نـقـدی بـر مسـابـقـه، تحریریه ی هنرمعماری
کتابخانه‌ی مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، اثر بهمن پاک‌­نیا

سخنی کوتاه با اهلش، سیاوش تیموری

روز 30 مهر ماه سال جاری حدود ساعت 10 صبح، شخصی محترم به حقیر تلفن زدند و خود را آقای… دبیر کل حل اختلافات مسابقات معماری وابسته به وزارت مسکن و شهرسازی که در کشور برگزار می شود، معرفی فرمودند. صحبت از آنجا آغاز شد که طرح دبستانی واقع در روستای ده‌نو جیرفت کرمان توسط مجله ی هنر‌‌معماری به مسابقه گذاشته شده بوده  است و بعد از اینکه قضاوت توسط هیئت داوران جوان که تعدادشان شاید حدود 10 نفر بوده، نفرات برگزیده ی طرح اسامی شان به ترتیب رتبه ی اول الی دهم اعلام می گردد. گویا طرح ها، مورد تأیید برگزار‌کننده ی مسابقه قرار نگرفته بوده  است که بار دیگر طرح ها را مورد قضاوت مجدد چند استاد سالخورده‌ی صاحبنظر «بدون آنکه از سابقه ی آنچه گذشته و نفرات برگزیده ی قبلی چه کسانی بوده اند» قرار دادند.
از نظر قضاوت دوم توسط اساتید و با توجه به موقعیت محل، جهت احداث طرح دبستان به بافت جغرافیایی (اقلیم)؛ بافت اجتماعی (آداب و رسوم)؛ توجه به عوامل محیطی حاکم بر منطقه؛ توجه به سایت زیر طرح و ارزش های طبیعی؛ دسترسی های جوانان دبستانی از محل سکونت الی محل احداث طرح ؛ حفظ امنیت رفت‌و‌آمد آنان؛ انتخاب مصالحی که در محل موجه بوده و به اقلیم جوابگو باشد و … تأکید شد و طی ساعت‌ها کلیه ی طرح‌‌های اولیه‌ی ارائه شده، مورد بررسی قرار گرفت و نفرات برتر که به نکات کلیدی فوق‌الذکر توجه مبذول داشته بودند به ترتیب اول الی دهم انتخاب گردیدند. جالب اینجا بود، وقتی نتایج دو قضاوت بعداً با یکدیگر قیاس گردید، حتی یکی از ده نفر منتخب قضاوت اولیه، جزو ده نفر قضاوت ثانوی به دلیل عدم توجه به مواردی که داوران در مرحله‌ی دوم، معیار طرح برتر می دانستند در میانشان وجود نداشت. این مسئله که در مجله ی وزین هنر‌معماری برگزار کننده ی مسابقه توسط مدیریت محترم، جناب آقای خانی زاد، انجام شده بود، مورد اعتراض گروه اولیه، چه قضات جوان و چه شرکت کنندگان برنده قرار گرفت و آن را نوعی توهین تلقی کرده و این امر به شکایت از نحوه ی عملکرد برگزار کننده مسابقه انجامید. این شکایت به کدام مؤسسه یا مرجعی ارائه شد؟
برای حقیر بسیار جالب بود که سازمانی جهت رسیدگی به شکایت از این دست در کشور وجود دارد و ما حرفه‌ای‌ها از آن بی خبریم، اینان چه کسانی هستند که برای خود شغل می‌آفرینند؟ هنوز در مملکتی معماری معاصر ادامه ی حیات می‌دهد که حق تألیف طرح از آنِ معماران طراح نیست و طرح ارائه شده توسط طراح، بعد از کسب جواز ساخت از شهرداری‌ها، مورد دخل و تصرف تغییرات قرار می گیرد و طراح مرجعی را جهت شکایت نمی شناسد، گویی همه در خوابند. در هیچ کجای دنیا چنین بی‌اخلاقی و بی‌نظمی و بی‌تعهدی مجاز نیست و دیده نمی شود. اما به موضوع مسابقه برگردیم: تلفنی به حقیر می فرمایند که: «آقای خانی‌زاد با این عمل و شکایاتی که از وی در مورد برگزاری مسابقه شد در دادگاه مجرم شناخته شده است.»
پرسیدم مجرمیت آقای خانی‌زاد بابت چیست؟ و چرا فی البداهه محبتتان گل کرده به امثال حقیر و تلفناً توصیه می‌فرمایید که من‌بعد با خطاکاران و مجرمینی چون آقای خانی زاد همکاری نکرده و جانب احتیاط را نگه دارم؟ سؤال اینجاست که مرد شریفی چون آقای خانی‌زاد ــ که بعد از برگزاری مسابقه ضمن کارهای فرهنگی، مبلغ جایزه ی تعیین شده را به نفرات برگزیده طی مراسمی در حضور مهمانان نقداً پرداخت می نمایند و این مبالغ را مانند بعضی دیگر از هم‌حرفه‌ای‌هایشان درصدی به نفع جیبش برنمی‌دارند و یا مانند بسیاری از مسابقات رایج در مملکت، جوایز برندگان را کتمان نمی کنند ــ شیاد تلقی می شود؟ اصلاً شما چه کسانی و با چه صلاحیتی هستید که به امثال اینجانب که عمری را در امور فرهنگی گذرانیده و از مواهب مؤسسات فرهنگی تجربه های تلخ اندوخته ام، توصیه و مشاوره های ناروا می‌دارید با که همکاری داشته باشم و لاغیر؟ بس کنید و به حال نزار خود بپردازید. در نهایت اگر در مملکت شیادان و مجرمین امثال آقای خانی‌زاد باشند، پس به آن تعالی از صداقت و ترقی رسیده ایم که پیشوایان ادیان همه به آن تکیه داشته‌اند، یا ما نمی‌دانستیم و یا می‌دانیم و خود را به کوچه ی علی‌چپ می‌زنیم. لذا بنده به سهم خود به جناب آقای خانی‌زاد با داشتن چنین دشمنانی در حواشی و اینکه نقش خویش را در ترفیع فرهنگ ایرانی همواره حفظ نموده اند، تبریک گفته و برایشان توفیق روز ‌افزون از ایزد منان آرزو می‌نمایم و توصیه ی من اینست که: اینگونه برداشت‌ها و تهمت‌های ناروا را باید از جانب حاسدین نادیده انگاشت و به مصداق: «گوش ما برد و حلق خود بدرید» راه متعارف و درست خویش را ادامه دهد.
تحقیق کرده و ببینید طرح‌های منتخب اولیه فاقد چه ارزش‌هایی بوده که برگزار کننده ی محترم مسابقه، متوجه نارسایی‌های طرح توسط قضات اولیه شده است و طرح‌ها را بار دوم به داوری خبرگان دیگر می‌سپارد تا نظراتشان را نسبت به طرح‌های عرضه شده ارزیابی کند. متأسفانه به جای اینکه از عملکرد ایشان جهت انتخاب بهترین گزینه‌ی طرح‌ها برای منطقه‌ی محرومی همچون روستای ده‌نو جیرفت، قدر‌دانی شود، در یک محاکمه‌ی سوری (کدام محاکمه‌ی قضایی؟) مجرم شناخته و به همکاران ایشان از طریق تماس با موبایل شخصی توصیه می نمایند که مصلحت نمی‌دانند با ایشان همراه باشند. چرا؟ خلاف ایشان چه بوده است؟ برگزاری مسابقه‌ای که بهترین طرح‌ها و جوابگو‌ترینشان انتخاب شود و یا طرح‌های سفارشی مورد تأیید قرار نگیرند؟ آیا هیئت داوران جوان اولیه، در توانشان بوده تا طرح های مناسب را از نامناسب تشخیص دهند و تمیز سازند؟
اشتباه آقای خانی‌زاد فرصت دادن به قضات جوانی بوده که من‌بعد و به مرور زمان بتوانند در امر قضاوت تجربه کسب نمایند. آقای خانی‌زاد در امور فرهنگی، بسیار دلسوز، خوش‌بین و آینده نگرست و با خصوصیات وی به خوبی آشنایی دارم. جناب آقای خانی‌زاد، جهت حصول به نیت خیرتان توصیه می‌شود اینگونه قضات جوان بی‌تجربه را جهت کسب تجربه‌هایی از این دست، من‌بعد با قضاتی که سال ها دست در این حرفه (معماری) داشته‌اند در یک گروه توأماً قرار دهید تا بیاموزند معیارهای قضاوت خبرگان استخوان خرد کرده در حرفه و فن معماری متکی به چه عواملی است. قصدم خدای ناکرده توهین به قضات جوان نیست. حرفه و فن معماری نیاز به سالیان دراز تجربه ی عملی دارد. استادم لوکوربوزیه همیشه در دفترش به ما می گفت: «معمار در 70 سالگی به پختگی رسیده و معمار می شود، به شرط آنکه همواره وابستگی اش به زیر‌و‌بم حرفه تداوم داشته باشد.» به قول حافظ:
نه هر‌که چهره برافروخت دلـبری داند نه هـر‌که آینه سازد سکندری داند
نه هر‌که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه‌داری و آییـن ســروری داند
تو بندگی چو گدایان به شـرط مزد مکن که دوست خود روش بنده‌پـروری داند
ز شـعر دلکش حافـظ کسی شود آگـاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

منتشر شده در : چهارشنبه, 24 جولای, 2019دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: