خانههای اساتید باؤهاؤس-1926-1925
خیابان اِبِرتال، دساؤ
والتر گروپبوس


گروپیوس، حدوداً همزمان با ساختمان باؤهاؤس، یک موقعیت روستایی و دلپذیر را در حاشیهی شهر برای بنای مجموعهی خانههای اساتید باؤهاؤس انتخاب کرد که به فاصلهی چند دقیقه پیادهروی از آن قرار داشت. تدارک مالی تنها بخشی از پیشنهاد وسوسهکنندهای بود که شهر دساؤ ارائه میکرد. قرار بر این شد که کارکنان و کارمندان باؤهاؤس بتوانند خانهها را اجاره کنند. بار دیگر، دفتر گروپیوس در دساؤ مسئولیت احداث پروژهی ساختمانی را به عهده گرفت. چه در خصوص طراحی و چه در مورد بودجه دست دفتر کاملاً باز گذاشته شد. ارنست نویفرت، که در آن زمان معماری جوان بود و در دفتر گروپیوس کار میکرد، همراه با کارل منگر، طراح مستعدی که بعدها رستورانِ پر از توریستِ کورنهاؤس (1930-1929) را در دساؤ بنا کرد، مسئول پروژه شد. هانس فولگر و هاینتس نوسِلت مسئولیت ساخت را بر عهده گرفتند.
احداث این چهار خانه تنها یک سال طول کشید: یک خانهی تکخانوار برای مدیر بنا شد و سه خانهی دوبلکس برای اساتید. در ابتدا لاسْلو موهویْ-ناج، لایونل فاینینگر، گئورگ موشه و اسکار شْلِمِر، و واسیلی کاندینسکی و پاؤل کْله در این خانه ساکن شدند. اولین تغییر مستأجرین در سال 1927 روی داد: هینِرک شِپِر به خانهای نقل مکان کرد که موشه در آن زندگی کرده بود، یوزف آلبرس به خانهی موهویْ-ناج، و آلفـرد آرنت به خانهی شْلِمِر. جانشین گروپیوس هانس مایر در ابتدا به خانهی مدیر نقل مکان کرد، اما بعد از او لودویگ میس وان در روهه بود که در سال 1930 ساکن خانه شد. چند تن از معتبرترین هنرمندان و معماران قرن بیستم، که اهمیتشان را بسیار فراتر از باؤهاؤس میتوان سنجید، برای مدتی در این خانهها زندگی کردند.
خانههای اساتید باؤهاؤس در مقایسه با استاندارد میانگین خانهسازی در دههی 1920 ــ بهخصوص در پرتو جایگاهی که باؤهاؤس در برابر نقد عمومی پیدا کرد ــ بسیار پرتجمل به نظر میرسید، و نتیجتاً برخی از ساکنین آن معذب شدند. فیالمثل، اسکار شْلِمِر تا کمی قبل از نقل مکان به خانه، به همسرش چنین نوشت: «از دیدن خانهها کاملاً شوکه شدم! روزی را تصور کردم که بیخانمانها بیرون در صف کشیدهاند در حالی که آقایان هنرمندان خیلی شیک روی سقف ویلاهایشان حمام آفتاب میگیرند.» البته خانهها نسبتاً پرتجمل بودند، ولی هم نگهداریشان پرهزینه بود و هم آنقدرها راحت نبودند، چون مشکلات گرمایشی و عایقبندی داشتند. خصوصاً استودیوها، پنجره-های بزرگ و تکشیشهای (شیشهی سرتاسری)، که گرم کردن آنها در فصل زمستان تقریباً غیرممکن بود. ساکنین تصمیم گرفتند مسئله را خودشان شخصاً حل کنند. مثلاً، لایونل فاینینگر از یک اجاق زغالی کوچک برای گرم نگه داشتن استودیو استفاده کرد که تضاد عجیبی را به وجود میآورد. برخی از ساکنین خاص هیچگاه از معماری داخلی بسیار بیپیرایهای که بیشتر با طبع گروپیوس سازگار بود، احساس رضایت نکردند. در خانهی خود گروپیوس این بیپیرایگی و سادگی با مبلمان لولهای فولادی که مارسل برویر طراحی کرده بود، حتّا بیشتر مورد تأکید واقع میشد. در مقابل، خانوادهی کاندینسکی خانهشان را با مبلمان قدیمی و تاریخی و اسباب و اثاثیهی روسی مبله کردند. پاؤل کْله و واسیلی کاندینسکی، در خصوص فضاهای کاری و زندگی ایدههای متفاوت خودشان را داشتند و چنانکه بازسازیهای اخیر نشان داده خانههایشان را با رنگهایی دارای کنتراست زیاد رنگآمیزی کرده بودند.
محل سکونت مدیر جایگاه ویژهای در میان این چهار ساختمان به خود اختصاص داده است. تنها خانهای است که استودیو ندارد، اما اتاق خدمتکار و قسمت مخصوص مهمان دارد، و نقشهی کف آن بیشتر یادآور خانههای اشرافی است. سه خانهی دوبلکس در کوچکترین جزئیات هم مشابه یکدیگر هستند، و علاقهی گروپیوس به معرفی تیپها و عناصر استاندارد را منعکس میکنند. هر نیمه تصویر آینهایِ نیمهی دیگر است، البته یکی از آنها 90 درجه چرخیده است. یک استودیوی بسیار بزرگ در طبقهی اول، هستهی اصلی هر خانه را تشکیل میدهد. پنجرههای از کف تا سقف نور اتاق را تأمین میکنند و در مجاورت آن اتاقهای خواب، اتاق میهمان و یک اتاق کار قرار دارند که همگی کاملاً متعارف و دارای ابعاد کوچکتر هستند. اتاق نشیمن، و اتاق غذاخوری در طبقهی همکف واقعند که یک درگاهِ باز آنها را به هم متصل میکند و همگی درهایی به سمت تراس دارند. یک آشپزخانه، یک پنتری و یک اتاق کار اضافی نیز وجود دارد. در طبقهی بالایی که کامل ساخته شده دو اتاق کوچکتر نیز هست که به طرف تراس پشت بام باز میشوند.
تأثیر اولیهی فضای خارجی ساختمان با بیتقارنیِ بحثانگیز نما و عناصر ساختمانی مکعبیشکل، همکناری خطوط و عناصر افقی و عمودی (برای مثال، پلکانها و پنجرههای استودیو)، کنتراست بین قسمتهای مستحکم دیوارها که سفید رنگآمیزی شدهاند با چارچوبهای تیرهشان و قسمتبندی داخلی که به طور دقیق تعریف شده، تعیین میشود. نتیجتاً خانههای رؤسای باؤهاؤس یک آزمون عملی برای اصول بلوک ساختمانی گروپیوس یا همان Baukasten im Großen محسوب میشد. اسکیس این تیپ خانهی تغییرپذیر استاندارد در دفتر وایمار گروپیوس در سالهای 23/1922 تکمیل شد. اصول بلوک ساختمانی این بود که بسته به تعداد و نیازهای ساکنین، امکان سوار کردن «دستگاههای زندگی» مختلف را به یکدیگر فراهم آورد. چنانکه گروپیوس آن را با استفاده از مفهومی از لو کوربوزیه (که غالباً اشتباه درک میشود) تحت عنوان machine à habiter توصیف کرد. به هر صورت، خانههای اساتید باؤهاؤس انعطافپذیری و تنوع مجموعهی بلوکهای ساختمانی را نداشت، و در عوض جز استودیو نقشههای کف و ابعاد اتاقهای واضحاً تعریفشدهی متعارفی را آشکار کرد. کانسپتهای فضایی که توسط لو کوربوزیه و آدولف لوس تکمیل شدند، بدیعتر بودند.
پنجرههای بزرگ، بالکنهایی که در امتداد کنجها ادامه یافتهاند، نردههای پلکان فولادی باریک و عناصری که به شکلی چشمگیر بیرون آمده یا آویخته شدهاند. علاوه بر قسمت رنگی، زیباییشناسی خاص معماری مدرن را به نمایش میگذارند. به موازات آن مفهومی از گشایش خانه به سمت محیط اطراف آن وجود داشت، که در این مورد جنگل کاج تُنُکی بود. شکل کاربرد مبلمان در فضای داخلی نیز از خصوصیات نوعیِ معماری مدرن بود. در اینجا به نظر میرسد خصوصیت تبلیغاتی برای پیش بردن هدف گروپیوس در معرفی «استانداردسازی فرآیندهای عملی در زندگی روزمره» بود. پستوهای بزرگ و جادار، دریچههای انتقال غذا، میز اتوهای توکار، لولههایی برای آبکشی ظرفها و بسیاری خصوصیات دیگر به این نیت طراحی شده بودند که کارِ خانه را تسهیل و بار بر دوش خانمِ خانه را کاهش دهند تا با سبک زندگی مدرن، شهری و بورژوآی دههی 1920 هماهنگ شوند. گروپیوس از طریق مقالات روزنامهها و کتابها، منجمله یک سری کتابهای باؤهاؤس که خود طراحی و چاپ کرد مردم را با این خصوصیات آشنا نمود. اکثریت این مقالات و نوشتهها با عکسهای لوسیا موهویْ، همسر یکی از اساتید باؤهاؤس یعنی لاسلو موهویْ-ناج، مصوّر شده بودند. این کتابها و مقالات با گرایش آن به استفاده از فرمهای مکعبی، عناصر شدیداً بیرونزده و معلّق، همچنین کنتراستهای سیاه و سفید، بر جنبههای زیباییشناسی معماری مدرن تأکید میکردند.
فیلم کوتاهی برای نمایش وضعیت روزانهی زندگی در خانهی گروپیوس ساخته شد. در این فیلم کوتاه، ایزه گروپیوس مزایای مبل تختخوابشو را نمایش داد و یکی از خدمتکاران مزایای کاربرد آشپزخانهی داخلی را نشان داد. معنای پیام واضح بود: بدون در نظر گرفتن طبقه و درآمد، معماری مدرن و طراحی داخلی جدید انسان را قادر میسازد تا بهتر زندگی کند. با «بازاریابی» خانههای اساتید باؤهاؤس، گروپیوس به شکل تأثیرگذاری لیاقت خود را به عنوان متخصص تبلیغات و ارتباطات رسانهای نشان داد. در خلال انجام این پیکار بازاریابی لازم بود چند عیب برطرف شود. درست مانند مورد ساختمان باؤهاؤس، یک عدم تطابق واضح بین ایدهآلهای زیباییشناختی و کارکردی از یک طرف، و امکانات تکنولوژیک از طرف دیگر وجود داشت. زیر لایهی سفیدرنگ یک سازهی بتنی مسلح مدرن قرار نداشت، بلکه دیواری از بلوکهای یورکوشتاین که برای کاربرد راحتتر توسط بنّاها به قطعات کوچکتر بریده شده بودند، بهسختی میتوان این را با منطق اقتصادی و مقرون به صرفه بودن توجیه کرد.
بعد از آن که باؤهاؤسِ دساؤ در سال 1932 تعطیل شد و کارمندانِ آن از خانهها نقل مکان کردند، از آنها به عنوان مقرّ کمپانی تولیدکنندهی هواپیما، یونکرس، استفاده شد. هم خانهها و هم ساختمان مدرسه، علیرغم خصومت ناسیونال سوسیالیستها از انهدام معاف شدند. اگرچه، دگرگونیهای اساسی در آنها انجام شد، پنجرهی استودیوها با آجر پر شدند و دیوارهایی در داخل برای پارتیشنبندی ساخته شد. چند سال بعد، در مارس سال 1945 خانهی مدیر و خانهی مجاور نیمهمجزّا هدف اصابت یک بمب قرار گرفتند. در جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) خانههای اساتید باؤهاؤس دههها به حال خود رها شدند و بیشتر دستخوش زوال شدند، زیرا نسبت به میراث «فرمالیستی» و «بینالمللی» باؤهاؤس برخوردی متناقض وجود داشت. در حالی که ساختمان مدرسه در اواسط دههی 1960 به فهرست ساختمانهایی که شایستگی حفظ تاریخی دارند اضافه شد، خانههای اساتید سالها دچار کمتوجهی بودند. تازه در دههی 1990 بود که تعمیرات اساسی خانهها آغاز شد. اولین خانهای که احیاء شد، بین سالهای 1992 و 1994 نیمهی باقیماندهی یکی از خانهها بود که بمبی به آن اصابت کرده بود (و در ابتدا لایونل فاینینگر در آن سکونت داشت). اکنون این خانهْ مرکزیست وقف یادبود آهنگساز اهل دساؤ، کورت وایل. در سالهای 99/1998 خانهی دوبلکسی که روزی واسیلی کاندینسکی و پاؤل کْله در آن اقامت داشتند نیز احیاء شد و اکنون به عنوان موزه از آن استفاده میشود. سرآخر، دوبلکسی که زمانی محل سکونت گئورگ موشه و اسکار شْلِمِر بود، بازسازی شد. در این اثنا، بازسازی ساختمانهایی که در جنگ ویران شد مورد بررسی قرار گرفته ــ موج نوستالژی مدرنیسم کلاسیک دیگر متوقف نمیشود.
مدت کوتاهی بعد از تکمیل خانههای اساتید باؤهاؤس، گروپیوس دو خانهی آزمایشی برای بنگاه معاملاتی وایسنهوف در یک نمایشگاه عمدهی ورکبوند در اشتوتگارت در سال 1927 طراحی کرد. این دو خانه به قصد نمایش «راه حلهای جدید برای ساخت و سازِ مجموعههای ساختمانی» بهخصوص در مورد خانههای دارای چارچوب فولادی ساخته شده در وضعیت بدون آب (به تعبیر بهتر، عناصر پیشساخته) طراحی شدند، البته، مساهمت گروپیوس در بنگاه معاملاتی وایسنهوف، نه از جنبهی زیباییشناسی و نه از لحاظ کاربردی، چندان مثبت دانسته نشد و هر دو خانه در اشتوتگارت در جریان جنگ جهانی دوم ویران شدند.
مدارک فنی