آرتیفــــــــــــــــــورت، آرین خانی‌زاد
شهر مصـــــــدر، شهر بدون کربن، معماری از نورمن فاستر و همکاران، نوشته‌ی لادن مصطفی‌زاده

آجـــر؛ واجد یک کیفیت بی‌زمـــان
به بهانه‌ی برگزاری سومین جایزه‌ی ملی آجر در معماری معاصر ایران
نوشته‌ی آرتور امید آذری

نمای داخلی گنبد سلطانیه، عکاس: شهریار خانی‌زاد

سرزمین ایران زمین، یکی از کهن‌ترین مرزهای فرهنگی جهان است که آجر در آن شکل گرفته. در تاریخ پرشکوه معماری سرزمین ایران، معماران، استادکاران، بنایان و دیگر گروه‌های وابسته به علم معماری، با آگاهی کامل از فن معماری و با ابتکار و ابداعات خاص خود و رعایت کامل اصول هندسه و مهارت‌های سنتی، بناهای ارزشمندی را خلق کرده‌اند که مایه‌ی مباهات ایرانیان است. «آجر» از مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد اسلام بوده است. از لحاظ شکلی عموما چهارگوش ساخته می‌شدند و رنگ‌هایی چون زرد کمرنگ، قرمز و سرخ پر کاربردترین و ابعاد 20*20*3 ، 20*20*5 و 25*25*5 سانتی‌متر متداول بوده است. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه‌ی بنا، به عنوان یک عنصر مهم و ارزشمند در عرصه‌ی تزئینات بناهای معماری نقش داشته است که اوج آن از اوایل اسلام تا دوره‌ی تیموری است. نمونه‌های بارز، آن؛ برج‌های خرقان، گنبد سلطانیه و مناره‌ی مسجد ساوه است.
گنبد سلطانیه از آثار فاخر قرن هشتم هجری است که مزین به زیباترین تزئینات آجری است. در این نوشتار به ارزش زیباشناختی آجر با تمرکز بر گنبد سلطانیه پرداخته می‌شود. خودبسندگی یکی از اصول معماری ایران، و به معنای این است که مصالح مورد نیازشان را از نزدیک‌ترین مکان تهیه کنند. تشابه، تقارن، توازن و هندسه که استادکاران و معماران بدان توانا بوده‌اند. وحدت، آغازگر معنا بخشیدن فضاهاست. معماری ایران از نظر روابط هندسی و تناسب زبانزد است. آنچه گفته شد در بنای فاخر گنبد سلطانیه به اوج رسیده است. «گنبد سلطانیه بنایی است هشت ضلعی که هر ضلع آن 17 متر طول دارد و دارای گنبدی است که قطر دهانه آن 5/25 متر و ارتفاع آن 48 متر است. بنا در طبقه‌ی همکف، دارای هشت ایوان، (چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک) است و راه صعود به طبقات بالا از طریق ایوان‌های کوچک است. ایوان‌ها دارای پنجره‌هایی هستند که نور را به داخل بنا می‌رسانند. طبقه‌ی دوم ساختمان دارای ایوان‌های خارجی است. پایه‌های هشتگانه‌ی گنبد سلطانیه حدود پنجاه متر‌مربع مساحت دارند؛ این پایه‌ها از آجر، گچ و آهک ساخته شده‌اند.»2 گنبد سلطانیه واجد یک کیفیت بی‌زمانی است. زندگی و سرزندگی همواره در آن جریان دارد همانطور که کریستوفر الکساندر می‌گوید؛ «بناهای بزرگ سنتی گذشته که بشر در آنها همچون خانه‌ی خود احساس راحتی می‌کند را همواره کسانی ساخته‌اند که با جوهر این راه قرابت زیادی داشته‌اند. ساختن بناهای بزرگ، فضاهای زیبا، فضاهایی که در آنها بتوان خود را دریافت، فضاهایی که بتوان در آنها احساس حیات کرد جز از این راه ممکن نیست.»3 گنبد سلطانیه بنای ماندگار و زنده، پر تحرک، آرام و آرامش بخش است، که به واسطه‌ی استفاده‌ی بی‌همتا از آجر در ساخت و تزئینات بنا قدم در یک راه بی‌زمان گذاشته است. از آثار معاصر نیز می‌توان به شوشتر نو اثر کامران دیبا نیز اشاره کرد.
معماری رویدادی زمانمند است. که در بستری هویتمند اتفاق می‌افتد. زمانی که مردم در محیط قرار می‌گیرند، به یک ادراک ذهنی می‌رسند. کمابیش این احساس آگاهانه است و در پی آن فرد با زمینه یک ارتباط درونی پیدا می‌کند. بدین‌سان محیط برای فرد واجد معنا می‌شود. در این معناگرایی، هویت، روابط اجتماعی و فرهنگی نهفته است که آن را حس مکان می‌نامیم. بسیاری از معماران به دنبال آفرینشگری در پی حس مکانند. یکی از معماران موفق در این زمینه کامران دیبا است. دیبا می‌گوید: «یکی از کوشش‌های من این بود که رازهای بومی ایران را درک و آشکار سازم. شکی نیست که باورها و رفتارهای فرهنگی، نحوه‌ی مالکیت زمین در روستاها و وضعیت اقلیمی، همگی در حضور و رشد بافت‌های بومی نقش مهم و وابسته به یکدیگر داشته‌اند.» آنچه معماری کامران دیبا را معنا می‌بخشد فرهنگ و اجتماع ایران و سمت دیگر شناخت عمیق او از معماری جهانی رو به رشد است، تلاش بی‌وقفه‌ی او برای جریان‌سازی یک معماری معاصر که احیاکننده‌ی هویت و فرهنگ مردمان است در آثارش هویداست. باید گفت شوشتر نو را به این تفکر نزدیک دیدم.
دیبا در شوشتر نو، به جای استفاده از الگوهای متداول آن زمان که غالبا گرته‌برداری شده از الگوهای آپارتمان‌‌نشینی غربی بود، در پی طراحی الگویی جدید و برگرفته از بستر اجتماعی همان مکان برآمد. کامران دیبا با مطالعه‌ی نحوه‌ی زندگی ساکنین بومی منطقه متوجه شد فضاها به صورت چند عملکردی، توسط این افراد مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.» در میان آثار او موزه‌ی هنرهای معاصر نوعی بازخوانی الگوهای کهن در‌آمیخته با معماری پیشرو و جهانی است. اوج معماری زمانمند دیبا را می‌توان در شوشتر نو یافت. تعلق مکانی نوعی رابطه‌ی شناختی با محیط یا فضای خواستی است که فرد با مکان رابطه‌ی عاطفی برقرار می‌کند. خاطره‌مندی‌ها سبب پیوند نسل‌ها می‌شود و هر نسل با خاطرات نسل قبل خود به تکامل و توسعه‌ی الگوها می‌رسد. همانطور که گفته شد شهرک شوشتر نو توسط کامران دیبا طراحی و اجرا شد. این شهرک در سال 1362 جایزه‌ی آقاخان را دریافت کرد و در سال1377 در نمایشگاه آثار معماری و شهرسازی شاخص قرن به نمایش درآمد. شوشتر نو از لحاظ پیوستگی فضایی، وحدت و تنوع فضایی، سلسله مراتب، اهمیت دادن به مفهوم محله از الگوهای کهن معماری ایرانی پیروی می‌کند. گویا طراح به دنبال یک انسجام با فضاهای عمومی است و میادین و معابر پیاده و سواره با پوشش گیاهی، ساباط‌ها، کفسازی‌ها و اسامی خاص هویت‌گذاری شده است. اوج و شکوه شوشتر نو، حس وحدت نمای شهری آن است. که به واسطه‌ی استفاده‌ی منسجم و یکپارچه‌ی محدود به سیمان و آجر است. مصالح ناب و خاص در کنار سازماندهی فضایی شوشتر نو نوعی کمال‌گرایی در استفاده از الگوها و موتیف‌های معماری بومی ایرانی نشان می‌دهد. کیفیت ادراک فضای شهری شوشتر نو وام‌دار این نوع بهرمندی از مصالح آجر و معماری بومی خوزستان و دزفول است.
در آخر می‌توان گفت در سرزمینی که ایلامی‌ها حدود چهار هزار سال قبل توانستند با پختن خشت خام به عنصر جدیدی به نام آجر دست پیدا کنند و آنرا به عنوان یک مصالح مقاوم در ساخت بنا به کار گیرند، اوج شکوه و نوآوری است معبد چغازنبیل و هفت تپه اوج به کارگیری آجر در سطح وسیع است. بعد از آن دوره‌ی ساسانی و دست یافتن به پس و پیش کردن آجر و فن گره کاری تا سایه روشن‌های بی‌نظیری را در معماری به یادگار گذارند و دوره‌های سلجوقیان و تیموریان و تا به امروز، بر هر معماری روشن است که هنر آجر و آجرکاری میراثی گرانبهاست و رسالت جامعه‌ی متخصصین در زنده نگه داشتن آن، چه در اندیشه و چه در صنعت ساختمان از اولویت‌هاست.

1- دکتری تخصصی معماری، مولف و معمار
2- محمد یوسف کیانی، تاریخ هنر معماری ایران در دوره‌ی اسلامی
3- کریستوفر الکساندر؛ معماری و راز جاودانگی

منتشر شده در : چهارشنبه, 25 ژانویه, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: ,