در ستایش { آرتور ایهام پوپ}
یک ستایشگر فرهنگ و هنر ایران
به قلم، عبدالحمید اشراق


البته اروپائیان ناخشنودی بودند که میگفتند؛ به این ایرانیها امیدی نباید داشت ، به جز آنکه برای ما اروپائیان مواد خام تولید کنند و آنگاه از ما مواد مصنوعی بخرند.» سخنی از آرتور پوپ به آن اضافه میکند: «ولی یک اروپایی سالخورده در گوشم به آهستگی گفت: یک کلمه از این حرفها را باور مکن اینها ملتی بزرگ هستند و آیندهای دارند.»
و در ادامه خطاب به ما اضافه میکند سنتهای هنری بزرگ خود را فراموش نکنید و نیز فراموش نکنید، محققان هنرمندان و استادان بی شماری که سمفونیهای امضاء نشده، معماری همچون مسجد جامع، یا گوهرهای بیشمار ساغرهای فیروزه و هنر کوزهگری را آفریدهاند.» با این گفتارها و اعتقادات به جرات میتوان گفت که در تاریخ فرهنگ هنری و شناسائی، ایران کمتر کسی نظیر آرتور پوپ میتوان یافت، شخصیتی بزرگ که به شناسایی فرهنگ ایران خدمت کرد و نکات ارزنده و پنهانی فرهنگ ایران را، برای ما با ظرافت و دقت مطرح و به ثبت رسانید. همو بود که سبب شد یک خانوادهی عظیم از دانشمندان ایرانشناس از ملیتهایی مختلف تشکیل شوند و پیرامون آثار فرهنگی ایران، مطالبی را به رشته تحریر در آورند. او و یارانش در راه رسیدن به مقصود علیرغم کمبود امکانات از هیچگونه فعالیتی باز نمیماندند و با یک ارادهی استوار، برنامههای خود را به انجام میرسانیدند.
برشمردن و تشریح آثار مختلفی که بخشی از آنها را پوپ از زیر خاک و گوشه و کنار ایران بیرون کشید و مقابل چشم ما گذاشت، ساده نیست. او از کوچکترین تمدنها تا سقوط هخامنشی را برای ما شرح داد. از شکوه کاخهای پرسپولیس که جوابگوی سیاست و مذهب بود تا بیانگری از ستایش از نیرویی انسانی. از امید. از فراوانی و سرشاری استان ایرانی، آنهم با استناد به آثار منقوش. او کوشید آنچه را که به ذهن تصویر کننده آمده، تشریح نماید و نظرات خودش را نیز به آنها اضافه کند. او بر این عقیده بود که ارک تبریز و یا مقبره الجاتیو در سلطانیه با آن گنبد چشمگیرش با شاخصترین آثار اروپائی برابری میکند.
پوپ، مقابر شاهان را با نمادهای یادبودشان ارزندهترین کارها میدانست. به خصوص بنای گنبد قابوس که یکی از عالیترین مقابر است میگفت: ایرانیان بهترین نوع ظروف سفالی لعابدار را تولید میکردند که هیچ کشوری حتی چین و یونان قادر به رقابت با آنها نیست. آرتور اپهام پوپ، در مورد اکثر هنرهایی ایران چون معماری، فلزکاری، سنگ تراشی، تذهیب قالیبافی مینیاتور و… با دقتی بی نظیر و موشکافی، زمان پیدایش علت، پیشرفت، نوع عملکرد، و کلیهی مشخصات دیگر آنها را در کتب خود توضیح میدهد.
بارها جلساتی را با این شخصیت سادهی فرهیخته و لاغر اندام داشتیم. با قدی کشیده و متین و با عصایی که بیانگر کهولت او بود و همیشه خانمش به کمک او میرسید و به سوالات دوستان جواب میداد و معمولا علاقمندان به دور هر دو حلقه میشدند.
آرتور اپھام پوپ (ARTHUR-UPHAM POPE) متولد آمریکا در ایالت رد آیلند به سال ۱۲۵۹ شمسی بود تحصیلاتش را در رشتهی فلسفه انجام و به درجهی استادی نائل آمده بود. در دانشگاههای مختلفی تدریس میکرد و به رشتهی فلسفه وفادار بود ولی پس از ازدواجش در سن ۳۹ سالگی با پژوهشگری در حوزهی ایران شناسی خانم فیلیس اکرمن (PHYLIS ACKERMAN)، با آثار هنری ایران آشنا و سخت مورد توجهش قرار گرفت. او رشتهی فلسفه را ترک و به موزهداری پرداخت در این رشته نیز در زمان کوتاهی با سمتهایی چون مشاور و رئیس در موزههایی نظیر کالیفرنیا این رشتهی هنری را پیگیری کرد. در اولین بازدیدش از ایران آقای حسین علاء در سال ۱۳۰۴ یک جلسهی سخنرانی برای او ترتیب داد که علاوه بر رجال علمی وقت، سردار سپه، رضاخان نیز حضور داشت یکی از بحثهایی جالب او، به حضور غیر مسلمانان در مساجد و مکانهایی اسلامی اشاره داشت. او با تشریح آثار ارزندهی ایران آن چنان تحلیل و تجلیلی از این آثار نمود که مسئولان بودجههای مناسبی را برای تعمیر چند بنای با ارزش، از جمله گنبد شیخلطفالله در اصفهان مقرر کردند.
از آن تاریخ با حمایت دولت، سفرهایی خود را به نقاط مختلف برای جمع آوری مدارک و گرفتن عکس شروع کرد. یک سال بعد در سال ۱۳۰۵، در نیویورک در موزهی فیلادلفیا با کمک و حمایت صاحبان آثار قدیمی، اولین کنگره بینالمللی هنر و باستانشناسی ایران را ترتیب داد. چون کارش با موفقیت چشمگیری همراه بود کنگرههای دیگری نیز در سال ۱۳۰۹ در لندن در سال ۱۳۱۴ در شوروی و باز در نیویورک در سال ۱۳۳۹ برگزار کرد. آخرین این کنگرهها در سال ۱۳۴۴ در ایران بود که در آن حدود ۷۰ ایرانشناس از ۲۰ کشور شرکت کرده بودند. شرح هر یک از این کنگرهها شنیدنی است. در کنار هر کدام فعالیتهای دیگری نیز انجام میگرفت. مثلا بعد از اولین کنگره، موسسهی آمریکایی هنر و باستانشناسی ایران» در نیویورک شکل گرفت.
این فعالیتها و جمعآوری اسناد منجر به تدوین ۶ جلد کتاب با نام «سیری در هنر ایران در سال ۱۳۱۸ شد که با همکاری همسرش و همراهی حدود ۷۰ پژوهشگر دیگر به انجام رسید. مجموعه به سال ۱۳۴۳ در ژاپن در دوازده جلد ترجمه و در اختیار علاقمندان قرار گرفت. در ایران نیز در سال ۱۳۵۶ نتیجه این تحقیقات توام با تحقیقات و مطالعات جدیدی که انجام گرفته بود، در ۱۶ جلد چاپ و منتشر شد. آرتور پوپ دانشمندی معتقد و عاشق کارش بود؛ شیفتهی آثار ایرانی و ایران بود ذکر و تشریح کلیهی کتب مقالات و گفتارهایش، بحثی جداگانه دارد. دولت وقت تا آنجا که امکان داشت به خدماتش ارج نهاد، مشاور هنری و افتخاری ایران و عضو فرهنگستان ایران بود. او علاوه بر دریافت نشانههای تاج علمی و همایون استاد افتخاری دانشگاه تهران بود و از سال ۱۳۳۵ با سمت مشاور هنری با بودجهای ماهیانه معاف از مالیات کار خود را پی گرفت. این خادم نامدار و جاودانی، نهایتا در نوزدهم شهریور ۱۳۴۸( دکتر حسین بحرالعلومی، در کتاب انجمن آثار ملی، در گذشت ایشان 8 شهریورثبت کردهاند) در شیراز، در سن ۸۹ سالگی بدرود حیات گفت و بنا به وصیتی که کرده بود، در اصفهان به خاک سپرده شد.
مقبرهی او در کنار زاینده رود در ضلع شمال شرقی پل خواجو واقع شده که مهندس محسن فروغی طرح و اجرای آن را در سال ۱۳۵۱ به اتمام رسانید. نقشهی بنا، شامل یک اطاق مستطیل با دو گنبد بدون نقش است که در نمای آن از قوسهای معماری سنتی استفاده شده است.
استاد جلال همایی در رسای او سرودهای دارد که با سبک نستعلیق در حاشیهی گنبد این بنا نقش شده است. ( در صفحات قبل آورده شده است)


