علی اکبر صارمی به روایت فرهاد احمدی
خب من اولین بار در زمانی که دانشجو بودم با طرح خانه ولنجک، کار دکتر صارمی آشنا شدم که به نظرم میآمد که علیرغم عناصر مدرن در آن نوع پیچیدگی و ارتباطات غیرمتعارف وجود دارد که با صراحت و روشنی ساختار فضایی مدرن متفاوت بود. بعد از انقلاب، کار جالب ایشان را در مسابقه مسجد دانشگاه صنعتی دیدم که به نظر میآمد بسیار تحت تاثیر لویی کان است.
در آن زمان (1367) قرار بود مرکز فرهنگی اصفهان ساخته شود، از من خواسته شد تا چند طراح برای این کار ایده دهند، من هم از ایشان دعوت کردم تا در کنار چند معمار دیگر مورد نظر کارفرما و همچنین خودم طرحهایی برای این مرکز ارائه شود که در نهایت کار من انتخاب و ساخته شد در آن زمان صارمی به دنبال احیای دورهایی از معماری پیشامدرن ایران یا سبک معماران دوره پهلوی اول بود که البته بعداٌ همین فکر را در طراحی و ساخت مرکز انستیتو پاستور دنبال کرد. چندی بعد شهرداری تهران تصمیم گرفت تا تعدادی خانهی جوانان احداث کند و از من خواستند تا برای چندین موقعیت معمارانی معرفی شوند که این طرحها را چندین معمار از جمله کلانتری و صارمی و بنده کشیدیم که متاسفانه هیچکدام از آن ها اجرا نشد البته در این کار نیز من به نوعی مسئولیت پیشبرد کارها را داشتم و در مورد کارها مباحثات زیادی با هم داشتیم در آن کار صارمی به نوعی پست مدرن تمایل داشت که از نوستالژی بیشتری نسبت به کارهای گذشته بر خوردار بود، نوعی خروج از ساختار مبتنی بر هندسه اقلیدسی که با استفاده از مصالح آجری و المانهای تندیسوار ترکیب فرمال ارائه میداد تا کارکردی، در واقع ترکیب احجام بر نظام کارکردی مقدم بود و منطقگرایی مدرن در سایه قرار میگرفت،
در زمانی که آقای عبدالعلیزاده استاندار آذربایجان شد مشاور عمرانی ایشان که از دوستان قدیم بود از من خواست تا تعدادی معماری به ایشان معرفی کنم تا طرحهایی را در تبریز اجرا کنند من در یک پرواز از تعدادی از معماران مجربِ ایران، از جمله دکتر صارمی دعوت کردم تا به تبریز بیایند و هر یک پروژهایی در تبریز کشیدند و ایشان نیز برجی در شهر طراحی کرد که در طرح آن نوعی از عناصر فرمال مثل یک شکاف که حس یک جویبار و یا تنگه در میانه نما میداد استفاده شده بود و به نظر میرسید که طراح به دنبال ایجاد مفهومی متفاوت در ساختار مدرن ساختمان بلند است.
در جای دیگر وزارت خارجه از شیخ زینالدین، میرمیران و من دعوت کردند تا اولین سفارتهای ایران را در دوره آقای خاتمی طراحی کنیم، بعداٌ از کسانی دیگر دعوت به کار شد از جمله سفارت آلبانی به یک معمار اصفهانی از دوستان مدیر کل واگذار شده بود که طرح ضعیفی بود و من در آنجا قویاٌ توصیه کردم که از دکتر صارمی استفاده شود در آن طرح و کار بعدی در الجزیره ایشان نوعی گرایش نیومدرن را دنبال کرد که شاید در برخی موارد مانند استفاده از قاب و ستونهای (خود بیانگر) نزدیک به اولین کارها مثل ساختمان ولنجک بود با این تفاوت که این المانها که آزادانه در فضا و در تضاد با جهتگیری هندسه بنا قرار داشتند و در نمای اصلی میگشتند و صفحهی شفافی که در سقف مورب تا میشد، نوعی ساختارشکنی را دنبال میکرد.
در همان دوره جلسات مشترکی با حضور شیخ زینالدین، میرمیران، شیردل، ایشان و من در مورد طرح دیدگاههای هریک تشکیل میشد و از فیلسوفانی مثل داریوش شایگان در این جلسات دعوت میشد بعدها تعداد بیشتری از معماران معاصر به این جمع پیوستند.
به غیر از این تجربیات مشترک، من در تعداد زیادی از نشستهای معماری، داوری و یا مسابقات با ایشان همراه بودم، از لحاظ فلسفی ایشان به بنیانهای مدرن اتکا میکرد؛ اگرچه او را معماری مربوط به دوره بعد از مدرن میشناسم که جریان معاصر معماری بین المللی را دنبال می کرد، اما خوش سلیقگی و نازکبینی ایشان در داوریها و همچنین روحیه مثبت و اخلاقی ایشان را در تمامی ملاقاتها بیاد دارم روحشان شاد و خاطرشان مستدام.