.
مارسل بروئـــر
Marcel Breuer
مارسِل [در اصل مجار: «مارتْسِل»] لایوش بروئِر، در 21 ماه می سال 1902 در شهر پِچ (Pecs)، مجارستان متولد شد. او سومین و کوچکترین فرزند یاکوب بروئِر دندانپزشک و همسرش فرانتْسیشکا بود. از دوران کودکی او چیز زیادی نمیدانیم، اما به نظر میرسد که هنر در خانهی پدریاش نقش مهمی ایفا میکرده. بعد از اتمام مدرسه، بروئِر یک بورس تحصیلی از آکادمی هنرهای زیبایِ وین دریافت نمود ولی بعدها از همان یک هفتهای که در آنجا گذراند به عنوان تلخترین ایام زندگیاش یاد کرد. وقتی از وجود یک آکادمی هنری جدید در وایمار باخبر شد، فورا نسبت به ثبت نام در آن اقدام نمود. بروئِر هیجدهساله به زودی بین 143 دانشجویی قرار گرفت که تحصیلات خود را در دومین سال تاسیس مدرسهی «باوهاوس» آغاز کرده بودند؛ بدینترتیب او به یکی از پیشگامان خودخواندهی جنبش آوانگارد بدل شد.
بروئِر، بعد از گذراندن واحدها و دروس پایهی اجباری زیر نظر یوهانِس ایتِن، به عنوان کابینتساز تحت تعلیم قرار گرفت. بروئِر ظاهرا نقاش ماهری بود، زیرا اُسکار شلِمِر در دفتر خاطرات روزانهاش در سال 1922 با تاسف بیان داشته که بروئِر به خاطر تمرکز بر حرفهی ساخت مبلمان، نقاشی را به طور کامل کنار گذاشته است. او با طراحی صندلی «کانستراکتیویستی» تختهای در سال 1922 تا حد زیادی انظار را متوجه خود ساخت. این صندلی به عنوان بحثانگیزترین نمونهی خط مشیِ جدید مدرسهی باوهاوس مطرح شد؛خط مشیی که از صنعت فاصله میگرفت و هر چه بیشتر به «وحدت جدید هنر و تکنولوژی» نزدیک میشد.
بروئِر اولین مبلمان فولادی فرفورژهای در جهان و صندلی باشگاهی را طراحی کرد که بعدها به آن عنوان «واسیلی» اطلاق شد، و با یک صندلی دیگر نقش عمدهای در تثبیت تصویر کلیشهایِ مدرسهی باوهاوس داشت.
اوایل سال 1956 بود که مجلهی تایم، مارسِل بروئِر (Marcel Breuer) را به عنوان یکی از «ارائهدهندگان فُرم در قرن بیستم» معرفی کرد. او زمانی که تنها بیست و سه سال داشت، با خلق «مبلمان لولهای فولادی» نام خود را در تاریخ طراحی رقم زد. «صندلی طرهای» وی به شمایلی از طراحی داخلی مدرن بدل شد.
برویر، بعد از گذراندن واحدها و دروس پایهی اجباری زیر نظر یوهانِس ایتِن، به عنوان کابینتساز تحت تعلیم قرار گرفت. برویر ظاهراً نقّاش ماهری بود، زیرا اُسکار شْلِمِر در دفتر خاطرات روزانهاش در سال 1922 با تأسف بیان داشته که برویر به خاطر تمرکز بر حرفهی ساخت مبلمان، نقّاشی را به طور کامل کنار گذاشته است. او با طرّاحی صندلی «کانستراکتیویستی» تختهای در سال 1922 تا حدّ زیادی انظار را متوجه خود ساخت. این صندلی به عنوان بحثانگیزترین نمونهی خطّ مشی جدید مدرسهی باؤهاؤس مطرح شد ــ خطّ مشیی که از صنعت فاصله میگرفت و هر چه بیشتر به «وحدت جدید هنر و تکنولوژی» نزدیک میشد.
از سال 1923، برویر علاقه و دلبستگی خود را در معماری دنبال کرد، امّا هرگز «آموزش رسمی» معماری خود را به پایان نرساند ــ چون اصلاً چنین آموزشی در باؤهاؤس وجود نداشت! در عوض، دفتر خصوصی گروپیوس بر اندوختهی تجربیاتش افزود. در فاصلهی سالهای 1925-1924، چند ماهی را در پاریس گذراند؛ که ظاهراً لوکوربوزیه در این شهر به او پیشنهاد استخدام داد. البتّه برویر به عنوان یکی از «جوانترین اساتید» در کارگاه اسباب منزل و مبلمان باؤهاؤس، قبلاً حرفهی جدید خود را انتخاب کرده بود.
سه سال زندگی در دساؤ، شهری که باؤهاؤس در سال 1925 به آن جا نقل مکان کرد، نقطهی شروع فعّالیت او در مقام طرّاح بود. برویر اوّلین مبلمان فولادی فرفورژهای در جهان و صندلی باشگاهی را طرّاحی کرد که بعدها به آن عنوان «واسیلی» اطلاق شد، و با یک صندلی دیگر نقش عمدهای در تثبیت تصویر کلیشهایِ مدرسهی باؤهاؤس داشت. با این همه، برویر هنوز مایل بود معمار شود ــ ولی برای پیشرفت خود احساس محدودیت مینمود. گروپیوس همیشه و تا آنجا که در توان داشت از برویر حمایت کرد و بعد از مدتی بین آنها حلقهی دوستیای شکل گرفت که همسر گروپیوس «ایزه» را نیز شامل میشد.
موفّقترین دورهی کاری برویر به عنوان یک معمار، بعد از جنگ جهانی دوّم بود؛ در این دوره او ساختمانهایی تأثیرگذار طرّاحی کرد و راه حلهایی را به عنوان الگو یافت که مورد تقلید معمارانِ سراسر دنیا قرار گرفتند. اگر چه از بخت بد، مدرنیسمْ بعد از جنگ به مُحاق فراموشی سپرده شد ــ و او عملاً هرگز نتوانست از انتقادهای خصمانهی پُستمُدرنیستها جان سالم به در ببرد. خانههای شخصی برویر، که اغلب در شمال شرقی ایالات متّحد واقعند، به شکلی «بیزمانْ» زیبا و کاربردی هستند، ولی از طُمطُراق انقلابی در آنها خبری نیست. در نیمهی دوّم دههی 1950، او در پروژههای مهم ساختمانی خود نسبت به استفاده از مادهای تعهّد یافت که خیلی زود از جانب منتقدین معاصر مطرود اعلام شد، و این مادّه چیزی نبود جز «بتن اکسپوزه». برای بدتر شدن اوضاع، برویر بعداً نماهایی ساخت که در آن از عناصر بتنی پیشساخته استفاده شده بود. امروزه این معماری دیگر چندان طرفدار ندارد.
برویر نه تنها به لحاظ قدرت تولیدی و تجاری یکی از موفّقترین معماران قرن بیستم بود، بلکه یکی از خلّاقترین و جذّابترین آنها نیز به شمار میرفت. او درک استادانهای از رعایت تناسبات و کاربرد فرم و مصالح داشت. اگر با دیدی فارغ از تعصّب در معماری بتنی او نظر کنید، با انرژی و کیفیّاتی مواجه میشوید که مقاومت در برابر جاذبهی آنها غیرممکن است.
مارسل [در اصل مجار: «مارتْسِل»] لایوش برویر، در 21 ماه مهی سال 1902، در شهر پِچْ (Pecs)، مجارستان، متولّد شد. او سوّمین و کوچکترین فرزند یاکوب برویرِ دندانپزشک و همسرش فرانتْسیشکا بود. از دوران کودکی او چیز زیادی نمیدانیم، اما به نظر میرسد که هنر در خانهی پدریاش نقش مهمی ایفا میکرده. بعد از اتمام مدرسه، برویر یک بورس تحصیلی از آکادمی هنرهای زیبای وین دریافت نمود، ولی بعدها از همان یک هفتهای که در آنجا گذراند به عنوان تلخترین ایّام زندگیاش یاد کرد. وقتی از وجود یک آکادمی هنری جدید در وایمار باخبر شد، فوراً نسبت به ثبت نام در آن اقدام نمود. برویرِ هیجدهساله به زودی بین 143 دانشجویی قرار گرفت که تحصیلات خود را در دوّمین سال تأسیس مدرسهی «باؤهاؤس» آغاز کرده بودند ــ بدین ترتیب او به یکی از پیشگامان خودخواندهی جنبش آوانـگارد بدل شد.
نام و نام خانوادگی: مارسل بروئِر
تاریخ تولد: 21 می 1902
شهر محل تولد: شهر پِچ، مجارستان
پروژههای صنعتی مارسِل بروئِر:
صندلی «کانستراکتیویستی» تختهای ti1a ، 1922
میز عسلی مدل B9 بروئِر
صندلی مدل B5 بروئِر
ویترین نمایش، 1925
صندلی برای خانهی زومرفلد، 1921
ویترین ti66b ، 1926
صندلی راحتی خانهی گرپیوس در دساو، 1925
صندلیهای تاشوی مدل B1 بروئِر برای سالن اجتماعات مدرسهی باوهاوس
میزهای چایخوری مدل B9
صندلی راحتی مدل B33، 1928
صندلی باشگاهی مدل B3 که اکنون به اسم «واسیلی» شناخته میشود