آنـــــــــا هرینگــــــــــر
و معماری انسان دوستانه
رکسانا خانیزاد

دنیا با یک تصمیم بزرگ تغییر نمیکند
اما با تصمیم های کوچک در هر روز چرا…
معماری ابزاری است برای ارتقای زندگیها
دیدگاه و انگیزهی پشت کار من کشف و استفاده از معماری به عنوان واسطی برای قویتر ساختن اعتماد فرهنگی و فردی، حمایت از اقتصادهای محلی و ارتقای تعادل زیستمحیطی است. زندگی شاد، روندی خلاق و فعال است و من عمیقا به توسعهی پایدار جامعه و محیط انسانساخت خود علاقه دارم. برای من پایداری معادل زیبایی است: بنایی که طراحی، سازه، تکنیک و نحوهی استفاده از مصالح آن دارای هارمونی است، این بنا همچنین باید با موقعیت جغرافیایی، محیط، کاربر و زمینهی اجتماعی-فرهنگی نیز هماهنگ باشد. این تعریفی است که برای من ارزش زیبایی و پایداری بنا را مشخص میکند.
آنا هرینگر
آنا هرینگر در اکتبر 1977 به دنیا آمد و در لوفان، شهری کوچک در مرز اتریش-باواریا در نزدیکی سالزبورگ بزرگ شد. آنا در دانشگاه هنر لینز در استرالیا به تحصیل معماری پرداخت. در سن 19 سالگی او برای یک سال در بنگلادش زندگی کرد، جاییکه این شانس را به او داد تا از طریق ان.جی.او دیپشیخا (NGO Dipshikha) با فعالیت توسعهی پایدار آشنا گردد. (در سال 2006 او مطالعات دکتری خود را در دانشگاه فنی مونیخ شروع کرد، مطالعات او دربارهی استراتژیهایی برای ساختمانهای پایدار در شمال بنگلادش بود که احتمالا این یکسال زندگی در بنگلادش در انتخاب این موضوع تاثیرگذار بوده است). مهمترین درس، این تجربه بود که موفقترین استراتژی توسعه، اعتماد به منابع موجود و در دسترس و بهترین استفاده از آن به جای وابستگی به سیستمهای خارجی است.
هشت سال بعد، در سال 2005، او سعی کرد تا این فلسفه را به حوزهی معماری منتقل کند. او در مصاحبهای دربارهی این فلسفه میگوید: «تمام پروژههایی که من با خاک ساختهام از این اصل پیروی کردهاند. کندن خاک و استفاده از آن شگفتانگیز است {…} این فوقالعاده است، اگر شما بخواهید جایی را تعمیر کنید تنها به مقداری آب نیاز دارید. شما بهآسانی میتوانید میلیونها بار آن را بازیافت کنید بدون اینکه تغییری در کیفیت آن حاصل شود و تفاوتی ندارد که در کجا استفاده شود، بنگلادش، اروپا یا هرجایی در آسیا یا آلمان، این متریال بسیار جذاب است.
ما در یک کلیسای جامع معروف در آلمان یک محراب ساختیم؛ جاییکه در زمینهی کار ما مقدار زیادی طلا و مصالح گرانقیمت وجود دارد، این کلیسا توسط یک معمار معروف باروک ساخته شده است. این کار سمبل چیزی است که جامعهی ما به آن تبدیل شده است؛ ما مصالح کم نداریم اما در روابط خوب و همچنین استفادهی درست از آن کمبود داریم. تیم ما برای ساخت این محراب به این فکر کرد که به جای هر نوع مجسمهی فانتزی از مصالح استفاده کنیم -از گل استفاده کنیم، چیزی که برای ما از طلا با ارزشتر است. این خاک است که به ما غذا و جایی برای خلق سرپناه میدهد و زیستگاه ما است. اما دربارهی طلا اینطور نیست، شما نمیتوانید از آن تغذیه کنید، زندگی در آن جاری نیست، بر این اساس خاک برای ما منبع ارزندهتری است. بنابراین ما خاک را به آنجا بردیم و مردم شروع کردند به کوبیدن خاک و ساخت محراب خود در آن مکان مقدس. با حضور کودکانی که همانند بزرگسالان برای کمک و شرکت در این فعالیت میآمدند، این پروژه همان حسی را داشت که ما در یکی از پروژههای خود در روستایی از بنگلادش تجربه کردیم. این چیزی است که از نظر من زیباست؛ فهمیدن اینکه در آخر همهی ما مثل هم هستیم.
ما باید از زمین مراقبت کنیم، از سیارهی خود. همهی ما، به صورت برابر، مشتاق روابط خوب و معنا در زندگی هستیم که تایید میکند همهی ما در جایی شبیه هم هستیم. به نوعی، تمام اینها از طریق یک روند ساخت متفکرانه ترجمه میشود، زمانی که شما با مصالح درست دست به ساخت میزنید و میتوانید تعداد زیادی از مردم را در کار دخیل کنید و نهایتا به پروژه معنا دهید.»



محرابی با خاک کوبیده در کلیسای گوتیک

مدرسهی ام.ای.تی.آی (METI)، رودراپور، بنگلادش

او مدرسهی ام.ای.تی.آی (METI) در رودراپور (Rudrapur) را در سال 2007 با همکاری آیکه روسوگ (Eike Roswag) به پایان رساند، کاری که در سال 2007 جایزهی معماری آقاخان را از آن خود کرد. هیئت داوران اعلام داشتند:
«نتیجهی نهایی ساختمانی است که فضاهای جمعی زیبا، معنادار و انسانی را برای یادگیری خلق میکند، بنابراین زندگی کودکانی که کاربران آن فضا هستند را غنا میبخشد. این راهحل طراحی ممکن است در دیگر بخشهای جهان اسلام قابل تکرار نباشد، چرا که شرایط محلی با یکدیگر تفاوت دارند، اما این رویکرد -که در آن راهحلهای تازهی طراحی از دانش عمیق زمینهی بومی و راههای ساخت و ساز پدید میآید- بهوضوح مدلی تازه و امیدوارکننده برای ساخت و ساز پایدار جهانی ارائه میدهد.»
بنگلادش زمینی آبرفتی حاصلخیز در خلیج بنگال با بیشترین تراکم جمعیت در جهان است و بیش از 80 درصد جمعیت آن در مناطق روستایی زندگی میکنند. رودراپور در شمال بنگلادش قرار دارد. فقر و نبود زیرساختها بسیاری از مردم را از حومه به شهرها کشانده است. ان.جی.او محلی دیپشیخا در تلاش است تا با برنامههای توسعهی خود راههای جدیدی ارائه دهد. هدف این مجموعه ایجاد چشماندازهایی برای جمعیت روستایی و کمک به مردم برای دانستن ارزش روستا با همهی پیچیدگیهایش است.
قسمتی از این برنامه ایدهی یک مدرسهی مخصوص است که با هدف قوی ساختن حس هویت کودکان آرام آرام اعتماد به نفس و استقلال آنها را تقویت میکند. خود معمار معتقد است: «آموختن همراه با شادی، فلسفهی این مدرسه است بهترین چیز برای من این است که ببینم مدرسه مملو از کودکان با نشاط است، کسانیکه واقعا از مدرسه رفتن خوشحال هستند. آنچه در درجهی اول چیزی را خاص جلوه میدهد معماری نیست، مردم هستند؛ هرکس که برای آن بنا کاری انجام داده است با تمام تلاشها و پتانسیلها و همهی کسانیکه در آن مکان زندگی میکنند و به فضا اتمسفر میبخشند.
در رودراپور بیشتر ساخت و سازهای محلی از خاک و بامبو به عنوان مصالح ساختمانی استفاده میشوند، با وجود این، بسیاری از تکنیکهای ساختمانی مستعد خطا بوده و بسیاری از ساختمانها فاقد فونداسیون و عایقهای رطوبتی هستند. این بناها که نیازمند مراقبت دائمی هستند بیشتر اوقات آسیب دیده و متوسط عمر مفید آنها 10 سال است.
از اهداف این پروژه مشخصا ارتقای کیفیت زندگی در مناطق روستایی است تا با مهاجرت مداوم به شهرها مقابله شود. پتانسیل اولیهی توسعهی ساختمانی در مناطق روستایی هزینهی کم نیروی انسانی و منابع در دسترس محلی مانند خاک و بامبو هستند. استراتژی اصلی پروژه، برقراری ارتباط و توسعهی دانش و مهارت جامعهی محلی بود تا آنها بتوانند بهترین استفادهی ممکن از مصالح در دسترس خود را داشته باشند. همچنین تکنیکهای ساختمانی قدیمی توسعه داده شده و ارتقا یافتند.
هدف این مدرسه ارتقای مهارتها و علایق فردی با در نظر گرفتن سرعت یادگیری متفاوت بچههای مدرسه و کارآموزان در یک فرم آموزشی آزاد و رایگان است؛ روشی جایگزین برای رویکرد فعلی آموزشی. معماری این مدرسه به این اصل مهم توجه داشته و فضاها و کاربریهای متنوعی را برای حمایت از رویکرد جدید آموزش و یادگیری فراهم کرده است.
در طبقهی همکف با دیوارهای ضخیم خاکی باربر، سه کلاس درس جایگذاری گردیدهاند که هر یک دسترسی مجزای خود را به «غار» دارد که به شکل ارگانیک پرداخت شده و پشت کلاس است. سطوح صاف داخلی این فضاها برای لمس کردن، آشیانه ساختن، برای کشف کردن یا تمرکز کردن به صورت فردی یا گروهی شکل گرفتهاند. طبقهی بالایی برعکسِ همکف سبک و باز است، بازشوهای دیوارهای بامبویی دیدی وسیع از محیط اطراف فراهم مینماید، فضای بزرگ داخلی جایی برای حرکت و جنب و جوش آماده میکند. دید فضا به درختان و برکهی روستا باز میشود. نور و سایهی به وجود آمده توسط بامبوها که روی زمین میافتند با ساریهای رنگی سقف در تضاد هستند. بنا بر روی فونداسیون آجری 50 سانتیمتری که با روکش گچ و سیمان پوشیده شده است قرار دارد. آجر مرسومترین محصول صنعت ساختمانسازی بنگلادش است. همچنین بنگلادش تقریبا هیچگونه منبع سنگی ندارد، به جای آن ماسهی آبرفتی رسی پخته میشود تا آجر به دست بیاید. برای این کار از ذغالسنگ وارداتی استفاده میشود. جدای از پی، استفاده از لایههای عایق از مهمترین مواردی بود که به دانش ساخت و ساز گلی محلی افزوده شد.
از صفحات پلی اتیلن موجود در منطقه به عنوان عایق رطوبتی استفاده گردید. مخلوطی از خاک و کاه (با نسبت کاه کم) با کمک گاوها و گاومیشها تهیه شده و سپس بر سطح دیوارهای فونداسیون تا ارتفاع 65 سانتیمتری برای هر لایه انباشته شدند و چند روز بعد پس از خشک شدن قسمتهای اضافی با بیل پرداخت شده و سطوح هموار شدند.
مدرسهی ام.ای.تی.آی (METI)، رودراپور، بنگلادش

دانشگاه هاروارد
بعد از حدود یک هفته که لایهی قبلی خشک شد، لایهی بعدی به آن اضافه میگردد. در لایههای سوم و چهارم نعل درگاه و قاب درها و پنجرهها و همچنین تیری از بامبوی ضخیم که به عنوان صفحهی قرارگیری سقف عمل میکند جایگذاری میشوند. سقف طبقهی همکف از سه لایه بامبو تشکیل شده که لایهی مرکزی عمود بر لایههای بالایی و پایینی است تا موجب پایداری جانبی گردد و رابطی باشد بین تیرهای حمال.
الوارهایی ساخته شده از بامبوهای برش خورده روی لایهی مرکزی قرار گرفته و با مخلوط خاک پوشانده شدهاند، مشابه تکنیکی که غالبا برای سقفها در سازههای چوبی اروپایی به کار گرفته میشود. آنا هرینگر خاک را به هاروارد نیز برده است. 60 تن خاک جلوی نمای اصلی و پس از آن دانشجویان و افراد دانشکده آستینهای خود را بالا زده و این فضا را به جایی گرم و صمیمی برای مردم تبدیل کردند. بچهها از آن بالا میروند، اسکیتبازها روی آن اسکیت بازی میکنند و دانشجویان وقت ناهار خود را آنجا میگذرانند. و نکتهی جالب اینکه مردم مشتاق لمس این ساختار گلی هستند.
در طی سالیان آنا پروژههای زیادی در آسیا، آفریقا و اروپا ساخته است. او دربارهی نحوهی تامین مصالح با توجه به رویکرد ساخت و ساز کمهزینه که در پیش گرفته میگوید: «یافتن مصالح برای ما هرگز سخت نبوده است، ما از کشاورزان کمک میخواهیم، آنها خاک را خوب میشناسند و قادرند تا ما را بهخوبی راهنمایی کنند. اما قسمت سخت کار راضی کردن کارفرما است تا با گل کار کنیم چون به نوعی این تصور وجود دارد که خاک مصالحی برای افراد فقیر بوده و از مد افتاده است، که من کاملا با این طرز فکر مخالفم. برای من خاک یک میراث است {…} فیلمها را ببینید، قهرمان فیلم در خانهی گلی زندگی نمیکند. این دیدگاه باید تغییر کند چرا که خاک است که کمک میکند تا فضاهایی پایدار، راحت و سلامت بسازیم. خاک بهراحتی میتواند رطوبت داخلی را به تعادل برساند و اثر بسزایی در آرامش روان فرد دارد. همچنین این استفاده همراه با غنای فرهنگی است چرا که خاک هرجا با جای دیگر متفاوت است. هر جا بروید خاک متفاوتی دارد که تکنیک مخصوص به خود را میطلبد و زیبایی منحصربهفردی را به نمایش میگذارد. از آنجا که اقلیم در هر کجا متفاوت است استفاده از مصالح همان منطقه معماریای خلق میکند که دقیقا برای همان مکان ساخته شده است. این معماری اعتبار دارد. من در این معماری زیبایی بسیاری میبینم. در حال حاضر من احساس میکنم که معماری با فراگیر شدن بتن و فلز، مصالحی که در اقلیم خشک و اقلیم مرطوب به یک صورت به کار گرفته میشوند و طرحی را خلق میکنند که توجهی به اقلیم زمینه ندارد، بسیار بدون فکر است. من فکر میکنم در این نوع ساخت و ساز، زیبایی و اعتبار واقعی گم شده است. قانع کردن کارفرما خیلی سخت است. من درک میکنم و کاملا موافقم فردی نیاز دارد یا میخواهد که خانهای داشته باشد که به آن افتخار کند، اما فکر نمیکنم این به مصالح مرتبط باشد بلکه مربوط به خلاقیت و طراحی معمارانهی ما است تا بنایی زیبا شکل بگیرد. البته که مردم میتوانند مصالح قدیمی را به صورت مدرن به کار بگیرند، چیزی که من سعی دارم تا از طریق طراحیهایم به آن دست یابم.»
دومین اثر آنا هرینگر که در این مقاله به آن میپردازیم آناندالوی (Anandaloy Center) است، مرکزی برای افراد ناتوان و استودیوی پارچهی دیپدی (Dipdii).
برای استودیوی آنا هرینگر، استراتژی همهی پروژهها چه در اروپا، چه آسیا و چه آفریقا یکی است: استفاده از مصالح محلی، منابع محلی نیرو و انرژی (همچنین نیروی انسانی) و دانش جهانی. به دلیل اینکه پروژهی آناندالوی به طور عمده از بامبو و خاک تهیه شده توسط کشاورزان محلی ساخته شده، قسمت اعظم بودجه صرف نیروی انسانی یعنی صنعتگران محلی شد. بنابراین این ساختمان چیزی بیش از یک ساختار است، این بنا به یک کاتالیزور واقعی برای توسعهی


آناندالوی، مرکزی برای افراد ناتوان و استودیوی پارچهی دیپدی، بنگلادش

آناندالوی، مرکزی برای افراد ناتوان و استودیوی پارچهی دیپدی، بنگلادش
محلی گشت. این پروژه مجموع آموختههای پنج پروژهی قبل از خود (که مدرسهی ام.ای.تی.آی را نیز شامل میشود) است. برخلاف دیگر پروژهها که تحت نظارت افراد آلمانی بودند، این سایت توسط پیمانکاری بنگلادشی، مونتو رام شاو (Montu Ram Shaw)، و تیم خاک و بامبوی روستا که شامل افراد ناتوان نیز میشود مدیریت شد. مردم این کشور معتقدند که معلولیت و ناتوانی تنبیهی از سوی خدا و یا نتیجهی اشتباهات زندگی قبلی فرد است و بنابراین این افراد در اجتماع جایی ندارند و بیشتر اوقات پنهان هستند. در کنار این موضوع فقر نیز ایجاب میکند که تمام افراد بالغ خانواده کار کنند و اغلب افراد ناتوان در طول روز به حال خود رها میشوند. تعداد مراکز درمانی کشور بسیار کم و در مناطق روستایی رودراپور تقریبا هیچ است.
در ابتدا این ساختمان فقط به عنوان مرکز درمانی در نظر گرفته شده بود، اما در ادامه با ساخت طبقهی دوم کاربری دیگری نیز به آن افزوده شد: استودیویی برای بانوان خیاط روستا.
این بخش از برنامهی ساختمان به صورت اشتراکی بوده و تحت نظارت استودیوی آنا هرینگر است تا بانوان بتوانند در روستای خود کار پیدا کنند. این روشی موثر برای جلوگیری از مهاجرت از روستا است. کانسپت کار تنها ارائهی خدمات درمانی برای افراد ناتوان نبوده بلکه برای آنها فرصت یادگیری و کار در این مرکز و حضور در اجماع را نیز فراهم میکرده است. همهی انسانها نیاز دارند که موثر واقع شوند. برای دسترسی این کاربران، یک رمپ بزرگ تعبیه گردید که به طبقهی اول منتهی میشد. معماری بنا با اکتشاف قابلیت تغییرپذیری خاک هویتی قوی خلق میکند. به خاک به عنوان متریالی فقیرانه و از مد افتاده و پستتر از آجر نگاه میشود، اما برای استودیوی آنا هرینگر مهم نیست که مصالح چقدر قدیمی باشند بلکه خلاقیت استفاده از آن به صورت معاصر اهمیت دارد.
برای نمایش زیبایی و قابلیت خاک، باید آن را به بهترین شکل خود در آورد و به آن به عنوان نسخهی ارزانتر آجر نگاه نشود. با این تکنیک مخصوص خاک که کوب (cob) نامیده میشود نیازی به قالببندی نبوده و ساخت دیوارهای منحنی بسیار آسانتر از دیوارهای مستقیم است.
برخلاف دیگر ساختمانهای موجود در منطقه که به شکل مستطیل هستند این بنا از قالب مرسوم خارج میشود، او با منحنیها به رقص در میآید، رمپ، بازیگوشانه به دور ساختار داخلی میچرخد و در سطحی نمادین بنا این سیگنال را میدهد: این عالی است که تمام ما انسانها متفاوت هستیم و همچنین با منحنیهای شادیآور خود این پیام را صادر میکند: تنوع شگفتانگیز است.
به طور معمول شرایط زندگی خانوادههای فقیر، به خصوص در کشورهای توسعهیافته، به طور سنتی پایدار است. رفتن از موقعیت افراد کم درآمد به طبقهی متوسط است که تغییر بزرگ را منجر میشود. با درآمد بیشتر ارزشها و سبک زندگی عوض میشود و از خودکفایی و تولید محصول به مصرفگرایی میرسد. طبقهی متوسط عمدتا در حال تقلید است و تلاش برای یافتن راههای منطبق


بر فرهنگ و سبک منطقهای اصیل کمتر مشاهده میگردد. بنابراین به جای پیروی از مدلهایی که کارایی آن ثابت شده است -یعنی بهترین استفاده از منابع موجود- واردات و استفاده از مصالح و تولیدات خارجی رواج یافته است. در نتیجه قدرت اقتصادی به سمت بازار خارجی میرود.
برای معماری و بخش ساخت و ساز این ترند بیشتر در تغییر نحوهی استفادهی مصالح ساختمانی دیده میشود. بدین معنا که به جای بهره بردن از خاک، آجر و سیمان خریداری شده و به جای دیوارهای ضخیم از خاک، آب و هوای داخلی بنا توسط دستگاههای تهویه کنترل میشود. ساختمان دی.ای.اس.آی (DESI building) واکنشی به این وضعیت خاص است.
این بنا نمونهای برای شیوهی جدید و مناسب زندگی در مناطق روستایی بنگلادش است؛ استانداردهای توسعه یافتهی زندگی (برای قشر متوسط که در این پروژه معلمان بودند) که سطح سنتی پایداری را حفظ میکند. این پول نیست که تفاوت اصلی را ایجاد مینماید، بلکه توجه به حضور صنعتگران خوب، برنامهریزی و طراحی است که اهمیت دارد.
این بنا دارای معماری زیبایی است که -جدای از موقعیت اجتماعی و اقتصادی- به جای تبلیغ استفاده از مصالح وارداتی و گرانقیمت نظر افراد را به توسعهی تکنیکی متدهای سنتی ساختمانی جلب مینماید. به جای دیواری آجری با روکش گچ و سیمان، دیواری از بافت بامبو میتواند نشانی از پرستیژ باشد. در این حالت هویت محلی مستقل به طور خودکار تکامل مییابد. ساختمان دی.ای.اس.آی، مدرسهی فنیحرفهای مهارتهای الکتریکی دیپشیخا، شامل دو کلاس درس، دو دفتر اداری و دو فضای اقامتی برای معلمان است. همچنین یک سرویس بهداشتی شامل دو دوش و دو توالت برای معلمان و یک سری سرویس بهداشتی در طبقهی همکف برای دانشآموزان است.
این ساختمان تعبیری جدید از خانههای سنتی بنگلادش است. معمولا در روستاهای بنگلادش تمام عملکردهای مختلف خانه مانند خوردن، خوابیدن، شستوشو و… ساختارهای جدایی دارند که به دور یک حیاط مرکزی سامان یافتهاند. با این حال در ساختمان دی.ای.اس.آی تمامی عملکردهای کار و زندگی یک ساختار واحد هستند. این طرح برای شیوهای از زندگی است که دیگر با کشاورزی مرتبط نیست اما هنور بافت و فرهنگ روستایی را در خود دارد. سلولهای خورشیدی تمام انرژی مورد نیاز ساختمان را تامین میکنند.
سیستم گرمایش حرارتی خورشیدی همچنین آب گرم را فراهم میکند و سیستمهای خورشیدی نیروی موتور پمپ آب را تامین میکنند. سرویسهای بهداشتی نیز دارای سپتیک تانک هستند. این اولین بار است که در بنگلادش واحدهای بهداشتی در بناهایی از خاک ساخته میشوند که ثابت میکند خاک و بامبو به قدر کافی برای تطابق با نیازهای شیوهی زندگی مدرن انعطافپذیر هستند.
بنا توازنی بین تکنولوژی و نبود تکنولوژی است؛ شیوههای ابتدایی ساختمانسازی با سیستمهای تامین انرژی مدرن ترکیب شده است. به دلیل اینکه ساختمان توسط مصالح موجود و انرژیهای طبیعی گرم و سرد میشود و از نور و تهویهی طبیعی بهره میبرد پنلهای خورشیدی نسبتا کوچک و باطریها تمام انرژی مورد نیاز ساختمان را تامین میکنند.



ساختمان دی.ای.اس.آی (DESI Building)، بنگلادش
در پروژهای دیگر استودیوی آنا هرینگر برای کارفرمای خود، انجمن پورت (PORET)، یک مهدکودک طراحی میکند. پورت انجمنی در زیمباوه است که در حوزهی پایداری فعالیت دارد. این پروژه در تلاش است تا با خاک، آب، اتمسفر و مردم مهربان باشد. آنا هرینگر میگوید: «درسی که من از بنگلادش گرفتم این بود که موفقترین استراتژی توسعه این است که از پتانسیلها و منابع موجود بهترین استفاده را داشته باشم. بنابراین من چشمان خود را برای یافتن پتانسیلهای مخصوص در زیمباوه باز نگه داشتم و سعی کردم آنها را در راهی سرزنده به کار بگیرم.»
سه عنصر اساسی در طراحی این مهد کودک عبارت بودند از:
• اتاقی چندمنظوره و خنثی، که بتوان از این فضا برای فعالیتهای دیگر نظیر آموزش یا به عنوان خوابگاه استفاده شود.
• ساخت نیمکتی که فضا را در برگیرد.
• ساختاری چوبی که از ضخامت کافی برای ایجاد طاقچهها برخوردار باشد.
• یک شاهنشین برای آشیانهسازی، خلوتگزینی، خوابیدن، آرام گرفتن، خواندن، بازی (ممکن است به عنوان لانهی پرنده یا بشقاب پرنده در نظر گرفته شود)، همچنین میتواند به عنوان صحنهای کوچک برای نمایش عروسکگردانی و… استفاده شود.
• پنجرههای رنگارنگ با قابهایی صلب، که بزرگترین آنها طاقچهای مخصوص برای نشستن کودکان و نگاه کردن به کندو فراهم میکند.
به دلیل وجود موریانهها و مورچهها در آن منطقه هیچ چیزی تا همیشه باقی نخواهد ماند.
برای آنا هرینگر، قابلیت تبدیل ساختمان به کمپوست و یا بازگشت به زمین بدون صدمه زدن به محیط زیست نکتهای مثبت بود. بهترین چیز آن است که از ساختمان تنها دانش و مهارت برای بهتر ساختن آن باقی میماند. برای این کار لازم است تا روند ساخت بنا با آموزش صنعتگران محلی همراه باشد. همچنین این کار باعث میشود تا افراد جامعه دانش کافی برای نگهداری و ساخت دوبارهی بنا را داشته باشند که کمک میکند برای نسلهای بعدی باقی بماند. این بنا اولین مهد کودک در تمام منطقهی روستایی چیمانیمانی است، جایی دورافتاده و محل زندگی 200 خانوار بدون دسترسی به مراکز آموزشی. نحوهی آموزش در این بنا همراستا با رویکر انجمن پورت است، کودکان از همان ابتدا یاد میگیرند که از گیاهان مراقبت کنند، با خاک مهربان باشند، آب جمعآوری کنند و نیاز طبیعت را درک کنند. جدای از اینها مجموعه بستر توسعهی فردی را فراهم میسازد.
بنابراین این دو ساختار هم به عنوان مرکز آموزشی و هم به عنوان فضای جمعی افراد روستاهای اطراف کاربرد دارد. بنا بر روی یک پی سنگی قرار گرفته و به دلیل وجود جنگلها از چوب برای ساختار اصلی استفاده گردید. در آخر ساختار چوبی با کاه پوشانده میشود، روشی که برای سقفها در این کشور به کار گرفته میشود و تکنیکی قوی برای آن وجود دارد.
علاوه بر این، روش سنتی زدن چمنها برای این کار خطر آتشسوزی را کاهش میدهد و در عین حال برای مناطق کمباران که آب و هوا ممکن است آزاردهنده باشد مفید است. هدف، استفادهی دوبارهی این دانش ضروری برای ساخت مسکن است.
تصاویر این دو صفحه: مهد کودک روستایی چیمانیمانی، زیمباوه

آنا هرینگر در تلاش است که تا حد امکان در تمامی پروژههای خود از مصالح و صنعتگران بومی استفاده کند. سه هاستل در باوکسی، روستایی در چین است که هدف آن نمایش مثالی تندرویانه از ساخت ساده و همچنان شاعرانه و انسانی است؛ روشی که مهارتهای صنعتگران بومی را به سطح جدیدی رسانده و بیشترین منفعت را به جامعه میرساند. هدف کارفرما و دیگر افراد پروژه با معمار یکی بود؛ اثبات اینکه ما میتوانیم امنیت، زیبایی و معماری انساندوستانه را با مصالح ساختمانی طبیعی به وجود آوریم. در اینجا، مشخصا با بامبو. آنا معتقد است: «با منابع محدود سیاره، این امکان وجود ندارد تا برای 7 میلیارد انسان فقط با آهن و سیمان خانههایی امن و خوب ساخته شود. استفاده از مصالح ساختمانی طبیعی برای توسعهی پایدار و زیبا ضروری است. این مصالح طبیعی همچون بامبو و گِل معمولا در بین مردم وجههی خوبی ندارند. ما به پروژههایی راهنما نیاز داریم تا بتوانیم کیفیت ساختاری عالی در کنار زیبایی و خاص بودن این مصالح را ثابت کنیم تا جایگاهشان در معماری معاصر تثبیت شود. این پروژه میتواند به عنوان نمونهای برای ساخت و ساز ساده اما همراه با جذابیتی که در اصالت مصالح طبیعی نهفته است در نظر گرفته شود.» در طی سه سال (2014-2011) چین بیش از آمریکا در طی سدهی گذشته سیمان مصرف نموده است. حتی بخشهایی از دیوار چین که از خاک کوبیده بوده اکنون با سیمان جایگزین شده است.بیشتر افرادی که حالا در خانههایی از بلوک سیمانی زندگی میکنند در گذشته در خانههایی از مصالح طبیعی بودهاند. این ترند در سراسر جهان رخ داده است بنابراین جایگزینهایی برای کاهش انتشار CO2 نیاز است. این پروژه حاکی از آن است که مصالح طبیعی و سنتی میتوانند به شیوهای مدرن به کار گرفته شوند؛ برخلاف بسیاری از خانههای سنتی که خاک، پشت نمایی ساختگی پنهان میشود، این پروژه زیبایی مصالح طبیعی را به رخ میکشد. استفاده از مواد غیرصنعتی و محلی باعث تنوع بیشتر در مناطق شهری و روستایی، توسعهی اقتصادی -از طریق ایجاد شغل- و حفاظت از اکوسیستم سیارهی ما میشود. این پروژه بخشی از دوسالانهی معماری بامبو (the Longquan) بود که 12 معمار برای ساخت ساختارهای دائمی دعوت شده بودند. استودیوی آنا هرنینگر مسئول ساخت دو هاستل و یک مهمانخانه بود. ساختار هاستلها متشکل از یک هسته از سنگ و خاک کوبیده بود. این هسته تمام واحدهای خدماتی و پلهها را در بر میگیرد. واحدهای خواب به این هسته متصل شدهاند. به دور آنها ساختاری از بامبوی بافته شده قرار دارد. به طور کلی ما فکر میکنیم پایداری به معنای کمبود است اما ذات طبیعت محدود نیست. بامبو و خاک، این مصالح فوقالعادهی طبیعی، فراواناند. آنها، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اکولوژیکی منطقی هستند؛ آنها هم برای مردم و هم برای سیارهی زمین مفید هستند. این بناها نشاندهندهی این هستند که پایداری دربارهی کیفیت زندگی و جشنی برای منابع وسیع طبیعی است. تکنیکهایی که برای بافت بامبو و خاک کوبیده به کار گرفته شدند به نیروی انسانی زیادی نیاز داشتند، مهارت صنعتگران محلی به چالش کشیده شد و بیشترین منفعت برای جامعه بود. این پروژه قصد داشت تا با اصالت کالاهای فرهنگی دارای ویژگیهای ماندگاری، همچون مقاومت خمشی در بامبو، و همچنین صنایع دستی غنی چین مثل سبدبافی ارتباط برقرار کند. یکی از نشانههای فرهنگی باوکسی ظروف سرامیکی است که در اینجا الهامبخش فرمهای ایجاد شده بود. سیستم تامین انرژی، استفاده از منابع کهن به صورت مستقیم همچون آتش، خورشید، باد، سایه و گیاهان بود. آتش موجود هم هوای داخل فضا و هم آب را گرم میکند.



هاستلهایی با بامبو، باوکسی، چین
سه خانه برای خانواده نتیجهی ورکشاپ دستساخت دانشجویان و معماران جوان است که در مناطق روستایی دورافتادهی بنگلادش برگزار گردید. هشت دانشجو از دانشگاه BRAC در دهاکا (بنگلادش) و پنج دانشجو از دانشگاه هنر در لینز (استرالیا) به رودراپور آمده تا راهی را ادامه دهند که با مدرسهی دستساخت ام.ای.تی.آی شروع شده بود؛ کار جمعی با مردم محلی بر روی مدلی برای معماری مدرن و پایدار در روندی پویا. هدف پروژهی «هوم مِید» ارتقای شرایط زندگی جامعهی محلی برای قدرت بخشیدن به هویت ملی در عین حفظ سطح پایداری بالای کنونی با نگاهی به ساخت خانه بوده است. این هدف با ساخت سه مدل خانه برای خانوادههای کمدرآمد روستا دنبال شده و توسط معماران محلی جوان طراحی و توسط صنعتگران محلی که تکنیکهای مدرن ساخت و ساز خاک و بامبو را آموزش دیده بودند اجرا شد. انتظار ما این است که معماران جوان بتوانند دانش و مهارت خود را به دیگر نقاط بنگلادش ببرند و نیروی انسانی آموزش دیده بتوانند از مهارت خود برای ساخت خانههای گلی دیگری در منطقه بهره ببرند. در نتیجه، معماری به وجود آمده خلوص فرم و مصالح را منعکس میکند. در اینجا ساختمانهای ساخته شده با خاک بنگلادش میتواند استعارهی خوبی به صورت کلی برای معماری باشد، جاییکه ویژگیهای یک معمار بزرگ نه استفاده از مصالح فاخر و فانتزی بلکه فروتنی، حساسیت و شجاعت است. شاید به جای تمرکز بر خلق «معماری چشمگیر» و ساختارهای پر زرق و برق، باید تلاش کنیم تا ساختمانهایی را خلق کنیم که با محیط پیرامون خود هارمونی داشته باشند و نیاز مردم را برآورده سازند. این پروژه از دو جهت پایدار است؛ اول، بنا از مصالح در دسترس، محلی و منابع تجدیدپذیر یعنی خاک و بامبو ساخته شده است. دوم، با ساخت بنای دو طبقه به جای یک طبقه، زمین باقی مانده برای کشاورزی استفاده شد که باعث میشود تا اثر بحران کمبود غذا که کشور با آن مواجه است (2008) کمتر شود. حدود 75 درصد از 147 میلیون بنگلادشی در روستاها زندگی میکنند، بیشتر در خانههایی از خاک و بامبو. با وجود اینکه این مصالح سنتی پایدار هستند، روستاییان تمایل زیادی به ساخت خانه با آجر، بتن و ورقههای آهنی موجدار دارند. این ترند تاثیری جدی بر محیطزیست دارد؛ ساخت این مصالح به انرژی زیادی نیازمند است و باعث تولید گازهای گلخانهای میشود. آنا امیدوار است بتواند به ترندی در زمینهی سبک معماری منطقهای و تازه در معماری مدرن معاصر، با روشهای ساخت و ساز سنتی دست پیدا کند. او میگوید: «من معتقدم معماری -اگر عاقلانه به کار گرفته شود- پتانسیل این را دارد که در مقیاس قابل توجهی برای توسعهی تعادل اکولوژیکی بنگلادش، مانند استقلال اقتصادی آن تاثیر گذارد. من امیدوارم بتوانیم روند خوداکتشافی و هویتی در معماری و فرهنگ را تسهیل کنیم.» هر سهی این خانهها با سبک زندگی سنتی و معاصر خانوادههای روستایی کمدرآمد مطابقت دارد و دارای ویژگیهایی در طراحی و ساختشان هستند که باعث راحتی، امنیت، دوام و حفظ حریم خصوصی میگردد. مانند معماری بومی سنتی بنگلادش در اینجا نیز آشپزخانه و سرویس بهداشتی ساختارهای جداگانه دارند. زمین حفظ شده در اثر دو طبقه ساختن خانهها به عنوان حیاطی کوچک مورد استفاده قرار میگیرد و همچنین طبقهی دوم تجربهای تازه از دید و منظر و حریم خصوصی را در عین ارتباط با دیگر بخشهای خانه ایجاد میکند. حجم حرارتی سقف، عایق الیاف نارگیل، پنجرههای شیشهای و بازشوهایی که برای تهویه جانمایی شدهاند، باعث میشوند تا داخل خانه در طول سال دارای دمایی مطلوب باشد. بیشتر خانههای گلی بنگلادشی در زمستان بسیار سرد هستند چراکه هوای سرد از طریق بازشوها به داخل میآید و هوای گرم از طریق سقف از بین میرود. این خانهها همچنین در طول تابستان بسیار گرم هستند به این دلیل که ورقههای آهنی بدون عایق به کار گرفته شده در سقف هوای داخل را بهسرعت گرم میکنند و تهویهی ضعیف به گرما اجازهی خارج شدن نمیدهد. تکنولوژی جدید ساخت و ساز باعث شده است تا ساختمان دارای دوام بیشتری از خانههای گلی دیگر باشد. مصالح محلی بیشتر از مدرسهی ام.ای.تی.آی به کار گرفته شدند تا هزینهها کاهش یابند. فونداسیون خاک کوبیده با شبکه میلگرد و لایهای نازک از سیمان و لایهی محافظ رطوبتی از ورود حشرات و نفوذ رطوبت به داخل جلوگیری میکند. قطعات کوچک بامبو بر سطح خارجی دیوارها قرار گرفتند تا روند فرسایش توسط باران کندتر گردد. مخلوط کاه با گل نیز باعث انسجام و قدرت بیشتر دیوارها میشود. به جای طنابهای نایلونی که در مدرسهی ام.ای.تی.آی نیز استفاده شده بود، طنابهایی از الیاف نارگیل به کار گرفته شد و رولپلاک ساخته شده از بامبو در جاهایی که امکان داشت جایگزین رولپلاک آهنی گردید. تحقیق و برنامهریزی همزمان با ساخت بنا پیش میرفت؛ روندی مستمر، پویا و انعطافپذیر. طرحهای معماری و برنامهها به شکل کلاسیک وجود نداشتند. جزئیات در سایت شکل میگرفتند، در نهایت گِل و دفترهای اسکیس ابزار برقراری ارتباط بودند.



پروژهی «هوم مِید»، بنگلادش
آنا هرینگر میگوید: «من فکر میکنم انتشار پروژهای خوشساخت از طریق رسانهها نکتهای مهم باشد. هر چند وقت یک بار شما یک خانهی گلی میبینید؟ همچنین لابیهای زیادی از سوی شرکتهای اسپانسر صورت میگیرد چرا که آیا شرکتی وجود دارد که گِل بفروشد؟ هیچ تبلیغاتی وجود ندارد. ما به پروژههای با کیفیت و عکسهای خوبی نیاز داریم، پروژهها و عکسهایی که مردم دربارهی آنها بخوانند و آنها را در فیلمها و تلویزیون ببینند تا برایشان آشنا باشد. همچنین نیاز است تا در طی تحصیل، دانشجویان در دانشگاه با آن آشنا شوند، آنها با آجر و سیمان آشنا میشوند اما دورهای وجود ندارد تا کاربرد بامبو را به آنها معرفی نماید. اگر ما پروژهای در هند یا بنگلادش داشته باشیم این امکان وجود دارد که دانشجویان در روند ساخت به عنوان کارآموز همراه ما باشند. در گذشته ما با دانشگاه BRAC در داکا همکاری داشتهایم و دانشجویانی از استرالیا و بنگلادش به ما پیوستند که تجربهای فوقالعاده بود. چیز دیگری که واقعا میتواند تغییر ایجاد کند سیاست است. ما به تگهای کربن روی مصالحی همچون فولاد، آلومینیوم و بتن نیاز داریم. این مصالح نه تنها دارای کربن هستند بلکه روند تهیهی آنها به انرژی زیادی نیازمند است. افزایش آگاهی بین مصرفکنندگان تغییرات فوقالعادهای ایجاد خواهد کرد. من معتقدم که اینها مصالحی ارزشمند هستند و نباید به آنها برچسب «مصالح بد» زده شود. چیزی که وجود دارد این است که آنها باید به صورت محدود مورد استفاده قرار بگیرند. زمانیکه آنها ارزان باشند ما بیش از حد از آنها استفاده میکنیم، این موضوع باید خیلی زود در سطح سیاسی تغییر کند. هر سیاستمداری باید بگوید خب ما در حال ساخت ساختمانی عمومی هستیم و من میخواهم تا قسمت اعظم بودجهی این پروژه برای جامعه بماند نه اینکه برای برند سیمان از بمبئی، شانگهای، زوریخ یا هر جای دیگری خرج شود.» آنا هرینگر در مقابل این پرسش که چه راههایی وجود دارد تا یک معمار تصمیمات درستی بگیرد میگوید: «من فکر میکنم راههای زیادی وجود دارد. یک راه این است که در زمان تحصیل روی پروژهای واقعی کار کنید. در یک ترم، به روستایی بروید و روی یک پروژهی اجتماعی از طراحی تا اتمام، کار کنید. من فکر میکنم این نوع پروژهها برای یادگیری بسیار مفید هستند، برای من هم اینطور بود. زمانیکه در بنگلادش بودم میدیدم که کارگران هر روز عصر حقوق دریافت میکردند و با آن پول سبزیجات میخریدند، خانمها هم پول را صرف خرید ساری و بلوز میکردند؛ میتوانید ببینید که پول کاتالیزوری برای ایجاد تغییر در توسعهی بومی است. زمانیکه متوجه این موضوع میشوید میبینید که خرید یک کیسه سیمان برای پی به نظر از بین بردن ارزش پول است، چیزی که هیچ سودی برای جامعه ندارد. پس زمانیکه شما این موضوع را در جامعه تجربه میکنید و به عنوان یک دانشجو پروژههایی را طراحی میکنید و یا میسازید، دیگر سخت خواهد بود اگر بخواهید جور دیگری طراحی کنید. چیز دیگری که من همیشه میگویم این است که یک سوم زمان خود را صرف کاری کنید که بتوانید قبضهایتان را پرداخت کنید، یک سوم دیگر را برای احساسات و چیزی که قلبتان را خوشحال میکند بگذارید، و یک سوم آخر را برای کاری که زندگی شما را راحت میکند انجام دهید؛ کاری که غذا و لباس مورد نیاز شما را تامین کند و میزان مصرف و خرید را کاهش دهد. با این کار میتوانید یک معماری خوب داشته باشید. برنامهی درسی بخشی مهم از تحصیلات است. من احساس میکنم که لازم نیست شما خانهای بسازید که کاملا از گِل است زمانیکه کارفرما این را از شما نمیخواهد، اما شما میتوانید از تکنیکهای معمول ساختمانسازی برای ایجاد تغییرات کوچک استفاده کنید. برای مثال چهار ستون از بتن مسلح، که معمولا با آخر پخته شده پر شده است، میتواند دقیقا با همان روش از آجر پخته نشده یا آجر گلی پر شود. قسمت داخلی دیوارها را با گِل بپوشانید؛ این به شما کمک میکند تا هوای داخل را مطبوع سازید و اگر شما ساختاری موجود داشته باشید، لایهای به ضخامت دو سانتیمتر از گِل به آن بیافزایید و پس از آن شما تفاوت یادی را در داخل مشاهده خواهید کرد و میبینید که نیازی به ملات سیمان نیست. بنابراین با این موارد، امکانات و آپشنهای زیادی وجود دارد تا کار با گِل آغاز گردد. هر چه بیشتر با مصالح طبیعی کار کنید، علاقهی شما به مصالح صنعتی کمتر خواهد شد. اگر دستان خود را در خاک قرار دهید احساس خوبی خواهید داشت اما اگر همین کار را با ملات سیمان انجام دهید این حس ایجاد نخواهد شد و این خیلی عجیب است، اگر دقیق به آن فکر شود؛ یعنی استفاده از مصالح در جاییکه باید از بدنتان محافظت کنید در زمانیکه با آنها کار میکنید. ما در بین این مصالح زندگی میکنیم. چیز دیگری که برای من اهمیت دارد این است که این سوال را در زمان تصمیم برای طراحی در ذهن داشته باشیم: اگر 7.5 میلیارد نفر یک تصمیم واحد بگیرند سیاره چه شکلی خواهد داشت؟ آیا ما از این رنگ استفاده خواهیم کرد؟ یا من از ملات سیمان استفاده خواهم کرد؟ یا گِل را به کار میگیرم؟ آیا من در ساخت از آلومینیوم بهره میگیرم یا از چوب و یا بامبو؟ جهان با یک تصمیم بزرگ تغییر نخواهد کرد اما با تصمیمات کوچک هر روزه چرا. این ممکن است چیز کمی به نظر بیاید؛ استفاده از رنگ، اما اگر 7.5 میلیارد نفر از این رنگ استفاده کنند که سرانجام در آب حل خواهد شد، این کاملا سیاره را نابود میسازد و این کار برخی افراد را بسیار ثروتمند خواهد کرد در حالیکه بقیهی افراد فقیر خواهند شد. اگر هر فرد شروع به تفکر و مرور گذشته نماید، اتفاقی مهم رخ خواهد داد. البته، ما باید این مسئولیت را قبول کنیم و بگوییم: بله، من در تلاشم تا عقاید و باورها را از روشی طراحی و اجرا کنم که 7.5 میلیارد میتوانند آن را دنبال کنند و کار هم شکل و شمایل خوبی خواهد داشت. یک جامعهی زیبا و متعادل خواهیم داشت همراه با برابری. سیاره سالمتر خواهد بود؛ فرهنگهای متفاوت وجود خواهند داشت و از راههای بسیار بهتری به نمایش گذاشته خواهند شد و سفر به هر جای دنیا تجربهای جدید به همراه خواهد داشت. من فکر میکنم این موضوعی بسیار مهم است؛ رفتن به مکانها چرا که هر یک شکل خاص خود را داراست.»
رویای آنا هرینگر ساخت آسمانخراشی از خاک در منهتن است که با توجه به شهر گِلی در شیبام، یمن چیز عجیبی نیست؛ شهری که در قرن 16 ساخته شده و 500 سال است که دوام آورده. او میگوید: «ساخت با خاک در بسیاری از کشورها ممنوع است و دلیل آن نه ضعف مصالح بلکه نبود معمار و مهندسی است که بتواند با این مصالح کار کند. بنابراین باید آموزش برای تمام سطوح (معمار-مهندس سازه و صنعتگران) وجود داشته باشد.» او همچنین توسعهی تکنولوژیکی را مهم میداند و عناصر پیشساختهی ابداع همکار خود مارتین راوخ را مثال میزند؛ او همچنین اتصالات الکتریکی برای ساختارهای خاکی طراحی کرده است که برای ساختمانهای چند طبقه مناسباند. این عناصر باعث میشوند کار در مقیاس بالا راحتتر و با سرعت بیشتری پیش برود. او مرکز گیاهان دارویی ریکولا اثر هرتسوک و دِ مورون را مثال میزند. دیوارهای پیوسته و یکپارچهی این بنا به صورت بلوکهای پیشساخته (با طول 3.4 و ارتفاع 1.3) به محل پروژه منتقل شده که علاوهبر صرفهجویی در زمان این اطمینان را به کارفرما میدهد که عواملی نظیر بارانهای غیرقابل پیشبینی باعث تخریب دیوارهای در حال ساخت و در نتیجه توقف پروژه نخواهد شد. سوال دیگری که از آنا در مصاحبهای پرسیده شده است این بود که آیا تا به حال پروژهای داشته که مصالح مورد استفاده در آن فراتر از حد تصور شما عمل کرده باشند. او در جواب میگوید: «دومین پروژهای که انجام دادم؛ ساختمان دی.ای.اس.آی. زمانیکه ما شروع به ساخت کردیم طراحی هنوز به اتمام نرسیده بود. من فقط احساسی از چگونگی شکل پروژه داشتم و آن فوقالعادهترین روندی بود که من تجربه کردهام. این پروژه همراه با لایههای خاک رشد کرد و بعد ما آن را با دست شکل دادیم، ما نما و همهی چیزهای دیگر را از راهی متفاوت شکل دادیم. در آخر، پروژه یک سورپرایز تمام عیار بود؛ فضاها، چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر. تناسبات ریشه در فرهنگ زمینه داشت و این عالی بود. » برای آنا هرینگر معماری ابزاری است برای ارتقای زندگی. به عنوان یک معمار و استاد افتخاری معماری خاک، فرهنگ ساختمانسازی و توسعهی پایدار در یونسکو، او بر استفاده از مصالح طبیعی در ساختمانسازی تمرکز نموده است. او فعالانه از سال 1997 در توسعهی مشارکتی در بنگلادش حضور داشته است. او نایبرئیس زنان در شانتی (Shanti) نیز هست، مجموعهای آلمانی-بنگلادشی که در سال 1983 با هدف ساماندهی تبادلات برنامهها -به عنوان مثال نقل و انتقالات داوطلبان حرفهای- تاسیس شد. او در سراسر جهان در کنفرانسها و همچنین تد سخنرانی میکند و به عنوان استاد مهمان در دانشگاههای مختلف مانند هاروارد، ETH زوریخ و TU مونیخ بوده است.




مرکز گیاهان دارویی ریکولا اثر هرتسوک و دِ مورون