گفتوگو با علی سوداگران و نازنین کازرونیان
![_SKH4113](https://aoapedia.ir/wp-content/uploads/2020/07/SKH4113.jpg)
تعریف شما از معماری چیست و نگرش شما به این حرفه چگونه است؟
معماری هنر ساختن فرم و فضا ست؛ صورت مسئلهای ست که غالباً به بهانهی نیاز یک کارفرما مطرح میشود و معمار با توجه به پارامترهای متعدد و تأثیرگذار بر پروژه، به دنبال پاسخی مناسب برای آن است. این پارامترها در یک پروژه میتوانند شامل مسائل اقتصادی، دیدگاههای فرهنگی، مسائل اجتماعی، زیست محیطی، نیروهای محیطی و غیره باشند که آنالیز هریک از این مسائل و یافتن بهترین پاسخ که آسایش را برای استفاده کننده به همراه داشته باشد، از اصلیترین وظایف معمار بهشمار میرود. ولی معماری ورای نیازها، عامل خلق اثری هنری ست که احساسات انسان را تحت تأثیر قرار میدهد.
این احساسات میتوانند براساس موضوع و عملکرد، متفاوت و گاه متضاد باشند؛ بنابراین خلق فرم و فضا به کمک ماده، فصل مشترک تمام پروژههای معماری ست و آنچه که در طول تاریخ تغییر یافته، فن این اتصال است که ما به آن جزئیات، معماری میگوییم.
چگونه وارد حرفهی معماری شدید؟
من و همسرم خانم کازرونیان، هر دو در سال 1374 وارد دانشکده ی معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز و در سال 1383 از همان دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شدیم. اولین کار حرفهای ما، طراحی و ساخت یک مرکز اطلاع رسانی در محوطهی ارگ کریم خانی بود که در سال 1378 از طرف انجمن معماران جوان، طراحی آن به مسابقه گذاشته شده بود و بعد از برنده شدن، اجرای آن نیز به ما محول شد. پس از آن، با پروژههای کوچک و طراحی داخلی شروع کردیم و بعد از فارغ التحصیلی به صورت جدیتر، با ثبت دفتر معماری وارد این حرفه شدیم.
به نظر شما معماری تا چه حد با هنرهای دیگر در ارتباط است؟
اگر هنر را مجموعهای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان در نظر بگیریم که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم عمل میکند، قاعدتاً نمیتوان بین هنرها خط مرزی به لحاظ هدف قائل شد. آنچه مرز بین هنرهاست، ابزار و روش بیان هرکدام است.
هریک از هنرها با ابزار خاص خود در تلاش برای رسیدن به انتقال معنا هستند تا احساسات مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند و در صورتی که هر یک از آنها با دیگری ترکیب شوند، امکان تأثیر گذاری بیشتری را فراهم میآورند.
معماری ایرانی و عناصر آن تا چه حد در طراحیهای شما مؤثر بوده است؟
اگر منظور از معماری ایران، معماری گذشتهی ایران در دورههای مختلف تاریخیست، باید گفت که این معماری پاسخیست به نیازهای مردمان آن دورهی تاریخی با توجه به توانمندی، امکانات، دانش، دستاوردها و براساس باورها، فرهنگ و نگرش هر دوره که در موقعیتهای مختلف جغرافیایی جوابهای بسیار هوشمندانهای میتوان ارائه کرد که فراتر از نیازها و با امکاناتی محدود، خلق شده بودند.
قطعاً مطالعه و به روز رسانی این پاسخها، به خصوص در زمینههای اقلیمی، استفاده از مصالح بومی و غیره که گاه بر اثر سعی و خطا در طول سالها به تکامل رسیدهاند، بسیار مفید است و در پروژههای امروزی نیز استفاده از دستاوردهای گذشتگان خالی از فایده نیست. ولی اصرار به نمایش ظاهری این عناصر که هرکدام در دورههای خود، عموماً انتخابهایی اجباری براساس مصالح بومی هر منطقه یا توانمندی ایجاد فرمهایی محدود براساس امکانات هر دورهی تاریخی بوده، به غنای معماری نمیافزاید. شناخت دستاوردهای گذشته و درک نیازهای امروز است که به پایداری معماری منجر میگردد و لزوماً این معماری، شباهتی ظاهری به گذشته ندارد.
مهمترین عامل در روند زندگی حرفهای شما چه بوده است؟
شاید اشتیاق به خلق فضا مهمترین عامل در روند زندگی حرفهای ما بوده؛ معماری برای ما در بستر مکان و با حس تجربهی فضایی، قابل بررسی است. معماری در شرایط فعلی کشور، تصاویر سه بُعدی فریبنده، ایدهپردازی تخیلی یا ماکتهای حجمیِ زیبا نیست، بلکه احجامی ساختهشده است که از گرداب مشکلات اقتصادی، دیدگاههای نامشخص اجتماعی، مصالح ساختمانی وارداتی بیاصالت و بیکیفیت، درخواستهای نامعلوم کارفرما و نیروهای اجرایی غیرمتخصص و غیره، گذر کرده و پس از سالها تلاش به سرانجام میرسد. تجربهی فضایی این فرایند پیچیده برای ما معماری نام دارد و خلق و تجربهی آن، مهمترین انگیزه در زندگی حرفهای ما بوده است.
خود را پیرو کدام سبک معماری می دانید؟
معماری، پاسخی به نیازهاست و هرچه این نیازها متفاوتتر باشند، پاسخها نیز به تبَع آن تغییر میکنند. بنابراین هیچگاه با یک پیش فرض ثابت در ذهن به لحاظ ایده، فرم، مصالح مصرفی و یا جزئیات اجرایی، قبل از بررسی دقیق صورت مسئله به سمت حل نمودن آن گام بر نمیداریم و اعتقادی به اِعمال یک روش برای حل تمامی صورت مسئلهها در شرایط مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی نداریم.
اما چیزی که شاید بتوان آن را فصل مشترک تمام کارهایمان دانست و در طول طراحی و اجرا، از آن به عنوان یک روش انتخابی بین صدها گزینهی پیش رو بهره جست، بهینهگرایی است. به بیان دیگر اگر ما برای رسیدن به یک هدف، 2 راه پیش رو داشته باشیم، راه کوتاهتر را انتخاب می کنیم. این روش به لحاظ ظاهری، فرمهایی سهل و خوانا، با درک سادهای از فضا و بهرهوری بالای عناصر و هزینههای اجرایی منطقی و مناسب با شرایط را در پی دارد و در بستر مکانی و زمانیِ فعلی، بسیار نزدیک و همسو با معماری پایدار است؛ بدین دلیل که از حداقل منابع، بالاترین بهرهوری صورت میگیرد و کمترین میزان انرژی، صَرف تولید می شود که به کاهش هزینهها (اقتصادی)، استفاده از مصالح بومی، تأثیرپذیری از بستر پروژه (زیست محیطی)، درک مشکلات بستر پروژه و به ارائهی راهکار عملی (اجتماعی) میانجامد. از بُعد دیگر، این روش تا حدودی به شعار Less is more (به معنای: هرچه کمتر، بیشتر) میس وان در روهه نزدیک است و در آن شباهتهایی نیز به کارهای مینی مالیستها دیده میشود. ولی تفاوت اصلی در اینجاست که گاه برای مینیمال کار کردن، باید راه طولانیتر را انتخاب کنیم.
به کدام پروژهی خود بیشتر علاقمند هستید؟
هدف هنر درگیر کردن احساسات مخاطب با اثر است. ولی گاه در طول آفرینش اثر، این هنرمند است که گرفتار میشود و معماری با یک فرایند طولانی مدت از زمان طراحی تا اجرا، معمار را درگیر خود کرده و تا کار به نتیجه برسد، در هر لحظه از زندگی او اثر میگذارد. این دوران شاید تأثیر گذارترین مرحله برای طراح باشد. بنابراین ما نیز همیشه به پروژهای که در لحظه بر روی آن متمرکز هستیم، بیشترین علاقه را داریم.
نظرتان در مورد وضعیت کنونی معماری ایران چیست؟
اگر منظور از وضعیت کنونی معماری ایران، مجموع ساخت و سازهای فعلی در داخل کشور است، متأسفانه جواب سؤال کاملاً مشخص است که علت آن، دورهی گذاری ست که در آن به سر میبریم و در همهی اجزای اجتماع قابل تشخیص است و در حوزهی معماری، شکل بیرونی آن به صورت یک بلا تکلیفی تاریخی قابل رؤیت است.
اما اگر منظور از وضعیت کنونی معماری ایران، ساختمانهای انگشت شماری است که گاه در کوچهها و خیابانها و گاه در نشریات معماری دیده می شود، باید گفت که رابطهی معکوس بین کیفیت فضاهای معماری و ابعاد ساختمان در سالهای اخیر کاملاً مشهود است. به عبارت دیگر هرچه اهمیت ساختمان و اِشل ساختمان بزرگتر میشود، کیفیت آن پایین میآید و برعکس؛ در سالهای اخیر، کارهای کوچک کیفیت بهتری یافتهاند. شاهد این ادعا نتایج مسابقات معماری است که در سالهای گذشته برندگان مسابقات، اکثراً پروژههای کوچک و خصوصی بودهاند که از یک رو باعث خوشحالی ست که معماران جوان با ورود به عرصهی معماری در تلاش برای اثرگذاری در حد کوچکترین پروژهها پیش میروند و از یک رو بسیار ناامید کننده است، به آن جهت که مشاورانی که عموماً بزرگترین و پرهزینهترین پروژههای معماری را در دست دارند و قاعدتاً تأثیرگذارترین بناهای شهری را طراحی میکنند، در عمل هیچ حرفی در عرصهی الگوسازی ندارند. در نهایت با موانع و مشکلات پیشِ رو، تنها میتوان امید به بهبود کیفیت پروژههای کوچک در سالهای آتی را داشت.
روند طراحی شما، از طراحی تا اجرا و ارتباط با کارفرما و ایدههای او چگونه است؟
هر پروژهی معماری یک معماست که صورت مسئلهی آن از طرف کارفرما مطرح میشود و معمار به دنبال یافتن بهترین جواب، وظیفهی حل کردن آن را بر عهده دارد. هرچه این صورت مسئله خواناتر، واضحتر و تعداد مجهولات آن کمتر باشد، نتیجهی کار مطلوبتر است، و برعکس. بنابراین در روند طراحی اصلیترین بخش، رسیدن به یک صورت مسئلهی واضح با کمترین تعداد مجهولات است که این امر با برگزاری جلسات متعدد با کارفرما و گفتگو و بررسی نمونههای موردی مشابه، گرفتن خواستههای کارفرما و بازدید از زمین پروژه تا رسیدن به یک صورت مسئلهی مشخص، ادامه مییابد.
سپس جمع بندی و یافتن نتیجهی نهایی با توجه به پتانسیلها و خواستهها، بر عهدهی طراح است. این نتیجه گیری لزوماً به یک طرح منجر نمیشود و گاه با چندین ایده به پیش میرود و در طول روند، طرحها به کمک تصاویر سهبعدی و ماکت حجمی با هم مقایسه و در نهایت بهترین گزینه انتخاب میشود. عموماً در طول زمان، اجرای طرحِ کلی ثابت میماند ولی جزئیات بر اساس امکانات و شرایط پیشِ رو تعیین میشوند. ارتباط با کارفرما در زمان طراحی، نظارت و اجرا و حتی در برخی موارد، در زمان راه اندازی و نگهداری، بسیار در حفاظت و عدم تغییرات آتی پروژه مؤثر است.