پویا خزائلی پارسا
![Shelter-009](https://aoapedia.ir/wp-content/uploads/2021/02/Shelter-009.jpg)
1. تعریف شما از «معماری پایدار» چیست؟
هدف معماری پایدار، عموماً، به حدّاقل رساندن تأثیرات منفی ساختمانها بر محیط (اکولوژی) است که به دو صورت میتواند میسّر شود: الف. طرّاحیِ تکنولوژی ساخت بر پایهی استفاده از مصالح قابل بازیافت و یا قابل بازگشت به چرخهی طبیعت. ب. طرّاحیِ نحوهی تولید انرژی در ساختمان بدون تولید گازهای آلاینده و بدون استفاده از سوختهای فُسیلی. هر چند به نظر من در ترجمهی ‘sustainability’ به «پایداری» دقّت کافی صورت نگرفته است، چراکه با شنیدن عبارت «معماری پایدار» مفاهیمی غیر از ‘sustainable architecture’ به ذهن مُتبادر میشود و بهتر است قبل از آنکه دیر شود، جایگزین مناسبی برای آن بیابیم.
2. دغدغهی اصلی شما به عنوان یک طرّاح علاقمند به «پایداری» چیست؟
هر چند کار اخیر من یعنی «سازهی بامبو» که فکر میکنم در همین شمارهی مجلّهی هُنر معماری معرفی شده است، سابقاً نیز در شمارهی 927 مجلّهی دوموس (domus) تحت عنوان ‘Bamboo Structure’ معرّفی شده، به علّت استفاده از مصالح طبیعی میتواند بهعنوان پروژهی «معماری پایدار» مطرح شود؛ امّا موضوع پایداری بهصورتی که هم اکنون بهعنوان یک نوع مُد در دنیا مطرح است، مسئلهی اصلی من نیست. به نظر من، مسئلهی حائز اهمّیت، طرّاحی نوعی سازه برای توسعهی مناطقی است که با شیوههای مرسوم برنامهریزی شهری، توسعهی آنها امکانپذیر نمیباشد. سازهای با هزینهی تولید و بهرهبرداری بسیار پایین. مُدلهای معماری پایدار مناسبترین مُدلها برای توسعهی مناطقی که بهصورت غیررسمی توسعهی یافته و مییابند، میباشد که این مناطق سطح وسیعی از ایران را نیز در بر گرفتهاند و در صورت تبدیل شدن معماری پایدار به مُد و با کمرنگ شدن نگرش انساندوستانه در آن، این معماری ارزش خود را بهطور کامل از دست خواهد داد.
3. چگونه میتوان در مورد «سبز بودن» یک ساختمان قضاوت کرد؟ به عبارت دیگر، چگونه میتوان یک ساختمان را جزو «معماری سبز» به شمار آورد؟
بدون تردید مهمترین عامل در قضاوت، مسئلهی انرژیست. بهترین نمونهای که در این زمینه دیدهام طرحی است که طیّ سالهای 2008-2007 زمانی که در توکیو در «دفتر معماری شیگروه بان» (‘Shigeru Ban Architects’) مشغول به کار بودم، برای مسابقهی موزهی «شیخ زائد بن سلطان آل نهیان» در ابوظبی ارائه دادیم این پروژه با همکاری دفتر «آروپ» (‘Arup’) و فْرای اتو (Frei Otto) به عنوان مشاوران طرح ارائه شد. هر چند به دلایل سیاسی جایزهی اوّل به معمار انگلیسی «نورمن فاستر» اهدا شد، امّا قرارگیری پروژهی شیگروه بان در میان چهار پروژهی برگزیده و حتّا جلوتر از معماران صاحبنامی چون پیتر آیزنمن و برنار چومی، خود تأییدیست بر اهمیّت پروژه. در این پروژه، گرمای آفتاب ابوظبی در روی سقف، جریان هوایی را تولید میکرد که از قسمت بلندمرتبهی پروژه که مانند یک دودکش عمل میکرد، بالا میرفت و کلّ انرژی پروژه با چرخش پروانهای که در اثر این جریان به حرکت در میآمد، تأمین میشد. بدین ترتیب برای تأمین انرژی ساختمان نیازی به سوختهای فسیلی نبود.
4. چگونه در کارهایتان طبیعت را سرمشق قرار میدهید؟
من معتقدم که اصولاً سرمشق قراردادن طبیعت در روند طراحی فقط مسئله را گنگ و پیچیده میکند. در واقع یک طرح با مسئلهی نقد و جهانبینی سروکار دارد، که هیچکدام بهطور مستقیم در طبیعت پیدا نمیشود! شاید برخی اوقات در یافتن تکنیک طرّاحی بتوان از عناصر طبیعی کمک گرفت، امّا اصولاً سرمشق قراردادن طبیعت کمکی به یافتن ایدهی طرّاحی نمیکند، حتّا اگر مسئله «معماری پایدار» باشد.
سازهی بامبو
هدف از طرّاحی این پروژه ارائهی یک سازه بدیع برای سرپناههای اضطراری و خانههای ارزان قیمت است. عجیب آنکه با وجود بلاهای طبیعی بسیار در کشورمان، تا امروز طرح سازهای مناسب برای سرپناههای اضطراری از جانب طراحان ما ارائه نشده است. به این اُمید که معرّفی این پروژه قدمی در جهت جلب توجّه طرّاحان و مسئولانِ ما به سازهای بشردوستانه باشد. در زیر شرح مختصری از چگونگی شکلگیری این پروژه آمده است:
حدود 2 سال پیش، از یکی از دانشجویانم خواستم تا مُدلی از گنبد سُلطانیّه بسازد. او نوارهایی از فوم را به ضخامت 3 میلی متر بُرید و آنها را به فُرم نیمدایره خَم کرد، سپس نیمدایرهها را طوری روی قطاعی از دایره کنار هم چید که هر نوار با چرخش مشخّصی حول یک مرکز از روی نوار قبلی رد میشد.
هنوز پروژه ساخته نشده بود که او متوجّه شد ضخامت نوارهای فوم، باعث جابهجایی مرکز هر نیمدایره نسبت به نیمدایرهی قبلی میشود و بدین ترتیب فُرم کُره شکل نمیگیرد. هر چند او تصمیم گرفت روش ساخت را به طور کُلّی تغییر دهد، ولی به نظر من سازهی اشتباهِ او یک روش شگفتآور ساخت سرپناه بود، بسیار جالبتر از یک گنبد: یک ساختار زیبا و ساده. من از او خواستم که این مُدل را با همان روش تکمیل کند و همانطوری که من پیشبینی میکردم، نتیجه بسیار خارقالعادّه از آب در آمد. دو سال بعد با آقای میرداماد کارفرمای پروژه آشنا شدم. در آن زمان آقای میرداماد دنبال یک روش جدید ساخت برای توسعهی شهرکی در نزدیکی جنگلهای کتالم واقع در شُمال ایران بود؛ وقتی کار را به من سفارش داد به همین شیوهی ساخت رجوع کردم. به دلیل وفور بامبو در آن منطقه و اینکه میتوانستیم مقدار زیادی از آنرا بهراحتی و با قیمت بسیار ارزان تهیّه کنیم، تصمیم گرفتم از این بامبوها برای شکلدادن المانهای نیمدایرهای استفاده کنم.
در ساخت این مُدل از 70 شاخهی بامبو استفاده کردیم که هر فُرمِ نیمدایره از اتّصال دو بامبو به یکدیگر ساخته میشد و یک مُنحنی را از یک طرف به طرف دیگر پروژه کامل میکرد. ما دو هفته بعد از بُریدن بامبوها از آنها برای شکلدادن قطاعهای نیمدایره استفاده کردیم.
بامبوها 2 الی 3 هفته بعد از بُریدن هنوز سبز و انعطافپذیر هستند و بعد از گذشت یک ماه بامبوها خُشک شده و رنگ آنها رفتهرفته از سبز به زرد تبدیل میشود و بدین ترتیب بعد از مدّتی بامبوهای نرمِ استفاده شده در سازهی پروژه کاملاً سخت و مقاوم میشوند.
در اینجا به این فرضیهی خیلی جالب میرسیم که اگر بامبوها را بعد از استفاده در سازه زنده نگه داریم، که البتّه بهراحتی امکانپذیر است، یک سازهی زنده و قابل رشد خواهیم داشت که با رشد تدریجی بامبوها حجم و فضای پروژه نیز افزایش مییابد.
برای تولید یک سازهی متحرّک، پایهای از لولههای گاز ــ که در بازار محلّی کتالم خریداری شدند ــ برای بامبوها ساختیم. این پایه متشکّل از 2 قطاع نیمدایره از لولهی گاز که محدودهی بیرون پروژه را در پلان تعریف میکنند و 70 عدد سهراهی گاز است که همانند دانههای تسبیح داخل این 2 قطاع قرار گرفتهاند.
برای برپا کردن پروژه، انتهای هر کدام از بامبوها در داخل یکی از سهراهیها قرار میگیرد. بدین ترتیب حمل پروژه از مکانی به مکان دیگر با خارج کردن بامبوها از سهراهیها بهراحتی امکانپذیر است. این پروژه را میتوان در مدّت 2 الی 3 روز توسّط افراد غیرمتخصّص ساخت. فُرم پروژه، سازهای بسیار مقاوم را در مقابل نیروهای افقی مثل باد یا زلزله تعریف میکند. این سازه امکان ایجاد یک سرپناه بسیار مقرونبهصرفه را فراهم میکند، بهطوری که هزینهی ساخت این پروژه برای پوشاندن فضایی با متراژ 40 متر مربّع، حدوداً مبلغ 900,000 تومان میباشد.
ما در این مُدل برای پوشش سازه از دستههایی از ساقههای دِرو شدهی برنج (کولش)، که در مزارع اطراف وجود داشت، استفاده کردیم. هر دسته را از بالا گره زدیم و با قراردادن آنها روی هم سازه را پوشش دادیم. یکی از فواید استفاده از ساقههای برنج این است که وقتی آنها در هوای بارانی خیس میشوند، افزایش حجم مییابند و اجازه نمیدهند باران از پوسته به داخل بنا نفوذ کند. از طرف دیگر وقتی این پوسته در هوای گرم و آفتابی خشک میشود، اجازه میدهد باد از منافذ بسیار ریزی که در آن بهوجود میآید عبور کند و بهطور طبیعی امکان تهویه و خُنک شدن فضای داخل فراهم میشود؛ همچنین وجود لایهها و حُبابهای کوچک هوا در میان این دستههای متشکّل از ساقههای برنج عایق خوبی در برابر انتقال حرارت میسازد.
پوششهای بسیار مُتفاوتی برای شکلدادن پوستهی این سازه با توجّه به شرایط و مکان اجرای پروژه میتوان در نظر گرفت. مناسبترین راه حل، انتخاب یک پوشش بومی برای پروژه است، که بدین ترتیب هزینهی ساخت پروژه تا میزان زیادی کاهش مییابد و ظاهر پروژه هماهنگ با محیط اطراف خود تغییر میکند.
معماری معاصر ایران: معماری پایدار
_______________________________________
موقعیّت: مازندران، رامسر
طرّاحی، متن و عکسها: پویا خزائلی پارسا
همکاران پروژه: کاوه عاکف، میلاد حقنژاد، محسن دادخواه، حمیـد اسـلامی
اجرا: جـواد عبـّاسی
کارفرما: منوچهر میرداماد
تاریخ اجرا: اسفند 1387
مواد: لولهی گاز، بامبو، ساقهی برنج
مساحت: 40 متر مربّع
هزینه: 900,000 تومان