونی اندیشه‌ها، پیدایش و شکل‌گیری معماری دوره‌ی بیست ساله‌ی معاصر ایران 1320-1299. چاپ سوم. تهران: مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ
معاصر ایران.
• مصطفوی، محمد تقی (1326). تاریخچه ی موزه ی ایران باستان. آموزش و پرورش، سال 22، شماره ی 3.
• نوایی، عبدالحسین (1380). چگونه انجمن آثار ملی بنیاد گرفت؟. نامه ی انجمن، شماره ی 1.

منتشر شده در : دوشنبه, 14 فوریه, 2022دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: