ابنیـه ی عامیـانه ی ایران❊
آب و باغات
رولاند راینر
هراندازه کشوری از نظر کمبود آب در مضیقه باشد، به همان نسبت بیشتر و دقیقتر این هنر را میآموزد که چگونه با این عنصر طبیعی، به عنوان پدیدهای بس گرانبها، رفتار کند. بدین جهت است که گفتهاند، هنر باغداری کویرنشینان از اشعاری الهام گرفته است که دربارهی این مایهی حیات سروده شده و یا قلعهی «الحمرا» بدون آب فاقد موسیقی است. شاید ذوق و شوق سرشار هنرمندان آن زمان نیز، برای تزئین طاق گنبدهای مساجد، با قطعات خرد آینه، به همین جهت بوده است که خاطرهی آب را در اذهان عامه زنده نگهدارند.
در ایران برای آبیاری نواحی خشک در حاشیهی کویر، به یک روش بسیار جالب و هنرمندانهای دست یافتهاند، بدین طریق که آب حاصل از برف و باران را از کوه، از طریق نهرهای زیرزمینی، به دشت و هامون هدایت میکنند. آب پس از رسیدن به آن دشتها از قناتهایی که بدین منظور به دنبال یکدیگر حفر شدهاند، به سوی مزارع جاری میگردند. این قناتها در عکسهای هوایی به شکل سوراخهای ریز منظمی به نظر میرسند که گویی در زمین وسیعی ایجاد شدهاند. در حاشیههای جویهای خیابانهای روستاها و شهرها، یا در کنار نهرهای قدیمی و کانالهای احداثی، به علت جریان داشتن دائمی آب، درختان بسیار و انبوهی روییدهاند که اغلب آنها بید مجنون و یا چنارهای کهن میباشند. نمونهی بسیار چشمگیر و زیبای آن، درختان بلند، کهن و انبوهی است که در خیابانهای اصلی تهران در دو طرف جویها روییده و به طرز بسیار باشکوهی جلب توجه مینمایند.
بدیهی است، منابع طبیعی آب در ایران، در هرجا که باشد، همیشه موجب جذب افراد و مرکزی برای تفریح و استراحت میگردد؛ چنانچه چشمهعلیِ معروف در 25 کیلومتری شهر دامغان محصور از چنارهای کهن و عظیم بوده و یادگاری زیبا ــ که همان ساختمان کلاه فرنگی را از دوران صفویه در دامان خود جای داده و محفوظ داشته است نیز مرکزی برای تفریح و استراحت گردیده است. از شواهد موجود، معلوم است که در گذشته توجه به آب و کسب فیض از آن به مراتب بدیهیتر و بیشتر از امروز بوده است. به عنوان مثال، در حیاط خانههای قدیمی ایران، بهخصوص در نواحی گرم آن، نیمکتهایی برای نشستن و استراحت در اطراف حوضهای مملو از آب قرار میدادهاند.
همچنین در اصفهان، همیشه روی یکی از سطوح جانبـی پلهایی که بر روی رودخانهی زایندهرود ایجاد میکردند، غرفههایی برای نشستن و شب زندهداری مردم آن شهر میساختند تا بتوانند از هوای خنک و زمزمهی آب روان لذت برند. سطح جانبی دیگر آنها را طوری میساختند که بتوانند در مقابل وزش بادهای تند و طوفانهای شدید مقاومت نموده و از خرابی احتمالی در امان باشند. شواهد موجود، از جمله آثار باستانی مذکور، این مطلب را به طور آشکاری به ثبات میرساند که مردم شرق، بر خلاف تصور غربیها که زاییده ی قضاوت عجولانهی آنها است، در امور زندگی، حتی هنگام ساختن پلها، نه تنها مسئلهی عبور و مرور سریع و گذشتن از موانع را در نظر میگرفتهاند، بلکه درعینحال به فکر فضای زیست مردم و اقامت و استراحت آنان نیز بوهاند.
به دلایل مشابه، در آسیای شرقی نیز پلها را بر روی نهرهای جاری در باغات یا در مزارع هرگز به طور مستقیم نمیساختند، بلکه به شکل مارپیچ احداث مینمودند. دلیل بسیار بارز دیگری که در مورد توجه خاص مردم در آن زمان به آب وجود دارد، مینیاتورهای ایرانی است که نمایانگر معروفترین کلاه فرنگی هایی است که در وسط آب نماهای زیبا، بهخصوص در نقاط تقاطع دو نهر آب جاری، ساخته شدهاند و یا چایسراهای چینی که در میان برکهها ایجاد گشتهاند. عالیترین و معروفترین اینگونه بناها، کلاه فرنگی زیبایی است که در میان آبنمای زیبای باغ «شلمار» در شاه جهان کشمیر ساخته شده و تخت مرمر سیاه معروف نیز در همان جا نهاده شده است. این کلاه فرنگی برای پذیراییهای رسمی و مهم مورد استفاده قرار میگرفته است. تصوری که مردم بادیهنشین از بهشت موعود دارند، بدون شک، بازتاب تصویری است که از یک آبادی سرسبز و پرآب در میان کویر در ذهن آنان منعکس شده است.
با توجه به مطالب مذکور، ملاحظه میگردد که آب از دیرباز، نه تنها در حیاطها و گاهی نیز در اتاقهای نشیمن به عنوان یک عنصر مطلوب مورد استفاده قرار میگرفته است، بلکه از نظر باغداری نیز نقش حیاتی و اصلی را ایفا مینموده است. بدین جهت آب های جاری در این کشور، همیشه به عنوان یک عنصر گرانبها مورد توجه قرار گرفته و در حوضهایی که از سنگ مرمر با اشکال هندسی ساخته میشدند، جویبارها روان بودهاند. یکی از مشخصات آبنماهای حیاطها و مساجد، این است که سعی کردهاند سطح آنها کمی بلندتر از سطح زمین اطرافشان قرار گیرد: حوض ها نیز به همین نحو ساخته شده و دور آنها با دیوارهی نسبتاً بلندی محصور گشته است.
آب، پس از پر کردن حوض از همهی جوانب آن لبریز و داخل پاشویه اطراف آن جاری میشود، به نحوی که انسان تصور میکند آینهای درخشان و زنده در اطراف حوض در تلألؤ است. در اطراف هر باغ، آبروهایی که به هم ارتباط داشته و طبق خاصیت ظروف مرتبطه عمل مینمایند، ساخته شده که عمل آنها هدایت و تقسیم آب در زمینهای باغ میباشد ــ تمام باغها معمولاً به قسمتهایی چهارگوش تقسیم میشدهاند. تقسیم این باغها به چهار قسمت چهارگوش یا بیشتر، در ایران باستان و هند و مغولستان، گویا مفهوم تقسیم بندی جهان را در برداشته است، چنانچه در کشور چین نیز نقشهی شهر را همیشه، با توجه به جهات اربعه، به چهار قسمت تقسیم مینمودهاند.
این رشته آب های جاری، که به سختـی به دست میآیند، ضمن مشروب ساختن خانهها و باغها به طور یکسان و یکنواخت، موجب میگردند که باغ و ساختمان (خانه، کلاه فرنگی و حمامها) همواره از نظر آبوهوا و سایر عوامل و مشخصات زیستی، به شکل مجموعهای واحد به هم مرتبط شوند. وجود چنین رشتهآبهای خروشانی که برای آبیاری به کار میروند، منطقاً فقط در اراضی شیبدار یا دامنهی کوهها امکانپذیر است. بنابراین اراضی شیبدار یا دامنههای کوهها، تنها برای ایجاد شهری که خانههایش آفتابگیر و چشماندازهایش دلپذیر باشد، نیست، بلکه از این نوع اراضی، که جهت ایجاد فضای سبز، وضعی ایدهآل دارند، برای به وجود آوردن باغها نیز استفاده میشود ــ کاملاً برخلاف نظر مهندسین، که «مسطح و منظم نبودن» زمین را مانعی برای پیشبرد کار میدانند و بدین علت با دستگاههای خاکبرداری مکانیکی اینگونه موانع را به سرعت از پیش پای خود برمیدارند.
یکی از نمونههای بسیار دلپذیر و فرحبخش اینگونه باغها، باغ فین در کاشان است که دارای جویهای خروشان، حوضهای قشنگ و فوارههای بسیار زیبا میباشند. آب این باغ که میگویند شفابخش است، از چشمهی فین تأمین میگردد که در بلندی قرار گرفته و در مظهر آن استخر و مقسم آب ساخته شده است؛ بدین صورت که آب به وسیلهی نهرهای متعددی که در باغ احداث شده است، به داخل باغ هدایت شده و حوضهای داخل و خارج کلاه فرنگیها را پرنموده و سپس به داخل ابنیهی باغ جریان مییابد. این جویها، فوارهها و حوضها به وسیلهی سروهای ناز، بوتههای گل و درختان زیبای دیگر و همچنین ابنیهی تاریخی و یک حمام، احاطه شدهاند.
همانطور که ذکر شد، کمبود آب در ایران، از دیرباز موجب ارج نهادن به آن و دقت در حفظ و مصرف این مایهی حیاتی شده است. در مورد گل و گیاه نیز شاید وضع به همین منوال بوده است، زیرا دوران شکوفایی بسیار کوتاه و در عوض، زمان خشکی آبوهوا و بی رونقی بازار گلها بسیار دراز میباشد و همین امر سبب شده است که مردم این کشور با عشق و علاقه و افراط به پرورش انواع و اقسام گلها، بوتههای گیاهی و درختان مختلف بپردازند؛ چنانچه پرورش گل سرخ، که بسیار معروف است و کاشتن نهالهای گل یا گیاه در گلدان، بسیار متداول و گسترش چشمگیری یافته و رسم اهدای گل بیش از پیش متداول شده است. انتخاب گلها و گیاهان به عنوان موتیو در بافت قالیها، تزئین کاشیهای زیبا و آثار نقاشیهای نفیس و سرودن اشعار لطیف در همین زمینه، خود دلیل محکم و قاطعی است بر آنچه که ذکر گردید.
منبع
• راینر، رولاند (1977). ابنیه ی عامیانه ی ایران، ترجمه ی نصرت اللّه وفایی کیش. گراتس: آکادمیش دوروک. صص 201-175.