کتابخانه­‌ی شهرداری دورتموند، دورتموند، آلمان/ ماریو بوتا، 1999
كتابخانه‌ی مركزی و مركز اطلاع‌رسانی شهرداری اصفهان، اصفهان، ایران/ محمدرضا قانعی و علی شیخ‌­الاسلام (شرکت مهندسین مشاور پلشیر) 2002 م. (1381 ه.ش)

طراحی داخلی مراکز درمانی در جهان

در میان انواع فضاهای معماری، هیچ فضایی مانند مراکز درمانی در محل تلاقی دو مقوله‌­ی علم پزشکی و هنر قرار نمی‌‏گیرد. بیش از دو هزار سال از گفته‌‏ی بقراط که بیماری و سلامتی را طبیعت بدن انسان دانسته و نه پاداش و جزای خداوند می‌‏گذرد. با این حال و با وجود پیشرفت‌­های چشمگیر دانش پزشکی در طول قرن‌­ها، بیماری و خارج شدن بدن از حال طبیعی که گاهی ممکن است به مرگ نیز بی‌نجامد، باعث شده است که توجه و اهمیت فراوانی به فضاهای درمانی داده شود.
تاریخ مراکز درمانی به طور قطع ریشه در نگرش‏‌های فرهنگی نسبت به بیماری، سالخوردگی و مرگ دارد. انسان‌­ها در زمینه‌­­ی پیشرفت­‌های علم پزشکی تا حد بسیار زیادی مدیون یونانیان باستان هستند، یونانیانی که معتقد به مُسکّن‌‏های طبیعی (نور خوشید، آب و ورزش) بودند. امروز انسان‌­ها دیگر بر این باور نیستند که بیماری به علت انجام کار اشتباه یا مرتکب گناه شدن به سراغ آن­ها می‌‏آید، اما همچنان نبود درمان یک بیماری به مثابه‌­ی شکستی برای انسان است. (اکنون در جوامع مرفّه، با وجود مرگ و میر کمتر، بحث بر سر این است که پزشکان برای سلامتی انسان­‌ها تا چه حد باید تلاش کنند و متخصصین تا چه حد می‏بایست با بیماران و خانواده‌­های آنها در محیط­‌های درمانی مدارا کنند.)
در زمان‏‌های قدیم کسانی که توانایی مالی داشتند برای آرام کردن خود به سراغ زنان پیشگو می‌‏رفتند تا نگرانی خود را از آینده برطرف سازند. اما امروز انسان‌­ها به جای این کارها هزینه‏‌هایی را بابت حق عضویت در استفاده از فوریت‌‏های پزشکی و بیمه پرداخت می‏‌کنند.
جنبش اجتماعی قرن بیستم در کنار بسیاری از تحولات مختلف، امتیازاتی برای تمام شهروندان قائل شد، از شهروندان سالم گرفته تا بیمار. با وجود اینکه بسیاری از ایده‌‏‏آل‌‏های سال 1960 برای شمار زیادی از مردم جهان اجرا نشده باقی ماند، ولی نظریه­‌ی دفاع از حقوق بیماران مورد قبول واقع و باعث شد نوع جدیدی از مراقبت از بیماران، چه در بیمارستان‌‏ها و چه در زایشگاه‌‏ها رواج پیدا کند.
طراحی داخلی فضاهای درمانی، هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی، روز به روز به سمتی رفت که گویی بیماران مهمانانی هستند که باید از آن­ها پذیرایی شود. در این دوران در طراحی داخلی فضاها به جای اینکه فقط به امور تکنیکی و پزشکی توجه شود گویی طراح درصدد آن است که بیماران از حال و هوای کسالت‌­زدگی و افسردگی بیرون آیند. به عنوان مثال، بیمارستان کودکان، بعضاً به مانند پارک‌­های بازی هستند یا قسمت‏‌های مخصوص بزرگسالان مانند پاتوقی برای گپ و گفت­‌وگو به نظر می‏‌آید.
به تدریج مراکز درمانی قدیمی، معماری داخی خود را تغییر دادند تا محیطی صمیمی‏‌تر و راحت‌‏تر به وجود آید. اتاق‌‏های بستری عمومی جای خود را به سوییت‌‏های مجلل تک نفره داد و بیماران به مهمانانی تبدیل شدند که گویی برای پذیرایی شدن به بیمارستان مراجعه کرده‌‏اند.
بیمـارستان
در روزگار باستان، به غیر از زیارتگاه‏‌ها که زائران برای بازیافتن سلامتی‌‏شان به آنجا می‌‏رفتند و دعا می‌‏خواندند تعداد بسیار کمی مؤسسه برای پرستاری کردن از بیماران وجود داشت. یکی از این مؤسسات، بیمارستان نظامی رومی بود. انگیزه‌­ی ساخت این بیمارستان بیشتر برای حفظ سلامت سربازان و در نتیجه حفظ قلمرو پهناور امپراطوری روم بود. این تفکر (تفکر بقراط) که یک فرد بیمار، به جای تبعید و طرد شدن از سوی اجتماع باید درمان شود، اولین بار در غرب، در قرن چهارم پس از میلاد مسیح، هنگامی که مسیحیت تبدیل به مذهب رسمی امپراطوری روم شد، رواج یافت. در همین زمان کلیسا، هم از سر خداپرستی و هم از سر انسان‌‏دوستی حمایت و مراقبت از سه قشر سالخورده­، فقیر و بیمار را مأموریت اصلی خود دانست. با گذشت قرن‏‌ها، زیارتگاه‌‏ها و معابد به مراکزی خدماتی جهت خدمت رساندن به انسان‏‌ها بدل شدند و اولین داروخانه‌‏ها تأسیس شدند، اما مراکز منحصراً درمانی غیرمذهبی تا قرون وسطی به وجود نیامد.
در اولین بیمارستان‏‌ها مراقبت از بیمار اهمیت بیشتری نسبت به درمان بیمار داشت و دعا کردن نسبت به تجویز نسخه از ارزش بالاتری برخوردار بود. این روند تا قبل از شروع قرن نوزدهم یعنی وقتی که لوئی پاستور وجود جانداران میکروسکوپی را کشف کرد، ادامه داشت و از آن به بعد موضوع بهداشت و کشفیات پزشکی در بیمارستان‏‌ها اهمیت پیدا کرد. در همان دوره‌‏ی زمانی بود که توجه به مسائل روحی بیماران و رسیدگی به جو حاکم در بیمارستان توسط فلورانس نایتینگل (1910 – 1820) کسی که پرستاری را به عنوان شغلی مستقل معرفی کرد، اهمیت یافت. نایتینگل که بیش از همه از وضعیت پیش­‌آمده برای سربازان ترسیده بود، انواع جدیدی از مراقبت بیماران را معرفی کرد که معروف‏ترین آن، سیستم بستری عمومی نایتینگل بود که به پرستاران این اجازه را می‌‏داد تا در آن واحد به تعداد زیادی بیمار رسیدگی کنند. نایتینگل همچنین تأکید زیادی بر توجه خود بیماران به وضعیت جسمی‏‌شان برای تسریع روند بهبودی داشت و آن را امری ضروری می‌­دانست.
همان طور که منتقد معماری، پیتر بلاندل گفته است «در اوایل قرن بیستم بیمارستان به سنگری برای مبارزه با هجوم بیماری و عفونت به بدن انسان‏‌ها تبدیل شد همچنین خلوص و پاکی معماری مدرن مترادف با بهداشت و سلامت به نظر می‌‏آمد». قانون معروف لو کوربوزیه به نام ریپولین (ریپولین در زبان فرانسه به معنی سفیدکاری کردن است) اولین بار در کتاب «به سمت معماری نوین» که در سال 1923 چاپ شده بود، مطرح شد.

لو کوربوزیه بر این اعتقاد بود که معماری مدرن سفید تنها یک سبک و شیوه معماری نیست، بلکه نمادی از پاکی و خلوص درونی است. زیبایی ظاهری و خلوص و پاکی، در کنار پیشرفت طراحی صنعتی باعث پیشرفت‏های سریع در زمینه پزشکی و وسایل پزشکی شد، در سال‏های بعد پیشرفت‏های وسیع معماری مدرن به گونه‏ای بود که شیوه­ی طراحی اکثر مراکز درمانی و بیمارستان‏ها بر اساس اصول و قواعد آن شکل گرفت. از اولین اصول مدرنیسم می‏توان به مسأله­ی انرژی و اهمیت آن اشاره کرد. به طور مثال، هنگام استفاده از پنجره‏های کوچک‏تر از هدر رفتن انرژی به مقدار زیادی جلوگیری می‏شد و از آنجا که در بیمارستان به نور طبیعی احتیاج فراوانی نبود، رعایت کردن این قانون در بیمارستان‏ها مورد قبول واقع شد.
در اواخر قرن بیستم، معماری بیمارستان‏ها (هم از سوی بیماران و هم از سوی منتقدان حرفه‏ای) مورد انتقادات فراوانی قرار گرفت. یکی از این انتقادات این بود که در بیمارستان‏ها، همانند مراکز خرید یا خانه‏سازی‏های جدید سعی بر این است که از هر گونه گرایشی به سمت پست­مدرنیسم پرهیز شود. از هنگامی که لو کوربوزیه به معماری مدرن سفید اشاره کرد، معماران شروع به استفاده از قاب پنجره‏های ساده و کف پوش عاری از نقش و نگار کرده بودند. با این حال در این دوره دو تمایل مختلف مدرنیسم و پست مدرنیسم در طراحی بیمارستان وجود داشت.
استیون وِردِربِر و دیوید فاین در کتاب خود، «معماری مراکز درمانی»، در دوره‏ای از زندگانی اجتماعی که همراه با اضطراب و نگرانی از آینده بوده و انتقادهای مختلفی به مسائل گوناگون وارد می­شد، مختصراً به نقصان‏های موجود در بیمارستان‏های مدرن اشاره کرده‏اند که از آن جمله می­توان استفاده­ی بسیار اندک از نور طبیعی و حذف کردن حیاط­ها و فضاهای سبز را نام برد. در سال 2003، طراحی کیتایاما برای بیمارستان عمومی کاتا در شهر شیروشی ژاپن، با پنجره‏های بدون تزئین که دید‏ی به کوه‏های زیبای مقابل داشت وهمچنین بام سبزی که برای بیماران نور طبیعی و هوای مطبوع به همراه دارد، نکات مثبت مدرنیسم کلاسیک را دوباره زنده کرد.
در سال 2002 مسابقه طراحی کلینیک گوش و حلق و بینی در گراتس اتریش، برای تکمیل بیمارستان بزرگ گراتس برگزار شد. ساختمان تاریخی این بنا در سال­های 1903 تا 1912 توسط معمار معروف اتریشی اتو واگنر طراحی و ساخته شده بود. سرانجام جایزه­ی این مسابقه به ارنست گیزل برخت تعلق گرفت. مدیریت بیمارستان درصدد آن بود که ساختمان علاوه بر جنبه­ی درمانی، جنبه‏های آموزشی و تعلیمی نیز داشته باشد به طوری که با دیگر مراکز درمانی که تنها کاربری درمانی داشتند، تفاوت‏هایی داشته باشد. بخش اورژانس در طبقه‏ی همکف ساختمانی سه طبقه و مستقل از فضاهای دیگر طراحی شد، به همین ترتیب اتاق‏های مشاوره با پارتیشن‏های قرمزرنگ که نور طبیعی از طریق پنجره­های تعبیه شده در بالای آن تأمین می­شد جدا از سایر فضاها طراحی شد. همچنین در این کلینیک برای خانواده‏ها و همرا‏هان بیماران فضای باز، جهت انتظار و استراحت در نظر گرفته شده بود. نکته مهم در طراحی این کلینیک وجود دوربین‏های مداربسته‏­ای است که در اتاق‏های عمل نصب شده و تصاویری از عمل جراحی و مراحل آن را به مانیتورهایی که در کلاس‏های آموزشی مجاور اتاق عمل طراحی شده بودند، ارسال می‏کرد. برای جلوگیری از بی‏نظمی‏های حاصل از سیم‏کشی و کابل‏های اتصال‏دهنده­ی دوربین‏ها به مانیتورها، کلاس‏های آموزشیْ همجوار با اتاق‏های عملِ جراحی طراحی شده بود. طراحی مناسب اتاق‏های عمل همراه با نور کافی در این مجموعه، نه تنها محیطی راحت‏تر برای کار کردن پزشکان فراهم می‏کرد، بلکه آسایش و راحتی بیماران را نیز به همراه داشت.

در شهر گراتس تعداد زیادی مراکز درمانی با طراحی‏‌های نوآورانه وجود دارد و کلینیک تخصصی گوش و حلق و بینی تنها یک نمونه از آنها است. مثال دیگری از این مراکز درمانی، طراحی خلاقانه­‌ی روپرت گروبِر و گونتر دومنیگ است که برای بیمارستان بلندمرتبه‌­ی گرایز غربی در سال 2002 انجام داده‏اند. معمولاً در بیمارستان‌‏های بزرگ پیدا کردن مسیر درست برای رسیدن به بخش‏‌های مختلف کار مشکلی است، ولی دومنیگ با قرار دادن دیوارهای مورب شیشه‏‌ای که مسیرهای مختلف به بخش‏‌های مختلف را مشخص می‏‌کند، این مشکل را تا حد زیادی برطرف کرده است. در سالن اصلی علاوه بر میز بزرگ پذیرش، کافه‌­تریا و بانک، مجسمه‌‏ای بزرگ به رنگ قرمز روشن حکایت از عمومی بودن فضا دارد.
بیمارستان هارتبرگ، حومه­‌ی شهر گراتس، در سال 1999 ساخته شده است که نمونه‌‏ای دیگر از طراحی­های نوآورانه در این منطقه است. مطالعات نشان داده که اگر بیماران دسترسی به فضای باز داشته باشند نه تنها طول مدت بستری­‌های بعد از عمل جراحی کوتاه‌‏تر می‌‏شود، بلکه میزان مداوای دارویی آنها نیز تا مقدار قابل توجهی کاهش می‏‌یابد. کادا، طراح بیمارستان هارتبرگ، نه تنها تراس بزرگی مخصوص استفاده­‌ی بیماران در نظر گرفته است، بلکه اتاق‌­های بیماران را به گونه‌‏ای طراحی کرده که از همه‌­ی آن­ها منظره‌‏های زیبای باغ‌‏های اطراف پیدا باشد. در این بیمارستان پنجره‏‌های شمالی و غربی اتاق بیماران به سایبان‌‏های خورشیدی مجهز شده‏‌اند. سالن اصلی بیمارستان نیز با ساختاری باریک از جنس استیل، ترکیب‏بندی شده است وعلاوه بر پلکان اصلی، پلکانی گرد در سالن قرار دارد که باعث سرزندگی و پویایی این مکان شده است. [البته آسانسور نیز در دسترس است]

بیمارستان راینسِتاته در آرنهم هلند، توسط معمار هلندی، ایدِما طراحی شده است. در این پروژه ایدما کاملاً به ضرورت به کارگیری نور طبیعی واقف بوده است. وی سالن اصلی را در وسط فضاهای دیگر قرار داده، اما عاملی که طراحی او را از طرح‏‌های دیگر متفاوت می‌‏سازد، ترکیب دو سبک مدرن و پست مدرن است. در قلب این بیمارستان 750 تختخوابی، یک حیاط مرکزی بزرگ قرار دارد که ساختمان هشت طبقه­‌ی بیمارستان دور تا دور آن بالا رفته است. در سالن اصلی که از نظر نورگیری، بسیار عالی طراحی شده است، مجسمه‏‌ای بزرگ از سقف آویزان است که باعث شده سقف قسمت پذیرش و کافه‌­تریا بلندتر به نظر آید. راه میان­بر و موربی که با طرح‌‏های گرافیکی سنگ‌فرش شده است افراد را به قسمت بستری بیماران هدایت می‌‏کند. اتاق‌‏های بیماران، همگی مبلمانی به رنگ‌‏های نارنجی روشن و فیروزه‏ای دارند. در کل می‌‏توان گفت با استفاده­‌ی مناسب از نور طبیعی و ترکیب‌‏های جسورانه‏‌ی رنگ‌‏ها، فضای درمانی منحصر به فردی ایجاد شده است.
همان مقدار که نور، جهت‏‌گیری و حجم یک فضای درمانی اهمیت دارد، فاکتورهای دیگر طراحی نیز مهم هستند. در سال 2002، خلاصه‌‏ای از تحقیقی که معمار و روان‏شناس، برایان لاوسن برای اداره‌­ی ملی بهداشت انگلستان انجام داده بود، در مجله‌­ی «مروری بر معماری» به چاپ رسید. او در این مقاله از دو منظر مختلف فضاهای درمانی را مورد بحث قرار داده بود: اول، توجه به مسائل حسی بیماران (به طور مثال، رنگ کف یا درجه حرارت اتاق‌‏ها)، و دوم توجه به مسئله‌­ی رابطه‌­ی میان افراد (احتیاج به فضاهای خصوصی یا عمومی). مطالعات او در دو بیمارستان «پول» و «ساوث­داونز» در براتین انگلستان نشان داد که معماران بیشتر به فاکتور اول در طراحی بیمارستان‏‌ها دقت می‌‏کنند تا فاکتور دوم. نتیجه‌‏گیری لاوسن این بود که معماران باید به مسأله­‌ی طراحی فضاهای خصوصی، دید و منظرها (نه تنها دید به مناظر طبیعی، بلکه دید به مراودات اجتماعی و فضاهای عمومی) و کنترل صدا بیشتر بپردازند. توجه به مسائل زیباسازی غیرمنطقی نیست، اما طبق رأی‏گیری لاوسن از بیماران، در رده­‌ی سوم و بعد از ضرورت وجود فضاهای خصوصی و آرام بودن فضاها از نظر صوتی قرار می‌‏گیرد.

بیمارستان راینسِتاته، آرنهم، هلند، 1995، گروه معماری نیست ایدما

زایشگاه و بیمــارستان کودکان
هنگامی که بیمارستانی، مخصوص قشر خاصی از بیماران، مثلاً مادران باردار یا کودکان است، طبیعتاً طراحی آن نیز باید با توجه به خصوصیت‏‌های آن قشر خاص از بیماران صورت پذیرد. همان گونه که در هنگام تزریق دارو به بدن، اگر ماهیچه‌‏ها در حالت آرامی قرار گرفته باشند، درد وارد کردن سرنگ به بدن کم‏تر می‌‏شود، طراحی این نوع از بیمارستان‌‏ها نیز باید به گونه‌‏ای باشد که از ترس و هراس بیمار، در هنگام ورود به بیمارستان تا میزان قابل توجهی کاسته شود.
توجه به این نکته، به­‌ویژه در طراحی بیمارستان‌­های کودکان بسیار مهم و ضروری است، کودکان به مسائلی که با آنها نا آشنا هستند، بسیار حساسند. آن­ها هنگام ورود به بیمارستان، علاوه بر اینکه از افرادی که به طور روزمره با آن­ها در تماس هستند دور می‌‏شوند، می‏‌بایست با وضعیت بیماری خود نیز آشنا شوند (بنابراین امروزه بسیار ضروری است که در بخش اطفال، والدین در طول درمان و بستری همراه کودکان خود در بیمارستان حضور داشته باشند). جدا از اینکه بیماری، در هر قشر یا هر سنی تأثیری منفی روی روان انسان‌‏ها می‌‏گذارد، جامعه باید به آسیب‌‏پذیرتر بودن کودکان توجه خاصی نشان دهد، از این رو طراحی بیمارستان کودکان یکی از پراهمیت‌‏ترین قسمت‏‌های کار طراحان و معماران است.
رافائل مونئو با طراحیش برای زایشگاه و بیمارستان اطفال گرگوری مارانیون در مادرید در سال 2003 نشان داد که زنان باردار و اطفال به دیوارهای رنگارنگ و شخصیت‏‌های کارتونی نقاشی‌­شده روی آن نیازی ندارند. او بر این عقیده است که بارداری بیماری نیست، بلکه حالت و موقعیتی از زندگی یک زن است. مونئو در طراحی فضاهای داخلی این بیمارستان از خانه‏‌های سنتی اسپانیایی ایده گرفته است، با این حال هدف او طراحی فضایی به مانند خانه نبود، بلکه می­خواست فضایی روشن و مطبوع و مورد پسند بیماران و همراهان آن­ها به وجود آورد.
در این بیمارستان، از پنجره‌­ی تمامی اتاق‌‍‏ها، فضای سبز طراحی‌­شده در محوطه دیده می‌‏شود. دیواری که پنجره‌‏ها در آن قرار دارد، با رنگ‌‏هایی که نه کمرنگ و بی‏‌روح‏‌اند و نه خیره­‌کننده و زننده، پوشانده شده و دیوار­های همجوار و سقف با رنگ سفید در به تعادل رساندن فضای اتاق مؤثر هستند. مونئو به جای استفاده از تصاویر کارتونی روی دیوارها برای آرام کردن بیماران به آنها امکان کنترل نور، درجه حرارت و صدا را داده است که همگی از فاکتورهای مهم طراحی بیمارستان محسوب می­‌شوند. طبق درخواست کارفرما، مونئو هفده نوع از مبلمان به‌­کاررفته در بیمارستان، از جمله قفسه، میز جلسه، صندلی‏‌های قسمت پذیرش، صندلی راحتی متحرک و میزهای غذای متّصل به تخت بیماران را خود طراحی کرد. در این طراحی سعی مونئو بر به حداکثر رساندن آرامش و راحتی مادران و همراهان آنها در یکی از حیاتی‌‏ترین لحظات زندگی، یعنی تولد بچه بوده است.
در ایالات متحده­‌ی آمریکا، تعداد زیادی از بیمارستان‏‌ها در حال رقابت با یکدیگر هستند و در نتیجه برای جلب رضایت بیماران در طراحی داخلی این فضاها ایده‌‏های جالبی به اجرا در آمده است. به عنوان مثال طراحی آنشِن و آلن در سال 2001 در کلینیک درمان­‌های سرپایی کودکان در سان فرانسیسکو، یکی از این موارد است. در این کلینیک یکی از میزهای پذیرش با ارتفاع معمولی و دیگری با ارتفاع کوتاه‌‏تر، مخصوص کودکان طراحی شده است. هدف از این کار آشنایی کودکان با یکی از اولین مراحل ورود به یک مرکز درمانی یا همان مراجعه به قسمت پذیرش است. همچنین در این کلینیک که سالیانه 500,000 کودک به طور سرپایی در آن درمان می‌‏شوند، طراح برای جلوگیری از یکنواختی، به جای رنگ کردن دیوارها و نقاشی کردن شخصیت‏‌های کارتونی روی آن­ها، فضایی برای نقاشی کردن کودکان در نظر گرفته است تا هنرها و مهارت‏‌هایشان را رشد دهند.

بر خلاف طراحی‏‌هایی که آنشن و آلن و مونئو در جهت خلق محیطی آرام و مینی­مالیستی انجام داده‏‌اند، معمار آمریکایی، دیوید راکوِل در زمینه‌‏ای کاملاً متفاوت کار کرده است. نحوه‌­ی طراحی برون‏گرا و خیال‌‏پردازی‌‏های افسانه‏‌ای راکول در طراحی‌‏هایش، از صحنه‏‌های نمایش گرفته تا مراکز تفریحی، کاملاً نشأت­‌گرفته از زندگی شخصی او و بزرگ شدنش در خانواده‏‌ای هنرمند است. راکول همانند پیش‌گویی که همه رازها و اسرارش را یکجا بازگو نمی‌‏کند، در طراحی‌‏هایش از نشانه‏‌ها و سرنخ‏‌هایی برای بازگو کردن یک داستان استفاده می‌‏کند. راکوِل در طراحی بیمارستانِ کودکان مونته‌­فیوره در نیویورک (2001) بیشتر ایده‌‏های خود را از نظریات منجم و دانشمند مرحوم، کارل ساگان گرفته است، کسی که اعتقاد داشت راحتی و آسایش انسان در صورت ارتباط داشتن با کیهان و گیتی میسر می‌‏شود. در لابی بیمارستان که بیشتر شبیه به لابی موزه است تا بیمارستان، مراجعه‏‌کنندگان با گنبدی آسمان‌­نما و نقاشی‌‏های دیواری از کهکشان راه شیری مواجه می‌‏شوند و چه چیزی بیش از این می‌‏تواند برای کودکان آموزنده و در عین حال جالب باشد؟!
مراکز بهداشت روان
از اوایل قرن بیست­ و یکم، فراموشی ذهنی، یک بیماری تلقی شد. شناخت علم روان‏شناسی باعث شد طراحی محیط­‌های درمانی تا مقدار قابل توجهی دلپسند و رضایت‌­بخش شود. با این حال این مهم هنوز در آن دسته از مراکز روانی که همچنان مانند بیمارستان‌‏های ویکتوریایی باقی مانده‏‌اند صدق نمی‏‌کند. طراحی در این نوع از مراکز درمانی هنوز در ابتدایی‏ترین مراحل خود باقی مانده است، ولی شماری از این مراکز نیز تأسیس شده­‌اند که می‏‌توانند نمونه‌‏های خوبی برای ایده گرفتن طراحان باشد.
در سال 2001 مؤسسه‌­ی هلندی مکانو برای مرکز درمانی اِمِرگیس در گوئس هلند استراتژی طراحی و ساخت ساختمان‌‏های اقامتی مستقل از هم را در پیش گرفت. این مرکز از دو ساختمان مجزّا برای خدمت‌­رسانی به دو دسته از مراجعه‌­کنندگان با نیازهای متفاوت تشکیل شده است. یک ساختمان با 28 تخت‌خواب، پذیرای سال‌خوردگانی است که مدت بستریشان کوتاه است. ساختمان دیگر با 42 تخت‌خواب، مخصوص افرادی است که اقامتی طولانی‌‏تر دراین مرکز دارند. طراحی هر دو ساختمان، بر گرفته از فرهنگ بومی و خانه‏‌های قدیمی هلندی است. معمار با طراحی خود، دو گونه از نیازهای متفاوت بیماران را معرفی کرده است. سالخوردگانی که مدت اقامتشان در مرکز درمانی طولانی است احتیاج به سکوت و آرامش بیشتری دارند، در نتیجه قسمت‌‏های عمومی ساختمانشان به حیاط داخلی مجتمع منتهی می‌­شود، در حالی که افرادی که به مدت یک یا چند روز بستری می‌‏شوند نیاز به ارتباط با محیط خارج دارند، در نتیجه قسمت عمومی ساختمانشان به فضای بیرون و خیابان دید دارد. هر دو ساختمان نمایی قدرتمند و خشن دارند، اما فضای داخلی‏شان با ترکیب‌‏های رنگی مناسب و پنجره‏‌های سقفی، محیطی صمیمی و گرم به ­وجود آورده است.

مرکز سلامت روانی امرگیس، گروه معماری مکانو، گوِئس، هلند 2001

افرادی است که اقامتی طولانی‏تر دراین مرکز دارند. طراحی هر دو ساختمان، بر گرفته از فرهنگ بومی و خانه‏‌های قدیمی هلندی است. معمار با طراحی خود، دو گونه از نیازهای متفاوت بیماران را معرفی کرده است. سالخوردگانی که مدت اقامتشان در مرکز درمانی طولانی است احتیاج به سکوت و آرامش بیشتری دارند، در نتیجه قسمت‏‌های عمومی ساختمانشان به حیاط داخلی مجتمع منتهی می‌­شود، در حالی که افرادی که به مدت یک یا چند روز بستری می‌‏شوند نیاز به ارتباط با محیط خارج دارند، در نتیجه قسمت عمومی ساختمانشان به فضای بیرون و خیابان دید دارد. هر دو ساختمان نمایی قدرتمند و خشن دارند، اما فضای داخلی‏شان با ترکیب‌‏های رنگی مناسب و پنجره‌‏های سقفی، محیطی صمیمی و گرم به ­وجود آورده است.
خانه‌­ی سالمنـدان
چند دهه‏‌ای بیشتر نیست که اصطلاح خانه‌­ی سالمندان (مرکزی که افراد سالخورده به صورت گروهی، با یکدیگر زندگی می‌‏کنند و در عین حال از امکانات پزشکی بهره‏‌مند می‌‏شوند) رواج پیدا کرده است. کشفیات جدید، در مورد مغز انسان، همانند پیشرفت‌‏های جدید در علم داروشناسی روانی باعث شده است درمان‌‏های پیراپزشکی نیز پیشرفت کند. با این حال سالخوردگی و به دنبال آن تغییرات بدن و سیستم اعصاب نیز، همانند بارداری، بیماری محسوب نمی‌‏شود.
در سرتاسر ایالات متحده آمریکا حدود یک میلیون سالمند وجود دارد که توانایی انجام بعضی از کارهای روزمره­‌ی خود را ندارند. میانگین سن افرادی که حداقل توانایی انجام یکی از کارهای روزمره خود را ندارند، 83 سال است که در حدود 50 درصد آنان از بیماری فراموشی رنج می‌‏برند.
هرمان هرتس­برگر، معماری که طرفدار سبک ساختارگراست، معتقد است ساکنان یک ساختمان باید روی طراحی ساختمان تأثیر مستقیم بگذارند. طراحی او برای خانه سالمندان اُورلوپ در سال 1984 در آلمِرـ هاوِن هلند هم از نظر زیبایی‌­شناسی و هم از نظر انتظام بخشیدن به انواع بخش‏‌های سرویس‏‌دهی به سالمندان، نمونه‌­ی برجسته‏‌ای است. بر خلاف این تفکر غلط که افراد سالمند احتیاج به استراحت مطلق و دوری از هرگونه شلوغی و هیاهوی شهر را دارند، پنجره‌‏های این مرکز رو به سوی زندگی اجتماعی که در خیابان جریان دارد، باز می‌‏شود.
استیون وِردِربِر می‏‌گوید هرتس­برگر سعی کرده این مرکز را به گونه‌‏ای طراحی کند که نه حالت یک مرکز پزشکی را القا کند و نه حالت یک خانه شخصی را؛ همچنین طراحی او به گونه‌‏ای است که ارتباط نزدیکی بین پرستاران وسالمندان برقرار می‌‏کند و در نهایت سعی هرتس­برگر بر دور کردن حس تنهایی از سالمندان بوده است.
در مقابل طراحی هرتس­برگر، یعنی معماری که جای­گیری مبلمان را در اختیار استفاده‌‏کنندگان از ساختمان یا بیماران قرار می‌‏دهد، هلا یونگِریوس و یورگن بِی در طراحی داخلی مرکز هِت شیلد (2002) برای سالمندان شهر وُلف هِتسه هلند که از کوری و یا اختلال در بینایی رنج می‌‏برند، روند دیگری را در پیش گرفته‌‏اند. آنان در طراحی خود سعی کرده‌­اند توجه سه دسته از افراد یعنی بیماران، کارکنان مرکز و مراجعه‌‏کنندگان را جلب کنند. طراحان با به حداقل رساندن هر گونه مانع در مسیرهای رفت و آمد و راه‌روها، نگرانی از خطرهای احتمالی که ممکن است برای سالمندان نابینا اتفاق بیفتد را برطرف کرده‏‌اند، ولی در عین حال جذابیت‌‏هایی را نیز در طراحی خود برای عدم یکنواختی فضاها در نظر گرفته‏‌اند، به طور مثال یکی از این جذابیت‌‏ها، مجسمه­‌ی بزرگ سگی از جنس خاک مصنوعی است که مراجعه‌‏کنندگان را در هنگام ورود به لابی شگفت‌­زده می‌‏کند. در جایی دیگر، دیوارها با تزئینات برجسته‏‌ای به شکل گُل که به درجه حرارت هوا حساس هستند آرایش شده‏‌اند. وقتی هوای بیرون سرد است، لامپ‌‏های مادونِ قرمزِ دور این تزئینات، هوای راهروها را گرم می‌‏کند. المان دیگری که در مسیرهای رفت وآمد قرار دارد، صفحه‌­ای از دیسک‌‏های مغناطیسی متحرک است که می‏‌توان آنها را مانند پازل به شکل گُل درآورد. المان دیگری که وجود آن ضروری و کاربردی‏‌تر است نرده‏‌ها هستند که در فواصل مختلف بلندگوهایی بر آنها نصب شده و به این ترتیب بیماران می‌‏توانند در قسمت‌‏های مختلف به وسیله‌­ی پخش‌‏کننده‌‏های متفاوت به برنامه‌­های رادیویی گوش دهند، مثلاً اپرایی که در هنگ‌­کنگ اجرا می‌‏شود یا اخبار جدید کاخ سفید که از شبکه‌­ی رادیویی CNN پخش می‏‌شود یا هر برنامه‌­ی رادیویی دیگر. چنین امکاناتی که برای استفاده از آنها باید از حس شنوایی یا لامسه استفاده کرد برای سالمندان نابینا بسیار کاربرد دارد.
در طراحی داخلی مرکز پزشکی و خانه‌­ی سالمندان درناخ آوهوف (1999) در اتریش، هلموت کریستِن به پیدا کردن موقعیت در ساختمان، هم از سوی سالمندان مقیم و هم از سوی مراجعه‏‌کنندگان اهمیتی خاص داده است. او برای این کار در هر طبقه از کاغذ دیواری بزرگ و خیره‌‏کننده‏ای استفاده کرده است، مثلاً در طبقه‌­ی دوم از کاغذ دیواری بزرگی با گل­‌های صورتی رنگ و در طبقه­‌ی سوم از کاغذ دیواری با گل‌­های زرد. هلموت کریستن می‏‌گوید سعی او بر این بوده که به گونه‌‏ای طراحی کند تا این مرکز، مفهوم دو پهلویی از خانه و محل سلامتی داشته باشد. هر اتاق از دو بخش تشکیل شده: یک بخش مخصوص محل زندگی است که رو به سوی قسمت عمومی ساختمان دارد و دیگری قسمت خواب، که همان قسمت خصوصی هر بیمار است. این طراحی انعطاف‏پذیر به بیماران دو حق انتخاب داده است: یکی زندگی عمومی و دیگری زندگی خصوصی. خود معمار براین عقیده است که شرط لازم برای شرکت در زندگی و روابط اجتماعی، داشتن زندگی خصوصی است. این ساختمان شامل بخش‏‌هایی مانند سالن آرایشگاه، کتابخانه، کلیسای کوچک، سالن ورزش و… نیز هست. یک مسیر سرپوشیده پیاده‏‌روی هم برای مواقعی که بدی هوا اجازه نمی‏‌دهد سالمندان در باغی که مرکز درمانی در آن واقع شده است پیاده‌‏روی کنند، طراحی شده است.

کلینیک و مطب پزشکان
از آنجایی که اکثر بیماران ترجیح می‌­دهند در محیطی صمیمی درمان شوند، طراحان در طراحی محیط‌های کوچک به میزان قابل توجهی آزادتر هستند. آنها در طراحی کلینیک، از صراحت بیشتری برخوردارند. البته ممکن است باور غلط بر این باشد که طراحی کلینیک‌­ها و مطب پزشکان به اندازه‌­ی بیمارستان‌­ها یا خانه­‌های سالمندان مهم نیست، اما باید به این نکته توجه کنیم که کسانی که به این مراکز مراجعه می‌­کنند، همانند بیمارانی که به صورت طولانی­‌مدت بستری می­‌شوند، نگرانی و ناراحتی‌­هایی دارند. بیمار در کلینیک، برای اولین بار با بیماری خود، که شاید نیاز به درمان طولانی نیز داشته باشد، آشنا می­‌شود. طرح ژاک هرتسوگ و پی‌یِر دِ مورون برای ساخت یک بیمارستان ضایعات ذهنی و نخاعی در بازلِ سوییس در سال 2002، اما، پاسخ به نیازهای بیمارانی که دچار معلولیت یا آسیب مغزی شده‌اند را در مقیاس بزرگ‌تری به انجام می‌رساند و تجلی‌های معماری را در روند درمان و بهبودی دخیل می‌سازد.
گای گرینفیلد در سال 2000 طراحی مراکز جراحی هَمراِسمیث بریج­رود در لندن را انجام داد که این پروژه توانست یک سال بعد از آن، جایزه‌ی انجمن سلطنتی معمـاران انگلستـان (ریبـا) را به دست آورد و نمونـه‌ی مثـال‌زدنی یک مجموعه‌ی پزشکی‌ست که از هماهنگی بسیار خوبی بین نیازهای جزئی درمان و یک معماری امروزی و خلاقانه برخوردار است. دیوارهای منحنی‌­شکل در راه‌روهای این ساختمان، باعث می‌­شوند که حداکثر استفاده از نور طبیعی به عمل آید و این نکته برای داوران سازمان ریبا بسیار جالب بود، زیرا گفته‌­اند «راه‌روها اغلب از خسته‌­کننده‌­ترین قسمت­‌های یک مرکز درمانی هستند، اما در اینجا، رنگ‌های نوری که با شکل‌­های مختلف به داخل هجوم می‌­برند، این ویژگی منفی را از راه‌روها گرفته است.» عجیب این است که داوران هیچ اشاره‌ای به این نکته نکرده‌­اند که دیوارهای منحنی این مطب بسیار شبیه به دیوارهایی است که ریچارد مایر برای کلیسای جوبیلی در رم طراحی کرده است. اگر گرینفیلد آگاهانه یا نا آگاهانه از طراحی ریچارد مایر برای دیوارهای این مرکز تقلید کرده باشد، بدون شک بهترین کار را انجام داده است. در این مرکز درمانی، توجه به جزئیات معنوی و القای حسّ زیبایی‌های روحانی از قلم نیفتاده و طراح، در رسیدن به این هدف، از نور و رنگ به‌خوبی بهره برد و سخاوت‌مندانه اتاق‌های انتظار و مشاوره را با روشنایی حاصل از دیواره‌های شیشه‌ایِ حیاط مرکزی به فضایی صمیمی و دوستانه تبدیل کرده است.
در میان کلینیک‌‏ها، آن­هایی که مربوط به مراحل تولید مثل به وسیله­‌ی لقاح مصنوعی هستند از اهمیت ویژه‏ای برخوردارند. در کشورهای متمدن، پیشرفت‌‏های پزشکی (مانند لقاح مصنوعی) و تغییرات در آداب و رسوم (مانند مادر میزبان) همگی باعث شده است چیزی به نام ناباروری مانع تولید مثل نشود. در کل، علم پزشکی در زمینه‌­ی نوزادان و بیماری‌‏های اطفال پیشرفت‌‏های چشم‏‌گیری داشته است. طراحی مراکز و کلینیک‌‏هایی که در زمینه مادران باردار و باروری هستند نیاز به شناخت زنان و روابط اجتماعی آنان دارد.
طراحی بوشو هنلی برای کلینیک لقاح مصنوعی در لندن (2002) برای زنانی که در ستیز با ناباروری هستند محیطی کاملاً زنانه به وجود آورده است. بیماران در طول درمان به ناچار باید دفعات زیادی به کلینیک مراجعه کنند. هنلی برای از بین بردن این یکنواختی اجتناب‌­ناپذیر، سعی در ایجاد محیطی گرم و صمیمی کرده است. فیلتر­های زیبای پارچه‌‏ای برای بیماران فضای خصوصی ایجاد می‌‏کند و آنان را از خیابان و محیط بیرون محفوظ نگه می‌‏دارد. در راه‌روها پرده‏‌های پارچه‌‏ای از یک طرف و در طرف دیگر دیوارهای پوشیده از الوار چوب تنها حالت تزئینی ندارند، بلکه باعث کم کردن اضطراب و نگرانی‌‏های احتمالی بیماران می‌‏شوند.
وظیفه­‌ی طراحان در طراحی کلینیک‌‏های تنظیم خانواده یا لقاح مصنوعی این است که اضطراب و نگرانی بیماران و پرسنل پرستاری را به حداقل برسانند و در عین حال احساس امنیت را به آنان القا کنند. آن فوگِرون در سال 1995 دفتر تنظیم خانواده‌­ی سان فرانسیسکو را طراحی کرد که مرکز پاسخگویی تلفنی نیز بود. دو رکن اساسی فوگرون در طراحی این مرکز، قدرت و در عین حال صمیمیت طراحی بود.
سـه سـال بعد در سـال 2004 کلینیـک مک آرتـر در کالیفرنیـا توسط فوگـرون طراحی شد. فوگرون در این طراحی به منظور ایجاد محیطی بی‌‏دغدغه و امن برای بیماران، بدون استفاده از هر گونه حصار و عامل محدودکننده‌‏ای از المان‌‏هایی نامرئی استفاده کرد. وی بسیار زیرکانه به جای به کار بردن پنجره‏‌هایی که رو به سوی بیرون و هیاهوی شهر دارند، نور ساختمان را از حیاط مرکزی می­‌گیرد که درختان زیتون سمبل صلح در آن کاشته شده‌‏اند. فوگرون همچنین از پنجره‌‏های سقفی در طراحی خود استفاده کرد. در فضای داخلی، کفپوش‌‏هایی از جنس چوب بلوط و دیوارهای شیشه‏‌ای که زهوار­هایی از جنس استیل دارند ترکیب هماهنگی به وجود آورده است.
یکی دیگر از پروژه‌‏های فوگرون در زمینه‌‏ی مراکز درمانی زنان، طراحی داخلی بخش زنان و زایمان بیمارستان دیویس وابسته به دانشگاه کالیفرنیا (2002) است. برخلاف پروژه­‌ی مرکز تنظیم خانواده که با محدودیت‏‌هایی روبه­‌رو بود، در این پروژه کارفرما بودجه‌­ی مناسبی در اختیار فوگرون قرار داده بود و از او خواسته بود اتاق‏‌های لوکسی در این بخش طراحی کند. فوگرون کفپوش‏‌های لابی را از پارکت‌‏هایی از جنس درخت اُکالیپتوس و همچنین سنگ مرمر انتخاب کرد. این مصالح در دیگر قسمت‏‌های بخش، از جمله اتاق بیماران نیز مورد استفاده قرار گرفت. فوگرون به طور کلی در کف از مرمر، برنز و در بعضی قسمت‏‌ها از کفپوش‌‏های چوب بلوط استفاده کرد که نرم‏تر هستند و راه رفتن روی آنها برای کارکنانی که ساعت‏‌ها کار کرده‌‏اند یا زنان آبستن که به سختی راه می­‌روند، راحت‌­تر است. فوگرون در اتاق‌‏های زایمان تحول بزرگی صورت داد و به جای رنگ‏‌های ساده و پارچه‏‌های نامناسب، بر اساس جهت‏‌گیری اتاق‏‌ها از رنگ‏‌های مختلف استفاده کرد: مثلاً از درجات مختلف رنگ‏‌های گرم برای اتاق‌‏هایی که رو به شمال هستند و از رنگ‌‏های سرد برای اتاق‏‌هایی که پنجره‏‌هایشان رو به غرب است. او همچنین از مبلمان‌‏هایی لوکس در اتاق‏‌ها سود برد و نتیجه‏‌ی کارش فضایی باوقار و دلباز بود.
در سال 1998 دولت انگلستان به ضرورت توجه به نحوه‌­ی تولد کودکان و بیماری اطفال پی برد و مرکز «آغاز مطمئن» (Sure Start) را راه‌‏اندازی کرد (عملیاتی که در آن اطفال سالم از هنگام تولد تا 4 سالگی و اطفالی که از معلولیت فیزیکی یا ذهنی رنج می‌‏برند تا 16 سالگی مورد حمایت‌‏های درمانی و پزشکی دولت قرار می‌‏گیرند). طراحی یکی از مرکزهای «آغاز مطمئن» در شهر استفنی در ایالت اوشن بر عهده‌­ی گروه معماری هِنری موف قرار گرفت.
مرکز «آغاز مطمئن» در اوشن در سـال 2000 سـاخته شـد. این مرکز فضـاهای دوکاربردی دارد. از طریق استفاده از درها با چارچوب‌‏های متحرک و میز­های تاشو، اتاق بازی کودکان زیر 4 سال در مواقع ضروری به اتاق جلسه­‌ی مسئولان مرکز تبدیل می‌‏شود. معماران برای پنجره‌‏ها پرده‏‌های طلایی رنگی در نظر گرفته­‌اند که با حروف‏ و کلمات بنگالی و انگلیسی تزئین شده است. در داخل، فرشی که طرح‏‌های برجسته‌­ی کوه و دریاچه و منظره روی آن کار شده است به پارکت‌‏های کف جلوه بیشتری می‌­دهد. مبلمان نیز با پارچه‌­ی مخمل کبریتی صورتی رنگ، ترکیب خوبی به فضا داده است. همچنین در این فضای به نسبت کوچک، امکانات استفاده از تلفن و کامپیوتر برای راحتی مراجعه‏‌کنندگان در نظر گرفته شده است. در این طرح سعی گروه موف بر این بوده که علاوه بر تعدیل اضطراب کودکان، از نگرانی‌‏های پدر و مادرانی که اغلب زیر فشار بیماری فرزندانشان هستند بکاهد.
کلینیک کودکان 2000 در منهتن شمالی توسط معماران هلندی، مارلین کپتین و اِستاین رودنات طراحی شده است. این کلینیک هم خانه­‌ی بازی است و هم مرکز درمانی! میز پذیرش مرکز از بلوک‏‌های پلی­استری ساخته شده که طراحی آن توسط معمار معروف، رم کولهاس، انجام گرفته است. وقتی چراغ‌‏های مخفی میز روشن است، دیوار مقابل نیز روشن می‌‏شود. از آنجا که انتظار کشیدن در مطب پزشک یکی از خسته‌‏کننده‌‏ترین کارها برای کودکان است، معماران ضلعی از مرکز را که درِ ورودی نیز در آن قرار گرفته و ارتفاعی در حدود 6 متر دارد، به محلی برای بازی کودکان تبدیل کرده‌‏اند و کودکان می‌‏توانند تا زمانی که نوبتشان می‌­شود، مشغول بازی کردن باشند. همچنین در این مرکز به جای استفاده از لغتِ «اتاقِ پزشک» یا «اتاقِ مشاوره» از اصطلاحاتی همچون «اتاقِ الفبا»، «اتاقِ آکواریوم» یا «اتاقِ نقاشی» استفاده می‌‏شود. این نام‏گذاری اتاق‌‏ها، توسط هنرمندان گرافیست‏ آمریکایی صورت گرفته که اتاق‌‏ها را نقاشی کرده‌­اند.

مرکز کودکان 2000، مارلین کپتین و اِستاین رودنات، منهتن شمالی، نیویورک 2004

فرهنگ سلامتی
در زمینه­‌ی سلامت و بهداشت، این نظریه که سلامتی جسمانی و فیزیکی مقوله‌‏ای کاملاً جدا از سلامتی روحی و فکری است از مدت‌ها قبل صادق بود، تا اینکه در قرن بیستم خلافش ثابت شد. در قرن بیستم از یک سو با پیشرفت علم روان‏شناسی و از سوی دیگر با پیشرفت علم ژنتیک تحولات عظیمی در علم پزشکی صورت گرفت. امروزه ثابت شده است برای بهره‌‏مندی از سلامت کامل نیاز است هم از سلامتی جسمی و هم از سلامتی روحی برخوردار باشیم. این نگاه کلی، باعث شده است علم پزشکی در زمینه‏‌های جدید پیشرفت کند. یکی از این زمینه‌‏ها جراحی پلاستیک است. امروزه زیبایی در جوامع مرفه به یکی از شاخص‏ه‌ای موفقیت تبدیل شده و زیبا به نظر آمدن یکی از عوامل مهم در احساس آرامش و اعتماد به نفس است.
امروزه بیشتر جراحی‌‏های پلاستیک برای از بین بردن اثرات پیری است تا از بین بردن ناهنجاری‌‏های مادرزادی. پیشرفت‌‏های پزشکی تا به حدی رسیده است که به بیماران این اطمینان را می‏‌دهند تا به طور مثال خالکوبی روی بدنشان را پاک کنند یا اگر از اندازه بینی­شان رضایت ندارند آن را تغییر دهند. به همین دلیل روز به روز به تعداد مراکز جراحی پلاستیک اضافه می‌‏شود. معماران، آندرئا مارکانته، والتر کامانیا و ماسیمیلیانو کامولِتو در سال 1999 مسئولیت طراحی مراکز جراحی پلاستیک CIEG در رم را بر عهده گرفتند. این معماران برای خنثی کردن طراحی داخل مدرنی که برای این مرکز انجام داده‌‏اند به طور ضمنی از المان‌‏های معماری کلاسیک روم استفاده کردند. این کار، یعنی تلفیق معماری مدرن و معماری کلاسیک، الهام‌­گرفته از تغییراتی است که طی عمل جراحی در بدن انسان ایجاد می‌‏شود. معماران این روش طراحی خود را به صورت خلاصه این چنین تعریف می‌‏کنند: «انسان‌‏ها در هزاره­‌ی سوم بین دو مفهوم معنویت و مادیت معلق مانده‌‏اند، آنها مشغول زندگی کردن با مفهوم‌‏های متناقضی هستند: گذشته و حال، حافظه و نسیان».
این مرکز درمانی در قلب ساختمان‏‌های باقی­‌مانده از دوران باروک، یعنی بین دو خیابان اصلی اسپانیا و پوپولو واقع است، با این حال از شلوغی این منطقه که ناشی از سرازیر شدن هزاران توریست در طول سال است مصون مانده است. استفاده از ساقه‌‏های سبز رنگ بامبو تنها یکی از المان‌‏های خاص این مرکز است. معماران با ترکیب نور مصنوعی و نور طبیعی که بر روی سطوح سفیدرنگ و پرجلا انعکاس پیدا می‌‏کند، فضایی روشن و نورانی به وجود آورده‌‏اند. همچنین با استفاده از شیشه‏‌های مات و استیل ضد لک مانع از سایه‏‌اندازی‌‏های بیش از حد شده‏‌اند.
در تایپه، پایتخت تایوان، طراح انگلیسی، مایکل یانگ، برای طراحی کلینیک جراحی پلاستیک دکتر جیمز (2005) به جای استفاده از پنجره‌‏های معمولی از موضوع شفافیت در معماری استفاده کرد. دیوارهای پیش ساخته­‌ی پشت به نور که توسط همسر یانگ، کاترین، با نقوش هندی تزئین شده‌‏اند محیطی زنانه به وجود آورده است. نقش­‌های پر و خالی روی دیوار هنگامی که با انعکاس نور در کفپوش‌‏های شیشه‏‌مانند ادغام می‌‏شوند، فضایی منحصر به فرد به وجود می‌‏آورند.

منتشر شده در : یکشنبه, 20 آگوست, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: