
باغ ایرانی در نهمین اکسپوی جهانی باغ پکن (یک پردیس معاصر)
محمد شماعی زاده، شیرین شریففر (دفتر معماری طرح اول)
پکن، چین، 2013
مشخصات پروژه
کارفرما: شرکت جمیناى گلوبال
مدیر پروژه: مجید شماعىزاده، مسعود شماعىزاده
طراح معماری: محمد شماعی زاده، شیرین شریففر (دفتر معماری طرح اول)
همکاران طرح معماری: رضا زارعی، نوید ملکوتی، بابک میرزاباقی، مسیح طاهری، فیروزه کیوانفر، سعید ایرانپور، علیرضا جهانشاهی
سازه: میثم پیرستانی
تأسیسات مکانیکی: احمدرضا جعفری
تأسیسات الکتریکی: محمد موسویاننسب
نظارت: دفتر معماری طرح اول
مجرى: شرکت جمیناى گلوبال
سرپرست اجرا: هوانگ شیاو جون
سرمایهگذار: شرکت پایا سازه، شرکت جمیناى گلوبال، شرکت لینک وُرک گلوبال
مساحت زمین: 430 مترمربع
زیربنا : 280 مترمربع
محل پروژه: فنگ تاى، پکن
تاریخ شروع و اتمام کار: ژانویه تا مِى ٢٠١٣
عکس: مجید شماعیزاده
معرفی اکسپوی جهانی باغ
اکسپوی جهانی باغ از سال 1997 هر دو سال یکبار در چین و در شهرهای دالیان، نان جینگ، شانگهای، گوانگجو، شن جن، شیا من، جینان و چونگ ــ که همگی از جمله شهرهای توسعهیافته هستند ــ برگزار میشود. نمایشگاهی که در ادامه توصیف خواهد شد، دو سال پیش در منطقهی فنگ تای شهر پکن برگزار گردید.
منطقهای که برای پروژه اکسپوی جهانی باغ در شهر پکن در نظر گرفته شده، زمینی به مساحت 267 هکتار را دربر میگیرد که با در نظر گرفتن دریاچهی بزرگ مورد نظر طرح، مجموع فضاهای به کار گرفته شده ی پروژه در کل به 513 هکتار میرسد.
همچنین شهرداری پکن برای تسریع و تسهیل حملونقل علاقهمندان به بازدید از اکسپوی جهانی باغ علاوه بر توسعهی سریع حملونقل عمومی، برنامهی خط ویژهی متروی «اکسپوی باغ» را اجرا کرده است.
از جمله نکات قابل توجه این طرح آنکه سابق بر این، منطقهی فنگتایِ پکن که در جنوبغربی پایتخت چین قرار دارد، جزء مناطق حاشیهای شهر بود و اغلب برای طرحهای مربوط به بازیافت زباله و مواردی از این دست کاربرد داشت که با اجرای طرح اکسپوی جهانی باغ، توسعه و تغییر شکلی بسیار سریع و غیرمنتظره را شاهد بود.
اکسپوی جهانی باغ پکن در مجموع از چهار بخش کلی تشکیل شده که عبارتند از: باغموزه چین (متشکل از باغموزهی سنتی و باغموزهی مدرن)، طراحی باغموزه (طرحهای ابتکاری و بدیع برای باغ)، باغموزهی بینالمللی و زیستبوم باغموزه.
بخش بینالملل نهمین دورهی اکسپوی باغ در پکن میزبان مجموعههایی تحت عناوین باغ اسلامی، باغ اروپایی، باغ ژاپنی، باغ ایرانی، باغ هند، و باغ کشورهای دیگر از قبیل اتریش، هلند، روسیه، عراق، اندونزی، افغانستان، هندوستان، پاکستان، کره شمالی، مصر، اتیوپی، تایلند و بنگلادش بوده است.
نهمین اکسپوی جهانی باغ در چین به مدت شش ماه از تاریخ از مِی تا دسامبر 2013 برگزار شد.
مقدمه
در این پروژه توجه ویژهای به مسئلهی «برند ملی» در مراحل طراحی و اجرا شده است؛ برند ملی یا «تصویر یک ملت» در ذهن مردم سایر نقاط دیگر دنیا تصویری پایدار است که به راحتی قابل تغییر و اصلاح نیست. سخنرانیها و موضعگیریهای سیاسی، اغلب در این کار ناموفق هستند و کمتر میتوانند تصویر ذهنی مخاطبان را تغییر دهند. طراحی تجربه (Experience design؛ یا بهاختصار XD) دامنهای جدید از فعالیتهای طراحان محسوب میشود که با هدف ایجاد خاطرهای مطلوب و دلپذیر برای مشتری یا مخاطب، به ارائهی راهکار میپردازند. ایجاد این خاطرهی مطلوب تنها از طریق تجربهی مستقیم مخاطب امکانپذیر است و اینجاست که همهی مهارتهای طراح یا طراحان جهت خلق زمینهای مناسب برای ایجاد یک تجربهی مطلوب در مخاطب به خدمت گرفته میشود.
در این پروژه قابلیتهای تکنیکهای «طراحی تجربه» در ارتقای برند ملی آزموده میشود و پردیس پارس محلی (باغ ایران در نمایشگاه باغ پکن) برای سنجش و اثبات این قابلیتهاست؛ به این منظور در جایجای این باغ، امکانات مختلفی برای تجربهی مستقیم مخاطبین تدارک دیده شده است تا این بازدید را به خاطرهای بهیادماندنی تبدیل کند؛ از شنیدن موسیقی ایرانی و استشمام عطر گل محمدی گرفته تا نوشیدن چای و شربت زعفرانی و لمس فرش ابریشمی، از قدم زدن در راهروی رازآلود ورودی گرفته تا نشستن روی نیمکتها و تماشای کودکان در حال بازی با فوارهها، همگی تلاش دارند تا تصویری دلپذیر را با نام «ایران» قرین کنند. معماری بهعنوان محمل اصلی و فضایی که همهی فرصتهای تجربه در آن اتفاق میافتند، نقشی محوری در ایجاد و شکلگیری تصویر مورد نظر در ضمیر مخاطبان ایفا میکند.
مبانی کلی طرح
در پردیس پارس، حرکت، تغییر فرم و دگردیسی فرم از سطح به حجم و از حجم به سطح، از دیوار به فضا و برعکس دریک حرکت کهکشانی و منتهی به مرکز خودنمایی میکند؛ حرکتی که به وجود آورندهی مسیرهای حرکتی، حجمها، فضاها، مرکزیت و ثباتی است که خود، حاصل و نتیجهی حرکت است و این حرکت، همان است که در اصول سیرکولاسیون معماری ایرانی جایگاه ویژه و شناختهشدهای دارد.
سادگی رفتار پروژه در فرم و عملکرد، از ایدههای مورد تأکید طراحان بوده است. ورود و خروج منطقی بهعنوان یک فضای نمایشگاهی، مرکزگرایی بهعنوان اصل مهم معماری ایرانی، استفاده از مصالح آشنای معماری ایرانی (آجر) و نحوهی استفاده از آن (آجر مشبک)، ایجاد حس کشف و شهود و ایجاد یک فضای محصور و در عین حال مرتبط از نظر بصری با فضای بیرون، از ویژگیهای مختص این پروژه هستند.
موضوع باغ ایرانی در این پروژه به دلیل محدودیت در مساحت قابل طراحی، بیشتر به سمت ارائهی یک دیاگرام آشنا و خاطرهانگیز (چهارباغ) پیش رفته و عمدتاً سعی بر این بوده تا در این فرصت، هویتی پذیرفتنی و البته تازه از معماری ایرانی و فرهنگ ایرانی را در معرض دید تماشاگر خارجی قرار دهد، تا ارائهی یک باغ تعریفشدهی ایرانی.
نقدها و نظرات
نوشتهی دونالد ال.بِیتس (Donald L. Bates)، رئیس دانشکده معماری ملبورن و رییس شرکت معماری ال.اِی.بی (LAB) استودیو
سادگیِ دلفریبی در بیان طراحی پردیس پارس وجود دارد. این باغ که توسط معمار اصفهانی، محمد شماعیزاده طراحی شده، غرفهای دلشاد و ژرف را به نمایش میگذارد که دلفریب و اغواکننده است، نه فقط به این دلیل که مصالح اصلی آن آجر ساده و شبکههای ظریف چوبی، شیشه و کاشی هستند، بلکه به این دلیل که طراحی آن واقعاً ساده نیست و برعکس، حجم پیچیدهای از فرمهای حلزونی و سپس هندسهای وارونه را در بر میگیرد که لایهلایه روی هم قرار گرفتهاند تا بر اساس جریان جنبش و حرکت مداوم، مکاشفهای درونگرا به سمت مرکز را شکل دهند؛ مرکزی که بازدیدکنندگان را به سمت فضای داخلی (که با هندسهی منظم «چهارباغ ایرانی» شکل گرفته ) جذب میکند، تا آنگاه تمام حرکت را در جهت مخالف، به سمت بیرون و به طرف طبقهی بالایی غرفه هدایت کند؛ شاید یک تجربهی معمارانه از یک کهکشانگونهی حلزونی زمینی باشد، با نیروهای مرکزگرا و مرکزگریزِ مخالف هم که نقطهی اشتراکی در قلب باغ دارند.
غرفهی (ایران) تنها یک نمودار صرف از این نیروهای چرخشی نیست؛ اثری است که تمام حسهای ژرف بازدیدکننده را فعال و همواره او را به اعماق این باغ نسبتاً کوچک دعوت میکند. معماری محکم و قرص باغ، این تجارب فزاینده را در لایههای مختلف میگسترد و جدولی از روابط فضایی بین داخل و خارج، باغ و فضاهای نمایشگاهی، مرکز و لبهی محیط، و فضای پیرامونی و جلویی، ایجاد میکند، به طوری که حرکت مستمر و انعکاس مداوم، تنها معانی و اهداف آمیزش پیچیدگیهای این سادگی دلفریب هستند ــ یک پردیس معاصر.
نوشتهی محمود درویش، رئیس انجمن معماران اصفهان
داستان باغ و باغسازی ایرانی صدها سال است که مورد بحث و تحقیق محققین و تحسین علاقهمندان بوده است و شاید در این مقاله لزومی به تکرار آن نباشد. آنچه مورد نظر است شناخت، درک و برداشت از اصول، قواعد و مشترکاتی از این دستاورد شگفت بشری است.
انسان از بدو خلقت تلاش کرده با مهار و اهلی کردن طبیعت و محیط زیست پیرامون، خود را محصور، محفوظ و ایمن بدارد. محصور کردن با هدف حفاظت بیشتر در مقابل طوفان، حملهی حیوانات و غیره انجام میشده و به افسون و رمزآلود بودن آن و ایجاد حس کنجکاوی کمک کرده است؛ مخصوصاً با ورودی غیرمستقیم به آن، همانند مدرسهی چهارباغ، مسجد جامع صفوی و بسیاری از نمونههای مشابه در معماری ایرانی. این مشخصات در اغلب باغهایی که در اقلیم خشک و کمآب ایران ساخته شده، صادق است و این امر مستلزم داشتن شناخت، دانش و تجربه میباشد. پیدا کردن آب، هدایت آن به بسترهای مناسب و انتخاب گیاهان سازگار با اقلیم، همراه با معماری نشأتگرفته از باورها و اعتقادات مردم هر سرزمین در شکلدادن به فضای کالبدی این باغها نقش اساسی داشتهاند. انتقال آب به مرکز و سپس توزیع و تقسیم آن به نقاط مختلف باغ «که معمولاً به شکل چهارباغ طرح میشدند» صورت میگرفته، بنابراین بازخوانی خصوصیتهای باغ ایرانی نشان میدهد که این جریان در طول تاریخ دچار تغییر و دگرگونی اساسی نشده و همواره بر اصول اولیهی خود وفادار مانده است.
محمد شماعیزاده در طرح نمایشگاه باغ ایرانی در چین، با در نظر گرفتن زمان کوتاه و زمین محدود، توانسته است با مطالعهی سوابق و شواهد تاریخی در معماری باغسازی ایرانی، برداشتی منطقی و ارزشمند داشته باشد. او با مطالعهی زمین و بستر آن سعی در خلق فضایی محصور با ورودیِ غیرمستقیم داشته و قراردادن فضایی مربعشکل در درون یک ذوزنقه حس حرکت و گردش را تشدید نموده است؛ اقدامی که با در نظر گرفتن ورود و خروج بازدیدکنندگان از آن و عملکرد نمایشگاهی منطقی به نظر میرسد. احداث ابنیهی لازم در پیرامون، از محصوریت تصنعی آن پیشگیری کرده و با بردن تماشاگر به طبقهی فوقانی، بُـعد متفاوتی از فضای مرکزی باغ را ارائه میدهد. حرکت لبههای حصار بیرونی با شیبهای گوناگون، این حرکت درون را به بیرون نیز منتقل میکند و آن را از بنایی ساکن و قلعهمانند به حجمی متنوع تبدیل میکند و نورپردازی این لبهها در شب، خود، مبین این شاخصهی بناست. در ضمن این تأکید بر لبهها جایگزین برگه (کاشی شبدری) در باغهای روستایی یا گنگره در باغهای اشرافی است. استفاده از کاشی فیروزهای در آبنماهای داخلی بام نیز فرم سادهشدهای از گنبدهای سازههای ایرانی است. استفاده از شبکههای آجری در دیوار پیرامونی و کرکرههای مشرف به حیاط القاکنندهی نگاه تازهای به فضاهای معماری ایرانی است. در مجموع طراحی این پروژه مبین درک درست طراح و معرف یک پروژهی موفق از باغ ایرانی است.
مدارک فنی