کامـران دیبــا از دیدگــاه فرامرز پارسی

فرامرز پارسی
فرامرزپارسی، معمار، پژوهشگر و مرمتگر بناها و بافتهای تاریخی، در سال 1344 در تهران متولد شد و پس از تحصیل در رشتهی ریاضیات در دبیرستان البرز، دورهی کارشناسی را در رشتهی معماری دانشگاه علم و صنعت با موفقیت به اتمام رساند. او در آغاز حرفهی خود، با استادان مرمت ایران همکاری کرد و از سال 1374 تا امروز تمرکز خود را به طور تخصصی بر این حوزه از معماری معطوف داشته است. طرح مرمت کاخ مسعودیهی تهران، مرمت آرکئولوژیک مسجد جامع فرومد، مرمت و استحکام بخش تکیهی تاریخی امیرچخماق یزد و استحکام بخش سردر ارگ سمنان از جمله فعالیتهای اخیر اوست. بخشی از دیدگاه این معمار معاصر دربارهی کامران دیبا و آثار او به قرار زیر است:
تاریخ معماری از دورههای متعددِ شروع، اوج و افول سبکها و شیوههای معماری، تشکیل شده است. این دورهها گاه رشد کرده و به اوج میرسند و گاه به طور ناگهانی افول میکنند و البته چنان تأثیری بردورههای پس از خود میگذارند که نمیتوان بر خاموشیشان نام افول نهاد. این دورهها گاه با نام یک نفر تداعی میشوند و گاه با حلقهای از معماران معرفی میگردند و در میان این حلقهها و گروههایی که دورهها را رقم میزنند، برخی آثار چنان درخشان و ممتاز هستند که نام معماران و خالقان خود را تداعیگر طیف گستردهتری از معانی و مفاهیم میکنند.
در اواخر دههی 40 و نیمهی اول دههی 50 خورشیدی با ورود ایران به دورهای از رونق اقتصادی و توسعهی ارتباطات اجتماعی، فرهنگی و هنری با سایر ملل و فرهنگهای پیشروی آن زمان، معماری ایران نیز اوج گرفت و از هر نظر بر معماری دهههای 20 و 30 خورشیدی برتری داشت. ترقیهای این حوزه، هم مدیون آن دسته از معمارانی بود که در ایران تحصیل کرده بودند و هم آنهایی که تحصیلات خود را در خارج از ایران گذرانده و به کشور بازگشته بودند و در فضای اجتماعی و فرهنگی ایران تجربهاندوزی و کار میکردند. این دوران که مقارن با سیل انتقادات جهانی به مدرنیزم و معماری مدرن در غرب بود، روزبهروز سرعت بیشتری مییافت. وجه تمایز این معماری با جریانات پیش از خود نیز توجه به هویت معماری تاریخی ایران و گاه هویت معماری اسلامی با گرایشی عرفانی بود؛ فارغ از اینکه مفاهیمی همچون معماری ایرانی یا اسلامی برای معماران معنی دقیق و مشخصی داشته یا نه. تلاش معماران این دوره در آشنایی با ارزشهای معماری گذشته و آشنایی ایشان با تکنولوژیهای زمان خود و استانداردهای روز، دورهای از معماری را پدید آورد که حاصلش بناهای شایستهی عنوان “معماری خوب” بودند.
اگرچه در این میان برخی در جستوجوی ریشههای عرفانی، راه اغراق در پیش گرفتند، اما جریان اصلی با دیدی مدرن به سنتها، فرمها و فرهنگ معماری ایران، آغازگر راهی شد که امروزه نیز بسیاری از معماران در آن گام برمیدارند؛ راهی در تلاش برای اتصال به ریشههای فرهنگی معماری و پاسخگویی به نیاز جامعه برای نو شدن و نو بودن.
کامران دیبا و آثار درخشانش هم در این دوره شکوفا شدند؛ که البته این به معنای صرفاً تمجید از یک معمار نیست. موزهی هنرهای معاصر تنها یک بنای استثنایی در معماری معاصر ایران نیست، بلکه عبور موفقیتآمیز از راهیست که بسیاری را به گام برداشتن در این راه تشویق کرد و پیروز میدانیست که بسیاری موفق به عبور از آن نشدند.
شوشتر نو هنوز برای معماران رشکبرانگیز است. در روزگاری که هویت، یک مسئلهی جدی برای معماری امروز ایران بوده است، شوشتر نو مثالی است از برخورد صادقانه با مسئلهای حیاتی برای معماری ایران. فارغ از اینکه این یک هویت مجرد باشد یا چهلتکه، آنچه کامران دیبا ساخته و تکهای که او به این بستر ملون افزوده، از بهترین بخشهای این هویت چندپارهی معماری معاصر ماست.