فیلارمونی لوکزامبورگ
کریستیَن دو پورتزامپارک / لوکزامبورگ
ترجمهی آبتین گلکار
Luxembourg Philharmonia
Christian de Portzamparc/Luxembourg

فیلارمونی لوکزامبورگ در منطقه ای جدید از این شهر ساخته شده است. این منطقه بین فرودگاه و بخش قدیمی شهر واقع شده و بیشتر در اشغال دفاتر و سازمان های اروپایی و همچنین مؤسسات فرهنگی است. فیلارمونی در میدان اروپا قرار دارد، میدانی سه گوش که به وسیله ی ریکاردو بوفیل، رئیس طرح ساخت وساز شهری، طراحی شده است. ساختمان فیلارمونی بیضیشکل است و همچون عنصری پویا در میدان سهگوش شهر خودنمایی میکند. پهلوهای کاو و فرورفتهی آن در امتداد دو زاویهی متقابل امتداد یافتهاند و از یک طرف رو به بخش تاریخی شهر دارد و از طرف دیگر به بلوار کِنِدی، که محور اصلی منطقه به شمار میآید. این ساختمان بزرگ و مدور با پهلوهای تورفتهی خود در نوعی تقابل با نماهای چهارگوش مجاور قرار میگیرد و به این شکل استقلال خود را حفظ میکند. تنشی که بهواسطهی شکل خاص بنا به وجود میآید با طراحی پرجنبوجوش دیوارهای آن که سازهای از ستونهای فولادی باریک دارند، تشدید میشود. بنا در سمت شمال در امتداد میدانچهای کشیده میشود و سپس به ملایمت از آن فاصله میگیرد. در جنوب، یک کرسی در قاعدهی دیوار، حاشیههای بنا را تعریف میکند و به سمتِ روبه میدان سهگوش، جوهر و محتوا میبخشد
در مسابقهای که برای ساخت این پروژه برگزار شده بود، هدف را چنین تعریف کرده بودند: گرد هم آوردن سه مرکز مهم برای نمایشهای عمومی در یک ساختمان: یک تالار فیلارمونی بزرگ با 1500 صندلی، یک تالار گردهمایی کوچک با 300 صندلی برای موسیقی مجلسی، و یک فضای سرباز با گنجایش 120 نفر.
محوطههای وسیع برای نشستن مردم، روی یک صفحهی مدور مایل قرار گرفتهاند و نمایی از سراسر فضای اجرای برنامههای مختلف را در اختیار بینندگان قرار میدهند. این فضا ترکیبی است از غافلگیری، سادگی و روشنی.
سازهی زیر این صفحهی مدور، نزدیک ورودی، همهی فضاهای خدماتی را در خود جای میدهد: راهروها، انبارها، اتاقهای تمرین با نور طبیعی.
یک اشکال عمومی تئاترها و تالارهای کنسرت در بسیاری از شهرها آن است که دیوارهای پشتی در سمت صحنه، کور هستند و اغلب برای حمل و نقل لوازم صحنه مورد استفاده قرار میگیرند. در این ساختمان، همهی امور تدارکاتی در زیر بخش عمومی صورت میپذیرد که به شکل صفحهی مدور مایلی طراحی شده و تشکیل ستونبندیهایی را دورتادور صحنه میدهد. بدین شکل فیلارمونی نقش خود را به عنوان یک سازهی مرکزی در داخل میدان ایفا میکند و فضای داخلی آن نیز نمادی است از یک گذرگاه بیانتها.
اتاق تنظیم صدا نیز زیر صفحهی مدور قرار دارد. تالار موسیقی مجلسی زیر یک سطح «مخروطی» قرار میگیرد که به نظر میرسد همچون برگ جمعشدهای از هوا آمده است.
ستونهای پیرامون بنا
بیننده با ورود به تالار کنسرت، به این دنیای آوا و موسیقی، از پردهای از نور میگذرد و احساس میکند پا به قلمرو حسی جدیدی گذاشته است. دیوارهای تالار کنسرت از 823 ستون باریک و فولادی موازی به ارتفاع 17 متر تشکیل شدهاند و هنگامی که از بیرون به بنا نگریسته میشود به نظر میرسد ماهیتی سبک و بیوزن دارند و در آن واحد، مات و شفاف هستند. این نمای «فیلترکننده» موجب میشود با تغییر زاویهی نگاه بیننده، دید او از فضای درون نیز دستخوش تغییر شود. این امر باعث جلب توجه رهگذران و جذب آنان به فیلارمونی میشود. در داخل بنا فضایی سرشار از نور، این ذهنیت را به وجود میآورد که فضای بیرون در بیرون باقی مانده و به هیچ وجه به درون نفوذ نکرده است. دیوارها در چند ردیف و طبق الگویی خاص قرار گرفته و با یک غشای شیشهای به دو نیم تقسیم شدهاند و به نظر میرسد همانند نتهای موسیقی در امتداد خطوط قوسدار نما در ارتعاش هستند. برخی از ستونها باربر هستند و برخی دیگر شیشه و سایر وسایل پخش جریان هوا را نگه میدارند. فیلارمونی همچنین در سطح شهر نیز یک نشانهی شاخص به شمار میآید و نوری که از آن رو به بیرون تابیده میشود بنا را در هنگام شب به یک فانوس عظیم عمومی تبدیل میکند.
سرسرا
هنگامی که بیننده در درون ردیف ستونهای ساختمان قرار میگیرد، دیواری نورانی و اسرارآمیز از ستونها پیش چشمش پدیدار میشود که به همراه چینخوردگیهای هستهی مرکزی او را به تالار بزرگ راهنمایی میکند. این چینخوردگیها همانند یک دیوار دیگر عمل میکنند، همانند صخرهای با تراشهای بیقاعده یا گسلهای قائم عظیمی که نور را جذب میکنند و در طول روز، مستقیم و قائم ایستادهاند و شبها رنگی میشوند. تغییر رنگ یکی از مشخصههای این بناست. حجمهای داخل تورفتگیها شکل منشور دارند و بسته به زاویهی وجههای خود، نورهای مختلفی از خود ساطع میکنند. بررسی دامنه و توالی این نورها با پژوهشی ارتباط پیدا میکند که حدود 20 سال پیش آغاز شده است. راهرو، پلها و پلکانها پیرامون تالار بزرگ قرار گرفتهاند و دسترسی به محل برگزاری کنسرت را از طریق یک ردیف «محفظه» ممکن میسازند. پیشخوانهای فروش غذا و نوشیدنی و یک اتاق نشیمن مستقل برای مهمانان ویژه، این فضا را به یک محوطهی عمومی و مهماننواز تبدیل میکنند.
تالار بزرگ
یکی از اهداف اصلی معمار آن بود که بهترین شرایط آکوستیکی را به تالار کنسرت بدهد و آن را با کیفیتهای زیباشناختی و عملکردی مطلوب توأم سازد. تالار میبایست بزرگ باشد و در عین حال راههایی برای ایجاد جلوههای بازتاب و پخش صدا در آن پیشبینی شود.
دو ابزار برای ایجاد کیفیت مطلوب صدا در تالار به خدمت گرفته شد: تعبیهی جداسازهای جانبی در نزدیکی ارکستر و صندلیهای لژ. این ابزار برای کیفیت صدایی که به وسیلهی نوازندگان و تماشاچیان لژ شنیده میشود بسیار مهم است، زیرا هر چقدر هم تالار بزرگ باشد، نخستین بازتاب صدا در مدت زمان کوتاهی شنیده میشود. به این ترتیب و بنا به توصیهی کارشناس آکوستیک، بخش پایینی تالار طراحی چهارگوش و «قوطیشکلی» پیدا میکند، ولی معمار در بخش بالایی، آن را باز میکند و عمق بیشتری به تالار میدهد. این ابزارِ دومِ بهبودِ کیفیت صداست.
هدف از این شیوهی طراحی، تا اندازهای پررنگتر کردن حضور لایههای بالایی در کل فضاست، ولی مهمترین مسئله آن است که صدا در آنجا بسیار خوب است و نوازندگان میتوانند این مسئله و واکنش را در اطراف خود احساس کنند. از این رو، بالای دیوارهای جانبی هشت برج متشکل از همین «قوطیها» قرار گرفته که هریک 28 نفر را در خود جای میدهند.
کیفیت دید و صدا از این قوطیها بسیار خوب است، زیرا طبقات مختلف در لایههای مختلف و با اندکی اختلاف زاویه نسبت به یکدیگر قرار گرفتهاند. به این ترتیب، هر تماشاچی دید خوب و کاملی به ارکستر دارد. شکل هندسی نامنتظم برجها با ایجاد روند تناوبی میان بازتاب و جذب صدا و برهم زدن تناظرهای صوتی، موجب بهبود کیفیت صدا میشود. ارتباط و بازی متقابل میان این برجهای مستقل، نوعی احساس عمق را به بیننده القا میکند و موجب میشود فضا بزرگتر از آنچه هست به نظر بیاید. بیننده احساس نمیکند در یک فضای بسته حضور دارد، بلکه بیشتر خود را در میان انبوهی از مردم در پیرامون یک محل تجمع مرکزی میپندارد.
تالار موسیقی مجلسی
معمار این تالار را همانند برگ جمعشدهای طراحی کرده است که گویی رو به بالا در حرکت است تا به بیضی بزرگ برسد. فضای تالار همانند آنکه زیر این برگ یا برش مخروطی پناه گرفته و به ملایمت در حال صعود و گریختن از لابهلای ستونها باشد، حال و هوای بسیار غیرمعمولی دارد. فضای درونی اتاق به وسیلهی دو دیوار پخشکنندهی صدا تعریف میشود که روی شعاعهایی قرار گرفتهاند که مانع تمرکز صدا میشوند. یک بازتابدهندهی صدا در بالای جایگاه ارکستر تکمیلکنندهی این آرایش است. محور اتاق که جایگاه ارکستر را به محل نشستن تماشاچیان متصل میکند، کاملاً مشخص و نمایان است و بارزترین رابطهی موجود در فضا را شکل میدهد. تماشاچیان از بالا وارد اتاق میشوند و در امتداد دیواری پشت شاخک جایگاه ارکستر پایین میآیند. جایگاه ارکستر روی یک پیشآمدگی قرار دارد که با سکوی تدارکات زیر آن نیز ارتباط دارد.
Source:
Uje Lee (Editor). Performing Arts; Space and Facilities.
pp. 110-127. “Luxemburg Philharmonia”. Korea: JaeHong Lee, 2009.