سیر تحول طرّاحی فروشگاهها و مجتمعهای تجاری در جهان
تاریخچهی تحوّلات فروشگاهها و فضاهای تجاری
خرید و فروش و تجـارت همواره بخشی مهم از زندگی بشـر بوده است. با ظهور کشـاورزی انسـان چادرنشین یکجانشین شد و شیوهی زندگی پایدارتری به وجود آورد که منجر به پیدایش تخصّصها و حرفهها در جامعه گردید. در جامعهی کشاورزی نیازهای اوّلیهی غذایی یک جامعه توسّط درصد کوچکی از کلّ جمعیّت تأمین میشود تا سایرین به حرفههای دیگر از جمله تولید کالا و ارائهی خدمات بپردازند. بازارها که اغلب مرکز تجاری و اجتمـاعی شهر محسوب میشدند، این امکان را فراهم کردند تا مردم کالاهای مورد نیاز خود را بهراحتی از طریق مقایسهی اجناس مشابه، بر اساس کیفیّت، کمّیّت و قیمت تأمین کنند و همین عوامل بود که منجر به ایجاد رقابت میان فروشندگان شد و بدین ترتیب اساس فروشگاههای مدرن شکل گرفت. در حقیقت مراکز خریدوفروش (بـازارهـا)، مجموعهای از فروشگاهها و فضاهای وابسته به آنهاست که به اشکال مختلف از زمانهای بسیار دور وجود داشته و تا به امروز به حیات خود ادامه داده و عامل پیشرفت و ترقّی و قلب تپندهی شهرها بوده است. کارکرد آگوراهای یونان باستان ــ که در ابتدا به مراسم مذهبی، و بعد به امور مربوط به ادارهی شهر، از جمله تصویب قوانین و قضاوت اختصاص داشت ــ نیز به چیزی شبیه به همین مراکز خرید امروزی تبدیل شد که در مرکز فعّالیتهای اجتماعی و بازرگانی شهر ساخته میشدهاند.
ابداع پول به انقلابی در صنعت خرید و فروش منجر شد. پول معیار و واحد پایهای برای تأمین کالاها و خدمات فراهم کرد. تا قبل از این مردم مجبور بودند اجناس مورد نیاز خود را از طریق مبادلهی کالا به کالا با فردی که به محصولات آنها احتیاج داشت تأمین نمایند، امّا به کمک پول کالاها ارزشگذاری شده و بهراحتی در هر زمان و مکانی قابل خرید و فروش شدند.
بازار ابریشم فروشان. یکی از تصاویر چاپی خاطرهانگیز دیوید رابرتز از قاهره در سال 1849 میلادی. بازار در فضای بین مسجد جامع اوایل سدهی شانزدهم و مقبرهی سلطان قانصورهالغوره گسترش یافت. بیشتر بازارهای قاهره در خیابانها و گذرها قرار داشت و درهای چوبی آنها شباهنگام قفل و زنجیر میشد. پنجرههای دورهی ممالیک دستکم دو متر بالاتر از زمین ساخته میشدند تا دکّانها بهراحتی باز و بسته شوند. سقف آنهـا اساسـاً چوبی بود ولی این قـاعدهی همیشگی نبود؛ مغازهداران روی نوعی سکّو که چند پـا بالاتر از خیابان بود میایستادند.
میلان گالّریا
را «بورسِ» بحثهای پرشور و هیجان نامیده و در آن به تبادل نظر و گپ و گفت و گو میپرداختند و تبادل نظر کاملاً آزادانه انجام میگرفت. این بحثهای سیاسی، اجتماعی یا زیباییشناسی مرهون آزادی است که در این دوران در جایی جز اینجا یافت نمیشود (پیتر گیبیَن؛ درسگفتار دانشگاه مکگیل؛ 21 نوامبر 1997).
ابداع برچسب یا اتیکت قیمت تحوّل دیگری را در صنعت خرید و فروش به وجود آورد. پیش از این خرید و فروش نیازمند ارتباط رودرروی فروشنده و خریدار بود. برچسب قیمتْ خریداران را قادر ساخت تا اجناس مورد نیاز خود را بهراحتی جستجو نموده و بر اساس قیمت از پیش تعیینشده انتخاب نمایند. علاوه بر این عوامل، تسهیلات و امکانات رفاهی نیز در اواخر قرن نوزدهم صنعت خرید و فروش را تحت تأثیر قرار داد. فروشگاهها نیز بیش از یک محصول را ارائه میکردند و بدین ترتیب تجربهی خرید همهی اجناس از یک فروشگاه شکل گرفت و با ترکیب دپارتمانهای مختلف امکان مقایسه و خرید کالاها و خدمات متنوّع در زیر یک سقف به وجود آمد و با بالاگرفتن بازارِ رقابت میان فروشندگان ایدهی «ارائهی خدمات به مشتری» ایجاد شد. جان ؤانامِیکِر (Wanamaker) در فیلادلفیا و مارشال فیلد در شیکاگو فروشندگی را از هرجومرج و بیقاعدگی رهانیدند و بدین ترتیب این صنعت از صِرفِ «جذب مشتری»، به «مشتریمداری» تبدیل شد.
پیشرفتهای اوایل قرن بیـستم
در اوایل قرن بیستم با تولید انبوه اتومبیل توسّط هِنری فورد، صنعت فروشگاههای مدرن متولّد شد. در این دوران اتومبیلها بدون توجّه به محدودیّتهای شهری و مسیرها و جدولکشیها تولید میشدند و حملونقل آسان و راحت را فراهم مینمودند؛ امّا خیلی زود مشخّص شد که ساختار سنّتی توسعهی شهری قادر به پاسخگویی به نیازهای تردّد و پارکینگ برای افزایش روزافزون تعداد اتومبیلها نیست.
در کانزاس سیتی، یک پیمانکار پروژههای مسکونی به نام جِی. سی. نیکولْز با توجّه به تحوّلات عصر اتومبیل، زمینی مردابی را خریداری کرد تا پروژهای تجاری در آن احداث نماید و پذیرای مشتریانی باشد که با اتومبیلهای خود به آنجا خواهند آمد. وی در سال 1922 فروشگاهِ کانتری کلاب پلازا را تأسیس کرد که اوّلین نمونهی مراکز خرید برونشهری محسوب میشود. این مجموعه که توسّط یک نهادِ خصوصی اداره میشد، مجموعهای از فروشگاهها و خدمات را در ساختمانی واحد گرد هم آورده و پارکینگ رایگان داشت. در سال 1932 هیـو پْـرَثِـر (Hugh Prather) دهکدهی تجاری پارکِ هایلند (Highland Park Shopping Village) را در حومهی دالاس افتتاح کرد. این پروژه از آن جهت منحصربهفرد بود که پارکینگی داخلی داشت که در مرکز ساختمان واقع شده و فروشگاهها و مغازهها آن را احاطه کرده بودند. در سال 1947 مؤسّسهی زمین شهری (Urban Land Institute) استانداردهایی برای طرّاحی و برنامهریزی مراکز تجاری حومهی شهر تدوین کرد.
در سال 1944 دولت فـدرال ایالات متّحد قانون سر و سامان دادن به وضعیّت ارتشـیان [بازگشته از جنگ جهانی دوّم] (Servicemen’s Readjustment Act) معروف به جی. آی. بیل (G. I. Bill) را تصویب کرد. به موجب این قانون وامهای ضمانت شده به سربازان سابق ارتش واگذار میشد تا با آن خانه و مزرعه بخرند و یا حرفهای را شروع کنند. بعد از پایان جنگ جهانی دوّم صدها هزار نفر از سربازان قدیمی به خانه بازگشتند تا زندگی خود را از سر بگیرند. تلاش آنها برای یافتن تکّهزمینی برای ساختن خانه و به راه انداختن شغل با جریان تولید انبوه اتومبیل مقارن شد که سبب مهاجرت عظیم مردم از شهر به حومهی شهر گردید. در سال 1948 با استفاده از تلویزیون تبلیغ محصولات عمومی شد و عصر مشتریمداری شکل گرفت و همزمان با به وجود آمدن خانوارهای جدید در شهرها و حومهی شهرها مراکز خرید و سوپرمارکتها گسترش یافتند.
جِی. ال. هادسن، نورثلند مال
دههی 1950 ــ زایش صنعت مراکز خرید
طیّ سالهای 1950 تا 1954 حومهی شهرها هفتبرابر سریعتر از شهرها رشد کردند و برای همیشه نظام و سیمای فیزیکی و اجتماعی آمریکا را تحت تأثیر قرار دادند. جامعهی جدید کنونی نیازمند سیستم خرید و فروش جدیدی بود که به تبعِ آن صنعت فروشندگی و مراکز خرید نوین شکل گرفتند. مراکز خرید جدید بر خلاف نمونههای سادهی دههی 1930، مجموعهای از دپارتمانها و فروشگاهها و واحدهای استیجاری شخصی بودند. در سال 1950 مرکز خرید نورثگیت در سیَـتِل احداث شد. این پروژه که نمونهی تمام و کمال یک مرکز تجاری بود خیلی زود به اُلگویی برای سایر مراکز خرید تبدیل شد.
در سال 1954 فروشگاه دپارتمانی جِی. اِل. هادسن، نورثلَند مالِ خود را در حومهی دیترویت در میشیگان افتتاح کرد. این پروژه شامل 65,000 متر مربّع فضای فروشگاهی به اضافهی 55,000 متر مربّع فروشگاه هادسن است که خواروبارفروشی کْـرُگِر (Kroger) و فروشگاه مبلمان کْرِسْـگی (Kresge) را نیز در بر میگیرد. در سال 1956 دِیتـن هادسـن (Dayton Hudson) ساؤثدِیل مال خود را در ادینا، حومهی مینیاپولیس در مینِسوتا، احداث کرد. این پروژه که از طرّاحیهای ویکتور گْـرون و شرکاء (Victor Gruen & Associates) است، اصول متداول طرّاحی مراکز خرید را دگرگون نمود و بر خلاف نمونههای معمول که ترکیبی از یک فروشگاه دپارتمانی یکطبقه و راهروهای سرپوشیده بودند، ساؤثدِیل مال دو فروشگاه دپارتمانی و دو طبقه مغازهی استیجاری داشت. این فروشگاه سرپوشیده دارای امکانات تهویه و گرمایش و سرمایش بود و برای اطمینان از دسترسی یکسان به فروشگاههای هر دو طبقه، فضای پارکینگ نیز به دو بخش
ساؤثدِیل مال
تقسیم شد که نیمی از آن برای طبقهی اوّل و نیمی دیگر برای طبقهی دوّم استفاده میشد. این مرکز خرید برخلاف مطالعات سال 1952 میناپولیس، که میانگین روزهای خرید در سال را 126 روز اعلام کرده بود، امکان خریدی راحت در تمام طول سال را فراهم نموده و اندکی پس از افتتاح به قطبی برای جذب سایر امکانات تبدیل شد و تسهیلاتی چون ساختمانها، ادارات، یک سوپرمارکت، پیست، تعدادی فروشگاه، یک بیمارستان، ساختمان پزشکان و چندین آپارتمان در جوار آن ساخته شدند. ساؤثدِیل مال نشان داد که مراکز خرید توانایی زیادی در جذب قوای اقتصادی شهر به حومهی شهر دارند. در سال 1956 دولت فدرال مشارکت خود را در احداث بزرگراههای بین ایالتی تا 90 درصد از کل بودجه افزایش داد و توسعهی بزرگراهها، دسترسی به مراکز خرید حومهی شهر را آسان نموده و منجر به پیشرفت آنها شدند. در سال 1957 مرکز جِی. سی. پِنی (J. C. Penney) که از زمان افتتاحش در سال 1902 یک فروشگاه فقط نقدی بود، شروع به فروش اعتباری اجناس خود نمود. خرید اعتباریْ قدرت خرید مشتریان را بالا برده و سبب رشد و توسعهی مراکز تجاری گردید و به دنبال آن در سال 1957 شورای بینالمللی مراکز خرید، آیسیاسسی (ICSC: International Council of Shopping Centers)، تأسیس شد. این سازمان به عنوان نهادی متشکل از مجریان و صاحبان مراکز خرید فعّالیت نموده و با استفاده از تجربیات آنها به تبیین استانداردهایی برای رشد و پیشرفت این صنعت پرداخت. در اواخر دههی 1950 در این مجمع 2640 مرکز خرید با میانگین مساحت 460,000 متر مربّع در غالب یک یا دو فروشگاه فعّالیت میکردند.
ؤاتِر تاؤِر پْلِیس
دهههای1960 و 1970 ــ دوران رشد و نفوذ
مهاجرت به حومهی شهرها امکان گسترش بدون محدودیّت مراکز تجاری را فراهم نمود. در سال 1960 مراکز خرید و فروشگاهها در حال پیشرفت بودند. اقتصاد آمریکا وارد چرخهای باورنکردنی از رشد شده بود و هر نوع فعّالیت اقتصادی و تجاری با موفّقیت روبهرو میشد. طبق مطالعات آیسیاسسی طیّ شش سال 8420 مرکز خرید ساخته شد و بعد از گذشت دو سال این آمار به 11580 واحد رسید. در دههی 1960 مجلس قانونگذاری فدرال، قانون تثبیت خصوصی قیمتها، که به تولیدکنندگان امکان میداد قیمت اجناس خود را در فروشگاههای سنّتی در بالاترین حد نگهدارند، لغو کرد. عصر مصرفگرایی و تبلیغات با رشد روزافزون حومهی شهر همراه شد و پیشرفت فروشگاهها در دهههای 1960 و 1970 نیز ادامه یافت و مسئلهی تبلیغات و شهرت جهانی در میان مراکز خرید مطرح شد و گسترش این صنعت را سبب گردید. روند توسعهی شهرهای جدید در سایر شهرها و ایالتها نیز ادامه یافت و کمکم تیپولوژی جدید خرید، مسیر فروشگاهها را دوباره به سمت مراکز شهرها متمایل کرد، تا از این طریق روحی تازه به مراکز شهری، که اکنون متروک و سوتوکور شده بودند، دمیده شود. پیرو همین جریان در سال 1962 ویکتور گْـرون (Gruen) میدْتاؤن پلازا را در روچستر نیویورک
کانتری کلاب پلازا
میزنِر پارک در فلوریدا نمونهی یک خیابان مرکزی
دهـهی 1980 تا کنـون
حملونقل عمومی، جهانیشدن و اینترنت تغییر عظیمی در زندگی و همچنین در فروشگاهها به وجود آورد. مردم از مصرف کلان به صرفهجویی روی آورده و تحوّلی بزرگ در صنعت توریسم، مسافرت، خرید و فروش و احداث فضاهای خاص و ساختمانهای ویژه به وجود آمد. مصرفکنندگان نیز به مراتب آگاهتر شدند. خرید مقایسهای، گزارشهای نظرسنجی از مشتریان، مراکز خرید ارزان قیمت (حرّاجیها)، فروشگاههای بزرگ و اکنون اینترنت، رقابت روزافزون را در میان فروشندگان بر سر قیمت و کیفیّت به وجود آورده است. مجریان طرحهای تجاری به احداث فروشگاههای زنجیرهای روی آوردند. بدینترتیب از تعداد فروشگاههای سنّتی که بیشتر شامل فضاهای استیجاری و مغازهها میشدند، کاسته شد. تحوّلاتی در نوسازی خیابان اصلی مرکز شهر و فضاهای فروشگاهی سنّتی بهوجود آمد. دولتمردان نیز برای تأمین تسهیلات و فضاهای جانبی چون پارکینگ مشارکت بیشتری کردند. در دههی 1990 مراکز تفریحی شهرها در سطح جهانی رشد کردند؛ به عنوان مثال مرکز خرید و تفریح مردم بوداپست مجارستان دونا پلازا (Duna Plaza) است ــ یک مجتمع تجاری و تفریحی، شامل یک زمین سرپوشیده برای ورزشهای یخی و 9 پردهی سینما. این اوّلین پاساژ بزرگی است که در میان انبوه مراکز تجاری این شهر ساخته شده. بهتدریج چنین مجتمعهایی در سایتهای صنعتی و فرسودهی اروپا و آسیا نیز ظاهر شدند. در این دوران نیز المانها و عناصر موفق در طرّاحی فروشگاهها در حال تغییر و تحوّل بودند. پیش از این اگر کسی دو یا سه مرکز خرید خوب و موفّق داشت باز هم در صورت امکان پروژهای دیگر احداث میکرد در حالی که اکنون از سرعت احداث مجموعههای تجاری کاسته شده و تمرکز و تأکید فروشندگان و صاحبان مراکز خرید به جذب نسل جدید مصرفکنندگان و بهرهوری و سوددهی بیشتر مستغلّات موجود معطوف شد. در این دوران حملونقل و ارتباط فضاهای شهری و عمومی با فضاهای خصوصی به یکی از اصلیترین مسائل طرّاحی تبدیل شدند.
در اکثر کشورهای جهان سوّم استفاده از اتومبیل شخصی رواج یافت. مسیر تردّد و گردش اتومبیلها و حملونقل عمومی، آلودگیها، پارکینگ و نظایر اینها نیازمند تدابیر جدید و بهتری در طرّاحی فضاهای شهری بودند. پایداری محیطی و مصرف بهینهی انرژی نیز به عناوین اصلی در طرّاحی فضاهای عمومی، بهخصوص فروشگاهها تبدیل شدند؛ بهویژه در اروپا تکنیک ساختمانهای سبز از ضروریات پروژههای کلان و سرمایهگذاریهای عمومی شد. در آسیا نیز پایداری زیستمحیطی، بسیار مورد توجّه قرار گرفت، تا حدّی که در پروژههای دولتی و نیمهدولتی رعایت اصول معماری پایدار الزامی گردید تا اختیاری و در کل در این دورانْ نظریات جدیدی در رابطه با مسائل فنّی و بازیافت حرارت، کنترل آب، سیستمهای انرژی خورشیدی، مولّدهای برق و سیستمهای تهویه و خنککنندهی مرکزی در طرّاحی پروژههای بزرگ تجاری در سراسر جهان بهکار گرفته شد.
بازار عثمانی در استانبول
تاریخچهی بازارهای اسلامی
یکی از ویژگیهای فرهنگ اسلامی که چندان مورد توجه قرار نگرفته، مهاجرت و جابهجایی فوقالعادهی مسلمانان است. سفر در بیابانها و سرزمینهای خشک و بیروح، حتی امروزه هم مسافران خاورمیانه را دلگیر و دلواپس میکند. دین اسلام در سرزمینی ظاهر شد که در داد و ستد بین یمن و مدیترانه تجربهی چندقرنی داشت. و اسلام بر انسانی وحی شد که پدرش تاجر بود و خود دستِکم یکبار همراه کاروان تجاری راهیِ سوریه شده بود. سپاهیان اسلام از همان قرن اول هجری به بعد مناطقی از پیرِنه تا گذرگاههای آسیای مرکزی را زیر سیطرهی خود درآوردند و کاروانهای تجاری این سرزمینهای پیرامونی را بیشتر از پادگانهای نظامی و حاکمان، تحت نظارت دارالاسلام درآوردند. گسترش صلحآمیز اسلام در نواحی ساحلی هند، جنوب شرقی آسیا و آفریقا بر اثر گشایش راههای تجاری بهدست بازرگانان صورت گرفت. مسلمانان با انتخاب موقعیتهایی مناسب برای ایجاد شهرهای جدید، تأثیر بهسزایی در ارتباطات بازرگانی و نظامی داشتند. اسلام علاوه بر سنّت بازرگانی دیرآهنگ، اشتیاق و علّت دیگری را نیز در مسلمانان برای سفر برانگیخت و آن هم اجرای مناسک حج و زیارت مکه و سایر اماکن مقدّسِ شبهجزیرهی عربستان بود. در تعالیم و آموزههای اسلام، فعّالیتهای تجاری و مذهبی به هیچ وجه از هم جدا نبودند. از این رو مسلمانان از همان ابتدا، هنگام سفر ِحج اجناسی خریداری و با فروش آنها هزینهی سفر خود را تأمین میکردند. در قرن دوم هجری زیارت اماکنی در جنوب عراق مثل آستان مقدّس حضرت علی (ع) و فرزندان ایشان امام حسـن (ع) و امام حسین (ع) رواج یافت و در مناطق دیگر اسلامی هم مقابر اولیاءﷲ مسلمانان را به خود جذب کرد. بنابراین در سرزمینهای اسلامی مسلمانان به دلایل بازرگانی، مذهبی و تعلیمی مدام در رفت و آمد بودند. در این دوران و با شرایط سخت راهها، بازارهای شهری که در دل شهرهای اسلامی قرار داشتند بهترین سرپناه و محلی امن بودند که در آنها آب و غذا نیز بهوفور در دسترس بود. همچنین بازارها مناسبترین مراکز برای ساخت انواع اجناس بهخصوص ظروف کوچک و نفیس به شمار میرفتند، و کالاهایی که فرآیند ساخت و تولیدشان دشوار بود در حومهی شهر تولید و عرضه میشدند. اسلام جهانی را به ارث برد که تجهیزات نظامی، راههای بازرگانی و مراکز تجاری در آن فراوان بود و تمامی آنها در دوران اسلامی هم همان وظایف پیش از تشکیل دارالاسلام را بر عهده داشتند. استفاده از منازل چاپاری و اسب چاپار و پیک با منزل بین دو مرکز چاپار از مدتها پیش در زمان کوروش کبیر هخامنشی به راه افتاده بود و به تعبیر هِرودوت «یکی از اختراعات ایرانیان این بود که در فواصل مختلف در جادهها ایستگاههایی با میهمانخانههای باشکوه بر پا کرده بودند، و جادهها همواره ایمن بود چون همیشه در آنها تردد صورت میگرفت. تعداد منازل یا پستخانههای جادهی ساردیس به شوش 111 دستگاه بود.» اما دربارهی معماری این میهمانخانهها اطلاعاتی در دست نیست و احتمال میرود که با گِلِ رس و خشت ساخته میشدند، و چون این مواد عمر کوتاهی دارند امروزه در جای این بناها جز تلّی از خاک چیزی دیده نمیشود. دربارهی شبکهی راهها هم اطلاعات پراکندهای در دست است و در عرض شش قرن از زمان هرودوت تا دورهی رومیها، ابریشم از راه خشکی و از راههای امپراتوری ساسانی، از چین وارد مناطق شمال بینالنهرین میشد و از آنجا به روم میرفت و یا ادویه و عطریات از هند و یمن و از راه واحههای غربی عربستان وارد و از آنجا از راه شهرهای کاروانی بَطراء (یا پِترا)، تَدْمُـر (یا پالمورا) و دوراـاِئوروپوس به روم ــ و بعدها به قسطنطنیه ــ منتقل میشد. از نوشتههای مورّخان و جغرافیدانان جهان اسلام بر میآید که بازار، در کنار مسجد جامع و حمام از عناصر اصلی شهر اسلامی برشمرده میشد. از آنجا که آسیای مرکزی تا دورهی هخامنشی شهرنشینتر از حوزهی مدیترانه بوده، باستانشناسان شوروی ثابت کردهاند که عمارات و کارکرد بازارهای شهرهای شرقی آسیای مرکزی در توسعه و تحول بازارهای اسلامی سهمی بهسزا داشتهاند، اما پیگیری تأثیرات آنها هنوز دشواریهایی دارد. معماری بازار اسلامی سه عنصر شاخص دارد: شبکهای از خیابانهای سرپوشیده، بناهای مسقّف و دروازهدار در میانهی آن و «خوانها» که معادل شهری کاروانسراها بودند. هر آبادی و شهر اسلامیِ دارای بازار معمولاً چندین حمام داشته است. مناطق بازاری جزء ملزومات بوده است. نکتهی مهم و گفتنی اینکه در تمامی شهرکها یک بازار مرکزی با خیابانهای سرپوشیده، خوان، دروازهی ورودی (که شباهنگام بسته میشده) و یک حمام وجود داشته که همگی پیرامون مسجد جامعی گرد آمده بودند، درحالیکه در شهرهای بزرگ و مراکز ایالات تعدادی محلات وجود داشت که در هر کدام از آنها این عناصر همچون بازار مرکزی به موازات راهها، در چارسوق گرد میآمدند و اصطلاح چارسوق در بازارهای جهان اسلام یک مفهوم مشترک بود: واژهی عربی سوق یعنی خیابانهای سرپوشیدهی بازار و به عبارتی دیگر یعنی «بازار»؛ و اصطلاح ترکی چارَسی به کل مجموعهی بازار گفته میشد. در سرزمینهایی که بخشی از جهان باستان و بازماندهی آن به حساب میآمدند، بازارها معمولاً پیرامون مسجد جامع با همان آرایش دقیق ایجاد میشدند و کارکردی چون کارکرد آگورای جهان باستان با بناهای پیرامونی و خیابانهای رواقدار داشتند. نحوهی توزیع مالالتّجاره نیز قابل ملاحظه بود: ظروف در اطراف مسجد جامع فروخته میشد؛ عرضهکنندگان شمع و عود و کندر مستقیماً در کنار مسجد قرار میگرفتند و در معیّت آنها کتابفروشان، فروشندگان لوازمالتّحریر، مجلِّدان و صحّافان و صرّامان قرار داشتند. صنف بزّازان و لباسفروشان هم بازارهای خاص خود را داشتند ولی بازار پارچههای نفیس و خز و
سایر اجناس گرانبها مجزا بود. بازارهای گوناگون از بازار اثاثیهی منزل گرفته تا بازار ابزار و وسایل آشپزخانه و اجناس پیش پا افتاده، تا حاشیهی شهر یا دروازه و باروهای آن امتداد داشتند. نزدیکترین بازار به حاشیهی شهر که کاروانها در آنجا جمع میشدند، ابزار و یراقفروشان و آهنگران و سایر فروشندگان و پیشهورانی بودند که نیازهای کاروانها را بر میآوردند: یعنی سَرّاجان که زین میساختند، یراقفروشان که رکاب و مهمیز و سایر ابزار آهنی میفروختند، و فروشندگان گونی و طناب، چادر و لوازمی که مسافران سفرهای طولانی به آن نیازمند بودند.
اَسواق جهان اسلام همچون جهان باستان معمولاً سرپوشیده بود و بهطور کلی میتوان گفت که بام آنها مرکب از خاک کوبیده شده، گل و چوب بود و بخش طاقگان و یا گنبدهای آنها با سنگ و آجر ساخته میشد؛ بازار کاملی که شامل همگی این خصوصیات باشد، پیش از سدهی پانزدهم باقی نمانده است. معمولاً بازارهایی هم وجود داشتند که در فضای آزاد روی آنها را با سایبانِ کرباسی و یا چادر میپوشاندند و مواد خوراکی و لوازم زندگی روزمره را در آنها میفروختند. این نوع بازارها را در جاهای خاصی برپا میکردند و قابل انتقال به جاهای دیگر بود. از استثناهای درخور، بازارهای اسبفروشیِ ممالیک قاهره و حلب بود، و چون اسب در نزد اشرافیت نظامیِ ممالیکْ اعتباری چشمگیر داشت، در داخل دیوارهای شهر و دامنهی اَرگِ آن خرید و فروش میشد. تفکیک اجناس و تجارت امتعه نیز از ویژگیهای بازارهای اسلامی بود و منشأ در ایام کهن داشت و شبیه بازارهای بیزانس در قرون وسطی بود: ابن بطوطه در قرن هشتم هجری از قسطنطنیه دیدن کرد و گزارش داد که بازارهای آن بر طبق اجناسی که در آنها فروخته میشود، سامان یافته است. همچنین دریافت که هر بازاری را دروازههایی است و این دروازهها شبهنگام بسته میشوند. این نکته از خصوصیات یک بازار اسلامی بود و معمولاً قیصریه نامیده میشد، قیصریه اصولاً یک سرسرای مستطیلیِ سرپوشیده دارای طاقگان و اغلب گنبددار (مثل مورد ترکیهی عثمانی)، همراه با دری در یک یا چند جهت آن بود که شبها برای امنیت بیشتر بسته میشدند. نام آن یادآور بازار سرپوشیدهای بود که ژولیوس سزار در اَنطاکیه برپا کرد و بیزانسیها آن را کایسارِئا (Caesarea) مینامیدند. امنیت بازار بسیار اهمیت داشت. قیصریههای عثمانی که بدستن (bedesten) نامیده میشد مثل اتاقهای داخلی بود که در دل بازارها جا داشت. در این اماکن مثل بِرلینگتن آرکِید (Burlington Arcade) امروزیِ لندن اشیاء نفیس خرید و فروش میشد: اجناسی از قبیل احجار کریمه، جواهرات و منسوجات گرانبها، طلا و نقره هم طبعاً با سایر فعّالیتهای مالی همچون مسکوکات، مالیاتبندی و صرّافی پیوند خورده بود. از این رو قیصریه اغلب مرکز مالی حکومت برشمرده میشد و در آنجا مالیاتها و عوارض گردآوری، و وجوه برای نگهداری نهادهای شهری توزیع میگشت. البته در اینجا نمیتوان این قیصریه را با قیصریهای که شاهعبّاس اول در یکی از پایانههای میدان شاه برپا کرده بود، انطباق داد. در این بنا کاروانسراهای شاهی قرار گرفته بود، با بالاخانههای تزئین شده که مشرِف به میدان بود و مغازههایی داشت که در آن منسوجات نفیس ابریشمی که بخشی از برنامهریزیهای اقتصادی دولت بود، فروخته میشد. انبارها پس از سوقها و قیصریهها از مهمترین عناصر بازار اسلامی برشمرده میشد. انبار که نامهای گوناگونی داشت و خوان یکی از معمولیترین آنها بود، اصولاً یک ساختمان مستطیلی و یا مربّعی دو یا سه طبقه با یک ورودی بود. طبقات بالا، بالاخانههایی با اتاقهای یک اندازه با پنجرههایی رو به بازار بودند. ولی عوامل تاریخی و منطقهای، چندگونگی و تنوع زیادی را در بامبندی آنها و سایر جزئیات پدید آورده بود. اتاقهای بازرگانان در طبقات بالا قرار داشت، و طبقهی پایین خاص اصطبل و مغازهها و یا انبارهای بزرگ برای امتعهی کلان بود؛ تکمیل خوانها در شهری از شهرهای اسلامی در یک زمان معین، مبیّن سعادت و وفور نعمت در آن شهر بوده است. امروزه در بیشتر شهرهای اسلامی از خوانها که در مرکز بازار قرار دارند برای انبار کردن استفاده میکنند و تاجران از آن برای سکونت و یا تولید بهره نمیگیرند.
در کل با توجه به آنچه که گفته شد میتوان اینچنین نتیجه گرفت که:
ــ در آرایش بازارهای اسلامی نوعی سلسلهمراتب اسکان حاکم است و عجیب اینکه این ویژگی از شمال آفریقا تا هند دیده میشود. مواد غذایی را معمولاً در فضای آزاد میفروشند و نمونهی آن ریصانی در مراکش است.
ــ پلان معیار بازار، شبکهای از سوقهای پوشیده با طاقگانها، گنبدهای بلند و فضای باز در نقاط تقاطع را در بر میگیرد.
ــ بازار آسیای مرکزی معمولاً با دیواری محصور میشود، مثل بازار بخارا که دیوار آن اخیراً ساخته شده است.
ــ بازار یکی از کهنترین ویژگیهای شهر اسلامی است و مرکز بازرگانی شهر را به مسجد، حمام، خان و مدرسه متصل میکند؛ یعنی شهری مینیاتوری که مرکب از چندین و چند کوچه و زوایای متقاطع است.
ــ هر جنسی برای خود بازاری دارد مثل بازار ادویه، بازار چرم، بازار آهنگران.
ــ هر مغازه جزئی از سوق را به خود اختصاص میدهد و مغازه داران از دیوارها برای نمایش کالاها استفاده میکنند.
ــ خیابانهای طاقدار با روزنههایی در مرکز هر دهانه، فضایی خنک و ملایم را در ایام گرما تدارک میبینند.
طراحی فضاهای تجاری (اصول و مبانی معماری)، انتشارات هنرمعماری، 1391
نویسنده: الناز رحیمی