
بافت، همجواری و بتن
به سوی درکی بهتر از فضا
پگاه پایه دار (از دفتر هنر معماری)
«ما هیچگاه نمیتوانیم آگاهی کاملی از جهان داشته باشیم، مگر تنها از طریق برخورد نیروهای فیزیکی برگیرندهی حواسمان.» اف پی کیلپاتریک (F. P. Kilpatrick)
بافت
بافت را میتوان «ویژگی دیداری و قابل لمس سطحی عناصر بصری» تعریف نمود که گرچه عنصری بصریست، اما در جایگزینی با حس دیگری به نام لامسه بکار میرود و ابزاریست که میتوان بهصورت گسترده در معماری از آن استفاده نمود. بافت، حتا زمانی هم که بهصورت بصری معرفی میشود، بهطور کلی بهوسیلهی حس لامسه ارزیابی و احساس میشود. در واقع، خاطرههای حاصل از حس لامسه است که ما را قادر به درک و ارزیابی بافت مینماید. تاکنون، تعداد بسیار کمی از طراحان نسبت به اهمیت بافت توجه بیشتری نشان دادهاند و استفاده از آن در معماری، عمدتاً برحسب تصادف و بدون قاعده میباشد. بهعبارت دیگر، استفاده از این حس و به بازی کشیدن آن به ندرت بهصورت آگاهانه و با استفاده از دانش انسانشناسی یا اجتماعی بکار گرفته میشود. این درحالیست که احساس بشر از فضا، ارتباط نزدیکی با دریافت و درک او از حواس خویش دارد که آن هم در عکسالعمل بسیار نزدیک با محیط اطراف او میباشد. میتوان بشر را بهعنوان موجودی در نظر گرفت که دارای جنبههای بصری، حرکتی، دمایی و ملموسی از نفس خویش است که احتمالاً توسط محیط اطرافش مهارشده یا تقویت گردد. در واقع، عنصر «بافت» عاملیست که باعث تحریک گیرندهی بیواسطهی آدمی، برای درک فضایش میشود و از این جهت در آگاهی او نسبت به اطرافش از اهمیت بالایی برخوردار است.
اکثر موفقیتهای فرانک لوید رایت (Frank Lloyd Wright)، بهعنوان یک معمار، حاصل شناخت او از روشهای مختلف و متعددیست که مردم برای درک فضا بکار میبرند. تغییر در سطوح، استفاده از مصالح زبر و خشن در کنار مصالح نرم و بسیاری از این قبیل طراحیها از راهکارهاییست که او بکار میگرفته و جذابیت این کار در طراحیهایش بهحدیست که اغلب ساکنان و استفادهکنندگان از فضاها به کشاندن انگشتانشان بر روی سطوح و احساس حاصل از آن، علاقه نشان میدهند. با این تدبیر، رایت سعی داشت درک فضاییِ اشخاص را با مجذوب کردن آنها به سطوح ساختمان، بالا ببرد. ظاهراً، طراحان اولیهی باغهای ژاپنی نیز این مهم را بهخوبی شناخته و استفاده کردهاند. باغهای آنان نه تنها برای مشاهده و لذت بصری طراحی شده، بلکه بههنگام قدم زدن نیز، بهطور خارقالعادهای تجربهی حرکات ماهیچهای و استفادهی بیشازحد حس لامسه، احساس میشود.
بافت در معماری
بهطور کلی، میتوان بافت ساختمان را به دو دستهی عمده تقسیمبندی کرد: بافت بصری ساختمان که معطوف به الگوی بصری آن در مقیاس بزرگ میشود و بافت لامسهای، آن چیزیست که به صورت فیزیکی و با دست لمس میشود. بافت بصری را میتوان از طریق سازمانبخشی به عناصر معماری مانند پنجره، در و پر و خالی فضاها ایجاد کرد. تکرار و ترکیب این عناصر میتواند الگویی را بسازد که در نهایت منتج به بافتی خاص گردد. از طرف دیگر، بافت لامسهای توسط مصالح و مواد بکار رفته در سطوح معماری مانند بتن، چوب، سنگ، شیشه و مانند آن به وجود میآید. در این قسمت، باید به این نکته توجه داشت که انواع مصالح نیز می توانند بافتهای گوناگونی را ایجاد نمایند؛ برای مثال، شیشه بافتی صاف و هموار دارد در حالیکه مصالحی از قبیل سنگ، آجر یا بتن از بافتی خشن برخوردارند.
در مـــوزهی تـــاریـــخــــی بِـــــرن، 2009 (Bern Hisorical museum)، معمار با پوشانیدن جامهای بتنی بر روی کالبد این بنا و ایجاد بافتی مدولار بر روی بتن آن که در واقع جایگاه پنجرهها و شیشههای این بنا را مشخص میکند، نمای مرموزی را به این ساختمان بخشیده است. تصور سادگی این لایهی ضخیم بتنی و مقایسهی آن با حالت کنونی، بر پویایی این نما که حاصل وجود بافت پازلمانند بدنهی آن است، تأکید دارد. در حقیقت ایجاد چنین بافت بصریای بر آن، از روح سرد و خشن بتن میکاهد (تصویر 1).
ساختـمان اداری دبــیـرخانهی چنـدیـگَره، 1958 (Secretariat Building at Chandigarh)، نمونهای دیگر از ایجاد بافت بصریست که در آن لو کربوزیه با تنوعی که میان دفاتر سلولی و اتاقهای جلسات بهوجود آورده، یکنواختی سطوح را در نما و حجم کلی از بین برده و در واقع، با تکرار و ترکیب الگوها و مدولهایی در نما، حس بافتی متحد را برای مخاطب ساخته است (تصویر 2). همین معمار، در ساخت بنای اونیته د’ آبیتاسیون مارسی خود، 1952 (Unite d’Habitation)، علاوه بر ایجاد بافت بصری توسط تکرار مدولها، بهدلیل بکارگیری قالبهای چوبی برای قالبریزی بتنی نما، بافت چوب را به نمای بتنی آن بخشیده است و با ایجاد بافت لامسهای علاوه بر قوای بصری، لامسهی انسان را هم درگیر خود کردهاست (تصویر 3).
در میان انواع مصالح ساختمانی که معماران میتوانند از آن استفاده نمایند، بتن یکی از مصالح پرطرفدار و مناسب در هنگام ایجاد بافت است. معماری معاصر، نیازمند اشکال بسیار مختلفی از بافت و پرداخت سطحیست و بتن بهعنوان یک امکان در معماری معاصر با قابلیت یکنواختی رنگی و پرداخت مناسب سطحی، کمک شایانی در برآوردن نیازهای معمارانه انجام میدهد. فرانک لوید رایت دربارهی استفاده از بتن مینویسد: «به نظر، بلوکهای بتنی ارزانترین و زشتترین عناصر ساختمان در ابتدای ساخت میباشند، اما چرا اینگونه به آنها ننگریم که با بکارگیری فنونی خاص، میتوانیم در ساختمانها، آنها را ماندگار، زیبا، فاخر و در عین حال ارزان جلوه دهیم.»
مهمترین عاملی که باعث بروز این خصوصیت در بتن میشود، شکلپذیری آن و همچنین استفاده از قالب برای ساخت بلوک های آن است، زیرا این ماده با توجه به نوع مصالح قالب مورد استفاده، بافت آن را به خود میگیرد که از نمونههای آن، میتوان به دانشکدهی هنر و معماری دانشگاه ییل، 1963 (Art and Architecture Building at Yale university) اشاره کرد. معمار این بنا، پُل رودالف (Paul Rudolph)، از قالبهایی با طرح متفاوت و ویژه استفاده نمودهاست و اگرچه در هنگام ساخت، سطوح بتن به قالب چسبیده بودند و بالاجبار مجبور به چکش زدن سطح آن شدند، اما هنوز هم بافت آن خشن، ناهموار و در عین حال گیرا و بسیار تأثیرگذار میباشد (تصویر 4). بهعلاوه، انقطاعی که در میان بلوکهای بتنی در هنگام ساخت بهوجود میآید، خود پتانسیلیست که برای مثال، لویی کان از آن در طراحی ساختمانهای مؤسسهی سالک، 1965 (Salk Institute) بهره برده است تا بافتی منحصر به فرد را خلق نماید (تصویر 5). این ویژگی صورتی خشنتر از بتن را به نمایش میگذارد.
از موارد دیگری که میتوان توسط آن خواص بتن را به رخ کشید، بکارگیری آن در کنار مصالح دیگر میباشد که آن را اصطلاحاً «همجواری» مینامند و نمونهی بینظیر آن در طراحی خانهی آبشار، 1939 (Falling Water House) فرانک لوید رایت مشهود است. در کنار بافت بسیار خشن و ناهموار سنگهای عناصر عمودی این بنا، بافت بتن آرام و ساکت جلوه مینماید و تأکیدی بر تضاد میان سطوح افقی و عمودی دارد (تصویر 6). همین ماده در خانهی هِمِرُسکوپیم، 2005 (Hemeroscopium) صورتی دیگر از خود را نشان میدهد. تیرهای عظیم بتنی که نقش سازهای بنا را هم بر دوش میکشند، در کنار شیشههای شفاف، تیرهای فلزی و آبنماها سرکش مینمایند و گویی قدرت خویش را فریاد میزنند (تصویر 7). در جایی دیگر، زمانی که بتن در کنار آجرهای زرد و قدیمی موزهی هنر طبیعی برلین، 2010 (Museum of Natural History) جای داده میشود، برای انعکاس حادثهی بمبگذاری در این محل و خاطرات تلخ آن، لب از سخن میبندد و مانند روحی سرد در مجاورت دیوارهای بنای قدیمی ایستاده و ماتم خود را نشان میدهد (تصویر 8). همین شخصیت چندگانهی بتن که در کنار مصالح دیگر به خود میگیرد، سبب شده معماران و طراحان در بیان ایدهها و مفاهیم ذهنی خود، گاه برای تلطیف بنای خود و گاه به منظور نمایش خشم، از آن کمک گیرند.
پس بهطور کلی میتوان سه گرایش را برای ایجاد بافت لامسهای در معماری بناها تعریف نمود: استفاده از مصالح با بافت خشن، استفاده از مصالح با بافت نرم و هموار و در آخر ترکیب آنها که در نهایت آنچه به دست میآید، خلق بافتی متفاوت و تأثیرگذار برای ساختمانها و نماهای شهریست.
نقش قالب در ایجاد بافت سطوح بتنی
به موازات رشد ساخت پروژه های بتنی در قرن بیستم، اصطلاح «بتن معماری» نیز بکار گرفته شد که دو کاربرد از بتن را تعریف میکند: اولاً، بهعنوان نوعی مصالح سازهای و ثانیاً، استفاده از آن در سطح رویهی ساختمان. در این میان، بهطور قطع میتوان گفت که قالببندی، نقش بسیار مهمی را در اجرای هرچه بهتر و تأثیرگذارتر بتن ایفا میکند، چرا که با گذشت زمان و پیشرفت این صنعت، طراحانِ قالب نیز مجبور به ابداع روشهای نوینی برای قالببندی و استفاده از تکنولوژی در آن شدهاند. قالبهای بتنی را از لحاظ جنسشان که بر ایجاد بافت بر روی سطوح مؤثرند، میتوان به قالبهای چوبی، آجری، پلاستیکی، گچی، لاستیکی، بتنی، الیاف شیشه، فلزی، پارچهای، فایبر گلاس یا موارد دیگر تقسیمبندی نمود. نوع مادهی انتخابی برای قالبها به شکل مورد انتظار در پایان کار، تعداد موارد استفادهی مجدد، هزینهی ساخت قالب و سادگی برپایی و جداسازی آن بستگی دارد.
بتن از زمان اختراع، توسط قالبهای صلب، شكل داده میشد. قالبهای چوبی و فلزی در اواسط سدهی 1800 استفاده شد و بعد از آن واژهی قالبهای سازهای (Structural Form) به قالبهای مستطیلی و منشوری اطلاق گردید. اما به مرور زمان و بهدلیل تأثیراتی که قالببندیهای هندسی سنتی بر شکل نهایی بنا میگذاشتند و لزوم دستیابی معماران به اشکال متنوع و فرمهای پیچیده، مواد دیگری همچون پارچه در قالببندی بتن بکار گرفته شد.
با آنکه اختراع قالبهای پارچهای به انقلاب صنعتی و رویدادهای آن بازمیگردد، اما در نوشتههای ویتروویوس، معمار و نویسندهی رومی، آثاری از استفادههای مشابه از این روش مانند استفاده از نیهای در هم تنیده و ریختن گِل بر روی آن برای ایجاد دیوارها و سازههای دیگر دیده میشود. این قالبها، علاوه بر صرف هزینهی اقتصادی کم، امكان استفادهی مجدد را هم در كارهای پيشساخته و هم كارهای درجا فراهم میآورد. اين روش قابلیت استفاده در پی، ديوار، ستون، سرستون، دال و تير را داراست، همچنین با استفاده از قالبهای پارچهای، با تركيب انعطافپذيری قالبها و خاصيت خميری بتن به مزيتهای زيادی از جمله ایجاد سطوح صیقلی با نفوذپذیری کم و ایجاد اشکال هندسی با توجه به خاصیت کششی پارچه دست پيدا میكنيم.
حتا در دهههای اخیر نیز طراحان صنعتی از این روش و متریال برای ساخت وسایل گوناگون مانند میز، صندلی و مانند آن استفاده کردهاند تا قابلیتهای گوناگون آن و انعطافپذیری بینظیرش را نشان دهند. شکلپذیری و فرم کلی این وسایل بهگونهایست که در نگاه اول بیشتر به موادی نظیر پلیمر شباهت دارد تا بتن. تِژو رِمی و رُنه وِنهویزن (Tejo Remy and René Veenhuizen) دربارهی ساخت صندلی و میزهای بتنی خود مینویسند:
«هدف اصلی، تولید صندلیای برای محیطهای بیرونی بود که البته نرمی و راحتی آن نیز بسیار اهمیت داشت. برای نیل به این منظور در ساخت آن ترکیبی از بتن و فوم بکار رفته است. این روش، که به قالبریزی نرم معروف گشت، برای ساخت وسایل و قطعات بسیار دیگری نیز مورد استفاده قرار میگیرد.» (تصویر 9)
همچنین آنه-مته مانِلیوس (Anne-Mette Manelius) که پژوهشها و ساختههای بسیاری را در این زمینه و با قالب پارچهای انجام داده است، مینویسد:
«در هنگام استفادهی بازدیدکنندگان از صندلی بتنی، با سؤالات و واکنشهای متعددی از قبیل “آیا پارچه هم روی سطح صندلی کشیده شده است؟” و یا ” امکان ندارد این صندلی از جنس بتن باشد” مواجه میشدم. گویی این صندلی سطح جدیدی از آگاهی را با ایجاد تضاد میان احساس و ادراک آدمی بهوجود میآورد.» (تصویر 10).
نمای سطوح بتنی
از آنجایی که کیفیت بتنِ تمام شده، تابع کیفیت قالب میباشد؛ لذا در بتنهای معماری میبایست در انتخاب قالب دقت زیادی نمود. نوع و شکل قالب مورد استفاده میتواند تأثیر بسزایی در سطح نهایی بگذارد. البته، به جز قالببندی عوامل دیگری از جمله نوع سیمان، منابع سنگدانههای ریز و درشت، فقدان یکنواختی مخلوط، روشهای بتنریزی، کنترل اسلامپ و روشها و زمان عملآوری بتن نیز، علیرغم دقت زیاد در اجرایشان، بر بافت نمایان سطوح پایانی تأثیرگذار میباشند. سطوح مختلف بتنی را میتوان به گروههای زیر تقسیم نمود:
سطوح طرحدار
با استفاده از قالبهای تختهای و چوبی، مواد پلاستیکی و دیگر مواد مانند پلی استایرن، میتوان سطوح طرحدار مختلفی بهوجود آورد. همچنین، برای برجستهتر نمودن ظاهر با رگههای چوب بر روی آن برس سیمی کشیده میشود و یا با ماسهپاشی، اثر آن نمایانتر میگردد. برای ایجاد بتنی با نقش تختهای زبر، میتوان در پوشش قالب از تختههای پرداختنشده استفاده کرد. گاهی اوقات نیز بر روی قالبها، بهصورت افشانهای، آمونیاک پاشیده میشود تا با برجستهتر نمودن رگههای چوب، نقش آنها نمایانتر جلوه کند.
از طرف دیگر، معماران با توجه به ایده و کانسپت طرح خود میتوانند از قالبهایی با طرحهای دلخواه، استفاده نمایند و آن را در نما و یا طرح داخلی بنای خود بکارگیرند. برای مثال، نمای شیاردار مرکز هنری ناتینگم (Nottingham Contemporary) از بتنهای پیشساخته با نقش تورهای طرحدار ساخته شدهاست که حکایت از رونـق صنــعت پارچهی قــرن نـــوزدهم ایــن شهــر دارد ( تصویر 11).
در خانهی چارلز اِنیس (Ennis House) رایت نیز دیوارهای مرتفع بتنی با تقسیمبندی و بکارگیری ترکیبی از بلوکهای صاف و طرح دار در نمای آنکه سختی و خشونت بتن در آن تلطیف گشته و موجب انسانی تر شدن مقیاس آن گردیده است. بخش اعظم این خانه با بلوکهای بتنی حجیمی ساخته شده که دیوارهای حمال خانه را، واقع در شیب تپه، تشکیل میدهند (تصویر 12). نمونهی دیگر استفادهی مدولار از قطعات بتنی برای نما، در خانهی ادوارد دارل استون (Edward Durrell Stone) نمایان است. استون از این پوستهی مشبک بتنی برای ایجاد حریم در مقابل پنجرهها استفاده میکند و با ایجاد بافت متشکل از دایره و مربع، به نور وارد شده به محیط، شکل بخشیده سپس به آن اجازهی ورود میدهد و در واقع فیلتری برای مقدار آن محسوب میشود. این معمار، بعدها از این ترفند برای ساخت سفارت ایالات متحده در دهلی نو (The American Embassy in New Delhi) نیز استفاده نمود. صفحهی بتنی این ساختمان، کاربران را در مقابل تابش شدید خورشید این شهر حفظ میکند و اجازهی تهویهی طبیعی را به این محیط میدهد. اکنون هر دوی این بناها بهعنوان نمادهای شهری محسوب میشوند که با بافت چشمنواز خود در خاطرات کاربران و بازدید کنندگان آنها پایدارند (تصویر 13 و 14).
سطوح دندانهدار و شیاردار
سطوح شیاردار را میتوان با اتصال تختههای نواری چوبی یا لاستیکی به قالب بهوجود آورد. برای ایجاد سطوح با طرح منظم میتوان از ورقهای موجدار فلزی، ورقهای موجدار فایبرگلاس، طناب و مواد دیگری نظیر ایرانیت کمک گرفت. همچنین اگر نقشها عمیق باشند، میتوان از فوم پلییورتان یا پلی استایرن شکفته برای ساختن قالبها استفاده نمود.
این روش برای ایجاد بافت بر روی بدنهی مدرسهی پیملیکو (Pimlico School) در لندن بکار گرفته شدهاست. سطوح شیاردار حاصل، به همراه ساخت بنا در عمق شش متری، فضای مدرسه را مانند لنگرگاهی کردهاست که کشتی مدرسه در کنار آن لنگر انداخته است و دانشآموزان بر روی عرشهی کشتی راه میروند. همچنین رنگ و جنس بتنی این نما در کنار شیشه بر تأثیر این کانسپت میافزاید (تصویر 15).
سطوح سابخورده، پولیشزده و اسیدخورده
با این روش، سطح نهایی سخت و براق بوده و ظاهری موزاییکمانند دارد. ساب سبک و استفاده از اسید معمولاً برای بتنهای پیشساخته در کارخانهها بکار میرود. در این روش، بتن برخلاف خوی خشن خود، ظاهری آرام و صیقلی میگیرد و خلل و فرج سطحی آن کمتر میشود. در خانهی تِتسوکا (Tetsuka House)، معمار از این خاصیت بهعلاوهی رنگپذیری آن کمک گرفته و به خلق اثر خود پرداخته است. اجزای بتنی نما که پیشساختهاند، بهخوبی صیقل داده شده و یکدست و بدون انقطاع بهنظر میرسد، درحالیکه رنگ متفاوت حجم بالایی و پایینی، تقسیمبندی عمودی و طبقاتی خانه را بهخوبی نمایان ساخته و بهخوبی روحیات مینیمالیسم خود را بازگو مینماید (تصویر 16).
سطوح با دانهبندی نمایان
در این روش سعی میشود تا مادهی پرکنندهی درشت بتن با برداشتن سطح صاف آن نمایان شود. برای نمایان ساختن سنگدانهها میتوان از چند روش استفاده کرد:
1. با استفاده از مادهی کندگیرکننده بر روی قالبها پس از باز کردن آنها، ملات میان سنگدانههای سطحی را با شستوشو و برسکشی جدا کرد.
2. سنگدانههای موردنظر با استفاده از چسب به قالب چسبانیده شوند که پس از بتنریزی و جداکردن قالبها بر روی سطح باقیمیمانند (به این روش انتقال سنگدانه نیز میگویند).
3. قالب را پیش از موعد باز کرد و سطح آن، مورد ماسهپاشی سایشی و ابزارزنی مکانیکی قرار گیرد.
4. قالب زودتر از موعد باز شود و بر روی آن، آب جاری پاشیده شده و برس سفت گیاهی کشیده شود.
نمونهی زیبای این سبک را میتوان در کلیسای بازسازیشدهی هلندی کلاوس کان (Claus Kaan) یافت. نمای خشن و یکپارچهی این بنا بههمراه بافت زبرش محصول استفاده از سنگریزههای محلی و طبیعی در ترکیب بتن نمای آن است. بتن رنگی بکار برده شده، بههمراه سنگریزههای تشکیلدهنده و نمایان نمای آن باعث جدا شدن این ساختمان از زمینهاش، که بافتی با کاربری کشاورزی دارد، شده و به فضا روحی تازه بخشیده، در عین حال که استفاده از تمامی این متریال در نما صورتی محلی و ارگانیک به آن داده است (تصویر 17).
سطوح ابزارکاریشده
در این روش با ابزارکاری بتن سفت شده، میتوان بافتهای مختلفی را ایجاد نمود. برای ابزارکاریهای سبُک از دست و برای ابزارکاریهای عمیق از دستگاهها و وسایل مکانیکی استفاده میشود. در این حالت، دانهبندیها کمتر از گونهی قبلی نمایان میشوند.
سطوح صیقلی، بافت ریز و فرم پیچیده
با استفاده از قالبهای پارچهای یا فابریک میتوان علاوه بر ساخت و طراحی فرمهای پیچیده، به سطوح صیقلی با چگالی بالا و کیفیت مناسب دست یافت. زمانی كه از پارچههای نفوذپذير بدون عايق برای قالببندی استفاده شود، اين پارچهها مانند فيلتری عمل میكنند كه حباب هوا و آب اضافی بتن را از خود خارج میكنند. به این شكل، سطح بتن از خمير سيمان اشباع میشود و همچنين خارج شدن آب اضافی سطح بتن موجب بیشتر شدن نسبت آب به سيمان و در نتیجه مقاومت بیشتر بتن میشود. البته، اينكه عمق سخت شدن بتن چقدر باشد، بستگی به نوع پارچه مصرفی دارد.
از این روش تاکنون در ساخت بناهای کمی استفاده شده است. شاید بتوان گفت اولین نفری که به خصوصیات و ویژگیهای قالب پارچهای در معماری بهدرستی پی برد، معماری اسپانیایی، به نام میگِل فیساک (Miguel Fisac) است. او با استفاده از این روش نمای هتل ایبارا (Ybarra Hotel) در جزایر سهگانهی اسپانیا را به گونهای منعطف و گوناگون نشان داد که بسیاری از بازدیدکنندگان و سرمایهگذاران به اشتباه جنس نما را پلاستیک تصور کرده و بر تخریبپذیری آن باور داشتند.
همچنین از این روش میتوان برای ساخت ستونها و سایر عوامل سازهای ساختمان نیز استفاده نمود و بدین وسیله به بافتهای گوناگون و فرم های پیچیدهای در این زمینه دست یافت.
بافت همگون با سازه
از قرن نوزدهم میلادی استفاده از سازههای بتن آرمه در فرانسه رو به پیشرفت گذاشت، بهصورتی که این نوع سازهها شکلدهندهی بخشی از تاریخ معماری معاصر میباشند. در قرن بیستم و با متداول شدن روشهای دیگر استفاده از این مصالح در ساختمان، مانند استفاده از سازهی بتن آرمه و اعضای بتنی پیش تنیده، بتن آرمه میتوانست در یک مرحله هم سازه و هم پوشش ساختمان را ایجاد کند. به دلیل شرایط سخت قالببندی و اهمیت مبحث زمان در این سالها، از روشهای پیشساخته در تهیهی قطعات ساختمانی استفاده گشت که علاوه بر تولید به شکل ساده، در اشکال دیگری همچون پوستهی بتنی با انحنای دوگانه و یا طاقها و گنبدهای بتنی نیز بکار گرفته شد.
استفادهی پیر لوئیجی نروی از طاقها و گنبدهای بتنی در ساخت آشیانهی هواپیما و طراحی مشبک آن باعث ایجاد بافتی بصری میشد که از عامل مهم سازه نشأت میگرفت.
نروی ادعا میکرد که جذابیت، زیبایی و استحکام ساختمانهایش در حقیقت محصول صحت و درستی طراحی آنها از لحاظ سازهای بودهاند. صورت تکاملیافته و پیشرفتهی این تفکر وی را میتوان در شاهکار سالن ورزشی پلازتو دلو اسپرت (Palazzetto Dello Sport) این معمار مشاهده کرد که بافت همگون با سازهی سقف این سالن، زیبایی چشمنواز و فارقالعادهای را به آن بخشیده و آن را به الگوی ساختمانهای سرپوشیدهی ورزشی در قرن 20 مبدل ساخته است (تصویر 18).
نتیجهگیری
بتن میتواند هر رنگ، بافت و طرحی را به خود بگیرد، از این رو شاید بتوان آن را به یک «آفتابپرست» تشبیه کرد. رنگ بتن اغلب خاکستریست، اما از طریق انتخاب سیمان و مصالح دانهای مناسب یا با استفاده از رنگدانههای طبیعی و شیمیایی میتوان به آسانی آن را در رنگهای مختلفی تولید کرد. بتن بسته به قالب مورد استفاده در تولید آن، میتواند صاف و ساده یا دارای طرحهای دقیق و پیچیده باشد؛ به علاوه، میتواند همچون شیشه صاف باشد یا همچون صخره زمخت و ناصاف. بتن ممکن است بدون پرداخت رها شده یا همچون یک تندیس به دقت روی آن کار شود. در واقع بتن، با توجه به ویژگیهای خاص سطح آن، یک فرآوردهی واحد نیست، بلکه طیف گستردهای از مصالح را دربرمیگیرد که از نظر بافت، رنگ و بیان معمارانه از قابلیتهای بیشماری برخوردار است. از طرف دیگر، ترکیب مقاومت فشاری سنگ و مقاومت کششی فولاد در بتن مسلح، سازه های بتنی را قادر به تحمل وزن بسیار زیاد و پوشش دهانههای بزرگ می سازد و استفاده از آن بهصورت یک شبکهی پیوسته و یکپارچه، موجب غنای بصری سازهی بنا میگردد.
پدیدهی بتن در اواخر قرن نوزدهم که معماران سعی کردند سبکی مبتنی بر این مصالح بیابند، آشکارتر شد. در این زمان، گروهی ویژگی انعطافپذیری این ماده را خارقالعاده توصیف کرده و آن را به مادهای مناسب برای بیان ایدههای هنری در معماری تشبیه میکردند، در حالی که دیگران آن را مادهای معمولی و پیش پا افتاده نامیده که برای تکاملش نیازمند پوشانیده شدن با کاشیها و روکارهای آجریست. اما استفادهی گسترده و فراگیر از بتن مسلح در معماری حدوداً به نیمهی اول قرن بیستم باز میگردد. امروزه، بتن به عنوان یکی از مصالح پرطرفدار در حیطهی معماری محسوب میشود و بههمین جهت تحقیقات بسیاری بر روی خواص آن صورت میگیرد تا آزادی عمل بیشتری را برای معماران و طراحان طرفدارش مهیا سازد.
بسیاری از معماران با کاربرد هوشمندانه از بتن، از آن به عنوان ابزاری برای خلق زیبایی در آثارشان بهره جستهاند و از ویژگیهای گوناگونش که شاید بتوان مهمترین آن را بافت نامید، در خلق ایدههای معمارانهی خود کمک گرفتهاند. در نوشتار حاضر، به مفهوم بافت در معماری و نقش بهسزای آن در ایجاد هویت و خاطرهسازی بناها اشاره شد، سپس مفاهیم آن در معماری بررسی شده و با تحلیل بناهای شاخصی که بتن در آنها نقش اصلی را برعهده داشت، چگونگی ایجاد بافت در آنها و روشهای گوناگون تشکیل آن مانند قالببندی و همجواری تحلیل گشت تا بدین طریق، در سالهای آینده، شاهد استفادهی گستردهتر مناسبتر و هنری تری از قابلیتهای بتن در عرصهی معماری باشیم.
_____________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
منابع:
• امینیان، نیما و همکاران (1388). بتن از سازه تا معماری؛ از مقاومت تا زیبایی. اولین کنفرانس ملی بتن، مركز همایشهای سازمان اسناد و كتابخانه ملی ایران.
• ا داندیس، دونیس (1368). مبادی سوار بصری، ترجمهی مسعود سپهر. تهران: نشر سروش.
• فایر، بروس بروکس (1387). فرانک لوید رایت، ترجمهی علیرضا سید احمدیان. تهران: انتشارات هنر معماری قرن.
• ت هال، ادروارد (1384). بعد پنهان، ترجمهی منوچهر طبیبیان. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
• گلابچی، محمود (1389). طراحی ساختمانهای بتنی. تهران: نشر دانشگاه تهران.
• CCAA Offices (2006). Color and Texture in Concrete Walling. Sydney: CCAA Pub.
• Manelius, Anne-mette (2009). Ambiguous Chairs Cast in Fabric Formed Concrete. International Conference on Textile Composites and Inflatable Structures.
• Orr, J. John; et al (2011). “Concrete Structures Using Fabric Formwork Structures”.
• Roth, L., Rassmussen, S. E (2011). “Texture and Light in Architecture”. Arch 121 – Introduction to Architecture.
• Veenendaal, Diederik; et al(2011). “History and Overview of Fabric Formwork: Using Fabrics For Concrete Castin”. Ernst & Sohn Verlag für Architektur und technische Wissenschaften GmbH & Co. KG. Berlin, No 3.