رتبه ی دوم بخش نقد سومین دوسالانهی(بینال) معماری و شهرسازی ایران 1397
قلبی در سرانگشتان شهر؛
نقدی بر مجتمع تجاری سیتی سنتر اصفهان / نگین بنی عامریان
پشت صحنه
جریانی هست، در هر شهری که شبیه به یک موج، سوارش می شوی، در تاکسی را محکم می بندی، پایت را روی پدال گاز فشار می دهی، خودش دستت را می گیرد، می برد آنجا که باید. آنجا که قصه ها بر آن گذشته یا آنجا که قصه ای تازه در حال متولد شدن است. شهر، خود دستش را رو می کند که چه چیزی است، آیا اصلاً چیزی هست؟
اصفهان چیزی است؛ چیزی بوده است. جریانی است چندین هزار کیلوواتی از تلِ تاریخ و حافظه و خاطره. از تلنبار قصه ها و فضاها، گفته شده ها و کشف نشده ها، تکراری ها، اسطوره ای ها، مدرن ها و فرامدرن ها، ساختارمندها و بی قاعده ها. تداخل زمانی و مکانی این قصه ها و فضاهاست که اصفهان امروز را می سازد. اما چیزبودگی اصفهان تاریخی سخت متفاوت است از چیزی که اصفهان معاصر امروز هست. توسعهی اصفهان بر مدار گسترش چهارباغ گونه و میل شاه عباس نچرخیده است و چندین قرن پس از او اصفهان پوست انداخته و لایه های جدیدی از اصفهان نشینی را آشکار می کند. شهرک ها و شهرهای جدید اقماری، مراکز خرید و تفریح پراکنده در اطراف شهر، گونهی جدیدی از گسترش خودرومحور اصفهان را نمایان می کنند که نشان از ظهور جامعه ای جدید و اصفهانی نو دارند، اما آیا لزوماً هر شیوهی جدیدی از زندگی به معنای پیشرفت و بهتر و باکیفیت تر شدن آن است؟!
پردهی نخست: اصفهان در آینه؛ بازنمایی شهری اصفهان
ماهیت اصفهان، با زنگ های نامش درک می شود. ذهن می پرد به ملغمه ای از رنگ لاجوردی و قوس های آجری و نغمهی زاینده رود. از این روست که تصویر بازنمایی شدهی اصفهان در اذهان و در باور عامه تصویری تاریخی است. این تصویر مکان نمای ذهن را به قسمت های شمالی شهر و به بافت تاریخی آن سوق می دهد. بازار اصفهان، میدان نقش جهان، میدان عتیق، مساجد و پل ها همه تصاویری گزینشی از ماهیت تاریخی اصفهان به دست می دهند که توسعهی گردشگری در دوران شهرنشینی معاصر و مخابرهی عکس هایی از فضاهای تاریخی به بازنمایی ماهیت تاریخی آن کمک کرده است. گردشگری معاصر نگاه خیرهی گردشگر را به سمت بناهای به زعم خود واجد ارزش راهنمایی می کند، ناخودآگاه گردشگر را وادار به واکنش کرده و در طی چرخهی عکس گرفتن و ثبت خاطره ها و به اشتراک گذاشتن آنها در شبکه های اجتماعی به بازنمایی تصویر شهر می پردازد1. بازنمایی اصفهان اما برای ساکنان که مخاطب هر روزه بازدید از بناهای باارزش و سایت های تاریخی شهر نیستند به مسائل زیست روزمره وابسته می شود. بازارهای محلی، مکانهای تفریحی و فضاهای عمومی که در آنها اتفاقات جمعی امکان رخ دادن دارند، شهر را برای ساکنان بازنمایی می کنند. آیا تصویر بازنمایی شده از اصفهان معاصر در ذهن شهروندان ارتباطی خطی و پیوسته با تصویر اصفهان تاریخی دارد؟ با توجه به روند توسعه های جدید، گسترش حومهنشینی و ایجاد شهرک هایی همچون بهارستان و سپاهان شهر می توان گفت توسعهی اصفهان به جای آنکه راهکار توسعهی فرهنگی در پیش گیرد که با بافت و تصویر بازنمایی شده از آن هماهنگ باشد توسعه ای سرمایه دارانه و مبتنی بر روابط مالی و سودهای کلان ساختوساز جدید است. اما قدرت القای این تصویر کلی از یک شهر در دست چه کسی است؟ در جستوجوی مسیر توسعه و آبادانی اصفهان تصویر یک پادشاه مقتدر صفوی به همراه توسعهی آمرانه و از بالا به پایین به ذهن متبادر می شود.
پردهی دوم: تحریف مرکز؛ جابجایی مراکز در عصر حومه نشینی
آنچه در تاریخ توسعهی اصفهان روایت می شود بدین شرح است که در دورهی صفوی با میل و ارادهی شاه توسعهی آمرانه و گسترش شهر رو به جنوب در دستور کار قرار گرفت. میدانی با تناسبات هندسی برپا شد که مراکز مهم شهری آن زمان از جمله دیوان و کاخ، مسجد و بازار در اضلاع آن قرار گرفتند. این تغییر مرکز (جابجایی میدان اصلی شهر) اما به شکل پیوسته و در ارتباط با میدان عتیق صورت گرفت و بازار اصلی اصفهان مسیر اتصال این دو مرکز شهری بود. مسیری که ساختار آن هنوز هم پابرجاست و از شبکه های مهم اوقات فراغت و پرسه زنی در اصفهان معاصر محسوب می شود. به مرور زمان جابجایی های اقتصادی در شهر صورت گرفت، با گسترش شهر در دوران متأخر بازارهای دیگری در قالب راسته های خیابان و پاساژها بعضاً به شکل متمرکز و با ارائهی خدمات و کالاهای تخصصی در شهر پدیدار شدند و نقش جهان و بازار اصفهان در قالب فرهنگیـموزه ای خود باقی ماندند و اقتصاد آنان بیشتر به اقتصاد و بازار هنر گرایش پیدا کرد. توسعهی گردشگری و شکار عکس هایی از فضاهای تاریخی اصفهان که حالا در مقام موزه قرار گرفته بودند فعالیت های آنان را از بُعد اقتصادی دورتر کرد و این فضاها خود بدل به فضاهایی شدند که آنها هم مورد مصرف واقع می شدند، اما مصرف فرهنگی.
در عصر پراکندگی و حومهنشینی اصفهان، مراکز اقتصادی و بازارهای مختلفی سر برآوردند که هر یک مشتریان و مصرف کنندگان را از طبقات اقتصادی مختلف به سمت خود جذب می کنند. نام ها پشت سرهم ردیف می شود: مجتمع پارک، پاساژ سپاهان، نقش جهان و غیره که هریک در مقطعی کوتاه توانستند به مرکز اصلی خرید و گردش بدل شوند، اما این مرکزیت پایدار نبوده و با ساخت مراکز جدیدتر مرکز پیشین در سایه قرار می گرفت. نکته اینجاست که هیچ یک از این مکان های مصرفی مدرن نتوانستند مرکزیت میدان نقش جهان به رقابت بپردازند. هنوز هم نقش جهان محل اجتماعات، راه پیمایی ها، جشن ها و سوگواری ها و قرارها و پرسه زنی های شبانه و روزانه است. ماهیت فعالیت اقتصادی در آن تغییر کرده، اما ماهیت کارکرد اجتماعی آن همچنان بی رقیب مانده و به نظر نمی رسید هیچ یک از پاساژها و مراکز خرید نوین با فواره ها و سطوح صیقلی جذابشان بتوانند مرکز را یکبار دیگر تغییر دهند. اخیراً اما با گسترش حومه نشینی و رونق یافتن شهرک هایی همچون بهارستان و سپاهان شهر، مرکزی در حاشیهی شهر ساخته شده است که با نامش ادعای دیگری را مطرح می کند: قلب شهر، یا به زبان عامه، سیتی سنتر اصفهان. مرکز خریدی که به شیوهی فروشگاه های بزرگ آمریکا در دهه ی 1960 ادعای بدل شدن به مجموعه ای گسترده از تفریحات، فروشگاه ها، سرگرمی ها را دارد. قلبی جدید در راه است که این بار به مرکز قبلی پیوند نمی خورد و راسته بازارهایش را گشاده به سوی آن نمی فرستد، بلکه اتوبان های فراخ را پیمی گیرد و از شهر خارج می شود.
پردهی سوم: بازنمایی ماهیت سیتی سنتر
با نگاهی به تبلیغات ارائه شده برای سیتی سنتر اصفهان نکات قابل توجهی چشم خواننده را می گیرد: «مجموعه ای هفت طبقه شامل دو طبقه پارکینگ، سه طبقه هایپرمارکت و فروشگاه های برندهای لوکس، دو طبقه سالن سینما و نگارخانه و دانشگاه با هدف ایجاد محیط سالم برای تفریح و خرید، ارائهی مستقیم کالاهای خارجی و لوکس به شهروندان، تبادل فرهنگی شهروندان، پر کردن اوقات فراغت شهروندان و …» 2. نخستین محور تبلیغات سیتی سنتر بر پایهی وفور کالاست. این وفور کالاها در عصر مصرف گرایی را می توان به جاذبه ای برای جلب نظر مصرف کننده تعبیر کرد. آزادی در انتخاب به سبب تنوع، ادعایی است که شهروندان را جذب می کند، اما در حقیقت انتخاب های شهروندان (که در مراکز خرید به مصرف کنندگان تقلیل یافته اند) محدود به گزینه هایی است که ارائه دهنده (فروشنده/سرمایه دار) برای او فراهم کرده. از طرفی، در محور تبلیغاتی دیگر بر وارداتی بودن اجناس و کالاهای لوکس سیتی سنتر تأکید می شود تا از این طریق، شهروندی که انبوه کالاها برایش جذاب نبوده این بار در دام خاص گرایی و تفاوت بیفتد و بیشتر خرید/مصرف کند.
اما آنچه ادعای سیتی سنتر را فراتر از سایر مجموعه های شهری اصفهان می برد، نه گستردگی مجموعه و زیربناها و چندعملکردی بودن آن3، بلکه ادعای تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی است. همنشینی خرید و اوقات فراغت، دست طراح را برای ادعای اجتماعی و عمومی بودن مکان باز می گذارد و تصوری مثبت از پاساژهای خرید شلوغ و مملو از جمعیت به دست می دهد. اما صرف حضور مردم و تعدد افراد به معنای مناسب بودن فضا برای فعالیت های اجتماعی نیست. ایجاد کارکردهایی همچون نگارخانه و سینما که همگی فضاهایی به شدت تعریف شده و تحت کنترل هستند به معنای آغوش گشودن بر فعالیت های فرهنگی نیست و به نظر می رسد اختصاص دادن فضا به کاربری هایی همچون دانشگاه نیز بیشتر برای سرپوش گذاشتن بر انگیزه های سرمایه دارانه و اقتصادی صرف فضاست تا «جنبه ای متمدنانه»4به مجموعه بدهد. اما بخشی از ادعای سیتی سنتر بر مبنای عمومی و اجتماعی بودن فضا و تأثیرگذاری فرهنگی آن را می توان در خلال مشاهدهی رفتارهای شهروندان در فضا و امکانات عملی که فضای طراحی شده در اختیار آنان می گذارد سنجید.
پردهی آخر: معماری سیتی سنتر
سیتی سنتر یا به تعبیر اسم فارسی آن قلب شهر، این بار نه در حاشیهی میدان مرکزی شهر، بلکه در مکانی با چندین کیلومتر فاصله از مرکز شهر ساخته شده است. راه دسترسی به آن از خروجی شهر می گذرد و آزادراه عریض و طویل اصفهان به شیراز در ابتدای راه با یک خروجی فرعی به آن می رسد. در فضای این مسیر دیگر اثری از اصفهان و تصویر بازنمایی شده خیابان های چهارباغ و درختان سر به فلک کشیده به چشم نمی خورد، در مسیری که بیشباهت به برهوت نیست جاده پیش می رود، روی پلی بتنی می پیچد و ناگهان به قلب شهر می رسد! واضح است که دسترسی به آن صرفاً برای خودرو در نظر گرفته شده است و امکانی برای دسترسی پیاده طراحی نشده است. ورودی اصلی مجموعه در پشت آن قرار گرفته شده است و بازدید کننده ی پیاده باید مسیر کنارهی اتوبان روی پل سپاهان شهر (که پیادهرویی با عرض یک متر) و کنارهی ضلع غربی ساختمان را بدون هیچ گونه تسهیل و مناسبسازی و زیر آفتاب تابان طی کند تا به ورودی اصلی برسد. در این مسیر سیتی سنتر با حجم یکنواخت و مکعب شکل خود از دید ناظر بیرونی تفاوتی با سایر بناهای رایج چندین طبقه ندارد و فاقد جذابیت ظاهری مکان های مصرفی است. که تلاش شده این مسئله با نصب بیلبوردهای بزرگ روی سطح یکنواخت و رو به اتوبان آن جبران شود. سطح بدون شکاف و بریدگی و بیرون زدگی این مکعب به شکل ناشیانه ای بازتاب سیاست درونی آن است که فضای حداکثری را برای حضور مصرف کننده/بازدیدکننده در مکان ایجاد کند. آنقدر بازدیدکننده بچرخد و بچرخد و راه و چشم انداز به بیرون نداشته باشد که امکان خرید او بالاتر برود.
آشفتگی معماری داخلی
صندلی های در اختیار مالکیت خصوصی
قاب بندی های چوبی
تضعیف فضای عمومی
نمای بیرونی صلب و ورودی مجموعه
معماری طبقات تجاری سیتی سنتر (همکف تا طبقه ی سوم) بر مبنای ویدها و آتریوم ها سازماندهی شده است. که گاه تعدد این آتریوم ها در مقیاس های متفاوت و با طراحی سقف ها و نورپردازی های گوناگون بیشتر موجب ناخوانایی فضا و سردرگمی بازدیدکننده می شود. مابین این آتریوم ها راهروهای فراخ قرار دارند که طراحی داخلی آنها با القای بیش از حد نور مصنوعی هالوژن ها و لامپ ها در پیش زمینه نور سفید به برق انداختن هرچه بیشتر ویترین های شیشه ای کمک می کند. فرم نورپردازی های منحنی در سقف راهروهای سراسر سفید و آتریوم ها نسبت به هندسه مستقیم و مشخص مجموعه بی ربط به نظر می رسد. بیرون زدگی های بی دلیل لبه های ویدهای مرکزی و استفاده از پوششی بازتاب دهنده برای ساختار پله های برقی که همه مجموعه های فرمی و رنگی مذکور را بازتاب می دهند، در مجموع فضای داخلی مجموعه را به فضایی با آشفتگی بصری تبدیل می کند.
این طراحی مجلل و نورانی در تضاد با صحنه های طبیعی و خاکستری شهر نوعی حس ثروت را به بازدیدکننده منتقل می کند و مرکز خرید را به نوعی صحنهی تئاتر عرضهی کالا بدل می کند که مصرف کنندگان هم به نوعی بازیگران آن هستند. در این راهروهای فراخ، گشودگی هایی برای تجمع و امکان ایجاد ارتباطات رو در رو در نظر گرفته نشده است و آنجا که خود فضا گشوده می شود، معمولاً با مانع یا استندی تجاری تصرف شده و کارکرد اجتماعی فضا به حداقل می رسد. در طی مسیرهای پرسه زنی در طبقات، به ندرت صندلی تعبیه شده است. در نقاط مکث و برخورد کریدورهای طبقات صندلیهایی در محدودهی رستوران ها یا کافه ها قرار دارند؛ صندلی به قیمت مصرف.
با این توصیف می توان گفت در واقع سیتی سنتر مکانی برای برقراری فعالیت های اجتماعی نیست و تنها فعالیت هایی را می پذیرد که بر پایهی مصرف و خرید تعریف شده باشند. در نتیجه، فضاهای مابین واحدهای تجاری قابلیت همرسایی و تبادل و شکل گیری رخدادهای اجتماعی بین مردم و بازدیدکنندگان را ندارد و به راهرو تبدیل شده است. از منظر اهمیت فضاهای عمومی و امکان رخداد فعالیت های اجتماعی پویا در قیاس با مجتمع های تجاری پیشین اصفهان، سیتی سنتر گامی به عقب برداشته است. پیش از سیتی سنتر، مجتمع هایی همچون مجتمع پارک یا بازار سپاهان در ذهن شهروندان اصفهانی وجود دارد که مسیرهای دسترسی مشخص به فضای عمومی دارند و خود را از فضای بیرون مجزا نمی دیدند5. سنت تلفیق فضاهای متعلق به بنا با فضای بیرونی و عمومی که در جلوخان ها و ورودی های بناهای شاخص اصفهان نیز دیده می شود در سیتی سنتر به کلی نادیده گرفته شده است که به گمان نگارنده این نادیدهانگاری سهوی نیست، چرا که بنیان طراحی فضا بر مصرف است و در این شیوه، تفکر فضای مصرفی در اولویت قرار دارد. این کمبود فضاهای عمومی با ایجاد گالری ها و سینماها که فضاهایی با کارکرد مشخص و ثابت و فاقد آن سیالیت فضاهای عمومی شهری هستند نیز در سیتی سنتر قابل جبران نیست.
در راهروهای طبقات بالا، علاوه بر طراحی سقف قوس هایی متکثر و چوبی در مسیر راهرو قرار گرفته اند که تلاشی ناکام را برای القای حسی آشنا و نوستالژیک به نمایش می گذارند. تقلیل اصفهان تاریخی به این قوس ها تنها تلاشی است که در کل مجموعهی سیتی سنتر برای توجه به زمینه و شهری که در آن قرار گرفته است دیده می شود. حتی تراس هایی که در سیتی سنتر پیش بینی شده منظره ای از اصفهان را پیش چشم قرار نمی دهند، پشت به شهر قرار دارند و چشم اندازی از میدان مرکزی و ساختمان های چند طبقه در حال ساخت سیتی سنتر به دست می دهند و صد البته که این تراس ها هم در مالکیت خصوصی واحدهای تجاری و رستوران ها قرار گرفته اند.
سیتی سنتر با تلفیق مفهومی از آنچه به عنوان فروشگاه های بزرگ دههی 60 میلادی در آمریکا باب شده بود با مفهوم پاساژ در ذهن ایرانی اقتصاد سرمایه داری را پیش می برد. اینجاست که می توان به ازای «هرآنچه سخت و استوار است دود می شود و به هوا می رود»6 گفت هرآنچه سودآور است باقی می ماند و گسترش می یابد! از این رو، معماری سیتی سنتر در مجموع معماری جهانـوطنی پاساژها و مراکز خرید است همراه با چاشنی قوس هایی آشنا که در معماری داخلی و بدون کاربرد به فضای راهروها اضافه شده اند و ارتباطی با سایر عناصر معماری داخلی مجموعه ندارند.
اگر به راستی و به مرور زمان سیتی سنتر آنچه ادعا می کند را به دست آورد و به قلب جدید شهر تبدیل شود شکی باقی نمی ماند که اصفهان امروز در حال تجربهی توسعه ای بر مبنای سرمایه است که تصویر فرهنگی و تاریخی اصفهان را در اذهان تحت شعاع قرار می دهد. میراث معماری و فضای شهری اصفهان به جای آنکه مورد توجه برنامه های توسعهی فرهنگی قرار بگیرد، خود به کالایی موزه ای تبدیل شده که در حال مصرف است. با قلبی و یا قلبهایی که روز به روز از آن دورتر خواهند شد.
پی نوشت ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
1. از این روست که گردشگری هم درگیر فرایند مصرف و مصرف زدگی شده است. آژانس های مسافرتی با بازنمایی تصاویری از شهرها ماهیتی خاص از آنان را القا می کنند، گردشگر را جذب می کنند و در حین سفر هم امکان بازدید از همان ماهیت را فراهم می کنند. در ضمن رخ دادن فرایند مصرف فضا و گردش مالی، تصویر آن شهر با آن ویژگی و ماهیت خاص به اثبات می رسد.
2. www.isfahancitycenter.com
3. سیتی سنتر در پنج فاز عملیاتی با مرکز خرید، هتل و مرکز همایش های بین المللی و … طراحی شده است که نگارنده تمایلی به بازپخش تصاویر طراحی سهبعدی سیتی سنتر در زمینه هایی سرسبز و فریبنده و خیالی که به نوعی تغییر واقعیت موجود است ندارد.
4. . ن. ک. به شهرهای مصرفی، نوشتهی استیون و مالکوم مایلز، ترجمهی مرتضی قلیچ و محمد حسن خطیبی بایگی، ص160-163.
5. در طراحی مجتمع پارک حتی گاه مرز بین فضای عمومی بیرون و راهروی بین واحدهای با مالکیت خصوصی رنگ می بازد.
6. . ن. ک. به مارشال برمن، تجربهی مدرنیته، ترجمهی مراد فرهادپور، بخش مقدمه
تصاویر: ساناز تولاییان