بــازار در ایــران – بررسی اجمالی سیر تحوّل تاریخی
![x-26-600×401](https://aoapedia.ir/wp-content/uploads/2020/11/x-26-600x401-1.jpg)
پدیدهی بازار در ایران تداوم خود را در طول تاریخ از ابتدای پیدایش جوامع انسانی حفظ کرده است و با مطالعهی سیر تحوّل تاریخی آن میتوان آنچه از رویدادهای مهم و گذشت زمان بر آن مؤثّر بوده را مشخّص نمود. در سکونتگاههای اوّلیهی ایران که اقتصاد آن متّکی به صنایع دستی و بازرگانی بود، احتمالاً مکانهایی برای استفادههای صنعتی، تجاری، بازرگانی و بهنوعی نزدیک به مفهوم بازار وجود داشته است؛ امّا با توجّه به ساختار اقتصادی کشور و کارکرد شهرها، جز شهرهای بندری، در دیگر شهرها، بازار عامل مهمّی در داد و ستد و تولید بعضی از کالاها در تمام طول سال بوده است. در دورهی ساسانیان بر اثر رواج بازرگانی داخلی و توسعهی شهرها و شهرنشینی، چنین فضایی پا به عرصهی وجود نهاد و در اغلب شهرهای بزرگ از جمله سلوکیهی قدیم و تیسفون، بازارهای بزرگی شکل گرفت که محلّ تولید و عرضهی کالاهای گوناگون (مصنوعات فلزّی، منسوجات، غلات و میوهجات) بودند. در ابتدا، بازار در بیرون دروازههای شارستان در محدودهی ربض و به صورت کاملاً ابتدایی تشکیل شده بود و با گسترشهای بعدی با اهمّیت یافتن تجارت و بازرگانی، به درون شهر راه یافت؛ بهطوری که در شهر دورهی ساسانی عنصر بازار به ستون فقرات شهر از دل شارستان شروع میشد و دامنهی خود را به ربض میگستراند و به قلب شهر بدل میگردید. با استقرار حکّام مسلمان، و با توجّه به وجود مقرّرات و بازرگانی و قوانین منبعث از شریعت و نهایتاً امنیّت نسبی در پهنهی کشور، بازرگانی بیش از پیش رونق یافت. با توجّه به وجود نمونههای این چنینیِ بازار در شهرهای پیش از اسلام، این عنصر نقش اساسی در ساماندهی شهر دورهی اسلامی نیز ایفاء کرد و مهمـترین سیاست حکومت اسلامی یعنی اهمّیت بخشیدن به ربض بهعنوان محلّ سکونت پیشهوران و صاحبان حرف و صنایع، در مقابل شارستان بهعنوان محلّ سکونت طبقات ممتاز جامعه، باعث شد که بازارها به علّت انتقال مراکز فعّالیت، از شارستان به درون ربض کشیدهشوند و در این قسمت، مهمـتر و گستردهتر گردند. با توجّه به سنّت به جای مانده از شهرهای دورهی ساسانی، بازار از میدان اصلی شهر به سوی دیوار و بارو کشیده شد و سپس در ورای آن تا حدّ معقولی گسترش یافت. با ایجاد مسجد جامع تغییری مهم در ساختار بازار و تنظیم فضایی آن بهوجود آمد. مسجد جامع جزئی از نظام شهرها شد و بازار بهعنوان مرکز کسب و کار مردم جایگاه ویژهای یافت و اغلب در کنار مسجد جامع جای گرفت و فضاهای بازار با توجّه به آن، برنامهریزی و مکانیابی شد. با توسعهی شهرها، تعدد بازارهای پدید آمده بیشتر شدند، بهطوری که در بعضی از شهرها علاوه بر بازار مرکزی که در شارستان قرار داشت، بازاری جداگانه نیز در ربض بهوجود آمد (نظیر ری). شهرهای اسلامی در تحوّل خویش به دور بازارها تنیده شد و در گسترش خود بازارهای جدید ایجاد کرد، به همین اعتبار است که میتوان از بازار بهعنوان ستون فقرات شهر دورهی اسلامی نام برد. در این روند تکاملی، با توسعهی سریع بازرگانی و تولیدات صنعتی در اواخر قرن دوّم و اوایل قرن سوّم ه. ق. با قدرت گرفتن حکومتها و دولت اسلامی، مبادلات علمی و فنّی در پهنهای وسیع از جهان آن زمان همراه با مبادلات تجاری و بازرگانی صورت گرفت. قدرتمندی حکومت اسلامی سبب افزایش رونق مبادلات تجاری و بهوجود آمدن شهرهای ده هزار نفری شد. بازارهایِ مملو از کالا و مردمانِ در این شهرها نشان از قدرت اقتصادی شهر دوره اسلامی داشتند؛ این روند با حملهی مغول در قرن هفتم ه. ق. منقطع شد. تفکّر عشیرهای بیابانگردی مغولان در تقابل کامل با سازمان و نظام شهرنشینی، آن را نفی کرد و با از بین رفتن مفهوم منطقهای شهرها و وحدت کشاورزی و تجارت و صنعت و همچنین ناامنی و عدم آرامش در کشور، مبادلات تجاری و بازرگانی کاهش یافت و بازارها رونق گذشتهی خود را از دست دادند. پس از دورهی مغول به دلیل غنای مفهوم بازار در نظام شهری ایران با تلاش برای عمران دوباره که در گوشه و کنار آغاز شد، شهرنشینی رشد آرام خود را شروع کرد و با استقرار دولت صفوی بهعنوان متمرکزترین دولت ایرانی در دورهی اسلامی، دوباره به اوج خود رسید. امنیّت ایجاد شده در دورهی صفویه و توسعهی روابط خارجی ایران موجب گسترش بازرگانی خارجی و در نتیجه رونق تولید انواع محصولات شد و رونق داد و ستد داخلی و خارجی به رشد شهرنشینی و توسعهی بازارهای شهری منجر گردید. توسعهی وضع اقتصادی و پیشرفت مبادلات تجاری شهرها، در ایجاد بناهای تجاری و خدماتی وابسته به بازار مؤثّر بود. با افزایش رونق بازارها برای رفع احتیاجات مردم، بهناچار سراها، تیمچهها و قیصریّهها که هر یک به کاری میآمدند در کنار راستههای بازار جای گرفتند و بافت خاصّ بازار، اماکن عمومی مانند حمّام، مدرسه و مسجد، امامزاده، تکّیه، سقّاخانه و زورخانه، قهوهخانه و غیره را نیز در جوار خود جای داد و رویهمرفته بافت کامل و واحدی بهوجود آمد. شاید بتوان این دوره را دوران تکامل مفهومی و کالبدی بازار ایرانی دانست.
انواع بازار
بازار در شکل کلّی خود نهادی منحصر به شهرها نبوده است. بازار بهعنوان شبکهی وسیع عرضه و تقاضا و مبادلات کالا و خدمات در ایران، در همهی اجتماعات قومی، فرهنگی و ملّی دیده میشود. نمونههای کالبدی بازارها را در اجتماعات عشایری و روستایی ایران میتوان مشاهده کرد؛ بدین صورت انواع بازار را در ایران میتوان بهطور کلّی به شرح زیر دستهبندی کرد:
1. بازارهای روستایی: بیشتر بهصورت ادواری و در ارتباط با تعدادی از روستاهای مجاور هم و متناسب با میزان تولید آنها بهصورت سالانه، ماهانه، و هفتگی و غیره شکل میگیرد. نقش بازارهای روستایی از بسیاری جهات شبیه بازارهای شهری است و در روستاهای ایران علاوه بر جنبهی اقتصادی، نقش فرهنگی و اجتماعی نیز دارند؛ چنانکه ملاقات مردم با یکدیگر، تبادل اخبار و اطّلاعات، انتخاب همسر، تفریح، اجرای مسابقات (مانند کشتی)، بزرگداشت رویدادهای مهمّ تاریخی، حلّ و فصل اختلافات و جمعآوری مالیاتها نیز همگی در آنها انجام میگرفته است.
بازارهای هفتگی در جوامع روستایی پرجمعیّت مانند سواحل جنوبی دریای خزر و بخشهایی از آذربایجان وجود دارد و خود بهنوعی نیازهای جمعیّت پراکندهی آن مناطق را که بهعلّت آب و هوای مناسب، دارای کشاورزی و محصولات فراوانی است برآورده میکند. در فلات خشک مرکزی ایران در واحدهایی از هم دور افتاده که جمعیّت آنها اندک است، چنین بازارهایی یا بسیار کمیاب است، یا اصلاً وجود ندارد. در این مناطق بخشهای بزرگتر یا عمده به مناطق کوچکتر تقسیم میشود و فعّالیتهای تجاری و صنعتی در بازار مراکز اصلی انجام میگیرد.
2. بازارهای عشایری: این بازارها نیز اغلب بهصورت فصلی و برای مبادلهی محصولات دامی و دستی عشایر که در فصول خاصی تولید میشود، بهوجود میآید. این بازارها در پیوند با بازارهای روستایی و در ارتباط با بازارهای شهری شبکهی کاملی را تشکیل میدهند.
3. بازارهای شهری: بازارهایی که در شهرها و یا محدودهی آنها شکل میگیرد و متناسب با کارکرد خود، اشکال و معانی متفاوتی دارند.
الف) بازار شهر: در حوزهی فرهنگی ایران، بازار شهر بهمثابهی بخش مرکزی تجارت است. شهر، مرکز سیاسی، تجاری، فرهنگی و دینی است و بازارْ سهم مهمّی در تحقّق این امر دارد. اغلب شهرهای ایران دارای یک بازار اصلی هستند که بسته به حوزهی نفوذ و ماهیّت وجودی بازار، کارکردهای مختلفی دارد. حوزهی کارکردی این بازارها علاوه بر همهی شهر، در یک منطقهی پرجمعیّت و حاصلخیز، اغلب جنبهای فرا شهری و منطقهای نیز داشته است. بدین معنا که روستاییان و گاه عشایری که در حوزهی کارکردی آن شهر زندگی میکنند، برخی از صنایع و محصولات مازاد خود را به بازار شهری عرضه مینمایند و بعضی از کالاهای مورد نیاز خود را از بازار شهری میخرند. امّا بازار اصلی در یک شهر مرکزی که بر سر تقاطع راههای مهمّ بازرگانی و تجاری قرار دارد، بر فعّالیّتهای تجاری عمده و کارکردهای فرامنطقهای متمرکز است. بسته به موقعیّت جغرافیایی و وضع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بازارهای شهرها در مقیاس شهری، منطقهای، کشوری و گاه بینالمللی فعّالیت داشتهاند و متناسب با آن از ساختارهای متفاوتی برخوردار بودهاند.
ب) بازار ناحیهای: در شهرهای بزرگ، افزون بر بازار اصلی شهر، یک یا چند بازار ناحیهای نیز وجود داشت که برخی از نیازهای ساکنان آن ناحیه را به کالاهای روزانه، هفتگی و گاه ماهیانه تأمین میکرد. حوزهی کارکردی این بازارها شامل محدودهای مرکّب از دو یا چند محلّه بود و در بعضی از آنها کالاهای خاص نیز عرضه میشد.
ج) بازارچهی محلّهای: این بازارچهها نیازهای ساده و روزانهی اهالی و ساکنان محل را اعمّ از خوراک و دیگر کالاهای ضروری فراهم میآورند و معمولاً از یک بازار مرکزی، اجناس خود را تأمین میکنند. این بازارها از جهاتی با بازار بزرگ تفاوت دارند، مانند دارا بودن ترکیب مسکونی تجاری و نداشتن تجمع صنفی و غیره. بعضی از محلّههای بزرگ شهرهای مهم مانند محلّههای اصفهان دورهی صفوی، چندین بازارچه داشتهاند؛ این بازارچهها معمولاً بهتدریج در امتداد بازار اصلی شهر، به درون محلّههای اطراف نفوذ کردهاند.
د) بازار بیرون شهری: این بازارها در حاشیهی شهرها و اغلب بهصورت بازار خطّی در طول راههای منشعب از دروازهی شهر واقع است و محل اتّصال شهر به روستا بوده و غالباًَ مخصوص کالاهای ارزانقیمت است؛ مانند بازار دروازهی جنوب غربی در شیراز. این بازارها گاه خانهای سادهای دارند که از آنها برای نگهداری محصولات کشاورزی، حیوانات بارکش و وسایل حمل و نقل و پرورش دامها بهطور موقّتی استفاده میشود. اغلب بازارهای بیرون شهری، فضای طرّاحیشده و ساختهشدهای ندارند، بیشتر به شکل بازارگاه بوده و گهگاه بهصورت ادواری تشکیل میشدند. کشاورزان و روستاییان اغلب برای تهیّهی نیازمندهای خود به این بازارها که هنوز هم معامله در آنها سادهتر است، یا سایر بازارهای حاشیهای که برای تأمین نیازهای ضروری روستاییان مجهّز شدهاند، مراجعه میکنند. نمونههای خوب این بازارها در تبریز دیده میشوند. مهمـترین رشتههای کسب در این بازارها، فرآوردههای کشاورزی و دامی همچون میوه و ترهبار، دام و طیور، لبنیات، تخم مرغ، پشم، زغال چوب و هیزم، ابزار کشاورزی، کالاهای نجّاری، آهنگری، طناببافی، سَرّاجی، سفالسازی، سبدبافی، کالاهای ارزان نسّاجی و پشم رنگشده برای قالیبافی و گلیمبافی و غیره است.
ح) بازار زیارتی: در این بازارها که معمولاً در همسایگی مکانهای مقدّس و زیارتگاههای اسلامی جای دارند، اغلب کالاهای اماکن زیارتی به فروش میرسند، مانند شمع، مُـهـر و تسبیح، زیورآلات و غیره و خدماتی نظیر صرّافی، عکّاسی، مسافرخانه، غذاخوری و مسافربری نیز در آنها ارائه میشود.
تحوّل مفهومی و ساختاری بازارها در دورهی معاصر
تحوّل بازارهای ایران ناشی از عوامل و پدیدههای متعدّد تاریخی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تکنیکی و غیره، بهویژه تکمحصولی شدن اقتصاد ایران بر پایهی استخراج و فروش نفت و پیدایش سرمایهداری وابسته و رشد برونزای شهری بوده است. تحوّل مهمّ مفهوم بازار و تغییر جهت روندی که صدها سال تقریباً به یک سو پیش میرفت، در دورهی قاجار و با تحوّل زندگی در مقیاس جهانی روی داد و با تغییرات ناشی از سیستم اقتصادی نوین و شیوهی زندگی جدید، جایگاه بازارها در زندگی شهری دچار دگرگونی شد.
عدم وجود سازمان دیوانی مناسب و حکومت خودکامهی شاهزادگان قاجار، عملاً سازمان تولیدی کشور را فروپاشید و این فروپاشی در لحظهای رخ داد که هجوم سرمایهی خارجی برای در اختیار گرفتن سازمان اقتصادی و تولیدی کشور روند روز افزونی گرفت. شدّت یافتن مبادلات سرمایهای ویژه، ورود سنگین محصولات صنعتی به بازار ایران و عدم رقابت یا در حقیقت عدم امکان رقابت صنایع بومی ــ هنوز در مرحلهی کارگاهی ــ باعث میگردد که کشور در بسیاری از کالاهای مصرفی، خود اتّکایی را از دست بدهد و استحالهی جامعهی مصرفی آغاز شود. در این شرایط پیوستگی و ادغام اقتصاد ایران در بازار جهانی در شرایط نوین اقتصاد صنعتی، عملاً به از هم پاشیدن بازارهای کوچک و محلّی میانجامد.
در پی ورود کالاهای خارجی و تعطیل شدن برخی از مراکز تولیدی کشور، صادرات بسیاری از کالاها نیز دچار بحران شد و بسیاری از تولیدکنندگان خسارت دیدند. در این دوره، اقتصاد بر تجارت صدور مواد خام و ورود مواد ساخته شده متّـکی است. شهر به عنوان مرکز اداریحکومتی و تجاری بازرگانی، پیش از آنکه در ارتباط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی با روستاها و منطقههای تابعهی خود باشد، متأثّر از چگونگی ورود و گردش کالا و سرمایهی خارجی میشود و بدین سبب در دورهی قاجار آن دسته از شهرهایی رونق مییابند که از دیرباز فعالیّت بازرگانی داشته و درهای خود را به روی فعّالیّت بازرگانی، تجاری و مبادلاتی بینالمللی گشوده بودهاند.
به این ترتیب بازار که محلّ عرضهی تولیدات داخلی و رقابت صنایع ملّی بود، بهتدریج به انبار کالاهای وارداتی و نمایشگاهی برای عرضهی آن تبدیل شده و از این راه به صنایع ملّی لطمات جبرانناپذیری وارد آمده است؛ بهطور مثال هنر قالیبافی که زمانی رونق فراوان داشت و از اقلام بزرگ صادرات بود، با ورود انواع موکت و فرشهای ماشینی ساخت داخل و خارج، دچار آیندهای مبهم گردید.
در پـی آن در اوایل دورهی پهلـوی با سـاختن معـابر و خیابـانهای مستقیم بهمنظور ایجاد مسیری قابل استفاده برای برگزاری مراسم، راندن کالسکه و مراسم تشریفاتی، تحوّل ساختاری در شهر صورت گرفت. خیابانهایی که در طرفین خود بناها و ساختمانهایی دارند و سازمان کالبدیفضایی ممتدّی را تشکیل میدهند موفّق میشوند در شبکهی سنّتی بازار به عنوان ستون فقرات شهری خلل وارد کنند و از این پس خود را بهعنوان عنصر اصلی توسعهی شبکهی شهری معرّفی نمایند. ابتدا نمادهای جدید شهری، اداری و حکومتی و سپس دکانها و فضاهای تجاری در کنار راستهها و فضاهای تجاری به صورت پراکنده یا متمرکز در کنار خیابانها و در سراسر شهر گسترش مییابند و بازارها غالباً به فضاهایی قدیمی و تاریخی تبدیل میشوند.
بازار با انتقال بخش اعظم از فعّالیتهای خویش، به اوّلین انتقال فضایی از مکان خاص به مکانی دست میزند که با تطوّر زمان تغییر میکند. در تأثیر این تحولات بازارهای شهرهای ایرانی به سرنوشتهای متفاوتی دچار شدند:
1. دستهای از آنها به علّت در انزوا قرار گرفتن و قطع دسترسیهای مطلوب فرسوده شدند و اندکاندک به حاشیهی خیابانها منتقل گردیدند. فرسایش فضاهای خالی از عملکرد موجب ویرانی آنها شد (بازار سمنان).
2. دستهی دیگر را خیابانها قطعهقطعه کردند و قطعات باقیمانده بر حسب موقعیّت جدید در شهر، فعالیتهای متفاوتی در پیش گرفتند (بازار اردبیل).
3. بعضی از بازارها به دلیل غنای منطقه از تولید صنایع داخلی، هویّت اصلی خود را حفظ نمودند و از نفوذ تأثیرات وضع جدید تا حدودی در امان ماندند (بازار اصفهان).
4. در شهرهای بزرگ، بهویژه در تهران، بازارها ضمن حفظ پارهای از عملکردهای خود، فعّالیتهای جدیدی نیز آغاز کردند. در این بازارها قرارگیری بخشهای خدمات جنبی، انبارداری و عرضهی برخی از کالاها حتّا در بخشهای فرسودهی بازار باعث رونق چشمگیری شده است؛ اما با توجّه به توسعهی سریع بخشهای مسکونی در بافتهای همجوار، کالبد این بازارها توان جوابگویی به تمام این فعّالیتها را ندارد.
5. تعریض اطراف حرم مطهّر حضرت رضا (ع)، بازار قدیمی مشهد را تقریباً از بین برده و جز راستهی کوچک سرشور و چند راستهی محقّر دیگر، تقریباً چیزی ار آن باقی نمانده است. ساختمانهای تاریخی اطراف حرم حضرت معصومه (س) در شهر مذهبی قم و حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری نیز تخریب شده است. بازار قیصریّهی شوشتر با چارسوق زیبا و پلان صلیبیشکل بر اثر خیابانکشی کاملاً از بین رفته است و بسیاری از سراهای بازار کرمان که زمانی محلّ تصمیمگیریهای مهمّ تجاری بوده، اکنون به صورت انبار کالا یا مخروبه در آمده است.
بـازار سنّتی ایران مرکز حیات جمعی بود و عمدهی فعّالیتهای عمومی شهروندان و مراجعان در درون یا اطراف بازار انجام میشد. بازار برای رفع نیازهای عمومی دارای تعدادی بنا با طرح و موقعیّت مکانی مناسب برای پذیرا شدن فعّالیتهای مختلف بوده است. اجزای تشکیلدهندهی بازارها تقریباً مشابه یکدیگرند. در برخی از موارد، با توجّه به حوزهی فعّالیت و خدمات و ویژگیهای هر شهر و بازار، گروهی از عناصر کالبدی به شکل دیگر تجلّی مییابد و یا آنکه جای خود را به کالبدی دیگر میسپارند و یا چند عملکرد را در یکـجا به عهده میگیرند. عناصر ساختاری بازار بزرگ شهر در کاملترین شکل کالبدی و با گستردهترین حوزهی عملکردی به قرار زیر است:
1. فضاهای مرتبط با کارکرد نگهداری و انبار: سرا، کاروانسرا و خانبار
2. فضاهای طولانی با دالان یا بند: قیصریّه، کارگاه و دکان
3. فضاهای تجاری: دکان، تیمچه، تیم، خان، راسته
4. فضاهای مربوط به کارکردهای مذهبی و فرهنگی: مسجد، حسینیه، تکّیه، مدارس و حوزههای علمیّه
5. فضاهای مربوط به گارکردهای خدماتی: حمام و آبانبار
6. فضاهای مربوط به کارکردهای اجتماعی و ارتباطی: زورخانه، نقارخانه، چارسوق، میدان، جلوخان، کاروانسراهای خارج شهر
بازارهـای تبـریز
شاردن سیاح فرانسوی دربارهی تبریز در انتهای عهد صفوی مینویسد: «تبریز در تجارت اوّل شهر مملکت است.» وی جمعیّت شهر را در قرن 11 ه. ق. دستکم 600 هزار نفر ذکر کرده است و دربارهی شهر میگوید: «عماراتش عالی نیست، امّا بازارهایش از سایر بلاد آبادتر و سقف پای آنها بلندتر است. آمد و شد مردم در این بازار و کثرت مالالتّجاره، دلیل کمال و آبادی شهر است».
خصوصیات کالبدی
بازار تبریز ازجمله بزرگترین بازارهای سنّتی ایران و جهان است؛ این بازار تنها بهصورت خطّی گسترده نشده بلکه با شکلگیری چندین راستهی اصلی و راستههای فرعی مرتبط، در چهار جهت گسترش پیدا کرده است. این بازار از نوع بازارهای چندمحوری است. محدودهی بازار تبریز از شمال، به مجموعهی صاحبالامر (این مجموعه با میدان نقش جهان و مجموعهی شیخ صفیالدّین اردبیلی قابل مقایسه است)، از جنوب به مسجد یا ارگ علیشاهی (که در مقام خود یکی از بزرگترین و مرتفعترین بناهای خشتی آجری در ایران است)، از شرق به میدان کبود و از غرب نیز با یک راسته به مسجد جامع منتهی میشود. مجموعهی اقتصادی بازار تبریز مجموعاً 13 هکتار وسعت داشته که حدود 2/7 هکتار آن صرفاً به بخش تجاری اختصاص یافته است. بازار تبریز شبکهای ارتباطی متشکل از تعدادی راستهی موازی و متقاطع است. دو راستهی اصلیتر آن راستههای شمالیجنوبی است، که بهطور تقریبی و با اندکی اعوجاج و جابهجایی با یکدیگر موازی هستند. تعدادی راسته عمود بر این دو راسته نیز وجود دارد که مهمترین آن، مسیر و امتداد بازار حرمخانه، بازار کفّاشان و بازار مِسچی است. در بازار تبریز هریک از راستهها یا فضاهای منسجم به عرضهی کالاهایی ویژه اختصاص داشته و به آن نام نیز خوانده میشده است. برای مثال، کفّاشها در راستهای نسبتاً معیّن جای دارند و سراها و تیمچههای فرشفروشان غالباً از فضای عرضهی دیگر کالاها متمایز است. البتّه در دهههای اخیر نوعی اختلاط فعّالیتها و فضاهای متنوّع در برخی از راستهها بهخصوص راستههای واقع در کنار خیابانها و بخشی از بافت بازار مشاهده میشود که از تحوّلات شهری در چند دههی اخیر تأثیر پذیرفته است.
عبور رودخانهی آجیچای از شمال بازار باعث جدایی بافت باراز با میدان صاحبالامر واقع در شمال رودخانه میشود. در جهت رفع این مشکل راستهی بازار از روی پُل امتداد یافته و اتّصال فضایی بازار و میدان را برقرار ساخته است. این شکل کالبدی در نوع خود بینظیر است و در هیچ بازار دیگری نمونهی مشابه ندارد. بازار تبریز به دلیل اقلیم سرد و گستردگی تجارت دارای بافت متراکم، فشرده و پوشیده است. اکثر فضاهای کالبدی بازار دو طبقه و گاهی سهطبقه است. ارتفاع سقف راستهها کم ــ حدّاکثر 6 متر ــ و عرض راستهها بین 4 تا 5 متر است. بهطور کلّی سقف راستهها در مقایسه با سقف بازارهای نواحی مرکزی و گرمسیری کوتاهتر است و روزنههای سقفی کوچک، تأمین نور و تهویه را در فضای بازار میسر میسازد. مسقّف بودن راستههای طولانی بازار با پیچوخم خود و ترکیب فضایی منحصربهفرد، نوعی اعتدال حرارتی را موجب شده، زمستانهایی گرم و تابستانهایی خنک را در فضای بازار ایجاد میکند. کارکرد اقتصادی و تجاری بازار تبریز از کارکرد فرهنگیاجتماعی آن بیشتر بوده است و این مسئله کاملاً در ترکیب عناصر بازار دیده میشود. برخلاف بازار اصفهان، فضاهایی فرهنگی مانند مدارس، در آن کمتر وجود دارد. مساجد نیز بهصورت پراکنده در اطراف بافت تجاری قرار دارند. تمرکز مساجد عمدتاً در کنار مسجد جامع در جنوب غربی بازار دیده میشود. حمّامها نیز در بافت مرکزی بازار کمتر دیده میشود و اغلب در کوچههای مسکونی واقع شدهاند که به محدودهی بازار منتهی میشوند. این بازار برخلاف بازارهای شهرهای مرکزی ــ مانند اصفهان، یزد و غیره ــ تمرکز زیادی بر جنبههای اقتصادی دارد و فعّالیتهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی آن بهصورت ترکیبی در برخی از مواقع سال در فضاهای مربوط به عملکردهای تجاری جاری میشود.
بازارهـای اصفهان
اصفهان در تمام دوران تاریخی از شهرهای بزرگ و مشهور ایران بوده است. این شهر با توجّه به استقرار در محلّ تقاطع راههای عمده و مهم، در دوران هخامنشی از اهمّیت ویژهای برخوردار بوده و بر سر راه پرسپولیس و اکباتان قرار داشته است؛ و در اوایل دورهی اسلامی عناصر اصلی شهر بر روی محور اصلی یا ستون فقرات شهر قرار گرفته بود. این محور احتمالاً از شعبات راه ابریشم و یا بخشی از راه ادویه است.
خصوصیات کالبدی
توسعهی مجموعهی بازار اصفهان را میتوان به دو قسمت قدیمی با سازمانی خطّی که به مرور زمان ساخته شد و قسمت جدید که در زمانی کوتاهتر و با سازمانی شبکهای و نظمی بهتر بنا گردید، تفکیک کرد. این بازار از جلوی مسجد جامع و میدان کهنهی اصفهان بهصورت خطّی شروع و در شمال میدان نقش جهان بهصورت شبکهای گسترده میشود و در نهایت دورتادور میدان را فرا میگیرد. در این مجموعه راستهی بازار قیصریّه (ضرّابخانه) به عنوان زیباترین و مهمترین راستهی بازار اصفهان به دستور شاه عبّاس در محور اصلی میدان نقش جهان همراه با عناصر کالبدی دیگر چون کاروانسرای شاه، ضرّابخانه، چارسوق چیتسازها ساخته شد.
مجموعهی بازار اصفهان شامل راستهها، سراها، تیمچهها، مساجد، چارسوقها و مدرسههایی است که طیّ چند قرن شکل گرفته است. مهمـترین راستهی بازار اصفهان، راستهی طرّاحی شدهی ضرّابخانه یا قیصریّه با عرض حدود 5/6 متر است. بازار ضرّابخانه پساز ورودی قیصریّه دارای چارسوق زیبایی به نام قیصریّه است که با ارتفاعی حدود 20 متر یکی از بزرگترین چارسوقهای بازارهای ایران است. این گشایش فضایی عظیم که فضای مکثی را ایجاد نموده است، با توجّه به وجود دو عنصر شاخص بازار یعنی سرای شاه و ضرّابخانه، در کنار آن شکل کاملی به خود گرفته است.