ادیب، ادب و ادبیات / هنر معماری
گودال باغچه ی مهدوی و دو نقد (معماری از پدرام جعفر بیگی) / نقدی از علی کرمانیان، مرداد 1394

سه تجربه در باب احیای گودال باغچه
ایده ی طراحی پروژه به قلم معمار (پدرام جعفربیگی)

مشخصات پروژه:
مشخصات پروژه ی مسکونی مهدوی:
موقعیت: یزد، بلوار جمهوری
کارفرما: امیر حسین مهدوی، نازیلا عدل
محل طراحی: استودیو معماری آمود شبستان یزد
مدیر طراحی: پدرام جعفربیگی
همکاران طراحی: حسین جعفربیگی، نازلی جعفربیگی
ترسیم: سما قبله زاده
گروه نظارت: حسام‌الدین جعفربیگی، پدارم جعفربیگی
سازه: امیر حسین خواجه حسینی
تأسیسات الکتریکی: حسن علوی
تأسیسات الکتریکی: حسن جعفرزاده
پیمانکار: یاسر و علی رمضانخانی
مشاور هنری: محمد سیداحمدیان
مساحت زمین: 542 متر مربع
زیربنا: 830 متر مربع
شروع پروژه: دی ماه 1391
پایان پروژه: آبان ماه 1393
هزینه ی ساخت: در حدود 500 میلیون تومان
عکس: پدرام جعفربیگی
متن جوابیه: پدرام جعفربیگی
طراحان تجربه ی خانه ی آزادی: مجتبی فرهمند، پدرام جعفربیگی، سید صادق میرپادیاب
طراحان تجربه ی خانه ی فرهمند: مجتبی فرهمند،
پدرام جعفربیگی
پست الکترونیک: jafarbeiky@yahoo.com

روند معماری تاریخی را نمی‌توان در جهت پایداری روانی و اقلیمی نادیده گرفت. تداوم فرم‌ها و شکل‌های معماری تاریخی، امروزه سبب کم توجهی به مفاهیم و الگوهای پایدار این نوع معماری شده است. این الگوها در تار و پود معماری کهن یزد نقش خود را به‌خوبی در زمان و نیاز جامعه ی آن روزها ایفا کرده‌اند. مصالحی که با پایین‌ترین مصرف آب، آجر را پدید می‌آورند. معماری سایه با قدنمایی دیوارهای بلند، سعی در تلطیف هوای خصوصی و عمومی (معابر)شرایط زیست در فضای باز خانه را فراهم می‌آورد. فضای بازی به نام حیاط، فضایی که حیات را وام‌دار آن هستیم بزرگ گشایی در هر خانه ی یزدی که تغییرات فصول، طلوع و غروب خورشید، وزش باد و حرکت دیگر عناصر طبیعی را یادآور افراد خانواده می‌شود. با حرکت در سطح معابر، اگرچه درون گرایی این فضاها را احساس می‌کنیم، اما با وارد شدن به این خانه‌ها، برون گرایی فضای داخلی خانه احساس می‌شود و دیگر فاصله‌ای بین فضای بسته و باز قائل نمی‌شویم. با حرکت در شریان‌های شهری امروز و بازدید از روند ساخت و ساز مسکن، متوجه برون گرایی منازل در جداره ی شهری می‌شویم برون گرایی‌ای که به‌واسطه ی روزنه‌هایی در سطح نما، این نکته را به ما می‌فهماند که من پنجره‌ام! من مرز مشترک تو با فضای شهری هستم! درون گرایی در معماری داخلی منازل امروزی و قطع ارتباط فضای داخل و خارج مسئله‌ای ست که می‌توان به آن فکر کرد. تداوم معماری تاریخی به معنای کشف زبان و بازتعریف مفاهیم کلیدی معماری تاریخی در هر بومی‌ست که در این سه تجربه، سعی در کشف زبان معماری یزد و اصلاح کاستی‌ها، کیفیت‌ها و فراهم آوردن نیازهای امروزه بوده است.
کارفرما پروژه ی آزادی با مراجعه  به دفتر و توضیح در مورد ابعاد و مشخصات زمین، سعی در رساندن مفهومی برای استفاده و راحتی در حیاط شخصی خویش داشت. صحبت از الگوی معماری امروزه و درصد پر و خالی شد؛ اعدادی که در تمام شهر‌های ایران مشترک‌اند، الگوی 60 به 40، و چرایی آن تا به امروز که بر هیچ معماری شفاف نشده است. الگویی که سبب قطع ارتباط فضای داخلی و خارجی شده و تبدیل شدن حیاط به نورگیری در سطح وسیع گردیده است و این در صورتی ست که مفهوم حیاط در هر اقلیمی متفاوت می‌باشد. مهم‌ترین مسئله در بالا بردن کیفیت فضاهای باز در معماری امروز، تأمین امنیت روانی برای ساکنان است. مسئله‌ای که بی‌توجهی به آن سبب پیشروی هر روزه ی ساختمان‌ها شده و از حیاط جز باریکه‌ای برای نورگیری، دیگر چیزی باقی نمانده است. خانه‌های مسکونی در بافت تاریخی یزد با ایجاد گودال‌باغچه، علاوه بر ایجاد پایداری اقلیمی، تأمین کننده‌ی پایداری روانی برای ساکنان خود بوده‌ و حیاط، جزئی از فضای زیستی خانه تلقی ‌می‌گردد.
ایده ی ساخت این نوع نگرش، توسط مجتبی فرهمند با همکاری پدرام جعفربیگی و سید صادق میرپادیاب، باعث ساخت خانـه ی آزادی به‌عنـوان اولیـن تجــربه از ایـن نوع نگرش شد. تجربه‌ای که به‌واسطه‌ی نبود پرده‌های ضخیم در بازشوهای گودال‌باغچه، سبب آشتی ساکنین با فضای باز و درک از تغییرات فصول و دیگر تغییرات طبیعی شده است. فضای گودال‌باغچه، علاوه بر عدم اشرافیتِ فضای خصوصی خانه، سبب ایجاد سایه در جداره‌های خانه و تلطیف فضای حیاط می‌شود. تجربه‌ای که زندگی را دوباره به داخل زمین می‌کشاند. فضای بسته‌ای که در ارتباط با گودال‌باغچه ی این خانه در نظر گرفته شده بود، فضایی برای برگزاری مهمانی‌ها و جشن‌ها بود، مراسمی که استفاده از این فضا را محدود به چند روز در هفته و یا سال‌ها می‌کرد، اما در تجربه ی دوم (خانه فرهمند) تجاربی که از خانه ی آزادی کسب کردیم، سبب جلوگیری از تکرار فرم‌های تاریخی، اضافه نمودن فضای کار صاحب خانه و نشیمنی خصوصی در گودال‌باغچه و همچنین پویایی این فضا گردید. به علاوه، ایجاد تالار در حدفاصل فضای بسته و باز، سبب پیوندی قوی، ارتباط عمودی آب سبب تلطیف و ارتباط دو حیاط و پل ارتباطی میان ورودی خانه (از سمت خیابان) و ورودی اصلی، سبب ایجاد سایه بر روی گودال‌باغچه و رشد گیاهان شد؛ اما همچنان قطعِ ارتباط کامل حیاط اصلی با حیاط گودال‌باغچه، مسئله‌ای بود که بر عدم استفاده از این فضا تأکید می‌کرد، چرا که مخاطبان این فضا (گودال‌باغچه) با ورود به داخل ساختمان، می‌توانند به داخل گودال‌باغچه نیز راه یابند.
خانه ی مهدوی به‌عنوان سومین تجربه از این نوع نگرش سبب حسـاس شدن به دیگر عنـاصر تأثیرگذار (هم مسائلی اجتماعی و هم اقلیمی) در شکل‌گیری یک خانه در بافت تاریخی یزد شد. مسئله ی اول، ارتباط ورودی خانه‌های تاریخی با شریان شهری بود، ایجاد گشایش و عقب نشینی دیوارهای خانه و متصل شدن قسمتی از خانه به شریان در حال حرکت که با ایجاد پیرنشین هایی، این مسئله اهمیتی دوچندان در زمانه ی خود داشته است. الگوی شهری جدید، نماهای جنوبی را تبدیل به دیواره‌ای از ابتدا تا انتهای کوچه با فرم‌ها و شکل‌های متفاوت کرده است. تعریف ورودی در جبهه‌ی جنوبی، سبب گردید با عقب نشینی و ایجاد گشایشی در شریان شهری، خانه قسمتی از زمین خود را با شهر تقسیم کند؛ اگرچه نمی‌توان موقعیت و قرارگیری زمین را در امکان ایجاد این پتانسیل انکار کرد. مسئله ی دیگری که در بازدید از خانه‌های چهار صفه ی یزد مشاهده کردیم، استفاده از باد اصفهان به‌عنوان باد مطلوب بود با استفاده از دیواری بلند و ایجاد گشایش فضایی، جهت جذب و تقسیم باد به فضاهای جانبی. از اینرو، قرارگیری زمین در مسیر حرکت باد اصفهان، سبب استفاده از این نوع زبان ایجاد دیواری بلند در این مسیر و گشایش فضایی در ورودی جنوبی شد. بادی که پس از برخورد با دیواره ی خانه و گذر از فضای سبز (گل شب‌بو) تعیین کننده ی جانمایی اتاق‌خواب‌ها و بهارخواب‌ها می‌شود. فضای پذیرایی در معماری داخلی که همیشه میزبان مهمانان در شب هنگام است، استفاده از نورگیر سقفی تأمین کننده ی روشنایی فضا در طول روز است (همان‌طور که در معماری تاریخی، روشنایی بسیاری از فضاها از طریق سقف تأمین می‌شده است) و اولویت بازشوها به فضاهایی داده شده که مورد استفاده ی روزمره افراد خانواده است. قرارگیری فضاها در نمای شمالی با احتساب جانمایی گودال‌باغچه و حرکت خورشید، سبب شکل‌گیری فضاها و عملکرد‌ها شده است. ارتباط حیاط اصلی و حیاط گودال‌باغچه علاوه بر ایجاد بازشوها و ورودی‌ها، ارتباطی شفاف از جنس آب دارد، حرکتی که آرامش بخش و مطبوع کننده ی فضای گودال‌باغچه و تضمین‌ کننده‌ی کیفیت زیست در این فضاست. در واقع کارفرما با ادراک خود در تجربه‌های پیشین (خانه‌ی آزادی و خانه‌ی فرهمند) از فضای گودال‌باغچه، خواستار قرارگیری محل کار خویش در این فضا شد و محیطی خصوصی را به‌واسطه ی ایجاد این نوع نگرش برای خویش فراهم آورد. نهایتاً، گودال‌باغچه، فضایی شد برای حضور خانواده در صبح برای صرف صبحانه در تالار اصلی و فضایی برای گردهمایی شبانه ی مهمانانی که تجربه‌ی استفاده از فضای باز را تا به حال نداشته‌ و مهمانی‌ها را جز در چهار دیواری با پرده‌های ضخیم، تجربه نکرده بودند، که این بار در فضایی باز و با وجود آب و درخت نارنج به گرد هم می‌آیند.
تجربه ی طراحی خانه ی مهدوی اگرچه ادامه و دنباله رو دو تجربه ی پیشین بود، اما در این پروژه، از ابتدا، فضاهای باز و بیرونی طراحی شدند و پس از آن فضاهای بسته بر اساس دیاگرام‌ها و ارتباطات شکل گرفتند. همان‌طور که، شاید، معماری تاریخی یزدی نیز در جهت طراحی فضای باز، حرکت و فضاهایی بسته به دنبال آن شکل گرفتند.

منتشر شده در : پنج‌شنبه, 28 می, 2020دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: