مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو پاریس، فرانسه / رنتسو پیانو، ریچارد راجرز، 1978-1971
Georges Pompidou Center, 1971-1978


مرکز ژرژ پمپیدو یکی از محبوب ترین و بحث انگیزترین سازههای معماری سدهی بیستم، حاصل یک رقابت معماری بود که در اواخر دههی 1960 به وسیلهی مقامات شهر پاریس برگزار شد و بازتابدهندهی اهداف بلندپروازانهی رییسجمهور وقت فرانسه، ژرژپمپیدو بود. این بنا همچنین نشانگر بینش و قریحهی رنتسو پیانو و ریچارد راجرز و حاصل همکاری آنان با “اووِه آروپ و شرکا”، یکی از برجستهترین کارگاههای مهندسان مشاور لندن است.
هدف اصلی مسابقه، ایجاد یک مرکز چندمنظورهی جدید در پاریس برای پذیرش و میزبانی از انبوه مراجعان بود طبق شاخصههای قیدشده در شرایط مسابقه، سازه میباید قابلیت پذیرش ده هزار مراجع در روز را میداشت. فعالیتها و کارکردهایی که باید در بنا گنجانده میشد عبارت بودند از کتابخانهها، موزهها، نمایشگاههای موقت، یک مرکز پژوهش سینمایی، مراکزی برای تحقیقات تخصصی، تئاترها و اتاقهای گردهمایی. قرار بر آن بود تا سازهای انعطاف پذیر با ظرفیتهای متعدد طراحی شود که بتواند خود را با نیازهای مردم و شهر منطبق کند. در میان 684 طرح رسیده به مسابقه، طرح پیانو و راجرز برگزیده شد و با تغییرات بسیار اندکی به اجرا در آمد. طرح عبارت بود از یک متوازیالسطوح شیشهای با 140 متر طول، 50 متر عرض و 50 متر ارتفاع که درون شبکهای از لولههای فلزی رنگی قرار گرفته بود. این لولهها هم تشکیل دهندهی نظام سازهای بنا هستند و هم سیستم تأسیسات آن را شکل دادهاند.

چنین آرایشی برای سیستم ساختاری امکان آن را فراهم آورد تا در هر طبقه فضای آزادی به مساحت حدود 7500 متر مربع، بدون هیچ دیوار باربر یا حائلی پدید آید؛ به این ترتیب فضا را میتوان بسته به نیاز تغییر شکل داد و به صورتهای مختلف درآورد.
ایـن مرکز بـا گذشت سـالها به اثـر نمادینی از معمـاری هایتک تبدیـل شـده است: سـازهی بنـا با جوهـرهی آن کاملاً همـاهنگی دارد و فنـاوری و تزئینات را در هم تلفیق میکند.
مرکز ژرژ پمپیدو در کنارهی محوطهی وسیعی در مرکز پاریس به نام پلاتو بوبور و در نزدیکی بازار تاریخی لزاله واقع شده است (این بازار اندکی پیش از آغاز ساخت مرکز خراب شد). بخشی از محبوبیت عظیم ساختمان ناشی از خصوصیات بازیگوشانهی آن است. حضور بنا به محوطهی پیرامون هویت میبخشد و در همان حال که به ظاهر با محیط اطراف بیگانه است، اما در حقیقت پیوند بسیار سنجیدهای با آن دارد: تراسها، پنجرهها و گذرگاههای شفاف سرپوشیده ارتباط پیوستهای میان بیننده و شهر به وجود میآورند. خط ناصاف پله برقی به عنصر شاخص و نمادین ساختمان تبدیل شده است و باعث تشخیص فوری آن میشود. در همان حال، این خط، ذهنیتی از آرایش بنا نیز پدید میآورد و نشان میدهد که این آرایش صرفاً تودهای بینظم و تصادفی از لولهها نیست بلکه بر اساس نظام مدولار دقیقی به وجود آمده است و از ضرب آهنگ مشخصی پیروی میکند.
هر رنگ نشـانگر عملکردی متفاوت است. سفید برای مشخص کردن سـازهی باربـر و ورودیهای هوای بیـرون بهکار رفتـه است، قرمـز برای سکوهـا و اتاقکهای آسـانسور، آبی برای سیستـم تهویـه، زرد برای سیستم الکتریکی، سبـز برای لولـههای آب. سازهی باربـر اصلی از لولـهها و تیـرهای فولادی و چدنی و نیز شـاه تیرهای بیرون زدهای تشکیل شـده است که سازه را نگه داشتهاند و در نما قابل مشاهده هستند.
مرکز ژرژ پمپیدو نه تنها در کارنامهی حرفهای رنتسو پیانو و ریچارد راجرز، بلکه در معماری زمانهاش ساختمانی بسیار مهم و تأثیرگذار است. پیانو 20 سال بعد گفت: «آن موقع ما جوان بودیم و با خلق این ساختمان میشد با جسارت، خودی نشان داد.» هیچ بعید نیست که او حالا از ظاهر صنعتی ساختمان که کارکرد واقعی آن را پنهان کرده، پشیمان شده باشد. این بنا به عنوان نمودی از فرهنگ مدرن فرانسه به همت پمپیدو، رییس جمهور فرانسه که مدافع چنین پیشرفتهایی بود، از سال (1969) تا سال مرگش 1974، اجرا شد این پروژه از ابتدا شامل انواع مختلف ضوابط و اشکال ساختمانی (از کتابخانه گرفته تا موزهی ملی هنر مدرن) میشود. ژان پرووه یکی از اعضای هیئت داوری بود که تیم جوان ریچارد راجرز و رنتسو پیانو را برای این پروژه برگزید. خانهی خود پرووه، “ماسون دو پوپل” در کلیشی (1939) که از نمونههای نخستین مفهوم انعطافپذیری فضایی شناخته میشود، در پروژهی پمپیدو بسیار مؤثر بوده است. این پروژه در جهت تکمیل بسیاری از توهمات و تصورات تکنولوژیکی قرن بیستم، مثل نظریات باکمینسـتر فولر، شکل گرفته است؛ اما این بار، با همکاری ارزشمند و درخشان دو مهندس به نامهای پیتر رایس و تام بارکر.
این مرکز شش طبقه با دهانههای آزاد 48 متری با شبکهای از داکتهای تیوبی در نمای شرقی آن و یک پلهی برقی شیشهای شاخص به عرض 166 متر، در نمای غربی واقع در منطقهی قدیمی مارهی پاریس، به عنوان ادای احترامی به معماری فنی ساخته شده است. دفتر معماری پیانو مسائل را به روشی دیگر جمع بندی میکند. آنها بر این باورند که دو چیز باعث میشود “بوبور” (Beaubourg)، نامی که مرکز بیشتر با آن شناخته میشود، از دو جهت تحریککننده باشد: یکی از بابت چالشی که برای پژوهشگر ایجاد میکند و دیگر اینکه این مرکز هجویهایست از تصورات تکنولوژیکی زمان ما. آنها چنین نتیجهگیری میکنند که مرکز فرهنگی پمپیدو “ماشینی باکره” است که غالباً فلزی با رنگ روشن و استفادهی سمبلیک از لوله در کاربریهای شهری را به رخ میکشد تا مفهومی تکنیکی را.
مرکز اصلی شامل خدمات و بخشهای زیرزمینی IRCAM میشود که یک مجموعهی موسیقی معاصر به سرپرستی پییر بولِز است.
پیانو بین سالهای 1988 تا 1990، درست در خیابان مرکز پمپیدو، سازهای روی تراز زمین برای IRCAM اضافه کرد. نمای آجر کامپوزیتی این بنا نشان میدهد که معمار در آن زمان پیچیدگیهای سبک آرشیگرام را که جزو شاخصههای ساختمان اصلی است، کنار گذاشته بود. ساختمان کوچکی که بعداً اضافه شد آتلیهی برانکوزی است که در اوایل دههی 1990 به مرکز افزوده شد، برانکوزی تعداد زیادی از مجسمههایش را به دولت فرانسه اعطا کرد، اما به این شرط که آنها در آتلیهاش بمانند. مقامات رسمی مرکز و پیانو با ترکیب منحصربهفرد معماری مدرن و بازسازی قدم به قدم آتلیهی اصلی در زمین مسطح جلوی بـوبـور به شرط برانکوزی وفادار ماندند. پیانو با بازگشتن به مرکز پمپیدو برای نظارت بر بازسازی دههی 1990 آن ساختمان را که از الحاقات و اضافاتی که توسط طراحان دیگر به فضاهای داخلی به حد افراطی اضافه شده بود، زدود و شفافیت و گشودگی را که ساختمان از ابتدا بر اساس آن طراحی شده بود به آن بازگرداند. میتوان گفت که بازسازی او، الحاقات و فرمهای مکانیکی ناموزونی را که گالریها و سایر فضاهای داخلی و عمومی را تحت تأثیر قرار داده بود، فرونشاند.
مدارک فنی