بائوگروپ، شیوهی جدید آپارتمانسازی در برلین
طراحی از گروه معماری تسَندِرراث
برلین، آلمان،
Baugruppe, New Style of Apartment Building in Berlin
Designed by Zanderroth Architekten
Berlin, Germany, 2008

معماری معاصر جهان: آپارتمانی، شهر سازی
_______________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
در شهر برلینِ آلمان که پذیرای انواع تجارب خانهسازی جدید است، گروه معماری تسَندِرراث با اتخاذ شیوهی خانهسازی بائوگروپ، ساختمانهای تازهای ساخت که مالکانشان بدون دخالت واسطهگرانِ ساختوساز اقدام به ساخت آپارتمانهای مسکونی خود میکنند.
در جستجوی یافتن شیوهای برتر برای اسکان شهروندان، ساشا تسَندِر و کریستیان راث از شرکت معماری تسَندِرراث نیز مانند بسیاری از همکارانِ دیگر خود مجذوب شهر برلین، منظر شهری آن، امکاناتی که به طراح میدهد، پایینبودن هزینههای آژانسهای املاک و چندین امتیاز مفید دیگر این شهر شدند. معماران تسَندِرراث در طول ده سال اخیر با پیشبرد تعدادی از پروژههای بائوگروپ (در مفهوم انبوه، توده و اجتماع)، که در آن جمعی از مالکان بدون دخالت و میانجیگری واسطهگرانِ ساختوساز اقدام به ساخت مجتمع آپارتمانی دلخواه خود میکنند، نام و شهرتی کسب کردهاند. معماران تازهکار، در آغاز فهرستی از زمینهای خالی این شهر را که برای ساخت خانههای مسکونی و مجتمعهای آپارتمانی مناسب بودند، تهیه نمودند و بیش از یکهزار پلات جمعآوری کردند. کسر زیادی از این زمینها در محدودهی پرِنتسلاؤئِر بِرگ و میته قرار داشتند که افراد زیادی مایل به سکونت در آن نواحی هستند. معماران طی نامهای به مالکان این زمینهای خالی به آنها اطلاع دادند که پیشنهادهای جالبتوجهی در زمینهی ساخت و استفاده از این زمینها دارند. این اولین حقّ کمیسیونی بود که دریافت میکردند. معماران، یک ساختمان مسکونی و تجاری در لیخِنِر اِشتراسهدر شهر پرِنتسلاؤئِر بِرگ ساختند (2001) و دریافتند که بین هزینههای ساخت یک خانه و قیمتی که خریداران میپردازند، اختلاف زیادی وجود دارد. آنها در پِی یافتن راهی برای کاهش هزینههای پروژه، متوجه شدند که حذف سودی که به واسطهگر(ها) تعلق میگیرد و تقسیم آن به افرادی که مستقیماً در پروژه درگیر هستند، نفع مالی زیادی را برای خود این افراد بههمراه دارد؛ پس تصمیم گرفتند تا این طرح را در پروژهی آتی خود اجرا نمایند که در این روند به جای یک (یا چند) کارفرما، با چندین مشتری مواجه شدند که این نیز با مشکلات و چالشهای مربوط بهخود همراه بود اما ارزش امتحان کردن را داشت؛ علاوه بر کاهش هزینهها، دامنهی اجرای ایدههای خلاقانه از طرف طراح نیز گستردهتر گردید. هدف جدید آنها، ساخت خانههایی بهتر بود که البته، هزینهی اجاره یا فروش معقول و قابل پرداختی نیز داشته باشند. هر معمار میداند که درگیر شدن در پروژههای آپارتمانی شهری، مملو از محدودیتهاییست که پلان شهری، قوانین منطقهای و سایر ضابطهها بر آن اِعمال میکنند و پذیرش آن، گزینهی مطلوب طراحی و اجرایی هر معمار نیست. درواقع، بسیاری از ایدههای ناب و شگفتانگیزی که در این مورد ارائه میشوند، هرگز موقعیت اجراشدن را پیدا نکرده، در حدّ کانسپت و ماکتی که در آرشیو نگهداری شود، باقی میمانند. اما در شیوهای که این معماران در پیش گرفتند، نهتنها با تعامل مستقیم با کارفرمایانی که همان کاربران هستند، به خواست و سلیقهی آنها نزدیکتر میشوند بلکه میتوانند ضمن درک ضروریات استاندارد ساخت، از این ضابطهها فراتر رفته و با دانشی که دارند، بر مزیتهای طرح بیفزاند که در این صورت رضایت هر دو گروه کارفرما (کاربر) و طراح جلب خواهد شد. بالکن برای هر واحد، از ملزومات یک مجتمع آپارتمانی شهری نیست و از آنجا که تمامی ساختمانهای آپارتمانی این خیابان که پروژه در آن واقع شده، فاقد بالکن هستند، ساختمانهای جدید نیز باید با پیروی از همین الگو و فرم صوری، بدون بالکن باشند. اما این مانع یا خللی در کار معماران تسَندِرراث ایجاد نکرد و آنها با یادآوری اینکه نیاز، مادر اختراعات [و ایدههای نو] است، روی ساختمان مسکونی خود، نمایی شیشهای قرار دارند که قابل باز شدن است. بدین ترتیب، با گشودن این سطح، تمام فضای نشیمن به یک بالکن وسیع و فضایی دلباز و پر نور تبدیل میشود که طبق اظهارات ساکنان “حتا از یک بالکن معمولی نیز جذابتر است”.
در فاصلهی نزدیکی از این پروژه و در سوی دیگر خیابان، اولین پروژهی بائوگروپِ معماران تسَندِرراث قرار دارد که برجهای دوقلوی مسکونی هستند. هریک از این دو برج، هفت طبقه و 12 واحد آپارتمانی با وسعتی حدود 117 متر مربع دارد. پلان تمامی این خانهها حول یک هستهی تسهیلات مرکزی طراحی شده تا امکان اجرای انواع پلانهای کف و چیدمانها را به طراحان و کاربران بدهد. بدین ترتیب طراحی واحدهایی برای یک ساکن مجرد (یکخوابه) و یک خانوادهی ششنفره آسان گردید. نیز با ادغام دو طبقه و برداشتن مرزهای تفکیکی بین آنها، یک عمارت دوبلکس خواهیم داشت. طراحی یک ساختمان مسکونی برای 12 خانوار، با وجود 12 کارفرما، که پاسخگوی نیازها و سلایق همه بوده و در پایان، رضایت آنها و معماران را به همراه داشته باشد، مسئولیت پرچالش و ظریفی بود.
نقش افرادی که اقدام به ساخت مجتمع آپارتمانی خود میکنند، در یک پروژهی بائوگروپ چهار بار تغییر میکند: اعضای تصمیمگیرنده، تعیینکنندهی پلان نهایی هستند و بهصورت توافقی زمینی را برای اجرا و ساخت، خریداری میکنند و زمانی که طراحی آغاز میشود، این افراد حکم کارفرما و مشتری را پیدا میکنند. سپس تبدیل به مالکان هر واحد و، در صورت توافقی که اکثراً صورت میپذیرد، مالکان ساختمان مشاع نوسازی میشوند که در آن سکونت دارند. مانند شیوهای که در کار با یک کارفرما یا واسطهگر وجود دارد، اینجا نیز تمامی سود و زیان احتمالی پروژه متوجه همهی این افراد است؛ به همان میزان که هریک از آنها در روند کار دخیل بوده و سرمایهگذاری کردهاند. معماران تسَندِرراث در شروع کار همیشه هزینهی مضاعفی را به مخارج کار اضافه میکنند که صرف اجرای تقاضاها یا تغییراتی میشود که بدون پیشبینیهای قبلی و بهصورت اتفاقی در حین کار تقاضا میشوند. در پروژهی دومی که در سال 2008 تکمیل شد، تعداد 11 واحد از مجموع 37 واحد بهعنوان ذخیره کنار گذاشته و رِزرو شد تا در صورت انصراف هریک از افراد سرمایهگذار و ساکنین آتی آپارتمان، به سرعت جایگزینی برای آن پیدا کنند.
منطقیست که در اجرای پروژههای معماری، هرچه تعداد کارفرمایان و افراد غیرمتخصصِ تصمیمگیرنده در امور مربوط به طرح و شیوهی اجرایی آن بیشتر باشد، روند کار و کسب رضایت همهی افراد توسط معمار و طراح مشکلتر خواهد بود. به این دلیل معماران قراری با کارفرمایان خود گذاشتند که طی آن، افراد غیرمتخصص و غیر طراح وظیفهی رسیدگی به محاسبات مالی و کنترل امور اقتصادی مربوط به پروژه را بر عهده دارند؛ و در صورتی که معماران و طراحان را در طراحی سازه و نمای ساختمان کاملاً آزاد بگذارند، سود مالی حاصله، متعلق به آنها خواهد بود. همچنین کاربران در مورد سطوح داخلی و لیاوت پلان و اتاقها نیز صاحبنظر خواهند بود. ساشا تسَندِر میگوید: «به هر حال یکی از رؤیاهای هر مالکی این است که حمام خانهاش کاملاً مطابق با میل و سلیقهاش طراحی شده باشد».
معمارانی که در برلین مشغول به کار هستند علاوه بر ارائهی طرحی خوب برای پلان داخلی و نمای آپارتمانی که طراحی میکنند و اجرای کار خود به شکلی عالی، دغدغهی ایجاد ارتباطی مطلوب بین فضاهای عمومی و خصوصی را نیز دارند.
ساشا تسَندِر میگوید: «بخش مهم و بزرگی از چهرهی فضای شهری بر گردن معمار و کارفرماست. در پروژهی ساختمانهای دوقلو، فضای سبزی در بین دو سازهی بتونی طراحی شده که هزینههای نگهداری و رسیدگی آن بهعهدهی ساکنین آپارتمانهاست، اما استفاده از این فضای سبزِ مفرّح برای عموم آزاد است». معماران تعمّداً زمینهی دسترسیِ نهچندان آسان را برای آن اجرا نمودند و با انتخاب گوشهی شمالشرقی این تقاطع که دسترسیِ آسانی را فراهم نمیسازد، این نقیصه را به یک حُسن برای ساکنان آپارتمانهای خود بدل ساختند و نیز با رها نمودن سایر بخشهای سایت و چسباندن ساختمانهای دوقلو به بناهای مجاور و حائلی آتشبند در بین این دو سازه، دسترسیِ همهی طبقات از سه جانب به نور طبیعی را مهیا کردند. این میدان سبز مرکزی از ابتدا در برنامهی طراحی نبود، ولی مدتی بعد و در طول اجرا، بهعنوان امتیاز مضاعفی برای ساکنان به پروژه افزوده شد. از طرف دیگر، از سال 2004 تا کنون و با بروز بحران اقتصادی، هزینههای خرید و نگهداری آپارتمان و متعلقات آن بسیار بالا رفته و دیگر پرداخت چنینهزینههایی که مورد استفادهی عمومی دارند، از سوی ساکنان آپارتمانها پشتیبانی نمیشود.
پس از این پروژه، تعداد 165 درخواست پروژهی بائوگروپ به معماران تسَندِرراث ارائه شد که از میان آنها، 140 مورد در مرکز شهر قرار داشت. در حال حاضر این گروه معماری به طراحی و اجرای تعداد بیشتری از پروژههای آپارتمانی که به این شیوه ساخته میشوند، مشغول هستند؛ پروژههایی که با گذشت زمان، مقیاسهای بزرگتر و زمینهای وسیعتری را به تسخیر خود در میآورند. یکی از بزرگترین کارهای آیندهنگر در این زمینه، پروژهی بیگیارد در خیابان تسِلتِراِشتراسهی برلین بود. این آپارتمانها که در انتهای سال 2010 تکمیل شدند، بسیار بزرگ بوده و ابعادی در حد چهار بلوک آپارتمانی رایج در برلین را داشتند. این آپارتمانها شامل دو ردیف واحدهای مسکونیست که به موازات هم کشیدهشدهاند و جمعاً 45 واحد را در خود جای دادهکه شامل سه تیپ آپارتمانی متفاوت میباشند: 23 واحد ویلاییِ یکطبقه با سقفهایی مرتفع که در تراز همکف قرار دارند، 10 خانهی سهطبقه و مجهّز به فضای سبز و 12 پنتهاؤسِ سهطبقه که تراس سقفی نیز دارند. فضای سبزی به وسعت 1300 متر مربع در فاصلهی میان دو ردیف خانههای بیگیارد که هرکدام حدود 100 متر طول دارند، طراحی شد که از خیابان اصلی دید ندارد. در این پروژه، کارفرماها مایل بودند تا بهجای حیاطهای کوچک خصوصی، یک حیاط بزرگ مشترک داشته باشند. شرایط این پروژه نشان داد که گویا در برخی مواقع، معماران با بیشتر شدن محدودیتها، خلاقیتهای تعجبآورتری از خود بروز میدهند. پلان این پروژه، رو به شمال قرار دارد و با یک دیوار آتشبند به طول 22 متر محاط شده است. در حالی که طرح اصلی این سازهی مسکونی و نمای آن توسط معماران طراحی گردید، کارفرماها (کاربران) در طرح داخلی، تعداد و نحوهی تفکیک فضاها و اتاقها، طراحی حمام و متريال بهکار رفته در تمامی 45 واحد مسکونیِ آن، کاملاً آزاد و مختار بودند. بر این اساس، کاملاً بدیهیست که قیمت واحدهای ساختمانهایی که با این شیوه احداث میشوند نیز متغیّر و غیر همسان باشد؛ زیرا بههر حال منطقیست که قیمت آپارتمان دوبلکسی که پنتهاؤس نیز هست، با یک آپارتمان معمولی متفاوت باشد و در پروژههای بائوگروپ، پلان و طرح داخلی خانهها، متنوع میباشند. در پروژهی بیگیارد ارتفاع سقف آن دسته از واحدهایی که در طبقهی همکف قرار دارند به 2/4 متر میرسد اما تنها از یک جانب در معرض فضای باز و نور طبیعی هستند. معماران، حیاط مشترک را نه در تراز کف، بلکه یک طبقه بالاتر طراحی کرده و در زیر آن فضای پارکینگ را جای دادند. این مجتمع دارای تراس سقفی مشترک میباشد که مانند تاجی دورتادور ساختمان را فرا گرفته است. پروژهی بیگیارد به سانِ دهکدهای درون شهر برلین و یک عکسالعمل موفقیتآمیز به درخواستهای متنوع کاربرانش است. اجرای تسهیلات و کاربریهای ویژه همچون سونای مشترک و اتاقهای مهمان برای جای دادن این افراد در بازدیدهای خانوادگی، به آسایش و دلپذیر بودن فضای این مجتمع افزوده است.
تسَندِر و راث به عنوان دو معمار توانستند به یک مدل تجاری کاربردی برسند که دامنهی اختیارات و آزادیهای عملی معمار و طراح را در اجرای پروژههای مسکونی و آپارتمانی گسترش داده است. برای آنها داشتن آزادیهای بیشتر در طراحی، بسیار حائز اهمیت است و میدانند که در صورت پیشبرد کار بر طبق شیوههای رایج، با کارفرما و واسطهگران هرگز موفق به اجرای این طرحها نمیشدند، زیرا بسیاری پیشنهادهای جالب توجه، با دلیلها و بهانههای جزئی از سوی این افراد و آژانسهای املاک رد میشود. برای آنها و بسیاری از مشتریان، کیفیت و یگانه بودن طرح ساختمان از اهمیت کمتری برخوردار است و دقیقاً به این دلیل است که معماران نباید خود را محصور به گزینشهای این افراد کرده و با پایین آوردن سطح تواناییها و سانسور خلاقیتها، خود را تا حد سلایق این افراد پایین بیاورند؛ بلکه باید مفهوم و فواید یک طرح خوب و مزیتهای کاربردی آن را به افرا جامعه و کاربران تفهیم نمایند.
مدارک فنی