خانه خلیج کامپِس اثر گروه معماری و طراحی داخلی مالان وُرستِر، ترجمه‌ی لادن مصطفی‌زاده
حس ششم: مفهوم فضا و حس‌ یوهانی پالاسما ترجمه‌ی مینا حنیفی‌واحد

ابنیـه ی عامیـانه ی ایران، شهر های مناسب برای زندگی رولاند راینر

مدیران و کادر هنر معماری هرگز احساس تعلق خاطر به معماری گذشته‌ی ایران و ایثارگران این حوزه را فراموش نکرده‌اند. ما ضمن اعتقاد راسخ به رسالت خود در جهت ارتقای معماری معاصر ایران، همواره با دغدغه‌ی قدردانی بزرگان این سرزمین، روزگار گذرانده‌ایم. یکی از بهترین ایده‌هایی که در همین چارچوب در هنر معماری عملیاتی شد، باز نشر کتاب ارزشمند «ابنیه‌ی عامیانه‌ی ایران» اثر رولاند راینر بود. کتابی که بسیار نایاب است، اما یکی از نسخ اصلی آن در هنر معماری موجود بود… باز  نشر این کتاب به صورت بخش به بخش، علی رغم ترافیک بسیار بالای مقالات این مجله که ما را از فرصت پرداختن به یک ویژه نامه در دوسال اخیر محروم نموده است و با تأکید و توجه به اینکه هنر معماری یک فصلنامه است و در سال تنها چهار نسخه از آن منتشر می‌گردد، ادای احترامی به معماری بومی ایران است. دقت محتوای این کتاب به اذعان بسیاری از استادان حرفه، هنوز هم برای بسیاری مایه‌‎ی شگفتی است و اکنون که در گام آخر این کتاب هستیم، از انتخاب خود خرسندیم. امیدواریم این خط حفظ شود و دیگر یاران نیز هر یک به سهم خود همراه گردند … باشد که روزی هیچ معماری، کتاب ارزشمندی را صرفاً برای اتمام چاپ آن از دست ندهد که باید سال‌ها بخوانیم و بخوانیم و بخوانیم تا لحظه‌ای کشف کنیم و خط را از نو بکشیم!
اگر کسی روی یکی از بام های شهر یزد ــ از نمونه های قدیمی و اصیل شهر های باستانی ایران ــ بایستد، کل شهر را مانند یک قالی بزرگ می بیند که در مقابل چشمان او گسترده شده است. سطح فوقانی شهر، به دلیل وجود گنبد های زرد رنگ خانه های گلی، موجدار به نظر می رسد و در بعضی از نقاط، نوک درختانی سر سبز و دو مناره ی یک مسجد در کنار گنبد ی صاف و آبی رنگ، از دور به چشم می خورند و بدون اینکه مدعی جذابیت باشند، گیرایی خاصی دارند که مدلول موجدار بودن و ظرافت آنها است. باغ های محصور اطراف شهر، در واقع، حاشیه ی بسیار زیبایی برای این قالی بزرگ زرد رنگ به شمار می روند. بجز این خطوط افقی ظریف که در همه جای شهر مشهود می باشند، دریایی از زمین های زراعی و ابعاد متحرکی از کوه های دور‌دست، به آسانی چشم را خیره و روح را مجذوب و مفتون خود می سازند.
تصور شهر یا مجموعه ای کامل تر از این سکونتگاه های قدیمی ایرانی که در نواحی بکر و طبیعی ساخته شده اند، امکان ندارد. در این مجموعه ها، خانه ها از لحاظ ظاهر، یکسان، از نظر مصالح ساختمانی، مشابه، و از جهت رنگ، یکدست بوده و بام ها نیز شکلی یکسان دارند. پشت بام ها یا مسطح اند، یا دارای نیم گنبد های متعدد و یا گنبد های بزرگ می باشند؛ خانه ها طوری تنگ و در هم ساخته شده اند که مجموعاً به شکل ساختمانی بزرگ و مسطح به نظر رسیده و اغلب اوقات انسان تصور می کند که با سطح زمین یکسانند. علاوه بر آن، به علت وجود حیاط های بی شمار و کوچه های تنگ و تاریک و پیچ  در  پیچ، سطح شهر ظاهراً مشبک به نظر می رسد. با وجود همه ی اینها، ابداً به یکنواختی و هماهنگی قیافه ی شهر لطمه ای وارد نشده است، حتی وجود خانه های یک یا دو طبقه و یا ایوان دار، در محله هایی که با چهره ای یکنواخت در نواحی شیبدار ساخته شده اند، مخل این همگونی و هماهنگی نگردیده است.
همچنین، در قسمت هایی از شهر که سایه ی نیمرخ برخی از اجزای ساختمان ها از قبیل بادگیر ها، تنوعی در چهره ی شهر ایجاد نموده، باز هم به علت یکسان بودن همین اجزا، آرامش، یکپارچگی و خاصیت اقناع  کننده  ی شهر دست‌نخورده باقی مانده است. برای تجزیه و تحلیل اوضاع هر یک از این مناطق مسکونی، بایستی به عواملی توجه داشت که اجزای آنها از شرایط اقلیمی آن مناطق متأثر بوده و در هر یک از این مناطق، به طور یکنواخت و یک  شکل وجود دارند، اما نوع این عوامل، اجزای تشکیل  دهنده ی آنها و شرایطی که در به وجود آمدن و یا تغییرشان مؤثرند، در هر ناحیه ای فرق داشته و با هم مطابقت ندارند.
جست‌و‌جو در عکس های هوایی و نقشه های شهرسازی چنین شهر هایی به دنبال خیابان های عریض، به همان شکلی که از رنسانس تا کنون در شهرسازی دنیای غرب رعایت می شود و یا انتظار مشاهده ی ساختمان هایی که فضای اطراف آنها کاملاً باز و ارتفاع و شکل آنها متنوع باشد و دور از هم ساخته شده باشند، کاری بیهوده است. این شهر های قدیمی ایران، چه در کلیات و چه در جزئیات، کاملاً با «شهر های مدرن» تفاوتی فاحش دارند و هر یک به تنهایی، با برهانی قاطع، تمام پیش داوری های فاقد دلایل منطقی را مردود می شمارند. مسائلی از قبیل: ساخت بنا های مرتفع، ترکیب و همجوار ساختن خانه هایی که دارای اشکال متفاوت می باشند، ترویج «شیوه ی ساختمان های باز»، ضرورت افزایش تراکم جمعیت به خاطر مراعات مسائل شهری و بالاتر از همه، رعایت عقیده ی رایج درباره ی حفظ تناسب هندسی نقشه ها و طرح ها به جهت تضمین نظم شهرسازی و ضوابطی که باید اجرا شود، از دیدگاه اصول شهرسازی گذشته قابل قبول نمی باشد.
شکل شهر های قدیمی ایران حاصل طرح های مهندسی نمی باشد، بلکه نتیجه ی نظام پیچیده و حساس اقتصادی و اجتماعی داخلی آنهاست و از این لحاظ، به شهر های اروپایی قرون وسطی شباهت دارد که شکل آنها نیز متأثر از همین عوامل بوده و شبکه ی ارتباطی نا منظمی داشته اند. کوچه ها تنگ و اغلب آنها بن بست و به منازل مسکونی منتهی می شده اند. وضع منازل مسکونی در شهر های ایران که سابقاً به وسیله ی حصار هایی از یکدیگر مجزا و منفک می شده اند، طوری است که انسان از آنها انتظار خصوصی  بودن بیشتری را دارد، در مقایسه با آنهایی که برای انجام امور عالم المنفعه ی شهری، در جوار هم به وجود می آیند.
عرض کوچه ها در برخی از محله های ساخته شده بر روی تپه‌ها، بدون دلیل نمی باشد و با اینکه خانه های موجود در اینگونه محله ها، پلکانی شکل و مشرف به یکدیگر هستند و درب آنها نیز به داخل این کوچه ها باز می شوند، با این حال، عرض کوچه ها به اندازه ای در نظر گرفته شده که فقط یک قاطر حامل بار بتواند از آن عبور کند و اگر آن حیوان بخواهد بچرخد، باید از فضای جلوی در ب‌ها که چنین امکانی را عرضه می دارند، استفاده نماید. کوچه‌های باریک و پیچ  در  پیچ این محله ها، خود حفاظی در مقابل دو تابش مستقیم آفتاب بوده و در ضمن، از مصرف بیهوده ی فضا و زمین جلوگیری می نمایند و نیز با مجموعه ی انسانی خود، اساسی را برای سکونت و همجواری به وجود می آورند که خانه ها، با وجود انفکاک عرصه و اعیانی، نه تنها از یکدیگر جدا به نظر نمی رسند، بلکه همین کوچه ها، مثل یک دهلیز، آنها را به هم مرتبط می سازند. اِرنِست اِگلی (Ernest Egli) حقیقتی را در مورد ویژگی عجیب شهر اسلامی بیان می کند. او می گوید: «فرد در اینجا به طور واضح تشخیص می دهد که راز یک شهر اسلامی، در مقیاس های انسانی، نظام شایان توجه، دوستی و محبت ذاتی، رضایت باطنی و اتفاقی، طلب رؤیایی درختان بهشتی و سایه ها و چشمه های آب زلال، نهفته است؛ در مقیاسی که بین فقر و غنا وجود دارد، به نحوی که نهایت آمال هر فرد داشتن جایی است برای زیستن، برای حفظ موجودیت و شخصیت خود، نه داشتن خانه، شهر و یا محیط اعیانی و تجملی، نهفته است.»
«در دنیای اسلامی این سکونتگاه انسانی که به ظواهر دنیوی بی اعتنا و از پذیرش قدرت های مادی فارغ بوده و صرفاً پایبند تزئین و تذهیب اماکن مقدسه ی خود می باشد، آن هم با هنر های زیبا، همه نوع هنر تذهیبی و تزئینی وجود دارد، به‌خصوص نوشتن آیه های قرآن با انواع خطوط زیبا»
حتی طرح شهرسـازی دوران صفویـه در اصفهـان که پروژه ای بس بزرگ بوده و محدوده ی وسیعی را در بر‌می گرفته است، چیزی جز ایجاد چند باغ با سبک‌های مختلف، آب نما های زیبا و بنا های کلاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فرنگی مانند حاکی ماوراء (ترانسپارنت)، نبوده است. گویا میدان شاه [نقش جهان] نیز که در طول دوره های مختلف مورد بازدید بسیاری از سیاحان و جهانگردان غربی قرار گرفته است، در ابتدا برای اجرای مسابقات شتر سواری و چوگان ساخته شده بوده و شاه نیز شخصاً از کاخ عالی قاپو به تماشای این مسابقات می پرداخته است. بنابراین، گفت‌و‌گو بر سر سنجش و ارزیابی میدانی است که در واقع ورزشگاهی بیش نبوده ولی بعد ها به دلیل دارا بودن حجره هایی دو طبقه  در اطراف خود و دیوار هایی صاف که حصار های آن محوطه به شمار می رفته اند، به ارزش و شرایط یک میدان عمومی دست یافته است.
اما این حالت استثنایی نباید موجب فراموش شدن این مطلب شود که طرح این میدان و مراکز و حجره های طبقه ی اول آن نیز از پیش وجود داشته است؛ همین‌طور بازار واقع در این میدان که به خاطر داشتن رواق های بلندی که پایه هایشان روی بنا هایی دو طبقه قرار گرفته است، موجب خنک نگه داشتن هوای محوطه ی بازار می گردند. این بازار، نه تنها برای داد و ستد، بلکه به عنوان یک مرکز تولید صنایع دستی و انبار کالا های تجاری نیز مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد. نظام دشوار و پیچیده ی اقتصادی این بازار و فعالیت های مختلف حرفه ای، به‌خصوص تولید کالا های یدی، در کوچه های کناری جدا از هم آن، کاملاً امکان مقایسه ی صنایع دستی و تخصصی را به انسان می دهد و انتخاب کالا های عرضه شده را برای خریدار تسهیل می نماید.
بر خلاف عقیده ی رایج برخی از متخصصین، گویا این امر که حفظ تحرک اینگونه اماکن عمومی، نیازمند ساخت آپارتمان هایی مسکونی در مرکز شهر می‌باشد، در مراکز اسلامی ایران، شمال افریقا و ترکیه، اصولاً چنین آپارتمان هایی وجود ندارند و وجود آنها نیز غیر‌قابل تصور است. در این نواحی، هر متر ‌مربع، وقف مراکز تولیدی شده و کاملاً مملو از جمعیت می باشد و شاید هم تجمع بیش‌از‌حد  نصابی در آنها صورت گرفته باشد، زیرا تقسیم این محله ها برای فعالیت های اقتصادی، با توجه کامل به میزان احتیاج، صورت پذیرفته است. بنابراین، نه امکان دارد قسمتی از آن نواحی را به ساخت آپارتمان تخصیص داد و نه می توان به فضای آن محیط چیزی افزود؛ «از طرفی، آپارتمان مستقل نمی تواند احتیاجات معیشتی خانواده های شرقی را در اینگونه نواحی مرتفع سازد، بلکه برای رفع این نیاز، داشتن یک خانه ی حیاط دار مستقل، ضروری است». در واقع، مسکن باید با محل کسب ‌و‌ کار فرق داشته باشد: این چیزی است که ژوزِف فرانک تشخیص داده است. با لعکس، مسئله ی مهمی که از لحاظ شهرسازی امروزی، از هر نظر محرک افکار می‌باشد، طریقه ی بهره گیری از ساختار مراکز ایرانی و یکپارچگی و همبستگی فعالیت های شهری این مراکز، در محدود ترین فضای ممکن می باشد.
تشکیلات بازار، نمونه ای بسیار ساده و قدیمی از چنین مرکزی است. در کوچه ها و خیابان های باریک، حیاط های منازل به طور مستقیم به کارگاه های بازار متصل می شوند و در پشت این کارگاه ها، کاروانسرا هایی وجود دارند که محوطه ی آنها، بارانداز های خوبی برای کالا های تجاری به شمار می روند. هر فرد می تواند در بازار، پس از عبور از میان ازدحام جمعیت، مستقیماً وارد سالن های انتظار حمامی شود که فضای آن با نورگیر های متعددی از هر سو روشن شده و هوای آن کاملاً خنک و مطبوع می باشد. این حمام، نه تنها از نظر بهداشت، بلکه از لحاظ سالن های انتظار و اتاق های تمدّد اعصاب، کاملاً مجهز است و به ‌هر‌ حال، محل بسیار مناسبی برای استراحت جسمی و روحی به شمار می رود. همچنین می توان در بازار، در صورت تمایل، مستقیماً وارد محوطه ی حیاط آرام و پر‌ درخت مدرسه و یا صحن جا دار مسجدی بزرگ و با شکوه شد.
جاذبه ی اینگونه مساجد، بیشتر از جنبه ی نمادین بودن شکل و حالت آنها نشأت می گیرد، نه از لحاظ عظمت ظاهری و جنبه ی نمایشی‌ آنها. تفاوت این نوع مساجد با سایر بنا های هم سبک خود، این است که با گذشت قرن ها، باز هم کوچک ترین خللی به آنها وارد نشده و در شکل گنبدشان نیز که به قول آلبِرتی: «نشانگر نماد های ملکوتی فرهنگ های مختلف دوران گذشته می باشند»، کوچک ترین تغییری صورت نگرفته و همچنین، محور نمادین مقابل ایوانی که رو بروی گنبد قرار دارد، بدون تغییر مانده است.
وجود این مجموعه های قدیمی، همواره متکی بر همجواری آنها با بازار بوده است. این همجواری ها، نوعی پیوند نا گسستنی با سنت های قدیمی عربی و اسلامی دارد؛ مکه و محل زیارتگاه آن نیز همین پیوند و ارتباط را با مرکز تجاری آن شهر داشتند. قرآن نیز همجواری این دو مرکز متفاوت را مشروع دانسته، اینطور می گوید: «گناه نیست اگر سود شما از جانب خدای شما خواسته شود؛ مسجد جمعه که یکی از مهم ترین مساجد شهر به شمار می رود، یک مرکز روحانی کامل و در  ضمن، از نظر امور عمومی، نقطه  ای مشتعل و حساس می باشد. صحن حیاط و رواق های آن، برای نماز جماعت مورد استفاده قرار می گیرند، همچنین از آنها در مواردی خاص، از قبیل صدور فتوا، تشریح وضع سیاسی و مشاوره در امور عمومی، استفاده می شود.» (اِستِفانو بیانکا: معماری و روش زندگی در شهر اسلامی)
به دلیل همجواری نزدیک حوزه های مختلف فعالیت های شغلی، شدید ترین و مهیج ترین تضاد های قابل  تصور، درون بنای مسقفی که نمای خارجی آن از نظر شکل، تقریباً یکسان و یکنواخت به نظر می رسد، پدیدار می گردند و این امر، بر خلاف آرامش و صمیمیت حاکم در محیط اماکن مسکونی، نمایانگر یک زندگی عمومی و پر تحرک است که به هیچ‌گونه فعالیتی در راستای بزرگنمایی، جنبه ی نمایشی و عظمت ظاهری نیاز ندارد. بدین ترتیب، همان‌طور که ملاحظه می فرمایید، در شهر های ایران، مسائل اساسی شهرسازی با اطلاعات دقیق تری که روزانه درباره ی آنها به دست می آید، به کمک روشی آسان و منطقی و مطابق با نظام اجتماعی، حل و فصل می گردند.


❊ بخشی از کتاب ابنیه ی عامیانه ی ایران، نوشته ی رولاند راینر، 1977

منبع
• راینر، رولاند (1977). ابنیه ی عامیانه ی ایران، ترجمه ی نصرت اللّه وفایی کیش. گراتس: آکادمیش دوروک. صص 258-204.

منتشر شده در : یکشنبه, 16 ژانویه, 2022دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: