معماری مدارس ایران: گذشته، حال و آینده، حامد کاملنیا

مقدمه
در سالهای اخیر، معماری کشورمان دستخوش تغییرات زیادی شده و ساختمانهای زیادی در کاربریهای مسکن، تجاری، فرهنگی، تفریحی و غیره در جایجای کشورمان ساخته شده و یا در حال ساخت هستند. با وجود انتقادهایی که بعضاً از ویژگیهای معماری معاصر کشورمان شنیده میشود، بیانصافی است که بگوییم کاری و تلاشی صورت نگرفته، چرا که در طول دوران معاصر، معماران زیادی در این راه تلاش کردهاند؛ از محسن فروغی، وارطان و سیحون گرفته تا نسل جدید معماران کشورمان که در کشاکش بحرانهای سیاسی و اقتصادی، آثاری موفق (ولو اندک) را خلق کردهاند.
با وجود همهی این تحولات، اگر در خیابانهای شهرهای کشورمان قدم بزنیم یک ساختمان در همه جای کشورمان آشنا به نظر میرسد و در تمام این سالها دچار هیچ پیشرفتی نشده است، و آنها مدارس هستند! ساختمانهایی دو یا سه طبقه با آجر زرد و قرمز، یک دیوار گرداگرد آن، محوطهی آسفالت، پنجرههای یکسان که معمولاً جلوی آنها نرده کشیده شده است، چند پله ی بزرگ در وسط و یک پرچم! قالبی کلیشهای که در همه جا به چشم میآید.
برای تمامی همنسلهای ما خاطرات مدارس با موضوعاتی مشابه رقم خورده است: میزهای چوبی شکسته، تختهی سبزرنگ، بخاری نفتی گوشهی کلاس، آبخوریهای شلوغ، راهروهای باریک و طولانی و یک صدای زنگ که مشتاقانه منتظر شنیدنش بودیم تا از مکانی که مدرسه نام داشت، بیرون برویم.
از این رو تحولات در مدارس کشورمان نه تنها به سمت جلو نبوده بلکه به دلایل مختلف همواره فاصلهی خود را نسبت به دیگر کشورهای در حال توسعه بیشتر و بیشتر کرده است و در حالی که امروزه بسیاری از کشورها نمونههای موفقی از مدارس را در درون خود دارند، کشور ما از وجود مدارسی که بتوانند فضایی مناسب، دلپذیر و پاسخگو را برای نسل آینده تأمین کنند بیبهره است. امروزه حتا قدمزدن در مدارسی مانند چهارباغ اصفهان، خان شیراز یا آقابزرگ کاشان ما را به این حسرت میاندازد که چرا در این حوزه حتا از الگوهای گذشته نیز فرسنگها فاصله داریم؟ و اینکه نهادهای ذیربط تا چه زمان به تکرار الگوهای غلط خود اصرار و ابرام خواهند داشت، و این باور چه زمانی در آنها شکل خواهد گرفت که معماری مدارس ما نیاز به تغییر بنیادین رویکردها دارد؟
جایگاه معماری مدارس در کشورهای درحال توسعه
خانم کورویانکی در کتاب خود با عنوان توتوچان: دختری آنسوی پنجره داستان دختر بچهای را روایت میکند که از محیط کلیشهای یک مدرسه اخراج میشود و در نهایت در مدرسهای که اصلاً مدرسه نیست و در واقع کلاسهای آن واگنهای یک قطار فرسوده بوده است، تبدیل به یکی از موفقترین زنان ژاپن میشود.
توجه به تغییرات در محیط کالبدی مدارس از دههی 1970 در بسیاری از کشورهای توسعهیافته به دلیل اهمیت زیادی که داشت، مورد توجه قرار گرفت و بهویژه در سالهای آخر قرن بیستم میلادی از موضوعات بسیار مهم قلمداد میشد. در بسیاری از کشورها، الگوهای معماری مدارس نشأتگرفته از تأثیر قوی بر رفتارهای مختلف دانشآموزان (مانند یادگیری، خلاقیت، هوش و …) ساخته شد و این امر بر کمتر کسی پوشیده بود که مدرسه یک نهاد اجتماعی است و از مهمترین محیطهایی است که میتواند بر تربیت نسل آتی تأثیرگذار باشد. بنابراین توجه به معماری مدارس از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار بوده است، تا جایی که در قرن بیستم نامآورترین معماران (افرادی همچون فرانک لوید رایت، لو کربوزیه، لویی کان و هرتزبرگر) نیز نگاهی ویژه به طراحی مدارس داشتند. به طور مثال هرتزبرگر در مدرسهی آپولو، از فضاهایی مانند پله و بالکن بهعنوان مکانهای یادگیری و فضاهای خلوت بچهها استفاده کرد. نمونههای موفق زیاد دیگری نیز –بهویژه در سالهای اخیر- وجود دارد که میتواند مورد توجه قرار گیرد.
در سالهای اخیر توجه به محیطهای یادگیری در کشورهای درحال توسعه نیز روندی رو به افزایش و بهبود داشته است. اگر در گذشتهای نه چندان دور نمونههای مدارس موفق در کشورهای آمریکایی یا اروپایی (بهویژه هلند) و در آسیای دور (ژاپن و چین) دیده میشد، امروزه کشورهایی مانند هندوستان و بنگلاش هم جزو پیشگامان به شمار میروند. توجه به مشارکت بچهها و خانوادهها در طراحی و ساخت مدرسه، ویژگیهای بومی-منطقهای، استفاده از مصالح بومی، لحاظ داشتن ضوابط معماری پایدار، تنوع و کیفیت فضایی، نقش اجتماعی مدارس بهعنوان یک مرکز محله و مواردی دیگر، از شاخصههای مهم در طراحی مدارس امروز میباشد. مدرسهی لوتوس، اثر دورک وایت (Lotus؛ Durk White) در هندوستان یا مدرسهی رودراپور (Rudrapur) در بنگلادش از نمونههای مدارس معاصر در کشورهای درحال توسعه هستند که سرمشقهای مناسبی را برای معماری معاصر مدارس ارائه کردهاند. در مدرسهی رودراپور محیطی برای “فلسفهی یادگیری توأم با بازی و شادی” فراهم شده است. استفاده از مشارکت و یاری بچهها، خانوادهها و ساکنان در تمامی مراحل پروژه (از طرح تا ساخت)، بهرهمندی از مصالح بومی (مانند بامبو و گل رس)، ایجاد فضاهایی غارمانند و اجرای رنگهای متنوع از ویژگیهای این مدرسه به شمار میرود. بنابراین هرچند که ممکن است در دیگر حوزههای معماری بعضاً نمونههای موفقی وجود نداشته باشد، اما در حوزه معماری مدارس و محیطهای یادگیری، عمده کشورهای درحال توسعه و بهویژه کشورهای اسلامی حرفهای زیادی برای ابراز به دنیای معماری معاصر دارند. امروزه در سطح کلان محیطهای آموزشی، کشورهایی مانند عربستان، قطر، امارات عربی و لیبی نمونههای مطرحی را عرضه داشتهاند.
تاریخ تحولات مدارس ایرانی: از جندیشاپور تا بـم
تاریخ تحولات مدارس در دنیا نشان میدهد که در کشور ما فضاهای آموزشی در گذشته مورد توجه بودهاند؛ مدرسهی جندیشاپور در قرن سوم میلادی که توسط اردشیر تأسیس شد، از اولین نمونههای فضاهای آموزشی به شمار میرود. سالهای بعد و در دوران اسلامی نیز نمونههای مختلفی را میتوان مثال زد: از نظامیههای سلجوقی گرفته تا مدارس دورهی ایلخانی و صفوی و قاجاریه و نمونههایی مانند مسجد-مدرسهی آقا بزرگ که همچنان در بسیاری از نوشتهها تنها مثال در توصیف مدرسهی مطلوب در کشور ما است. در دورهی پهلوی نیز مدارس اصطلاحاً نقشهی آلمانی، از شمال تا جنوب کشور دیده میشود. بعد از انقلاب اسلامی، معماری مدارس که تحت نظارت سازمان نوسازی مدارس بود، تبدیل به الگوها و قالبهای کلیشهای یکسان شد؛ (ساختمانهای مکعبمستطیل آجری، راهروهای کشیده و یکنواخت، کلاسهای راستگوشته با پنجرههای حفاظدار و ارتفاع بلند، حیاط آسفالتی که در یک گوشهی آن سرویسهای بهداشتی جای داشت). هرچند که در برخی از زمانها نیز تلاشهای ارزشمندی برای بهبود کیفیت فضاهای آموزشی صورت گرفت. به طور مثال تجربهی “شهر دوستار کودک، بم” از نمونه تلاشها در این بخش به شمار میرود.
پس از زلزلهی ناگوار سال 1382 در بم، سازمان جهانی یونیسف با همکاری دیگر نهادها پروژهی شهر دوستار کودک را با هدف مشارکت جمعی بچهها تعریف و آن را هدفگذاری کرد. یکی از موضوعات مورد توجه در این شهر، ایجاد مدارس مطابق خواست کودکان بود. در طرح “مدرسهی رؤیایی” از مشارکت دانشآموزان دختر و پسر (در مقطع ابتدایی) استفاده شد و به این منظور، بچهها در گروههای 8 نفره انتخاب شدند که یک تسهیلکننده (معمار) راهنمایی و مدیریت آنها را بر عهده داشت.
در این فرآیند، نقش تسهیلکننده تنها برقرارکنندهی ارتباط مؤثر میان درخواستهای بچهها و ابراز این درخواستها بود. در اینجا با استفاده از روشهای مشارکتی (بهویژه جدول، نقاشی و پرسشنامه) به موضوعات مختلف پرداخته شد و ایدههایی از آیندهی مدارس مطرح شد، هرچند که بسیاری از آنها در عمل به انجام نرسید اما بعضاً نمونههای متفاوتی از مدارس –در مقایسه با سایر مدرسههای پیشین- ساخته شدند؛ مدارسی که دور آنها دیوار کشی نبود، راهروها محل فعالیت بچهها بود و امکاناتی همچون کلاسهای L شکل و فضای خلوت برای بچهها، آبخوری در داخل کلاس یا تراس، سرویس بهداشتی داخل مدرسه، حیاطهای امن برای بازی، آب و فضای سبز در داخل مدرسه داشت.
الگوهای معماری مدارس ایرانی
پراکاش نیر (Prakash Nair) و رندال فیلدینگ (Randall Fielding) در کتاب خود تحت عنوان زبان طراحی مدارس (Language of School Design) به الگوهایی از طراحی مدارس اشاره دارند که باید امروزه در معماری مدارس مورد توجه قرار گیرند؛ الگوهایی مانند: اجتماع کوچک یادگیری، ورودی دعوتکننده، کارگاههای مهارتهای زندگی، شفافیت و تکنولوژی، فضاهای سبز داخلی و خارجی، مبلمان راحتی، انعطافپذیری، فضاهای دنج، استفاده از انرژی خورشیدی، تهویه و نور طبیعی. این الگوها امروزه در بسیاری از محیطهای یادگیری معاصر مورد توجه هستند.
بررسی نمونههای موفق در معماری مدارس کشورمان در گذشته نیز نشان میدهد الگوهای طراحی مناسبی همچون محوریت، لایهلایه بودن، حیاطهای متداخل، انعکاس، باغ و تنوع در سقف، در این حوزه وجود داشته است.
بهکارگیری عناصر یا الگوهای معماری مدارس گذشته، حالا به یک گفتمان چالشبرانگیز در ادبیات نظری کشورمان تبدیل شده و رفتهرفته نقش کلیشه و شعار به خود گرفته است. هدف از طرح موضوع، تکرار نامناسب الگوهای گذشته نیست بلکه با بهروزسازی آنها و بهره از تجارب جهانی میتوان به ایجاد تغییر در معماری مدارس کشور امید داشت.
معیارهایی برای طراحی مدارس آینده
تغییر در معماری مدارس آینده امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. برای این منظور معیارها و مصداقهای گوناگونی میتواند مورد توجه قرار گیرد. برخی از این معیارها شامل مؤلفههایی است مانند:
مدرسه به مثابه خانه: طراحی مدرسه باید به گونهای باشد که بچهها به مانند خانه نسبت به آن حس تعلق داشته باشند. استفاده از مبلمان غیر رسمی (مانند استفاده از قالی) و یا فضاهایی مانند نشیمن در کنار دیگر فضاهای مدرسه میتواند به این امر کمک کند.
ساختمان مدرسه بهعنوان ابزار یادگیری: طراحی بنای مدرسه باید به گونهای باشد که خود به بچهها آموزش دهد. استفاده از پنلهای خورشیدی برای گرم کردن آبی که بچهها استفاده میکنند یا جمع کردن آب باران و استفاده از آن برای آبیاری گیاهان توسط بچهها، به آنها یاد میدهد که به طبیعت احترام بگذارند.
توجه به مقیاس بچهها: طراحی فضاها و اجزای ساختمان مدرسه همچون سرویسها، درها و ارتفاعات سقف باید بر اساس اندازهی اندام بچهها باشد.
توجه به خلوت بچهها: بچهها نیز مانند همهی بزرگترها به اوقاتی برای خلوتکردن نیاز دارند و این یک نیاز حیاتی است که باید به آن توجه کرد، بنابراین ایجاد فضاهایی مانند گوشههای دنج و خلوت میتواند به این موضوع کمک کند.
رؤیاهای بچهها: بچهها با خاطرات و رؤیاهای خود زندگی میکنند و فضاهایی مانند غار، کلبه و آشیانه میتوانند نمودی از تحقق رؤیاهای آنها در مدرسه باشند.
مدرسهی سالم: ساختمان مدرسه باید کاملاً سالم و ایمن باشد. قرار دادن ساختمان روی سکو، استفاده از مصالح مناسب و سالم، پرهیز از مصالحی که گاز رادون تولید میکنند (مانند سنگهای مرمر، برخی از گرانیتها و آزبستها) و استفادهی حداکثر از فضای سبز و بامهای ساختمان میتواند در این راستا مؤثر باشد. همچنین استفاده از انرژیهای پاک (مانند نور خورشید و باد) نیز مفید و اثرگذار است.
معماری در خدمت یادگیری: تمامی اجزای معماری باید نقش مؤثری در روند یادگیری داشته باشند. استفاده از کفسازیهایی که بتواند موضوعاتی را به بچهها یاد دهد، (مانند جدول ضرب) خلاقیتی جذاب تلقی میشود.
آموزش مهارتهای زندگی: مدرسه باید فضاهایی برای مهارتهای زندگی داشته باشد. وجود باغچههای کوچک در کنار کلاسها یا آشپزخانههای کوچک در کلاسها میتواند مهارتهای زندگی را به بچهها بیاموزد. ایجاد کارگاههای تغییر نقش که در آنجا پسرها آشپزی میکنند و دخترها به کارهای فنی مشغول هستند، به آنها یاد میدهد تا در اجتماع و در زندگی مشترک آینده به درک متقابل بیشتری برسند.
مدرسهی قابل دسترس برای همه: حذف پله از مدارس (بهویژه در مقطع ابتدایی) موضوع مهمی است. ساختمان مدرسه باید برای همهی بچهها (بهویژه بچههای معلول یا کمتوان) دارای امکانات دسترسی آسان باشد.
کلاس قابل انعطاف: امروزه ثابت شده است میزهای ردیفی که آموزش یکسانی را به همه میدادند، پاسخی غیرقابل قبول در امر یادگیری بوده است، بنابراین کلاس درس باید دارای مبلمان مختلف و انعطافپذیر باشد.
استفاده از بام: در طبقهی بالا و با حفظ اصول ایمنی، بچهها میتوانند از بام مدرسه نیز استفاده کنند و از نزدیک با پنلهای جذب نور خورشید تماس داشته باشند تا مفهوم “ساختمان مدرسه: ماشین یادگیری” بیشتر و عمیقتر درک شود.
حیاطهای قابل دفاع (گودالباغچهها): استفاده از حیاطهای داخلی بهعنوان فضاهای یادگیری بیرونی و نیز ایجاد قلمروهای خاص برای گروههای سنی مختلف از اهداف اصلی طراحی بوده است. هر کلاس درس (بهویژه در مقاطع تحصیلی پایین) همانند یک واحد مسکونی، دارای حیاط مستقل به خود میباشد که سرویس بهداشتی نیز در گوشهای از آن قرار دارد. بچهها در این کلاس میتوانند گیاهان خود را بکارند و از آنها مراقبت کنند. بخشی از آموزش درسی نیز در این حیاطهای کوچک اتفاق میافتد.
مدارسی که در آینده ساخته خواهند شد در بر دارندهی عناصر و الگوهای طراحی مشخصی شامل موارد زیر هستند:
نور سقفی، محدودهی کاری کارمندان و اعضا، معماری نمایان، گلخانه، توجه به ساختمانهای قدیمی، فضاهای یادگیری فرهنگی، مرکز رسانه، اتاق موسیقی، فضای اجتماعی، کلاسهای خارجی، سقفهای باز، فضاهای سبز درون بنا، معماری خلاقانه، کلاس بدون صندلی، تالار کنفرانس، رنگها، آزمایشگاههای کامپیوتر، بالکنها، امکانات برای عموم، اتاق کنفرانس، گالری نمایش آثار دانشجویان، مبلمان انعطافپذیر، فضا برای ملاقات گروههای کوچک، راهرو به مثابه فضای کلاسی و آموزش، بنا روی تپه، مرکز آموزشی، لابی، اتاقهای چندمنظوره، فضاهای مختلف ورزشی، حیاط مرکزی، پرهیز از هندسهی راستگوشه، دیوارهای شیشهای، محیطهای مطالعه در فضای باز، زمینهای بازی مدرن، بهرهبرداری از امکانات بام، محیطهای همکاری، فضاهای یادگیری مهارتهای زندگی، تربیت بدنی، آمفی تئاتر روباز، زمین بازی به مثابه ابزار آموزشی، اتاقهای مطالعه، میز پذیرش، بنا به مثابه ابزار آموزشی.
___________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
منابع:
فصلنامهی معماری ایران، دورهی پنجم، شمارهی 17 (ویژهی طراحی مدرسه)، 1383
کامل نیا، حامد، دستور زبان طراحی محیطهای یادگیری، سبحان نور، تهران، 1386
کامل نیا، حامد، الگوهای معماری فضاهای آموزشی، گزارش مطالعاتی، مهندسین مشاور نقشان، سازمان نوسازی و مدارس خراسان رضوی، 1389
مرتضوی، شهرناز، فضاهای آموزشی از دیدگاه روانشناسی محیط، سازمان نوسازی و مدارس کشور، تهران، 1376
نشریهی معمار، شمارهی 35، بهمن و اسفند 1384
نشریهی معمار، شمارهی 49، خرداد و تیر 1387
هرتزبرگز، هرمن، درسهایی برای دانشجویان معماری، ترجمه: بهروز خباز بهشتی، بهمن میرهاشمی، نشر آراد، تهران، 1388
Dudek, Mark, Architecture of Schools, Architectural Press, UK, 2000
Dudek, Mark, Schools and Kindergartens, Birkhäser, Germany, 2007
Hertzberger, Herman, Space and Learning, 010 Publisher, 2008
Nair, Prakash, The Language of School Design (Design Patterns for 21st Century Schools), 2007
www.Designshare.com
www.NCEF.org
www.archdaily.com/51664/handmade-school-anna-heringer-eike-roswag/