آرامگاه صائب تبریزی، معمار: محسن فروغی نویسنده: دکتر حسین بحرالعلومی، کارنامه‌ی انجمن آثار ملی
آرامگاه آرتور آپهام پوپ، معمار: محسن فروغی، نویسنده: ویکتور دانیل (معماری دوران تحول)، کـارنامه ی انـجمـن آثـار مـلی

آرامگاه پرفسور پوپ و آرزوی او، معمار: محسن فروغی، نویسنده: دکتر حسین بحرالعلومی، کـارنامه ی انـجمـن آثـار مـلی

عکاس: علی گرجیان

پرفسور آرتور اپھام پوپ Arthur Upham Fope مؤلف کتاب بسیار نفیس بررسی هنر ایران (A Survey of Persian Art) از سال ۱۳۱۷ ه.ش تا سال ۱۳۱۸ ه.ش در شش جلد به چاپ رسیده است از بزرگترین شرق شناسان جهان بود و چنانکه قبلا اشاره کرده‌ایم در اواخر فروردین سال ۱۳۰٤ ه.ش به تهران آمد و در جلسه‌ای در تالار بزرگ خانه‌ی سردار اسعد بختیاری وزیر پست و تلگراف وقت که اینک تالار بزرگ باشگاه بانک ملی ایران است در حضور رضا شاه که در آن هنگام سردار سپه و نخست وزیر و وزیر جنگ و فرمانده‌ی کل قوا بودند و هفت ماه بعد به سلطنت رسیدند و عده‌ای دیگر درباره‌ی هنر ایران سخنرانی مهیجی ایراد کرد. پرفسور پوپ معلم هنر‌های شرق نزدیک در دانشگاه شیکاگو بود و همواره به ایران و سوابق تاریخی و هنر ایران عشق می‌ورزید و تا واپسین روز‌های زندگانی خود در بازشناسانیدن هنر و فرهنگ ایران تلاش می‌کرد. آقای دکتر صدیق نوشته‌اند که: «در سال ۱۹۶۰ میلادی مطابق با سال ۱۳۳۹ شمسی به همراه ده نفر از استادان دانشگاه برای برگزاری چهارمین کنگره بین‌المللی هنر و باستان‌شناسی ایران که در نیویورک و واشنگتن تشکیل می‌شد به آمریکا سفر کرده بودیم. پرفسور پوپ ریاست اجرایی کنگره را به عهده داشت و در همانجا از من خواست تا از حضور شاهنشاه تقاضا کنم اجازه فرمایند تا او در وصیت‌نامه‌اش قید کند که پس از مرگ جسد او به ایران حمل و در اصفهان دفن شود». در کتاب یادگار عمر در این باره چنین آمده است:
روز ۱۹ اردیبهشت هیات نمایندگی ایران از واشنگتن به نیویورک بازگشت، در آنجا روزی پرفسور پوپ با تلفون وقت ملاقات خواست و گفت چند دقیقه می‌خواهد مرا تنها ببیند. روز ۲۷ اردیبهشت ماه سه ساعت و نیم پس از نیمروز به مهمان‌خانه بزرگ شمالی به دیدن من آمد و پس از اظهار خرسندی از برگزاری کنگره و ابراز امتنان از هیات نمایندگی ایران مختصری از زندگانی خود به ویژه از ۱۳۰۴ که نخستین بار به ایران آمده بود بیان داشت و نتیجه گرفت که در اثر مطالعات وتحقیقات و مشاهدات خود ضمن ۲۰ سفر به ایران ستایش بیحد وعشق بی‌ریا نسبت به ایران پیدا کرده و زیبا دوستی، انسانیت و قدرشناسی ایرانیان چندان او را مسحور کرده که می‌خواهد این ستایش و عشق را در آینده در مردم سایر ممالک نیز ایجاد کند آنچه تا آن موقع در تالیفاتش نوشته درخور فضلا و دانشمندان است و آنچه در نظر دارد بکند برای جهانگردان و اشخاص عادی است. به دنبال این بیانات گفت: من اکنون در آستانه‌ی هشتادمین سال عمر خود قرار دارم و می‌خواهم وصیت کنم آرزوی من این است که جسدم در ایران به خاک سپرده شود تا آیندگان از ستایش من نسبت به ایران و هنرمندان و متفکرین بزرگی که در دامان خود پرورده است مستقیما و به رأی‌العین آگاه شوند و قدر و مقام این ملت و مملکت را بدانند از شما خواهش می‌کنم مراتب را به عرض شاهنشاه ایران برسانید و اجازه بگیرید من در وصیت‌نامه خود قید کنم که پس از مرگ جنازه مرا به ایران حمل کنند و در اصفهان به خاک سپارند». به او قول دادم که مراتب را به پیشگاه همایونی معروض دارم و برای نیل به مقصود هر کاری ممکن باشد انجام دهم. در مراجعت به ایران موضوع به حضور همایونی معروض افتاد و باعث تأثر و درعین حال قدردانی از احساسات استاد عالیقدر شد و به وزارت فرهنگ و انجمن آثار ملی دستور صادر گردید انجمن آثار ملی پس از مکاتبه و مذاکره با شعبه انجمن در اصفهان و اعزام نماینده به آن شهر و بحث و گفتگو با مهندس ابراهیم پارسا استاندار آنجا و تماس مکرر با شهرداری اصفهان، سرانجام درباغ شهرداری در ساحل زاینده رود در مشرق پل خواجو زمین مناسبی را برای این منظور انتخاب کرد.»

نامه پرفسور پوپ در تاریخ 14 مهرماه ۱۳۴۴شمسی مطابق با ششم اکتبر ۱۹۶۵، پرفسور پوپ به آقای دکتر صدیق نایب رئیس هیات موسسان انجمن آثار ملی نامه‌ای درباره علل آرزومندیش به این امر که در ایران و در شهر اصفهان به سپرده شود از، وارن، ایالت کنتیکوت ایالات متحده امریکا نوشته که ملخص ترجمه آن چنین است:
… راجع به مسائل مربوط به آرامگاه برای ما دو نفر (پرفسور وهمسرش) اختیار مذاکره و تصمیم با شماست که هر ترتیبی را رضایت بخش می‌دانید بدهید. اصفهان مورد عشق مخصوص من است در آنجا مهم‌ترین کار‌های خود را انجام داده و بزرگترین سعادت را درک کرده‌ام.
منظور عمده من از انتخاب آخرین منزل در اصفهان این است که به مردم ایران نشان داده شود که اندیشمندان بزرگ و هنرمندان و سخنوران و رهبران خلاق و دانشمند آنها چنان اوصاف و خصائلی دارند که باعث ژرف‌ترین ستایش متفکران سایر کشورهاست، تا آنجا که می‌خواهند ابراز حق‌گزاری و اخلاص آنها تنها زبانی نباشد بلکه به زواری که از سایر اقطار عالم بدانجا می‌آیند ثابت کنند که اگر کسی در ایران به خاک سپرده شده به این علت نیست که تصادفا در آنجا جهان را بدرود گفته، بلکه بر اثر اعتقاد راسخ به مقدس بودن آن سرزمین است و برای کسانی که به مقام معنوی ایران پی برده‌اند مزیت و افتخاری است که ایران را آخرین منزل خود قرار داده‌اند تا به این وسیله ایمان خود را به سرزمین و مردان بزرگی که آن را طی قرن‌ها به وجود آورده‌اند و آینده با افتخاری که برای آن پیشگویی می‌کنند ابراز دارند.» از طرف انجمن آثار ملی اصفهان نامه‌ای به پرفسور پوپ نوشته و به وی اطلاع داده شد که رونوشتی از نامه ۶ اکتبر ۱۹۶۵ آن ایرانشناس ارجمند و دانشمند والامقام از طرف جناب آقای سناتور پرفسور عیسى صدیق در جلسه‌ی انجمن آثار ملی ایران که اینجانب هم افتخار شرکت در آن را داشتم مطرح و مورد تجلیل و احترام اعضای محترم آن انجمن قرار گرفته و برای اتخاذ تصمیم و انتخاب زمین به وسیله‌ی اینجانب به انجمن آثار ملی اصفهان ارجاع و در جلسه‌ی انجمن با احترام و توجه کامل قرائت و تصمیمات زیرین اتخاذ گردید: اولا باید به اطلاع جنابعالی برساند که مضمون نامه‌ی آن استاد عزیز و احساسات پاک و لطیفی که نسبت به شهر اصفهان ابراز داشته‌اید تمام اعضای انجمن را تحت تاثیر قرارداد و از دل و جان به این همه عاطفه و احساس که از منبع دانش و کمال سرچشمه می‌گیرد آفرین خواندند و از خداوند متعال برای شما و خانم عزیزتان طول عمر و سلامت درخواست دارند.
ثانیا نظر جنابعالی که آرامگاه ابدی شما و سرکار خانم در اصفهان باشد همانطوری که مورد موافقت… قرار گرفته از طرف اعضای این انجمن اقدام خواهد شد و زمین مناسبی در بولوار کنار پل خواجو در نظر گرفته می‌شود که عمارت متناسب و آبرومندی نیز در آن تاسیس و ساخته شود.
بنابراین انجمن آثار ملی اصفهان خرسند است که با تامین منظور جنابعالی بتواند در مقابل خدمات عظیم و گران‌بهای آن ایران‌شناس عزیز به فرهنگ و هنر و تاریخ و آثار باستانی این مرز و بوم کهن خدمت کوچکی که مورد علاقه جنابعالی و آرزوی همه‌ی دانشمندان و اهالی اصفهان است انجام دهد. در خاتمه باز هم سلامت و تندرستی برای جنابعالی و خانم عزیزتان آرزومندیم و در مقابل مقام شامخ علمی جنابعالی و ارجمندی تحقیقات و کارهای گران‌بهای شما در شناختن ایران باستان سر تعظیم فرود می‌آوریم. با تقدیم احترامات فائقه استاندار و رئیس انجمن آثار ملی اصفهان. مهندس پارسا…»
اقدامات انجمن آثارملی اصفهان
در اواخر سال ۱۳۴۴ شمسی آقای مهندس پارسا استاندار و رئیس انجمن آثار ملی اصفهان به آقای علی‌اصغر حکمت رئیس هیات موسسان انجمن آثار ملی نوشته‌اند که: «در اجرای اوامر اعضای محترم آن انجمن و همچنین انجام تقاضای مورخ ششم اکتبر ۱۹۶۵ دانشمند و خاورشناس آقای پرفسور پوپ که رونوشت آن از طرف سناتور محترم جناب آقای دکتر صدیق جهت اختصاص قطعه زمینی در اصفهان برای ساختمان آرامگاه دانشمند مزبور به اصفهان ارسال گردیده بود به استحضار عالی می‌رساند که موضوع با نهایت علاقه در یک جلسه، انجمن آثار ملی اصفهان مطرح شد و با علاقه مخصوص انجمن به انجام تقاضای آقای پرفسور پوپ و اینکه آرامگاه در محل مناسب و آبرومندی که در معرض دید همه‌ی سیاحان و واردین قرار گرفته از هر جهت آبرومند باشد مقرر شد. قطعه زمینی از انتهای شرقی بلواری که از طرف شهرداری در قسمت شرقی پل خواجو ساخته شده و فعلا مورد استفاده اهالی و سیاحان و مسافران قرار دارد و از هر جهت مناسب می‌باشد در اختیار آن انجمن قرار گیرد تا به هر نحو که صلاح و مقتضی بدانند اقدام لازم معمول فرمایند.»
از طرف انجمن آثار ملی در پاسخ نامه‌ی آقای مهندس پارسا یادآور شده‌اند که موضوع در جلسه‌ی هیات موسسان مورد مذاکره واقع شد و مقرر گردید که آقای مهندس محسن فروغی به اصفهان عزیمت نمایند و در محل ضمن مطالعه نظر انجمن را نیز اعلام کنند تا اقدام لازم معمول گردد.
در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ه.ش از طرف استاندار و رئیس انجمن آثار ملی اصفهان به انجمن آثار ملی اطلاع داده شده است که در ملاقاتی که روز اول دی ماه با جناب پرفسور و خانم ایشان در اصفهان دست داد. ایشان اظهار علاقه نمودند که ساختمان آرامگاه هر چه زودتر شروع شود تا در بهار سال آینده که از شیراز به اصفهان می‌آیند بنای مذکور را شخصا بازدید کنند. بنابراین مقرر شود که نقشه‌ی مصوب انجمن را ارسال دارند و اعتبار ساختمان مذکور نیز تامین و حواله گردد تا ساختمان آرامگاه آغاز شود و چون مقرر بود که نقشه‌ی بنا توسط آقای مهندس فروغی تهیه شود و ساختمان آن نیز با نظارت ایشان انجام گیرد لذا مراتب به آقای مهندس فروغی اطلاع داده شد و ایشان وعده دادند که نقشه‌ی ساختمان را تهیه و ارسال دارند و چون تا آخر فروردین ۱۳۴۷ه.ش هنوز نقشه‌ی تهیه و ارسال نشده بود مجددا آقای مهندس همایونفر استاندار اصفهان از انجمن درخواست کردند که نقشه را تهیه نموده و ارسال کنند.
آقای دکتر صدیق نوشته‌اند که به هنگام تشکیل پنجمین کنگره‌ی بین‌المللی هنر و باستان‌شناسی ایران در تهران و اصفهان و شیراز در فروردین ١٣٤٧ پرفسور پوپ که ریاست کنگره‌ی پنجم را به عهده داشت در اصفهان از باغ شهرداری و زمینی که انتخاب شده بود دیدن کرد و مراتب امتنان خود را شفاها و کتبا ابراز داشت مهندس محسن فروغی نقشه‌ی آرامگاه را طبق تمایل پرفسور پوپ به اسلوب معماری قرن پنجم هجری تهیه نمود که مورد تحسین او واقع شد.
درگذشت پرفسور پوپ
در سال۱۳۴۵ ه.ش موسسه آسیایی که پرفسور پوپ مدت‌ها پیش برای پژوهش و تدریس فرهنگ آسیا به ویژه ایران در نیویورک تاسیس کرده بود به تصویب دولت به شیراز منتقل و وابسته به دانشگاه پهلوی شد و پرفسور و همسرش در آنجا مشغول خدمت شدند.
پرفسور پوپ روز هشتم شهریور ۱۳۴۸ ه.ش دنیا را بدرود گفت و جنازه‌اش به اصفهان حمل و در محل تعیین شده در باغ شهرداری با احترامات شایسته به خاک سپرده شد.
ساختمان آرامگاه
در تاریخ هجدهم اسفند 1348 ه.ش از طرف انجمن آثار ملی مبلغ سیصدهزار ریال به عنوان آقای مهندس باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی نماینده‌ی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اصفهان حواله گردید تا ساختمان آرامگاه را آغاز نماید و در اوایل فروردین ۱۳۴۹ ه.ش مهندس شیرازی به اطلاع انجمن رسانید که نقشه برداری از محل و طرح سکوسازی و تعیین موقعیت بنا صورت گرفته و ساختمان بنا آغاز خواهد شد پس از تهیه‌ی مقدمات و نقشه‌های لازم در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۴۹ ه.ش عملیات ساختمان آرامگاه بر مبنای نقشه‌ی تهیه شده به وسیله‌ی آقای مهندس فروغی و نظارت دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی اصفهان و آقای معارفی معمار آغاز گردید و تا مردادماه اسکلت اصلی به اتمام رسید در آبان‌ماه اطلاع داده شد که ساختمان بنا تا زیر گنبد سنگی آن پایان یافته و در مورد سنگ‌های گنبد به علت موجود نبودن سنگ‌های یک پارچه آقای مهندس فروغی دستور داده‌اند که گنبدهای سنگی به صورت چهارپارچه ساخته شود، سنگ‌ها از نوع سنگ گرانیت اصفهان انتخاب گردیده و بزودی به نصب آنها اقدام خواهد شد. با مبالغی که بعدا از طرف انجمن آثار ملی حواله شد از سال ۱34۹ ه.ش آرامگاه ساخته شد و در اواسط سال ۱۳۵۱ ه.ش کاشی‌کاری‌های داخلی نصب، سنگ قبرها، تنظیم فضای اطراف آرامگاه و تزیینات دیگر به پایان رسید و مجموعا در حدود یک میلیون و چهارصد هزار ریال مخارج بنا شد.

ملخص ترجمه‌نامه مورخ 14 مهر ۱۳۴۴ (۶) اکتبر (۱۹۶۵) آرثور ابهام پوپ ایرانشناس نامی و ایراندوست بزرگوار به جناب آقای دکتر عیسی صدیق نایب رئیس هیئت موسسان انجمن آثار ملی درباره‌ی علل آرزومندیش که در ایران و شهر اصفهان به خاک سپرده شود از وارن ایالت کنتیکوت ایالت متحده آمریکا ۶ اکتبر ۱۹۶۵.
بعد از عنوان و مقدمه… اصفهان مورد عشق مخصوص من است… در آنجا مهم‌ترین کارهای خود را انجام داده و بزرگ‌ترین سعادت را درک کرده‌ام. منظور عمده‌ی من از انتخاب آخرین منزل در اصفهان این است که به مردم ایران نشان‌داده شود اندیشمندان بزرگ و هنرمندان و سخنوران و رهبران خلاق و دانشمندان آنها چنان اوصاف و خصائلی دارند که باعث ژرف‌ترین ستایش متفکرین مشابه سایر کشورهاست تا آنجا که می‌خواهند ابراز حق‌گزاری و اخلاص آنها تنها زبانی نباشد بلکه بزواری که از سایر اقطار عالم به دانجا می‌آیند ثابت کنند که اگر کسی در ایران به خاک سپرده شده به این علت نیست که تصادفا در آنجا جهان را بدرود گفته بلکه در اثر اعتقاد راسخ به مقدس بودن آن سرزمین است و برای کسانی که به مقام معنوی ایران پی‌برده‌اند مزیت و افتخاری است که ایران را آخرین منزل خود قرار داده‌اند تا بدین‌وسیله ایمان خود را به سرزمین و مردان بزرگی که آن را طی قرن‌ها به وجود آورده‌اند و آینده‌ی با افتخاری که برای آن پیشگویی می‌کنند ابراز دارند.

در حاشیه‌ی گنبدها با خط نستعلیق با کاشی زمینه‌ی فیروزه‌ای این ابیات سروده
استاد جلال‌الدین همایی نوشته شده است:
کتیبه گنبد اول چنین است: