بازیابی نقش معماری بانکها در شهر، نوشتهی بیژن شافعی

پس از اولین طرح توسعهی پایتخت در عهد ناصری و ایجاد میدان توپخانه، نخستین میادین به سبک نوین در تهران شکل گرفتند. میدانها و خیابانها متقاطع شده و دسترسیهای سواره بهتدریج جایگزین دسترسیهای پیاده گشتند و دروازهها و بناهای شاخص، بدنههای میادین را شکل دادند. میدان توپخانه نیز بهتبعیت از این روند، در شمالیترین نقطهی ارگ شاهی احداث شد. همزمان، بنای بانک شاهی با معماری شاخص خود و از ابتدا بهعنوان یک مؤسسهی تمدنی جدید، در شرق میدان جای گرفت که تا امروز نیز موقعیت خود را -البته به شکلی دیگر- حفظ نموده است. بنای معماری بانک شاهی در میدان توپخانه متأثر از معماری سبک رایج دورهی ناصری و پیامآور اهمیت و موقعیت بانکها در ایران بود که نقطهی آغازی بر استقرار بانکها در محدوده ی میدانهای مهم شهری نیز به شمار میرود. توأمان سفرهای شاه و صاحبمنصبان به اروپا که با تحولات عظیم انقلاب صنعتی همراه بود، در تغییر و گسترش معماری و شهرسازی تهران بیتأثیر نبوده است. سوغاتهای فیزیکی و ذهنی که در مواردی به کالبدهای معماری بدل گشت، از دستاورد این سفرها بود. اندکی پس از آن نیز انقلاب مشروطیت زمینه را برای تحولات بعدی حکومت تجددخواه هموار کرد، در حالی که این تجددخواهی هم تحولات گستردهای را در زمینههای معماری و شهرسازی در سطح کشور فراهم کرد؛ ایجاد و گسترش مؤسسات جدید از جمله بانکها، دانشگاهها، مدارس، راهآهن، بیمه و استادیومها در تهران و شهرستانها نگرش جدیدی را در معماری شهر و بناها به وجود آورد. این مؤسسات باید به لحاظ فیزیکی نیز در شهر شاخص بوده، اهمیت خود را به عنوان یک المان شهری نمایش میدادند. همانطور که ذکر شد، این بانکها بودند که از ابتدا پرچمداری این مهم را بر عهده گرفتند. گسترش میدان توپخانه و بهتبع آن، تخریب بانک شاهی، منجر به احداث ساختمان جدیدی برای بانک در همان محدوده شد که این تغییر موقعیت نه تنها از ارزش بانک شاهی نکاست بلکه جانمایی جدید، موقعیت بهمراتب پراهمیتتری به بانک بخشید. در ادامهی این روند، معماری بانکها در اغلب میادین و خیابان های اصلی و مهم شهر جانمایی و از موقعیت ویژهای برخوردار شدند. از نخستین بانکهای این دوره میتوان بانک ملی و بانک سپه را نام برد.
از همان ابتدا، معماران تحصیلکرده برای طراحی بانک ها انتخاب شدند و درسآموختگانی چون مارکار گالوستیان، وارطان هوانسیان، محسن فروغی، رولان دوبرول، علی صادق، کیقباد ظفر و بعدها هوشنگ سیحون و عبدالعزیز فرمانفرمائیان به قافلهی طراحان بانکها پیوستند و نقشآفرینی معماری بانکها در نقاط عطف شهر تا اوایل دههی 40 با کیفیتی قابلقبول ادامه یافت.
اما دههی چهل زایندهی تحولات گستردهای در عرصههای مختلف حیات مادی و معنوی کشور و جامعه شهری بود که آثار و پیامدهای آن به شکلهای مختلف تاکنون نیز تداوم یافته است. متأثر از این تحولات، ارزش معماری بانکها نیز همچون سایر مؤسسات مدنی دچار کاستی شد.
بانکها و شعب آنها به جای گسترش کیفی، به گسترش کمّی بسنده کردند و بر تعداد شعب خود افزودند. معماری شعب بانکها عرصهی آزمایش فرضیههای گسترش فیزیکی واقع شد. جایگاه بانک و شعب آن که قبلاً در فضای شهری چون میدان و خیابانها باارزش خوانده و جستوجو میشد، به مکانهای غیرقابل تشخیص و همنشین با فضاهای کوچک تجاری تنزل پیدا کرد. کفایت تنزل صرفاً به استقرار نامناسب پایان نپذیرفت؛ معماری شعب بهاجبار به بناهای نوساز بیخبر از شهر و هویت آن متصل شدند و در آسیبرساندن به سیمای شهر شریک گشتند. تحولات اجتماعی دهههای آتی، امید ایجاد تغییر و تحول در معماری به شکل عام و معماری بانکها به شکل خاص را به یأس تبدیل کرد و امروز نیز همچون گذشته با هدف گسترش کمّی و به بهانهی “دنیای بیمرز ارتباطات و اطلاعات” حرکتهای دههی 1340 با همان شتاب و با همان پرنسیب در ارتباط با بانکهای جدید و شعب منتشره از آنها در حال تکرارشدن است. تنها با مطالعه، شناخت و بازبینی مسیر تجارب دو سدهی گذشته میتوان در شهر حضوری پایدار و سیمایی قابلقبول ارائه داد.